…از احساسات منفی بگی.. ازاین که حس میکنی چقدر آدم بزرگی هستی و قدرتمندی و دیگران تو رو نمیفهمن هستی. یعنی هر چیز دردآور، رنج آور و چیزی که به نظر بقیه میتونه منفی باشه، به نظر خودت میتونه منفی باشه، آزادانه میتونی بیان کنی. اینجا قدم پنج: ادعاییست که راجرز” میکنه این ادعا نیاز به اثبات دارد ولی اساس و یکی از ارکان درمانی راجرز” اینه . راجرز” این ادعا رو میکنه خوب دقت کنید!! گوش بدید.. اینجا مهمه !!میگه بروز افکار و احساسات مثبت بعد از تخلیهی احساسات منفی و خشم دیده میشه. ما نمیدونیم چقدر راجرز” در این بابت درست میگه و آیا ادعای او واقعا از نظر علمی صحت داره یا برداشت او بوده ؟ راجرز” جزو استراتژیش، جزو نظام درمانیش اینو میگه، میگه انسانها وقتی بهشون اجازه میدی و قضاوت نمیکنی، سرزنش نمیکنی، تختئه نمیکنی، مخالفت نمیکنی و میپذیرید احساسات منفیشون رو، پشتش به صورت انعکاسی یا جبرانی شروع میکنن احساسات مثبت نشون دادن. یعنی یه نفر میاد از خودش کلی بد میگه من آدم پستی هستم، آدم پلیدی هستم، آدم بی همه چیزی هستم .راجرز” هیچ مخالفتی نمیکنه، قضاوتی نمیکنه و میگه اگر اجازه بدید به اندازه کافی این چرک بیاد بیرون و شما پذیرنده باشی پشتش چیزای مثبت شروع میکنه بیرون اومدن، میگه ولی آره وقتی خودم فکرم آدم پستی بودم، پلیدی بودم، درست میگی… ولی خب یه جاهایی هم واقعا لوطیگری کردم.. یه جاهایی هم آدم درستی بودم.. یه جاهایی هم حس میکنم حق و ناحق نکردم.. از این صفت خودم خوشم میاد. یعنی معتقده که لازمهی بروز احساسات مثبت در مورد خود یا دیگران تخلیه و پذیرش احساسات منفی است. توسط درمانگر. قشنگی کار راجرز” اینه، میگه درمانگر افکار مثبت را بسان افکار منفی و نه بیشتر میپذیرد و روشن میسازد. یذره باید اینجا کند جلو بریم میدونم.. ممکنه حوصلتون سر بره..عیب نداره حوصلتون هم سر بره یه چیزی بذارین جلوتون بخورین. مهم نیست ولی خوب فکر کنید. راجرز” میگه اولا همه ی احساسات منفیت رو میگی، میپذیرم و علاوه بر اینکه میپذیرم ،ببین سه کار میکنی، میپذیری، accept ، recognize ، شناسایی میکنم و برای بیمار clarifies میکنم روشن میکنم. حالا این تکنیکها چی هست؟ اجازه بدید بعدا بگیم ولی اساسش اینه، میپذیری، شناسایی میکنی و روشن میکنی،احساسات منفی رو. بعد پشتش یا لابهلاش یا مخلوط ،احساسات مثبتم میاد بالا . یعنی همینجوری که داره چرک و فشار میدی بیاد بیرون.. میبینید یه چیزای مثبتی هم اومد.. احساسات خوبم میاد بیرون. منتها تو تله نمیفتی! ذوقزده بشی!بگی ها!! من منتظر اون بودم ..همینو بگو حالا حالا درست بگو حالا خوب شد، حالا درست شد دیدی انقدم بد نیست، دیدی دیگران اینقدریم که تو اولش میگفتی بد نیستن یا دیدی جهان چیزای قشنگم داره . نه راجرز” با هوشمندی میگه این کار نمیکنیم .اون افکار مثبت رو هم عین منفی باهاش برخورد میکنیم. میپذیریم، شناسایی میکنیم و روشن میکنیم. Accept، recognize ، clarifies. و نه بیشتر!! من این رو زرد گذاشتم. برای اینکه تو اسلاید بعد میخوام توضیح بدم. The counselor accepted recognition and clarifies these positive feelings as well. ” as well داره ولی اشاره میکنه که بیشتر نه!! یعنی اینا جایگاه بالاتری ندارن یعنی وقتی دیدی فکرای خوب داره میاد جلو. مثال میزنم طرف اینجا داره میگه که من اصلا نمیخوام درس بخونم، من اصلا تنبلم، اصن درس خوندن چه فایدهای داره؟ هرکی درس خوند به هیچ جا نرسید.. مثلا اومده مشاورهی تحصیلی دیگه.. من اصلا باهوش نیستم .. من بیخودی این رشترو اومدم.. اصلا احساس میکنم که دانشگاه بیام که چی ؟ من اصلا احساس میکنم برای اینکار آفریده نشدم. کلی شکایت میکنه، کلی علائم منفی میده ..درمانگر میپذیره. راجرز” میگه این اتفاق خواهد افتاد که وقتی هی میریزه بیرون چیز های مثبت هم میاد. ولی از جهت دیگه فکر میکنم که خب اگه درس نخونم چیکار کنم؟ برم چی بشم؟ شغل دیگهای ندارم.. پس همین الان تو همین دانشگاه بمونم و ادامه تحصیل بدم از هر کاری شاید منطقیتر باشه. راجرز” میگه برخوردی که با این گردش مثبت میکنی، باید عین اون منفیه باشه. نه اینکه ذوق زده بشی و اینجا قبولش کنی، اینجا بیشتر بپذیریشو و اینا پس as well داره و نه بیشتر. اینجارودقت کنید!!! نکتهی بسیار مهم!! من نوشتم بسیارمهم ..