سلام عرض میکنم خدمت دوستان و همکاران عزیز جلسه چهارم از مبحث شبح سرگردان آرتور ینسن رو دنبال کنیم . اگر مبحث جلسهی قبل رو دنبال کرده باشید فکر کنم میپذیرید که واقعا یه بحث جدیه! میدونید یک چالش جدیه خب حالا با این data ها و با این ادعاها باید چیکار کنیم ؟ یعنی اینا دارن میگن که هوش قسمت زیادیش ژنتیکیه، بین ملتها هم یکسان توزیع نشده، بعضی ملتها هوششون پایینتره بعضی اقوام نژادها پایینتره و در واقع هوش هم خیلی از پارامترها، خیلی از عوامل رو توضیح میده . پس این که ما دنبال این هستیم که چرا بعضی کشورها اینقدر ترقی کردن؟ اینقدر رشد کردن؟ مال IQ بالاتر ملتهاشون دیگه. یا مثلا چرا هر کاری میکنند سیاهپوستهای آمریکا درواقع با وجود این همه تلاشی که شاید بگم صد ساله دارن میکنن برای برابری و امکانات مساوی بازم نمیتونن اون جایگاهی رو که ازشون انتظار میره در جامعه داشته باشند؟ همین مسئله در کشورهای دیگه هم وجود داره . خب حالا میگم من چرا به این مبحث انقدر علاقهمندم ؟ چون میدونید که وقتی دادهها با هم نمیخونه یا شما احساس میکنید یک جای کار میلنگه اونجاست که شما به تفکر واداشته میشید و اونجاست که شاید یک paradigm shift و یک shift در درک ما از جهان شکل میگیره والا اون سیستم سنتی که میگه قسمت زیادی از صفات ما، صفات رفتاری و شناختی ما ارثی ست و خیلی هم خوب پذیرفته شده و میبینید الان یک مسابقهای هست در کتابهای روانپزشکی، روانشناسی برای پیدا کردن ژن هوش، ژن پرخاشگری، ژن مسئولیتپذیری، ژن اضطراب، ژن بیماریهای روانپزشکی و از اون طرف باور عمیقی وجود داره که بخش زیادی از این ها بیولوژیکه و از طریق وراثت به ما منتقل میشه میبینید که همینجوری زنجیره که ادامه میدی یه جاهاییش به چالش میخوری که یکی از این چالشها همینه که من خدمتتون گفتم . خب بیاین بحث رو ادامه بدیم و امیدوارم یه مقدار شما جذب بحث شده باشید و تا انتها با من همراه باشید چون اگه اینجا شما بحث رو قطع کنید میتونید من رو متهم کنید که تا اینجا هر چی که گفتین نژاد پرستی بود، پس ماهم بریم بساطمون رو جمع کنیم هیچ امیدی هم به پیشرفت منطقهمون نداشته باشیم . خاورمیانه دیدی که روی اون شاخص خیلی رنگش تیره نیست و این هم که میبینی چین و ژاپن و کره دنیا رو بلعیدن و اینقدر سریع دارند پیشرفت میکنند در واقع شاید مال اون IQ ده شماره بالاتره دیگه و حتی فکر میکنم این بحرانی که اخیرا پیش اومده همین گسترش ویروس کرونا و این که اونور یه جور مقتدرانه جمع و جورش کردن ولی بقیه دنیا یه جوری توش موندن ممکنه یه عده بگن که خب همینه دیگه نگفتم هوش بالاتر همین نتایج رو هم داره. ملتی منضبط و ملتی باهوش و سازماندهی شده و به خوبی مسئولیت پذیر بیایم بحث رو دنبال کنیم . رو اسلاید بیست و هفت هستیم این عکسی که شما میبینید عکس آقای ریچارد لین” هست که این به مناسبت هشتادمین سال تولدش این ویژه نامه ، این کتاب چاپ شده و ادیتورش هلموت نیبرگ” که در واقع چون این ها مال اروپای شمالی هستند نیبری” خونده میشن برگ” خونده نمیشن نیبری” خونده میشن هلموت نیبرگ” در واقع این