شماره 72: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر مکری
فروردین 1395
قسمت بیست و چهارم

شماره 72: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 72: رواندرمانی مراجع محور
Loading
/

متن پادکست

…در مصاحبه آشکار یا مطرح نمی‌گردد. این سطحی‌ترین therapeutic relationship . سطحی ترین ارتباط دو نفر. هیچ کدوم از اون سانسوریا رو من بیان نمی‌کنم . شما هم معمولا تو محیط‌های کاری، تو مترو، با همکلاسی ها تون اینجوری هستید. نمیای بگی آره می‌دونی من چهار سال پیش می‌خواستم suicide کنم، من چه آدم بی عرضه ای هستم، تو عشق خیلی شکست خوردم اینا رو خیلی سریع باز نمی‌کنید. تو پله‌ی بعد مراجع از آشکارسازی مطالب شخصی مربوط، بخونید سانسور شده ها، اجتناب می‌کنند. اما در واکنش به درمانگر صورت حداقل به اون می‌پردازند. تو زندگیت شده خیت بشی؟ تو زندگیت شده یه جایی خیلی احساس خرد شدن، حقارت بکنی؟ آره.. یه ماه پیش می‌خواستیم بریم یه جایی نشد. منو ترک کردن، نخواستنم. یارو اومد منو دیدی گفت نه شما مناسب نیستید. خیلی ناراحت شدم. ولی چون شما پرسیدید من گفتم. تا حالا شده مثلا احساس خشم، نفرت از مادرت داشته باشی؟ بخوای برادرت رو خفه کنی؟ آره بعضی موقع‌ها میگم کاش نبودن، کاش من فرزند اینا نبودم … تو دلم میاد نکنه من اصلا فرزند این خانواده نیستم. احساس ناخواسته بودن دارم، احساس لجن بودن دارم. مراجع در واکنش به درخواست درمانگر به صورت مبسوط به مطالب شخصی می‌پردازد. اما به آن اشتیاق ندارد و مکانیکی، اجبارگونه و غیر راغب پاسخ میدهد. فکر کنم مفهومه دیگه، شما پرسیدی و منم جواب دادم. بله. دیگه ؟سوالی دارید؟ بفرمایید.. ولی در این مرحله خیلی اشتیاقی نداره صحبت کنه و در پاسخ به درمانگر صحبت می‌کنه …سوال می‌کنی کی بود؟ کجا بود؟ چه جوری بود؟ کی اتفاق افتاد؟ جواب شما رو میده ولی خودش اشتیاقی نداره، به نظر میاد داره درس پس میده و یک جور اجبار گونه هست. یعنی هنوز experience رو دوست نداره بیاره بالا، کلامی کنه. تو مرحله‌ی بعد مراجع یا به صورت خودخواسته، یعنی شما ازش نپرسیدی خودش میگه… حالا ما می‌تونیم مصاحبه ها رو رکورد کنیم و ببینیم. خودش از مطالب شخصی سانسور شده اش بدون اینکه شما بپرسید میگه. به صورت خودخواسته به مطلب شخصی، مربوط می‌پردازد و درباره ی آن توضیح می‌دهد. یا اینکه درباره‌ی مطالب شخصی با احساس و اشتیاق صحبت می‌کند، اما نه هر دو حالت. یعنی هم با احساس و اشتیاق و هم خودخواسته. یعنی یا شما پرسیدید اون خیلی مبسوط توضیح داده.. آره راجع به خودکشیش. یا اینکه خودش یه کلام اومده یه مطلبی رو گفته. گفته در ضمن بچه که بودم خیلی احساس گناه میکردم در مورد خودارضایی.همین… البته می‌گم شما نمی‌خواد این لایه‌ها رو حفظ کنید، این برای اون مغز هایی که حوصله‌ی حفظ کردن ندارند ..خبر خوبیه. این مهم نیست، این صرفا برای طبقه‌بندی خودشه شما ممکنه بخواید عمق بسنجید ولی اون عمق‌سنجی رابطه‌ی در واقع درمانی رو میگه. ترواکس” و کارک هوف” میگن تو مرحله‌ی بعد این میشه، مراجع هم با اشتیاق و احساس و هم خودخواسته درباره‌ی مطالب شخصی مربوط، یعنی مطالب سانسوری صحبت می‌کنه. شما چیزی نمیگی خودش شروع می‌کنه با اشتیاق میگه، نکات منفی رو میگه . هنوز یادتون هست؟ ابتدای ساعات امروز گفتیم راجرز میگه که ما accept میکنیم، گوش میدیم، قضاوت نمی‌کنیم، سرزنش نمی‌کنیم، تا بیمار همه‌ی هیجانات و احساسات و باورهای منفیش رو بیرون بریزه. و در موردش سوگیری نداریم. این یعنی داره دیگه خودش می‌ریزه بیرون، یعنی رابطه‌ی درمانی عمیق شده و بیمار هی هر جلسه میاد و این صحبت ها رو می‌کنه. مطالب درون خودش رو آشکار می‌کنه . ولی یادتون هست گفتیم این هنوز کامل نشده، بیمار فقط داره هیجانات منفیش رو بیان می‌کنه. احساسات منفیش. و فراموش نکنید یه جایی اشتباه میشه اینه: فکر می‌کنید مثلا میگه من depress هستم این خیلی هنره نه ! ببین باید اینا باشه : مطالب خصوصی، ارزش‌ها، این احساس اینکه مثلا کاش ازدواج نمی‌کردم، کاش بچه‌دار نمی‌شدم، کاش اصن