شماره 46: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر مکری
اسفند 1394
قسمت دوازدهم

شماره 46: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 46: رواندرمانی مراجع محور
Loading
/

متن پادکست

… و بیشتر طرف به اون میپردازه گرفتین چی میگم؟ این یه جور مطالعه ی ساده ایه ها آدما میشینن مطالعه میکنن مثلا فرض کنید طرف داره راجب میوه‌ها صحبت می‌کنه و وقتی میرسه به مثلا میوه‌های تابستانی شما ها ها بله بله … شما شروع کنی سوال کردن و feedback بدی آهان فهمیدم.. آهان بیشتر توضیح میدی؟ و دفعات بعد بانظریات شرطی سازی که اون زمان خیلی طرفدار داشت شرطی‌سازی اسکینر” اون کلام تقویت میشه و میشه گفت یه جورایی جادویی یا یه جورایی خیلی بامزه ا‌ی روان‌درمانگران اون زمان این باور رو داشتن که اگر تو جریان افکار مریضا که همینجور داره رد میشه و چیزهای مختلفی رو مطرح می‌کنن یه جاهایی درمانگر مداخله کنه و feedback بده یا تایید کنه یا یجورایی اونجا علاقه نشون بده ذهن بیمار کم‌کم به سمت اون حوزه‌ها میره و در واقع این یکی از اون تکنیک‌های نامحسوس کنترل فکر بود اینم بدونید اون دو سال‌های هزار و نهصد و چهل – پنجاه- شصت اینا خیلی بشر با این قضیه اشتغال ذهنی داشت و حتی اغراق شده اشتغال ذهنی داشت مثلا فکر می‌کردند اگر تصاویری رو با سرعت بالا به مردم نشون بدن مردم اونارو میپذیرند. شرکت پپسی کولا خیلی به این علاقه داشت که مثلا ما لابه‌لای کلماتمون یه جورایی لغت پپسی رو بندازیم یا با فرکانس بالا هی پپسی بگیم و مردم علاقه‌مند میشن پپسی مصرف کنند. ذهنیت اینجوری بود دیگه فکر می‌کردند ذهنو انقدر راحت میشه دستکاری کرد اونم با الهام از این مقاله معتقد بود که اگر درمانگر چهره‌اش reflect هاش، سوال کردنش تایید کردنش (اوهوم اوهوم ) گفتنش یه جاهای خاصی اتفاق بیفته اون جای خاص به تدریج قوی میشه و با مکانیزم شرطی‌سازی اسکینر” خیلی در واقع کنترل میشه. به همین دلیل راجرز” به این نتیجه رسیده بود که ما می‌تونیم در واقع اون رابطه‌ی درمانی که توش شکل گرفت هر جا رو خواستیم با اون تکنیک‌هایی که به خیال خودش که حالا تو مصاحبه انگیزشی خیلی دیگه توسعه پیدا کرد اونجا رو ما هی استخراج کنیم .خب پس خواهیم دید … یعنی با تکرار کردن، reflectکردن، سوال کردن، تایید کردن یه جور گوش دادن فعال به اون کانون‌های خاص بیایم و اون قسمت رو تقویت کنیم و مسیر حرکت رو بعدا روشن کنیم اینو براتون گفتم بعدا از این قضیه استفاده خواهیم کرد که راجرز” یه الهامی از behavioristها و operant conditioning skinner هم داشته پس دیدیم علاوه بر Auto rank که اون مسئله ی رابطه‌ی انسانی رو الهام گرفت به تقویت انتخابی یا تقویت گزینشی کلام بیمارهم با استفاده از نظریات اسکینر” و این مقاله ی Green spoon and Verplanckعلاقه مند شد . این مقاله هست توی اینترنت مقاله قدیمیه. ولی نگاه می‌کنی همچین چیز خاصی نیست ولی اون زمان خیلی برای افراد طرفدار داشته خواهیم دید یکی دوتا مقاله‌ی دیگه هم هست که خیلی رو راجرز” اثر میذاره ولی خب علم تو دوره‌ی کودکیش بوده دیگه. من در ادامه یه مقاله‌ی جالب دیگه براتون خواهم گفت اون زمان روانشناس ها چه فکری میکردن؟ به این سادگی نتیجه میگرفتن ؟ ولی میگرفتن وبعد شالوده ی نظریاتشون رو روش قرار میدادن. پس هرجا گفتن مقاله‌ ی Green spoon and Verplanck چی بوده اینم بدونید . خب راجرز” میگه من همینجور که داشتم رابطه‌ی درمانی رو گسترش می‌دادم، روش فکر می‌کردم و سعی می‌کردم که رابطه‌ی درمانی رو عمیق کنم یه احساسات یا یک ظرافت‌هایی رو خودم متوجه شدم و این در کتاب On Becoming a Person به اینا اشاره میکنه کتاب هزار و نهصد و شصت و یک، من اینا رو براتون می‌نویسم چون لازمه اینا رو از فیلتر خودتون رد کنید واقعا راجرز” صادقانه، بی شیله پیله احساسات خودش رو داره میگه چنتا اسلایده به اینا دقت کنید خسته کننده نیست جذابه . در رابطه درمانی با بیمار یعنی رابطه درمانی چی بود؟ اول خودتون حواستون هست دیگه که اولا شرط لازم و کافی برای درمان بود و اینا بود این پذیرش بیمار و غیره جهت‌دار بودن و نمی‌دونمaccept recognizers وclarifies بود. راجرز” میگه اگه میخوای درمانگر خوبی بشی باید اینا رو داشته باشی در رابطه درمانی با بیمار باید همواره خود واقعی بود، تظاهر به کس دیگر بودن آسیب زنندست بسیار قشنگه این قسمت راجرز” اعتراف های صادقانه، بذارید یه ذره پیش پیش براتون خبرای خوبش رو بگم معنیش اینه میگه تو رابطه‌ی درمانی فقط مریض رشد نمی‌کنه خودتم رشد می‌کنی یه طرفه نیست و اگه خودت رشد نمی‌کنی پس رابطه درمانی شکل نگرفته. این خیلی مهمه دوستان این دیگه fact نیست احساسه و می‌خوام این لحظه fact هارو بذارید کنار نگران نباشید اینجا تو برد و نمیدونم امتحان فوق لیسانس و دکترا از اینا سوال خدا کنه نیاد از فیلتر خودت ردش کن. میگه اگه تو رابطه با بیمارت دیدی یه جایی داری تظاهر میکنی و خود واقعی نیستی رابطه درمانی شکل نمی‌گیره. مثلا وقتی که میگی آره می‌فهممت چرا دروغ میگی؟ کجا می‌فهمیش؟ آره.. من می‌تونم بپذیرم برام قابل فهمه شاید کسی دیگه هم بود این کاررو می‌کرد .کجا می‌گی تو دلت داری بهش فوش و بد و بیراه میگی عجب آدمی این چی میگه دیگه حوصلمو سر برده … راجرز” میگه اگه می‌خوای درمانگر خوبی با نظام من بشی باید تظاهر نکنی اگه نمی‌تونی چیزی رو accept کنی، بهش خشم داری نمی‌پذیریش . مثلا طرف میاد میگه منHomosexual هستم، accept میکنی خب حالا برای بعضیا اینجورین دیگه… سرزنشت نمیکنم. ولی اگه ته دلت داری عجب احساس چند آوری و فقط صورتم رو اینجا نگه داشتن مریض متوجه نشه مریض متوجه میشه و رابطه درمانی شکل نمیگیره . پس راجرز” میگه به اون چیزی که میگید واقعا باید اعتقاد داشته باشید، ببین باید چشمت رو ببندی و وقتی به مریض داری میگی که آره من به این خاطر واقعا سرزنشت نمی‌کنم، احساس می‌کنم خب یه گزینه‌ای بوده که بعضیا یه گزینه تو زندگیشون هس شما هم این گزینه رو انتخاب کردید دروغ نباید بهش بگید، اگه ته دلت میگی اخه چی میگه واقعا این آدم چی داره میگه ؟