شماره 162: طردشدگی اجتماعی و تنهایی

پادکست دکتر مکری
تیر 1399
قسمت هفتم

شماره 162: طردشدگی اجتماعی و تنهایی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 162: طردشدگی اجتماعی و تنهایی
Loading
/

متن پادکست

طردشدگی جلسه ششم تا انتهایش اگر خاطر شما باشد به یک کشف جالبی اشاره کردم که صورت گرفته است در سال های اخیر و آن هم این است که اگر شما برای یک چیزی انتظار داشته باشید، آن را در ذهنتان پرورانده باشید، به نوعی آن را برای خود نشان کرده باشید و بعد آن را از شما دریغ بدارنند یعنی gelt کنند به قول خارجی‌هاو نگذراند به شما برسد و در کنارش یک گونه طردشدگی تجربه کنید، یک حس عجیب خواستن و انگیزش برای به دست آوردن آن در شما شکل می‌گیرد که توام با ارج نهادن و دوست داشتن نیست. این یک پدیده جالبی است یعنی آن‌هایی که به فلسفه ذهن علاقمنداند باید به این مسئله فکر کنند. ما می‌نشینیم وهمین جور بین خودمان فکر می‌کنیم من وقتی یک چیزی را می‌خواهم یعنی دوستش دارم و وقتی یک چیزی را دوست دارم پس یعنی می‌خواهمش ولی می‌شود درشرایط خاص آزمایشگاهی و این چقدر نشان می دهد که تجربه و آزمایش بر بسیاری از مقوله‌هایی که به نظر بدیهی می‌آیند و ما ممکن است به آن‌ها با تامل و تعمق برسیم، به نوعی با تفکر فلسفی بخواهیم درواقع حلاجی بکنیم منافاتی پیدا می‌کند و این رهگشای تفکر ما خواهد بود. یعنی ما به سمتی حرکت می‌کنیم که درواقع ببینیم که چگونه یک افتراقی پیدا می‌شود بین دوست داشتن و خواستن؟ خوب بحث را ادامه بدهیم. پس حالا این جوری دنبال کنیم این‌ها اثرات کوتاه مدت بود. یعنی وقتی شما در محیط آزمایشگاهی یا در یک جلسه فرضی برخورد با همکاران شما طرد می‌شوید چه اتفاق هایی می‌افتد ؟ ولی این اگر هی استمرار پیدا بکند چی؟ اگربه مدت طولانی افراد در معرض طرد شدن باشند و مکرر و مکرر از کودکی شروع کنند طرد بشوند چه اتفاقی می‌افتد؟ خوب اینجا دیگر خیلی آزمایشگاهی نمی توانیم به مسئله نگاه کنیم، یک مقدار دشوار می‌شود. شما نمی توانید یک نفر را در گروه بگذاری که هم از نظر اخلاقی مجاز نیست و هم شدنی نیست این کودکی را مرتب بیاری و طردش کنی وببینید چه اثراتی رویش می‌گذارد؟ می‌شود آن‌هایی را بررسی کرد که تجربه‌اش را داشتند و به صورت آزمایشگاهی نبوده و حالا بد روزگار هر چه که هست به سر آن‌ها آورده است. پس بپردازیم به عوارض عمده طردشدگی . این هم مبحث جالبی است خیلی از رفتارها را درنوجوان‌ها میتواند توضیح بدهد. آن‌هایی که رویش کار کردند می‌گویند وقتی بررسی می‌کنیم به غیر از آن پدیده افسردگی ، پدیده پرخاشگری، پدیدهایی که خدمت شما عرض کردم سه محور جالب دیگر هم شکل می‌گیرد. البته می‌گویم جالب یعنی از نظر روانشناختی درواقع برای آن فرد حالت ناراحت کننده و عذاب آوری است. self-defeating behavior. lake expectancy for pleasure. A sociality می‌شود آسیب به اعتماد به نفس ورفتارهای خود تخریبی، بی تفاوتی و بی انگیزگی اجتماعی و کاهش انتظارات لذت بخش . همین سه تا را نگاه کنید و حالا دو تا اسلاید