شماره 145: نگاهی به مقوله‌ی اعتماد

پادکست دکتر مکری
خرداد 1399
قسمت دوم

شماره 145: نگاهی به مقوله‌ی اعتماد

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 145: نگاهی به مقوله‌ی اعتماد
Loading
/

متن پادکست

خب دوستان عزیز اگه موافق هستید قسمت دوم از مبحث نگاهی به مقوله‌ی اعتماد اجتماعی رو دنبال کنیم. اگه خاطرتون باشه توی مبحث قبلی بعد از یک مقدمه ی کوتاه یک تعریفی از اعتماد رو خدمتتون ارائه دادم و قرار شد تو این جلسه صحبت کنیم که تقریبا توی نیم قرن اخیر که مطالعه‌ی علمی اعتماد فراگیر شده در واقع چه روش‌هایی به کار رفته و هر کدومشون در چه وضعیتی قرار دارند؟ یعنی تقریبا اگر ما بخوایم بگیم، تقریبا سال‌های هزار و نهصد و پنجاه زمانی است که مطالعه‌ی اعتماد توسط روانشناسان و جامعه‌شناسان وارد یک فاز جدید میشه. اتفاقا تو همون سال‌ها است.. هزار و نهصد و پنجاه و سه، پنجاه و چهار هست که اریک اریکسون” اون مقوله ی اعتماد در مقابل بی‌اعتمادی رو اولین قدم در رشد انسان میدونه و اون سال‌ها ما شاهد این هستیم که جامعه‌شناسان، روان‌شناسان اجتماعی که اون‌ها هم خیلیاشون متاثر از روانکاری زمان بودن علاقمند میشن که یه جوری این مسئله ی اعتماد رو بررسی کنند، پژوهش کنند و ببینن که چه یافته‌هایی رو می‌تونن پیدا بکنن و تامین بدن به بقیه‌ی درواقع جوامع و انسان ها. الان اگر شما نگاه کنید تقریبا ما چهار الگو یا روش برای مطالعه‌ی اعتماد داریم. یکیش پرسشنامه و سوال مستقیه. اینیکه بریم از مردم بپرسیم چقدر به بقیه اعتماد دارند؟ به کیا اعتماد دارند؟ به کیا اعتماد ندارند؟ کجاها اعتماد دارند؟ یعنی بیایم سوال ازشون بپرسیم و در واقع باور و ایدشون رو استخراج کنیم. پس این یه روش است. و این یه روش در واقع میشه گفت یکی از شایع‌ترین و مهمترین روش‌های مطالعه‌ی اعتماد است. روش دیگه اینه که رفتارشون رو مشاهده کنیم. چقدر به دیگران در واقع اعتماد می‌کنند ؟ توی روابط بین فردیشان چقدر حاضرن خودشون رو در یک موضع قرار بدند؟ این یه مقدار دشوارتره. چون که شما خیلی از انسانها رو به راحتی نمی‌تونی وارد حوزه‌ی رفتاریشون بشی، و در عین حال رفتار قضیه راجع به اعتماد و بی‌اعتمادیه، یعنی همین که اجازه بده شما انقدر بهش نزدیک بشی و رفتارش رو مشاهده کنی، ضبط کنی، فیلم بگیری . خودش نشون دهنده‌ی یک سو گیری اولیه است. یعنی نشون میده به شما اعتماد داره. حالا مثال‌هایی از مشاهده ی رفتار رو هم خدمتتون خواهم گفت . ولی حجم عمده‌ای از مطالعات علمی بیشتر روی پرسشنامه ست و میشه گفت Subjective یعنی درونیه ، اون چیزی که افراد خودشون اظهار می‌کنند. یک بخش دیگه‌ای که سال‌های اخیر خیلی رشد کرده ، تو دو دهه‌ی اخیر.. از سال دو هزار به اینور یا دقیقتر بخوایم بگیم هزار و نهصد و نود و پنج.. بیست و پنج ساله که خیلی ازش مقاله میاد و شما آزمون‌های متعددی می‌بینید ،بازی‌های اعتمادی است. و در واقع بازی‌های اعتمادی حتی تعداد مقالاتی که ازش تو مجله‌ها و ژورنال‌های روانپزشکی، روانشناسی هست از سوال مستقیم بیشتر شده. یه جوری Lux تر به نظر میاد و خیلیا علاقه دارن که از طریق این بازی‌ها، این Trust Games در واقع ،اعتماد رو بررسی کنند. من به اینها اشاره خواهم کرد و به مقالاتی که کلیدی هستند و نکات جالبی از اینا استخراج کردن هم سعی می‌کنم یک مرور اجمالی داشته باشم. بازی‌های اعتمادی خیلی توی حتی روانپزشکی مدرن هم مورد استفاده قرار گرفته. مثلا oxytocin به فرد میدن ، Amphetamine به فرد میدن، دارو های مختلف میدن و بعد ببینن توی اون بازی‌های اعتمادی، بازی چجوری عوض میشه؟ یا روانشناسان اجتماعی میان فرد رو در شرایط مختلف قرار میدن با افراد مختلف مواجه می‌کنند یا قبلش، اصطلاحا اون رو Prime می‌کنند. یعنی مقدمتا او رو مواجه می‌کنند با یه سری افکار، ایده ها، مکان‌ها که بعد ببینن الگوی بازی کردنش چجوری عوض می‌شه ؟ و بالاخره در انتها آزمون‌های ناخودآگاه و نهان رو داریم. اون چیزهایی که اصطلاحا Implicit بهش میگن ما آزمون‌های Implicit هم طی یکی- دو دهه‌ی اخیر در واقع رشد کرده ولی هنوز جایگاه خیلی مهمی ندارند. اگه الان بپرسیم بیشترین جایگاه رو کجا دارند؟ بازی‌های اعتمادی و پرسشنامه و سوال مستقیم هست. این دو تا فلش نسبتا بزرگی که من اینجا خدمتتون نشون دادم. خب سوالات چیا هست؟ یعنی پرسشنامه ها چیا هست؟ شاید باورتون نشه ، یه مقداری من اینجا ممکنه سرزنش کننده باشم یا تمسخر کننده باشم ..ولی حجم زیادی از پژوهش‌ها متکی بر یک سواله… یه ذره ممکنه شما شوکه بشید. مثلا این همه شما می‌شنوید که مثلا اعتماد عمومی در حال کاهش است ،اعتماد عمومی در حال افزایش است ، نمیدونم اعتماد عمومی در این اقلیت نژادی، اقلیت مذهبی کمه، توی دانشجوها کم میشه ،زیاد میشه با تحصیلات ارتباط داره ،با درآمد ارتباط داره ،تو مشاغل مختلف ارتباط داره . متکی بر پرسشنامه است و پرسش‌نامه‌ هم به طرزشاید بگم ناراحت کننده‌ای یه سواله و اون سوالم اینه . من اصل سوال رو براتون گذاشتم. Some people say that most people can be trusted. Others say you can’t be too careful in your dealing with people . How do you feel about it? . این سوال رو اول بار موریس روزن برگ” ، هزار و نهصد و پنجاه و شیش به صورت ساختاری شروع کرد از مردم پرسیدن. البته یه عده اومدن استناد کردن که این سوال رو خودش ابداع نکرده . این ترجمه از یک پرسشنامه‌ی نظرسنجی آلمانی بوده که هزار و نهصد و چهل و هشت، یعنی هشت سال قبل از موریس روزن برگ” در واقع چاپ شده بوده. موریس روزن برگ” به نظرش اومده این سوال خوبیه، موریس روزن برگ یک روانشناس اجتماعی است. Social psychologist هست. آمریکاییست، تبارش یهودیه، جزو مهاجرا هست و تو آمریکا این سوال رو شروع کرد از مردم پرسیدن و در واقع سوال رو یه جوری گذاشته که جوابش یا این، یا اون باشه . یعنی حتی طیف ، لیکرت یا درصدی هم نباشه. من سعی کردم این ذو اینجوری ترجمه کنم . بعضی مردم می‌گویند که می‌شود به اکثر مردم اعتماد کرد، عده‌ای دیگر می‌گویند که هنگام برخورد با دیگران هر قدر هم احتیاط کنیم زیاد نیست، شما در این مورد چه حسی دارید؟ یعنی فکر می‌کنی هرچقدرم بیای احتیاط کنی، محافظه‌کاری کنی بازم جا داره و جای دوری نمیره . یعنی ضرر نمی‌کنی. این که نه به اکثریت مردم اعتماد کنی. سال دو گانه است ، Binary اصطلاحا و شما باید یا این رو انتخاب کنید یا اون رو انتخاب کنید. از هزار و نهصد و پنجاه و شیش ، موریس روزن برگ” شروع کرد این رو از مردم پرسیدن. از دانشجو بپرسم ،از کشیش بپرسم، از مذهبی بپرسم، سکولار بپرسم ،از سیاه پوست بپرسم ،از سفید پوست بپرسم ببینم چی میگه!!