… خودیاری، تولد دوباره، NA این جمله رو زیاد میشنوید جدا شدن از مواد راحته، دور ماندن از مواد سخته. یعنی من میتونم به هر زوری هست به هر تلاشی هست یه ماهی برم کمک یه کاری بکنم از مواد بکنم از خودم دورش کنم ولی نمیشه ازش دور موند، هفت ماه بعد هشت ماه بعد یه اتفاقایی تو ذهن میوفته که من دوباره میرم طرفش. نه تنها ویلیام میلر” بلکه بخش عمدهای از رواندرمانیها به خصوص اونایی که تو قضیه اعتیاد هستن رو این فاز دوم میلنگد، یعنی طرف کنار میذاره، عاری از مواد میشه، آزمایش منفی هم به دست میاره، خماریش هم فروکش میکنه ولی اکثرا میبینی تو برنامهها میگه خیلی خب ما دیگه الان خیلی چیزی نداریم. فقط دوستان عزیز یادتون باشه دینامیکی که برای اون مرحلهی ایجاد تغییر بوده با دینامیکی که برای حفظ تغییرهست فرق داره برای همین که یه مقداری شما میبینید که سبک عوض میشه. یکی از تغییرات اینه : دادن اطلاعات و راهنمایی. یعنی تو این فاز دیگه شما همش سوال نمیکنی، همش سوال باز مطرح نمیکنی، همش reflect یا انعکاس نمیکنی، یه ذره فعالتر میای جلو شروع میکنی یه چیزایی به مشتری میدی به مراجع یه چیزایی میدی که یکی از اونها اطلاعات شماست. من میدونم که راه درمان اینه، من میدونم متادون این فایده رو داره، من میدونم سم زدایی این تغییرات میفته و اون ژست متخصص، نقش متخصص شما در این فاز برجسته تر میشه. خب وقتی شما میخوای آدما رو به نوعی مشاوره بدی، راهنمایی کنی میگن سه سبک برخورد وجود داره دقت کنید! ربطی به مصاحبه انگیزشی نداره پدیدهی کلی در مشاوره و روان درمانیه. یک : سبک directing یعنی اینکه شما مدیریت میکنی قضیه رو. بیمار یا مراجعه دنبال شما میاد شما تصمیم میگیری، شما تصویب میکنی و شما به بیمار ابلاغ میکنی که اجرا کنه به این میگن سبک directing . تو پزشکی ما سبک directing خیلی داریم. یه جراح کاملا سبکش directing میگه فردا شما ناآشنا میای، معذرت میخوام سوال زیادی موقوف، اونجا میشینی، این وسایلم تهیه میکنی، سر ساعت مراجعه میکنی دیگه حرف نمیزنی. من خودم همه چیو اجرا میکنم. یا تو خیلی از موارد پزشکی سبک directing . سبک دیگه following که در واقع شما دنبال بیمار راه میفتی. خیلی موارد این رو برای دامن زدن به خلاقیت در کودکان و اینها میگن… اون هرچی دلش میخواد انجام میده، هرکاری بخواد انجام میده و شما اون رو دنبال میکنی و مرتب بهش feedback میدی. حالت سوم guiding در واقع اینجوری guidingرو توضیح میدن. I help you sole it yourself من کمکت میکنم خودت مسئله رو حل کنی. میبینی من کمک میکنم که خودت حل کنی، تو این من برات حل میکنم، ولی در اینجا من فقط کمکت میکنم، بهت اطلاعات میدم، بهت feedback میدم تا بتونی خودت مسئله رو حل کنی و در واقع من یک هدایت نامحسوس برات دارم. همون داستان تانگو رو دوباره به یاد بیارید. خب یکی از کارهایی که شما در guiding میکنید دادن اطلاعاته. یعنی به طرف خب طرف میگه من میخوام ببینم به این نتیجه رسیدم برم متادون. شما براش توضیح باید بدید متادون چیه؟ یا نظرم عوض شد میخوام برم کمپ شما باید خوبیها یا بدیهای کمپ رو براشون توضیح بدید یا من میخوام رژیم غذاییم رو متمرکز کنم رو خوردن سبزیجات خالی و اصلا دیگه گوشت نخورم. شما باید اینجا اطلاعات بدید و اطلاعات شما گاهی به هدف تغییر اوست، following نیست که هر کاری کردی برو این مدل راجرزی نیست، شما فعالتر باید باشید. هنگام دادن اطلاعات میگن این نکات رو رعایت کنید. تحمیل نکنید. اگه یه چیزی رو بهش میخواین بگین، بگین ببین متادون هم دارم بهت میگم عارضه داره و برای شما مناسب نیست. نه اینجوری نباید بگی. شما بگید ببین متادون برای افراد در این سن معمولا با پوکی استخوان همراه میشه و شما در شرایطی هستی که در ریسک پوکی استخوان هستی. انتخاب با خودته ولی حواست به این نکته باشه. قبلا نظر و اجازه مراجع را بخواهید. این خیلی نکتهای که توی text ها زیاد مینویسند. قبلا نظر و اجازهی مراجع را بخواهید. مثلا بحث متادون پیش میاد میگه من اجازه دارم در مورد متادون یه راهنمایی بهت بکنم؟ میگن این حرکت خیلی اثر empathic خوبی داره. یعنی قبل از این که بخوای یه اطلاعاتی رو به یکی بدی ازش اجازش رو بخوای. من اجازه دارم در مورد این سبک رژیم گرفتنتون چندتا نکته رو بهتون بگم. آیا مایل هستی نظر منو در مورد این روشی که داری مواد رو کنار میذاری بدونی؟ یعنی برای دادن اطلاعات از بیمار اجازه بگیرید. راهنمایی را در بستر سایر مراجعان مطرح کنید. پس نگاه کن بیا این و این رو با هم تلفیق کنیم. من اجازه دارم یه نکته رو در مورد متادون بهت بگم؟ آیا مایل هستی تجربهی منو در مورد متادون بشنوی؟ من روی خیلی از مراجعان که متادون دادم مشاهده کردم دو هفتهی اول وسوسشون سریع کم شده. پس دیدید؟ اول اجازش رو میخوای دوم سایرین رو میکشی وسط. ما این روشی که پیاده کردیم اگه اجازش رو داریم برات توضیح بدیم اینه که افراد مراجعه میکنند چهار هفته روی رژیم بدون چربی قرار میگیرند و بیشتر بیماران ما که مراجعه کردن همین که تو ماه گذشته مراجعه کردن این کارو کردن. یعنی ارجاع میدی، حواله میدی به سایر مراجعان. به مراجع اجازه یا امکان مخالفت و عدم پذیرش بدهید. میگه خب البته انتخاب با خودته من نمیگم بری متادون، ولی بیشتر اونایی که اومدن متادون این پاسخ رو گرفتن. حالا شما مختاری متادون بخواید یا نخوای. اگه متادون رو نخوای روشهای دیگه میتونه بوپرنورفین باشه، شربت تریاک باشه یا اعزام به مرکز اقامتی TC باشه. یعنی فهرستی از گزینهها را مطرح کنید. از گفتههای خود مراجعه استفاده کنید. به قول خودت میخوای یه روشی رو دنبال کنی که عارضش کم باشه، همون جور که خودت گفتی میخوای یه جوری وزن کم کنی که صورتت نریزه، به قول خودت میخوای یه جوری مواد رو کنار بذاری که به قلبت فشار نیاد. یعنی از حرفای خودشم Quote بیارید. خب میبینید دوستان خیلی از اینا واقعا تکنیکهای ارتباط جمعیه یعنی ربطی به بیمار و درمانگر نداره. شما هم یه مشتری میاد میخواد راهنماییش کنید به خیلی ها آموزش دادن، اولا نظرتون رو تحمیل نکنید، نه این غذا رو باید حتما بخورید، این جنس رو باید حتما بخرید. اگه میخوای نظر بهش بدی ازش بپرسی نمیدونم دقت کردید تازگی ها تو تهران یه ذره مد شده شاید به اینا یاد دادن، من بعید میدونم خودش یاد گرفته باشه. تو فروشگاه میری طرف میاد جلو میگه مایل هستید من کمکتون کنم؟ آیا میخواید من در مورد این دستگاه بهتون توضیح بدم؟ این و من شک ندارم بهشون یاد دادن چون تو هر مغازه ای این رو نمیگن تو اینایی که شرکتین، ال جی سامسونگ اینا میری اینارو میگن. یعنی نظر میخوان و سایرین رو سریع میارن بقیه این کار رو کردن، بقیه این رو خریدن، بقیه از این خوششون اومده و اگر البته مایل نیستید این یکی هم هست و به قول خودتون یه چیزی میخواین که به پولش بیارزه. یعنی از جملات خودش هم در واقع quotation میارید. پس این شد یک راهنمایی برای دادن اطلاعات. اطلاعات رو بیشتر نظر شخصی ندید، بلکه مستندات، fact بدید. یعنی مثلا میگید که ببین متادون این عارضه رو داره، اینجور وزن کم کردن این عارضه رو داره اینجا یه ذره با مغازه فرق میکنه. شما نمیای بگین به نظر من تو بری متادون بهتره، به نظر من شما بری باشگاه طناب بزنی بهتره تا این مدل رژیم بگیری، به نظر من شما سعی کنی چربی هات رو کم کنی، کلسترولت رو کم کنی و داروهای ضد فشار خون بخوری بهتره. به نظر نه fact بدید و اینجا یه ذره میتونید نقش متخصص رو پررنگتر بازی کنید. میگید متادون در افرادی که بالای چهل سال بودن هیچ عارضهای دیده نشده و از اونجایی که شما مثلا پنجاه و پنج ساله دارید این یه مزیت برای شما حساب میشه یا این مدل مثلا ورزش کردن در سه ماه نشون داده شده ده کیلو وزن کم میشه و از اونجا که شما کل وزنی که میخوای کمک کنی ده کیلوء من فکر میکنم این براتون خوبه. اطلاعات بیشتر نه نظر شخصی بلکه مستندات باشد. کاربرد، تفسیر و معنی اطلاعات را به مراجع محول کنید. یعنی چی؟…