شماره 199: کتابِ منشاءخوشبختی

پادکست دکتر مکری
مهر 1399
قسمت دوم

شماره 199: کتابِ منشاءخوشبختی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 199: کتابِ منشاءخوشبختی
Loading
/

متن پادکست

عرض سلام مجدد خدمت شما دوستان و علاقه‌مندان عزیز قسمت دوم از بررسی و نقد کتاب منشا خوشبختی یا منشا شادکامی رو دنبال بکنیم .عملا البته خدمتتون بگم این یه مقدار طولانی خواهد بود و خودش می‌تونه یه درس گفتاری باشه در مورد مقوله‌ی شادکامی و رضایت از زندگی . من فکر کردم که علاوه بر اینکه این کتاب رو مرور کنم در لابه لای اون اشاره‌هایی هم داشته باشم به برخی یافته‌های دیگه برخی کتاب‌های دیگه پژوهش‌های دیگه و شما علاوه بر اینکه در طی این مجموعه‌ی فایل‌ها خلاصه‌ای از کتاب منشا شادکامی رو خواهید شنید فکر کنم یه مقدار آشنا هم خواهید شد با این علم شادکامی سنجی شادکامی شناسی در واقع بگیم یک نوع مطالعه‌ی خوشبختی به صورت تجربی توسط روانشناسان اجتماعی جامعه شناسان و سایر متخصصین علوم رفتاری و شناختی. خب اگر خاطرتون باشه تا اینجا پیش رفتیم که یه سه گانه‌ی شکل گرفته که این سه گانه در مطالعات مختلف خیلی بهش اشاره میشه و برای این سه گانه سعی می‌کنن پرسشنامه‌های مختلفی طراحی بکنن و در واقع اون سه گانه‌ی intellectual یا هوشی، رفتاری یا behavioral و emotional یا هیجانی عاطفیست . میگن وقتی انسان‌ها به مرحله‌ی مثلا نوجوانی میرسن تو سه محور اینا از هم قابل تمایزن، یکی مساله‌ی هوششون درسشون دستاوردهاش که چقدر خوب می‌تونه ریاضی حل بکنه نمرات درسی چطوره که این دو قطعه محور intellectual اون محور هوشی میره و در واقع خیلی از دستاوردهای نمراتش اون گواهینامه‌های تحصیلی تقدیرنامه ها کارت صد آفرین نمی‌دونم اینکه رتبه چندم شده توی اون میکنجه. دیگری رفتاری هست که مسائل گوناگون رفتاری رو در برمیگیره ، چقدر با دیگران کنار میاد چقدر صمیمیه چقدر برونگراس یا درنگراس، اهل معاشرت یا ولخرجه یا پولاشو جمع می‌کنه سختکوش ورزش میکنه نمیکنه . سومین محور محور عاطفی هیجانی هست چقدر در واقع هیجان خودش رو میتونه خوب کنترل بکنه . اینجا من به یه پدیده ای به تدریج اشاره خواهیم کرد به نام mood reactivity یا واکنش یا کنش‌پذیری هیجانی . که اون نشون میده چقدر یک انسان می‌تونه هیجانات و عواطف خودش رو کنترل بکنه در جهت رسیدن به اهدافش. یعنی اگر شما مثلا یه امتحان دارید از یک هفته قبل ممکنه دچار اضطراب میشید نمی‌تونید خودتون و آروم کنید بی‌خواب می‌شید دلشوره می‌گیرید نمی‌تونید در واقع به اوضاع مسلط باشید در مقابل یه عده هستن که می‌بینیدخب می‌تونن هیجان خودشون رو کنترل بکنن. منتها جالبه بدونید که این کنترل هیجانی اینه که من بتونم بر اضطراب‌های خودم و غمگینی خودم بر حس پرخاشگری خودم عصبانیت و خشم خودم مسلط بشم قاعدتا باید خیلی به درس ربط داشته باشه