و جالبه که بدونید این سوال الان تقریبا شصت ساله که الگوش عوض نشده، یعنی عین همین سوال رو هنوز که هنوزه موسسات نظرسنجی و مطالعاتی و پژوهشی جامعه‌شناسی از مردم می‌پرسند. یه دلیلی که سوال رو عوض نکردند، این که قابل مقایسه بین سال‌های مختلف باشه. یعنی ببینن سال دو هزار دانش‌آموزان به این سوال چی جواب میدن؟ سال دو هزار و پونزده پزشکان به این سوال چی جواب میدن؟ و به طرز میگم ناراحت کننده همه میگن یعنی کل این داستان ی سواله؟ اونم یه سواله که موریس روزن برگ” در واقع ابداع کرد. برای این که بدونید موریس روزن برگ کی بود؟ تقریبا هشت سال -ده سال بعد او پرسشنامه‌ی معروف Self- esteem اعتماد به نفس رو یا عزت نفس رو در واقع طراحی می‌کنه که این پرسشنامه بعدا تو مطالعات روانشناسی خیلی کاربرد داره. فرد مشهور و برجسته است. خب یه عده اومدن گفتن که ببین یه سوال کمه و ما بهتره یک مجموعه‌ی سوال، پرسشنامه داشته باشیم. از همان سال‌ها دوتا پرسشنامه‌ی مشهور شکل گرفت. باز تاکید می‌کنم چرا از این پرسش‌نامه‌ها انبوه تولید نشده ؟ یه دلیلش اینه که گفتم اینا می‌خوان سال به سال اینا رو مقایسه کنند. چون ببین همین رو شما الان بری از مردم بپرسی مثلا بگید من این پرسش نامه رو بردارم ، همین الان راه بیفتم تو تهران از مردم اینا رو بپرسم. جوابی که به شما میده خیلی ارزش نداره ، ارزشش زمانیه که مقایسه بکنی تو سال‌های مختلف و گروه‌های مختلف . حتی یه ایرادی که شما همین الان می‌تونید بگیرید اینه که بین کشورهای مختلف هم به راحتی نمیشه این رو در واقع مقایسه کرد . حتی ترجمه رو شما ببین، ترجمه‌ای که هست رو ما نمی‌تونیم ترجمهی لفظی ترجمش کنیم. تو خود جمله انگلیسیش هست ،میگه که Can’t be too careful . Can’t to bee careful چیزیه که شاید ما تو فارسی دقیقا معادلش رو نداشته باشم. و حتی این که پرسشنامه شما مثبت باشه، منفی باشه .مثلا you can’t be too careful براینجا منفیش کرده. برای همین من سعی کردم که یه نیست بذارم ، زیاد نیست .یه منفی داشته باشیم یه مثبت. این روی میزان پاسخ دهی اثر میذاره . ولی امیدی که این افراد دارن اینه، میگن وقتی تو سال‌های مختلف ، تو انبوهی از انسان‌ها ما این سوال رو بپرسیم. اونموقع نتایجش ارزش داره و در واقع این سوال رو گاهی اوقات، مثلا از یه ملیون -دو ملیون نفر می‌پرسند. جزو این میشه گفت آمارگیری‌های فراگیر ملی هست. به همین دلیل پرسشنامه‌هاش هم میگم خیلی مثل بقیه چیزا.. مثلا راجب افسردگی، راجب اختلال شخصیت شما میبینی انواع پرسشنامهدرست شده. ولی اینا زیاد نیستند ، چون می‌خوان که یک الگوی ثابتی بمونه و سال به سال به ذخیره‌ی پاسخ هاشون اضافه بشه . روزن برگ” همان زمانی که این پرسشنامه رو بداع کرد این سوال رو پرسید. پرسشنامه ای هم داشت به نام Faith-in-people scale در واقع مقیاس ایمان به مردم. اعتماد به مردم. I have faith in you. من بهت اعتماد دارم، من بهت ایمان دارم، بهت اعتقاد دارم و در واقع اون یکی از پرسشنامه‌ها بود. یکی دیگه هم تقریبا ده- یازده سال بعد توسط راتر” جولین راتر” ، جولین راتر” اگردوستان خاطرشون باشه همون کسی هست که مقوله‌ی Locus of control ، در واقع مرکز کنترل رو در انسان‌ها