شماره 61: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر مکری
اسفند 1394
قسمت هجدهم

شماره 61: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 61: مصاحبه انگیزشی
Loading
/

متن پادکست

… لازمه سبزیجات تازه بیشتر مصرف کنن، این چیه؟ بوی تغییر میده.. حالا اینو چرا من جدا گذاشتم؟ این برای این که علاوه بر اینکه بوی تغییر میده ،بوی commitment میده، بوی تعهد میده. دقت کردید تردمیل خریدم و می‌خوام با اون کار کنم. توی این مثلا داره نیاز رو میگه، تو این داره آرزو، desire ، میلش رو میگه، توی اینجا در واقع بازم داره درواقع اون میلش رو میگه که از این شرایط خسته شدم و دوست دارم شرایط دیگه باشم. ولی اینجا علاوه بر اینکه بوی تغییر میاد، بوی تعهد هم میاد. حالا من چرا این مثل بقیه نذاشتم ؟ به این دلیل… که محققین مصاحبه‌ی انگیزشی توی مطالعاتشون نشون دادند، که در میان اون پنج تا کلام تغییر یعنی desire میل، ability توانایی، reason دلیل، needنیاز ، commitment یا تعهد. Commitment از همه بیشتر بوی تغییر میده. و کسی که کلام commitment از خودش نشون میده احتمال تغییرش از همه بیشتره. برای همینم هست که دوستان اگه به اسلاید قبل برگردیم، ببینید این رو جدا گذاشتن، یعنی به نظر میاد این چهارتا زورشون به این نمیرسه. یعنی اگه تو کلام یه نفر دیدی این چهارتا این darn هست، خیلی خوبه.. اون و باید بچسبی ولی این یکی یه جایگاه ویژه داره ، این یکی خیلی دیگه باید بچسبی.. این دیگه اصل مطلبه، یعنی کسی که توی کلامش داره commitmentرو بیان می‌کنه، امکان اینکه تغییر کنه که آهاا..آها… الان به فکر عمل میوفته.. آره آره آره آره همینه، همین سرمنشا رو بچسبی. به یه جایی می‌رسید، بیش از همه است. پس ببینید در کلام این بیمار، ما اومدیم کلام‌های مختلفش رو دیدیم. اونایی که بوی تغییر میداد رو شناسایی کردیم. به خصوص مقام ویژه به اونی دادیم که بوی تعهد به تغییر میده. عمل به تغییر میده .. من اصرار دارم تمرین کنیم یه تمرین دیگه موافقین؟ با هم نگاه کنیم. کلمه های تغییر رو تو این یکی پیدا کنید و ببینید کدومش بوی بهتری داره؟ بوی تعهد داره؟ خب تمرین دیگه… یه تمرین دیگه نگاه کنیم . بیایم دوباره تو اینا نگاه کنیم، کلام تغییر رو شناسایی کنیم. من یکی یکی اینا رو می‌خونم شما روش فکر کنید. دوست دارم سیگارم رو هم ترک کنم… و حواسمون هست تغییر به سمت احسنت به سمت مثبت مد نظره دیگه. مثلا تو اون قبلیه دیدید که از این همه نمونه خون گرفتن، خسته‌شدم. دیگه نمی‌خوام نمونه خون بدم، دیگه نمی‌خوام برم آزمایشگاه، اینم ممکنه شما بگید تغییره… ولی تغییر به سمت بده و یادمون هست که گفتیم مصاحبه‌ی انگیزشی برخلاف نظام کارل راجرزی، هدف پنهان داره Directive . پس این رو شما نمی‌گیری، این تغییرهای مثبت رو میگیری… تغییرهای منفی رو نمیگیری. دوست