هم برای شما گذاشتم. آن‌هایی که دوست دارند انگلیسی را نگاه کنندو آن‌هایی که دوست دارند فارسی اش را نگاه کنند و باز این را می‌گویم جسارت می‌کنم ولی جسارت بنده را ببخشید من یک جور تاکید دارم این دو تا را حتی می‌شود با هم بگوییم انگلیسی و فارسی ، لاتینی و فارسی اش، یک جوری که تداعی این‌ها در ذهن بهتر شکل بگیرد. حالا ممکن است بگوییم متن چرا یکدست فارسی نیست و کلمات انگلیسی قلمبه و سلمبه بیاید ولی هدف ما دراینجا واین جلسه ترویج زبان فارسی نیست ترویج تفکر روانشناختی ، علوم شناختی و روان پزشکی هست به همین دلیل گاهی باید این قضیه را ببخشید دیگر ولی کناراین‌ها ما مرتب بگوییم مثلا ببینید به نوعی self-defective behavior رفتار های خود تخریبی در طردشدگی دراز مدت افزایش پیدا می‌کند. یعنی آدم هایی که مکررا طرد شدند یک اتفاق های جالبی می‌افتد. مثلا از فرصت ها استفاده نمی‌کنند، خودشان می‌گویند همیشه پشت پا می‌زنیم به بخت خودمان، یک جور لگد می‌زنند به موفقیت، جاهایی که حس می‌کنید خوب می توانید بهره ببرید برو استفاده کن، الان یک فرصت برایت پیش آمده فرصت شغلی و اقتصادی و تحصیلی چرا خودت می روی و خرابش می‌کنی ؟ و بعد یک عده می‌گویند که ما نمی دانیم مثلایک جور خودشناسی کار کنیم در خودمان بگردیم و جستجو کنیم که ببینیم چرا این کارها رامی‌کنیم؟ یکی از رگه هایی که دنبالش باشید مقوله طردشدگی مزمن است. یعنی اگر شما حس می‌کنید کسی هستید که اطرافیان خیلی قبول ات ندارند، دوستت ندارند، آن پرسشنامه طردشدگی خاطرتان هست؟ به کرات تکرار بشود، ببینید یک ارتباطی یک اتصالی بین این با بد آوردن در زندگی دارید و بد آوردن به معنای بد شانسی نیست ببینید این خیلی مفهوم مهمی ‌است self-.defeating .behavior . به من فرصت شغلی خیلی خوبی پیشنهاد شد خودم خرابش کردم . یک آدم آمد در زندگی می توانست خیلی کمکم کند می‌خواست مثلا با من ازدواج بکند، می‌خواست با من شریک کاری بشود، یعنی یک جوری اینقدر الکی الکی اذیتش کردم گذاشت رفت و خودم چرا لگد زدم به بخت ام ؟ چرا پشت و پا می‌زنم به فرصت ها؟ یک ریشه اش می تواند این باشد. 2. بی تفاوتی وبی انگیزگی اجتماعی ، خیلی ها این را می‌گویند که بچه ما اصلا درس نمی‌خواند و هی سریع می‌اندازند گردن حشیش ، این خیلی در بین والدین شایع است. حالا مثلا در ماه گذشته دوتا سیگاری هم کشیده چیز خوبی نیست من اصلا تایید نمی‌کنم ولی این نمی تواند توضیح بدهد که دیگر دانشگاه نمی‌خواهد برود، دیگر نمی‌خواهد مثلا کنکور بدهد. می‌گوید من می‌خواهم ترک تحصیل کنم، من می‌خواهم از این خانه بگذارم و بروم، من را بفرستید یک کشور دیگر، یک شهر دیگر، این مقدار نمی تواند پدیده A motivation را توضیح بدهد. A Motivationدر کنارa sociality . من نمی‌خواهم مدرسه بروم، من نمی‌خواهم دانشگاه بروم، من سرکلاس حالم بهم می‌خورداز جمع دوستام، از کلاس ، استادها و همه سر این را می‌اندازند گردن افسردگی؛ به او انبوهی از داروهای ضد افسردگی را می دهند یا می‌اندازند گردن حشیش. ولی اینجوری فکر کنید، وقتی