بحث می‌کنه و اشاره کرده بود که بعضی انسان‌ها معتقدند که در امور و وقایعی که اتفاق میفته ،مرکز تصمیم‌گیری و مقدرات ما درون ماست و یه عده دیگه معتقدند ،نخیر از مقدراتی که اتفاق میفته در درون ما نیست، از کنترل ما خارجه. اصطلاحا می‌گفتن Locus of control بیرونی دارند . مرکز کنترل بیرونی دارند و راتر” ، جولین راتر”اون زمان نشون داده بود اونایی که مرکز کنترل درونی دارند، آدمای بالغ تری هستند، موفق‌ترند و کمتر دچار افسردگی میشند و اون‌هایی که بیرونی هستند یه حس درماندگی و ناتوانی و ناامیدی دارند . پس او هم فرد بسیار برجسته ای استو او هم پرسشنامه ی دیگه ای داره به نام Interpersonal Trust Scale . در واقع مقیاس اعتماد بین فردی. ولی جالبه بدونید با وجود این که این پرسش‌نامه‌ها هر کدومشون چندین قلم دارند ، چندین سوال توشون هست . باز اون تک سوال موریس روزن برگ” حرف آخر رو میزنه و خیلی از پژوهش‌ها که می‌خوان تو اجتماع بررسی کنند، همون تک سوال رو میپرسند. و این میشه گفت الگویی از پرسشنامه‌ها و سوالات مستقیم. البته پرسشنامه های دیگری هم درست شده. انقدرم که من میگم شما شور نبینیدش. ولی اونجوری فراگیر نشد به صورت موضعی ،موقت ، تو بین دانشجو ها، کارمندان ، پزشکان همه‌ی اینا هست . ولی اون جریان اصلی متمرکز بر یک سری پرسشنامه های واحد است. اما خب شما متوجه میشید که ایرادای جدی به این مقوله وارده. مثلا گفتن که بین شما مثلا میری پرسشنامه می‌پرسی از مردم و خب اینا رو حتی میگی از یک میلیون نفر ، حجم نمونه گاهی اوقات ده میلیون نفره. الان که سیستم‌های اینترنتی هست، آنلاین هست. گاهی اوقات میبینی همینجور فراگیر شلیک می‌کنند و از همه می‌پرسند و لحظه به لحظه این رو مثل یک Barometer ، فشارسنج در واقع نوسانات رو نشون میدن با وقایع مختلفی که اتفاق می‌افته. ولی چند تا ایراد جدی به این نگرش تو مطالعه‌ی اعتیاد هست. اولیش اینه میگه ببین اون چیزیکه مردم میگن با اون کاری که رفتار می‌کنند لزوما نمی‌خونه. یکی از کشف‌های مهم تئوری اعتماد هست. ممکنه شما بگی من به خیلیا اعتماد دارم ولی در عمل پولتو دست کسی نمیدی. این اقتصاد دان ها این رو خیلی مهم می‌دونستند. چون معتقد بودند که باید زمانی مهمه که وارد اقتصاد بشه، وارد رفتار بشه یا شما ممکنه بگی که من به هیچکسی اعتماد ندارم ولی همینجوری که میری دکتر به راحتی نسخه اش رو قبول میکنی. میگه برو این آزمایش رو انجام بده ، انجام میدی هرچقدرم لازم باشه هزینه اش باشه میپردازی.‌ و اصلا اما و اگرم نمیاری.و حالا خواهیم دید که لزوما باور ما و اون اعتقادات درونی ما ، اینکه مردم چقدر قابل اعتمادن؟ تو رفتار ما منعکس نمیشه . خیلیا معتقدن که همه دارن سرشون کلاه میذارن ولی میری میبینی صبح تا شب هم در حال معامله هست. معتقده که مثلا فلان موسسه ،ارگان به حرفش اعتماد نیست ولی باز داره اون کار می‌کنه . شما من فکر کنم این قضیه داستان قیمت کالاها و پیش‌فروش و پیش خرید و اینا رو دیدید. همه میگن نق می‌زنن ،غر می‌زنن که اصلا اینا همشون کارشون کلاهبرداریه ولی اولین کسی که میره پولشو میخوابونه که مثلا فلان کالا رو بخره، فلان چیز رو پیش خردی کنه یا مثلا ارز بخره ، دلار بخره.چی بخره. همش هست. پس یه چیزی که متوجه شدن این که باور از رفتار جداست و این سوال کردن که چرا این نیست؟ و خیلیا این بند دوم رو مطرح کردند، حرفای بی‌ارزش .. Cheap talk این رو من ترجمه ی cheap talk کردم. خیلی از اقتصاد دانان گفتن که این جواب‌هایی که مردم میدن Cheap talk ، خیلی عذر میخوام یه حرف مفته. من همه اعتماد دارم یا من به مردم بی اعتمادم ، همینجور دیمی یه رقمی میگن و حتی اگریه یه میلیون رقم دیمی باشه بازم نتیجش بهتر نمیشه . همچین به چیزی نزدیک نمی‌شی و این روش پرسشنامه اونجوری که فکر می‌کنید معتبر نیست . ولی چون اینا مثلا موسسات نظرسنجی خیلی بزرگ ،موسساتی مثل Gullup به اینترنت دسترسی دارند و از میلیون‌ها نفر می‌پرسن یه جوری حرفشون خریدار پیدا کرده. ولی شما اینا رو بیشترش رو cheap talk تلقی کن و در عمل نمیتونی بهشون اتکا کنی. و با سوال دیگه یا ایراد دیگه‌ای که مطرح کردن اینه منظور از اکثریت چیه؟ ببین اینجا شما میگید Some people say that most people can be trusted. اکثر مردم قابل اعتمادند. خب این که اون اکثر رو چی در نظر بگیره ؟ جوابش خیلی متفاوت خواهد بود و شما نمی‌تونی به صورت کلی ،جهان شمول و فراگیر مقوله‌ی اعتماد رو بسنجید. باید خیلی دقیق بگی، بگی در شرایط فلان، فرد فلان اگر فلان فعل رو بخوایم انجام بدیم من بهش اعتماد دارم یا ندارم؟ XYZ .یعنی مثلا آیا در خرید کالا در فلان شهر در فلان تاریخ من انقدر پول دارم و می‌خوام این کالا رو در ازای این بخرم، آیا من پولمو بهش میدم که بعد اون بره برام تهیه کنه یا نه ؟ اینجوری باید سوال کنی نه سوال فراگیر و سوال فراگیر همبستگی بالایی با بقیه شاید نداشته باشه . خب این چیه ؟چون از اون طرفم شما ممکنه دیدگاه منتقدین رو، اونایی که پاسخ میدن به این انتقاد رو ببینید. اونا دفاعی که می‌کنند میگن نه، بعضی مردم واقعا یه جوری به نظر میاد به بیشتر مردم اعتماد دارند و بعضیا ندارند. به عنوان مثال اومدن همین پژوهش‌های پرسشنامه‌ای رو یه ذره بازش کردند، با جزییات بیشتر اصطلاحا با Detail بیشتر بررسی کردند.این یکی از پژوهش‌های قشنگیه که سوییسی‌ها انجام دادن و اینا اومدن به جای سوال ، سوال کلی که من به اکثر مردم اعتماد دارم شرایط فرضی رو مطرح کردند، گفتند تو اون شرایط فرضی شما حست چیه؟ گفتن کیف پولی داری در این کیف پول دویست فرانک سوییس هست ، الان هر فرانک سوییس تقریبا یک دلار آمریکاست پس میشه تقریبا دویست دلار آمریکا. توی کیف پول دویست فرانک سوییس داری و کارت شناساییت که روش تلفن و آدرس و اینات هم هست توی کیفت هست. کیفت افتاده زمین ،چقدر فکر می‌کنی کیفت بهت می‌گرده؟ سوال دقیق‌ تریه دیگه یعنی یه جوری اعتماد بین فردی و اجتماعی رو می‌سنجه. خب پس این سوال می‌تونه دقیق‌تر بشه، ریزتر بشه و بیایم اینجوری بسنجیم. منتهی چون این سوال در همه‌ی دنیا به یک صورت انجام نشده ،مقایسه‌ش یه مقدار با کشورهای دیگه ،زمان‌های مختلف دشوار میشه و بعد تازه این محققین اومدن کار جالب‌تری کردند، گفتن که کیفیت رو کجا گم بکنی؟ یعنی این که کی کیفت رو پیدا بکنه فکر می‌کنی بهت برمی‌گردونه ؟ جوابش رو شما در اینجا می‌بینید . مثلا توی سناریوی اول : که یه آدمی که مثلا هیچ شناختی نداره یه آدم غریبه Most people همون سوالی که به سوال موریس روزنبرگ” برمی‌گرده .