ویراستاری کرده این جلد رو البته در این کتاب دیگه از صاحبنظران خیلی معروف امضاکننده مقالهی هزار و نه صد و نود و چهار خبری نیست مثلا رابرت پلومین” که شاید خوشنامترین اونهاست و الان نویسنده و مولف کتابهای عمدهی ژنتیک رفتاریست هیچ مقالهای نداره، هوش شناسان عمده هیچ مقالهای ندارن و در واقع اینا میگن که نه دیگه ببین شما از هزار و نهصد و نود و چهار بعد از کتاب هرنشتاین ” و موری” اون the bell carve اون منحنی زنگوله شما هی داری مرتب این فکر رو افراطیتر و افراطیترش میکنی. ولی جالب اینه که اونایی که به اینا نقد دارن مثل من میگن یه جای کار میلنگه ولی نمیتونن جوابی پیدا کنن. یعنی مثلا نمیاین بگن که نه data تون غلطه ما رفتیم تست گرفتیم یه جور دیگه دراومد یه بهانههای دیگه میارن، یه جوابای دیگه میارن که من میخوام حالا بگم این جوابها و پاسخی که به اینها داده میشه رهگشای علم روانشناسی و روانپزشکی خواهد بود و مارو چندین پله امیدواریم جلوتر ببره، درک ما رو از ذهن و مغز. چون ببینید اینا یه چالش، یه پارادوکسی یک ampass یک بن بست درست کردن. بیایم یه ذره بیشتر با عقاید اینا آشنا بشیم یه چند دقیقهی دیگهای از وقتتون رو بگیرم. خب در واقع ریچارد لین” یک نظریهی جالب داشت و میگفت که حالا چرا این هوش بعضی اقوام پایینتره و بعضی ویژگیهای دیگه تو اینها دیده میشه؟ اون یک استفادهای میکنه از چیزی که متخصصین تکامل و بیولوژیستها مطرح میکنند من در اینجا براتون نوشتم. که جالبه برخی جانداران به تولید بیشتر فرزند اقدام میکنند و برخی به افزایش کیفیت فرزندان و کاهش تعداد. حالا اینجاش که میرسه دیگه یه عده میگن نه دیگه شما داری سفسطه میکنی، از اون حوزهی علم خالص داری خارج میشی آمار نیست اینا دیگه یه فرضیات یک speculation هاییه که بعضیاش wild . حالا اینا چی میگن ؟ این رو میگن تو این اسلاید نگاه کنید. میگن ما هر چه در اشل تکاملی میریم جلوتر و تواناییهای هوشی افزایش پیدا میکنه فرزندآوری و فاصلهی بین فرزندان کمتر میشه. شما این طرف یک الگوی R داری که بالا بردن rate فرزنده . یعنی معتقده من از نظر تکاملی اینجوری ژن خودم رو جلو میبرم تا میتونم فرزند میارم در مقابل هر چی که شما میبینید مثلا شما فرض کنید بعضی موجودات ابتدایی تر در سال مثلا هشت هزاربار تخم میزارن یا هشت هزار تا تخم میزارن مثلا ماهیها . قورباغه دویست تا فرزند در سال تولید میکنه ، خرگوش دوازده تا در سال تولید میکنه و در واقع این شیر و ببر و پلنگ سالی دو تا تولید میکنند و به میمونها و شامپانزه و حیوانات عالیتر میرسه سالی یه دونه تا کمتر به صورت هر پنج سال یه بار یدونه میارن . اون ادعاش اینه نظریهی ریچارد لین” هست که تکامل همینجور که میره جلو و هوش افزایش پیدا میکنه سیاست و استراتژی به سمت این میره فرزند کمتر با کیفیت بالاتر و هر چقدر این طرف حرکت میکنه ادعاش به این هست که تولید انبوه ولی مراقبت کمتر، کیفیت پایینتر یعنی اون قورباغهای که دویست تا در واقع فرزند در سال تولید میکنه خیلی به فرزنداش نمیرسه و فرزندان خیلی هاشون دارای نواقص مادرزادی