خب دوستان عزیز قسمت ششم از نگاهی به مقوله ی اعتماد اجتماعی . خب اگه خاطرتون باشه رسیدیم به جایی که قرار شد مبحث اعتماد در ملت ها ر, هم باز کنیم و بهش بپردازیم و جالبه بدونید که این پژوهش هایی که راجع به اعتماد صورت میگیره به نظر میاد تو دو حوزه متمرکزه و البته این دو حوزه از هم واگرا نیستند، نهایتا به هم نزدیک میشند. یکی حوزه ی فردیه، اینه که واقعا یک آدم چی میشه تو زندگیش خیلی اعتماد داره ؟چی میشه آدمیه که غریبه ها رو خیلی غریبه نمیدونه و میتونه بهشون نزدیک بشه . در مقابل یک تعداد آدم هایی رو داریم که به شدت از افرادی که نمیشناسند دوری میکنند و به اون ها بی اعتماد هستند. و اگر یادتون باشه بحث رو از اونجا شروع کردیم که اریک اریکسون” اشاره داشت که این در اون مراحل اولیه ی رشد در واقع ریشه داره و تو هیجده ماه اول شکل میگیره . حالا همین رو یه عده با دید کلان دارن بررسی میکنن. آیا میزان اعتماد به غریبه ها در ملت های مختلف فرق داره و اگر این تفاوت هست این تفاوت ناشی از فرهنگشونه، اون گونه که فرض کنید ویلیام بی من” و ماروین زونیس” راجع به ایرانی ها میگفتند؟ یا این ریشه در یک سری عوامل، فاکتورهای خیلی متنوع اجتماعی داره و خیلی به کودکی ، فرهنگ ما و شیوه ی رشد ما ربطی نداره ؟ این بحث خیلی جالبه. من فکر میکنم پژوهش هایی که در این زمینه صورت گرفته رو بتونم به صورت خلاصه برای شما جمع بندی کنم و تصمیمگیری رو به خودتون محول کنم. خب بیایم ببینیم توی ملت ها آیا تفاوتی هست ازنظر میزان اعتماد یا نه؟ اتفاقی که افتاده اینه که خیلی مرسوم است که مساله ی اعتماد رو میان در قالب یک تعداد پیمایش های مشهور میسنجند و این پیمایش ها بیش از پنجاه – شصت سال است که در واقع در دنیا جریان داره و از ساکنین کشورهای مختلف نمونه گیری میکنند و به صورت تصادفی اینارو انتخاب میکنند، خب طبیعتا همه ی جمعیت رو که نمیتونند پیمایش کنند . بخش هایی از اون رو به عنوان sample به عنوان نمونه جدا میکنند و ازش سوال میکنند. ما چندتا در واقع پیمایش عمده داریم که مرتب به اینا استناد میشه و اصلا شما در اینترنت search کنید بگردید خیلی ساده اینارو پیدا میکنید و اون انواع اطلاعاتی که از این ها هست رو میتونید رایگان دریافت کنید. یکیش WVS هست ، World View Survey و دیگری GSS هست Global Social Survey . اولی میشه در واقع پیمایش نگرش جهانی و دیگری میشه پیمایش در واقع کلی یا جهانی اجتماعی. توی این ها سوالات مختلفی میشه راجب رضایت از زندگی ، راجب میزان درآمد ، سطح تحصیلات و غیره و در واقع یک آماره و خیلی سوالات روانشناسی و روانپزشکی نیستند . در زمینه ی اعتماد هم سوال صورت میگیره و معمولا جالبه بدونید که تو هر دوی این ها اون سوال اصلی همون سوالیه که موریس روزنبرگ” پرسیده بود. که در واقع چقدر به افراد اعتماد دارید ؟همون دو خط سوالی که قبل تر خدمتتون گفتم . ولی قبل از این که این پیمایش هارو بیان با هم مقایسه کنند و در واقع بررسی صورت بگیره ، یک بحثی پیش اومد…که وقتی شما از اعتماد به صورت کلی سوال میکنید، میشه گفت تقریبا دو حوزه بایستی که پوشش داده بشه . آیا منظورت اعتماد به افراد نزدیک و آشناست ؟ یا اعتماد به افراد غریبه ؟ و در واقع متفکرین اجتماعی متوجه شدند که ما کلا دونوع اعتماد عمده داریم . حالا اعتماد های کوچیکترم هست. ولی دو نوع اعتماد و سرمایه ی اجتماعی به صورت کلان وجود داره و یکی از افرادی که خیلی روی این کار کرده فردی است به نام رابرت پوتنام” . رابرت پوتنام” روانشناس و در واقع روانشناس اجتماعی آمریکاییست که بیشتر بعدا با کارهای او آشنا خواهیم شد و او در واقع معتقده که ما شاید بتونیم دو نوع اصطلاح برای اعتماد یا سرمای هی اجتماعی به کار ببریم . چون معتقده که اعتماد یک زیرمجموعه ای از سرمایه ی اجتماعی است. سرمایه ی اجتماعی دربرگیرنده یا وصل کننده نوع اولش که اصطلاحا میگه Bridging یا inclusive social capital حالا inclusive یعنی چی ؟ یعنی این که این بیشتر در بر گیرنده ی قسمت زیادی از جمعیته، در مقابل سرمایه ی اجتماعی حذف کننده یا exclusive social capital . exclusive یعنی این که این سرمایه ی به همه تعمیم پیدا نمیکنه به یک قشر محدودی تعمیم داره . در صورتی که اون نوع inclusive بیشتر فراگیره و به کل جامعه هست و اون لغت Bridging هم که اونجا به کار بردیم ، یعنی مثل پلی گروه های مختلف اجتماع رو به هم وصل میکند. در نوع اول یعنی اون سرمایه ی اجتماعی دربرگیرنده ، بیشتر اعتماد به همه است، به غریبه ها، افرادی که هم زبان شما نیستند، افرادی که ممکنه همکیش شما نباشند، همکار شما نیستند، افرادی که شما نمیشناسیدشون و در زندگی روزمره باهاشون سر و کار ندارید و غریبه حساب میشند. در صورتی که سرمایه اجتماعی حذف کننده یا exclusive یعنی غریبه ها حذف میشند و افرادی که شما باهاشون اتصال نزدیک عاطفی دارید ، اون لغت bonding از اینجا میاد، Bonding social capital یعنی در واقع سرمایه اجتماعی و اعتماد به اون هایی که شما از نظر عاطفی بهشون نزدیک هستید.پوتنام” و خیلی از جامعه شناسان معتقدند که این نوع اول است که در واقع تاثیر عمده ای در اقتصاد، رشد و توسعه داره . اینی که شما به برادر خودت، اینی که شما ذر واقع به همکار خودت، به خود به منشی خودت، به رییس خودت اعتماد داشته باشی شاید اونقدر به توسع هی اقتصادی برنگرده. آدم خب باید برادر خودش ، به همسر خودش اعتماد داره . مهم اینه که آدمی که تو سطح شهر داره تردد میکنه ، مغازه داری که شما اصلا نمیشناسیدش، پزشکی که هیچ وقت او رو ندیدید بتونید به اون هم اعتماد کنید. به همین دلیل در این پیمایش هایی که من اینجا خدمتتون نام بردم، بیشتر تاکید بر اعتماد به غریبه ها است. یعنی اون سوال موریس روزنبرگ” رو اومدن تغییرش دادند و یک بند اضافه کردند که آدمی که برای اول بار میبینیم . یعنی اصطلاح First رو توی زیر مجموعه قراردادند. خب و از همین جهت social psychologist ها اون روانشناسان اجتماعی از مسئله ی شعاع اعتماد هم صحبت میکنند. میگن یعنی اینکه ما فقط مهم نیست که اعتماد رو بسنجیم. چقدر به اطرافیانت اعتماد داری؟ شعاع این، اون radius اعتماد هم مهمه . یعنی آیا شما فقط به نزدیکان درجه یکت اعتماد دارید؟ آیا به کل خانواده اعتماد داری؟ به کل آشنایان اعتماد داری؟ به کل هم محله ای ها اعتماد داری؟ به کل هم صنفیات اعتماد داری؟ مثلا پزشکان به پزشکان اعتماد دارند بعد پزشکان به غیر صنفیاشون به مهندس ها و معلمین هم اعتماد دارند و بعد همینجور این شعاع بزرگ تر بشه. پس خیلی ها معتقد بودند در سنجش اعتماد فقط خود اعتماد مهم نیست ، شعاع اون هم مهمه و به همین دلیل پرسشنامه هایی که طراحی شده که من در اسلاید شماره ی پنجاه و سه یه مقدار به اینا اشاره کنم. شما اگر مشاهده بفرمایید مثلا اومدن T personal رو از T first جداکردند. T first یعنی اعتمادت به کسی که اولین باره داری میبینیش در صورتی که T personal یعنی آدمیه مدت ها باهاش در تماس هستی. یا مثلا پرسشنام هی درواقع General Trust scale رو در واقع میشه گفت مقیاس اعتماد عمومی رو یه inclusive اولش گذاشتند . یعنی این که کسی رو حذف نکنیم . بیایم شعاع اعتماد خیلی وسیع باشه . IGTS سوالاتش بیشتر برمیگرده به آدمایی که شما فقط یه بار تو زندگیت میبینید و امکان این که بعدا باهاشون تماس داشته باشی هم خیلی کمه آیا به غریبه ها هم اعتماد داری یا نه؟ به همین دلیل الان پرسشنامه هایی که یه خورده فراگیرتر از اون پیمایش های ملی و جهانی باشه پرسشنامه ای هست مثلا به نام inclusive general trust scale یا IGTS . که مببینید اون پیشوند inclusive رو داره یعنی دربرگیرنده ، حذف کننده نیست و اومدن همبستگی این پرسشنامه ها رو در اینجا نشون دادند. من از این نمونه جدول ها زیاد در این اسلاید دارم برای اینکه باهاش آشنا بشید ببینید این بالا یه مثلث هست ، که این حجم نمونه رو مشخص میکنه که هر کدوم از این ها مثلا چند نفر اون رو پر کردند. این یکی میانگین نمراتش رو مشخص میکنه، مثلا تو T first دو ممیز یک صدم . T personal سه ممیز سه. به صورت میانگین هست. یعنی شما میبینید به صورت میانگین اعتماد مردم طبیعتا به افرادی که میشناسند بیشتر از افراد غریبه هست . یا این در واقع global social survey همون پیمایش اجتماعی جهانی رو نشون میده که نمره ی میانگین مثلا انقدر بوده. پس این خط وسط نمره ی میانگین رو نشون میده و این یکی ضریب همبستگی های هر کدوم از این ها رو با هم مشخص میکنه که مثلا T first با ، T personal ببینید خیلی همبستگی بالایی نداره ، هیجده صدم هست یا البته شاخص های دیگه هم باز میبینیم که همبستگی هاشون خیلی زیاد نیست ، متوسطه. یعنی شما باید ملغمه ای از پرسشنامه ها رو استفاده بکنید که یک ایده ی کلی دستت بیاد . همینجوری ساده نمیتونید بری از مردم و شهروندان یک مملکت بپرسی که اعتمادتون چجوریه؟ باید زیرمجموعه هاش رو داشته باشین و هر کدوم از این عوامل رو مستقلا تحلیل بکنید و این نمونش.. و اینایی هم که خب طبعا سه ستاره ، چهار ستاره داره اونایی هست که به صورت معنی دار دراومده و میزان معنی داریشون مشخص شده . حالا یکی از مثلا برداشت ها از ملقمه یا بتونیم بگیم از مجموع این ها همچین نموداری دراومده . که از این ها متعدد هست که کشور ها ی خورده پایین بالا میشند، بسته به اینکه شما وزنی که داری میدی مثلا چقدر به IGTS داده باشی؟ چقدر به T first داده باشی. بالاخره T personal و T first چه همبستگی هایی با هم دارند؟ چقدر اون GSS تون باشه؟ ولی این رو به عنوان حالا یه نمونه نگاه کنید. این سطحی از اعتماد،از نوع دربرگیرنده .یعنی اونی که پیشوند inclusive داره رو شما در این جدول، شماره ی پنجاه و چهار میبینید . بازمن عذر خواهی میکنم اونایی که فایل صوتی گوش میدن، طبعا بهتره که یا اسلاید هارو جلوشون داشته باشند یا اینکه از اون نمونه ی تصویری استفاده کنند. ببینید بالاترین میزان های اعتماد ، در سطح ملی مال اون چند کشور اسکاندیناویه، نروژ.. نروژ اون بالا بالاها است…سوئد.. و ببین فاصلشم خیلی زیاده با بقیه یعنی اصلا حالا خواهیم گفت به اینا میگن استثناهای بشری، نروژ ، سوئد و فنلاند و حالا سوییس هم اون بالاست . این چهارتا و بعد کانادا و بعد انگلیس بعد فرانسه بعد استرالیا همینجور میاد پایین. آفریقای جنوبی، هند و ایالات متحده، مجارستان ، آلمان بعد همینجور میاد پایین تا اینکه اعتماد کم میشه .میبینیم هلند و ایتالیا اعتماد زیاد نیست و اینجا انبوه کشورها رو داریم میبینیم، عراق رو داریم، اردن رو داریم، روسیه رو داریم، فیلیپین رو داریم، مراکش رو داریم حتی ژاپن رو داریم، رومانی رو داریم و غیره .. منتهی چیز جالبی که شما نگاه کنید اینه که این منحنی با یک سری عواملی ارتباط داره. مثلا یکی از عواملی که ارتباط داره تولید ناخالص ملی است . حالا به غیر از چند تا استثنا که این پایینتر قرار گرفتند مثل ژاپن. شما شاهد این هستیم که کشورهای مرفه ،سوییس، کانادا ، سوئد، نروژ درآمد بیشتری دارن و بالاتر هستند . باز شاخص دیگه تحصیلاته یعنی هر چقدر ملت ها تحصیلاتشون بیشتره ،میزان اعتمادشون به غریبه ها بیشتره . یعنی ما الان دو تا شاخص توی جهان درآوردیم . پولدارهای تحصیل کرده . یعنی البته این رو من اصلاح کنم ملت های پولدار تحصیل کرده. حالا در تراز فردی من جداگانه بحث خواهم کرد. ولی هنوز این منحنی کامل نیست، این جدول نمودار کامل نیست . یه شاخص دیگه هم توش هست و اونم کلیک بعدیست. نگاه کنید من کلیک کردم و اینجا شما دیدید .. فردگرایی درمقابل جمع گرایی . یعنی ما هر چقدر از سمت چپ به سمت راست حرکت میکنیم ما شاهد افزایش فردگرایی هستیم و به طرز عجیبی شما میبینید که ملت هایی که اعتماد بالا دارند، علاوه بر اینکه پولدارترند و تحصیلات بیشتری دارند فردگراتر هم هستند . یعنی شما نگاه کنید اونایی که شاخص فردگرایی بالا دارند، بالای شصت دارند نمره رو همینجوراین شیبش رو به بالاست و کشورهای در واقع با اعتماد بیشتر رو در بر میگیره و این توضیح میده که مثلا ژاپن چرا پایینتر قرار گرفته؟ یعنی با وجود این که ژاپن از نظر تحصیلات و از نظر درآمد در سطح بالایی قرار داره ، ولی از نظر اعتماد میبینی خیلی بالا نیست. خیلی پایینه، اصلا آدم نگاه میکنه این اعتماد پایین توی ژاپنی ها یه ذره تعجب برانگیزه! شما نگاه کنید حتی مثلا از ترکیه ، یا لبنان، اسپانیا، مصر اینا حتی شاید پایینتر قرار گرفته باشه .چرا اینگونه است ؟ بحثی که صورت میگیره میگن که عامل سوم در واقع مقوله ی فردگرایی است. پس اگر شما بخواین نگاه کنید ، ملت هایی بیشترین اعتماد رو دارند که پول دارند، تحصیلات بیشتری دارند و فردگراتر هستند و اون هایی که میان درواقع آنالیزهای دقیق آماری میکنند، میگن حتی اگر شما اون دو شاخص اول یعنی درآمد و تحصیلات رو بذارید کنار باز مقوله ی فردگرایی با مسئله ی اعتماد به غریبه ها همبستگی داره . یکی از اون چالش های عجیب غریبه .. چون که شما ممکنه اونوری فکر کنید بگید انسان هایی که جمعگرا هستند قاعدتا باید اعتماد بیشتری داشته باشند. نه فرد گرا ها!! ولی اجازه بدید من یک بحث کوتاهی راجع به این مقوله بکنم ..چون که این نکته ی مهمیه و به درستی خیلی از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی اشاره کردند که مفهوم فردگرا در مقابل جمع گرا غلط فهمیده شده و در واقع خیلی ها یک کاریکاتوری از اون رو تو ذهن دارند که در واقع فکر میکنن فردگرا یعنی ملت های خودخواه و جمع گرای ملت های همنوع دوست . یه مقدار فرق داره.. این تفاوت هست و یادتون باشه یاماگیشی” در واقع ازش نام بردیم ..قبلا بازم به کارهاش خواهیم پرداخت . یاماگیشی” اشاره ی جالبی داشت که در واقع این کاریکاتوری از درک ما از مقوله ی فردگرایی در مقابل جمع گرایی است. بیایم ببینیم این مطالع هی و تقسیم کشورها به فردگرا- جمعگرا کجا خیلی وارد روانشناسی شد؟ یکی از افرادی که خیلی اسمش با این قضیه عجین هست روانشناسیست به نام هری ترایاندس” یا هری تریاندیس” این فامیل یونانیه و در واقع تریاندیس” متولد یونان هست ، در زمان جنگ جهانی دوم از یونان مهاجرت میکنه بعد کانادا میره آمریکا میره و بعد از اونجا مقیم است و تا سال گذشته هم زنده بوده و تریاندیس” یکی از افرادیست که نام او خیلی عجین است با مطالعه ی جمع گرایی در مقابل فردگرایی. پس این اصطلاح Collectivism-individualism خیلی با مرتبطه و یک شاخص خیلی معروفی رو هم ابداع کرده که شاخص فردگرای -جمعگرایی هست . این شاخص تو رده ها مختلف سوال میکنه و در واقع میسنجه. تریاندیس” برای مطالب دیگه ای هم معروفه. مثلا یکی از کارهای معروف او مقیاس social desirability یا مقیاس مطلوبیت اجتماعیست. تریاندیس” اینجوری متوجه شد و سیر تحول فکریش جالبه !!