… با ناامیدی خودکشی شکل بگیره، کارکرد فردی به طور جدی آسیب دیده یا اصلا دو هفتست سر کار نمیرم . تصمیم به توقف مصرف داره و احتمالا پا میشه میره کلینیک و مراجعه میکنه و اقدام به قطع رفتار میکنه و هر عوارضی هم داره اونها رو میپذیره . یعنی دیگه میگه هرچی باداباد، دیگه انقدر این رفتار من رو خسته کرده گذاشتم کنار. جهنم .. رفتم گفتم ببین این هفته من نمیام سر کار ، رفتم تو خونه نشستم، لرز کردم، اسهال شدم، عنق شدم، با همه دعوا کردم، فحش و فحش کاری کردم ولی گذاشتمش کنار. دیگه گفتم دیگه این برای ما مواد نمیشه ، دیگه این فایدهای به حال من نداره . یعنی دیگه وارد عمل میشه حتی جالبه عملش داوطلبانست و گاهی اوقات دیگه اینقدر میوه میرسه که خودش از درخت میفته . یعنی حتی نیازی نیست خانواده ببرن ترکش بدن ، خانواده برش دارن بیارنش پیش شما . اتفاقی که میفته خیلی سادهاست خودش خودخواسته قطع میکنه . پس ببینید یک سیری رو داریم و میبینی که تو این سیر علائم مختلفه .. اینجا خیلی سرسخته، اینجا خیلی مقاومت میکنه ، اینجا حتی از شما هم سبقت میگیره. یعنی اگه شما بگید حالا عجله نکن حالا بذار پس فردا نه دیگه همین امروز. دقت کردین بعضی هاشون میان تو کلینیک ببین من همین امروز اومدم دیگه.. میگیم خب حالا وایسا دکتر پس فردا میاد ، داروتون میده. نه من تا پس فردا نمیتونم صبر کنم ، من دیگه همهی حرفامو زدم ، اتمام حجتم رو کردم ، از خونه به این نیت اومدم بیرون یا منو بستری کنید یا اصلا بزنید من رو بکشید. من حوصله ندارم.. میبینی یه جور دیگه به ته خط شایدم رسیده … دیگه میذاره کنار. پس ببینید سیر چقدر تغییر میکنه و شما همه میگن معتادا چجورآدمین؟ جواب اینه تو کدوم مقطع؟ توکدوم زمان؟ کی رو داری میگی ؟ خب اینم شد مرحلهی چهار . حالا برای اینکه یه ذره بیایم اطلاعات جانبی تون رو زیاد کنیم . بعضی از نظریه پردازان اعتیاد، به ویژه دونفر به نام دی کلمنته ” و پروچسکا ” که من کتابی از اونها رو در انتها براتون معرفی کردم. برای اون چهار مرحلهی اول همچنین اسامی رو پیشنهاد دادند. مرحلهی اول رو گفتن پیش تامل pre-contemplation . مرحلهی بعدی رو گفتن تامل contemplation یعنی چی؟ یعنی تامل کردن. تو precontemplation یعنی اصلا تامل نمیکنه ، اصلا بهش میگی مواد مشکل داره از این گوش میگیره از اون گوش میده بیرون . تو contemplation یه ذره تامل میکنه ، ولی قبول نداره. تو preparation داره اماده میشه . یعنی میخواد تغییر بده .تو مرحلهی action عمل میکنه و تو مرحلهی بعد حالا من راجبش صحبت خواهم کرد که میره و تو پاکی میمونه و درمانش تموم میشه . منتها منتها.. حواستون باشه !! این اولین بار که این مراحل رو این stages of change مراحل تغییر رو این دو نفر یا سه نفر تعریف کردند بیشتر در مورد سیگار بود. یعنی وقتی صحبت میکردن یه سیگاری که اصلا تو فکر ترک سیگارش نبود، بعضی سیگاریها بودن یه فکری کرده بودن، بعضیا آمادگیش رو داشتن ولی فرصتش رو