مرده شورشو ببرن.. عذر میخوام ولی تو دلش اینو میگه رابطه درمانی شکل نمیگیره. صداقت درمانگر بسیار مهمه. یعنی با خودتم باید اینجوری باشی نمیشه فقط از مریض بخوای که خودش رو accept کنه تو هم باید خودت رو accept کنی. In my relationships with persons I have found that it does not help, in the long run, to act as though I were something that I have. پس اگر وانمود می‌کنی از حرفای مریض خسته نشدی، اگه وانمود می‌کنی حرفای مریض رو داری با دقت گوش میدی، اگه وانمود می‌کنی مریض برات کسل کننده خشم آور، تحقیرآمیز نیست و چهرتو یه جور نگه داشتی مریض نفهمه، مریض میفهمه و کار نمیکنه یا اگه مریض نفهمه باز خودت خودت رو خراب می‌کنی. پس تو رابطه‌ی درمانی نباید تظاهر کنی. وقتی خودم را می‌پذیرم رابطه‌ی درمانی بسیار موثرتر میشه، باید بپذیری شاید درمانگر خوبی نیستم. آره من عجب آدمی هستما به همه مردم عصبانی میشم، عجب آدمی هستما تمام دنیا رو با دید تحقیر دارم نگاه می‌کنم، عجب آدم خودشیفته‌ای هستم هرکی که لیسانس به پایانه احساس می‌کنم آدم نیست، عجب آدم مثلا خودخواهی هستم هرکی قیافش خوشگل نیست انگار آدم نیست باید خودت رو هم بپذیری همونجور که انتظار داری بیمار accept and understand of the self خودت هم باید خودت رو accept کنی و understand کنی. به عنوان یک درمانگر آره من درمانگر ناتوانیم یا درمانگر خوبیم یه درمانگری با بعضی مریضا مشکل دارم یه درمانگری هستم، اگه خوب بهم پول ندن کار نمی‌کنم خیلی پولکیم خیلی احساسیم خیلی Obsessive هستم، باید خودت رو هم قبول داشته باشی نمی‌تونی بخوای فقط مریض خودش رو قبول داشته باشه . می‌بینی personal growth خیلی مهمه! این قشنگه.. مهم است به خودم اجازه دهم تا کس دیگری رو درک کنم، خوب نگاه کنید اجازه دهم رو من زرد گذاشتم نکتش در همینه. I have found it of enormous value من این رو متوجه شدم که ارزش بسیار بزرگی داره، when I can permit myself to understand other person .راجرز” نمیگه باید سعی کنی دیگری رو بفهمی باید، یاد بگیری دیگری روبفهمی، میگه باید اجازه بدی دیگری رو بفهمی این لغت رو تو ذهنتون هی تکرار کنید مدل امیل کوئه” برین جلو آینه وایسید I must permit باید اجازه بدم دیگران رو بفهمم. یعنی وقتی می‌خوام در مورد مردم قضاوت نکنی، ببین تمام هنر راجرز” اینه راجبت قضاوت نمی‌کنم، سرزنشت نمیکنم، باید پس صداقت داشته باشه تو دلت واقعا سرزنشش نکنی، نه اینکه اداش رو در بیاری بگی من سرزنشت نمیکنم. آره تو محافل قضایی میگن قاضی باید عدالت داشته باشه، ولی تو دلش می‌تونه خشم داشته باشه مثلا من از همجنس باز ها بدم میاد، من از معتادها بدم میاد، ولی تو حکم باید وانمود کنه برابره وقانون…
Document