من از تریاندیس” خیلی در درسنامه های اعتیاد و تدریس برای دانشجویان و دستیاران تو مقوله ی اعتیاد بهره بردم. چون که یه چیز عجیبی که تریاندیس” میگه اینه.. میگه که ابتدای کار اینجوری فکر میکرد که مشرق زمینی ها دروغ گو هستند و صادق نیستند و هر موقع ازشون سوال میکنی جواب ها رو به صورت پرت و پلا میدن و خیلی سعی میکنند که دروغ بگند. یعنی اولش یه نگرش منفی به در واقع جوامع مشرقی داشت . ولی همینجور که رفت جلو متوجه یه نکته شد که اینا دروغگو نیستند، اینا آدمای غیر صادقی نیستند این ها بیشتر فرهنگ های شرم و حیا هستند.Shame cultures و در این فرهنگ های شرم و حیا، افراد ماخوذ به حیا هستند و نمیان راحت در واقع خطاهای خودشون رو بگند. این نگفتن خطاهاشون به دلیل فریبکار و دروغگو و شیاد بودنشون نیست . به این دلیله که اصولا حتی در محفل خصوصی هم اعترافشون به گناه و کارهای زشتشون خیلی سخت و دردناکه و به همین دلیل او به جای این که بیاد این ها رو فریبکار بدونه میگه از مقیاسی نام میبره به نام social desirability یا مطلوبیت اجتماعی . میگه انسان هایی هستند که همیشه سعی دارند یک چهره ی خوب از خودشون تو جمع نشون بدند، چهره ی اخلاقی ، مهربان ، اعتماد کننده و چهره ای انسانی. منتهی هدفشون فریب دادن یا سواستفاده از شما نیست ،بلکه خجالت میکشند واقعیت رو بگند و در واقع این فرهنگ خجالت است .من این رو توی پژوهش هایی یه مقداریش هم حتی منتشر شد و کارهایی که بود این بود.. که ما خیلی از مراجعین میدیدیم توی کلینیک ها که میومدن و آزمایش ادرارشون مثبت بود و این افراد میگفتند که ما مواد مصرف نکردیم و وقتی این رو مقابله میکردیم در مطالعات چند کشوری با اون همکارایی که داشتن تو اروپا و آمریکا مریض میدیدند متوجه میشدیم که مثلا میزان همخوانی آزمایش ادرار با ادعای بیماران شاید نزدیک هشتاد درصده. یعنی خیلی کم تفاوت داره ..ولی اینجا بالای پنجاه درصد ،بالای شصت درصد بود. یعنی ما متوجه میشدیم مثلا بیست درصد میگفتن مواد زدن در صورتی که چهل و خرده ای درصد آزمایش ها مثبت بود و همکاران غربی این تصور رو در ابتدا داشتند که شاید اینا میترسن ، میترسن که مثلا توی پروندشون بره، میترسن پلیس اینا رو بگیرن و بعد از اینکه ما با WHO ، سازمان های جهانی و اینا خیلی جلسات مشترک داشتیم، حتی اون ها از کلینیک های ایران دیدن کردند . خیلی تعجب کردند گفتن نه این داستان این نیست که اینا رو دستیر میکنند یا این از ترسه عقوبت و مجازات و اینکه نمیتونم شغلشون رو از دست بدن دروغ میگن. گاهی اوقات میدیدی طرف هیچ انگیزه ای نباید داشته باشه که دروغ بگه ، ولی در عین حال آزمایش ادرار مثبتش رو گردن نمیگیره و قبول نمیکنه و این خیلی قشنگ با این کارهای collectivism هری تریاندیس” جمع گریی هریتریاندیس” معنی داره . میگه در این فرهنگ ها مردم باید تلاش بکنند که چهره ی دوست داشتنی و مطلوبی رو نشون بدن واقعا این رو ما توی مریضا میدیدیم بعد از چند جلسه که باهاشون کار میکردی میگفتی خب برای چی دروغ میگی؟ خب مواد زدی.میگه خب خجالت میکشم شما این همه زحمت میکشید، این کلینیک پرستارها زحمت میکشن، پزشکان زحمت میکشند، روانشناس ها زحمت میکشند و بعد اینجوری زحمات اونا رو دارم خراب میکنم ، میرم مواد میزنم . من از الکی میگم که نه نمیزنم دارم خوب میشم و این شاید دوستان عزیز شاید به بحث امروز ما خیلی ربط نداشته باشه ولی همکارانی که دارن پژوهش میکنند یا پزشکان و درمانگران حواسشون باشه .. ما در فرهنگ های فریب نیستیم، در فرهنگ های شرم و حیا هستیم. پس اگر دکتر هستید ، روانشناس هستید و مریض خیلی راضی خودشو نشون میده ،میگه من دارم خیلی خوب میشم دست شما درد نکنه ، داروتون خیلی خوب بود ..این مداخلتون عالی بود و بعد میبینی دو روز بر غیبش میزنه و دیگه نمیاد داروهاش بخوره ،این احتمالا در همون چارچوب social desirability است که تریاندیس” خیلی خوب اندازه گیری کرده بود .