نداشتن اولویتش رو نداشتن و بعضیا عمل میکردند . امروزه یه مقداری در این توالی و توصیفهای دی کلمنته ” و پروچسکا ” یه مقداری تردید ایجاد شده، ولی یه جورایی اینا خیلی معروف شدن حالا همکاران روانپزشک ، دوستان رزیدنت ممکنه اینا رو نشناسند ولی اونایی که کار اعتیاد میکنن، کار روانشناسی میکنن شما هر کتابی باز کنی اشاره میکنن دی کلمنته ” و پروچسکا” یه جوری ادم حتی احساس میکنه دیگه بیش از حد شورش رو در اوردن و حتی گاهی اوقات یه احساسی هم به آدم دست میده که اینا مثل این که خیلی دیگه دارن خودشون رو مطرح میکنن و من یه مقداری شک دارم تو اون دقتی که اونا میگن باشه و اصلا اینا هدفشون مواد مخدر نبود روز اول هدفشون دخانیات بود و اونا این مراحل رواینجوری تعریف کرده بودند این محض اطلاعات شماست خب ؟ اینا تعریفه definition نمیخوام که شما اینا رو حفظ کنید. فقط بدونید پس این چیه ؟ definition . اونا معتقد بودن پیش تامل ، طبق تعریف در شش ماه آینده قصد ترک ندارد. ببین این نوع نگرش یه ذره به معتادا سخته ها.. مثلا بری از یکی بپرسی آقا تو توی شیش ماه اینده میخوای ترک کنی؟ اگه گفت نه میگی تو پیش تامله. چون از من بپرسی انسانها اینجوری عوض نمیشن ، مثلا نمیدونن چی پیش میاد! هرچه پیش آیده بعضیا راجب آیندشون فکر نمیکنن… این مدل فکر کردن.. این مدل توصیف کردن، سوال کردن یه ذره شک من رو برمیانگیزه . معتقد بود در مرحلهی تامل در یک تا شش ماه آینده قصد ترک داره یا طی ماه آینده تصمیم به ترک دارد ولی طی سال گذشته هیچ اقدامی نکرده است . نمیدونم این چه جوری درواقع به این نتیجه ها رسیده بود؟ یه مقدار آمار بود دیگه.. یعنی گفته بود که من تو یک تا شش ماه آینده میخوام ترک کنم یا تو همین ماه میخوام ترک کنم ولی تا حالا ترک نکردم. آمادگی در ماه آینده قصد ترک دارد و در طی سال گذشته حداقل بیست و چهار ساعت مصرف را متوقف کرده است . یعنی یه جورایی هم میخواد تو این ماه ترک کنه هم یکی دو باری قبل امتحان کرده و عمل هم یعنی بین صفر تا شیش ماه هست که مصرف را متوقف کرده. یعنی دیگه قطع کرده و نگهدارنده هم یعنی بیش از شش ماه که مصرف رو متوقف کرده . گفتم اینا definition های عملیاتیه ، در واقع دی کلمنته ” و پروچسکا ” بود و من راستش رو بخواید یه مقدار حس میکنم دیگه خیلی پررنگ شده و این خیلی چیز جدیدی هم نبود که اینا گفتن ، یه ذره باید اشاره کنیم که حس میکنم که اینا دارن خیلی دیگه اسم خودشون رو مطرح میکنن ، این خیلی قبل از اون نظریات تغییر مطرح شده بود که افراد اول contemplate میکند بعد شروع میکنند conclusion . و این تعریف عملیاتی stages of change . خب بگذریم یه ذره هم بعد عذر میخوام پشت سر این دو نفر حرف زدم خب تو طب اعتیاد احساس کردم یه مقدار بیش از حد نظریهی اینا پررنگ شده و هر کی روصحبت میکنیم مثلا میگه اره دی کلمنته ” و پروچسکا ” اینو میگه که این آقا تو پیش تاملیه.. من نقدهایی به این مطرح دارم .