…که میگه نه اون جور هم نیست ببین بعضی وقتا میرم پیش دوستامم کمکم میکنه یا برمیگرده میگه که آخه علاج نیست که، تسکین موقته میگی آهان خودت گفتی! بعد اون میگیری میری جلو. میفهمی مصاحبه انگیزشی داره چی میشه؟ یعنی اون آخه علاج نیست، یه تسکین موقته پس خودت اعتراف کردی تسکین موقته یعنی تو ذهن شما میاد نه اینکه همونجا مچشو بگیری میگید خب ؟پس اونقدری هم که اول گفتی معجزه برات نمیکنه بنظر یعنی مسیر کلامشو میگیری. Double sided از یه طرف احساس میکنی شیشه برای افسردگی خوب است و از سوی دیگه احساس میکنی که نباید درمان مناسبی برای افسردگی باشه. اینجا شما جملهای میبینی که نباید برای افسردگی درمان مناسب باشه، ولی یه حدس میتونی بزنی میتونی این حرف رو تو دهنش بذاری که برای فرار کارهای مختلفی رو امتحان کرده، سعیشو کرده ولی نشده پس دوست داری افسرده نباشی و تا حالا فقط شیشه جواب داده ولی حدس میزنم خودت دوست داری راههای دیگهای هم در کار باشه، از یه طرف میخوای میدونی شیشه افسردگیتو خوب میکنه ببین باهاش هم مخالفت نکردیا که نه شیشه کجا افسردگی رو خوب میکنه!! مخالفت نکردی، Thomas Gordon road block انجام ندادی و از سوی دیگه احساس میکنی که کاش یه راه دیگهای بود یا affective از این که افسردگیت با روشهای معمول خوب نمیشه سرخورده و کلافهای. ببین هم همدلی منتقل میشه، هم یه احساس درک منتقل میشه، هم بیمار باهاش مخالفت نمیشه. نمیگی آقا شیشه کجاش برای افسردگی خوبه؟ پس این افسردگی داره اذیتت میکنه و تو شرایط بدی هستی یه جور مستاصلی، حس میکنی افسردگی داره اذیتت میکنه و حاضری هر دری بزنی برای اینکه افسردگیت خوب بشه. میبینی هنر اینه که بدون Thomas Gordon road block بتونی حرفای بیمار رو تغییر بدی، اصلی گفتن بر مقاومت بلغزید اینه یعنی شما صاف نمیای بگی نخیرم اشتباه میکنی، مبینی یه جوری داره میلغزه، احساس میکنه که آره شما هم شاید درست میگی اینجا چیزی نگفتی من بهم بر بخوره. اینو امتحان کنید هر کدوم از اینا رو به یه مریض بگین حتی اگه به زور دگنک اوردنش تو درمانگاه از این حرفای شما هیچ احساس بدی نمیکنه. یعنی احساس میکنه که آره حرفی که میزنی حرف منطقیه من مخالفتی ندارم ولی در عین حال اینا همش براش سازندست یعنی تو ذهنش یه تغیری رودامن میزنه. تمرین دو خوبه یه ذره فکر کنیم من میدونم که بینقص نیستم، اما چرا باید دیگران مرتب طوری رفتار کنن که انگار من سه سالمه ؟ از کنترل بیش از حد والدین خسته شده ای. این یه نکته هست آره Amplified . آنها نمیگذارند که هیچ تصمیمی از خودت داشته باشی. این Amplified میگه نه اینجورم نیست، هی بهم میگن اینجا برو اونجا نرو ولی بالاخره اینجورم نیست نه شرایط اونقدری که شما میگید تند نیست. یعنی یه جورایی احساسش رو تنظیم میکنه و منطقی تر میکنه. Double sided. بنظرت والدین خیلی دخالت میکنن و همزمان فکر میکنی لازم است بعضی کارهای خودت رو اصلاح کنی ببین این که والدین خیلی دخالت میکنند منطقیه تو این جمله هست ولی چرا باید دیگران مرتب طوری رفتار کنند که انگار من سه سالمه؟ پس یعنی بعضی کارهارو درست انجام میدم دیگه و میدونم بینقص نیستم ولی بعضی کارها رو هم میتونم انجام بدم. پس بعضی کارها رو من باید درست کنم یه پله اونا کوتاه بیان یه پله من کوتاه بیام پس این میشه Double sided . از نظر تو والدین دخالت میکنن ولی منم سهمم رو قبول دارم و affective . خیلی از دست دخالت پدر و مادر عصبانی هستی این شد affective و حواسمون هست این جمله سوالی نیستا و استحفامی نیست، اخباریه. خیلی از دستت پدر مادر عصبانی هستی. حالا اینکه عصبانی هستی براش چیکار میتونی بکنی؟ و کمکم احساس میکنه که آره من پدر مادرمو ازشون عصبانیم و باید یه فکری بکنم که این عصبانیتم کم بشه به راه درمان نزدیک خواهی شد. خب یه ذره سریعتر بریم جلو. میدانم که کوتاهی کردم اما اگر زنم اینقدر سمج نبود خیلی از مسائل رو خودم درست میکردم و اینجور نمیشد یه paraphrase نگاه کنید دوست داشتی رفتار همسرت جور دیگری بود. این رو میتونی حدس بزنی دیگه از این حرف از این صغری کبری ای که چیده، این داستانی که خونده اینو میخواد بگه یا اعتقاد داری که همهی مشکلات رو سماجت همسرت ایجاد کرده خب این اغراق شده ست دیگه میگه نه همش که نه ولی خب آره Double sided . دوست داری هم رفتار خودت تغییر کند و هم واکنشهای همسرت یعنی در عین حال شما میدونم که کوتاهی کردم پس منم دوست دارم یه چیزایی تغییر کنه دیگه این میشه Double sided و بالاخره affective که در حالت اذیت کنندهای گیر افتادهای. همچنین سرگیجه گرفتی، سرسام گرفتی و دردناکه. یعنی empathy رو هم داره منتقل میکنه. خب تمرینامون رو انجام دادیم . چندتا سوال جواب بپرسیم ببینیم درسته یا نادرسته. حدس بزنید کدوم هست؟ تمرینتون هم هست oars مهارتهای پایه در مهارت های انگیزشیست،درست یا نادرست ؟ یا به قول اون برنامه کودک غلط یا درست؟ غلطه آی غلطه…. خب ببینیم چیه؟ درسته.. Oars. . اختصاص به مصاحبه انگیزشی داره ؟ یعنی open ended question-affirming-reflection- summarizing فقط تو مصاحبه انگیزشی هست؟ به نظرتون درسته یا جاهای دیگه هم کاربرد داره؟ میگن نادرسته. معتقدند هر مصاحبهی خوبی میتونه از oars استفاده کنه، حتی mini-CEX . گوش دادن انعکاسی یک از مهارت های پایه در مصاحبه انگیزشیست . درسته.. یکی از ماهیت های اصلیه. گوش دادن انعکاسی روشی برای اطمینان از درک درست گفتههای مراجع است. بله.. یه راهیه که مطمئن شید با هم داریم میریم جلو. داریم حرفامون رو دقیق میفهمیم. در گوش دادن انعکاسی درست باید فقط گفتههای بیمار تکرار بشه، یعنی بدون هیچ دخل و تصرفی باید عینا تکرار کنیم. درسته یا نه؟ نادرست .. شما حق دارین قضاوت کنید، حدس بزند، تفسیر کند، بالا پایینش کنی ، حتی گفتم مودبانه حرفایی رو به بیمار نسبت بدی. انعکاسهای تشدید شده به شیوهای ملایم، مطلقگرایی مراجع رو به چالش میکشند .یعنی چی؟ اون amplified ها درسته ..یعنی یکی از ارزشهای amplified ها به چالش کشیدن اون مطلقگرایی مراجع هست، چون وقتی شما خیلی اغراقشدش رو میگید، دیگه جای بحث نمیذارین. مثلا اون سعی داره به شما ثابت کنه که شرایط خانوادگی من شرایط آرامی نیست و شما میگی آره اصلا بگو جهنمه، میگه من دیگه چیو میخوام به شما ثابت کنم ؟ دیگه برا چی با شما مباحثه کنم؟ مشاجره کنم؟ شما یه پله جلوترش رو گفتی، گفتی جهنمه. پس من میرم دنبال حرفای دیگه. یعنی به این بحث نمیشه… که بین طرف میخواد بگه شرایط خانوادگی من بده، بعد شما میخوای بگی نه خیلی خوبه.. شما میگید نخیر اصلا جهنمه، قبول.. جهنمه.. خلع صلاح میشه و دیگه اون داستانی که یادتون هست؟ مراجع، بیمار مدعی مقاومت میشه، شما مدعی تغییر. تبدیل به این میشه. حتی گاهی اوقات اون مدعیه تغییر میشه ..میگه نه.. اونجوریم که شما میگی بیانصافیه. فکر نمیکنم اونقدریم که شما میگی جهنم باشه. یه چیزای خوبی هم هست، من اونجا رو دوست دارم. باید در جریان مصاحبه هرچه سریعتر مراجعان را هدایت کرد. نادرست.. گفتیم righting reflex نداریم. اینقدر هول نشید که سریع همه چی رو اصلاح کنید. بالاخره عجلهای نیست، بیمار یه مدتی میخواد یه جور دیگه فکر کنه. مگر مسالهی خودکشی، مگر مسالهی قتل. در بعضی انعکاس های دقیق ممکن است حتی چیزهایی که مراجع نگفته است، توسط درمانگر از زبان وی بیان شود. میشه همچین کاری کرد؟ حرف تو دهن هم میذاریم؟ آره.. گفتیم میشه. باید در حدس زدن آنچه مراجع قصد گفتن آن را دارد اجتناب کرد. اصلا نباید حدس بزنید درسته یا نه؟ غلط غلطه آی غلط… حق داری حدس بزنی.. نگرانم نباش که خیلی بیراه نباشه.. یه حدسی میزنی حالا یا طرف اصلاح میکنه! یا روش فکر میکنه! شایدم اونی که شما میگید هست!!!نمیدونم … ولی گارد نمیگیریم. و اون road block اتفاق نمیفته. خب پس ما تا حالا سه تا از تکنیکهای اصلی رو دیدیم. تکنیک بعدی summarize خلاصه کردن. یعنی اینکه حرفای بیمار رو هر از چندگاهی، اونایی که توسط اینا قشنگ دراومده و شما تونستی به یه جمع بندی برسی برای بیمار خلاصه کنی. ادامه دارد…