… این میشه تکرار. حواستونم باشه تو reflection اینا سوالی نیستا میدونید اینجوری نیست، از نق زدنهای مادرت خسته شدی؟ اخیرا افسرده شدی؟ نه نه نه میگن reflection باید آخرش شما مثل سوال نمیکشی بالا این مثل گزارهی در واقع یک اصلی رو داری منتقل میکنی. افسرده شدی، یعنی این به عنوان یک اصل میپذیریم. پس اینا جنبهی سوالی نداره تون سوالی نباید بدی بهش، اخیرا افسرده شدی.. هان؟ از نق زدن هاش خسته شدی؟ نه نه نه از نق زدناشم خسته شدی، یعنی شما به عنوان یک گزاره ی اطلاعاتی این رو منتقل میکنی. پس اون بود تکرار. یه پله پیچیدهترش میشه بازگویی یا rephrase پس این بود چی؟ repeat اینجا میشه چی؟ rephrase تکرار تمام یا بخشی از کلام بیمار با به کار بردن لغات و عباراتی هممعنی و مشابه، اونجا به کار بردن عین لغات بیمار بود ولی اینجا به کار بردن لغات و عباراتی هممعنی و مشابه بدون ارائه تفسیر بیشتر یا تغییر محتوا. یعنی شما یه جوری لغتاشو پایین بالا میکنی ولی همون معنی رو منتقل میکنی، تفسیر نمیکنی، چیزی رو تغییر نمیدی فقط یه ذره با لغت و اون اصطلاحاتی که بهکار میبره بازی میکنی. از نقزدنهای مادرم خستهشدم، از شکایتهای فراوان مادرت به تنگ آمدی، بین این دو تا یه معنی رو میده و اگه دقت کنی خیلی سطح پایین بالا نشده. یعنی نه خیلی این تعدیل شده نه خیلی تشدید شده فقط جملهبندی و معنیش مثل اینایی که انگلیسی روبه فارسی ترجمه کردن یا شعر و معنی کردن اینجوری. با وجود انکه اتفاق خاصی نیفتاده است اخیرا خیلی افسرده شدم که غمگینی شما تشدید شده است و شما نمیدانید چرا همون معنی قبوله؟ rephrase دوستان یه چیزی حواستون باشه بحث ما سر این نیست که بیایم بعدا انواع اینا رو بیایم بگیم rephrase ؟ reframe یا repeat؟ فقط میخوام بدونید که اینا هست ولی کسی از شما این امتحان رو نباید بگیره که فرق اینا چیه؟ این برای تمرین داریم یاد میگیریم. پس شد rephrase یا بازگویی. پلهی بعد تکرار تفسیری، paraphrase گاهی اوقات paraphrase رو به صورت اختصاصی انعکاس میگن، یعنی انعکاس میتونه همهی اینا باشه خب؟ گاهی اوقات هم میگن که انعکاس خاص یا انعکاس به معنی دقیقش همین تکرار تفسیریست، paraphrase تکرار تمام یا بخشی از کلام بیمار با ارائهی تفسیر بیشتر یا تغییر محتوا به کمک حدس یا شم درمانگر. یعنی اینجا دیگه شما هم معنیشو نمیگی یه حدسی میندازی جلو اینم بهتون بگم که تو نظامهای انگیزشی حدس زدن نه تنها مجاز است بلکه پیشنهاد میشود، میگن حدس بزن، حرف بزار تو دهنش، کلامش رو شما تکمیل کن، شما پشت بندش رو بیا، شما ادامهش بگو، اصطلاح ساده ترش اینه میگن شما جملاتش رو تموم کن، شما پاراگرافش رو تکمیلکن، شما بقیهی ماجرا رو از زبانش بگو میگن یعنی حرف بزاریم تو دهنش؟ آره … حدس زدن با کمک شمی که شما داری. میگه اهان این رو میخوای بگی؟ یه پله جلوترش حرکت کنی یعنی اگه بیمار داره اینجا میره شما یه سبقت میگیری جلوترش رو میگی چرا؟ چون میخوای جهت بهش بدی میخوای کلامش رو بزائونی یادتون هست ؟ پس انعکاس به معنیه اخص کلمه همین paraphrase یا تکرار تفسیریست از نقزدنهای مادرم خسته شدم. خب ببین این دیگه معنی نیست یه تفسیره به حالتی رسیده که تحمل محیط خونه برات دشوار شده، آره همونه میخواستم همین رو بگم، دیگه زله شدم نمیتونم دیگه این خونه رو تحمل کنم با وجود اینکه اتفاق خاصی نیفتاده است اخیرا خیلی افسرده شدم پس میخوای بدونی که چرا روحیت اینگونه شده ؟ میبینی یعنی شما خب این حرف زدی که چی بگی؟ که بگی اقای دکتر من چرا اینجوری شدم؟ پس میخوای بدونی که روحیت چرا اینجوری شده؟ و از نظر دادنای مادرم خسته شدم. یعنی دیگه به انتهای خط رسیدی. پس این میشه تکرار تفسیری و شما حدس میزنی و حدستم درست نبود اشکال نداره قراره نیست که حدس های شما درست باشه چون قرار نیست که به هدف برسی و هدف شما زائوندن، بیان هیجاناته و هرچقدر این راه به بیمار کمک کنی بهتر. یه پله اونورتر میریم قبل از اینکه بریم اونورتر همین جملات یه ذره دقت کنید در انعکاس فحوای کلام خبریست نه پرسشی. یعنی اینجا که شما paraphrase داری درواقع یا بازگویی داری نمیگی به حالتی رسیدی که تحمل خونه برات دشوار شده ؟ نه.. شما به عنوان یه اصلی که من کشف کردم میگی. پس انعکاس و فحوای کلام خبریست نه پرسشی. در انعکاسهای پیچیدهتر مصاحبهگر سعی میکند چند قدم جلوتر از مراجع حرکت کند به کمک حدس زدن، شنیدن جملات و پر کردن پاراگراف. این اصطلاحیست که اونا میگن hearing the line hearing the sentences and filling the paragraph شنیدن جملات، شنیدن خطوط و پر کردن پاراگراف. خب.. اهان اینو دقت کن! یه بار دیگه نگاه کن، معجزه نگاه کن. این چیه؟ یادتونه دو ساعت پیش کلی حرف زدم، گفتم مصاحبهی انگیزشی directive و کلی هم راجب این صحبت کردdم که گفتیم بعضیا گفتن این دور شدن از سنت کارل راجرز” بعضیا گفتیم فریب بیماره، این یواشکی تغییر رو القا کردن به بیماره هر چی میخوای اسمش رو بذاری اینجا اتفاق میوفته. میگن حدس زدنات، غش کردنات باید به اون سوی خاص باشه میدونی یعنی در جهت اون اهداف directive باشه. یعنی شما مثلا ممکنه بگی که از نق زدنهای مادرم خسته شدم و مثلا نق زدش به خاطر مواد دیگه میگه خب پس به یه حالتی رسیدی که حس میکنی دیگه نمیتونی این شرایط رو تحمل کنی و باید یه تغییری ایجاد کنی نه؟ منظورت اونه؟ و این رو استفهامی هم نمیگی، استخباری میگی اخباری میگی. پس به این نتیجه رسیدی باید تغییر ایجاد کنی، به این نتیجه رسید که ادامهی شرایط قبل امکانپذیر نیست، نه اینکه به این نتیجه رسیدی که دیگه خب میخوای یه جوری مادرت رو ازنق زدن بندازی یا یه جوری دوست داری نقزدنهای مادرت کمتر اذیتت کنه نه احتمالا به این نتیجه رسیدی که میخوای تغییر ایجاد کنی. یعنی حرف میزاری تو دهنش خواهیم دید این هنر مصاحبه انگیزشیست. یعنی انعکاس شما جهت داره، خنثی نیست به یه جهتی حدس میزنی به یه جهتی انعکاس میدی که به اون هدف غایی شما، ایجاد تغییر کمک کنه. بعدا بیشتر از این صحبت میکنیم. یه انعکاس دیگه داریم انعکاس تشدید شدهreflection amplify انعکاس تشدید شده. Amplify reflection. بیانات بیمار به شیوهای اغراق شده با مضامین دیگری تکرار میشن. یعنی نه تنها حرف میزاری تو دهنش بلکه حرف گندهتر میزاری تو دهنش. از نقزدنهای مادرم خسته شدم، از اینکه مادرت هیچ صحبت مثبتی ندارد خسته شدی. این همون معنی نیست و تفسیر اونم نیست. اون خیلی اغراقه و جالبه میگن تو انعکاس تشدید شده کمکش میکنی گاهی اوقات یه عقبنشینی میکنه میگه نه آقای دکتر نه اینی که هیچ حرف مثبتی نداره، بعضی حرفاش خوبه مثلا بعضی موقعها حس میکنم خیر من رو میخواد و اونجا رو شما میگیری، خیر منو میخواد یعنی چی؟ یعنی مثلا میگه مواد نکش. گرفتی ؟ یعنی اغراق میکنی یا عقبنشینی میکنه تو ضد حملهاش حرفی میزنه که مثبت تموم میشه با وجود این که اتفاق خاصی نیفتاده است اخیرا خیلی افسرده شدم، با اینکه همه چیز خوبه بیدلیل افسرده شدم ببین اتفاق خاصی نیفتاده با این که همه چیز خوبه یکی نیست، اون اغراق اینه. میگیری نکته رو؟ و شما اغراق شده انعکاس میدی با اینکه همه چیز خوبه بیدلیل افسرده شدی و خیلی مواقع مراجعه میگه نه همه چیز خوب نیست…