شماره 113: قضاوت نقادانه و باور به توطئه

پادکست دکتر مکری
اسفند 1398
قسمت اول

شماره 113: قضاوت نقادانه و باور به توطئه

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 113: قضاوت نقادانه و باور به توطئه
Loading
/

متن پادکست

دوستان عزیز سلام یک درسنامه یا یک مبحث دیگری رو میخوام در خدمتتون باشم و فکر کردم یه جوری با شرایطی که در حال حاضر هستیم و سوالاتی که پیش میاد مرتبطه و شاید برای شما روشنگر باشه و اونم قضیه‌ی قضاوت نقادانه و باور به توطئه . در واقع میشه conspiratorial thinking and critical judgement چون این روزها ما شاهد اخبار متعددی هستیم، خیلیاش ضدونقیضه و اصولا فقط امروز نیست . فکر می‌کنم در سال‌های اخیر و کلا در زندگی همه‌ی ما دوره‌هایی بوده که ما یک اخبار متناقضی می‌دیدیم . از یک طرف اخبار دال بر این بوده که وقایع ساده‌ای در جریانه و همزمان به صورت موازی با اون عده‌ای نظریات پیچیده‌تر با محتوای توطئه و دسیسه رو مطرح کردند. من در این درس نامه بر این نیستم که به شما بگم کدوم دیدگاه، در واقع توطعه است ؟ چه چیزایی توهم توتئه است ؟ و چه چیزهایی واقعا قضاوت درسته؟ بلکه می‌خوام به این مبحث بپردازم که اصولا فرایند تصمیم‌گیری ما و فرایند کارکرد ذهن و مغز در اینگونه موارد چطور هست ؟ و چطور میشه که بعضیا مثلا از یک واقعه برداشت توطئه گونه می‌کنند، بعضیا این برداشت رو نمیکنند. و در واقع فرایند ذهنی این آدما چطور هست؟ و چه چیزی در ذهن این می‌گذره؟ همین در همین شرایط فعلی که قرار داریم من فکر می‌کنم خیلی از شما سوالاتی، مثلا در مورد همین عفونت ویروسی کرونایی که اخیرا خیلی گسترده شده شکل گرفته. آیا واقعا این خودش به وجود اومده؟ آیا دست‌های پلید و شروری این رو ایجاد کردند ؟ اگر ایجاد کردند توسط کیا بوده ؟ کدوم جناح؟ کدوم کشور ؟ کدوم حاکمیت این رو در واقع پرورونده و ایجاد اینهمه مشکل کرده؟ یا اینکه نه اینا همش یک بدبینی افراطیه و واقعا خب پیش اومده دیگه، یک مقداری 2:13 در ویروس ها شکل می‌گیره و این‌ها به وجود میان. من نمی‌خوام بگم کدومش درست یا غلط !میخوام فرایند ذهن رو در این مورد برای شما باز کنم. در ذهن انسان‌ها چه میگذره که به این تصمیمات میرسند؟ شاید یکی از چیزایی که خیلی برای من میشه گفت تلنگر بود و شروع کننده ای بود که این مبحث رو دنبال کنم، یک کتاب بسیار خواندنی و جالب. که اصلا میشه گفت یک تکست‌بوکه، یک کتاب نسبتا حجیمی است، که یکی دو سال پیش چاپ شده و درواقع هست the social psychology of gullibility ، در واقع روانشناسی اجتماعی ساده‌لوحی و گول خوردن. که البته اون تیتر زیرینش درواقع subtitle اینه fake news ,conspiracy theories, and irrational beliefs یعنی در مورد اخبار کاذب وfake نظریات توطئه و افکار و اعتقادات غیرعقلانی است . و این رو جوزف فورگاس” و روی بومایستر” در واقع ویراستاری کرده. روی بومایستر” رو فکر میکنم خیلی از شما ها بااسمش آشنا هستید . کتاب‌های متعددی داره در مورد مسئله‌ی اراده‌ی آزاد ، در مورد شرارت در بشر و مکانیزم‌های تصمیم‌گیری . و فورگاس ” هم یک social psychologist ، یک روانشناس اجتماعی برجسته‌است . می‌خوام این کتاب، چند کتاب دیگه و یه تعداد زیادی مقالات که سال‌های اخیر در این مورد چاپ شده رو مرور کنم و سعی کنم در این درسنامه به یک جمع‌بندی منطقی برسم، که فرایند ذهنی ما در جریان برخورد با افکاری که می‌تونن توطئه باشند یا می‌تونن نباشند چی هست ؟ کتاب دیگری هم هست که اون رو هم قبلا توی اینستاگرام معرفی کردم the new Reflectionism in congnitive psychology که اینم ویراستارش گوردن پنی کوک” هست . و این رو هم باز در اینستاگرام عرض کردم، معرفی کردم و یه چپتر خیلی خوب در مورد چگونگی شکل‌گیری تفکر توطعه داره و فرایند اون رو توضیح میده . حالا یک در واقع اهمیت دیگری که این مبحث داره اینه ، که شاید مطالعه‌ی اون به ما کمک کنه که ما فرایند تصمیم‌گیری، قضاوت و به خصوص اندیشیدن در شرایط پر ابهام و پیچیده رو روشن کنیم. یعنی این فقط برای درک توطئه نیست ، شاید برای اون‌ها که علاقه‌مند به علوم شناختی هستند و علاقه‌مند به این که مغز چطوری کار می‌کنه. این مبحث براشون قابل استفاده باشه . خب بیش از این با این مقدمه خستتون نکنم. بیایم بریم دنبال اینی که conspiratorial thinking یا تفکر توطئه چجوری شکل میگیره ؟ بعضی‌ها به این میگن همون تفکری که مصداقش اینه که، کار کار خودشونه. یعنی یه نوع فریبه. یک نوع فریب در پشت وقایع هست . من برای سهولت کار شما، اسلایدهای این درسنامه رو هم همزمان آپلود میکنم در تلگرام و می‌تونید با من اون رو دنبال کنید و باز محک بزنیم این شیوه‌ی تدریس آنلاین رو. خب بیاین ببینیم که مساله کجاست؟ مسئله رو من سعی می‌کنم در اسلاید شماره‌ی پنج ، برای شما باز کنم. اونم اینه که در بسیاری از وقایع، ما با یک دوگانه یا چندگانه‌ای در توصیف یا روایت وقایع مواجه می‌شیم. روایت یا توصیف اول ،رسمی است. توسط مراجع قانونی، مراجع رسمی ابلاغ می‌شه ، معمولا توضیح ساده‌تری داره، عناصر توش خیلی آشکار هستند و در جریان توضیح به نظر میاد که اون وقایع خیلی شفاف توضیح داده می‌شود. این در واقع توصیف رسمیست . ولی تفکر توطئه یا تفکر در واقع conspiratorial زمانی شکل می‌گیره که موازی با این، یک توصیف دوم -سوم یا چهارم شکل می‌گیره که غیر رسمیه، مراجع رسمی اون رو تایید نمی‌کنند. معمولا پیچیده‌تره، یعنی با اون بیان ساده‌ی توضیح اول نیست، عناصری که توش هستن همه آشکار نیستند، توش دست‌های پنهان وجود داره و این دست‌های پنهان ، منافع مبهم و مخفی دارد . و یه ویژگی که داره اینه که در این توصیف‌های دوم ،سوم ،چهارم در واقع می‌تونیم بگیم 6:52 و همینجوری ادامه بدیم. در این توضیحات هماهنگی بین اون مولفه‌ها خیلی بیشتره و یک هماهنگی پنهان با یک نیت دسیسه و در واقع سو نیت وجود داره. پس حالا ما سوالمون این هست .کدام روایت درسته؟ چجوری مغز ما روایت الف یا ب رو انتخاب می‌کنه ؟ و وقتی ما سر این دوراهی گیر کردیم چه جوری میشه که در واقع بعضیا به گزارش ساده بسنده می‌کنند ؟بعضیا به گزارش پیچیده‌تر در واقع علاقه نشون میدن ؟ اینها مشکل چیه ؟ آیا اونا مثلا بدبینن؟ آیا این وریا ساده‌لوح اند؟ آیا یکیشون کم هوشه؟ آیا یکیشون مثلا زیرک تره؟ چی میشه که مردم این دو تا تفسیر روکنار هم می‌ذارن و یکی تفسیر دوم رو می‌پذیره ، یکی تفسیر اول رو ؟ و اینم بهتون بگم که توزیح این پدیده بسیار فراگیره و شما اصلا فکر نکنید، محدود به یک یا دو تا چیز است .باید بگم متاسفانه یا خوشبختانه امروز شما شاهد این هستید که انبوهی از این توصیف‌ها در مورد وقایع میاد و شما همیشه میمونی که کدومش درسته؟ در اسلاید بعدی من می‌خوام از لغت ساده و رسمی، یک طرف و غیر رسمی و پیچیده در طرف مقابل، یه پله اونورتر برم و بگم که معمولا تقابل بین دو تا توضیحه. توضیح اول که در اون نیت ضعیف‌تره، یعنی بسیاری از وقایع بدون نیت قبلی اتفاق افتاده، بدون هدف قبلی اتفاق افتاده و بیشتر جنبه‌ی خود به خودی داره، یعنی اصطلاحا گفته میشه self- organized non- intentionalو درواقع گزینه‌ی دوم یا اونی که در مقابلش قرار گرفته با هدف و نیت بیشتره. اصطلاحا گفته میشه intentional anthropomorphic agentic ، یعنی یک آژانس یا یک ماموری که یک نیت پنهان داره و انسان گونه در واقع وقایع رو طراحی کرده . پس سوال بر سر اینه، تفسیر ساده‌ی غیر هدفمند، غیر نیت دار، در مقابل تفسیر پیچیده‌ی نیت دار هدفمنده در واقع خیلی دسیسه آمیز. مثال‌های خیلی زیادی از اینها هست و وقتی شما این ادبیات یابقول یکی از دوستان که لغت قشنگ‌تری رو پیشنهاد داده بود، پیشینه‌ی این مساله رو مطالعه می‌کنید در پیشینه‌ی این مساله می‌پردازید ، چندین کیس یا مورد هست که خیلی بررسی شده و فرایند ذهن رو خواستن توی اون استخراج کنند. مثلا اسلاید شماره هفت شما می‌بینید، یکی از مشهورترین اون‌ها که خیلی روانشناسان اجتماعی، جامعه شناسان، متخصص علوم شناختی روش کار کردند مقوله‌ی ترور کندی” است. که شما می‌دونید در واقع توصیف رسمی ، ساده و غیر پیچیده و اونی که منافع پنهان توش وجود نداره این که در واقع اون لی هاروی اسوالد ” با ولی تصمیم خودش، بدون داشتن همدست، به خاطر نیات ساده‌ی درونی، اقدام به ترور کندی کرد. درمقابل توصیف خیلی پیچیده‌تر هست که یک مجموعه‌ی گسترده‌ای از مافیا ، سازمان سی‌آی‌ای، مخالفین سیاسی رییس جمهور و دست‌های پنهان متعددی توش درگیرند و اینجور صحنه سازی کردند که در واقع اون لی هاوی اسوالد” بدون همدست بوده و در واقع این صحنه سازی هست و درواقع پشتش سازمان‌های خیلی مخوف با نیات عجیبتری بودند. کدوم ورژن درسته ؟ و خواهیم دید که جالبه! این اعتقاد به این که ورزن الف زو قبول داری یا ورژن ب رو قبول دارید ،بین چهل تا هشتاد درصد نظرها در نوسان بوده. یعنی تقریبا یک دوگانه‌ی کامل تو جامعه‌ی آمریکا ایجاد کرده. یا اوناییکه از انگلستان هستند، معادل این مساله‌ی مرگ پرنسس دایانا رو مطرح می‌کنند. که مطالعات زیادی روی این صورت گرفته که چی میشه بعضیا باورشون بر اینه که آره این صرفا یک رابطه‌ی عاشقانه بوده و در جریان اون راننده تند رانده و تصادف صورت گرفته یا اینکه نه ،دست‌های پنهانی بودند از جمله دربار سلطنتی ، ام‌آی‌سیکس یا گروه‌های دیگه که حس‌کردن دایانا