یعنی اینجوریم نیست .. مثلا شما نمیتونی بگی در شش ماه آینده قصد ترک نداره، خواهیم دید در مباحث دیگه نه در این CD که گاهی اوقات آدما هستن که مثلا تو این فازن و یه دفعه ترک میکنن یا آدمایی هستن که تو این فازن و تصمیم داره ولی ده ساله رو همون تعلله مونده . پس اونجوری هم که اونا میگن مردم شسته و رفته نیست که شیش ماه آیندشون یه ماه آیندشون اینا رو برنامهریزی کنن. شما اون توضیحات من رو بپذیرید.. یه ذره تجربهای دارم خدمتتون میگم. خب تو مرحله بعد چی میشه ؟ شمارهی چهار گفتیم میذاره کنار . مواد رو میذاره کنار هر عوارضی هم داره ، هر بدبختی و بیچارگی هم هست تحمل میکنه .. میگه مهم نیست هرچه باداباد من میذارم کنار. یعنی اون مرحله ای که کناره.. خب اینارو شما زیاد میبینی یه سه ماه کلینیک داشته باشید ، اون همکارانی که مشاورهستن، روانشناس هستند توهمون سه ماه اول من مطمئنم همه این مراحل رو میبینید و یه تمرین خوبیه براتون از مریضان راجب به گذشتشون بپرسید .. بگید مثلا اولش که شروع کردی چی فکر میکردی؟ بعدش چی شد؟ چی شد گذاشتی کنار؟ بعد چه اتفاقی افتاد ؟و حالا که کنار گذاشتی چه حالتی داری ؟ تو ترک اول یا ترک های اول معمولا این حس موفقیت در رهایی از مواد . میگه آخیش راحت شدم .. من چرا زودتر این کار رو نمیکردم !عجب اشتباهی کردما! عجب خودمو بیخودی انداخته بودم تو مخمصه ! اگه انقدر راحت بود بیخودی هفت هشت سال خودم رو گیر دادم ! گذاشتم کنار چقد هم خوب شد ! خونواده هم حس خوبی دارن بهبودی سریع بسیاری از عوارض مستقیم مواد تو CD قبل یادتونه باز دارم تاکید میکنم اعتیاد رو تقسیم کردیم به دو چیز اثر مستقیم مواد، رفتار اعتیادی . تو اون یکی دو ماه اول سریع اثر مستقیم مواد پاک میشه ، بی اشتهایی، بیخوابی، پادرد ،عرقریزش شبانه ، کاهش وزن ، اون چهرهی تکیده ، علائم amphetamine psychosis . همهی اینا برطرف میشه و شما بعد یکی دوماه میبینی چقدر طرف داره خوب میشه ، بعد بیست و هشت روز! درست همون زمانی که از کمپ میاد بیرون. حس میکنه خیلی خوب شد ، عجب اتفاق خوبی بود و حس میکنه دیگه طرفش نمیرم.. اخیش از دستش خلاص شدم و خیلیم خوشبینم . من تو این پونزده سالی که تو کار اعتیاد بودم متاسفانه به کرات موارد این رو میدیدم ، حتی یادمه اون اوایل برنامههای صدا و سیما بود و چون کارشناسان دقیق ارزیابی نمیکردند مثلا افرادی رو میاوردن برای ترک معرفی میکردن ، مثلا بیست روز گذشته بود بعد به همه میگفتن ببینید چقدر خوبه ؟ من این بیست روز رنج کشیدم ولی الان خوبه خوبم . سروموروگنده شدم وخیلی هم خوشحالم یا حتی اونایی که حالا به فیلم فارسی علاقه دارن، این فیلمهای قدیمی قبل از انقلاب . خیلی زیاد این صحنه رو میدید طرف میبردن تو زیرزمین نگرش میداشتن عرق میریخت ، استفراغ میکرد، دل پیچه داشت ، خودشو رو میزد، فحش میداد ای خدا .. سرش میکوبید زمین و بعد از گذشت یک ماه و یه حالت قوز کرده از زیرزمین میومد بیرون بعد خونواده بغلش میکردن بچش خوشحال میشد زنش…