دارم سیگارم را ترک کنم. خب این تغییر مثبت برای یه آدم دیابتی حساب میشه. هم قندم رو کنترل کنم، هم سیگارم رو بذارم کنار. بستنی رو دیگه نمیشه نخورم، خب این بوی تغییر نمیده… بیشتر بوی حفظ وضع موجود میده، از این همه انسولین تزریق کردن خسته شدم ،وای نه اگرم بخواد تغییر کنه خیلی بده… تغییر به سمت منفیه. یعنی دیگه انسولین نزنم نه نه نه این کلام تغییر نیست. کلام تغییر به مثبت نیست. پاهام گزگز می‌کنن و کف پاهام بی‌حس شدن، یعنی اذیت دارم میشم. به خاطر چی؟ نه به خاطر مصرف انسولین .. نه به خاطر مصرف قرص.. نه به خاطر رژیم، بلکه به خاطر قند بالا، یعنی یک نارضایتی از وضع موجود. از فردا می‌خواهم روزی یک ساعت پیاده‌روی کنم، دیروز چند نوبت قند خونم را اندازه‌گیری کردم. فکر نمی‌کنم کمی قند بالا برام مشکل‌ساز شود، پزشکم هر دفعه مرا دقیق معاینه می‌کند. خب کدوم یک از اینها اولا بوی تعهد میده؟ یعنی طرف میخواد یه تغییری در سیستم ایجاد کنه و متعهده؟ یا اقدام کرده؟ ببینید.. خب قبوله! از فردا می‌خوام روزی یه ساعت پیاده‌روی کنم. این commitment talk دیگه چی؟ اینم هست… دیروز چند نوبت قند خونم رو اندازه‌گیری کردم. پس اونجایی که بیمار یا مراجع، تعهد میده یه کاری رو بکنه یا یه کاری رو شروع کرده، جزو commitment حساب میشه. جاهای دیگه هم میل به تغییر داریم ولی گفتیم ارزشش از commitment ها کمتر.اون darn. و مثالش رو مااینجا داریم، مثلا دوست دارم سیگارم رو هم ترک کنم. بله… پاهام گزگز می‌کنه و کف پاهام بی حس شده. بله… اینم ممکنه need for change توش مستتر باشه. ولی اینا دیگه بوی تغییر نمیده . خب بازم یه سری دیگه.. بیاین بخونیم این تمرینا مهمه دوستان.. یه دور که این تمرین هارو با هم انجام دادیم، فکر کنم شما دیگه مسلط میشی که کلام تغییر رو بشناسی. حالا چرا من میگم مسلط میشی این رو بشناسی؟ دلیلش رو چند دقیقه‌ی آینده خواهیم دید. باید غذاهای سالم ‌تری بخورم، اما وقت تهیه‌ ی اونها رو ندارم. خب اینجا بوی تغییر میده ولی با اینجا خرابش کرده. یعنی آره دوست دارم تغییر کنم اما نمیشه. دوست دارم که اینجوری نباشه، اما ولش کن.. بلدم چگونه وزنم رو کم کنم، این بلدم بلدم چیه؟ ability.خوبه… به غیر سیگار کشیدن، دلخوشی دیگری برام نمونده.. اینجا بوی تغییر میده؟ نه… حتی اگه همسرم هم نخواد من از فردا صبح می‌خوام، رژیم بگیرم این بوی تغییر میده. خانواده من رو به خاطر کم تحرکی سرزنش می‌کنند، کلافه شدم ،نمی‌دونم چه خواهد شد! باید کاری بکنم.. بوی تغییر میده. فکر کنم همسرم دوست دارد که من وزن کم کنم، پس دیدیم بعضیاش بوی تغییر می‌داد. مثلا اون یه تیکه بوی تغییر میداد، ولی با اینجا خراب شده بود. این بوی تغییر میده و ability. اون قسمت توانایی. اینجا باید کاری کنم، باز بوی تغییر میاد و اینجا پیام commitmentداریم. من از فردا صبح می‌خوام رژیم بگیرم، پس این commitment شد. پس کلام تغییر رو در این بیمار هم دیدیم. ولی نگاه کن خانواده من رو سرزنش می‌کنند، بوی تغییر نیست.