و اشکالات تکاملی هستند و خیلیاشون نفله میشن و این ادعاش بر اینه که آره در واقع مسئله به این صورته و به همین دلیل اینجاش میگم شما جالبه که وارد نظریهی sexuality میشین حالا این مباحث رو خواهش میکنم شما تو ذهن نگه دارید. چون من میخوام تو درسنامههای دیگه از این استفاده کنم و اون دیدگاه و باوری که به نظر من انقلابیه و روشنگره و باعث تحول درک ما از بیولوژی و ذهن میشه رو به تدریج خدمتتون ارائه بد. م باز شما اینجا یک سفسطه میبینید که در واقع این سفسطه ادعاش بر روی یه سری یافتههای ژئولوژی و بیولوژی حیوانیست. خب میگه وقتی شما هوش بالاتر دارید پس کنترل جنسیت بیشتره و کمتر درگیر رفتارهای جنسی هستی چون فرزند آوریت خیلی قرار کم اتفاق بیفته، کمتر باید ذهنت با مسائل جنسی درگیر باشه و اینجا میاد باز این اسلاید رو نشون میده . حالا ببینید دیگه شما دیگه فکر کنم اینجا دیگه سفسطه هارو دارید میبینید… که مثلا آفریقاییها شیوع HIV درشون هشت درصده سیاهان آمریکا دو درصده کارائیب کمتر از دو درصده آمریکای لاتین نیم درصده سفیدپوستهای آمریکا چهار دهم درصده همینجور میای پایین جالبه آسیای جنوب شرقی کمترین میزان HIV رو داره و در واقع این ادعا میکنه اینه که ببین هوش با خویشتنداری جنسی رابطهی مستقیم داره. انسانهای باهوش خیلی کم رابطه جنسی دارن، خیلی خویشتندارن، تنوعطلبیشون پایینه و در نتیجه این آدمها کمتر فرزند میارن ولی وقتی فرزند آوردن فرزند خیلی مثلا برومندتری رو پرورش میدن و این ادعاش رو در جهت تایید نظریهاش آورده که در واقع هوش کمتر مترادف است با بی بندو باری بیشتر جنسی و عدم داشتن مهار جنسی و درواقع باز این اسلاید رو میاد نشون میده که در هوش ملتها ارتباط معکوسی با در واقع میزان موالیدشون داره. ملتها ی خیلی باهوش فرزندآوری کمتری دارن درصورتی که برعکسه این وجود داره و حالا یه چیز عجیب توش اینه که مثلا میگم این سفسطس و توش یه چیزایی رو در نظر نگرفته که خب خیلی قسمت نمودار پایین اومده خب مال چینه و چین میدونید بخش زیادیش سیاستهای اجباریه دولتیه نه خواستهی مردم یا مثلا این تحولات مال فقط یک برش از جهان معاصر هست، در گذشته اصلا اینجوری نبوده یعنی اتفاقا شما نگاه میکنید ما یک انفجار جمعیت در قرن نوزدهم در کشورهای مرفه داریم و برعکس کشورهای فقیر گاهی اوقات میزان موالیدشون عقب میفتاده. ولی با این حال برای اینکه شما با این سفسطه آشنا بشید من اینا رو گذاشتم خدمتتون و میخوام بگم که ببینید عمق قضیه رو همینجوری بگیرید اگر اون نظریهی سادهانگارانهای هوش رو دنبال کنید چه تبعاتی داره ؟ حالا این یکی رو دیگه عذر میخوام از جمع ولی حیفم اومد از همین کتابها دیده بودم که گفتن خیلی خب پس اونایی که هوش بالاتر دارند خویشتنداری جنسی بیشتری دارند، کمتر درگیر روابط جنسی میشن یعنی بیشتر انرژیشون رفته تو مخشوش، تو مغزشون و صرف اختراع و تولید میکنن اون یکی ها بیشتر صرف رابطهی جنسی و فرزندآوری میکنن . حالا این اسلاید رو نگاه کنید این یکی یه ذره مبتذل هست عذر میخوام ولی این شکلی هست که همین رو اومده بین هوش ملتها