داره برای آبروی انگلستان دردسرساز میشه، از اون طرف دوستی او و احتمال ازدواج او با یک فردی که در واقع نسلش نژادش عرب هست، میتونه دردسرساز بشه و طراحی کردند و کاری کردن ماشین رو دستکاری کردند، نمیدونم چیزی سر راه اینا گذاشتند که این مرگ اتفاق بیفته . بازم این یکی از اون مطالبیست که بسیار به تئوری توطئه نزدیک میشه. یا مثلا بعدیش جالبه حالا به زودی من فکر می‌کنم تئوری‌های مشابه این در مورد ویروس کرونا هم شکل میگیره ، ولی در مورد ویروس اچ آی وی این هم وجود داره ، مثلا عده‌ای معتقدند که ویروس آی وی یک خطای آزمایشگاهی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ، سی آی ای بوده و هدف از اون در واقع نابود کردن جمعیت سیاه‌پوست بوده. چون می‌بیند که در آفریقا خیلی کشتار کرد و تعداد خیلی زیادی از جمعیت آفریقا رو به کام مرگ کشوند. و عده‌ای دیگر هم معتقدند که نه این راست‌های افراطی و خیلی محافظه کار در آمریکا این رو طراحی کردن ، برای از بین بردن گروه‌های همجنس‌گرا و trans tender . و نگران اون مقوله‌ی رشد این اقلیت‌های جنسی بودن و در مقابل اون تفسیر ساده‌ترش اینه، که خب یه ویروسی که mutation پیدا کرده ، جهش پیدا کرده از تعداد میمون‌ها به انسان‌ها منتقل شده و این ولیه رو ایجاد کرده. باز در اسلاید شماره ده ، دیگه یکی از اون شاهکارهای تئوری در واقع توطئه، این رو هم پیشاپیش یه نکته‌ای هم بگم. بعضیا میگن وقتی شما اسم تئوری توطئه رو روش میذاری و conspiratorial thinking میگی یک بار منفی بهش می‌دی و پیش‌داوری می‌کنی که میگی این غلطه ، یعنی این توهمه به خصوص وقتی لغت توهم توطئه رو بکار میبری یعنی پیشاپیش شما گفتی که این اصلا این یک خطای فاحش شناختیست. برای همین بعضیا از لغت توصیفه جایگزین یا alternative استفاده می‌کنن که حالا راست میگه، اینم یک نکته است. اگر ما میخوایم به صورت بی‌طرفانه و منصفانه‌ علمی به این مسائل نگاه کنیم حق نداریم روی یکیش انگ بذاریم، به خصوص یه چیزی که هست که خیلی طنز قضیه رو بیشتر میکنه اینه که خیلی از محققین ابتدای کار وقتی پرسشنامه‌ها رو می‌دادند. مثلا اسم پرسشنامه هست پرسشنامه‌ی توهم توطئه و انتظار دارن که یه عده این رو صادقانه جواب بدند. خب شما از پیش داری میگی که اگر شما جواب بله دادی ، دچار توهم توطئه هستی پس نمیتونی در واقع یک روایت منصفانه به دست بیاری. سر این قضیه هنوز بحث است، برای همین بعضیا گفتن نه بیا اینجوری فکر کنیم conspiratorial thinkingتفکر توطیه‌آمیز لزوما به معنی توهم داشتن یا مریض بودن نیست . اینه که شما داری یک توصیف یا روایته با بار توطئه رو توش میبینی. حالا غلط یا درستش رو کاری نداریم. ولی شما داری گزینه‌ی ب یا اونورتر اون رو در واقع ارزیابی می‌کنید . در اسلاید ده دیدیم که در واقع یکی از بسیار اتفاقاتی که خیلی بسیار روش مطالعه شده که چگونه مردم اون رو پردازش می‌کنند؟ قضیه‌ی همون یازده سپتامبره، که از یه طرف یه عده میگن که خب بله، یه عده‌ای بودند که در واقع یک گروه خودخوانده ای که توسط بن لادن” درواقع هدایت می‌شدند ، این چندتا هواپیما رو دزدیدن و این برچ هارو زدند و یه عده دیگه میگن نه یک دسیسه‌ی خیلی حساب شده‌ایه، گروه‌های خاصی در آمریکا بوده و باز روایت‌های مختلف داره، گفتم روایت های سه -چهار- پنج ذاره. که بعضی ها میگن اصن مواد منفجره توی برج کار گذاشتن و این اصلا سقوط برج‌ها به دلیل برخورد هواپیما نبوده، چنان که تو اسلاید یازده شما می‌بینید این به نظریه‌ی thermite معروفه. که حتی معتقدند که آره یک در واقع ترکیبات انفجاری و حرارت‌زایی بوده به نام termite که این رو تو پایه های برج گذاشتند ،برای همین برج انقدر سریع ریزش کرده. اصلا داستان توطئه در توطئه است. و مشابه همین رو ما فکر می‌کنم توی قضیه‌ی ساختمون پلاسکو داشتیم، اسلاید دوازدهم که بعضیا شباهت‌هایی دیده بودن، بین ریختن این ساختمون و پایه‌های ساختمون و اون چیزی که تو برج‌های دوقلو اتفاق افتاده بود. پس سوال اینه که چرا بعضی‌ها این نتیجه رو می‌گیرند؟ چرا بعضیا اون نتیجه رو میگیرن؟ و خواهیم دید که جواب این فوق العاده پیچیده است. و قشنگ‌تر از اون اینه که توی بیست سال اخیر کلی روش کار صورت گرفته. خوشبختانه یک علم قشنگی پشتش هست. باز مثال دیگه‌ای که هست ، اون رو خیلی مطالعه کردند. مساله‌ی پیاده شدن بشر بر روی کره‌ی ماه هست . moon landing . که یه عده معتقدند که خب آره ، توصیف رسمی اینه که بشر در کره ماه پیاده شده و نیل آرمسترانگ ” و گروهش آپولو 11 و بعد از اون چند آپولوی دیگه، واقعا اونجا پیاده شدند و توصیف توطئه ‌آمیزش اینه که نخیر این ساده است، این توصیف ساده شماست. در اصل این فیلمبرداری در استودیو بوده و توسط در واقع سازمان سیا و سازمان‌های امنیتی طراحی شده بوده، برای اینکه تو جنگ سرد می‌خواستن روحیه‌ی رقیب رو، شوروی رو تضعیف کنند و یک برتری به علم و تکنولوژی آمریکایی داده باشند. اینارو مثال دارن می‌زنم. برای اینکه روی اینا خیلی پژوهش شده. یعنی می‌دونید تعدار زیادی پرسشنامه دادند، فرایند ذهنی این آدما رو نگاه کردند، بررسی کردند تو مغز اینا چی می‌گذره؟ که بعضیا این و قبول دارن، بعضی ها اونو قبول دارند! آیا قضیه سیاسیه؟ تحصیلیه؟ اجتماعیه؟ طبقاتیه؟ نژادیه؟ چی هست؟ و باز مثال چهارده حالا یه مقدار سریع‌تر رد شم . مساله‌ی بشقاب پرنده‌ها است. یه عده میگن نه خیر این چیزایی که شما به عنوان بشقاب‌پرنده می‌بینید، همش خطای دید و ادراک و عکس‌برداری و بعضیاشم سر کارتون گذاشتن، حالا تو افق یدونه دیسکی رو عکس برداری کردند، مونتاژ کردند، بعد میگن بشقاب‌پرنده وجود داره، در مقابل یه عده میگن نخیر ، بشقاب پرنده‌ها واقعا وجود دارند. اینا به زمین کلی سفر کردند و مقامات عالی رتبه‌ی، ابرقدرت‌ها از این قضیه واقفند و با اینها در حال مذاکره هستند. یا با اینها در تماس هستند منتها قرار بر این گذاشتند که علنیش نکنند. حتی میگن تعداد زیادی از اینا رو دستگیر کردند، جسدشون و پیدا کردن، یه جا دارن نگهداری می‌کنن، یه سری alien ، یه سری موجودات فضایی زندانی هست ، توی آریزونا، تو نوادا، توی شوروی . و از اینا دارن بازجویی می‌کنن که بشقاب پرنده چجوری ساختید و اینا.. ولی برای اینکه یک علم خیلی پیشرفته‌ای رو اینا صاحب هستند ، اجازه نمیدن علنی بشه.