شماره 126: شبح سرگردان

نوشته : آرتور ینسن
فروردین 1399
قسمت اول

شماره 126: شبح سرگردان

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 126: شبح سرگردان
Loading
/

متن پادکست

عرض سلام دارم خدمت دوستان عزیز همکاران محترم یک مبحث جدید رو میخوام در خدمتتون باشم که به نظر خودم اهمیت زیادی داره به خصوص برای اوناییکه به مباحث روانشناسی روانپزشکی به صورت عمقی علاقه‌مندند و تو این مبحث که اسمش رو گذاشتم شبح سرگردان آرتورجنسن یا شبح سرگردان آرتورینسن هر دو تلفظ مطرحه و میشه تلفظ کرد که یه مقدار اسمشم می‌بینی شبیه به این داستان‌های شب یا این داستان‌های جنایی هست به نوعی فیلم ترسناک ولی می‌خوام در این مجموعه بحثی داشته باشم در مورد ریشه‌ی صفات و توانایی‌های بشری . ببینید مرتب این را از آدم می‌پرسد فرض کنید هوش، شادابی، برون‌گرایی، بیماری‌های روانپزشکی، نمی‌دونم استعداد تحصیلی، قدرت تصمیم‌گیری حتی اون احساس مهربانی و این حسی که بعضیا می‌بینید خیلی انسان‌هایی هستن که راحت با بقیه کنار میان یا اصطلاحا easy going هستند در مقابل یه سری آدما دشوارند میگیم neurotic چقدر اینها ذاتیست؟ چقدر این‌ها در بیولوژی و ژنوم ما در واقع قرار داره و چقدرش از محیط کسب میشه ؟ چقدرش رو ما از طریق یادگیری به دست میاریم؟ یعنی اون چالشی که مرتب در روانشناسی و روانپزشکی مطرحه. صفات ما چقدرش با ما به دنیا میاد؟ و مهتونیم که داشته باشیم ؟ چه مقدار دیگر قابل تغییره ؟ و این لیست می‌بینید مرتب قابل افزایشه حتی طی سال‌های اخیر می‌بینید حتی یه ژن های عجیب غریبی ادعا شده مثلا ژن مهربانی، نمی‌دونم ریشه ارثیه دروغگویی، ریشه‌ی ارثی درستکاری یا یک حوزه‌ی خیلی وسیع که رفتارهای مجرمانه را در بر می‌گیره انسان‌های مجرم چقدر به دلیل بیولوژی مادرزادیشون مجرمن ؟و چقدر اون در واقع ناشی از شرایط اجتماعی محیطی و غیره است؟ میدونم یک مبحث کهنه شده و قدیمیه ولی می‌خوام پرسپکتیو و دیدگاه‌های نسبتا جدیدی رو براتون مطرح کنم . حالا چرا اسمش رو گذاشتم شبح سرگردان آرتور جنسن ؟ خواهید دید به این دلیل که آرتورجنسن” کسی بود که واقعا با چالشی که ایجاد کرد به نوعی این قضیه رو در کانون توجه روانشناسان و روانپزشکان، متخصصین علوم شناختی قرار داد به گونه‌ای که واقعا نمی‌تونن ازش فرار کنند و هنوز که هنوزه به صورت بعد از حتی مرگش ادعاهاش وصحبت‌هاش به صورت یک شبحی مارو hunt می‌کنه به نوعی ما رو آزار میده و تسخیر می‌کنه . خب پس با هم مبحث رو دنبال کنیم من یه اسم دیگه در نظر داشتم برای این مجموعه و اونم بود قتل در قطار سریع‌السیر شرق و Neuroscienceباز یک اسم هالیوودی و شاید برای اینکه شما آخر شب این ویس هارو گوش بدید جذاب تر باشه و در واقع به نوعی اشتیاق بیشتری ایجاد کنه . ولی اجازه بدید این رو من در قالب یک درسنامه‌ی دیگه خدمتتون ارائه بدم . پس یه مبحث تکمیلی خواهیم داشت به نام قتل در قطار سریع‌السیر شرق و Neuroscience که اسم قطار سریع السیر شرق هم بازگشت به اون داستان معروف آگاتا کریستی که فیلم های متعددی روی اون ساخته شده . حالا چرا این اسم رو انتخاب کردم؟ اجازه بدید تا اون مبحث صبر کنیم . می‌خوام بحث رو اینجوری شروع کنم استعدادها، هوش، قدرت تحصیلی و صفات شخصیتی ما که ما را مستعده خیر و شر می‌کنه چقدرش ذاتیه ؟چقدرش با ما به دنیا میاد ؟ این بحث رو می‌خوام شروع کنم و پرسپکتیو و دیدگاه‌های نوین رو امیدوارم بتونم بگشایم و این بحث رو دامن بزنم شما حتما لازم نیست روانشناس یا روانپزشک باشید که این مبحث رو دنبال کنید من فکر می‌کنم برای یک انسان خوش‌فکر و علاقه‌مند به مطالعه هم میتونه جنبه‌های خیلی مهمی داشته باشه به خصوص برای اونایی که در در مورد مسائل اجتماعی فکر می‌کنن حالا خواهید دید که چقدر این گره می‌خوره با همه‌ی زندگی روزمره ما . چرا اسم آرتور جنسن؟ آرتور جنسن استاد روانشناسی تربیتی دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود خیلی شایعات مافیایی پشت سرش نیست یک استاده که استادی بوده که مقالات متعددی داشته، کتاب‌های متعددی نوشته و شاید اگر به خاطر این مقاله‌ی هزار و نهصد و شصت و نهش نبود در واقع اینقدر کانون توجه قرار نمی‌گرفت مقاله‌ ای می‌نویسه پنجاه و یک سال پیش، فوریه‌ی هزار و نهصد و شصت و نه یعنی پنجاه و یک سال از این شبح سرگردان گذشته و مقاله‌ این هست How Much Can We Boost IQ and Scholastic Achievement? . چقدر ما می‌توانیم IQ و در واقع دستاوردهای تحصیلی را افزایش دهیم؟ برای اونایی که علاقه‌مندن که شاگرد اول از کجا میان؟ بچه درس‌خون از کجا میان؟ استعدادهای درخشان از کجا میان ؟ فکر می‌کنم سوال مهمیه . یک مقاله‌ی بسیار بزرگی اگر مقاله رو نگاه کنید صد و بیست و سه صفحه هست در Harvard Educational Review چاپ میشه . در واقع میشه گفت مجله‌ی مروری تربیتی و آموزشی هاروارد. این رو به HER یا her هم خلاصه می‌کنند و خیلی جاها شما هی مرتب می‌شنوید مقاله‌ی آرتورینسن در her راجب .آرتورینسن هم خدمتتون بگم من خودم ترجیح میدم ینسن تلفظش کنم و راستش رو بخواین خیلی گشتم که ببینم خودش اسم خودش رو چی می‌گفته؟ حتی چندتا کلیپ خیلی کوتاهی که از مصاحبه باهاش توی اینترنت پیدا کردم مرتب متاسفانه مجری همش ازش می‌پرسید آرتور نشد فامیلیش رو بشنوم. توی این سرچ های مختلف تلفظ و اینا تو اینترنت دیدم هم جنس گفتن هم ینسن گفتن میشه. فرض کرد که هر دوش درسته حالا اگر دوستان ایده‌ای پیدا کردن من رو راهنمایی کنن اگر مستند هست که خودش اصرار داشته کدوم تلفظ باشه . چون ریشه‌ی اصلا خانوادگی آرتور ینسن دانمارکیست و مادر پدرش از مهاجران اروپای شمالی هستن و اونجا g ” ی” هم تلفظ میشه و هر دوی این رو در اینترنت ما داریم. حالا این مقاله‌ی مبسوط چی بوده؟ این مقاله آنلاین هست و شما می‌تونید بخونیدش . راستش رو بخواید انقدر بلند و طویل بود من حوصله نکردم تا آخر بخونمش بخش هاییش رو خوندم و اگر بگم خلاصه‌ی مقاله‌اش چی هست؟ تو سه تا بند من می‌تونم این مقاله‌ی سرنوشتاز رو خلاصه کنم و این سه بند هست که میشه گفت به صورت غیر قابل برگشتی روانشناسی، روانپزشکی، علوم شناختی رو در واقع متاثر کرد آرتور ینسن” هم خوشبختانه عمر خوبی داشت نزدیک نود سال عمر کرد. متولد هزار و نهصد و بیست و سه بود و دو هزار و دوازده از دنیا رفت. حالا خواهید دید که این مقاله اساس پنجاه سال اخیر بوده و چهل سال از عمرش رو بیشتر به نظر میاد به پالایش این مقاله اختصاص داد یعنی کارهای بعدی او هیچگاه از این سه محور عدول نکرد . این سه محور رو بیایم باهم نگاه کنیم. ادعا های آرتورینسن” ادعای اول از طریق آموزش و تربیت نمی‌توان هوش افراد را افزایش داد. این ادعای اولش یعنی معنیش اینه که اگر شما بچتون رو بزارید مدارس خیلی خوب، براش معلم خصوصی بگید از سنین خیلی پایین شروع کنید انواع و اقسام اسباب‌بازی‌ها پازل و تست هوش و نمی‌دونم مکعب روبیکو از این چیزای بی بی انیشتین الان معروف شده محصولات اون رو بریزین تو دست و بالش، موتزارت گوش بده، موسیقی پیچیده گوش بده هوشش تغییری نمی‌کنه . از اونی که قراره بوده باشه و خیلی نمی‌توان آموزش هوش انسان‌ها رو تغییر داد . یک رنجی داره یک محدوده‌ای داره که فیکسه. این ادعای اولش بود خب این ادعا جدید نیست هیچ از خیلی وقت پیش این رو میدونستن از زمان فرانسیس گالتون” این ادعا مطرح بوده که هوش افراد ثابته و اصلا دیدگاه روانشناسی به دو میشه گفت اردوگاه تقسیم می‌شد عده‌ای که معتقد بود هوش کاملا محیطیست و عده‌ای که معتقد بودند نه این سرشتیه ژنتیکیه و این افت و خیزهای متعددی داشته شما در ابتدای قرن بیستم شاهد این هستید که بسیار سرشتی معتقد بودند، در یک دوره‌ای شاید سالهای هزار و نهصد و بیست تا هزار و نهصد و سی ینا در اروپا و همین سال‌ها در آمریکا یه مقدار بر یادگیری و تغییر و تحول اون بخصوص رفتارگرایان اعتقاد پیدا می‌کنند و بعد دوباره در دوره‌ی جنگ جهانی خیلی سرشتی میشه و درواقع دولت‌های اقتدارگرا عجیب معتقد بودند که این تو ذات افراده. وارد این بحث نشم میشه جزو یکی از بندهای ادعای در واقع آرتور ینسن” قسمت دوم هوش به مقدار زیادی مروثی ست یعنی این که او معتقد بود بین هفتاد تا هشتاد درصدش رو ژنتیک خالص تعیین می‌کنه. پس ما اینجا دومین ادعای آرتور ینسن رو داریم که هوش مقدار زیادیش از طریق وراثت از پدر و مادر منتقل میشه و در واقع اون سهمی که می‌بینید باقی می‌مونه خیلی کمه، بیست تا سی درصده که اون بیست تا سی درصد هم به اعتقاد آرتور ینسن” نمیشه با معلم و کلاس و برنامه فوق برنامه و نمیدونم بفرستیش مدرسه‌ی تیزهوشان اصلاحش کنیی و با اون راه نمیشه تغییرش داد یه حجم زیادیش هم ژنتیکیه یعنی وابسته به ارث هست . حالا اون بیست تا سی درصد دیگه چی می‌مونه؟ آرتور ینسن معتقده مقداریش به عوامل محیطیه ، غیر تربیتی‌ست مثل تغذیه و نمیدونم تروما های هین زایمان و تروما های دوران کودکی و آب و هوا و عفونت‌ها و ویروس‌ها و این چیزاست یعنی خیلی هوش رو تغییرپذیر و یادگیری پذیر نمیدونه . خب اینم بند دومش حالا این رو از کجا آورده ؟ این بحثیست که من بعدا خواهم گفت . ولی ادعای آرتور ینسن خیلی خارج از عرف زمان خودش نبود اون زمان هم تقریبا معتقد بودند که Hereditary در واقع سهم موروثی بودن هوش همین حدوداست هفت دهم تا هشت دهمه که این رقم بالاییه دوستان یعنی میبینید که ادعای خیلی پر رنگیه. ولی شاید اون چیزی که آرتور ینسن” کرد و یک دفعه فرستادش وسط Spotlight وسط نورافکن‌ها بند سومش بود. چون ببین بند یک و دو تا حد زیادی یک بندیست که به آکادمیسین‌ها، دانشگاهی‌ها محققین برمی‌گرده و خیلی مردم عادی اصراری ندارن یعنی شما مثلا اگر رشتتون روان‌شناسی تربیتی نباشه یا روانپزشک نباشید در مورد وراثت نخواهید کار بکنید مردم این چیز ها رو هر روز می‌خونید، روزنامه هم ورق میزنه حتی اومدن گفتن اصلا طلاقم بخش زیادیش ژنتیکیه. ولی شما این تو انتخاب شما شاید خیلی تاثیر نداشته باشه یا حتی مثلا الگوی تفریح و خواب و بیداری آدم ها هم یه مقدار زیادی ژنتیکیه ولی این باعث نمیشه که شما سبک زندگیتون رو بر اساس این مقاله بسازید. ولی سومیش خیلی سیاسی شد، خیلی اجتماعی شد و اونم اینه سیاه‌پوستان در بیشتر بررسی‌ها حدود پونزده شماره بهره‌ی هوشی کمتری دارند . پونزده شماره . تقریبا میشه یک Standard deviation یک تغییر از استاندارد. سفیدپوست ها صد و سیاهپوست ها هشتاد و پنج و این اون چیزی بود که اون زمان می‌دیدن یعنی هر موقع تست هوش می‌گرفتن می‌دیدن بچه‌های سیاه پوست میانگین هشتاد و پنج میارن، سفیدپوست‌های آمریکا صد میارن و این یک چیزی بود که سال‌ها می‌دونستن و در این فکر بودن که ما این رو چگونه باید باهاش deal بکنیم. حالا این چرا اهمیت پیدا کرد؟ به یک کاراکتر دیگه برمی‌گرده که الان شما در اسلاید شماره‌ی شیش میبینیدش، درواقع دنیل پتریک موینیهان ” . این دنیل پتریک موینیهان” یک آدم خیلی مخوفی نیست ولی میشه گفت تقریبا سیاستمدار آمریکاییست که تو هر چیزی سرک کشیده . یعنی شما اگر نگاه کنید سی چهل سال این در سنا بوده جزو مشاورین ارشد کاخ سفید بوده، رفیق صمیمی ریچارد نیکسون ” بوده با ریچارد نیکسون” خیلی مراوده داشته حتی مدتی مشاور خاصش بوده تو انواع طرح ها دخالت کرده، بیشتر طرح های داخلی، انواع بیمه‌های اجتماعی، پروژه‌های آموزشی نمی‌دونم سیاست‌های مالیاتی و حتی برون مرزی یک اشاره به آخرین دخالتش در عرصه‌ی جهان دخالت او در زمینه‌ی مسلح کردن مجاهدین افغان در زمان اشغال توسط شوروی بود. یعنی می‌بینید یک سیاستمدار پر تحرک پرانرژی و