که آدم از حلقه مورد علاقه اش کم کم دور می‌شود و حس می‌کند محبوب نیست، شماره یک نیست، شماره دو هم نیست، یک جوری اون حس طردشدگی هم شکل می‌گیرد یک A sociality عجیب تو افراد پیدا میشود و کم کم با شماره یک که قاطی بشود شما می فهمید چه ترکیب بد خیمی می‌شود. همان آدمی ‌که دارد از سیکل طرد می‌شود شروع می‌کند به رفتارهای خودتخریبی، پشت سر ترک‌کننده‌هایش بد می‌گوید، آن‌هارا مسخره می‌کند، کار آن‌ها را خراب بکند و می تواند بفهمند چه اتفاقی می‌افتد، آن‌ها بیشتر طردش می‌کنند و آخر سر می بینید به یک کاراکتر خسته ، شاکی از درد های متعدد بدنی، هی بروم MRAکنم، هی بروم سونوگرافی کنم، همه هم می‌گویند ماشاالله سالمی ، هیچ چیزی نیست مال اعصاب هست و بعد این معما می‌ماند که این مال اعصاب هست، اصلا چه چیزی هست که دکتر ها می‌گویند خوب بله مال آن‌هایی است که درحاشیه قرار گرفتند. در حاشیه مزمن قرار گرفته باشی انواع دردها ، دردهای گوارشی ، کمر درد، بدن درد و گردن درد، پا درد ، کاهش توان بدنی ، خستگی و بی انگیزگی همه این‌ها را شما تجربه خواهید کرد. شماره سه کاهش انتظارات لذت بخش و همان حالتی می‌شود که می‌گوییم پاشیم برویم مسافرت ولی فایده اش چیست؟ خوب پاشو یک ادبیات کار کن، هنر کار کن، فایده اش چی هست که چی بشود ؟ یعنی شما با سندروم «که چی بشود» هم مواجه می‌شوید این که چی می‌شود؟ می توان گفت تعریف خودمانی anhedonia و این‌ها زمانی که شما دارید از آن به حاشیه رانده می‌شوید و وقتی به حاشیه رانده شدید شما این سه گانه را به طرز عجیبی در افراد خواهید دید. این self-defeating behavior یعنی چی ؟ رفتارهای خودآسیبی. اینکه بروند موادمخدر آت و آشغال بکشند و خیلی ها فکر می‌کنند جهت بُردار و جهت فلش آن وری هست که داشتی زندگی ات را می‌کردی و مواد مخدر بنجول کشیدی و به این روز افتادی . در صورتی که رفتار خود انهدامی پیدا می‌کند بهش می‌گویند که این مواد ضرر دارد می‌گوید اتفاقا بگذار همین را بکشم و برای همین است که خیلی ها منتقد برنامه های پیشگیری هستند. می‌گویند در برنامه های پیشگیری شما جهت بُردار را اشتباه فهمیدید. فکر می‌کنید که اون یارو از روی تفنن و خوش گذرانی می‌خواهد برود مواد بزند در صورتی که خیلی از این رفتارها رفتارهای خود تخریبی است می بینید که در کنار حشیش کشیدن دست خودش را با چاقو و تیغ و این‌ها بریده، آن از کجا می‌آید ؟ یا اون بدن رو برای ایجاد زیبایی پرسینگ و تتو های مسخره زده است و بعد می‌گویند برای چه این کارها را می‌کنی؟ چرا اینگونه به خودت آسیب می‌زنی ؟ چرا وسایلت را می‌شکنی ؟ چرا بذل و بخشش های بیمار گونه می‌کنی؟ مثلا خودت این را لازم داشتی چرا لپ‌تاپ را این جا گذاشتی و از وسایل ات مراقبت نمی‌کنی؟ این‌ها همه مقوله ی self-defeating behavior در میاد. جالب است، یعنی وقتی که شما در متن نیستید و دارید با حاشیه پذیرفته‌شدگی حرکت می‌کنید، وقتی anterior insular وقتی DACC شما فعال می‌شود شما دیگر مراقب جان و بدنتان نیستید و از هر جای این بدن یک دردی در می‌آید؛ سوزش ادرار دارم ، تنگی نفس دارم، غذایم هضم نمی‌شود،اسید معده ام زیاده و وقتی نگاه می‌کنید می‌گویید در جمع دوستان من را تحویل نمی‌گیرند. می توانید آن وری هم فکر کنید. توماس جوینر خیلی نظریه قشنگی داشت می‌گفت وقتی که شما دارید طرد می‌شویداین رفتارها در تو ظاهر می‌شود و مردم معمولا این رفتارها را خیلی دوست ندارند. یعنی شما رفتید مهمانی هی بگویید حالم بد شد و سرم درد می‌کند، آب قند بدهید ودکتر خبر کنید و من را ببرید پیش پزشک ودر واقع چه می‌شود؟ همین جا هم ممکن است یک عده بگویند چه راهی پیشنهاد می دهی برای این آدم ها؟ من اون کتابی را که همزمان معرفی کردمhow art works? چگونه هنر اثر می‌کند؟ یک مبحث خیلی قشنگی هم دارد می‌گوید یکی از علاج های این قضیه هنراست و می‌گوید هنر شاید یکی از بهترین دستاوردهای تکاملی بوده که این طردشدگی را تعدیل می‌کرده است و حتی نظریاتی مطرح شده که شاید بتوانی طردشدگی خودت را سرمایه‌ی هنرت بکنی. این‌ها خیلی نظریات قشنگ روانشناسی هستند. یعنی وقتی داری به حاشیه رانده می‌شوی ما تو را دراین لیست نگذاشتیم ولی گاهی اوقات آن حس هنری هم می تواند بیاید بالاو حتی بعضی ها می‌گویند که آن هنرهایی که یک ذره تیره هست، نقاشی های گلومی، ‌این نقاشی چرا اینگونه است؟ این موسیقی چرا اینقدر حزن دارد؟ این داستان چرا اینقدر بد تمام می‌شود؟ چرا آخر داستان می میرد؟این چه داستانی است که این همه رنج می‌کشند و در آخر هم به زندگی نمی رسند؟ و در واقع می‌گویند درآن لحظه همان طور که ما صفحه های پوسته زمین را داریم که درواقع آنهایی که با تکتونیک صفحه آشنایی دارند میدانند که پدیده قاره‌زایی اینگونه است که از طرفی این صفحه ها از پوسته زمین خلق می‌شوند.از طرف دیگر دوتا به هم می‌خورند و آتشفشان و زلزله و گسل های عجیب و غریب شکل می‌گیرد. در روان انسان هم یک همچین چیزی اتفاق می‌افتد. یک نوع تکتونیک صفحه ای اتفاق می‌افتد. وقتی که شما دارید به حاشیه رانده می‌شوید درست که همزمان این وقایع برایتان اتفاق می‌افتد. این می تواند به نوعی هنرزایی هم درآن شکل بگیرد. و در واقع آن می تواند علاج قضیه باشد . یکی از پیشنهاداتی که من دارم برای این افراد این است که به گونه ای این خط گسل را سعی کنند ترمیم کنند. اگر نمی توانند ترمیم کند این نقطه بسیارخوبی برای شکل گیری خلاقیت هنری می تواند باشد. معنیش این نیست که هرکس طرد شده است هنرش خوب است و برای اینکه هنر خوب داشته باشید حتما باید طرد بشوید یا نه . ولی معنی اش این است که می توانی از جهت فشارهای اجتماعی که روی anterior insular شما می‌آید استفاده بکنید. چون جالب است وقتی آمدند این را مَچ کردند، ببینید وقتی آن پدیدهlost، فقدان یا طردشدگی رخ میدهد، که به نوعی با lost قاطی دارد، افراد می توانند سبک های متفاوتی هنر را درک بکنند. پس معنیش این نیست حتما خودتان را به چالش بیندازید، معنیش این نیست که طرد بشوید و به حاشیه رانده بشوید. creative، خلاقیت، شما برود بالا، ولی می بینید که آنجا می روید و تازه یک چیز عجیب شاید اصلا یک ارزش تکاملی داشته باشد وقتی شما به نوعی یک هنری را نمایش می دهید دوباره به آن جمع برمی‌گردید. یعنی شاید این جز رفتارهای متعالی بازگشت شما به این قضیه است . خوب بیایید ببینیم این پژوهش ها چه هست ؟ من سعی میکنم چند تا پژوهش خوب و قشنگ را خدمت شما معرفی کنم این یک مقاله خوب است. گروه سوئدی آن را انجام دادندو مطالعه عمیق است. فقط یک مقاله نیست از این اسامی‌ اگر شما سرچ کنید Almquist و Brannstrom شما تعداد زیادی مقاله و مونوگراف خواهید دید. که این‌ها یک پدیده دراز مدت را معرفی می‌کنند و جوانب متعدداش است. Childhood peer status and the clustering of social, economic, and health-related circumstances in adulthood. وضعیت کودکی شما از نظر هم سالانت که طرد شدند یا دوست داشتنی بودند و بروز انواع حالت بهداشتی و اجتماعی دربزرگسالی. داستان چیست ؟ داستان این هست که درواقع مطالعات مختلفی دارد که این یکی از آن‌هاست ، این یکی آز آن‌ها است که بر می‌گردد به یک cohortبه نام Stockholm Birth Cohort Study ودرواقع آمدند دراین مطالعه عظیم و جوانب مختلفی آن را می سنجند که یکی از آن‌ها مسئله ی طردشدگی است. که کودکانی را که درسال 1953 در Stockholm به دنیا آمدند. یک ذره آدم غبطه می‌خورد به این آینده‌نگری و دوراندیشی سوئدی ها ،این اسکاندیناوی ها می بینید یک جایی آدم کم می‌آورد در مقابلشان. سال 1953 این‌ها گفتند بیایددنبال کنیم ببینم 40سال بعد و 50سال بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ پس این cohort، این چهارده هزار متولد 1953شهر Stockholm را دنبال کردند و در واقع خیلی از شاخص ها را درسال 1992تا2007سنجیدند. یعنی وقتی اینها 39 سالشان بوده تا 54 سال . یعنی موج اول را گرفتند و 50 سال دنبال کردند و شاخص های مختلف را سنجیدند. منتهی چه کار کردند ؟ ببینید باز می‌گویم دراین پیگیری چیزهای جالبی بوده است در 1966یک محاسبه ای می توانید بکنید خیلی ساده. 1953بوده تا 1966. تقریبا این بچه ها 13 سالشان بوده این 14000 تا وقتی 13 سالشان بوده رفتند به مدرسه شان و گفتند سه نفر از هم کلاسی ها که دوست دارید با او درمدرسه را کار کنید بنویسید. خوب این یک پدیده است. سه نفر از هم کلاسی ها، ببینید یک تعداد اسم درمی‌آید دیگر و جالب است این روش را می توان گفت یک روش عینی هست برای اینکه چرا می‌گویند ؟ ببین اصل سوال این است whom in the class do you best like to work with at school? ترجمه انگلیسی آن است ودر آورده بودند وقتی که درکلاس 30نفره، اسم می‌آید، بعضی ها اسم شان خیلی تکرار می‌شود، مثلا یک چند نفری هستند تقریبا نصف کلاس گفتند ما دوست داریم با او کار کنیم، ما دوست داریم به نوعی با این دوست بشویم و یک عده هم هستند طفلکی ها هیچ کس اسمشان را ننوشته است. یعنی ببینید اینجا شما یک توضیح می بینید، بعضی ها هستند که هیچ کس اسمشان را ننوشته است مثلا 15%. بعضی ها هستند که به طور 20% یک یا دو نفر اسم شان را نوشته است. یک تعدادی هم خوش به حال داریم که بالای 5 نفر اسمشان