اگر اکثر مردم کیفیت رو پیدا کنند چند درصد احتمال میدی که کیفت رو برگردونند؟ مثلا شما یا اگه اینجا صددرصد باشه، اینجا صفر درصد باشه و شما می‌بینید که یک منحنی زنگوله‌ای داره که آره تقریبا نصف پنجاه – پنجاه تقریبا. امکان پیدا کردن کیف. اینجا میبین که بعضی موقع‌ها شاخص‌ها یکی نیست، برای این که یک از ده پرسیدن یا یک از صد پرسیدن. ولی اینجا نگاه می‌کنیم تقریبا میگن که پنجاه -پنجاه بهم برمی‌گردونند. یعنی خیلی چیزی نیست ، این شما درصد چهل درصد فرض کنید ،چهاردهم دیگه. چهل درصد مثلا گفتن که عرض میخوام این ارتفاع ستونها در واقع مقدار افراد هست که یه عده گفتن چهل درصد برمی‌گردونه، یه عده گفتن پنجاه درصد برمی‌گردونه ، یه عده گفتن صددرصد برمی‌گردونه و شما توضیحش رو میبینید. اینجا سوال اینه که یکی از بستگانت این رو پیدا کنه، ببینید اکثریت گفتن که صددرصد برش می‌گردونه . خب اینم منطقیه دیگه شما بستگان خودتون رو خیلی بیشتر اعتماد داری بهش. یکی از دوستات اون رو پیدا کنه ، باز ببین شبیه بستگانه. یعنی فرضش بر این که اکثریت برمیگردونه. همسایت پیداش کنه، یه ذره بین اعتماد به همسایه کمتره، بیشترین اعتماد به بستگانه بعد به دوستانه بعد شما می‌بینید به همسایه است . یه درصدی شک کردن گفتن مثلا شصت درصد امکانش هست برگردونه . ولی کماکان یه عده گفتن صددرصد امکانش هست برگردونه. یه غریبه اون رو ببینه، ببین غریبه که شد یه‌ دفعه ریزش کرد .یعنی در منحنی شما ببینید اکثریت مثلا گفتن چهل- پنجاه درصد امکانش هست کیف من رو برگردونه. حالا براتون خواهم گفت که این کار رو عملا هم کردن . یکی از روش‌ها گفتم که بررسی دقیق رفتاره. حالا اشاره خواهم کرد . تو یه تعدادی از شهرها کیف پول میذارن توش پنجاه دلار میندازن ، کیف رو میندازن وسط ببینند که اون کیف به صاحبش برمی‌گرده یا نه ؟ پولت میره ولی خب در عوض نتیجه پژوهش چیز جالبیه. یه آدمی که هم زبانته برش گردونه. این توی سوییس بوده دیگه ،پس ببینید که باز الگوش رو نگاه کنید. یه آدمی که هموطنته برگردونه، همکارت، ببین همکار از دوست کمتره و تقریبا تو مایه‌های همسایه‌است و یک در واقع موارد دیگه.. که یک فردی مثلا از موسست باشه، از همون جایی که کار می‌کنی. و شما نگاه کنید پس میبیند این نوع پرسش کردن شاید روش بهتری باشه و شما الگوهای متفاوتی ببینید . حالا اینجا یه نکته‌ای داره کم کم دستگیرتون میشه دوستان عزیز ! ما یک اعتماد خیلی فشرده به نزدیکان داریم و یه اعتماد به افرادی که غریبه هستند. این Trust in stranger یا Most people اکثریت افراد یا غریبه‌ها . خیلیا معتقدند این دو گونه اعتماده، حالا به این اشاره خواهیم کرد . اعتماد به آدمایی که میشناسیدشون و خودت قبلا باهاشون تماس داشتی و یکی اعتماد به آدمایی که نمی‌شناسیمشون هیچوقت نخواهی دیگه دیدشون و کاملا غریبه هستند . خیلی از روانشناسان معتقدند اون اعتمادی که ما می‌خوایم بررسی کنیم نوع دومه، اعتماد به غریبه‌ها ، چون اینکه به داداشت اعتماد دارید، این خیلی گویای اون مفهوم اریکسونی ” اعتماد پایه نیست. حتی بعضیا این ادعا رو کردن که اونایی که با دوستاشون ،به فامیلشون ،به همکارشون، به همسایشون خیلی اعتماد دارند اتفاقا آدمای بی‌اعتمادی هستند و به آدمای غریبه و میانگین جمعیت ،هموطن ،همزبان یا افرادی که تو موسستون کار