شماره 62: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر مکری
اسفند 1394
قسمت نوزدهم

شماره 62: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 62: مصاحبه انگیزشی
Loading
/

متن پادکست

… اگر ادامه پیدا کنه چند سال دیگه کجایی؟ می‌بینی!! یعنی اون رو می‌چسبید، شروع می‌کنی انواع کارها… مثلا اینجا چیکارش کردی؟ elaborate اش کنی، برام توضیح بده، یعنی توسعه بده.. اینجا چیکار کردی؟ بیا موارد extreme رو برام بگو، اینجا چیکار کردی؟ بیا گذشته رو بگو. اینجا چیکار کردی؟ بیا آینده رو بگو و اینجا چیکار کردی؟ تحریکش کنی که اینا رو بیرون بده. خب پس اینا اتوماتیک شد، بعضی از تکنیک‌های توسعه‌ی کلام تغییر. پس تکنیک‌هایی که ما کلام تغییر رو توسعه میدیم ایناست. Evocation یعنی چی؟ یعنی تحریک، تهیج، برانگیختن. یه جوری دامن زدن، پس evocation داریم، elaboration توسعه دادن، using extremes . استفاده از موارد افراطی، موارد اغراق شده. Looking back به گذشته رفتن. Looking forward به آینده رفتن. پنج تکنیک خوب.. برای توسعه، تقویت، شناسایی و در واقع تحریک کلام تغییر. پس هرجا شما کلام تغییر دیدید میای با این روش‌ها بهش دامن می‌زنی. یه جور آتیشش رو زیاد میکنید. در واقع اون دامن می‌زنی به اون آتش، و اون معرکه رو شعله ‌ور می‌کنی. ببین چه آسیب هایی بهت زده؟ چه شکلی زندگیت رو خراب کرده؟ آره بگو.. بگو.. همون رو بگو.. آره اونو بگو.. یه مورد از آسیب‌های جدی رو برام توضیح بده. شروع می‌کنه اون موقع که حالا بذار بگم… ببین یه ماشین داشتم، چقد دوسش داشتم بعد دزد اومد اونو برد، بعد دزد که اومد من رفتم پاسگاه، من رو گرفتن، به جای اینکه من شاکی باشم، دزده از من شاکی شد. همینجوری دامن می‌زنه، پس یه جور elaborate میکنه. بدترین آسیبی که بهت زده چیه؟ extreme شو بگو.. یعنی حالت خیلی بده این خراب کردنو برام بگو.. از گذشتت بگو.. وقتی که به گذشته نگاه می‌کنی، وضعیت خیلی بهتر بود ؟ یعنی یه جور گذشته وضعم خوب بود، الان بده.. یه کنتراست ایجاد می‌کنید. اگه ادامه پیدا کنه چند سال دیگه چی میشه؟ آینده‌رو بگو..یا اصلا دامن بزن که اون‌ها بیرون بیاد. با این عملیات، شما کلام در واقع تغییر رو شعله‌ ور می‌کنی . حالا همینجا نگه دارید… شاید تند حرف می‌زنم، ببخشید. یه ذره روش فکر کنید. ممکنه شما بگید که خب حالا کلام تغییر شعله‌ور کنیم که چی بشه؟ حالا هی بهش دامن بزنیم، که چی بشه؟ آهاا.. این سوال رو تو ذهنتون نگه دارید . معذرت می‌خوام چه مرضیه به این کلام تغییر دامن بزنیم؟ فلسفش رو خواهیم دید. ولی تمرین رو ادامه بدیم. فکر کنم کلام تغییر فهمیدین چیه دیگه!!! حالا ببینیم باز چجوری بهش دامن می‌زنیم ؟ چطور درواقع آتش بیار معرکه تغییر میشیم؟ دوست داری چیکار کنی؟ باید تغییر کنم، این وضع نمی‌تونه ادامه پیدا کنه.. ببین بیمار اون کلمه رو میگه؟ یا این رو میگه ؟ شما از این بل می‌گیری.. ببخشید من اینجوری صحبت می‌کنم. مثال میزنم دیگه.. برای اینکه راحت‌تر بفهمید. هر تلاشی میکنم که این راحت تر براتون جا بیوفته. باید تغییر کنم. این وضع نمی‌تونه ادامه پیدا کنه. این یعنی کلام تغییر. اگه مثلا این رو می‌گفت که من نمی‌خوام موادم رو کنار بذارم، من برای چی باید ترک کنم؟ شما به اون دامن نمیزنی. بیا برام بگو خب مواد رو چرا دوست داری؟ نمی‌دونم.. مواد چه چیزایی بهت داده ؟ بهترین حالتی که مواد بهت داده چی بوده؟ بهترین زمانی که مواد مصرف میکردی کی بوده؟ برای این که بیخودی داری کلام رکود، کلام ضد تغییر رو دامن می‌زنی. نه سوخت رو باید بریزی، بنزین باید بریزی رو کلام تغییر، نه رو کلام رکود. به این میگه sustain talk به ضد کلام تغییر. یعنی کلامی که میگه نمی‌خوام تغییر کنم، می‌خوام همینجوری بمونم. شما نباید بگی خب چرا می‌خوای همینجوری بمونی؟ همینجوری موندن چه فایده‌ای برات داره ؟ همینجوری موندن بهترین چیزی که بهت میده چیه؟ نه نه نه !!! این نیست. اون حرف تغییره رو باید بچسبی، اونو شروع کنی اینا رو بگی. مثلا اینجا میگه باید تغییر کنم. دوست داری چیکار کنی؟ این میشه evocation . آره بگو.. تاییدش کنی…آره آره بگو میخوای چیکار کنی؟؟؟؟ دقیقا کدوم قسمتش باید تغییر کنه؟ یعنی میشه چی؟ elaboration برام شاخه و برگ بده… خب مثلا کجاهاش تغییر کنه؟ چقدر تغییر کنی؟ کی تغییر کنی؟ به چه وسیله‌ای تغییر کنه؟ می‌بینی؟ هی این قسمتو دامن می‌زنی که منافع تغییر توشه. فاجعه آمیزترین حالتش چیه؟ یعنی حالتی که داری… از چیش می‌ترسی؟ این میشه using extremes . استفاده از موارد افراطی. سال‌ها قبل پیش از این، اوضاع چطور بود ؟ یعنی حسابی دیگه اینجا روغنش رو داغ کنی. حسابی چربش کنی.. حسابی یه جور تحریکش کنی .. که باید تغییر کنم . میگه آره قبلا ها که این وضع رو نداشتی، اوضاعت بهتر بود، چجوری بود؟ که الان بد شده؟ یعنی هی دامن بزنی که اون تناقض و کنتراست رو ببینه. میشه looking back اگه تغییر کنه سال بعد فکر می‌کنی کجایی؟ این میشه looking forward . پس هرجا کلام تغییر شما دیدید از راه تهییج و تحریک evocation ، از راه elaboration یعنی توسعه دادن، از راه استفاده از موارد خیلی افراطی، از راه نگاه کردن به عقب، از راه نگاه کردن به پیش کلام تغییر رو شما تحریک می‌کنید. توسعه میدین، دامن می‌زنید و هی بیمار راجب تغییر، تغیی، تغییر حرف می‌زنه. راجب آینده‌ی تغییر، دلایل تغییر، آرزوش برای نوع تغییر، توصیف تغییر، همه‌ی اینا حرف میزنه، حرف میزنه، حرف میزنه . این رو بخونید فکر کنم می‌فهمید. عده‌ای معتقدند که مصاحبه‌ی انگیزشی از راه تقویت انتخابی کلام تغییر، اثر می‌کند. پس مکانیزم اثر مصاحبه انگیزشی به باور بعضی از روانشناسان شناختی، اونایی که شناخت درمانی کار می‌کنن اینه، میگن شما کلام تغییر رو به صورت انتخابی تقویتش میکنی. پس طبیعتا اگر اینجا ضد کلام تغییر بود، همون که عرض کردم من می‌خوام موادم رو ادامه بدم به هیچ‌کس هم مربوط نیست. شما اون رو نمی‌چسبید. چرا به هیچکی مربوط نیست؟ خب فکر می‌کنی که نمی‌خوای تغییر کنی فایده‌اش چیه ؟می‌خوای همینجوری ادامه بدی، چه خوبی هایی برات داره؟ یا مثلا بهترین دلیلی که نمی‌خوای تغییر کنی چیه؟ بیشترین دلیلی که نمی‌خوای تغییر کنی چیه؟ یا فکر می‌کنی که مثلا گذشته که تغییر نکرده بودی وضعت بهتر بود؟ یعنی می‌بینی میای روی عدم تغییرش بازی می‌کنی. نباید رو اون بازی کنی… باید روی کارت تغییرش بازی کنی. روشنه نه!!! امیدوارم باشه. حالا پس این رو گرفتید که تو این مبحث کلام تغییر، ببینید خیلی هم نشده.. شاید بیست دقیقه ست، نمیدونم چقدر.. بیست و پنج دقیقه هست داریم صحبت می‌کنیم. اینجا می‌شینی، کلام تغییر میاد بالا، کلام تغییر خالص بالا نمیاد. شما داری می‌جوشونیش، کلام ضد تغییرم بالا میاد، گفتیم بهش میگن چی؟ sustain talk . بعضی ها هم بهش میگن مقاومت، اونم بالا میاد. نمیای مقاومت ها رو الک بندازی، نمیدونم صافی بندازی، اونا رو جدا کنی به اونا بپردازی. میای کلام تغییر هارو جدا می‌کنی، با اونا بازی می‌کنی و مکانیزم‌های بازی چی بود؟ evocation _elaboration _ looking back _looking forward . extremes . حالا می‌خوام یه کلمه دور بشم از تکنیک و به تئوری برگردم. چرا این کار رو کنیم؟ چند دقیقه پیش هم این سوال رو مطرح کردم . حالا چه معذرت می‌خوام، عذر میخوام این لغت رو به کار میبرم. حالا چه مرضیه که کلام تغییر رو دامن بزنیم؟ خب این دیگه فلسفه‌ی تئوری پشتشه. فلسفه ی تئوریشم اینه : جیزه..جیزه.. نگاه کن جیزه، روان‌شناسان شناختی این و میگن، میگن کلام می‌تونه توی لوپی قرار بگیره و عامل حرکت بشه. بچه وقتی یه چیز داغ می‌بینه و بچه، مثال خوبیه. چرا ؟ چون هنوز سیستم کورتکسش خیلی رشد نکرده . هنوز خیلی توانمند نیست. هنوز طفلکی تو کنترل تکانه و تصمیم‌گیری عقبه. چجوری یاد می‌گیره کارها رو انجام بده؟ چجوری یاد می‌گیره جلوی خودش رو بگیره؟ چه جوری یاد می‌گیره اراده کنه؟ روا‌شناسان شناختی اومدن این رو دیدن. مثلا بچه می‌خواد به این دست نزنه، درسته.. آدم بزرگ وقتی یه قابلمه داغ می‌بینه تا می‌بینه داغه، دستش رو میکشه عقب، دست نزنه. خیلی ساده.. ولی بچه هنوز اون خویشتنداری، اون مهار رو نداره. پس این کار رو می‌کنه میگه: جیزه.. دستشو میکشه عقب. برین بچه‌ها رو نگاه کنید.. ادامه دارد…
Document