ولی عملا دیدیم که خیلی دستاوردهای نمره به این باکس مشکی emotional ارتباط نداره پس این نشون میده که اکثرا افراد به کمک مکانیسمهای دیگه مثلا هوششون یادگیری که از کانال‌های دیگه انجام دادن جبران می‌کنن مساله‌ی عاطفی هیجانی شون رو. پس اون چیزی که حتی بعضیا دوس دارن تحت یک اصطلاح حالا کم‌کم متاسفانه داره به صورت یک اصطلاح بازاری و روانشناسی زرد درمیاد که اون در اقع EQ ای‌کیو هست و هوش هیجانی. ولی می‌بینیم که هوش هیجانی لااقل تا دوره‌های میانسالی و اوایل اوایل بزرگسالی اواسط بزرگسالی خیلی با نمرات شما و دستاوردهای علمی شما نداره. این رو من جای دیگه اشاره خواهم کرد یعنی تا زمانی که مثلا افراد حتی فارغ‌التحصیل میشن و پی‌اچ‌دی شون رو میگیرن و تخصصشون رو می‌گیرن خیلی به نظر میاد هنوز اون عنصر هیجانی پررنگ نیست. بعد از اون خودشون نشون میده حالا فرصت شد من به بعضی از این پژوهش‌ها اشاره خواهم کرد . در ادامه کتاب یک مروری داره این خدمتتون گفتم که این کتاب مملو است پر است از نمودار و عکس که بیشتر کتاب داره که این نمودارها رو داره توضیح میده . یک مرور سریع داشته باشیم از این که نقش عوامل مختلف در شانزده سالگی در اون سه محور چیا هستن ؟اول بیایم عاطفی هیجانی نگاه کنیم ؛ معمولا این شاخص‌ها میتونه توش نقش داشته باشه. درآمد خانواده؛ من برای سهولت تک‌تک اینا رو می‌خونم برای اونایی که فایل صوتی گوش میدن ولی تصویری خیلی بهتره برای اینکه شما می‌تونید اندازه‌ی اون ستون‌ها رو هم ببینید. ببینید درآمد خانواده یک اثر نسبتا متوسطی داره هرچی درآمد بیشتر یه جوری رشد هیجانی و عاطفی بهتر خواهد بود. شاغل بودن مادر در سال اول زندگی و سال بعدی . ببینین سال اول زندگی نقش مخربش بیشتره. برا همینه بعضیا میگن برای اینکه شما در واقع هوش هیجانی کودکی آسیب نبینه اون رشد هیجانی عاطفیش آسیب نبینه شاید سال اول بیشتر به بچه نزدیک باشه و حتی‌الامکان مثلا سرکار نره ولی اونایی که خیلی مجبورند از همون اوایل بعد از تولد برن سرکار یمقدا ولی باز خبر خوب برای مادران شاغل ببینید این اثر خیلی در واقع مخرب نیست درسته منفی ولی اونقدر مخرب نیست. در مقابل ببینید بیکاری پدر اونا که پدرشون شغلشون رو از دست دادن خونه هستن شاید دو برابر اثر شاغل بودن مادر در سال اول زندگی و شاید چهار پنج برابر اثر شاغل بودن مادر در کل هست. ولی حتی نگاه کنید پدری که بیکار است اونقدر آسیب‌زا نیست که سلامت روان مادر کمک کننده است و نبود سلامت روان مادر مخرب. یه مقداری این کتاب منشا شادکامی حتی یه مقدار دارم نگرانی پیدا می‌کنم که این چه گرفتاری با مقوله‌ی سلامت روان مادر داره؟ یعنی باور بر این که مادرانی که سالمن مادرهایمان عمده‌ی روانپزشکی ندارند پرخاشگر نیستند و به نوعی رفتارهای ستیزه جویانه و سرسخت ندارن ببینید چقدر نقش پررنگی در سلامت عاطفی هیجانی بازی می‌کنند و خود شما یادتون هست که سلامت عاطفی هیجانی در شونزده سالگی خود یه نقش خیلی جدی داره در بزرگ سالی. ببینید تقریبا اثرش یه چیزی حدود پنج برابر بیکاری پدر هست یعنی پدری که تو خونه بیکار نشسته حتی بعضیا میگن که پدر من بیکار بود خونه بود نمی‌دونم پای بساط بودشاید اونقدر آسیب زا نیست که مادری که پرخاشگر مادرکه آروم نمی‌گیره. اختلال روانپزشکی پدر ببینید تقریبا یک چهارم مادر نقش داره حالا ممکنه شما بگید این در فرهنگ‌های غربی ولی بعضی فرهنگ‌های دیگه‌ای که در کشورهای در حال توسعه بوده دیدن اینم هست به نظر میاد که این شکلی که سلامت عاطفی هیجانی در اون چند سال اول زندگی خیلی شالوده‌ها ریخته میشه و اون چهارده پنج سال شیش سال هفت سال اول بیشتر مادر هست که روی این بچه اثر میذاره تا پدر. باز اینجا درگیر بودن مادر رو می‌بینید involvement درگیری شاید ترجمه اش نکنیم mother s involvement بیشتر بگیم فعال بودن مادر در رابطه. که قبل‌تر توضیح دادم مادرهایی که با بچشون وقت میذارن. باز پرخاشگری مادر می‌بینی نقش منفی داره ولی سلامت روان بیشتر پررنگ یعنی حتی اگر یک مادری پرخاشگره ولی سلامت روانشون اونقدر آسیب دیده نیست مثلا مرتب مجبور نیست درمان‌های روان‌پزشکی بگیره بیماری روانپزشکی کنترل نشده داره افسردگی شدید داره اختلال شخصیت داره اونقدر نیست اثرش خیلی ملایم‌تر خواهد بود و اینجا من فکر کنم از همین الان مجددا یه تبلیغی که اگر شما می‌خواید ملت خوشبخت باشند باید به گونه‌ای سلامت روان مادران هم تامین بکنید و البته اینجا باز تو پرانتز بگم منظور من از تامین سلامت روان مادر خوردن دارو صرفا نیست. دارو بخش کوچکی از mental health یا روان رو تشکیل میده. نزاع‌های خانوادگی اینا که خونواده‌هایی که همیشه قهر ن اختلاف دارن حتی ممکن منجر به جدایی بشه می‌بینیم باز نقشش در حد بیکاری پدره. هر کسی می‌تونه پیش خودش بشینه و یه تخمینی بزنه بگه درآمد خانوادگیمون چقدر بود نمی‌دونم پدرم بیکار بود نبود سلامت روان داشتند ؟ اینارو جمع بزنه و ببینه که قاعدتا باید طبق آمار چقدر احساس خوشبختی می‌کرد ؟ و بعد بیاد خوشبختی خودش رو در واقع با اون بسنجه. ولی باز مجددا یادآوری می‌کنم هر چقدر این و من یادآوری کنم کم و اونم اینه که رو به عقب نگریستن بسیار شبهه‌برانگیز !! شما نمی‌تونید به این راحتی گذشته‌ی خودت رو ارزیابی بکنی. من یک کلیپ سی دقیقه‌ای خدمتتون تو اینستاگرام معرفی خواهم کرد با یه ذره برای اون تبلیغ چون یه ذره تبلیغ لازم داره و ممکنه سو برداشت ازش بشه به اسم من تغییر کرد یا جهان ؟ و من در این سی دقیقه سعی کردم شما رو به این گزینه هوشیار بکنم که ما تغییر خودمون رو نمی‌بینیم و برای همین هر چی حس می‌کنیم عوض شده نسبت می‌دیم به جهان بیرون به همین دلیل ممکنه شما یه آدم هستی که استانداردهای اخلاقی استانداردهای خوشبختی مسایل اولویت‌های مختلف زندگیت از پنج سالگی تا نود سالگی مرتب تغییر کنه ولی چیز عجیبی که هست اینه که انسان‌ها خیلی به این قضیه هوشیار نیستند! نوعی کوری دارند به تغییر خودشون و به همین دلیل وقتی می‌خوان جهان بیرون و گذشته رو به خصوص ارزیابی بکنن دچار خطای جدی میشن . من نمی‌خوام بگم که گذشت تغییر نکرده و این من نگران این سوبرداشت روی این فایل‌ها هستم که یعنی شما میگی که مثلا گذشته واقعا اونجوری که من فکر می‌کنم خوب نبوده چرا ممکنه خوب بوده یا بد بوده ولی می‌خوام بگم اون محک شما در سنجش خوب یا بد بودن گذشته و سلامت روان پدر مادر خانواده دچار شبهه هست و شما به این راحتی نمی‌تونید مثلا بگید من یه آدم کودکیمون خیلی پر مشغله بود همش نزاع بود یا پدرم خیلی پرخاشگر و سختگیر بود یا برعکس مادرم خیلی مهربان بود و اینا میخوام بگم که بخشی از این میتونه خطا باشه!! این پژوهش‌های خوبی رو دارن که خیلیاشون متکی بر مطالعات آینده نگرن یعنی مثلا توی همون cohort که خدمتتون گفتم تو ده سالگی ازش میپرسه خب الان تو این شرایط که چجوری به نظر مادرت باید دعوا می‌کنه در دعوا می‌کنه مهربونن؟ قضاوت‌های بچه‌ها و نوجوانان در همون سال که بعدا رو به عقب اینا دستخوش تغییر میشه. جدایی والدین و تحصیلات والدین عجیب ببینید خیلی پررنگ نبوده یعنی اون نزاع خانوادگی هست نه صرفا جدایی و همچنین تحصیلات می‌بینی نقش خیلی پررنگی نداشت برای همین که خیلیا می‌بینیم از خونواده‌ها میان که میگن پدر مادر کاملا بی‌سواد بودند ولی حس می‌کنیم ما خوشبختیم . بیایم بند دومش نگاه کنیم سلامت رفتاری برای اینکه خستتون نکنم توصیه می‌کنم که همین اسلایدو فقط نگاه کنید دیگه و ببینید که مولفه‌های پررنگش چیه توی سلامت رفتاری باز می‌بینیم سلامت روان مادر پررنگ است پرخاشگری مادر پررنگ است و نزاع‌های خانوادگی پررنگ است چیزی که تفاوت کرده شاید این باشه که درآمد و درواقع شغل و این‌ها اونقدر اثر نداره ولی این عواملش معتدل‌تر از اون مجموعه‌ی عاطفی و هیجانی است. و بالاخره برسیم به عنصر دیگه . بهتون بگم تو این سه تا عاطفی هیجانی رفتاری و هوشی و تحصیلی اون رفتاری مرزهاش مبهم‌تر و تو خوشبختیم دیدید که کم اهمیت‌تر بود و این‌جا که اگه شما دقت کنید می‌بینید که اون مربع سفید در این اسلاید behavioral خیلی مولفه‌های پررنگی نداره عوامل کودکی در بزرگسالی، یعنی به نظر میاد که نقشش از سه تای دیگه مبهم‌تر چه در تاثیر در آینده‌ی شما و چه تاثیر گرفتن از عوامل در کودکی شما. اما سلامت هوشی و تحصیلی دستاوردهای intellectual ببینید درآمد خانواده و تحصیلات خانواده حرف آخر میزنه خیلی پررنگ حتی جالب ببین سلامت روان مادر سلامت روان پدر پرخاشگری مادر خییلی نقش نداره و این اون مشکلی رو ایجاد می‌کنه که شاید ما اسمش و بذاریم تله‌ی بچه‌های درسخوان. یعنی بچه‌های درسخوان به سمتی دارن میرن که درآمدخوانواده و