عرض سلام خدمت شما دوستان عزیز جلسهی هفتم از مبحث شبح سرگردان آرتور ینسن” رو دنبال کنیم. تا اینجای کار متوجه شدیم که آرتور ینسن” ناخواسته عجب چالشی ایجاد کرد! اشاره به این که واقعا قسمت زیادی از صفات ما شامل صفات هوشی و شخصیتی ما ژنتیکی ست و درواقع تو انسانها تفاوت واضحی داره و این تفاوتها به راحتی قابل جبران نیست و گفتیم تبعات خیلی اجتماعی زیادی پیدا کرد به خصوص اینکه مشاهده شده بود بعضی از اقلیتها مثلا جمعیتهای سیاهپوست آمریکا تفاوتهای محسوسی دارند و شاید این تفاوتها زمینهی مشکلات رفتاری و دستاوردهای کمتر این عده باشه. خب حالا این اسلاید صفحه پنجاه و دو رو داریم با هم نگاه میکنیم این اسلاید رو قبلا دیدید و در این اسلاید اشاره کردم که دیدید بسیاری از صفتها اشاره شده بود که سهم بالای درواقع وراثتی دارند این شامل خلق ما هست، شامل رفتار ما است، شامل حالتهای اضطرابی مون هست، تواناییهای هوشی ما هست و تو همهی اینها شما دیدید شاخصها عددهای بالایی داشتند که البته در مطالعات SNP در واقع GWA اینها تایید نشد ولی این سوال باقی موند و من در جلسهی قبل هم مطرح کردم پس این حجم بالا از کجا اومد؟ آرتور ینسن” به چه حسابی میگفت سهم تواناییهای هوشی هفت دهمه ؟ یا شخصیت ما قسمت زیادش موروثیه؟ اینا رو از کجا آورده بود ؟ جواب رو میخوام الان خدمتتون ارائه بدم . اینا از مطالعات دوقلو ها آمدن. جالبه بدونید که شاید هیچ رشتهای به اندازهی روانشناسی ، روانپزشکی و علوم رفتاری و شناختی شاید مدیون مطالعهی دوقلوها نباشه و در واقع ژنتیک رفتاری سنگ بنای اصلیش مطالعهی دوقلوها است یعنی این موجودات به قدری در این رشته و در این علم حائز اهمیتند که ما نمیتونیم جایگاه اونها رو دست کم بگیریم و در واقع ما از روی مقایسهی اینها هست که میفهمیم چقدر صفات ما در ساختار ژنتیکی ذات بیولوژیک ماست و با ما به دنیا میاد؟ اولین اشارههایی که میشه از این استفاده کرد برای این که ببینیم چقدر صفات ما سرشتیست؟ من فکر کنم همهی شما میدونید به فرانسیس گالتون” برمیگرده فرانسیس گالتون “یکی از نوابغ واقعا قرن نوزدهم هست که توی کارهای متعددی میشه گفت دست داشته از آمار بگیر بیولوژی زیستشناسی ولی قسمت عمدهای از کارهاش برمیگرده به مسئلهی هوش، نبوغ و وراثت و در واقع گالتون ” جزء اونایی بوده که معتقد بود قسمت زیادی از صفات ما با ما به ارث میرسند و یک کودک، یک نوزاد که به دنیا میاد اینها رو با خودش داره یعنی توی اون ذاتش هست. اون زمان کروموزوم رونمیشناختند DNA رو نمیشناختند ولی بالاخره میدونستن یه جوری سرشتیه توی ذاتشه و مقالهای که شاید به قضیهی دوقلوها و سرشتی بودن صفات و هوش برمیگرده این مقاله است . نوامبر هزار و هشتصد و هفتاد و پنج صد و پنجاه سال پیشThe History of Twins, As a Criterion of the Relative Powers of Nature and Nurture تاریخچهی دو قلوها به عنوان ملاکی برای قدرت نسبی وراثت در مقابل محیط . میدونید اصطلاح در واقع nature vs nurture رو خود درواقع فرانسیس گارتون” اولین بار به کار میبره و این سوال رو داره که مثلا شما باهوش هستید، شما پرخاشگری، شما مجرمی، چقدر این مدیون ذات nature و چقدرش مدیون اون بزرگ کردن و اون تربیتی که تحت عنوان nurture مطرح میکنه ؟ مقاله جالبه ای یازده صفحه است مقاله خیلی بزرگی نیست و با متادولوژیه امروز واقعا همچین مقالهای رو من فکر نمیکنم هیچ ژورنال علمی ای چاپ بکنه. متادولوژیست خیلی سادست ورداشته یه تعداد دوقلو نامه نوشته و سی و پنج تا دوقلو را به عنوان کیس جمع کرده و شباهتهای اونها رو به عنوان anecdote به عنوان گزارش موردی، به عنوان بررسی موردی چاپ کرده و توش یک ملغمهای از ادعاهای عجیب غریب است. مثلا این پرسش نامه رو داده و خیلی از دوقلوها که پرسشنامه رو جواب دادن مثلا این اومده باید حالا آمارم توش نیست، فقط یه جمعبندیه مثلا درآورده که دوقلوها از خیلی جهت شبیه همن . مثلا از نظر بیولوژیک شبیه همن طرز راه رفتنشون شبیه همه یا مثلا اشاره کرده بود که از سی و پنج تا نه تاشون اشاره کردن در یک زمان آبله مرغان گرفتن، در یک زمان سرخک گرفتن یا سیاه سرفه گرفتن یا مثلا کیس دیگری رو مطرح میکنه که دوتا دوقلو هر دو در بیست و سه سالگی دچار دندوندرد میشن و در هر دوشون همون دندون دچار درد میشه و در هر دو مجبور میشن همون دندون رو بکشن یا کیس دیگری رو اشاره میکنن که بعضی کیس هاش جزء اون سی و پنج تا کیسش نیست. کیس هایی که از پزشکان دیگه شنیده مثلا از توریو” شنیده که دوتا دوقلو بودن که همزمان دچار ناراحتیهای چشمی میشدند البته توی این موارد قبلی خودش اشاره میکنه که ممکنه اینا کنار همن همزمان میگیرن ولی بعدا خودش متوجه این نکته هم میشه که اگر اینا از هم جدا باشند، یعنی در فاصله با هم باشند و با هم زندگی نکنند و باز همزمان دچار اون حالتها بشن این دلیل بر این که توی ذات اونها هست. منتهی وقتی شما مقاله رو میخونید واقعا یک گزارهی اغراق شده و چیزی که با علم امروز شاید شما به راحتی نتونید بپذیرید میگین آخه این چه ربطی به اون یکی داره؟ و حالا درسته که میگیم این صفات مشترک دارن ولی دیگه نه اینجور. مثلا یه کیس خیلی عجیبی رو خودش هم میگه این کیس یه ذره عجیبه باورش مثلا دو تا دوقلو رو درواقع مطرح میکنه مارتن” و فرانسوا” این ها فرانسوی هستند، پنجاه ساله اند و در دو فرسنگی هم دارن زندگی میکنند. میگه پونزده ژانویه صندوق امانات اینا رو دزد میبره پس اندازشون دزدیده میشه پسانداز مشترکشون. منتهی این کیس جالب این رو میگه میگه در بیست و سه ژانویه هر دوی اینها سه نصف شب خواب میبینند و با خواب از خواب حالت منقلب و مضطرب بیدار میشن و هر دو که بیدار میشن ادعا میکنند خواب دیدیم دزد کیه و میخوایم دزد رو بگیریم. مارتن ” میره نوه اش رو شروع میکنه خفه کردن میگه این دزده حالا معلوم نیست دچار توهم شده بوده چی بوده ؟ و خانواده سعی میکنن نوه رو از چنگش دربیارن میزنه بیرون میره خودش رو توی رودخانه غرق کنه به قصد خودکشی و در واقع جلوش رو میگیرن ، میبرنش بیمارستان در واقع تیمارستان اونجا اون زمان سه روز توی بیمارستان میمونه و بعد فوت میکنه. فرانسوا” اون یکی هم روز بعد خودش میره تو رود همون رود غرق بکنه و موفق میشه و اونجا میمیره و در واقع اینجا فرانسیس گالتون” میگه ببین چه جوریه ؟ یعنی اینایی که حتی دو فرسنگ از همدیگه دارن زندگی میکنن اینا حتی خوابشون هم شبیه همه همون خواب رو میبینند،ف همون واکنش رو دارن و راجب همون مطلب خواب میبینند که دزد رو گرفتن و هر دوشون قصد خودکشی دارند و میگه به طرز مرموزی در درون اینها بایستی یک ساعت بیولوژیکی، یک ذاتی وجود داشته باشه که سر زمان فعال میشه . خب موارد دیگهای داره مثلا میگه که من وقتی دوقلوها رو میبینم مثلا از یکیشون میپرسم تداعیت مثلا با شنیدن فلان لغت چیه؟ مثلا فرض کنیم میگیم سیب اونم یه لغت میگه یا یاد کدوم درخت میفتی ؟ یا الان به یه حیوون فکر کن و بعد ادعا میکنه که من از اون یکی هم بپرسم باز همون حیوان میگه . یعنی میبینید چقدر در انتهای قرن نوزدهم باور به این بوده که این ها ذهناشون با هم مچه! به قول امروزی ها سینکه سینکرونه با هم حرکت میکنن . اینم بهتون بگم این نکته رو هم ازش غافل نباشید در انتهای قرن نوزدهم یک علاقهی شدیدی بین متخصصین، روانپزشکان، نورولوژیستها، پزشکان پیدا شد دربارهی psychic research پژوهش در امور میشه گفت روح، spiritual و احضار روح و تلپاتی و اینکه از راه دور انسانها بتونن با هم ارتباط داشته باشند و میشه گفت خیلی از این یافتهها بیربط با اون قضیه نیست . مثلا این که دو تا دوقلو از هم فاصله خیلی طولانی دارند ، ولی همزمان یه جاشون درد میگیره یا دو تا دوقلوها هم زمان دچار دلپیچه میشن. مواردی رو ذکر کرده که یکی تو لندن یک توی شهر دیگه است هر دو تو یه ساعت دچار اسهال خونی میشن و اشاره میکنه که این خیلی توی سختافزار ما در واقع قرارداره . خب این علاقه به این دوقلوها صد سالی قشنگ درگیر بود و میشه گفت علم روانشناسی، روانپزشکی، علوم شناختی همیشه با این قضیه درگیر بودند که این دوقلوها اگر ژنومشان شبیه ، دوقلوهای تک تخمکی چقدر رفتارشون به هم شباهت دارد ؟ باز هر از چندگاهی کیس های جنجالی موارد جنجالی مطرح میشه. مثلا تقریبا صد سال بعد از مقالهی فرانسیس گالتون” در مورد دوقلوها ما شاهد این هستیم دوباره جنجالی راجع یه جفت دیگه آغاز میشه به نام The Jim twins حالا اینکه چی میشه تو یه دورهای از تاریخ یهدفعه مردم به اینا علاقه نشون میدن ، یه دفعه اینا میبینی تابلو میشن خیلی توی رسانهها خودشون رو نشون میدن این خودش نیاز به بررسی داره. ولی مثلا The Jim twins تقریبا صد سال بعد