هر چقدر به سمت کشورهای ژاپن و اینا میریم اینه. یعنی روش نمیشه به پزشک بگه که کارت خوب نیست ..حتی یه جاهایی میاد میگه داروت خیلی هم اثر کرد و این حتی باعث میشه که همکاران ما یه مقدار گول بخورند. میبینید خیلی از داروها میگن آره معجزه میکنه، ما به هر کی دادیم راضی بوده.. به این راحتی نمیتونی بگی اثر کرده .علاوه بر اینکه میتونه اثر placebo یا دارونما باشه خیلی از مواقع هم بیماران دارن به خاطر احترام یا شرم و حیایی که دارن ماخوذ به حیا میشن و میگن دارو خوب اثر کرده و خیلی از همکاران واقعا میتونم گول میخورند و شاید ریشه ای در بخشی از مداواهایی که امروزه زیر سوال هست از نظر علمی ،ولی تو جامعه خیلی پذیرفته شدن همین خجالتیه که خب حالا این جوشنده و دمنوشی که به من دادین، من اگه بگم دستش رو رد کنم بگم که این جواب نداده خیلی بده.. در صورتی که تو تمدن های فردگرا ، وقتی شاخص individualism میره بالا ، صاف تو روی دکتر میگن داروت هیچ نیرزید، هیچ ارزشی نداشت، پولم هم بیخودی هدر دادی و حتی ازت ممکنه شکایت هم بکنم. و این در نتیجه اونجا شاید واقعیت رو بهتر بتونید درک کنید. حالا از این مبحث دور نشیم.. این شاخص مشهوری که او داره در واقع individualism and collectivism scale که چهار محور داره ، محور افقی جمعگرا ، محور عمودی جمعگرا ، محور افقی فردگرا و محور عمودی فردگرا. حالا این رو میتونید از اینترنت بگیرید. سوالاش جالبه ، مسئله ی افقیش اینه، افقی فردگرا یعنی من خیلی درگیر موفقیت خودم هستم ،خیلی دوست دارم خوشبخت باشم، خیلی پیشرفت خودم برام مهمه ، در صورتی که افقی جمع گرا میگه که خیلی پیشرفت بقیه همینقدر برای من مهمه، این که دیگران هم امتیازی به دست بیارند برام مهمه و شاخص عمودی فردگراش بیشتر رقابت فردی رو مطرح میکنه و عمودی جمع گرا بیشتر مقوله ی در واقع حکم پذیری و تسلیم شدن به دستور بالاترها ، پیشینیان و بزرگترهاست . حالا پرسشنامه اش به این صورت ات. و میبینید پرسش هاش خیلی با هم بستگی ندارند . مثلا شاخص COL که collectivism هست با افقی با عمودیش یه همبستگی ای داره ولی وقتی شما نگاه میکنید، individual با collectivism خیلی همبستگیش کمه و گاهی اوقات حتی منفی میشه . پس ما دو محور داریم.. در محور collectivism افراد خیلی به نزدیکان و اطرافیان خودشون احساس دین میکنند و حس میکنند باید از اونا حرف شنوی داشته باشند. در فرد گرایی عکس اون. ولی فراموش نکنید اینکه داره احساس همدلی داره، احساس این داره که ما منافع مشترک داریم. منظورش برای کل جامعه نیست، منظورش نزدیکان خودشه. یعنی رابرت بوتنام” درست فهمیده بود. در اون فرهنگ جمع گرا وقتی صحبت میشه که من همونقدر موفقیت اطرافیان برای من مهمه که موفقیت خودم یا حس میکنم کاری رو که میخوام بکنم باید با مشورت و هماهنگی اطرافیان باشه منظورش کل ملت نیست ،منظورش دوستان نزدیک و بستگان نزدیکشه و این تصور رو نباید پیدا کنید که جمع گرایان یعنی اینکه خوشبختی ملت رو در نظر دارند ، فرد گرایان فقط خوشبختی خودشون. نه ! این فقط شعاع اعتمادشون رو نشون میده . توشیو یاماگیشی” که ازش نام بردیم و عرض کردم دو سال پیش از دنیا رفت . کارهای برجسته ای تو زمینه ی اعتماد کرده ، یه کتاب قبل تر ازش معرفی کردم . دو کتاب دیگه هم اینجا هست. Reward and punishment in social dilemmas و اصلا کتابی به نام Trust the evolutionary game of mind and society متها پیشنهاد میکنم این دو کتابش رو بذارید تو اولویت های بعدیدتون. اون کتابی رو که قبلا من مطرح کردم trust and social dilemmas جدیدتر هست و درواقع دربرگیرنده ی این دو کتاب توشیو یاماگیشی” هم هست. توشیو یاماگیشی” ژاپنی بود و راجب همین مسئله ی بی اعتمادی ژاپنی ها که اینا چه جور در پرسشنامه های ملی اینقدر نمره ی پایین میارن؟ آره برای اینکه به غریبه ها .. و بعد این رو من فکر کنم خیلی از شما باور نداشتید. یعنی همتون فکر میکردین ژاپنی ها همشون خیلی به همدیگه خیلی اعتماد دارند، در صورتی که نه اینجوری نیست!! اتفاقا ژاپنی ها هر چقدر به سمت جمع گرایی میرند، اون احساس اینکه غریبه ها رو باید خیلی مواظب باشی ، غریبه ها خطرناکن هست . حتی ضرب المثل هایی میگه من حالا نمیدونم چقد هست.. این چون نوشته هاش از ژاپنی به انگلیسی ترجمه شده و بعد میخوایم.. حتی مثال های زیادی میگیی از ضرب المثل های اصیل ژاپنی اینه که اگه یارو رو نمیشناسی پس حتما دزده. یعنی این باوری که غریبه ها همه دزدند و دارن کلک میزنند یه مقدار ریشه در اون collectivism داره. جمله ی مشهوری است که ابتدای کتاب Trust اعتمادش نوشته و جای جای آثارش دنبال اثبات اینه. میگه جامعه ی جمع گرا ایجاد امنیت میکند اما اعتماد را از بین میبرد . The collectivist society produces security but destroys trust. این کاری که سالیان سال کار تشیو یاماگیشی” نشون داده بود و نشون داده بود اون جوامع آسیای جنوب شرقی، در واقع به نزدیکان خودشون خیلی اعتماد دارند ولی اتفاقا به غریبه ها اعتماد ندارند. اون جوامع فردگراست که به غریبه ها اعتماد دارند و فاصله ی اعتماد غریبه به و آشناشون کمتره تا فاصله ی اعتماد جوامع جمع گرا. من فکر میکنم حالا ما پژوهش هایی در ایران هم لازم داریم و صورت گرفته و من به اونا نپرداختم. ولی حس شما هم احتمالا این رو میگه وقتی میبینیم بچه محل طرفی، هم ولایتیش هستی، فامیل حتی خیلی دورش هستی یه دفه ناگهان یه اعتماد عجیبی به هم پیدا میکنید . حتی میبینید که در یک شهر میلیونی همین که دو سه نفر معتقد میشن که آره یه جوری از همون شهر اومدن ، مهاجرت کردن به تهران ناگهان یه اعتماد عجیبی بینشون شکل میگیره . در صورتی که اگر همون یه پارامتر نباشه ، هیچ گونه اعتمادی نیست و اون غریبه ی محض خواهد بود. خب پس توشو یاماگیشی” یه چیز دیگه رو نشون داد که هر چقدر جوامع به سمت فرد گرایی میرند، کل جامعه اعتماد به غریبه هاش افزایش پیدا میکنه . در صورتی که جوامع جمع گرا اون شعاع اعتماد بسته تر است. خب تا این جای کار فکر کنم من اگر من این اسلاید رو بذارم جلو شما متوجه شدید که ما سه شاخص داریم، شاخص توسعه ، تحصیلات و فرد گرایی که این محدوده ی بسیار اعتماد بالا رو میسازه .. این محدوده ی اعتماد کمتر رو به غریبه ها میسازه . البته دوستان عزیز شما ممکنه بحثتون رو به این رابرت پوتنام: برگردونید..که آقای پوتنام” کی گفته که سرمایه ی اجتماعی مهم، نوع دربرگیرنده یا وصل کنندشه؟ حالا چرا فکر میکنی inclusive مهمه؟ چرا فکر نمیکنی که exclusive مهمه؟ یعنی آدم وقتی به نزدیکانش خیلی خیلی اعتماد داره و یه اعتماد عجیبی به آشناها داره خب اینم یک مکانیک دیگه است دیگه. این فکر میکنم جای بحث داره و منم با شما اگر این اعتراض دارید موافقم. گاهی اوقات سرمایه ی اجتماعی میتونه اعتماد عمیق به آشنایان و فامیلا باشه و شاید به این دلیله که این ها سعی میکنند تمام فک و فامیل و دوست و آشناهاشون رو سر کار بذارن، چون به غریبه ها اعتماد ندارند ولی به اون پسر عمو یا هم ولایتی خودشون اعتماد دارن و مناصب رو میتونند بین خودشون تقسیم کنند. این یک جای سواله.. که آیا ادعای رابرت پوتنام” و گروه فردگرایان غربی درسته یا نه ؟ که اعتماد نوع خوبش، اونی که باعث توسعه ی ملی رضایتمندی شهروندان میشه دقت بفرمایید!! فقط داستان رشد اقتصادی و پول و اینا نیست.. وقتی پرسشنامه میدن چقدر از زندگیت راضی هستید ؟