… کلام تغییر داد؟ چقدر اون تعهد داد برای تغییر؟ متعهد شدن برای تغییر. یا چقدر مقاومت نشون داد؟ چقدر در مقابل تغییر کلام منفی ابراز کرد؟ و اینها رو میتونن در واقع آنالیز کنن. که مثلا هر قدر MICO بیشتره، هر قدر شما MICO بیشتری به کار میبری کلام تغییر بیشتر مشاهده میشه یا هر قدر اون روح مصاحبهی انگیزشی یادتون هست ؟ Collaboration ، evocation partnership ، compassion ، هرچقدر اونا بیشتر هست کلام تغییر هم توی صحبتها بیشتر هست. پس دیدید مصاحبه انگیزشی رو میشه به دو روش بررسی کرد. یکی اینکه اصلا اصولا خودش چقدر کارایی داره؟ چقدر در کاهش مصرف مواد مخدر؟ چقدر در کنترل بعضی رفتارها موثره؟ و دوم این که وقتی اعمال میکنیم تکنیکهای خاصش رو به کار میبری، MICO ، مصاحبه انگیزشی، reflection و غیره.چقدر کلام تغییر رو بیشتر میبینی؟ و مثلا چقدر باعث تغییر رفتار میشه؟ اینا مقالاتی هست که من نمونههاش رو در در واقع DVD تون گذاشتم. بزارید فقط تو انتهای بحثمون که دیگه چند دقیقه بیشتر نمونده به یکی از یافتههای جالب اشاره کنم. یکی از یافتههایی که مکرر داره تکرار میشه. اونم اینه… دیدم تو جریان یک مصاحبهی انگیزشی وقتی شما نگاه میکنید معمولا بیماران شروع میکنند کمکم کمکم کلام تغییر رو نشون دادن، یعنی از یه حالت مقاومت به سمت کلام تغییر حرکت میکنند و اینا دهکهای مصاحبه هست. مثلا تو دهک اول یعنی اگه مصاحبه مثلا سی دقیقه هست دهک اول میشه سه دقیقهی اول، خیلی کلام تغییر نمیبینی ولی اون وسطا کلام تغییر بیشتر میبینی و بیشترین مقدار کلام تغییر رو شما در انتها میبینی. اگه مصاحبه انگیزشی رو درست انجام بدی. پائول آمبراین” که گفتم یکی از شاگردان ویلیام میلر” هست یافتهی جالبی رو نشون داده، نشون داده الگوهای مختلفی تو مصاحبه انگیزشی وجود داره میگم برای اونایی که پایاننامه، پژوهش اینا میخوان چیز بدی نیست. که مثلا اومده بعضی مصاحبه ها دیده اینجوریه… همچین الگویی رو طی میکنند. بعضی مصاحبه ها همچین الگویی رو طی میکنند، تو دو دهک اول، سه دهک اول بیمار حسابی از تغییر حرف میزنه، بعد مقاومت میکنه و بعد دوباره از تغییر حرف میزنه و بعد دوباره مقاومت میکنه. فکر کنم شما مصاحبه کردید این صحنه رو دیدین… مثلا پنج دقیقه اول هی صحبت میکنی که من باید تغییر کنم، نیاز دارم تغییر کنم، میل دارم تغییر کنم، از فردا میخوام تغییر کنم بعد دوباره ضد حمله میاد ولی نمیتونم! من چه جوری تغییر کنم؟ من امکانش رو ندارم! من توانش رو ندارم! بعد دوباره میاد بالا و دوباره میاد پایین. آمبراین” چیز مهمی که نشون داده بود اینه… که بیشترین چیزیکه پیشبینی میکنه مراجع شما، وارد تغییر بشه روز بعدم بیاد درمان و در واقع اون حرفایی که زده عملی کنه دهک آخر مصاحبست. یعنی اگه شما یه جلسه ی سی دقیقهای گذاشتید اون سه دقیقهی آخر تو مذاکره تعیین کنندهست، اگه تو سه دقیقه آخر با کلام تغییر رفت بیرون، با اون میل به تغییر، احساس توانمندی به تغییر، darn یادتون هست؟ اون خلاصه ی darn-C ، desire میل، ability توانمندی، reason دلیل، need نیاز و commitment به تغییر. اگه اون لحظهای که داشت میرفت بیرون از اون حرفا میزد این احتمالا ترک میکنه. ولی مثل این ببین این آخرش خیلی پررنگ رفته، ولی اگه تو اون لحظهی آخر که داره از در میره بیرون دوباره غرغر آخه نمیشه… حالا من چیکار کنم… خب این مشکل من چی بگم… حالا اونو بذارم بگه… میگه کار خراب میشه و جالبه به عنوان مثال پژوهشی تحلیلی که کرده بود رفتار بیمار تو اینجا خیلی تعیینکننده نیست. یعنی تو اون دهک های اول، اون ده درصد یا بیست درصد آخر که تعیین میکنه که بازی چه جوری جمع میشه. آیا با کلام تغییر جمع میشه؟ یا بیکلام تغییر؟ مثلا کلام تغییر که اینجا میگه خیلی به درد نمیخوره کمکی نمیکنه… چیزی رو پیشبینی نمیکنه یا این سیری که اینجا داره، مثلا اگه همینجوری هم رو به بالا باشه خیلی تعیینکننده نیست، اون چه که تعیین میکنه که این لحظهی آخر چی میشه؟ برای همین خیلیا میگن جلسهی مصاحبه انگیزشی پیچیدهترین و مهمترین بخشش اینه که آخرش رو خوب جمع کنی، یه جوری وقتی رو کلام تغییره… وقتی روی تو فکر تغییره اونجا ختمش کنی… واینستی تا اینی که در واقع دوباره مقاومت شکل بگیره، اون موقع جلسه رو ببندی. مثل اینایی هست که میگن قهرمانای ورزشی مثلا کشتیگیره، میگن وقتی تو اوج هستی مثلا ول کن… واینستا دیگه همهی بازیها رو ببازی اون موقع از بازی دور شی. اینم میگن مصاحبه انگیزشی باید آخرش قشنگ تموم بشه. طیش خیلی مهم نیست. خب اینا یه سری ریزهکاریهایی بود که گفتم برای دونستنش شاید بد نباشه برای شما. خب فک کنم دیگه تموم شد یه DVD نسبتا طولانی بود فکر کنم پنج، شیش ساعت وقتتون رو گرفت امیدوارم براتون قابل استفاده بوده باشه و گفتم اون نقیضش رو من براتون متعهد هستم که برطرف کنم و اون هم تقصیر من نیست دوستان عزیز، داستان اینکه مصاحبه انگیزشی واقعا آخر در واقع فاز دومش خیلی در واقع پررنگ نیست و خیلی از دوستان عزیز، همکاران عزیز میگن تو فاز دوم ما مشکل داریم، طرف وارد تغییر شده، تغییر رو شروع کرده و حالا همش ریزش میکنند، تو درمان نمیمونن. اون با مصاحبه انگیزشی فرق داره. باز یه نکتهی خیلی مهم دیگه که میلر” به اون اشاره میکنه. میگه اگر بیماری تو فاز دوم هست، خب روح فاز یک رو باید حفظ کنی یعنی باهاش مقابله نمیکنی نمیدونم اتونومی دست خودش هست، همیشه سعی میکنی که ترازوی تغییر رو مطرح کنی غیره وغیره وغیره… پس روح مصاحبه انگیزشی و رفتارهای همسو با مصاحبه انگیزشی رو باید ادامه بدید. ولی بیش از حد درجا زدن بر روی مسئلهی نیاز به تغییر، دلایل تغییر، یا reflect کردن، انعکاس دادن مشکلات، نمیدونم ریشههای تصمیم بیمار به تغییر سازنده نیست. یعنی باعث میشه بیمار جا بمونه . وقتی بیمار حرکت کرد و رفت تو فاز دو شما هم باید باهاش از فاز یک دربیای. واینستید که هی راجب بدی مواد بخواد بگه، تصمیمشو بگه از اونی که هست خیلی جمع و جورتر کنه. حالا که دیگه تغییر کرده دیگه تغییر شروع شده پس بیش از حد تو فاز یک شما نگهش ندارید. پس برای فاز دو من باید جداگانه برای شما راهنماییهایی رو بدم خدمتتون که امیدوارم اون رو تهیه کنم و خدمتتون خواهم بود. خب چند تا کتابی که تو DVD تون هست دو تا کتاب میلر” هست Motivational Interviewing Preparing People for Change این چاپ دومشه، سال دو هزار و دو این از چاپ سومش بهتره. این چاپ سومشه… اینم تو DVD تون گذاشتم ولی توصیه میکنم اینو بخونید یه مقداری تغییر کرده، مثلا دیدین یه نمونشو اومدن روح مصاحبه انگیزشی رو از سه تا کرده چهارتا یا اومده اون داستان فرایند مصاحبه انگیزشی رو بهش اضافه کرده. ولی خیلی به نظر میاد چیزهای اساسی رو اضافه نکرده و یه مقدار آخرش رو شلوغ کرده و حتی اگه شما حس کرده باشید آخر این DVD یه مقدار درهم برهم شد چندتا چیز سریع براتون توضیح دادم مال اینه که چاپ سومش به اندازهی چاپ دومش شیوا و گویا نیست. ترجیح داده چاپ دومش رو بخونید. متاسفانه باید بگم یه مقدار افول کرده به نظر من. حتی یه جاهایی میبینم کلامش یه ذره بازاری شده، مثلا اومده فاز دو رو توضیح بده یه جایی Quotation آورده که من نپسندیدم به شخصه حس کردم سخیفه، میگه فاز دو مثل جوش دادن معامله است که تو فاز یک شما میاین میپرورونی طرف رو حسابی تطمیعش میکنی، راضیش میکنی که بیاد معامله فاز دو این که بیا بریم بشینیم سر قرارداد، آدم یاد بنگاهها میفته که میبرن این خونه اون خونه نشون طرف میدن اینا راضیش میکنن بعد که تا راضی شد سریع میبرنش اتاق قرارداد بشین قرارداد ببند و اونجا یه جوری هولن که کمیسیونشون رو بگیرن و آدمم یه ذره نگران که اینم اینجوری شده. متاسفانه باید بگم فاز سه ش به نظرمن چاپ سه ش افول کرده و اون فاز دو رو اومده یه جوری خیلی سرهمبندی ارائه داده و مضاف بر اینه که یه سری اصطلاح هایی رو آورده که بیشتر گیجکننده است. کتاب خیلی بهتر چاپ دومش هست. کتاب دیگهای هست که این بینهایت از نظر عملی به شما کمک میکنه یک workbook کتاب عملیاتیه توش chart داره، جدول داره من خیلی از این مثالها رو از تو این درآوردم. Building Motivational Interviewing Skills در واقع مهارتهای مصاحبه انگیزشی نوشته دیوید روزنگرین” هست…