هزار و نهصد و هفتاد و نه اون هزار و هشتصد و هفتاد و پنج هزاربوده این هزارو نهصد و هفتاد و نه خیلی پررنگ میشه . اینا دو تا برادر بودند، دو قلوی هم سال یکی به نام جیمز ادوارد لوییس” و دیگری جیمز آرتور اسپرینگر” این ها توی یک ماهگی از هم جدا شدند و سی و نه سال بعد همدیگه رو پیدا میکنند. ببینید یکی از چیزایی که توی علم دوقلوها خیلی مستتره اینه چون اگر اینا با هم زندگی کنن و شباهت به هم داشته باشن خیلیا میگن خب این همچین چیز خاصی نیست ، خواهر برادرای معمولی هم به هم شباهت دارند یا اونایی که طرفدار nurture یا محیط هستن اون رو باز میندازن گردن محیط میگن خب محیطشان یکی بوده ولی اصل هنر توی مواردیه که اینا از هم جدا شده باشند و Jim twins میبینید از یه ماهی جدا میشن سی و نه سال بعد همدیگر رو پیدا میکنن . بعد که این ها هم دیگه رو پیدا میکنن اینم بهتون بگم توماس بوشارد” در واقع کسی که حالا بعدا با اسمش بیشتر آشنا خواهیم شد. یه بارم اسمش رو قبلا شنیدید شما جز اونایی بود که تو لیست بدنامان کنار آرتور ینسن” قرار داشت اونم یک متخصص روانشناسی و ژنتیک رفتاریست اینارو میره پیدا میکنه مثل این شعاع خیلی reality خیلی پرهیجانه اینا با همدیگه برای اولین بار بعد سی و نه سال دیدار میکنند و از حال و احوال هم مطلع میشن، منتهی چیزهایی محیرالعقول اونجا مطرح میشه. مثلا اینکه هر دوشون قبلا یه دور ازدواج کردن و همسرشون رو طلاق دادن و جالبه که هر دوشون اسم زناشون لیندا بوده و بعد هر دو تو ازدواج دومشون خانمی به نام بتی ازدواج میکنند تقریبا مسلما دوتا بتی بوده دیگه یعنی هر دو رفتن لیندا رو طلاق دادن دوتا بتی گرفتن و میگفت اخه اصلا مگ همچین چیزی میشه؟ یعنی علاقه داشتن به اینکه زن خاصی رو شما بگیری؟ اسم خاصی رو بگیری خیلی عجیبه! و توی اون talk show و تلویزیون و اینا خیلی سر و صدا میکنه. مثلا هر دو میگن حساب ریاضی رو خیلی دوست دارن از دیکته متنفرند یا ساعات خاصی در روز هر دوشون سردرد میشن ، مثلا بعدازظهر پنج بعدازظهر هر دو میگن درست سر پنج بعدازظهر سردرد میشیم یا مثلا وقتی ازشون راجب عادتهاشون پرسیده میشه مثلا هر دوشون میگن مقدار مشابهی الکل میخورن، حتی میزان الکل خوردنشون، سبک الکل نوشیدنشون یکیه یا حتی فرض کن وقتی ازشون میپرسن تعطیلات دوست داری کجا بری؟ میگن که مثلا یک ساحلی در فلوریدا مارو میبرن که هر دو یکیه در صورتی که اینا هیچ وقت همدیگر رو ندیدن . حالا شما میدونید که واقعا این خیلی ارزش علمی نداره، اینا بیشتر به امور خرافی و تصادفی شبیه. هر دو لیندا رو بدونن طبیعتا هیچ میشه گفت دانشمند موجهی، هیچ ژنتیتسین موجهی نمیتونه بگه ما ژنی داریم که باعث میشه ما به خانمهای به نام لیندا علاقهمند بشیم یا جدا بشیم ازش باید با بتی ازدواج کنیم یا ساحل خاصی در فلوریدا ترجیح بدیم . ولی منظور این که چگونه همچین کیسهایی باعث یک جریان میشن؟ و اینجا هست که یه مقدار ما افرادی مثل توماس بوشارد” رو تعجب میکنیم که خودتم میگی آره اینا میتونه تصادفی باشه پس چرا بهش دامن میزنی؟ پس چرا talk show رو راه میندازی؟ show man در میاری؟ و سعی میکنی اونا رو توی تلویزیون پر رنگ کنی ؟ یا کیس دیگری باز دو تا برادر اینا خیلی سر و صدا میکنن حالا به دلیل اینکه الان خدمتتون میگم . اسکار استو” و دیگری جک یوفه” نمیدونم جک درواقع yufe و دیگری اسکا استو” . ویژگی اینا اینه که در شش ماهگی از هم جدا میشن منتهی نکتش اینه که اینا قبل از جنگ جهانی دوم از هم جدا میشن. اسکار فرزند خوانده میشه و به آلمان میره و به عنوان کاتولیک بزرگ میشه و جالبه حتی تمایلات فاشیستی پیدا میکنه میره جز جوانان هیتلری . اون یکی تو جزایر کاراییب بزرگ میشه و بعد به اسرائیل مهاجرت میکنه به عنوان یهودی یعنی ببینید یکیشون یهودی بزرگ میشه یکیشون کاتولیک بزرگ میشه . منتهی وقتی تو دههی پنجم، پنجاه سال بعد این همدیگه رو میبینن باز یه چیزای خیلی مشابهی داشتند مثلا هردوشون یه طرز خاصی راه میرفتند، هر دوشون به ادویه یکسان علاقه داشتند، حتی این یکی رو گوش بدین که این خیلی دیگه کمدیه هر دوشون گفتن ما یه عادت عجیب داریم قبل از اینکه بریم توالت، دستشویی باید سیفون رو بکشیم یعنی حسمونه اول سیفون رو میکشیم بعد میریم توالت . یعنی این صفت هم تو هر دوشون بوده. شما میتونید حدس بزنید که خب اینا خیلی دیگه تصادفیه و عملا مطبوعات این رو بزرگ کردن . ولی خب همینم سواله که چی میشه اون عصر اینقدر پذیرای همچین مواردی میشه و ذوق زده به این نگاه میکنن؟ و عملا اینجوری فکر میکنن که بین این دوقلو ها حتی از هم جدا باشن، هزاران کیلومتر مثلا جدا بزرگ شده باشند باز یه چیزاییشون شبیه همه و ما از طریق این قضیه میتونیم بفهمیم چه چیزهایی در ژنتیک و در وراثت ما نهفته؟ باورش سخته ولی کاخ عظیمه تفکر ما در مورد ذاتی بودن یا نبودن صفتها متکی بر مطالعهی دوقلوهاست . یعنی جایگاه خیلی رفیعی دوقلوها در این قضیه دارند و البته میدونید دودسته مطالعه وجود داره ، یعنی به دو سبک دوقلوها رو بررسی میکنن که در واقع به کمک اون استخراج میکنند سهم وراثت رو. یکی اینکه بیان تفاوت دوقلوهای MZ تک تخمکی رو با DZ یا دو تخمکی ببینند . میدونید که دو تخمکیها عملا مثل خواهر برادر معمولین و اگه همجنس باشند مثل دو تا برادرن دیگه منتهی با این تفاوت که دوتا برادر که تاریخ تولد و روز تولدشون دقیقا یکیه و با هم تو یه محیط بزرگ شدن یعنی میشه اینجوری فرض کرد که دو تخمکیها محیطشان یکسانه و تک تخمکها MZ با اینکه با انزیمشون میدیم هم محیطشون و هم ژنشون یکسانه. پس در واقع تفاضل این دو تا میتونه سهم وراثت رو مشخص کنه پس حجم عمدهای از مطالعاتی که این کاخ رفیع بررسی سهم ژنتیک در رفتار در اون بنا شده بر اون بنا شده، تفاضل بین یک MZ هست تا یک DZ . چون فرض بر اینه که خب این ها هر دوشون محیطشان یکسان بوده ولی این ژنومش تقریبا صد در صد یکسانه در صورتی که DZ مثل خواهر برادران معمولین پنجاه درصد شباهت دارن پس تفاضل این دوتا میتونه سهم وراثت رو مشخص کنه . خب این یه دسته از مطالعات . این مطالعه راحتترم هست ولی حالا خواهیم دید که یافتههاش چیه ؟ و در عین حال ایراداش چیه؟ سهم دوم که مطالعاتی هست که یه عده معتقدند اینا حتی از این نوع اول هم مقتدرتره و یافتههاش ارزش بیشتری داره و اونم اینه ما تک تخمکهایی که با هم بزرگ شدن تفاوتشون با تک تخمکی هایی که یکیشون توسط والدین دیگه فرزند خوانده شده به دلایلی و اونجا بزرگ شده. یعنی نگاه کنید این حالت هر دو ژنشون یکسانه، محیطتشون متفاوته اینجا محیطشان یکسانه ژنشون با هم متفاوته و تفاضل حالت دوم هم خیلی گویاست و خیلی کمک میکنه به این که ما بفهمیم در واقع سهم ژنتیک چقدره؟ طبیعیست که میدونید نوع اول خیلی شایع تره برای این که خب ما تعداد زیادی دوقلوی تک تخمکی و دو تخمکی داریم ولی نوع دوم خیلی نادره ولی بیشتر یافتههایی که دیگه درواقع میگن خیلی قویه برگرفته از نوع دومه نوع دوم میگن که دیگه این واقعا به هر انتقادی مقاومه ، شما یه جفت بچه داری ژنشون کاملا به هم شبیه یکیشون تو محیط الف بزرگ شده ، یکیشون تو محیط ب بزرگ شده اینا هر جا شبیه هم شدن صفتاشون باهم همبستگی داشت نشون میده که با خودشون در واقع حملش کردن و برخاسته از محیط نیست. حالا من میخوام تو این جلسه و دو جلسهی بعد یه مقدار راجب اینا صحبت کنم . چون واقعا میارزه اگر شما به رشتههای رفتاری علاقهمندید و مرتب این جملات رو میشنوید مثلا طلاق چقدرش ژنتیکیه ؟ اون گرایش انسانها ؟؟شغل ؟استعداد ؟نبوغ ؟ نمیدونم توانایی موسیقی؟ علایق؟ رفتار سیاسی؟ حتی گرایشات حزبی و مذهبی و سنتی و اینها چقدرش تو ذات افراده؟ و عملا وقتی تو ذات افراده معنیش اینه که دست خودش نیست ، کاریش نمیشه کرد و باهاش به دنیا اومده دیگه . میبینید این کاخ رفیع تبعاتی هم داره . خب بیاین یه سری مطالعه نگاه کنیم نوع اولن بیشتر این ها… یعنی اومدن MZ هارو با DZ ها مقایسه کردند و طبیعیست که همبستگی رفتارها در MZ ها بیشتره دیگه یعنی correlations و همبستگی بیشتری دارند و شباهتشون بیشتره . هرچقدر فاصلهی این دوتا بیشتر باشه یعنی MZ از DZ ، نشون میده اون صفت بیشتر موروثیه و عملا گاهی اوقات تفاضل اینا رو میان ضبدر دو میکنن و بهش میگن درصد وراثتی بودن. مثلا بیایم یکی از این مقالات کلیدی رو نگاه کنیم ، چون بعضی مقالات هستن که خیلی ریفرنسه مثلا میگه حجم نمونه خوب تهیه کرده ، نمیدونم نویسندههاش آدمای معتبرین، آدمای خوش نامین و درواقع متودشون دقیق بوده و همین اینجا سهم ارث بودن رو نگاه میکنه . پس باید به همین جدول صفحه پنجاه و هفت به این عکس صفحه پنجاه و هشت نگاه کنیم هرچی فاصلهی MZ از DZ بیشتر باشه در واقع اون پدیده ارثی تره . خب مثلا ببینید اومدن در مورد برنامههای مثلا اینکه چقدر کلیسا میرن؟ MZ ها همبستگیشون پنجاه و نه صدمه DZ ها سی و سه دهم. یعنی شما نگاه کنید یه سهم معقولی از ارثی بودن .داره سالهای تحصیلی این که چند سال بتونن درس بخونن ؟میبینید فاصله یه ذره کمتر شده. اعتقادشون به این که سقط جنین آزاد باشه یا نباشه؟ خیلی باحاله ها یعنی ببینید باز شما اینجا یه سهم وراثتی داری، MZ ها پنجاه و سه صدم هست DZ سی و پنج صدم یعنی تفاضل اینا رو بگیرید هیجده ضربدر دو هست که تقریبا سی و شیش درصد میشه یعنی سی و شیش درصد نگرش ما به این که سقط جنین باید آزاد باشه، قانونی باشه یا اینکه ممنوع باشه با ما به دنیا میاد و دست خودمون نیست. سنتی بودن رو ببینید باز یه تفاضل نسبتا قابل توجهی داره سهم این دو برابره اونه یعنی تفاصل زیاد داره . حتی این که مثلا چقد به Night life علاقه دارن ؟ چقد دوست دارن برن night club ؟ برن چقدر به قمار علاقه دارن؟ چقدر به ماهیگیری و شکار علاقه دارن؟ چقدر به کمپ رفتن و پیادهروی و کوهنوردی علاقه دارن؟ چقدر محافظهکارن در مقابل اینکه چقدر لیبرالن؟ میبینی باز یه تفاصل هست چقدر این تفاصل ها کم میشه یا حتی چقدر معتقدند باید بودجهی نظامی مملکت باشه؟ یعنی اونایی که defense spending دارن یعنی میگن با بودجهی پنتاگون زیاد باشه ببینید یه تفاضل قابل توجهی داره. پس نشون میده یه قسمتی که شما چقدر معتقد که مثلا مملکت باید بودجهی نظامیش بالا باشه ؟ژنتیکی هست چون تفاوت به این دو تاست . فرض میکنه که خب آره وقتی این دو تا بهم شبیهتر فکر میکنن تا این دوتا پس این سهم تو ژنشونه نه محیط شون ! چون محیط در هر دو یکسان بوده و باز یافتههای دیگه یعنی شما میبینید که یک سهم قابل توجهی از این قضیه وجود داره . خب حالا یک یافتههای قشنگ دیگهای هم کنار این هست. پس ما الان به این قضیه حالا من تکرار نمیکنم ، خیلی باحجم زیاد این رو نمیگم شما میتونید به جداولی که قبلتر خدمتتون دادم نگاه کنید و جداول دیگهایه خواهد اومد . همینجور به تدریج شما خواهید دید که تمایلات سیاسی ، این که افراد چه علاقه ای دارند ؟ این که در واقع چه قدر دوست دارن شرایط مملکت به سمت محافظهکاری بره ؟یا لیبرال# بره؟ حتی روابط جنسی شون تا حدی در سهم ژنتیکی داره. ولی یک مباحث قشنگتری هم کناراین ها بررسی شده که این مباحث مثلا یکیش اینه که خیلی خب حالا اینا تفاوت دارند دوقلوهای تک تخمی با دو تخمکی . گرایشهای دیگشون چجوریه؟ مثلا ازدواج؟ از چه همسری خوششون میاد؟ چه تیپ همسری رو دوست دارن؟ در واقع گرایش جنسی ؟گرایش رمانتیکش چطوره ؟روی اینها هم بحثهای جالبی صورت گرفته که من سعی میکنم اون ها رو هم خدمتتون ارائه بدم . منتهی چون این جلسه به انتها رسیده اجازه بدید من جلسه رو تموم کنم در جلسهی بعد ادامهی این مبحث رو دنبال کنیم. خدانگهدار.