انها یک بازی دیدند… سلام خدمت دوستان و علاقمندان عزیز ، اگر موافق باشید میخوام با یک پژوهش ماندگار در خدمتتون باشم. یک کاری را خدمتتون معرفی کنم کار خیلی پیچیده ای نیست خیلی روش دشواری نداشته و یک بررسی ساده چند نمونه بوده ، منتها سر منشاء پژوهش های بعدی شد و هنوز که هنوزه به عنوان یکی از کارهای کلیدی و گاهی اوقات به عنوان یکی از شاهکار های کلاسیک در زمینه شناخت اجتماعی از ان یاد میشه و تقریبا هر کتابی که به گونه ای به مسائل سوگیری های شناختی ، نمیدونم جهت گیری های سیاسی یا پیشداوری ها میپردازه اشاره ای به این مقاله داره ، پس با این مقاله آشنا بشیم و یه مقدار طبقات مدرن ان را هم خدمتتون ارائه خواهم داد. مقالاتی که بعدا این را تکرار کرد و به روش شناسی پیچیده تری ارزیابی کرد و دست اورد های جالبی داره. اسم مقاله هست” They saw a game ” انها یک بازی دیدند ، حالا این یک ذره باید تأکید روش باشه ان ها یّک بازی دیدند یا به نوعی داره میخواد بگه که خب ان ها یک بازی دیدند. “the case” دادین، ” The Journal off of normal social psychology” مقاله در سال ۱۹۵۴ چاپ شده یعنی نزدیک ۷۰ سال از روی ان میگذره ولی ۷۰ سال پیش این یک جرقه هایی تو ذهن افراد گذاشت که به نظر میاد سیستم پردازش شناختی ما ، سیستم ادراکی ما اون قدری ام که ما فک میکنیم بی طرف نیست و جهان بیرون را چه قدر سوگیرانه ارزیابی میکنه. ببینین این پژوهش چه هست؟ نویسنده های این پژوهش “Albert hastourf”هست و دیگری “Hagley cantreal”. Hastourf به اندازه cantreel شناخته شده نیست. هر دوی این ها در زمینه علوم انسانی و روانشناسی اجتماعی کارمیکردند، Hagley cantreel بعدا اشتهار خیلیی زیادی پیدا میکنه بخاطر ان نردبان یا نردبانه درواقع معروفی که او مطرح میکنه به نام نردبان Cantreel که یک سیستمی بود برای ارزیابی حس رضایت از زندگی ، حس شادکامی، من در مبحث خوشبختی و درواقع ان معرفی کتاب خوشبختی به این اشاره کردم، این یک ادعای او بود کهگفت فک کن زندگی ۱۰ پله داره ، یک نردبانی هست که ۱۰ تا پله داره، پله یک یعنی دیگه زندگی از این بدتر نمیشه و پله ده یعنی دیگه بهترین حالت ممکن زندگی و شما کجا ایستادین و جوابی که اکثریت مردم بین ۶ و ۷ به خودشون نمره میدن و بعد شاخص های پایین و بالا شدن این را به صورت خیلیی اولیه بررسی کرده بود و دست مایهی مطالعهی علمی بر روی علم رضایتمندی از زندگی و خوشبختیشون ولی همونطور که میبینید این مقیاس ابداع ۱۹۶۵ هست یعنی یه چیزی حدود ۱۰ سال بعد از اینکه این کار جالب را در زمینه ان بازی مشهور انجام میده. اما داستان این مقاله چه هست چه چیزی بررسی کرده؟ داستان از اینجا شروع میشه ۲۳ نوامبر ۱۹۵۱ این دیگه تقریبا ۷۰ سال پیشه الان دیگه چیز زیادی به هفتادمین سال این بازی نرسیده. یک بازی اتفاق میوفته حالا توی بازی های فوتبال امریکایی یه مقدار جنجالی میشه بین تیم Princeton و Dortmund در واقع دوتا تیم دانشگاهی که در این بازی وقتی صورت میگیره یکی از بازی های پر سرو صدا میشه چون که Princeton تقریبا تمام تیم هارو برده بوده و تیم Dortmund امید زیادی نداشته که ببره اول بازی که شروع میشه بازی یه مقدار به خشونت کشیده میشه. اول شروع میکنن مرتب روی هم خطا کردن در ربع دوم حالا این بازی فوتبال امریکایی نیمه نداره ربع داره ۴ تا quarter داره ، تو quarter دوم اون قهرمان تیم Princeton ، Richard Kazmaier این قدر مشهور بود که دیگه عکسشو روی مجله times زده بودند دماغش میشکنه یعنی به نظر میومد که تیم Dortmund به هر قیمتی میخواد ببره و شروع کرده بازی خشن انجام دادن به قول این مفصرین فوتبال یه جوری داره خشن بازی میکنه ، اخلاق رعایت نمیکنه که یه حمله میکنه Richard Kazmaier دماغش میشکنه از بازی خارج میشه، توی ربع سوم یکی از بازیکنان تیم dortmund پاش میشکنه و همینجوری داور سوا خطا میزدت و بازیکن اخراج میکرده و در واقع خطا میگرفته و بازی به هر کلنجاری بوده تموم میشه. ولی بعد از اینکه تموم میشه متوجه میشه که دانشجو های طرفدار این دو تیم چه قدر تفاوت دیدگاه دارن Princeton ها معتقدند که dortmund ها خیلی بی اخلاقی کردن و dortmund ها معتقد بودند که نه ما اون قدرم چیز نکردیم و شما خودت شروع کردی و در واقع Cantrill و همکارش متوجه میشه که چرا قضاوت ها از هر تیم سوگیرانس و درواقع هر تیمی مدعیه که تیم مقابل این خشونت و این بی اخلاقی رو شروع کرده بود و همین دلیل به صورت اولین بار میاد این را بررسی کنه که ببینه کجاهارو میگن که چجوری میگن و چرا این اختلاف دیدگاه وجود داره؟ مقاله از دو قسمت تشکیل شده حالا ما مقاله رو که خدمتون ارائه میدم خواهید دید که یه مقاله خیلی سادهایه ولی چون اولین کار در این مورد بود و این جرقه را تو ذهن دانشمندان علوم رفتاری در واقع زد باعث شد که خیلی مشهور بشه و شما خیلیی جاها میبینین”they saw a game” اصلا به صورت یک اسم خاص در اومده و brand شده” they saw a game” و مقالات شبیه این در اومده. مقالش دو قسمت پژوهشی داره ، یکی بعد از اینکه بازی تموم میشه میره از دانشجویان هر دو تیم، هر دو دانشگاه سوالاتی میپرسه ، مثلا یکی از سوالاتش اینه : که اصل مسابقه را در استادیوم دیدید یا نه ؟ از ۱۶۳ نفر دانشجوی dortmund و ۱۶۱ نفر دانشجوی دانشگاه Princeton. Princetonها اکثرن جواب دادن اره دیده بودیم ، ۷۱ درصد در مقابل ۳۳ درصد. در اسلاید ۱۲۷ هستیم. مسابقه را به صورت فیلم یعنی سینما یا تلویزیون دیدید ؟ چون اون زمان هنوز همه تلویزیون نداشتند و باضی ها بازپخششو به صورت فیلم میرفتن تو سینما میدیدن. ۳۳ درصد گفتن بله در مقابل Princeton ها ۲ درصد. یه عده زیادی از Princeton ها ان را زنده دیدند توی استادیوم دیدند یه عده به صورت فیلم دیده بودند. ان هایی که دیدند بازی به نظر شما خشن یا کثیف بود ؟ dortmund توی ۶۹ درصد گفتن بله Princeton ها ۲۴ درصد گفتن بله ، یعنی ببینین تفاوت سوگیری وجود داره. Dortmund خشونت شروع کرد ۳۶ درصد Dortmund ها گفته بودن بله ۸۶ درصد Princeton ها گفته بودن بله. هر دو شروع کننده بودن را ۵۳ درصد dortmund ها گفته بودن ۱۱ درصد Princeton ها و فقط ۲ درصد dortmund ها معتقد بودند که Princeton ها اغاز گر خشونت بود و Princeton ها هیچ کدوم گردن نگرفته بودند که اغاز گر خشونت بودند. همینجا در اسلاید ۱۲۷ شما پس ببینین یک اختلاف دیدگاه وجود داره وقتی از طرفدارهای تیم Dortmund میپرسیدی که کی خشونت شروع کرد در واقع ۵۳ درصدشون گفتن که هر دو با هم خشن شروع کردیم در صورتی که Princeton ها فقط ۱۱ درصد گفتن. یعنی ان ها معتقد بودند که ما شروع نکردیم برعکعس ۸۶ درصد Princeton ها معتقد بودند که این Dortmund ها بودند که شروع کردند و کار ما نبود و فقط ۳۶ درصد Dortmund ها گردن گرفتند که کار خودشون بوده. این قسمت اول در واقع میشه گفت پژوهششون بود. حالا پژوهش و اومد دقیق تر کرد از اونایی که فیلم و ندیده بودند یه عده را داوطلب دعوت کرد دانشجویان دانشگاه dortmund و princeton و جداگانه به اینها فیلم را نمایش دادند گفتن دقیق بشین فیلم را نگاه کن ۴۸ یا ۴۹ نفر از هر دانشگاه در اسلاید ۱۲۸ شما می بینید. سوال این بود که بپرسن از هر دانشجویی که هر تیمی این فیلم رو دقیق نگاه کنه خوب ببین اینجا دیگه داستان این نیست که من چی یادمه اونجا حواسم نیست هیجان زده شده بودم؛ فیلم رو گذاشتن اون زمانم دیگه توی این آپارات ها بوده گذاشتن اون حلقه را بشینن و این رو نگاه کند و بگن شما بشمر چند جای کار به نظر شما این خطای واضح بود و بعد این ها را علامت بزن و بیا بیرون به ما بگو؛ برای همین هم هست که این مطالعه خیلی گل میکنه میگه هر دو تیم نشستن یک فیلم و دارند نگاه می کنند ولی جالبه انگار دوتا فیلم دیدن اصلا جواب هایی که دادن نمیخونه وقتی از تیم dortmund پرسیدن خوب از دانشجویان dortmund پرسیدن که تیم شما چند تا خطا داشت به طور متوسط گفته بودند ۴.۳ تا تیم princeton چند تا خطا داشت گفته بودن ۴.۴ یعنی خطاها را تقریباً یک اندازه گفته بودند ولی وقتی از princeton ها پرسیند بگو ببینم تیم شما princeton چندتا خط ها داشت گفته بود ۴.۲ تا حالا بگو تیمdortmund چند تا خطا داشت گفته بودن ۹.۸ تا به طور متوسط یعنی دو برابر گفته بودن و بعد این سوال پیش اومد که ببینی شما دارین یه فیلم و نگاه می کنید همتونم فوتبال قشنگ بلدین چه جوری که اون داره چهار تا خطا می شماره شما 9.۸تا خطا دارین میشمرین و هم اونجا این مسئله شکل گرفت که چقدر پیشداوری های ما ؛ باور ما و در واقع اون گرایش گروهی ما حتی هنگام مشاهده فیلم میتونه جواب متعدد بده یعنی در واقع میشه گفت شاهکار این که الان ۷۰ ساله به عنوان یک اثر نمیدونم “masterpiece” بهش اشاره میشه همین جدول شماره ۲ که من در اسلاید ۱۲۸ گزاشتم. و بعد در نظر بگیرید که دانشجویان این دو دانشگاه جزو بچه های خیلی باهوش نمره بالا آمریکا هستند. یعنی شما از مردم خیلی جهت داره یا کم تحصیلات نا آشنا به روش علمی ؛ نااشنا به قضاوت علمی دعوت نکردی اینها تاپ ترین دانشگاه های آمریکا هستند و شما از تاپ ترین دانشجوها درخواست کردید بشین اینو نگاه کن ؛ قشنگ قوانین میدونی دیگه این یعنی خشونت؛ این یعنی foul این رو شما بگو بشمر چند تا دیدی و بعد شما میبینی که وقتی از تیم dortmund بپرسی چهار تا میبینه وقتی از تیم princeton میبینی ۹.۸ تا میبینه با وجود اینکه یه فیلمو اون جلو شده و دارن میبینن پس چقدر میتونه داوری های ما سوگیرانه باشه و همین زمان میتونه یه چیز دیگر هم برای شما روشن کنه دوستان اینی که فیلمش پخش شده نمیدونم اینی که گزارشش هست مستنده آقا اینقدر خیال شما راحت نکنه این فیلم ضبط شده بوده آن زمان تازه داشت این تکنولوژی میومده که شما ببینین ما لحظه هارو شکار کردیم باز شما لحظه را آشکار کردید داری نمی بینی ، اصلاً به این قضیه دیده واضح نداریم. حالا بیاییم یه ۶۰ و خورده ای سال بیایم جلو ببینیم که طی این مدت که به این قضیه می پرداختند آخرین باری که شبیه این را تکرار کردند با روش شناسی دقیق ترکی بوده؟ چون فک کنم شما هم معترفید مثل من که خیلی همچین کاره شاهکاری نبوده ، یه فیلم نشوندین به یه عده ، قلم وکاغذ دادین ، بشین بشمر کجاها خطا بود و بعد دیده بود دوتا تیم اختلاف دارن، شما خیلی ام ، فک کنم پای فوتبال ام نشسته باشین متوجه میشی دیگه هر طرفدارهای هر تیم در واقع خطا رو ممکنه نبینن ، قبول نکنند به نوعی به قول معروف جر زنی کنند ولی این گفت بیاین ببینیم این شاخص ها چیه و دقیق تر اندازه گیریش کنیم. زمان میایم جلو میرسیم به سال ۲۰۱۲ “they saw a protest” انها یک تظاهرات دیدند! ببین حتی بر وزن اون، مقاله رو نوشته. Dan kahan و David Hoffman و همکارانشون هستند مقاله ای دارند “they saw a protest : Cognitive Illiberalism and speech conduct distinction”. این در واقع “cornell law faculty publications”هست که سال ۲۰۱۲ چاپ شده. Dan kahan فک کنم باهاش اشنایی دارید ، من چندی پیش یک دونه فایل براتون ارائه دادم به نام شناخت های جهت دار ما و به پژوهش dan kahan اشاره کردم و گفتم که این استاد حقوق دانشگاه yaleهست و در مسائل روانشناسی حقوق و قضاوت مطالعه داره، حالا اینجا یه کار خیلی خوب دیگه ارائه کرده . اینجا اومده دقیق ببینه وقتی انسان ها یک تظاهرات رو میبینن ، صحنه فیلم تظاهرات و درگیری با پلیس رو در خیابان میبینند به سان طرفداران تیم Dortmund و Princeton ایا سوگیری پیدا میکنند یا نه ، که تقصیر پلیس بود، تقصیر تظاهر کننده ها بود و در ضمن اگر این سوگیری هارا پیدا میکنند این با چه چیز های شخصیتی اون ها مرتبطه. حالا اگه این چند دقیقه رو گوش بدید من فک کنم خیلی از مسائل زندگی براتون روشن میشه و شاید هم یه مقدار بگم مثلا نا امید میشید ، یا امیدوار میشید نمیدونم من خودمم حس دوگانه داشتم که این داستان به این سادگی ام نیست که اقا فیلمش پخش شده اسنادش هست ، گزارشش هست، اصلا مثل اینکه بشر همه یه چیز رو دارن میبینن ولی یه جور عجیبی متفاوت میبینن یعنی انگار چند تا فیلم دیدید، شما همون تظاهرات میگی ، همون فیلم میگی، من که اون صحنه رو ندیدم تعجب میکنم کجارو داری میگی. خب برای این مطالعه چیکار کرد؟ قبلش اینو بهتون بگم ، dan kahan یه کار جالب داره در روانشناسی سیاسی اجتماعی ، که انسان هارا اومده بر اساس مقیاسی که ابداع کرده، مقیاس فرهنگی سوسگیری های فرهنگی هست ، تو دو محور به صورت ساده میتونه انسان هارو بر اساس پرسش نامش طبقه بندی کنه : یکی محور افقی هست شما در اسلاید 132 میبینید، Egalitarian Hierarchycal دیگری محور عمودی هست “Individual is communitarian” که این هارا من براتون ترجمه بکنم شاید این ترجمه های بعدی نباشه ، برابری طلب یا مساوات به جای “Egalitarian” و سلسله مراتبی به جای ” Hierarchycal ” این دوتا یک خط تشکیل میدن که شما میتونید در مطالعه هر کدومش قرار بگیرید و یک خط عمود بر اون هست که فرد گراس در مقابل جبر گرا. سال ها کار او در روانشناسی سیاسی میگه شما وقتی با ادم ها برخورد میکنید ، از جناح های مختلف سیاسی ، اقا شما طرفدار این سیاست مداری ، شما طرفدار این رئیس جمهوری ، دوره فلان به نظرت خوب بود دوره فلان بد بود و هی میبینیم با هم کلنجار میریم ، دعوا میکنیم ، میگیم نخیر دوره فلان خیلی عزت داشتیم الان این یکی میگه نخیر الان این دوره اینجوری شد ، اون یکی میگه نه شما فساد دامن زدید ، اون یکی میگه نه شما فساد دامن زدید ، این یک کشف قشنگ کرده میگه قبلش باید ببینیم رو این محور ها کجا قراردارند و این یک گرایش درونیه. شما ممکنه رو محور Egalitarian” در ابتدای محور باشید یا خیلی نتها علیه باشید یا برعکس روی محور سلسله مراتبی باشید جامعه رو به صورت ایده آل یک سلسله مراتب ببینیدو از اون طرف روی محور عمودی میتونید یک فرد گرای تمام عیار باشید ، میتونی یه جمع گرای تمام عیار باشی و طبعا چون این دوتا بر هم عمودند شما تمامی این جاهای مختلف این دایره میتونی انسان های مختلفی رو پیدا بکنی ، یه انسانی رو پیدا بکنید که هم برابر طلب خیلی شدیده هم فرد گراس ، هم میتونی یه انسانی رو پیدا بکنی جمع گرای شدیده و برابر طلبه یا جمع گرای شدید باشه و سلسله مراتب. اما اینا چه چیزایی رو میسنجن یعنی تو پرسش نامه این چیا هست ؟این پرسش نامه به صورت فرم ساده شده و خلاصش 12 تا سوال داده فک نکنم بد نباشه چند دقیقه این سوالارو با هم مرور بکنیم. سوال ها 6 تاش یک محور رو میسنجه ،محور فرد گرایی در مقابل جمع گرایی را میسینجه ، 6 تای دیگش رو محور افقی، برابری طلب در مقابل سلسله مراتبی را میسنجه و شما میتونید به هر کدومش یکی از 6 گزینه رو بدین : بسیار مخالف ، تا حدی مخالف ، اندکی مخالف ، اندکی موافق ، تا حدی موافق ، بسیار موافق و ببینیم این سوالات چی هستند ، میتونیم باهم اینو پرش کنیم یعنی الان شما که من اینارو خدمتتون میگم پیش خودت فکر کن با هر کدام از این گزینه ها چه نمره و امتیازی میدی ، در نتیجه در محور فرد گرایی کجایی روی محور سلسله مراتبی کجایی ؟ دولت البته من اینجا در ترجمه این.. این ترجمه خودمه نمیدونم شاید کس دیگه ای ترجمه کرده باشه ، یک دشواری داشتم برای اینکه اونها لغت government به کار میبرند که Government میتونه هم دولت تلقی بشه به معنی اون دستگاه اجرایی (قوه مجریه) و هم میتونه کل حکومت باشه ، پس هر دوشو فرض کن دولت یا حکومت بیش از حد در امور روزمره ما دخالت میکند ، خیلی مخالفی یا بسیار موافقی ، این نشون میده چقدر فردگرا هستی طبعاً اگر شما بسیار موافقی یعنی باورت اینه که وای دولت ها تو همه چیِ آدم کار دارند ، آقا من میخوام اینجوری زندگی کنم به شما چه ، یعنی شما به شدت در محور فردگرایی هستی ، برعکس اگر شما معتقدی نخیر مخالفم ، خب دولت باید همین کارارو بکنه دیگه باید شما رو کنترل بکنه باید مواظبت باشه ، پس شما اینور قرار داری و تو جمع گرا هستی. گاهی لازم است تا دولت قوانینی وضع کند تا مانع آسیب مردم به خودشان شود این مثلا رو محور فرد گرایی خیلی مهمه آقا چرا مثلا میگن مشروب ممنوعه چرا میخوان سیگارو ممنوع کنند ؟ خب به شما چه من میخوام کبد خودمو خراب کنم ، شما چیکار داری به من؟ نه خب حاکمیت وظیفش حفظ شما در مقابل حتی انتخاب های بدِ خودته ، وظیفه دولت نیست که مانع آسیب افراد به خودشان شود ، خب میدونید که این نمره دهی معکوس داره دیگه ، یعنی اگه شما نمرات را مثلا ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ داده باشی این از اونور نمره میدن برا اینکه سوال اگر شما بگیری بسیار مخالفم در واقع داری یک فردگرایی در واقع وقتی شما میگی که بسیار موافق هستم یعنی شما داری فردگرایی رو دامن میزنی ، حکومت نباید به مردم بگوید که چگونه زندگی کنند ، حکومت باید در جهت پیشرفت اهداف جامعه بیشتر تلاش کند حتی اگر این به معنی محدود کردن آزادی و انتخاب های افراد باشد ، حکومت باید بر انتخاب های افراد محدودیت بگذارد تا آنها مانع آنچه صلاح جامعه است ، نشوند ، پس فکر کنم ایده ای گرفتید که فردگرایی در مقابل جمع گرایی چیه و جالبه به نظر میاد تک تک ماها یک جایی روی این محور قرار داریم یعنی بعضیامون به شدت فردگراییم ، حس میکنیم که حاکمیت هیچ حقی نداره تو امورمون دخالت کنه ، هیچ قانونی حق نداره بذاره که مانع آزادیای فردیمون بشه ولو این که صلاح جامعه باشه من به صلاح جامعه کار ندارم، من یک شهروندم میخوام آزاد باشم در مقابل درواقع یک عده معتقدند که نخیر حکومت وظیفشه در واقع بایستی که تا میتونه امور را کنترل کنه. نگرش برابری طلبی در مقابل سلسله مراتبی: این یکی چی میگه؟ پس اون قبلیه بحثش بر سر این بود ، من یه فردم آزادی دارم و حاکمیت حق نداره در کار من دخالت کنه در مقابل این است که نخیر تا اونجایی که میتونه باید منو کنترل کنه برای اینکه به خودم آسیب نزنم یا به سایرین آسیب نزنم. این یکی چی میگه ؟میگه آحاد جامعه آیا باهم برابرند ؟ آیا حس میکنی که باید یه جوری و به هر قیمتی شده همه رو توی یک حلقه ی مساوات قرار داد یا اینه که نه خب تفاوت هست دیگه و کاریش هم نمیشه کرد و اصلا بایدم باشه بالاخره بین اون کسی که شاید زحمت بیشتر میکشه شاید از خانوادهی بهتر اومده و تحصیلات بالایی اومده از نظر امکانات، رفاه ، موقعیت ، باید حتما تفاوت باشه در مقابل مساوات طلبا معتقدند تا اونجایی که میشه باید جامعه رو هم سطح کرد. ما در این کشور در جهت ایجاد حقوق برابر بیش از حد پیش رفته ایم یعنی افراط کرده ایم ، البته این جامعه آمریکا را داره میگه یعنی کسی که در واقع به این امتیاز بالا میده یعنی معنیش اینه که معتقده که آره جامعه بیش از حد داره میره طرف مساوات باید سلسله مراتب باشه خب هرکی باید تو جایگاه خودش باشه دیگه، معنی نداره سعی کنیم جامعه رو یکدست کنیم یکی باید خیلی داشته باشه آره خب نوش جونش یکی هم باید زحمت بکشه اگه بخواد . اگر توزیع ثروت برابر تر میبود وضعیت جامعه بهتر میشد. خب اگر شما خیلی با این موافقی یعنی مساوات طلب هستی در مقابل یک عده میگند نخیر اتفاقاً وقتی اجازه میدی اونی که خیلی خوب کار میکنه ثروت بیشتری داشته باشه وضعیت جامعه بهتر میشه اون جامعه رو رشد میده. لازم است به شدت نابرابری بین فقیر و غنی ، سفید و رنگین پوست ، زنان و مردان در این جامعه کاهش یابد. تبعیض علیه اقلیت ها هنوز یک مشکل جدی در این جامعه است، اگر شما معتقدی مثلا تبعیض هست یعنی یه جوری طرف مساوات رو میخوای بگیری هنوز معتقدی جامعه مساوات نداره. شماره پنجش جالبه این مثلا از اون گزینه های خیلی جنجالیه ، به نظر میرسد که سیاه پوستان، زنان ، همجنسگرایان و گروه های اقلیت دنبال حق برابری نیستند بلکه در اصل دنبال امتیازات ویژه برای خود هستند ، اینا دنبال این نیستند که حق مساوی بگیرند ، اینا ی چیز خاص میخواند. میخواند هم از اینور داشته باشند هم از اونور داشته باشند ، میخواند براشون ی سری امتیازات های فوق برنامه بذارند ، هم ی سری مسئولیت هاشونو انجام ندن این در واقع کسی که به این نوع نمره خیلی بالا میده یعنی از اون سلسله مراتبی هاست و در مقابل آنهایی که میگند نخیر خب به ایناظلم شده باید جبران کنیم ، برابری میشه. جامعه در مجموع بیش از حد زنانه و لطیف و نرم شده است ، اینم باز اگر شما بهش معتقدی یعنی یک سلسله مراتبی جدی هستی ،خب پس شما میتونی بر اساس همین پرسشنامه خودتونو ارزیابی بکنید که کجای این محور قرار دارید در مطالعه Dan kahan چیکار کرده گفته بود خیلی خب یه تعداد آدمو میگیریم ازشون این پرسشنامه رو میپرسیم و اونایی که بیش از حد یک انحراف معیار یک standard deviation از میانگین بالاتر نمره دادند تو حوزه های مختلف اینارو تعیین میکنیم و بعد بهشون یک فیلم تظاهرات نشون میدیم. پس شما ببین ما تقریباً افراطیون فردگرا برابری طلب داریم ، افراطیون فردگرایی سلسله مراتبی داریم ، ببین دقت کن این دو تا محور به هم عمود هستند ، یعنی شما میتونی خیلی فردگرا باشی در عین حال معتقد باشی که جامعه باید هم نابرابر باشد ، در مقابل شما میتونی فردگرا و خیلی مساوات طلب باشی بگی حاکمیت خق ندارد در امور من دخالت کنه ولی در عین حال جامعه باید برابر باشه باید حقوق ها را جوری تنظیم کنند تفاوت بین گروه ها زن و مرد ، اقلیت های نژادی رو به حداقل برسانند و این بستگی به اینکه کجای این قرار داری به حذب های مختلف رای خواهی داد و اینو خدمتتون بگم دوستان این چند دهه پژوهش روی این شاخص ها نشان داده خیلی از جدل های سیاسی که شما میکنی واقعا منشأ در این داره که کجای این محور وایستادی یعنی اینه که آیا مثلاً باید این ممنوع بشه؟ آیا باید اینو آزاد کرد ؟ آیا باید اینترنت رو بست ؟ آیا باید فیلتر کرد!؟ اون استدلال هایی که شما میکنی ره به جایی نمیبره شما یه جایی روی این محور قرار داری و dan kahan اونجایی که روی این محور قرار داری حتی باعث میشه یک فیلم مستند رو که نگاه می کنی یک جور دیگر ببینی حالا چه برسه به اینکه استدلال میخوای بکنی یا با یکی بشینی مناظره ، حالا ببینیم چی بهشون نشون دادن و چه چیزی بود ، اینا یک فیلم تظاهرات نشان دادن به افراد اینم بهتون بگم که حالا باز یک مقدار مختصری راجب قانون آمریکا خدمتتون عرض کنم ، قانون آمریکا ی چیزی داره به اسم first amendment حالا این روی اون مانور داده حالا یکی بخواد این پژوهش رو در ایران تکرار کنه باید با قوانین ایران منطبقش کنه این مال حقوق بوده دیگه دانشکده حقوق دانشگاه yeal بوده و داستان حق آزادی بیان است که میگه که همون first amendment همه در بیان عقاید خود و تظاهرات آزادند حتی اگر میدونی این بیان عقاید شما باعث رنجش و توهین به بقیه بشه یه چیز جالبش همینه یعنی شما میتونی بری تمام مقدسات طرف رو هم بهش توهین بکنی ولی آزادی , هیچ مشکلی نداری مگر اینکه یکی از این چهار کار را مرتکب بشی در جریان تظاهراتت تداخل کنی با زندگی فرد یه جور ” interfew” ممانعت و انسداد از جریان امور عادیش به عمل بیاری ارعاب کنی “intimidate” یا “threatened” کنی یا تهدیدش کنید پس در واقع هدف از این پژوهش این بود که یک فیلم تظاهرات نشون میدیم و از افراد می پرسیم به نظر شما تظاهرکنندگان داشتند صرفاً از حق آزادی بیان استفاده می کردند یا اینکه به نوعی “interfere abstract intermediate and threatened ” کرده بودند یعنی تداخل ممانعت و انسداد ارعاب و تهدید کرده بودند چون بعداً توی این فیلم با پلیس درگیر میشوند و بعد از افراد می پرسیم آیا پلیس مقصر بوده ، پلیس داشت آزادی بیان را زیر سوال میبرد یا اینکه نه به حق مداخله کرد برای اینکه این ها داشتند تداخل می کردند مانع کسب به مردم شده بودن و داشتند مردم را می ترساند. راجع به شرکت کننده ها تو پژوهش خدمتتون بگم ۲۰۲ تا بزرگسال انتخاب کردن با میانگین سنی چهل و شش سال و نیمرخ دموگرافیک مشابه جمعیت عمومی آمریکا از نظر تحصیلات و نسبت زن به مرد و در عین حال میشه گفت نژاد ، به این ها چی نشان دادند؟ یک فیلمی تهیه کردن حدود سه و نیم دقیقه چهار دقیقه از یک تظاهرات که با پلیس درگیر میشوند منتها این فیلم را به قدری خوب منتاژ کرده بودند و به قدری خوب تهیه کرده بودند که نه پلاکارد ها خیلی معلوم بود و نه معلوم بود کجاست و چه اتفاقی داره میافته منتها این صحنه هایی از اون فیلمه که توی مقاله گذاشته که در واقع این یه فیلم چند دقیقه ای است که شما میبینی یه چند صد نفری اونجا دم یه ساختمانی هستند اونجا دم ساختمان وایسادن دارند شعار میدند بعد یه عده میخواند برند تو اون ساختمان نمیتونند اون وسط یذره شلوغ میشه پلیس میاد اینارو متفرق میکنه هول میده و بعد اونا شروع میکنند به پلیس برخورد کردن و تموم میشه منتها ، کار قشنگش چی بوده؟ گفتم فیلم بی نشانه در اصل فیلم مربوط به تجمع در مقابل یک کلیسا در سال ۲۰۰۹ بوده منتها افراد را به دو گروه تقسیم میکنه، بدون در نظر گرفتن گرایش های سیاسیشون ، همون گرایش های که قبلاً اندازه گیری کرده بودند . اونم اینه که یه عده بهشون گفته میشه که اینجا یعنی این چیزی که شما در اسلاید ۱۴۰ میبینی یک کلینیک سقط جنین هست و عده ای اومدند دارند تظاهرات میکنند میگند سقط جنین باید ممنوع بشه سقط جنین قتل است و اون آدمایی که دارند میرند اون تو ، مشتریان و مراجعان اون کلینیک اند حالا به نظر شما این تظاهر کنندگان داشتند مراجعان را تهدید میکردند؟ آیا باعث ارعابشون شده بودند؟ یا داشتند کار کلینیک رو ، مخل کار کلینیک بودند و شما میدونید که معمولا مقابله با سقط جنین از گروه های محافظهکار و دست راست ، جمهوری خواه در آمریکا نشأت میگیره . در مقابل به یک عده ای گفتند که این یک مرکزه ثبت نام برای ورود به ارتش هست و در اون سال که این پژوهش انجام شده اجازهی درواقع ثبت نام برای کادر شدن افراد دارای با گرایشات همجنسگرا اجازه نداشته و میگه جمعیتی که اونجا میبینی دارند تظاهرات میکنند ، افرادی هستند که طرفدار حقوق برابر همجنسگرایان هستند و اومدند اونجا تحسن کردند و تظاهرات کردند میگند شما حق ندارید این قانون رو اعمال کنید باید اجازه بدید همجنسگرایان هم ثبت نام بکنند ارتش باید به روی اینها هم باز باشه و این صحنه که شما دارید میبینید مربوط به اینه . بعد از افراد چند تا سوال کردند سوالات حقوقی به نظر شما پلیس به حق مداخله کرد یا حقوق شهروندان را زیر پا گذاشت؟ اینجاشو ما در اسلاید ۱۴۲ درواقع میبینید پاسخی که شهروندان دادند. جالبه به اونایی که گفته بودند کلینیک سقط جنینه و چه به اونایی که گفته بودند مرکز ثبت نام سربازی هست حدود نیمی که اون فیلم را دیده بودند گفته بودند آره پلیس حقوق را زیر پا گذاشت حق آزادی بیان رو زیر سوال برده مردم دارند آزادی بیانشون رو اعمال میکنند حق آزاد، تظاهرات دارند. میخوان بگن که ما از سقط جنین بیزاریم و اون یکی گروه فکمیکردند که دارن میگن که باید حقوق همجنسگراها رعایت بشه . خب من لازم به تذکر هست که میدونید که طرفداری از حقوق همجنسگرایا و اجازه ورود ان ها به ارتش بیشتر یه پدیده لیبرال -دموکرات هست و جناح های چپ معمولا طرفدار اون ها اند. خب پس بین اونا که اون فیلم هارو به بین دو تم مختلف دیده بودند به اسم دو تم مختلف دیده بودند هردو نزدیک ۵۰ درصد گفتن که پلیس حق رو زیر پا گذاشته. ستون وسط میگه اینجا “injunction against police” یعنی بنظر شما باید دادستانی ، قوه قضائیه به پلیس اخطار بده بابت این رفتارش ؟ که باز حدود نیمی گفته بودند ، صرف نظر از اینکه خیال میکردند اونجا چیه ، گفته بودند تقریبا که اره پلیس باید اخطار بگیره و ” damages against police” پلیس باید خسارت بپردازه، پلیس باید سؤ بشه ، ۲۵ درصد طرفدار سؤ کردن پلیس بودند صرف نظر از اینی که به کدام کلینیک یا مرکز بوده. اما سوالات دیگری روکرد. ببین اون سوالات قبلی افراد تفکیک نکرده بود از نظر گرایش سیاسی اینجا شما در اسلاید ۱۴۳ قسمت هیجان انگیز مقاله رو میبینید. چند نمودار هست این اسلاید و اسلاید بعدی چه چیز هایی رو نشون میده؟ سمت چپ رو ملاحظه بفرمایید ، اینجا ، “protesters blocked entry ” در واقع تظاهر گنندگان مانع ورود مراجعین به مرکز شدند. خب میدونی این جرمه دیگه اینجا پلیس باید مداخله بکند، حالا این خط هایی که اینجا هست چیه ؟ ببینید اینجا “hierarchical communitarian” یعنی اونایی که توی نمره سلسه مراتبی و جمع گرا نمره بالا اووردند. یه انحراف معیار بالاتر بودند هم سلسله مراتبی بودند و هم جمع گرا بودند. در مقابل” egalitarian individualistic” اونایی که برابری طلب و مساوات طلب بودند و فردگرا بودند. یه فیلم دیدنا منتها به ی عدشون گفتند این کلینیک سقط جنینِ به یه عدشون گفتند این مرکز ثبت نام ارتشِ نگاه کنید وقتی پرسیدند آقا این فیلم نگاه کن قضاوت کن شما ، درواقع دانشکده حقوق میخواد ببینه قضاوت شما چجوره؟ چندتاتون معتقید که تظاهرکنندگان مانع ورود مردم به ساختمان شدند؟ داشتند فعالیت کلینیک رو مختل میکردند؟ اگر شما نمرت توی سلسله مراتبی جمع گرا بالا باشه فقط ۲۵ درصد گفتند که نه تظاهرکنندگان مخل بودند به شرطی که فکرکنند که کلینیک سقط جنین است. ولی همونایی که نمره ی سلسله مراتبی و درواقع جمع گرایی بالا داشتند که تا حدی میخوره به سنتیون ، راست سنتی معمولا اینجوریه. راست سنتی هم جمع گراست و هم سلسله مراتبیه و درواقع وقتی بهشون گفته بودند مرکز ثبت نام ارتش است درمقابل ۷۵ درصد گفته بودند بله معلومه دیگه تظاهرات رو باید متفرق میکرد اینا مانع ورود مردم شده بودند کار رو مختل کرده بودند. ۲۵ درصد کجا ۷۵ درصد کجا ؟ ی فیلمُ دیدند ببین چقدر قضاوت فرق داره حالا ما این رو گفتیم ممکنه شما فکرکنید فقط راست گراها دچار این قضاوت هستند اونوری رو نگاه کنید درواقع اونایی که برابری طلب و فرد گرای بالا بودند این میشه گفت شاید مثلا به نوعی میتونه یک نوع چپ مدرن باشه که هم معتقد که جامعه باید برابری داشته باشه و هم اینکه درواقع حقوق فرد باید کاملا رعایت بشه وقتی گفتند این کلینیک سقط جنینِ و طبعا اون تظاهرکننده ها مخالف سقط جنین هستند ۷۵ درصدشون واضحا گفتند که آره تظاهر کننده ها مانع ورود مردم بودند ولی وقتی به اسم کلینیک به اسم مرکز عذرمیخوام سربازی دیدند ی چیزی حدود ۴۰ درصد این صحنه رو دیده بودند. حالا گفتم چون اینا به هم عمود دراین یکی ستون ی جور دیگه افراد رو مقایسه کرده بیاد ببینه سلسله مراتبی فردگرا درمقابل درواقع برابری طلب جمع گرا برابری طلب جمع گرا دیگه به نوعی اون چپ سنتی میشه دیگه هم مساوات طلب شدید هم خیلی جمع گراست درمقابل اون میتونه یک راست مدرن باشه “libertarian “باشه که هم فردگراست هم معتقد که بایدم سلسله مراتب باشه دیگه خب شما اگر نگاه میکنید میبینید که باز ی تفاوت فاحش میبینید در قضاوت شون در مقابل این قضیه ی چیزی حدود ۸۰ درصد در مقابل ۳۰ درصد باز دیگه من خیلی وقتتونو نگیرم خستتون نکنم میتونید اسلایدا رو نگاه کنید سوال دیگه کرده بود “Protesters scream in the face off pedestrians”میگه این داشته فحش میداده جیغ میزده تو صورتشون میترسوندتشون ببینیه کاملا عکس هم نمره دادند یا مثلا اشاره میکنه که خیلی از مراجعین نرفتند توی ساختمان بخاطر اینکه میخواستن ببینند تظاهرات چیه نه بخاطر اینکه مرعوب شده بودند، ترسیده بودند باز شما ببین تفاوت دیدگاه چیه یه ۲۵ درصد داریم درمقابل مثلا ۵۰و خورده ای درصد. یعنی فرض کن شما وقتی یک راست گرا هستید و دم کلینیک سقط جنین ی عده دارند تظاهرات میکنند و ی عده میاند برند از خدمات استفاده کنند منصرف میشند برمیگردند میگه بنظر شما اینا چرا منصرف شدند میگه خب خواستند تظاهراتُ نگاه کنند یا شاید نظرشون عوض شده. درمقابل اون هایی که بیشتر چپ گرا هستند برمیگردند ۵۰ و خورده ای درصدشون میگند نخیر برای اینکه ترسیده بودند مرعوب شده بودند اینا نه بخاطر اینکه وایسند