… خلاصه میکنیم. منتهی دوستان عزیز دقت کنید چندتا نکته رو در مورد خلاصه کردن رعایت کنید. استفاده بیش از حد از خلاصه کردن نمای ازار دهنده ایجاد میکنه و توصیه نمیشه. یعنی هی هردقیقه بخوای همین حرفا رو دوباره جمعبندی کنی بله دیگه بسه دیگه شما چقدر حرف میزنی؟ پس حواستون باشه خیلی خلاصه نکنید. معمولا به نظر میاد توی یک مصاحبهی بیست دقیقهای شاید سه یا چهار بار بیشتر شما خلاصه نکنید سه بار نه اینکه هر دقیقه به دقیقه تا اینجا که رسیدیم تکرار کنیم… خلاصه کردن میتواند به مطالب چند دقیقهی قبل، یعنی همین چند دقیقه که حرف زدیم کل جلسه یا حتی تلفیق چند جلسه باشه دیگه پس تا حالا فهمیدین هفتهی قبلی رو گفتی، دو هفته قبلی رو گفتی و الان این رو داری میگی از سه تای اینها برداشت میکنیم که بخوایم این کاررو کنیم اینکارو کنیم یا میتونه پس مال کل جلسه چند دقیقهی قبل یا چندتا جلسه با هم باشه. در انتهای خلاصه، آوردن سوال به نظرت درست بود یا فکر میکنی کامل بود گزینهی خوبیه. میگن بعد از اینکه شما summarize کنی بهش میگی خب؟ فکر میکنی چیزی رو ازقلم جا انداختم؟ به نظرت دقیق بود؟ از این خلاصهی من راضی هستی؟ یا فکر میکنی باید چیزای دیگهایم توش بیاریم؟ یعنی حتی وقتی خلاصه میکنی اون رو مشارکت میدی و از او میخوای که او هم توی در واقع خلاصه کردن شما وارد بشه. خب تکنیکهای پایه در مصاحبهای انگیزشی رو دیدیم. تکنیکهای oars . منتها دوستان عزیز هنوز تکنیکهای پایه تموم نشده ما دوتا یا سه تا تکنیک دیگه هم داریم ولی اینجا به یک مرحله یا یک گردنهی مهمی رسیدیم به نام کلام تغییر یا change talk . این چیزیست که ویلیام میلر” خیلی روی اون تاکید داره تو مصاحبه انگیزی. من اگه خودم بخوام اینجا یه summarize کنم از در واقع سه ساعت قبلی اینجوری میگم دیدیم مصاحبه انگیزشی یک نظام در واقع راهنمایی مشارکتی ست که به جای اینکه با مریض سرشاخ بشیم و سعی کنه تغیییر رو به او تحمیل کنه کمکش میکنه تغییر از درون خودش بجوشه و دقت کردین که مهم اینه که شما مدعی تغییر نشین، خودش درون خودش ناهمخوانی رو ببینه و سعی کنه که ناهمخوانی به سطح بیاد و خودش به فکر تغییر بیفته. وقتی شما road block های توماس گوردن” رو اجتناب میکنی و این تکنیکها رو دنبال میکنی امکان اون چهار اصل بیشتر میشه. اولا همدلی شما بهتر میشه، در مقابل مقاومتها میلغزید به جای اینکه باهاش سرشاخ بشید و او را مدعی مقاومت کنید به نوعی در واقع discrepancy ناهمخوانیها رو بالا میارید و هیچگاه هم این احساس رو به بیمار نمیدید که من میخوام تغییر رو به تو تحمیل کنم، تغییر از درون خودت قراره بجوشه. مرحلهی بعد کلام تغییره. میگن وقتی شما یه جلسه، دو جلسه، چند دقیقه، چند ساعت بستگی به نیاز بیمارباهاش مصاحبهی انگیزشی میکنی و حدس زدن reflection های amplified reflection های دو طرفه و اینا رو اجرا میکنی، مراجعه ما کمکم حرف هایی میزنه که بوی تردید برای حفظ شرایط موجود و احساس تمایل به تغییر رو نشون میده. ساعت بعد میخوایم به این مسئله ی مهم بپردازیم change talk یا کلام تغییر. مهمه که درمانگر مترصد یعنی چی ؟ یعنی کمین بشینه و وقتی کلام تغییر رو حس کرد اون رو بچسبه و شروع کنه اون رو تقویتش کنه، که کمک بشه بیمار به سمت تغییر حرکت کنه یه استراحت ساعت بعد کلام تغییر.