را نوشته است و می بینید این چقدر معیار عینی هست، objective است، یعنی این طوری نیست که بچه در ذهن خودش است، رفتند درآوردند و شمردند. خوب پس شما می بینید می توانید آدم ها را طبقه بندی کنید؛ مثلا بگویید آدم هایی که marginalized هستند یعنی مرزی ها، یعنی مثلا صفر نفر گفتند که ما دوست داریم با این‌ها کار کنیم. یک عده هستند که یک نفر بوده که در آن جمع گفته میخواهد با او همکاری کند . و عده ای بودند که 2تا سه نفر گفتند که 36% بوده است که به این‌ها گفته excepted یعنی قابل قبول اند . و یک سریpopular تعریف کرده که 4 تا 6 نفر آنها را خواستند و یک عده بودند که درواقع مطلوب آن کلاس و در واقع آس کلاس بوده که بالای 7 نفر یا بیشتر گفتند که ما دوست داریم با این‌ها کار کنیم. خوب چیزهای مختلفی درواقع دراین مقاله به دست آورده که موفقیت های این‌ها در حوزه های مختلف بوده. وقتی این‌ها فرض کنید به سن 30تا 40 سالگی رسیدند، مثلا از نظر تحصیلات ، از نظر اینکه نیازمند حمایت بهزیستی هستندsocial assistantدر واقع قبول می‌کنند یا اینکه اشتغال ، یعنی این‌ها را آمدند بعد از 30الی 40سال سنجیدندو در واقع چه تعداد از این‌ها لازم دارند که کمک بهزیستی به آن‌ها تعلق بگیرد، یارانه بهزیستی به آن‌ها تعلق بگیرد، چه تعداد هستند که تحصیلات پایین دارند؟ چه تعداد هستند که بیکاراندو ببینند که این‌ها در هر گروهی چگونه هستند. پس این شاخص ها را سنجیدند. حالا یافته هایشان جالب است. برگردیم دوباره به سال 1966وقتی که 13 سالشان بوده. کسی که در low education group بوده یعنی جزو کسانی بوده که نتوانسته دانشگاه برود و دیپلم بگیرد و در واقع تحصیلات پایین داشته، اگر شما در گروه در واقع marginalized بودی در مقایسه با گروه محبوب ها، marginalized یعنی چی؟ یعنی صفر کودک اسم شما را نوشته و favorite یعنی گروه مطلوب یعنی 7 کودک نوشته، شما امکان این که در واقع در گروه تحصیلات پایین باشد 33/3%بیشتر می‌شود. یعنی این بچه در 13 سالگی اگر هیچ کس اسمش را ننوشته مقایسه کنید با آن که 7 نفر اسم شان را نوشته، 5/3برابر تقریبا امکانش بیشتر است که تحصیلات کم داشته باشد . همین درمقایسه با گروهpopularیعنی 4 تا 6 تا نوشته می‌شود رقم 96/2در مقابل excepted ببخشید peripheral رقم 1.46است . یعنی نگاه کنید این که هیچکس اسم تان را نداده. در مقایسه با اینکه فقط یک نفر اسمتان را داده. یعنی میزان این است که وقتی تو بزرگسال می‌شود و تحصیلاتت کم می‌شود5/1برابر شده . خوب در مورد بیکاری یعنی این که بیکار بشی وقتی بزرگسال هستی اهمیت مقایسه را صورت می‌گیرد به اونی که هیچ کسی اسمش را نداده با آن که 7 نفر اسمش را دادند. نگاه کنیم 24/3%در مقابل اینکه دریافت کمک کننده بهزیستی باشید یا دچار بیماری روانپزشکی جدی شدید.