میشه گفت تقریبا تو هر جایی سرک‌ میکشیده . یکی از سرک کشیدن های مشهور او تو حوزه‌ی مواد مخدر هست برای همین این منی که در حوضه‌ی درمان اعتیاد و طب اعتیاد هستم اسم اون رو زیاد شنیدم دنیل پتریک موینیهان ” . جز اونایی بود که به ریچارد نیکسون” خیلی کمک کرد که این سیاست war on drugs جنگ با در واقع میشه گفت مواد مخدر رو اجرا بکنه و این اصطلاح رو خیلی دامن می‌زد که ما باید با مواد مخدر و اعتیاد بجنگیم و خیلی طرفدار محدود کردن عرضه‌ی مواد مخدر بود. حتی یک روایت حالا بحث یه ذره منحرف میشه ولی جالبه بدونید چون این تو حوزه‌ی کاهش تقاضا خیلی فعال بود و شاید کسی که منتقد او بود و اقتصاد دان مشهور برجسته و سیاستمدار آمریکایی جورج شولتس” بود شاید بعضی ها از شما اسم جورج شولتس” رو شنیده باشید . جور شولتس” در واقع وزیر امور خارجه بود روی دولت رگان و اتفاقی که افتاد اینه که این یک روز میره پیش جورج شولتس” و میگه که میدونی چی شده ؟ ما French connections اون مافیای فرانسه رو متلاشی کردیم پونصد کیلو ازشون هروئین گرفتیم و ضربه‌ی کاملی‌ رو به قاچاق مواد مخدر در اروپا زدیم این معروفه هزار و نهصد و هفتاد و یک اینا توی مارسی یک محموله‌ی بزرگ می‌گیرن فیلم ازش ساختن شما بعضیاتون این فیلم ها رو دیدین از این French connections مافیا ی فرانسه متلاشی میشه و یه لحظه به جورج شولتس” خیره میشه و بهش میگه که من حالا می‌دونم تو چی می‌خوای بگی می‌خوای بگی که مبارزه با مافیا منجر به ریشه‌کنی اعتیاد نمیشه و تا تقاضا هست عرضه‌ هم وجود خواهد داشت. یعنی ببین همین بحثی که هنوز که هنوزه ما توی اعتیاد داریم و جور شولتس” یه ذره بهش نگاه می‌کنه و دو روایت از جوابی که میده روایت مودبانش اینه که هنوز برای تو امید هست . یعنی امید دارم بعضی چیزا رو خوب میفهمی و روایت یه ذره تیره‌ترش اینه که your not dumb as you look اون قدری که چهرت نشون میده احمق نیستی و یه مقدار حالا عکساشم نگاه می‌کنیم خیلی شاید چهره ی خیلی brilliant نداره ولی خب خلاصه با وجود این که خیلی هم مشهور به باهوش بودن و زیرک بودن نداشته ولی به خاطر پرکاری و نفوذی که داشته خیلی رو سیاست‌های آمریکا تاثیر میزاره. حالا برگردیم به بحث خودمون موینیهان ” مقاله‌ی آرتور ینسن” رو می‌خونه و به شدت تحت تاثیر او قرار می‌گیره چون خود موینیهان “یکی از اون کسایی بوده که همیشه با این مسئله درگیر بوده که چرا ما نمی‌تونیم سیاه‌پوست هارو تو حرفه‌های خیلی موفق در آمریکا به کار بگیریم ؟ چرا در واقع این‌ها بیشتر آخر سر بیکار می‌مونن؟ از روی باید روی حمایت بهزیستی welfare بمونن و تخصص‌های خوب رو نمیتونن بگیرن و در واقع هرچقدر هم تلاش می‌کنیم سمت‌های عالی مملکتی رو به دست نمیارن. این پنجاه سال پیش بوده این ادعا . البته جالبه بدونید که این ادعا هنوز پابرجاست و هنوز که هنوزه با وجود این که حتی اوباما” هم رییس جمهور آمریکا شد میانگین تحصیلات اون‌ها، شغل‌های حرفه‌ای که به دست میارن خیلی خیلی پایین‌تر از سفیدپوستاست و این خبر ناگوار رو بشنوید هنوز که هنوزه در آزمون‌های هوش و استعداد تحصیلی در واقع Scholastic Achievement Test اون‌هایی که ریشه‌ی آفریقایی تبار دارن پونزده شماره یا یک Standard deviation از سفیدپوستها پایین‌تر نمره میارن. یعنی اون gap که اون دره‌ای که اون فاصله‌ای که آرتور ینسن ” متوجه اون شده بود بعد از گذشت پنجاه سال هنوز پر نشده و همونقدر بازمونده. خلاصه این مقاله آرتور ینسن” رو میخونه و میره پیش نیکسون” و یه جور ذوق زده‌ی میگه ببین یه نفر توضیح داد که چرا ما این همه سال سعی می‌کنیم این بحران رو حل بکنیم این بحران حل نمیشه ؟ این قضیه ژنتیکیه اصلا اینا ژنشون یه جوریه که میانگین هوششون از سفید ها پایین‌تره و در واقع نمیتونه به جایی برسه و در واقع اصطلاحی مد میکنه به نام jensenism که این جمله‌ی مشهور اونه این قدر میره توی کاخ سفید و کنگره‌ی آمریکا این رو مطرح می‌کنه یعنی به نوعی این باعث اشتهار ناخواسته آرتورینسن” میشه آرتور ینسن” تفلک شاید اصلا همچین آدمی نبوده وقتی زندگی شخصیش رو می‌خونید خیلی پشت سرش شایعات نیست ، تو سیاست نبوده اصلا خودش نمی‌خواسته اینقدر ایجاد تنش بشه تو جامعه ولی شاید پاتریک موینیهان” یه مقدار نقش داشت و این راه رو دامن زد و ناخواسته آرتور ینسن” رو تو این مسیر قرار داد. آرتورینسن” اصلا خودش میگه الگوی زندگیم گاندی” یعنی اصلا قدرت طلبی و جاه طلبی و اینا نداره ولی به نوعی بالاخره اون وسط افتاد و مجبور شد بجنگه. این جمله‌ی مشهور پاتریک موینیهان” هست The wind’ s of Jesenism are blowing through the nation’s capital with gale force. . Gale force قدرت باد هست اون بادهای شدید رو میگن gale force و در واقع گفتش که آره جنسنیزم با قدرت باد شدید داره در پایتخت آمریکا میوزه. یعنی یه عده یک دفعه نظرشون به ینسن” جلب شد و این تاثیر عمده‌ای توی تفکر سیاسی آمریکا گذاشت و چالش‌های زیادی را ایجاد کرد به همین دلیل من از ینسن” نام بردم یعنی ینسن” ناخواسته چالشی ایجاد کرد که هنوز گریبان جهان را گرفته و باعث شد که انسان‌ها نتوانند از کنار این مقوله بی‌خیالی یا بی‌تفاوتی بگذرند. ببینید ممکن بود یه عده بگن این ها فقط بحث های آکادمیسین ها است ولی وقتی اومدن دیدن دیگه اینقدر مهم شد، کاخ سفید مطرح کرد و به نوعی سیاست ملی شد که چرا بعضی‌ها رشد نمی‌کنند؟ جواب : چون ژنتیکشون هوش پایین‌تری برای اون‌ها داره اون موقع دیگه داستان خیلی عوض میشه به نوعی یک نوع نژادگرایی، نژاد پرستی علمی شکل می‌گیره و ایرادی که هست یعنی شاید ایراد که نه بگم شاید اشکال کار هست اینه که آرتور ینسن” نه کاراکتر جنجالی بود ، بود نه نژادپرست بود فقط گفته بود من نظر علمیم رو گفتم این هرجوری هم جمع‌بندی می‌کنیم، آمار می‌گیریم و یک فردی بود که تو رشته‌ی خودش معتبر بود، تو زمینه‌ی هوش و استعداد تحصیلی و سایکومتری روان‌سنجی صاحب نظر بود . قبل از آرتور ینسن” گفتم خیلی ها می‌دونستن این مسئله رو مثلا لیندون جانسون ” که در واقع قبل از نیکسون” رئیس جمهور بود متوجه شده بود که متاسفانه جامعه‌ی آفریقایی تبار آمریکا نمی‌تونن اون سمت‌ها رو بدست بیارن. برای همین یک پروژه‌ای راه انداخته بود به نام پروژه‌ی head start و باورش بر این بود که اگر ما برای کودکان مهاجر، کودکان سیاه‌پوست برنامه‌های درواقع آموزشی فوق برنامه بذاریم این دره یا این gap پونزده شماره ای پر خواهد شد و او در قالب اون پروژه‌ی بزرگش great society در واقع جامع بزرگ که جز کارهای لیندون جانسون” بود که می‌خواست جامعه آمریکا را متحول کنه و مدرن کنه یکی از پروژه‌هاش head start بود و یکی از کسانی که تو این پروژه خیلی فعال بود همسر خود لیندون جانسون” بود . همسرش خیلی کاراکتر انسان دوستی بود که در واقع کودکان خیلی علاقه داشت و ساعتهای زیادی خودش وقت می‌ذاشت همینجور که تو اسلاید میبینید می‌رفت توی مهد کودک‌ها و دبستان‌ها سعی می‌کرد کار خیریه و کمک به آموزش اقلیت‌های نژادی کمک بگیره. اسمشم بود کلودیا آلتا جانسون” ملقب به لیدی برد” لیدی برد” اسم قشنگیه کفشدوزک این در واقع حالا مثلا میتونیم بگیم یه اسم خیلی ملوسی داشت کاراکتر خودشم این جوری بود، خیلی سعی داشت کمک کنه . ولی در واقع معنی این حرف ینسن” این بود که این تلاش شما بی‌فایده است این همه هزینه می‌کنی برای این ها کلاس‌های فوق برنامه میذاری، زحمت نکش، ره به جایی نمی‌بری و می‌بینی که هنوز که هنوزه میگیم این بحران مونده دو هزار و دو فرانک میل ” یعنی ده سال قبل از مرگ آرتور ینسن” و شاید بگیم یه چیزی حدود سی و خورده‌ای سال بعد از اون مقاله‌ی eicher اومد باهاش یه مصاحبه‌ای کرد این جز اون کتاب هایی بود که من تو اینستاگرام معرفی کردم گفتم بخونید یه جور ذهنتون روشن میشه به قضیه هوش، به قضیه‌ی ژنتیک و این چالشی که چقدر صفات ما ذاتیست و جالبه که تو اینجا آرتور ینسن ” واقعا صادقانه بدون هیچ میشه گفت حس تدافعی میگی آره مقالم همینه، الان هم بعد از گذشت سی و خورده‌ای سال هر چی فکر می‌کنم می‌بینم هرچی نوشتم درسته . هیچ احساس ندامت نمی‌کنم، کلی چالش ایجاد کردم ، بشر رو به دردسر انداختم ولی خب همینه دیگه وهیچ کوچکترین عقب‌نشینی هم نمی‌کنم و البته البته علیه هر نوع سیاست نژادپرستی، سیاست جدایی نژادی یا این که در واقع اون‌هایی که نمره‌ی هوش پایین‌تر دارند، نژادهای پایین‌تر… میگه نه کاملا انسانی باشه و هیچ نوع فاشیسمی تو صحبت هاش دیده نمی‌شه. فقط میگه همینه که هست حالا شما می‌خواید بپذیر میخوای نپذیر. خب فکر کنم به اندازه کافی صحبت کردم یک وقفه بندازیم تا در واقع قسمت بعد . خدانگهدار همگی.
Document