اونا سرزنش میکنند، من که کاری نمیکنم. یا حتی تو اون قبلیه، دیدید اینم بوی تغییر نمی‌داد. پزشکم هر دفعه من رو دقیق معاینه میکنه. خب اون معاینه میکنه من که کاری نمی‌کنم .یعنی در من اتفاقی نیفتاده. خب با این مثال‌ها امیدوارم که شما به نوعی آشنا شده باشید .چرا؟ چون هدف ما اینه.. شناسایی، تقویت، تشویق و توسعه‌ی کلام تغییر. فهمیدی چیشد؟ میشینی، هرجا کلام تغییر دیدی شروع می‌کنی اون رو تشویقش می‌کنی، تقویتش میکنی، توسعش میدی. یعنی در واقع ببین لم یا هنره مصاحبه انگیزشی اینه. نمیای با طرف مخالفت کنی، نمیای بهش دستور بدی، نمیای نصیحتش کنی، همینجوری باهاش مصاحبه می‌کنی. با اون تکنیک‌های سوالات باز، reflection ، جمع‌بندی کردن، تایید کردن، همدلی، به سطح آوردن تناقض‌ها هرجا دیدی طرف شروع کرد حرف تغییر زدن.. آها… اونه.. می‌چسبی.. شناساییش می‌کنی، میگی خب خب … گرفتم.. بعد شروع می‌کنی هی به اون feed back میدی، تشویقش می‌کنی و این کلام رو توسعه میدی.. شاخ و برگ بهش میدی.. برنامه می‌ریزی، هی حرف میذاری تو دهنش، هی یه جوری ریفلکت میکنی. که خودش انگیزه پیدا کنه، اون کار رو بیشتر کنه . خب مثال… فک کن مثلا طرف یه کلام تغییر توش پیدا کردی، میخوای این کلام تغییر رو شناسایی کنی، تقویت کنی، تشویق کنی، توسعه بدی. مثال‌هایی رو ما اینجا دیدیم. حالا با هم نگاه می‌کنیم، مثلا یکی میگه مواد زندگیم رو خراب کرده… این یعنی چی؟ یعنی یه نوع کلام تغییره، توش مستتره، یعنی خسته شدم. یعنی می‌خوام عوض شم، می‌خوام تغییر کنم. درمانگری که تو مصاحبه انگیزشی مسلطه اون رو می‌چسبه. ببین اگه مثلا کلامش این بود، واقعا از این زندگی حالم به هم میخوره دیگه نمی‌خوام روی هیچ‌کس رو ببینم. شاید این خیلی بوی تغییر نده.. یا این که نق نق های خانومم من رو داره اذیت می‌کنه، این شاید بوی تغییر نده، ولی اینجا داره یه بوی مبهم از تغییر میاد. مواد زندگیم رو خراب کرده، ممکنه شما این به این سو بره، که مواد زندگیم رو خراب کرده، من دیگه این زندگیم فایده نداره، برم خودم رو بکشم. این تغییر خوب نیست… ممکنه بو اینور بیاد.. مواد زندگیم رو خراب کرده، باید کاری کنم، کنار بذارمش. این تغییره خوبه. پس شما شروع می‌کنی، بدون اینکه دستور بدی، راهنمایی کنی، قول بدی، امر کنی، تهدیدکنی. بیمار رو سوقش میدی به سمت اون کلام تغییر مثبت. مثلا.. تا این رو گفت.. چه آسیب‌هایی بهت زده؟ به چه شکلی زندگیت رو خراب کرده؟ یعنی چی ؟ یعنی ازش می‌خوای که، در واقع بیشتر توضیح بده. یه مورد از آسیب‌های جدی رو برام توضیح بده… بدترین آسیبی که زده چی بوده؟ وقتی به گذشته نگاه می‌کنی وضعت خیلی بهتر بود ؟ اگه ادامه.. ادامه دارد…
Document