این هم جالب است بیماری روانپزشکی جدی کارت به بستری و این‌ها کشیده شده است و بیایم مقایسه کنیم با آن مرزی یعنی صفر درصد دوست داشتن در مقایسه با بالای 7 ها، می‌شود 23/5% که خیلی است . یعنی این مطالعه یک چیز خیلی عجیب را نشان می دهد و آن و وقتی آمدند این را بررسی کردند دیدند با توضیحات دیگر قابل تفسیر نیست. فرض کنید این گروه marginalized از بچگی بیماری داشته یا از خانواده هایی می‌آمده که در آن‌ها بیماری زیاد است. نه همین که در مدرسه طردت می‌کنند یعنی دوست ندارد که باهات کار کنند، چون ببین این یک معیار عینی است یعنی خودش فکر نمی‌کند بقیه گفتند خوب اسمش را ننوشتند ما دوست نداریم که این درگروه ما بیفتد، ما دوست نداریم هم تیمی ما باشد، در جمع 4 نفره ما که داریم پروژه یا هر چیزی که بازی می‌کنیم. یعنی نوعی طرد است کسی که طرد شده با اونی که اصلا اصلا طرد نشده 5 برابر بیشتر وقتی 30الی 40سال بعد نگاه اش کردند بیماری روانپزشکی گرفته. پس ما ببینید این مقوله اینکه کسی مرا دوست ندارد، من را می‌خواهند از جمعشان دور کنند، در دراز مدت چه تاثیری دارد. تحصیلات کمتر است، بیشتر بیکار می‌شوی و از همه بدتر بیشتر دچار بیماری های روانپزشکی می‌شوی و خوب ببینید این‌ها می تواند توضیح بدهد. 23/5% بیشتر، تفریبا هر مطالعه عامل و هر مطالعه بیولوژیک یا ژنتیکی را در خودش حل می‌کند. یعنی حتی شما اگر یک ژنتیک اصطلاحا معیوب داشته باشید اصطلاحا در خانواده ما کلی آدم مریض بودند با این حال وقتی می رویم مدرسه می‌گویند دوستت داریم، این چقدر آدم مهربان و دوست داشتنی است، چقدر ما دوست داریم با او بپلکیم، این خودش از هر واکسنی برای سلامت روان شما بهتراست. خوب حالا دربزرگسالان چی؟ باز یک مطالعه مشهور دیگر. این را من جاهای دیگر در واقع خدمت شما مطرح کردم در مبحثی که روان درمانی چگونه اثر می‌کند؟ این به مطالعه یا بهتر است بگویم متاآنالیز خانم Julianne holt_ Lusted معروف است. خیلی در کتاب ها می نویسند و حتی کارش بهCNNوBBCو رسانه های جمعی هم رسیده . مطالعه قشنگی است. چه کار کرده ؟ آمده این را دیده؛ البته مطالعه 10سال از عمرش می‌گذردولی با این حال آن طراوت و ارزشمندی مطالعه باز باقی مانده است، 148 تا مطالعه را دنبال کرده و بررسی کرده و آمارهایشان را با هم جمع زده. که این 148 مطالعه در بر گیرنده 308 هزار نفرآدم خواهد بود و چیزی که در آورده این است که وقتی که شما تنها هستید و یعنی که کسی را ندارید چقدر این آسیب می‌زند به طول عمر؟ تنهایی به معنی این نیست که تنها دارید زندگی می‌کنید نه مدل بیشتر طرد شده است . lonelyness دوست داری یکی را داشته باشی ولی نداریی، دوست داری که دیگران دور و برت باشند ولی نیستند که این پرسشنامه دارد. حالا در پرسشنامه های این 148 مطالعه فقط این نیست که من تنها زندگی می‌کنم، کسی در زندگی ام مهم نیست، بعضی از پرسشنامه ها مقداری دردناک است مثلا وقتی که من مریض می‌شوم فکر می‌کنم کسی برایش اهمیت ندارد. اگر من بمیریم فکر نمی‌کنم کسی غصه بخورد، من چند روز هم پیدایم نشود کسی سراغ من را نمی‌گیرد، کسی نمی‌گوید این کجا رفت و جالب بوده و این مطالعه ها را که جمع زده این فاکتورها درآمده است این فاکتوری است که میزان عمر شما را کوتاه می‌کنند و مرگ شما را افزایش می‌دهد. در واقع طول این