تظاهرات نگاه کنند دیگه ترسیدند احساس امنیت نکردند فرار کردند یعنی همون فیلم رو چگونه متفاوت تفسیر میکنند. خب پس شما حالا همینجا نگاه کنید اگر شما در اسلاید درواقع میشه ۱۴۵ نگاه کنید میبینید که بسته به اینکه شما فردگرا هستید یا جمع گرا هستید این خط وسط رو اگر شما نگاه کنید یعنی اینکه بالای خط ، شما طرفدار تظاهرکننده ها هستی ، پایین خط طرفدار پلیسی ، یعنی معتقدی پایین خط پلیس درست عمل کرده بود بالای خط یعنی تظاهر کنندگان درست عمل کرده بودند و باز شما تفاوتاتو نگاه کن اگر شما مثلا یک فرد سلسله مراتبیِ درواقع “Communitarian ” هستید درمقابل یک فردگرای برابری طلب هستید کاملا متفاوت نظر خواهید داد. یعنی شما طرف تظاهرکننده ها رو میگیرید در یه قسمت درهمون اگر گرایش سیاسی مخالف داشته باشید طرف پلیس رو میگیرید و تفسیر انقدر متفاوت میشه. باز اینی که آیا پلیس درواقع حقوق شهروندی رو زیر پا گذاشته بوده یانه ؟ ببینید قشنگ ی ۷۵ درصد درمقابل ۲۵ درصد هست و باز هم این رو ما در قسمت های دیگه که آیا برعلیه پلیس باید اقامه ی دعوا بشه؟ ۷۰ و خورده ای درصد درمقابل مثلا ۱۵ درصد، یعنی شما اگر یک راست گرا هستید معتقدید نه برای چی قانون درواقع پلیس حق داشته مردم رو متفرق کرده ۱۰ درصدشون این صحنه رو دیدند درصورتی که اون یکی میگه واضحا به مردم حمله کرد، حقوق آزاد شهروندان رو زیر سوال برد. خب این ضربدرهایی که شما اینجا میبینی و با این تفاوت فاحش در نظردهی فکرمیکنم خلاصه ی کلام این پژوهش هست و درواقع نشون میده که وقتی ما روی محور فردگرایی ، جمع گرایی ، برابری طلبی ، سلسله مراتبی قرار داریم چقدر حتی فیلمی رو که جلوی چشم ما گذاشتند ی جور دیگه میبینیم یعنی وقایع درون اون فیلم رو ی جور دیگه احساس میکنیم اونا واضحا داشتند آروم تظاهرات میکردند پلیس ریخت اینا رو زد درمقابل طرف مقابل میگه ببین اصلا مخل بودند داشتند تهدید میکردند داشتند به اموال عمومی خسارت میزدند بعد پلیس خب باید اینا رو متفرق میکرد و ی فیلم رو دیدند باز میگم اینا افرادی بودند که مستند جلوشون بوده قشنگ تونستند ببینند درشرایط آرامِ آزمایشگاهی حالا وای به حالی که شما هیجان زده هستی و تحت تاثیر فشار همسالان خودت هم قرار داری پس اینا خلاصه چی میخواند بگند خلاصه ی حرف Daan kahan و خیلی از افرادی شبیه او اینه که قسمت عمده ای از شناخت ما ، باورهای ما ، قدرت استدلال ما و سوگیری های درواقع شناختی ما برخواسته از جایگاه طبقاتی ماست. اینیکه به چه طبقه ای تعلق داریم و نگرش طبقاتی چیه آیا خودت رو جزو فرودستانی میبینی که بهت ظلم شده درمقابل بالادستی هایی که حس میکنند حقمون تلاش کردیم زحمت کشیدیم نمیدونم جون کندیم تا به اینجا رسیدیم چجور حتی یک فیلم ساده رو ی جور دیگه شما خواهید دید. خب دلم نیومد قبل از اینکه این بحث رو ببندم به ی مقاله ی ساده ی دیگم اشاره نکنم اینم جزء پژوهش های شبه ماندگار هس. “Timothy bock , Behavioral receptivity to dissonant information general personality, social psychology 1967” اینم ۵۳ ، ۴ سال پیش بوده که این وسط این دوتا پژوهش اینم به عنوان نمونه براتون استخراج کردم اینم چون “methodology”جالب بوده ی چند دقیقه ای به این اشاره کنم و بحث رو اینجا خاتمه بدم. اونم کارش این بوده که شبیه حالا اونا فیلم نشون داده بودند این یکی فایل صوتی برای افراد گذاشته بوده و فایل های صوتی مختلفی درزمینه ی سخنرانی های علمی اینکه آیا سیگار کشیدن منجر به سرطان میشه یا نه ؟ یااینی که مسیحیت آیا دین خوبی است یا نه؟ یا اینی که آیا باید دانشجویان هم سربازی برند یانه؟ مطلبی رو سخنرانی کرده بودند و بعد از افراد مختلف مرد ، زن ، افراد مذهبی ، غیرمذهبی ، سیگاری ، غیرسیگاری گفته بود بشینید این سخنرانیا رو گوش بدید. منتها میخاستم فقط راجع به زرنگی “Méthot” بگم به افراد گفته بودند میخوایم شما نظرتون رو راجع به این سخنرانیا بگید بشینید پای ضبط صوت سخنرانی رو گوش بدید و مثلا بهش امتیاز بدید نمره بدید درضمن چون سخنرانی خوب ضبط نشده و صدا ی ذره نویز دار” aesthetic” داره خش خش داره ی دکمه ای هم کنار این ضبط صوت هست هرموقع احساس کردید صدا خیلی واضح نیست اینو ی ذره فشار بدید این صدا کیفیتش بهتر میشه. یادتون باشه رادیوهای قدیم تلویزیون های قدیم باید دست به آنتنش میزدی یا بعضی موقع ها یه ضربه میزدی روش یا ی جور میرفتی کنارش وایمیسادی تصویر بهتر و شفاف تر میشد صدا دیگه خش خش نداشت اینم ساختگی بود یعنی دراصل اون دکمه به یک سیستم ایجاد صدا وصل بود که وقتی اون رو فشار میدادند از نویز میکاست و این نبود که اون بد ضبط شده و این اتصالی داره و اینا و هدف این بود ببینند اینا چقدر به اون دکمه متوسل میشند و یافته ی قشنگ این پژوهش این بود که وقتی شما متن های همسو با گرایشاتت رو داری گوش میدی مرتب به اون دکمه دست میزنی که نویز و” aestheti” رو کم بکنی که اون قسمت رو خوب بشنوی مثلا وقتی شما یه سیگاری هستی و درمورد این قسمت که سیگار باعث سرطان میشه خیلی کم از اون نویز دستگاه نویزگیر استفاده میکنی یا اگر شما یک فرد مذهبی هستی مرتب به کلیسا میری اون سخنرانی که داره بد مسیحیت رو میگه از اون استفاده میکنی. برعکس اون کسی که کلیسا نمیره و مخالف هست اونجایی که داره