تحصیلات خونواده هست که به نوعی آینده‌ی تحصیلی اونها حتی تکامل هوشی اونها رو روشن می‌کنه من در این گفتار در جای دیگه مقاله ای رو خدمتتون معرفی خواهم کرد که یافته‌ها خیلی جالبه مادران با سواد برای بچه‌هاشون بیشتر کتاب می‌خونن و بیشتر کتاب خوندن مادر باسواد برای بچه به افزایش هوش بچه منجر میشه. حتی جوزف هنریک حالا ممکنه بگی این چقدر گرفتار جوزف هنریکه هی اشاره می‌کنه کتاب قشنگی داره به زودی اون رو خدمتتون خلاصه‌شو ارایه خواهد داد غریب ترین انسان ها، حتی او مدعی است که بخشی از جهش اروپا قبل از انقلاب صنعتی یعنی حتی قبل از رنسانس در دوران قرون وسطا برمی‌گرده به تاثیر پروتستانیسم در این که هرکسی باید خودش انجیل بخواند و این باعث شد که تعداد زیادی از خانم‌ها سواد یاد بگیرند یعنی اشاره‌ای می‌کنه که در قرن شانزدهم در بسیاری از مناطق پروتستان نشین تا پنجاه شصت درصد زنان سواد داشتند در صورتی که در بقیه‌ی جهانی رقم پنج درصد و مادرانی که سواد داشتند به بچه‌هاشون سواد یاد می‌دادند و با بچه‌هاشون نوشتاری کار می‌کردند و بعد مقالات جدیدی رو خدمتتون خواهم داد که نشون میده مادرانی که سواد دارند و برای بچه‌هاشون کتاب می‌خونن برای بچه‌هاشون نوشته می‌نویسند با هم خط کار می‌کنن و اینا هوش بچه رشد میکنه پس در واقع تحصیلات والدین به خصوص تحصیلات مادر تاثیر به سزایی داره و به همین دلیل خیلی از خانوم‌ها حتی اگر قصد شغل ندارند میگن نمی‌خوایم کار کنیم صرف داشتن تحصیلات بالا اینه که کتاب خوندن با کتاب همخورن به طرز عجیبی روی رشد هوش بچشون اثر میذاره پس این و به عنوان یه فاکتور مثبت ببین. البته این داره یک تناقض دیگم ایجاد می‌کنه که من اون رو بعدا خدمتتون ارایه خواهم داد و اونم اینه که به نظر میاد جهان دانشگاه داره Monopoly میشه در دست خانواده‌هایی که یا درآمد بالا دارن یا تحصیلات بالا دارن و جهان داره به صورت قطبی در میاد چه در کشورهای مرفه چه در کشورهای در حال توسعه که در واقع اوناییکه خانوادهای درس خونده هستند درآمد بیشتر دارن بچه‌هاشون رشد هوشی تحصیلی بهتری دارن اونا میرن دانشگاه و این چرخه ادامه میدن و از اون طرف یه عده دیگم شروع می‌کنن انور دیوار موندن و از دانشگاه می‌مونن تحصیلات پایین و بعد روی تکامل هوشی و تحصیلی بقیه‌ی بچه‌هاشون اثر میذاره . این در اروپای غربی و آمریکای شمالی که سنجش دقیق است به وضوح دیده شده و حتی من اگر فرصت شد یکی دو تا مورد و معرفی می‌کنم که حتی متاسفانه به این دلیل که جامعه رو به شدت قطبی می‌کنه شما شاهد یک جامعه‌ی قطبی پر از افراد intellectual از اونور پر از افراد ضد intellectual خواهید بود که این تمایز و این افتراق داره سنش میاد پایین! یعنی حتی تو پنج سالگی شما میفهمی این بچه از یه بچه از یه خونواده‌ای اومده که درآمد یا تحصیلات بالاس یا پایینه؟ و حتی سیستم بورسیه دهی که گفتن بیاین کودکان مناطق محروم و بهشون بورسیه بدیم بیان برن دبستان نمیگم دانشگاه نمیگم دانشگاه هاروارد میگم دبستان دیدن باز تو اون پیش دبستانی تفاوت محسوس شده و این داره یک چالش جدی برای جهان میشه و در کشور ما هم به احتمال بسیار زیادی یک چالش جدی خواهد شد. ببینید هوشی تحصیلی هیچ تضمینی بر سلامت عاطفی نیست به همین دلیل شما می‌تونید در افرادی که هوش تحصیلی بالا هستند یک رگه‌های پر رنگ آسیب‌دیدگی عاطفی هیجانی ببینید. حالا خبر خوب چون تا اینجا فکر کردم برم فایل بعدی ولی اینجا یکی دوتا اسلاید ببینید بعد میریم برای فایل بعدی خیلیا که دارن این گوش میدن بگن که متاسفم ما دوران کودکی‌مون حالا شما میگی بعد یادته ولی خب دیگه بقیه هم اینجوری یادشون همه میگن سابقه داشته من نمیدونم مادرم مشکل اعصاب داشت پدرم مشکل اعصاب داشت خونواده‌ی بهم‌ریخته من همش الان بی‌قرارم عصبیم وسواسی نمی‌تونم آروم بگیرم هرچقدرم هوشم بالاست هر چقدم خوب درس می‌خونن تو بهترین دبیرستان و دانشگاه درس خوندم ولی من نمی‌تونم در واقع خودمر آروم کنم آیا پادتن پادزهری وجود داره برای این اگر جامعه‌ای حالا گیر یه خانواده‌ای افتادیم که توش تنش هیجانی بالاست بیماری روانی بالاست من چجوری خودمو واکسینه کنم آیا سرنوشت من محکوم چند تا خبر خوب دیدم مثلا دیدم که مدرسه‌ی ابتدایی و دبیرستان primary school secondary school اینا تقریبابه همون اندازه در شانزده سالگی در هیجان نقش دارد یعنی اگر شما یه دبستانی میرید که مدیرش آدم خوبیه معلم دوم دبستان خیلی مهربان سلامت روان داره پرخاشگری نمی‌کنه یه جوری حمایتگر و شما هشت ساعت در روز اونجا هستین ببینید سهم اون اندازه‌ی سهم خانواده و محیط هیجانی خانواده‌ست برای همین روشنفکری جهان یک راه حلی برای اون خانواده‌های آسیب دیده پیدا کرده و اون اسمش هست مدرسه‌ی ابتدایی و در مقام دوم دبیرستان مدرسه ثانوی secondary school معلم خوب استخدام آدمای سالم استخدام کن معلمین رو جدا بکنه یعنی بهترین و سالم‌ترین آدما رو بیار بکن معلم جبران می‌کنه اونایی که از خانواده‌ای اومدن که الکلیک ، مادر پرخاشگر سابقه‌ی خودکشی تو خانواده هست به طرز عجیبی دیدن مدرسه‌ی ابتدایی خوب و بعد دبیرستان خوب اون رو خنثی میکنه و این ترفندی که خیلی از کشورهای صنعتی و مرفه دارند جبران میکنن و همین الان خیلی‌ها میگن مقوله‌ی کوروناکورونا میگن این مشکل داره خودش و نشون میده که وقتی مدارس اون تعطیلی رو داره اون ارتباط عاطفی هیجانی با همکلاسیایی با مربی حالا اون دبیر ورزش دبیر هنر دبیر انشا نداری اون آسیب روان در افراد می‌ره بالا چون داره ضد اون عمل می‌کرده این مدارس و باز نشون میده اگر شما می‌خواید سرمایه گذاری بکنید یادی بکنیم از یکی از ابر شخصیت‌های تاریخ من یه کتاب راجع به زندگی او به زودی معرفی خواهم کرد واقع Flavius Claudius Julianus و این