میگن تو اون جوامعی که اعتماد از نوع inclusive بیشتره مردم راضی تر جواب میدن.. ولی اون نوع بسته احساس میکنند که خب همیشه یک تهدیدی وجود داره تو خیابون راحت نمیتونی راه بری و مسئله هست. قبل از اینکه این مبحث رو ببندم . یک تناقض دیگه رو هم آشنا بشید باهاش. جمله ی من یادتون هست؟ ملت های فردگرا اعتماد به غریبه توشون بیشتره، در مقابل جمع گرایان اعتماد به آشناها دارند. اما یه چیز عجیبی هست که اسمش رو گذاشتند این.. The ecological correlation problem معنیش اینه.. اونی که من گفتم اشل کلان بود ، مقیاس کلان بود. در مقیاس فردی، دقت بفرمایید دوستان! اگر مثلا جامعه ی تهران رو در نظر بگیریم دیدن اونیکه جمع گرا هست اعتمادش به غریبه بیشتره و فردگرایی با بی اعتمادی به غریبه ها همراهه. آره میدونم یه ذره عجیب دراومد !! یعنی معنیش اینه در اشل کلان ، کشورهایی که همه فردگرا هستند کلا اعتماد به غریبه بیشتره. ولی در دل هر ملتی، تو هر جمعیتی اونی که فردگرا نسبت به اونی که جمع گرا به غریبه ها کمتر اعتماد داره . یعنی جمع گرایی در اشل تک تک انسان ها با صفاتی مثل کمک به همنوع، اصطلاحا ببینید اینجا SVO prosociality ، این مقیاسی از SVO prosociality یعنی social value orientation یعنی رویکرد ارزش های اجتماعی و prosociality یعنی نوعی کمک به نوع ، همنوع ، نودوستی . در یک جامعه ، در یک شهر، در یک خانواده شما فکر کن مثلا یه خانواده ی پنجاه نفره رو که با خانواده ی گسترده در نظر بگیرید . توی اون خونواده اونی که نمره ی بالاتری روی شاخص جمع گرایی به دست میاره اون آدمیست که اعتمادش به بقیه بیشتره و اون آدم در واقع بیشتر به همنوعئهاش کمک میکنه و کارهای عام المنفعه میکنه. ولی وقتی اشل کلان و میلیونی رو در نظر میگیریم ، اون ملت هایی که نمره ی سرجمع فردیشون بیشتره، اونها ملت های در واقع اعتماد کننده و متفاوتی هستند.پس پیام ساده ی ecological correlation problem یا مشکل همبستگی اکولوژیک اینه. رفتار کلان با رفتار خورد فرق داره . پس شما اگر در جمع بیست نفری همکارانتون هستید و پرسشنامه ی هری تریاندیس” رو دادید اونی که در واقع جمع گرایی بیشتر آورد ، اون آدم احتمالا بیشتر به شما کمک میکنه و بیشتر به شما اعتماد داره . ولی اگر دو ملت رو با هم مقایسه کنی، دو تا پنجاه میلیون جمعیت رو مقایسه کنید اونی که نمره ی میانگین ملیشون ه، اون ملت ها غریبه، مهاجر هر کسی بره بیشتر ممکنه بهش اعتماد کنند. اینم یکی از پارادوکس هایه که ما داریم . اینجا شما ببینید این مدل فردی رو گفته جدول یازده ممیز سه ، اسلاید پنجاه و نه. Individual – level correlation یعنب میشه گفت correlation همبستگی سطح فردی که شما شاخص V رو دارید individual – collectivism در واقع هر چه بیشتر باشه شما فردگرایی بیشتر داری. هر چی فردگرایی بیشتر میشه شما ببینید اعتمادها کمتر میشن و SVO یعنی شاخص نوعدوستی کمتر میشه .حالا چه نوع افقی چه نوع عمودیش. خب حالا این پارادوکس رو من فکر کنم اجازه بدید حلش نکنم اینرو میگم اصلا یه پدید ی خیلی فراگیریه که مثلا این که دو تا جمعیت خیلی بزرگ ، جمع جبری اجزایش نیست . شاید اینجوری بهش نگاه کنیم . ولی مبحث بعدی که باید بپردازیم بهش.. ما دیدیم تفاوت هایی هست و این تفاوت ها تو چند شاخص هست . ولی دوباره برگردیم رو level فردی، روی سطح فردی . آیا این که من به بقیه اعتماد میکنم؟ اینه که من خیلی آدمی هستم که غریبه ها ، افرادیرو که شعاع آشنایی من با اون ادوره باز بهشون اعتماد میکنم آیا این به نوعی در ذات منه؟ در مغز منه؟ در روان منه؟ یا این که پدیده ای است موقعیتی؟ به عبارت دیگر اعتماد چقدر تو وجود آدم است؟ یا چقدر سیال و گذراست؟ برای جواب به این بریم قسمت بعد. قسمت بعدی رو با هم خواهیم شنید. خدانگهدار.