و اندازهی آلت تناسلی مردانه نشون داده. در واقع اون ملتهایی که خیلی باهوشن میانگین اندازه آلت مردانه ده سانتیمتر بوده و ملتهایی که کم هوش تر بودن میانگین هفده سانتیمتر بوده. سیاهپوستان و افرادی که توی منطقه خاورمیانه هستند در واقع آلت بزرگتری دارند و ژاپنیها ، کرهایها و چینیها آلت کوچکتری دارند . که یعنی آلت تناسلی اندازهاش با هوش رابطهی عکس داره. خب پس میبینید که ما درگیر چه چیزی شدیم! حالا این گفتم این آخریها رو دیگه محققین برجسته و خوشنام دنبال نمیکنن میگن نه بابا اصلا ببین این عواملی مثل رابطهی جنسی، رفتار جنسی، HIV پدیده ی خیلی پیچیده است این به مسائلی مثل اخلاق، مسائل خویشتنداری، سنت اینا برمیگرده این خیلی بیولوژیک شما این نگاه کرن یه جهش نامردیه ، یک جهش غیر علمیه که شما بیاید مثلا قورباغه رو با انسان مقایسه بکنید بگی قورباغه زیاد بچه میاره، حریصه از نظر جنسی و در نتیجه مغزش کوچیکه هرچقدر حرص جنسی کمتره آدما کمتر به مسائل جنسی علاقه نشون میدن اینا آدمای باهوش ترین . ولی با این حال خواستم بگم که برای چی من میگم شبح سرگردان آرتور ینسن؟ باز دوستان عزیز شما ممکنه بگی خب این آخری ها تو mainstream جریان اصلی روانشناسی وارد نشده درست هم میگید شما همین کتاب رو اینجا خدمتتون گذاشتم دیگه این شاید یکی از مبتذل ترین کتابهاست که در واقع اومدن خودشون برای خودشون تشویقیه درست کردن .هلموت نیبرگ” که توی اون جدول دیدید چهارم پنجم بود از نظر بدنامی اومده برای ریچارد لین” که تو جدول ششم هفتم هست در واقع تقدیرنامه و کتاب یادبود چاپ کرده. خب اینا همش میتونه قابل بحث باشه ولی کتاب هرنشتاین” و موری” چی؟ یا ادعاهای آرتور ینسن چی؟ اونجا گفتیم که یه سری افراد روش دیگه نقدی که آوردن یه ذره میلنگه گیره. میگه هوش ژنتیکیه وبین همه هم یکسان توضیح نشده. این رو میخوای چیکار کنی؟ و این مقولهی نژادی رو چگونه میخواهی جواب بدید ؟ من قبل از اینکه وارد این بحث بشم مثلا یه جا میخوام یه اشارهی خیلی کوتاه بکنم که یه عده مطرح کردن که خیلی راحت بخش زیادی از ادعاهایی رو که شما تا الان شنیدین نفی میکنه. خب موافقید؟ یه چند دقیقه این رو گوش بدید تا ادامهی بحثمون رو بگیریم . یه عده اومدن بررسی کردن که آقا شما اگه داری میگی نژاد سیاه، نژاد آسیای جنوب شرقی، نژاد آمریکای لاتین این مفاهیم چقدر بیولوژیکن؟ چقدر یه مفهومی ما به نام نژاد داریم؟ و در واقع جوابی که درآوردن دیدن بسیار سطحیست… به عبارت دیگر نژاد یک مقولهی بیولوژیک نیست و یه عده گفتن که در واقع طبقهبندی انسانها بر روی صرفا فرم دماغ و چشم و رنگ پوستشان شده نژاد ما اصلا چیزی به نام نژاد آسیایی نداریم، چیزی به نام نژاد سیاه نداریم شما ممکنه همهی سیاه هارو یه جور فرض کنید ولی متخصصین ژنتیک به خوبی نشون دادن که بین دو سیاهپوستی که شما از قاره آفریقا در واقع به صورت رندوم جدا کنید دقت کنید این عرض من رو، شما دو تا سیاهپوست رو مثلا یکی از شاخ آفریقا برداری یکی از آفریقای جنوبی برداری تفاوت ژنوم اینها خیلی بیشتر از تفاوت یکی از اینهاست با یه