پزشکی نمی‌خوندم، همیشه دارم فکر می‌کنم کاش مرده بودم، یعنی داره چیزهای خصوصی رو که اون پایین دفن کرده رو داره آشکار می‌کنه. ولی اینا هنوز کافی نیست، ترواکس” و کارک هوف” میگن همینجور که رابطه عمیق میشه، درمانگر غیر جهت دهنده است. Non directive قضاوتگر نیست، عمق بعدی به دست میاد. مراجع مطالب شخصی مربوط را مطرح کرده و درباره ی ‌آنها بحث و جستجو می‌کند و دیدگاه‌ها، احساس‌ها و معانی جدیدی کشف یا پیدا می‌کنه. یعنی میگه می‌دونید همواره نسبت به این که پدرم اینقدر فقیر بود احساس تحقیر می‌کردم، سرزنشش می‌کردم تو دلم، به شانس خودم نفرین میکردم، مرده شور این زندگی رو ببرند. چرا من باید فرزند این خونواده‌ی ضعیف و بی همه چیز و ناتوان و درمانده باشم؟ راجرز” می‌گفت وقتی چیزای منفی رو بیرون میریزی، احساسات منفی پشت بندش مثبت‌ها میاد و اگر درمانگر اونا رو بگیره به رشد کمک میکنه. به همین دلیل طرف ممکنه پشت‌بندش اینا بیاد، ولی الان که دارم فکر می‌کنم حس میکنم خیلی دوستشون داشتم، بهشون بدی کردم، انقدم بد نبودن، نمی‌دونم چرا اون زمان اینارو خیلی حقیر و توسری خور میدیدم!! ولی الان حس کردم آدمای شریفی بودن… آدمای زحمت کشی بودن…نمیدونم یه دفعه تو دلم احساس کردم دوسشون دارم، فقط هم نفرت ازشون نیست… یعنی مطالب جدیدی رو جستجو می‌کنه، اگه ویتگنشتاین” رو بخوایم بپذیریم… این نیست که اون تو اینا هم بوده ریخته بیرون. بلکه ساخته شده …تجربه ساخته میشه، نه اینکه فقط بیرون ریخته بشه . رو کلام بیمار ساخته شده، یه بلورهای جدیدی از تجربه شکل گرفته. مراجع درگیر جستجوی فعال درون خود است و ارزش‌ها، احساسات، ارتباطات، ترس ها، انتخاب‌ها و درک دیگران را بررسی می‌کند. جتی ممکن است به تغییر در درک دیگران هم برسه. یه جور یه تحول پیدا می‌شه، دیگه خودش اتونوم میشه، کاری به کار شما نداره. از جلسه که میره بیرون در مورد وجود خودش، وجود دیگران، جهان دیگران، درک جهان دیگران، تلاش می‌کنه . یعنی رشد در اون حوزه اتفاق افتاده. ترواکس” و کارک هوف” معتقد بودند به این طریق شما می‌تونید پیشرفت بیماران رو نگاه کنید. از بیمار بسته‌ی rigid ، که هیچی خودش رو باز نمی‌کنه، هیچ تجربه‌ای به سطح نمیاد… تا بیماری که به زور، به زور سوال و دگنک یه چهار کلامی به سطح میاد، اونم خیلی مکانیکی تا کم‌کم با اشتیاق بالا میاد و پشت بند بالا اومدن ها معانی جدید به دست میاد و کم‌کم طرف یک جستجوگر درون خودش میشه. این نظام در واقع شکل‌گیری رواندرمانی راجرزی است. خب پس دیدید که ارزیابی‌های مختلفی هست ولی بعدش چی شد؟ سال‌های هزار و نهصد و هشتاد …اینا تقریبا تو سال‌های هزار و نهصدو هفتاد اتقاق افتاد. تو سال های هزار و نهصد و هشتاد، انتقاداتی به درمان راجرز” شکل گرفت و یه مقداری واکنش‌های مخالف به وجود اومد. مثلا انتقاد به این که می‌گفت شرط لازم و کافی بودن رابطه‌ی درمانی. یادتونه گفتم necessary and sufficient . گفتن مگه میشه؟ شما فقط وارد یک رابطه‌یaccepting ,Unconditional positive regard بعد طرف رشد میکنه ؟ این خیلی رمانتیکه!! مگه میشه؟ آدما خیلیاشون تغییر نمیکنند. به همین دلیل این جمله رو پیروان راجرز” اومدن اینجوری اصلاح کردن، گفتن شرط لازم و کافی نیست ولی خیلی کمک می‌کنه. و بیانیه‌ی امروزشون اون معتدل ها، اون تجدیدنظر طلب‌ها، اون کمتر افراطی‌ها بخوایم بگیم چون راجرز” به نظر میومد به سمت یه افراط‌گری داره میره، خیلی دیگه داره ایده‌آلیستیک، خیلی انسان گرایی داره فکر می‌کنه. در واقع همکارانش، شاگردانش اومدن گفتن آره رابطه‌ی درمانی خیلی مهمه. Empathy خیلی مهمه. ولی نه لازمه نه کافی! فقط یه تسهیل کننده‌ی خیلی جدیه. انتقاد دومی که بهش وارد کردن این بود که شما خیلی از این چیزایی رو که میگین خاص یک فرهنگه منطقه‌ای و موضعی در آمریکاست. همه‌ی جهان اینجوری سلامت روان رو تعریف نمی‌کنند. اینجوری نیست که هر انسانی بگه من خودم به درستی اعتقاد دارم. مقهور دیگران نباشم یه جوری دهن‌بین نباشم . این یه کماله، تو خیلی از فرهنگ‌ها… ادامه دارد…
Document