… خب بعد از این استراحت کوتاه، میخوایم بدونیم که راجرز” معتقده اساس رواندرمانی چیه؟ و در واقع چه شرایطی باید مهیا بشه تا اون چه که ما بهش اشاره کردیم به عنوان رشد اتفاق بیفته؟ چون خاطرتون هست گفتیم که اصلا از نظر او رشد، نتیجهی رواندرمانیه و اون رواندرمانی خود فرآیند تغییره. راجرز” شش اصل یا شش شرط رو شرط اساسیه رواندرمانیه خودش میدونه و اینها به شروط ششگانهی راجرز” معروفه و تقریبا شما هر کتابی رو ببینید در زمینهی رواندرمانی، این شش شرط رو بهش اشاره داره. پس اینا حتی میتونه یک جنبهی حفظ کردنی باشه، یعنی وقتی از شما بپرسن شروط اصلی رواندرمانی مراجع محور چیه؟ بر اساس دیدگاه راجرز”. راجرز” میگه: شش اصل یا شش شرط باید مهیا بشه تا رشد اتفاق بیوفته. یک: اصولا رابطه شکل میگیره. یعنی وقتی اون مراجع میاد، وارد یک رابطهی نسبتا عمیق و فراگیر با درمانگر خودش میشه. چون یادتون هست که اصلا اشاره میکرد therapeutic relationship یا ارتباط درمانی. پس وجود رابطه اصله اوله. یعنی اگر هیچ ارتباط عمیقی شکل نگیره، اون اتصال عمیق شکل نگیره، شما هر تکنیکی هم به کار ببرید، هر حرفی هم بزنی، هر اتفاقی هم بیفته جنبه ی therapeutic نداره. خود راجرز” معتقد بود که هفتهای یک بار و برای شیش تا دوازده ماه، یعنی اگر شدت رابطهی رواندرمانی از دیدگاه راجرز” رو بخوایم بپرسید… او اعتقاد به شش ماه تا یک سال داره و هفتهای یک بار. میدونید روانکاو ها از این بیشتر و اونایی که شناختی_ رفتاری هستند معمولا کمتر. و راجرز” توی نوشتههای خودش اکثرا معتقد بود اون رشد یا اون فرآیند باز شدن یا پذیرفتن و فهمیدن خود که در واقع هستهی رواندرمانی اونه، معمولا تو جلسات سی، سی و پنج- چهل اتفاق میفته و راجرز” معتقد بود که بعد از اون دیگه نباید خیلی ادامه بدید… یعنی نیازی نیست که الی ابد ادامه پیدا کنه و به چند سال بکشه چرا؟ چون او اعتقاد داشت وقتی که اون understanding ، اون آشنا شدن با خود، اون پذیرفتن خود، اتفاق بیفته… خودش شروع میکنه رشد کردن و یکی یکی مشکلات خودش رو حل میکنه. پس داستان این نیست که رواندرمانی رو ما باید تا زمانی ادامه بدیم که مشکلات بیمار حل بشه… بلکه داستان زمانیه که اون فرایند رشد خودکار بشه و شروع کنه رشد کردن … برای همین ممکنه که رواندرمانی یه نفر terminate بشه، به انتها برسه ولی هنوز بعضی از Symptom هاش، بعضی از علائمش، بعضی از ناراحتیهاش موجود باشه.. باز میگم اون مثال بلوط رو نگاه کنید وقتی درخت بلوط دیگه اینقدر شد… احتمالا دیگه اون باغبون میره کنار و اجازه میده خودش رشد کنه… پس اعتقاد راجرز” این بود که محدوده و یه جایی که حس کرد دیگه رشد خودکار شده، به اون حالت اتونومی رسیده دیگه شما ولش میکنید و بقیهی علائمش رو خودش حل میکنه. نیازی نیست همش بیاد پیش شما. پس اون داستان relationship بود، که بیشتر راجبش توضیح دادیم قبلا. دیگه نیازی نیست خیلی بهش بپردازیم. عامل دوم اصطلاحی بود که راجرز” به کار میبرد. بهش میگه vulnerability یعنی چی؟ یعنی آسیبپذیری و راجرز” معتقده لازمهی رواندرمانی، وجود آسیبپذیری در مراجع هست. یعنی مراجع باید احساس آسیبپذیری کنه. حالا این یعنی چی؟ اجازه بدید توضیح بدم. پس یه معنی دیگمون اینه..اون انسانی که احساس آسیبپذیری نمیکنه ، انسانی که حس میکنه من مشکلی ندارم، احساس میکنه من ناهمخوانی تو وجودم نیست، تناقضی تو وجودم نیست، به درد این نوع رواندرمانی نمیخوره، پس شما اگر با vulnerability آسیب پذیری جلو نمیای این نوع رواندرمانی برات مناسب نیست. اما ببینیم منظور راجرز” از آسیب پذیری یا vulnerability چیه؟ میگه بیمار باید نوعی حالت اضطراب و ناهمخوانی داشته باشه… پس یه اصطلاح دیگه ای که راجرز” به کار میبره، incongruence از نظر راجرز”… میخوایم دیدگاه سایکوپاتولوژی راجرز” رو نگاه کنیم. اگر بین یک انسان با اون ادراکی که از خودش داره با اون خودی که باور داره باید باشه، فاصله یا یک gap وجود داشته باشه، فرد دچار اضطراب، ناهمخوانی، آسیبپذیری و مکانیزمهای دفاعی میشه. اگه نفهمیدن اشکال نداره… خودمم بار اول خوندم نفهمیدم …چند بار دیگه توضیح میدم متوجه میشید… پس داستان اینه… از دیدگاه راجرز” باید طرف یک احساس یا اضطراب بکنه، یا حس کنه اون چیزی که دوست دارم باشم، با اون چیزی که خیال میکنم هستم فاصله وجود داشته باشه، این آدم به درد رواندرمانی میخوره و در واقع اساس رواندرمانی نزدیک کردن اون احساس خود با اون خودی که طرف علاقمند بهش باشه. بین تجربهی زمان حال و آنچه از خود تصور میکند ناهمخوانی وجود داشته باشند. این جمله رو نگاه کنید از کتاب خود راجرز” defensive reaction واکنشهای دفاعی ، including symptoms شامل علائم develop to prevent threatening experiences from being represented in ینو من شاید باید یه ذره بیشتر توضیح بدم.. چون یه اصطلاحیه راجرز” داره به نام Subception داستان این شکلیه : شما یه چیزی رو راجب خودت حس میکنی ..مثلا حس میکنی ببین من آدم ترسویی ام. من اونجا که رفتم حرفمو نزدم، ترسیدم، عقبنشینی کردم، در صورتی که راجب خودم، فکر میکنم من آدم شجاعی ام. پس شما یک تجربه داری که با باور خودت، دربارهی خودت ناهمخوانه. یعنی شما خودت رو همیشه یک آدم شجاع، جسور و نترس تعریف کردی و اعتقاد داری اینگونه هستی ولی یه تجاربی میان بالا که این رو نفی میکنه بهش خدشه وارد میکنه، یه تجاربی به خودآگاه میاد، مثلا اونجا وقتی دعوا شد من ترسیدم، یا وقتی داستان بیان دیدگاههای خود شد، من ترسیدم. جا زدم.. پس شما یه ناهمخوانی داریو بهش چی میگن؟ incongruence یه ناهمخوانی داری بین اون چیزی که تجربه کردی با اون چیزی که در مورد خودت میدونی یا فکر میکنی. وقتی بین این دو تا یک فاصله هست، اضطراب ایجاد میشه.. علامت روانپزشکی ایجاد میشه. این دیدگاه روانپزشکیه کارل راجرز”. و انسان برای اینکه این فاصله رو کم بکنه و اون علامترو کم بکنه از مکانیزمهای دفاعی استفاده میکنه. مثلا میگه نه من نترسیدم. کی میگه من ترسیدم؟ من اصلا نترسیدم.. اونا همشون ترسیده بودن یا شروع میکنه واقعیت رو جور دیگر بیان کردن. من نترسیده بودم من فشار خونم افتاده بود. یا من به خاطر خودم نترسیدم که به خاطر شماها ترسیدم. گفتم بلایی سر شما ها نیاد. یعنی میاد انواع مکانیزمها رو بسیج میکنه. مجموعهی اینها این incongruence نا همخوانی . علامت روانپزشکی یا علامت دفاعی، واکنش دفاعی، همهی اینها از نظر راجرز” تو یه دست است و بهش میگه vulnerabilityیا آسیبپذیری. حتی راجرز” معتقده، نیازی نیست که اون علامت یا اون حس به خودآگاه برسه. این خیلی حالا مهم نیست.. این برای رواندرمانی ما نیست. یک پدیدهی تاریخی است. تو کتابهای درسی مینویسند و ممکنه شما بخواید این رو بدونید که چی هست؟. به نام Subception اصطلاحی بود که به کار میبرد. شما فک کنم لغت reception رو شنیدید یعنی پذیرش، caption یعنی اصولا پذیرفتن ، contraception یعنی چیزی که ضد پذیرشه، ضد بارداری… Subception یعنی پذیرش پنهان یا پذیرش زیرزیرکی یا پذیرش مثلا در واقع چیزی که پذیرشی اشت که از پایین داره اتفاق میفته و خیلی کامل نیست، در واقع نیمبنده و صحبت راجرز” اینه.. میگه خیلی از اون احساساتی که برای باور شما تهدیدآمیز هستن. اصلا به خودآگاه نمیرسند، فقط یک بو، یک رنگ، یک لعابی از اونها ممکنه باشه و همون برای ایجاد علامت در فرد کافیه. یعنی شمایی که باور داری شجاعی و نترسی ممکنه واقعا نترسی توی اون جمع… ادامه دارد…