سفیدپوست اروپایی. حالا اینکه چون همشون سیاهند دلیل نمیشه همشون شباهت زیاد دارند و آنچه که در واقع مطرح کردن اینه که نژاد مبنای بیولوژیک ندارد، نژاد یک سازه اجتماعی- فرهنگی- سنتیست حالا ما عادت داریم همهی چینی ها رو میگیم نژاد آسیایی ، چین و ژاپن و کره رو یه قماش جمع میکنیم در صورتیکه تفاوتهای ژنتیکی که تو خود جمعیت چین وجود داره بسیار بسیار بیشتر از شاید تفاوت من با یه چینی باشه و این خطایست که ما داریم ما از دور نگاه میکنیم میگیم چینیها همشون یه جورن ولی شما اگر فرض کنید امپراطوری چین اجزاش تقسیم میشد شاید شما دهها نژاد چینی میداشتید که تفاوتهای اونها از نظر بیولوژیک در واقع خیلی بیشتر از تفاوت ما با اروپاییها یا ما با سیاه پوست ها باشه. باز گفتم این کتابیه که من توی اینستاگرام معرفیش کردم This Idea Must Die یه کتابی هست که در مورد عقایدی که بشر باید اونا رو دور بریزه و مضر علم هستند و اصلا دیگه نباید بهشون اشاره کرد مطرح شده و از صاحب نظران جهان پرسیده هر کدوم یه چیزی رو بگن . جالبه این مسئلهی نژاد در این کتاب خیلی روش تاکید شده که ما چیزی به نام نژاد نداریم به عبارت دیگه نژاد یک مقولهیconstruct social مثل اینه که شما مثلا بگید عضو یک حزب، خب مثلا شما عضو حزب نازی بودن یک construct یک سازه ی بیولوژیک نیست که شما بیای بگی اعضای حزب نازی مقایسشون کنی با اعضای حزب کارگر یا مثلا توی انگلستان بیای حزب محافظ کار با حزب کارگر رو مقایسه کنی و بعد بگی اینا تفاوتهای نژادی شون، بیولوژیک شون چیه … آره شما ممکنه که مثلا بیای یک بیماری، یک نوع بیماری متابولیک رو biological construct بدونی ولی نژاد یک سازهی اجتماعی است و در واقع مغز ما این ویژگی رو داره که خیلی از امور رو میاد به هم میچسبونه و ازشون یک سازه میسازه بدون اینکه اون سازه مبنای بیولوژیک یا علمی داشته باشه. من بحث بیشتر در مورد این مقوله رو اگر اجازه میدید به یک درسنامهای محول میکنم به نام The categorizing mind که در واقع راجب این صحبت خواهم کرد که مغز ما این ویژگی رو داره که مرتب از هر چیزی میاد دسته میسازه. کتگوری میسازه مثلا وقتی به انسانها نگاه میکنه خیلی سریع میاد اینا رو categorize میکنه categorize یعنی چی؟ یعنی دستهبندی میکنه . میگه که آره نژاد سفید، نژاد سیاه، نژاد زرد در صورتی که این توانایی ذهن ماست که از روی پدیدههایی که خیلی با هم ربط ندارند دستههای مجزا میسازه و کنتراست بین اینا رو افزایش میده. برای همین خیلی از مقولههایی که ما در اجتماع باهاش سروکار داریم این مقولهها در واقع میشه گفت مقولههای ساختگیست. خب اگر اجازه میفرمایید این بحث رو من در اینجا به انتها ببرم. پس تا اینجای کار این مسئله رو بذارید یک جمعبندی بکنم که خیلیا این اعتراض رو وارد کردن که ببینید درسته که تو این همه گفتی نژادی نژادی نژادی ولی اصلا چیزی به نام نژاد نداریم، این خیالپردازی کودکانه تو هست. مثلا شما فرض کنید حتی همین مسئله در مورد قومیتها داریم ممکنه شما بگید بله ما قوم فارس داریم، قوم کرد داریم، قوم بلوچ داریم آره