خب بعضی از اینا مستقیما به زندگی من و شما هم برمی‌گرده. یعنی فکر نکنید اینا فقط مال اونور دنیاست. متاسفانه می‌بینیم که الان یک بحث خیلی جدی سر ارتباط اوتیسم و واکسن‌ها شکل گرفته . یعنی یه عده میگن که نخیر این ارتباط تصادفیه، این میشه توصیف رسمیش، موسسات بهداشتی دارن میگن، که واکسن‌هایی مثل واکسن سرخک ،واکسن اوریون، واکسن سرخجه هیچ ارتباطی با اوتیسم ندارند و در مقابل یه عده‌ی دیگه میگن نخیر اصلا رشد اوتیسم به دلیل این واکسن‌ها است و چرا دارن این رو پنهان می‌کنند؟ برای اینکه صنعت واکسن آسیب نبینه، کمپانی‌های دارویی نمی‌خوان غرامت بدن و در عین حال حس کردن که خب هزینه‌ی سرخک و اینا خیلی گرونه و ما به مردم بگیم همچین ارتباطی وجود داره، مردم دیگه واکسیناسیون انجام نخواهد داد. و می‌دونید که طی سال‌های اخیر یک مقدار افزایش شیوع سرخک داریم، به دلیل اینکه خیلی خانواده‌ها به خصوص توی آمریکا، انگلیس حتی میرن کارت جعل می‌کنن که مثلا بچه‌ی ما واکسن گرفته و نگران این هستند که اگر واقعا واکسن بهش بزنن بچه دچار اوتیسم خواهد شد. باز مورد دیگه‌ای که امروز مطرحه. همین مساله گرمایش زمینه. آیا واقعا زمین داره گرم میشه؟ این climate change که میگن ، چون می‌دونید منتقدین اون و حتی افرادی که الان در حال حاضر، خیلی دارن به صورت جدی مطرح میکنند. گرم شدن زمین وجود نداره ، این یک hocus یک حقه است ، اینم برمی‌گرده به اون سلطان‌های نفتی و اون‌هایی که در واقع جریان انرژی رو در جهان کنترل می‌کنن اینا با هم اختلاف پیدا کردند و از الکی میخوان بگن زمین گرم شده که روی منابع نفتی تسلط پیدا کنند، مالیات ببندند ، گرون کنند، محدود کنند، انرژی‌های آلترناتیو رو مطرح کنند و در مقابل اون گزارش ساده‌ ترش اینه که واقعا داره گرم میشه دیگه و باید براش یک فکری صورت بگیره. خب تصورات در واقع تفکر توطئه خیلی جدید نیست، حتی مثال‌های خیلی قدیمیش وجود داره، شاید یکی از قدیمی‌ترین مثال‌های اون آتش رم است ، که در واقع همون موقع که رم آتیش می‌گیره، در زمان امپراتور نرون، در واقع خیلی‌ها معتقد بودند که این آتش عمدی بوده و نرون چون از ساختار رم خوشش نمیومده، عمدا شهر را آتش زده یا گذاشته شهر بسوزه برای این که می‌خواسته تغییراتی توی نقشه‌ی شهر ایجاد کنه و در اون کلی از مردم ، جانشان و خونه هاشون رو از دست میدن. ولی امپراتور هیچ صداقتی نداشته و الکی می‌گفته که خب همین جوری پیش اومده. اینا همه مثال‌هایی از تفکرات conspiratorial بود. حالا من می‌خوام بحث خودم رو در مورد قضاوت در واقع نقاد با همین ها شروع کنم، چون بعدا همینجور که پله پله میریم جلو، می‌خوایم ببینیم که قضاوت نقاد چه جوری هست؟ ما critical judgement و چگونه هست ؟ و چگونه می‌تونیم این دیدگاه‌ها رو به بوته‌ی آزمایش و در عین حال تفکر critical بزاریم. از اونجا که بیست دقیقه‌ی این جلسه تموم شد . اجازه بدید جلسه‌ی اول رو خاتمه بدم و از جلسه‌ی دوم به بعد ادامه‌ی مبحث را دنبال کنم. خدانگهدار.
Document