می‌کنن ولی باهاشون نزدیک نیستی اعتماد ندارند . پس همینجا اولین انشقاق های تئوری اعتماد شکل گرفت. اعتماد به غریبه از جنس و قماش اعتماد به آشنا نیست و مکانیزم‌های روانیش متفاوته و جالبه بدونید مقوله‌ی اعتماد به غریبه‌ها یعنی شما ببینید این سناریو ی شماره پنج، این بیش از همه مورد بررسی و علاقه‌ی جامعه شناس‌ها و روانشناسان اجتماعی بوده . چون که اینا معتقدند که اینه که ذات روانی ما رو نشون میده و الا به داداشت، به برادرت، به پدرت اعتماد داشته باشی خیلی شاید مقوله‌ی همچین استراتژیکی نیست. مهم اینه یه آدمی که اصلا نمی‌شناسید، میاد از کنارت رد میشه چقدر اون رو تهدید می‌بینی و چقدر حاضری با او همکاری کنی؟حالا باز به این تمایز بیشتر خواهیم رسید. خب اینم یه جدول هست برای اونایی که علاقه‌مند به آمار و همبستگی‌ها هستند، که اعتماد به هر یک از این گروه‌ها چه همبستگی با گروه‌های دیگه داره؟ مثلا شما ببینید Relative آشنا خیلی همبستگی با هم زبان نداره یا اصلا هموطن نداره یا با غریبه نداره ولی خب همبستگی نسبتا قوی ای با دوست و همکار و همسایه داره. یعنی شما نگاه کنید کسایی که تو موسسه‌ی شما هستند، توی سازمان شما هستند چهل و هشت صدم، همسایه ات پنجاه صدم میشه، همکارت پنجاه و هفت صدم و دوستت پنجاه و نه صدم. یعنی آشنا ها با هم همبستگی دارند و غریبه‌ها با هم همبستگی دارند. یعنی اگر شما به غریبه اعتماد دارید به هموطنت و هم زبانت اعتماد داری. بین دو رنگ اینجا توی این عکس دیده شده، اونایی که دارن فایل صوتی رو گوش میدن من اسلاید هارو جدا میذارم خدمتشون. اسلاید شماره‌ی چهارده رو دارم عرض می‌کنم . شما ببینید دو کانون پررنگ داری یعنی همبستگی بالا .یه جایی هست آدمایین که به آشناها ،فامیل و دوستان به شدت وابسته‌اند . یعنی اعتماد دارن یه جا یه کانون دیگه‌ای از اعتماد است که قانون اعتماد بین غریبه‌ها و هموطنانتان و ایناست…اون یکی در واقع میشه گفت اعتماد خورد و این یکی اعتماد کلان است. و محققین بیولوژی- روانشناسی معتقدند مکانیزم این دوتا یکی نیست ،نه تنها یکی نیست بلکه گاهی ضد همه. یعنی اونایی که میان تو پژوهش‌ها مثلا میان این کار رو می‌کنند، oxytocin به فرد میدن ببینند اعتماد به همسرتو میبره بالا یا اعتماد به مثلا یه کسی که اصلا نمی‌شناسی؟ اعتماد به دوست جون جونی صمیمیت و میبره بالا یا برعکس؟ amphetamine که میزنی بدبینی به غریبه‌ها رو میبره بالا؟ بی‌اعتمادی به غریبه‌ها رو میبره بالا یا بی‌اعتمادی به دوستان ؟هردو ؟یا هیچ‌کدام؟ پس ببینید کم‌کم ما شاهد یک تمایزهایی هستیم. خب پس این یک مقوله‌ای بود که می‌خوایم حالا به انتها ببریم .راجب پرسشنامه‌ها بیشتر صحبت نمی‌کنم. گفتم مشاهده‌ی رفتار هم هست ، آره دوستان .. اینم یک مبحث کوچکیکه که من الان خیلی مختصر خدمتتون عرض می‌کنم. این خیلی توی جریان اصلی روانشناسی و روانپزشکی وارد نشده . رفتار آزمایشگاهی. برای اینکه یه ذره گیرهای اخلاقی داره ، شما به این راحتی نمی‌تونی به تایید مجامع دانشگاهی برسونی . چون مثلا مثل اینه که کیف پول بندازی پایین و ببینی کیا این ورمیدارن میذارن جیبشون؟ کیا به صاحبش برمیگردونند؟ خب میدونی شما رضایت از طرف نگرفتی، اون طرف ممکنه بگه من یه نیت دیگه داشتم ، اصلا اون اصل محرمانه بودن قضیه رو چجور میخوای حل کنی؟ برای همین پژوهش‌های رفتار اعتماد ،بی‌اعتمادی تقریبا تو رده‌های چهارم – پنجم هستند . به اندازه پرسشنامه اهمیت ندارند. ولی یه نمونه جالبش اینه که مثلا موسسه ی Reader’s Digest . میدونید Reader’s Digest موسسه‌ی روانپزشکی- روانشناسی- رفتارشناسی نیست یک موسسه ی عام، ادبیات و روشنفکری و فرهنگیست. هر سال میاد این کار رو می‌کنه. تو شهرهای بزرگ دنیا یه تعدادی کیف پول، حالا احتمالا بسته به بودجشه، مثلا ده تا بیست تا پنجاه تا تو هر کدومش پنجاه دلار آمریکا میذاره، یه کارت شناسایی و شماره تلفن میزاره، کیف رو جاهای مختلف شهر پرت میکنه. ببینه چندتا از اون کیفا برمیگردن؟ در واقع میخواد ببینه مردم اون شهر چقدر قابل اعتماد هستن؟ منتهی میگم خب مجامع علمی در این سهه نمی‌گذارند ،شما مثلا تو یه شهری، یه آماری گرفتی ، باید ضرب نمونه گیریت؟ اینکه کجا انداختی؟ شرایط چی بوده؟ بحران اقتصادی چی بوده؟ برای همین بیشتر باعث انگ به یه شهر میشی . خیلی دانشمندان اون رو معتبر نمیدونند. ولی چیزای جالبیه بخواین بخونید. مثلا آخرین پژوهش‌هاش جالبه! رقم دوازده هم فیکس در نظر میگیرن، از دوازده تا ، یازده تا از کیفا از فنلاند برمی‌گرده. یعنی تو فنلاند کیفت رو با پنجاه دلار بندازی زمین، یازده از دوازده تقریبا نود و خرده‌ای درصد، کیفت برمی‌گرده. چندتا چیزا بوده که که خیلی شوکه کننده بوده . مثلا مقام دوم و سوم توبعضی از پژوهش‌ها جالبه شاید باورتون نشه خود منم شوکه شدم! این نشون میده منم یه طرح واره ی منفی به کشورهای در حال توسعه دارم و فکر می‌کنیم همیشه اروپاییها درست کارند و اون شهر بمبیی بوده ، تو بمبیی ده از دوازده برگشته .حالا آیا ملت خونگرمی اند؟ ملت درستکاری اند؟ ملت اخلاقی اند؟ ملتین که باورشون بر اینه که خب کیف شاید برای یه توریست بوده باید بهش برگردونیم. و یه چیز دیگه‌ای که باز خیلی عجیب بود، میگم به اینا نمی‌تونیم استناد کنیم. ولی لیست هاش هست شما بزنی wallet test Reader’s digest تست کیف پول موسسه reader’s digest . یه موسسه های دیگه هم این کار رو میکنند. مثلا شهرداری ها هم میکنند. بعضی هاشونم ممکنه توشون فریب باشه. حتی با این نتایج هم نمیشه اعتماد کرد .یک شهرداری می‌خواد پز شهرش رو بده که بگه شهر ما چقدر امنه. ولی اونایی که مستقل هستند، شاید بیشتر بتونیم بهش اعتماد کنیم. یکی از جالباش این بود که زوریخ هست. که زوریخ اون پایین جدول بود. چهار از دوازده.. یعنی تو زوریخ کیفت رو انداخته باشی از هر دوازده مورد چهار موردش برمی‌گرده به صاحبش . یعنی زوریخی که در سوییس هست اونقدری که ما فکر می‌کنیم، سوییس نیست. یعنی بعضی شهر های سوسییس اونقدر هم که ما فکر میکنیم سوییس نیستند. خب این مبحث رفتار عملی و پرسش‌نامه رو همینجا تموم کنیم. جلسه‌ی بعد می‌خوایم راجب انواع بازی‌های اعتماد. اینا خیلی روش مقاله چاپ شده و اوناییم که میرن پایان‌نامه میگیرن و اینا.. حتی تو ایران سوال می‌کنند که مثلا ما میخوام کار پزوهشی بکنیم بریم ازینا انجام بدیم.. خیلی راحته، خیلی هم نتایجش جذابه. یه سری بازی‌های فرضی هست ،افراد انجام میدن و در واقع نتایج اون میزان اعتمادشون رو تو شرایط مختلف می‌سنجه . جلسه ی بعد میخوام راجب انواع بازی‌های اعتماد صحبت کنم.
Document