مسیحیت رو به صورت منفی نقد میکنه هی مرتب دست میذاره و اون دکمه “aesthetic” رو میزنه به این نیت که صدای بهتری بشنوه و درواقع شاخصی که اینا میسنجیدند ارزیابی اینا از سخنرانی نبوده تعداد دفعاتی بوده که اینا از نویزگیر استفاده میکردند و شما مثلا خلاصه ی اینو در این جداول میبینید مثل شما ببینید اگر شما یک “frequent church Choir ” باشید کسی که مرتب به کلیسا میره در اسلاید ۱۵۱ استفادشون از اون دکمه نویزگیر به طور متوسط ۷/۳ بار درجریان شنیدن اون سخنرانی ای بود که توش گفته بودند “christianity is evi” درمقابل شما اگر یک “Infrequent church Courier” باشی ۱۲/۶ بار اون دستگاه رو فشار داده بودی هان بذار ببینم چی میگه بذار ببینم چی میگه یعنی کنجکاو شده بودی پس این نشون میده نه تنها ما پردازش مون سوگیزانه میشه براساس جایگاه طبقاتی ، باورها و ارزش هامون حتی تلاشمون برای گرفتن اطلاعات و شنیدن و ادراکات هم انقدر تغییر میکنه یعنی توی این اسلاید اینا خودشون حواسشون نبود این رو دارند میسنجند اگر شما به طور مرتب دعا میکردی یعنی یک کسی بودی که درطی زندگیت مناسک رو اجرا میکنی ۷بار اون نویزگیر رو فشار میدادی درصورتی که اونی که منتقد بوده یا مناسک رو به جا نمیاورده کاهلی میکرده درانجام اموردینی ۱۳ بار توی اون سخنرانی اون دکمه رو فشار داده بود ببینه بذار ببینم چی میگه بذار ببینم چی میگه البته اینجوری بهتون بگم که اون نویز مانع شنیدن نمیشده فقط کیفیت صدا رو ی ذره بد میکرده مخدوش میکرده و طرف شفاف نمیفهمیده چی میگه یعنی حتی نشون میده سوگیری های ما درتلاش برای گرفتن اطلاعات هم جهت دهی میکند. خب این اساس یکی از بخش های این کتابی است که باز بیشتر راجع بهش صحبت خواهم کرد و خدمتتون معرفیش کردم توی اینستاگرام ” the bias that divides us the science Thinking and politics of myside ” این رو” Keith E. Stanovicj” نوشته این همین چندهفته گذشته چاپ شده بود من انقدر این کتاب شیرین بود با اشتیاق نشستم بخش هاییش رو خوندم و مقالاتش رو توش استخراج کردم و بازم بیشتر راجع بهش صحبت خواهم کرد ولی حرفی که “Stanovicj” داره دراین میزنه اینه میگه باورهای ما به برابری طلبی انسان ها ، به برابر بودن انسان ها ، باور ما به اینکه آیا همه برابرند ؟ آیا همه واقعا حق مساوی دارند ؟ یا اینکه نه دیگه حالا از خلقت گرفته تا ژنتیک تا نژاد تا بیولوژی تا توانایی های هوشی IQ بعضیا معتقدند ببین این مساوات ی چیز واقعی نیست. تفاوت زیادِ دیگه از زیبایی چهره بگیر تا سطح هوش مردم و این باید دست مایه ی برخورد متفاوت بشه حالا ممکنه بگیم همه دربرابر قانون برابرند ولی معنیش این نیست که همه برابرند و روی محور”egalitarian ” درمقابل فردگرایی که من چقدر فکرمیکنم هرکسی مسئول اعمال خویشه. اگر شما پولدار شدی برای اینکه تلاش کردی زحمت کشیدی درمقابل یکی دیگه میگه نخیر توی اون جامعه بقیه زحمت کشیدند تو یکی “winner take all” برنده همه رو میبرد هستی پس شما حق نداری که به صورت انحصاری ازش استفاده کنی بیا بشین همه با هم استفاده بکنیم و وقتی این گرایشات تو شما هست شناختای شما به شدت دستخوش تغییر میشه . میبینیم فیلم مستندُ میبینه یه جور دیگه تفسیر میکنه . پس معنی این اینه که خیلی مناظره ، بحث ، گفتگو ، سند رو میکنم ، مستند نشونتون میدم ، بشینیم فیلمُ ببین تا درست شی روشن شی خیلی اثر نمیکنه بنظر میاد روان بشر پیچیده تر از اوناست اون زیرساختای بنیادین هستند که به شدت سوء گیرانه جهان ما رو میسازد. ما باورهای خودمون رو میچسبیم و میبینیم واضحا فیلم میذارند جلو شما ۷۵ درصد میگند بله پلیس حمله کرد درمقابل اون یکی ۲۵ درصد میگند . همون فیلمُ دیدی ، همون صحنه رو دیدی ، اصلا به قدری خوب مونتاژ شده که هیچ چیز اضافه ای توش نداره باز شما این قدر متفاوت میبینی پس با این باید چه کار کرد و درعین حال اون گرایشات فردگرایانه درمقابل جمع گرایانه از کجا میاد؟ اون برابری طلبی از کجا میاد؟ یه بحثایی رو داره” E. Stanovicj ” امیدوارم بیشتر تا اگر فرصت شد در یک برنامه زنده بحث کنم خیلی قشنگ صحبت میکنه بعضی از اونا به سرشت ما بستگی داره ، مدعی که به بیولوژی بستگی داره. آره بعضیا هستند که درواقع به وقایع نوظهور احساس اضطراب میکنند ، پس به همین دلیل سعی میکنند به بقیه متصل بشند ی روحیه ی جمع گرایی دارند. بعضیا تکاناهای قوی تری دارند. بخشیش یادگیری اجتماعی در سنین پایین هست یعنی اون کودکی پایین شما درمقابل مساوات طلبی درمقابل سلسله مراتبی شناخت شما رو برای دهه های بعد در زندگی شما تعیین میکنه و ی مقدار چشم انداز کتاب به نظر من شایدم تفسیر من باشه یه مقدار تلخ بود که عه این همه میگیم عصر اطلاعات و آزادی بیان و اینا خیلی منجر به روشن گری و رفع تفاوتا نمیشه. به نظر میاد گیر جای دیگه است و برای همینه که شما میبینی که آخه بابا من دارم فیلمشو بهت نشون میدم اینا این همه شواهد دارم ۵ ساعت دارم باهات بحث میکنم باز حرف خودتو میزنی میبینی که آره اینا از ی جای دیگه اتفاق افتاده. خب امیدوارم دراین مورد بیشتر صحبت کنم و خسته نشده باشید به خصوص اون شاخص به نظر من شاخص قشنگیه بیشتر بهش فکرکنید و جایگاه خودتونم توش بسنجید ببینید روی اون محور ها کجا قرار دارید تا جلسه ی بعد خدانگهدار.