امپراتور که به قول بعضیا روشنفکرترین و درس خوانده ترین و هوشمندترین امپراتور روم است تاریخ روم است او به طرز عجیبی اصرار به معلمین داشته و حتی در شاهکار خودش میگن ابلاغ معلما رو شخصا صادر می‌کرده یعنی شما تجسم کنید امپراتور می‌شینه برای معلمین ابلاغ امضا می‌کنه که شما در فلان جا یعنی نظارت داشته بر استخدام معلمین و باورش بر این بوده که نجات امپراطوری در گرو داشتن معلمین خوب هست و اونجا سرمایه‌گذاری کنیم بعدا تو روانپزشکی هزینه‌ها کم میشه حالا بماند در جاهای دیگه و خوشبختی انسان‌ها این تم رو حواستون باشه مدارس جبران می‌کنه اون آسیبها چه در حوزه‌ی رفتاری می‌بینیم که در حوزه‌ی در واقع intellectual اون هوشی و تحصیلی منتها چیز جالبی که هست ببینید دبستان خیلی باهوشی و تحصیلی ارتباط نداره یعنی تو دبستان شالوده‌های اینه که بعدا المپیادی بشی نمی‌دونم بعدا دانشگاه‌های هاروارد و درجه یک قبول بشه خیلی نقش نداره جالبش این مدرسه‌ی ابتدایی نقشش در سلامت عاطفی هیجانی یعنی مدرسه‌ی ابتدایی باید محیطی باشه که اولا خنثی کننده‌ی محیط‌های بدخیم خانوادگی بشه ثانیا سرمایه‌ای بشه برای emotional well being رشد هیجانی . پس خیلی‌ها می‌پرسن ما چه جور میشه درست کنیم جامعه رو جرم کم بکنیم پرخاشگری رو کم بکنیم افسردگی رو کم بکنیم جوابش خیلی واضح جوابی که یولیانوس هزار و هفتصد سال پیش بهش رسید معلمین ابتدایی . و معلمین ابتدایی هرچقدر روشبی سرمایه‌گذاری کنی نخبه ترها موقرتر سالمتره فرهیخته ترها رو استخدام بکنیم فکر نکنه بچه‌ی ابتدایی که می‌فهمه روی تکامل رفتاری و هیجانی اثر خواهد گذاشت و باز میگم کمتر اثر داره روی تکامل هوشی یعنی خیلی نگران این نباش این معلم چقدر چیز یاد میده به چه چیزی که یاد میده این جبران می‌کنه اون محیط پر استرس و هیجان خانواده رو و به طرز عجیبی دیدن میتونه حتی نقشش پررنگتر از خانواده بشه . ولی وقتی صحبت از دانشگاه میشه صحبت از مدرک میشه دبیرستان می‌بینید پررنگ میشه از نوشتن خیلی جلو می‌افته برا همینم هس اونایی که دبیرستان خیلی خوب میرن از نظر رشد هوشی در واقع و رشد intellectual جلو خواهند بود. خب این یک بحث کلی بود حالا ما می‌خوایم به تدریج یکی یکی اون مولفه‌هایی رو که گفتیم با جزییات بیشتر دنبال بکنیم تو این کتاب هم این کار کرده و لا به لاش کاریکاتورهای قشنگی هم داره این یکی از این کاریکاتورها که حالا نمیدونم چی برداشت می‌کنی یک فرد فقیری هست که اون پادشاه داره او را مفتخر می‌کنه اون شمشیر رو شانش گذاشته احتمالا یعنی مفتخر شده به مقام شوالیه ولی اون میگه که آره ولی خب یه یه دلار هم بدی خوبه. بحث بعدی ما این خواهد بود نقش درآمد در احساس شادکامی یکی یکی اینا رو دنبال خواهیم کرد درآمد تحصیلات میریم جلوی عوامل دیگه روانپزشکی و یکی یکی ببینیم کدوم یک از این‌ها مولفه‌های ریزتر چگونه هست
Document