ولی این ها سازههای اجتماعی- تاریخیه سازههای بیولوژیک نیست. در صورتی که مثلا فرض کنید گربه در مقایسه با ماهی یک سازه بیولوژیکه شما واضحا اینا رو داری. ولی این که مثلا بعضی از افراد رو شما بیاید راجبشون اسم بزاری تو اجتماع مثلا بگی این ها تند رو هستن، اینا نمیدونم افراطین، اینا محافظه کارند اینا سازه های است که ذهن ما میسازه مرزبندی علمی نیست و این اعتقاد رو به خیلی از اینها انجام دادند . ولی ادامهی بحث ما سر اینه … خب حالا فرض کنیم داستان نژادی رو گذاشتیم کنار اصلا گفتیم که اینا خیلیاش سوگیریه، ساخت ذهن ماست ما چیزی به نام نژاد نداریم که بخوایم هوشش رو اندازه گیری کنیم . ولی بالاخره این مفهومی که هوش در ژنوم ماست، هوش در واقع در وراثت ماست این رو میخوای چیکار کنی؟ و تفاوتهای بین فردی چقدر درواقع میشه گفت پایدار هستند ؟ همونایی که این رو مطرح میکنن در واقع اونایی که تئوری نژادی دارن میگه فرض کن شما حرفت درسته و این اسلاید رو نگاه کنید نژاد سیاه یک construct social . یعنی یک سازهی مرزبندی اجتماعیه شما برای من توضیح بده که چرا ما هر وقت از این سازهی اجتماعی تست هوش میگیریم پونزده شماره پایینتر از سفیده میفته؟ یعنی اونم یه سازهای اجتماعی دیگه. چگونه هست بین دو سازهی متفاوت اجتماعی ما اینقدر تفاوت پایدار میبینیم ؟ حالا دوستان عزیز ممکنه خیلی سریع به ذهن شما برسه خب شاید مسیر اونوریه یعنی در واقع این تفاوتهای اجتماعی هست که تفاوت هوش رو داره ایجاد میکنه حالا به غیر از اون مقولهی مضحک و میشه گفت مبتذل اندازهی آلت جنسی مردانه بقیهی اینها شاید مسیر اونطرفی هست . در واقع خب ملتهای پولدار، ملتهایی که در واقع مرفهتر هستن خب امکانات بیشتری برای فرزندانشون دارن و درواقع هوش اونها بالاتر است در مقابل ملتهایی که درگیر بیماری هستن، درگیر HIV هستند، درگیر نابسامانیها نابه هنجاریهای اجتماعی هستن خب فرصت رشد و تکامل ندارند در نتیجه هوش پایین تره دیگه . این مسیر کاملا اونوریه اینا چرا اصرار دارن که فلش جهتش اینوره ؟ یعنی درواقع وراثت هست که این رو تعیین میکنه .این از کجا اومده ؟ مبحث بعدی ما خواهد بود . یعنی خواهش میکنم صبر کنید و ببینید که خب دوستان عزیز چرا همه نمیان بگن که خب جهت اونوری دیگه؟ اونایی که فقیرن ، اونایی که شغل خوبی ندارن ، اونایی که تو خانوادههای محروم به دنیا اومدن اکثر خونوادهها پرجمعیت بوده امکانات مالی و اقتصادی براشون نبوده در نتیجه به خاطر فقر و نداری و ناتوانی در تحصیل درست و اینها خب بهره هوشیشون پایینه و هر موقع شما میاین این همبستگی رو میبینی این دلیل علت نمیشه فقط یک همبستگیه . خواهیم دید که اون جریانی مثل آرتور ینسن” یک برگ خیلی قوی رو میکنه، یک برگیه که روانپزشکی بیولوژیک، روانشناسی بیولوژیک، نظریهی تکامل سالیان سال با اون درگیره و ادعا میکنه نخیر جهت فلش اونوریه من به شما ثابت میکنم. خب پس برای ادامهی بحث من یه ذره بازارگرمی کردم ما تا اسلاید سی و چهار جلو اومدیم بقیهی اون رو امیدوارم در جلسهی بعد در خدمتتون باشم . تا جلسهی بعد خدانگهدار.