این چون مهمه برای اینکه شما بعدا شالودهی رواندرمانی تون ساخته بشه. به همین دلیل راجرز” میگه رواندرمانی من ،غیر جهت داره non-directive این اصطلاح non-directive رو یاد بگیرید .تو همهی این کتابها که reference آخر CD گذاشتم هست.که همه اشاره میکنن رواندرمانی راجرزی non-directive . یعنی براش مهم نیست یا ارجحیت نداره که بیمار به سمت منفی غش میکنه یا به سمت مثبت غش میکنه. اینجوری نیست که اگر به سمت منفی غش کرد accept میکنه،میپذیره.. ولی اگر به سمت مثبت …ذوق زده میشه.. آها!! اینه!! منتظر این بودم …. بعد اونو بگیره تقویتش کنه. به عبارت دیگر هیچ جهتی درش وجود نداره و راجرز” میگه فرض کن یه کسی اومد پیش من برای مشاورهی تحصیلی میگه من میخوام ترک تحصیل کنم، من هیچ پیش شرطی ندارم که تو ترک تحصیل بکن یا نکن و برای من السویس.. مهم رشدته. من اومدم اینجا به این نتیجه رسیدم ..میخوام برم مواد بزنم، الکل مصرف کنم.. خب ؟ از یه طرف میاد میگه نمیتونم ترک کنم، از یه طرف میگه که الکلی خیلی خوبه.. یعنی دیدگاههایی رو که در اجتماع منفیه رو مطرح میکنه. اون طرفم ممکنه جیزای مثبت بگه. راجرز” میگه درمانگر جهت نداره خنثی است. برای من من فرق نمیکنه از جلسهی مشاوره رفتی بیرون به این نتیجه رسیدی که مواد مخدر، خوبه ادامه میدم یا مواد مخدر بده ترکش میکنم. به همین دلیل راجرز” میگه نظام من non-directive . پس این non-directive بودن رو اینجا بفهمید. دیگه خیلی انسانگرا بود. منتها راجرز” یه استثنا میزنه، استثناش چیه؟قتل و خودکشی… یعنی میگه اگه طرف به این نتیجه رسید که من اومدم خودکشی کنم، این فواید خودکشی.. این مضرات خودکشی.. آخر سر به این نتیجه رسیدم که برم خودم رو بکشم. راجرز” میگه من اینجا دیگه non-directive نیستم. تنها جایی که directive هستم یعنی این مثبتها رو بیشتر میبینم، وقتی که مسئلهی جان در میان باشه . چون عزیزترین چیزه یک انسانگراست. اگه جونت یا جونه یکی دیگه رو میخوای بگیری، اون موقع من این بیشتره رو میچسبم. اینو بیشتر میچسبم… یعنی من دیگه بیطرف نیستم. ولی در غیر این صورت من بیطرفه مطلقم. حالا.. نکتهی مهم دیگه!! در حالی که مصاحبهی انگیزشی و نظام درمانی میلر” که در DVD بعدی راجبش صحبت میکنیم، جهتداره!!! Directive!!! میلر” خودش میگهمن از راجرز” جدا شدم . پس اگه میخوای مصاحبهی انگیزشی Motivational interviewing رو یاد بگیری، تو Motivational interviewing نظام Directive. یعنی درمانگر یه bias داره ،یه سو گیری داره. که مثبتها رو من بیشتر هول میدم. مثبتا رو بیشتر تقویت میکنم. مثبتا رو بیشتر میپذیرم. مثبتا رو بیشتر clarifies میکنم. مثبتا رو بیشتر recognize میکنم، که مریض یا مراجع به سمت مثبت غش کنه . یعنی وقتی میاد از خوبیهای هرویین میگه.. و این که من میخوام یک اعتیادم رو ادامه بدم، نمیخوام مواد قطع کنم و کاری به کار جامعه ندارم من میپذیرم، سرزنش نمیکنم، درکش میکنم، ولی وقتی پشتبندش این فکرا میاد که اگه من خواستم بذارم کنار خب یه خوبیایی داره.. اون موقع من جهتدار به نفع اون افکار وارد عمل میشم و به اون طرف بیشتر سوقش میدم. پس این تفاوت بسیار مهم رو یاد بگیرید. اگر این دو تا رو یاد نگیرید، درکتون از Motivational interviewing و نظام راجرز” الکن میمونه. پس این non-directive و این Directive ” . البته یه عده هم بهتون بگم میگن این صداقتش بیشتر. یعنی یه جورایی تو میگی آره میپذیرم… همهجوره میپذیرمت.. افکار مثبت و منفیتو میپذیرم ولی مثل مثال جورج اورول” درسته همه با هم برابرند ولی بعضیا بیشتر با هم برابرند. داستان اینم اینه.. که من افکارت رو همشو برابر میپذیرم، ولی بعضیا رو برابر تر میپذیرم. راجرز” واقعا بیطرفیشو و حفظ میکنه.. حالا جلو بریم خواهید دید. پس این Directive ، non-directive رو متوجه شدید. بعدا خیلی از این استفاده خواهیم کرد، چون اساس هنری که تو رواندرمانی مصاحبه انگیزشی هست قضیه جهت دار بودنشه و کل انتقادی که Motivational interviewing و نظام ویلیام میلر” شده این که نه تو یه جور نفاق داری… با مریض رو راست نیست… میگی من بیطرفم، ولی عملا بیطرف نیستی. داری یواشکی یک دستور عمل پنهان. و راجرز” میگه من هیچ دستور عمل پنهانی ندارم . میگه طرف از این در میره بیرون و میگه که میخوام الکل رو… ادامه دارد…