ستون ها در واقع سهم یا افزودن قضیه است که مثلا اگر شما در شهری زندگی کنید که هوایش خیلی آلوده است در مقایسه با شهری که هوای آلوده ندارد، ببینید افزایش ضریب خطر مرگ شماتقریبا 10% هم نیست یعنی 7 الی 8 درصد اوضاعت بی ریخت تر می‌شود. یعنی از امکان مردنت افزایش پیدا می‌کند. بیایم بالاتر مثلا اگر شما فشار خون داریدو در واقع در مقایسه با کسی که فشار خون ندارد و 59 سال هم بالاتر است تقریبا بین 13 الی 14 درصد بین یک تا دو دهم هست و ضریب مردن شما را افزایش می دهد. اگر شما چاق باشید در مقابل لاغر. آدم های چاق در مقابل آدم‌های لاغر، BMAحساب کنید دو دهم یا به عبارتی 20%ریسک مرگ و میر زود هنگامشان می رود بالا. این که ورزش کنی یا نکنی 20%، این که در واقع واکسن آنفولانزا بزنی برای افراد سالمند اثر خوبی دارد، 25% که افزایش عمر شما را زیاد می‌کنند . مشروب خوردن آن‌هایی که شش نوع نوشیدنی می‌خورند در مقابل آن‌هایی که نمی‌خورند میزان مرگ زود هنگام تقریبا 33/0بیشتر می‌شود.آ ن هایی که سیگار می‌کشند در مقایسه با آن‌هایی که سیگار نمی‌کشند، شما ببیند سیگار و مشروب جز قهارترین فرایند های مرگ‌آوراست. ببینید افزایش مرگ شان 5/0% زیاد می‌شودو در واقع این که شما سیگار بکشی در واقع زیر 15 سیگار یا بیشتر از آن. ولی جالب است همه این‌ها به 5/0 می رسندولی یک دفعه شما بالاترین ها را داری یعنی این دو تایی که مقام اول را دارندsocial relationship یعنی ارتباط اجتماعی داری یعنی در گروهی تحویل ات گرفتند و تو هستی و گروه دیگر آن‌هایی هستند که ارتباط اجتماعی پایین دارند در مقابل حمایت اجتماعی بالا؛ تقریبا بالاترینش حدود 60% می‌شودsocial integration. یعنی در جمعی هستی، کلوپی و محله نمی دانم خانواده و شرکت ، شما خیلی خوب در گروهی قرار گرفتید ودرآن فیت شدید، در مقایسه با کسی که قرار نگرفته، امکان مرگت 60 و خورده‌ای درصد کمتر یا بلعکس برای دیگری بیشتر می‌شود. یعنی شما نگاه کنید این بدآموزی دارد. یعنی سیگار کشیدن و مشروب خوردن آن قدر آدم را نمی‌کشد که طردشدگی می‌کشد.این که چقدر این طردشدگی اثرات مخربی دارد. باز مشابه این را درافراد مبتلا به اسکیزوفرنی انجام دادند. اسکیزوفرنی‌ها هم یک طرد دراز مدت را تجربه می‌کنندودیدند در همان آزمون cyber ballوقتی که طرد می‌شوند همان انگیزه نیم‌بندی که دارند یا احساس لذتی که دارند کاهش پیدا می‌کند. ببینید البته خیلی زیاد نبوده و این نشان می دهد که کاهش انگیزگی و بی انگیزگی افرادی که خیلی مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی هستند تا حدی به و ناشی از مقوله طرد هست فقط بیماری شان و داروهایشان نیست، بلکه برای این هم هست که دیگران تحویل شان نمی‌گیرند. شما آدمی‌که پسیکوز و بیماری روانی دارد را چقدر در بین خود راه می دهید و قبولش دارید؟ کتاب دیگری به نام محبوب، یا popular هست که به همین مقوله‌ی likeability یا دوست داشتنی بودن و در عین حال محبوب بودن در بین نوجوان‌ها اشاره می‌کند. خیلی از ریشه های طردشدگی مزمن در آنجا اتفاق می‌افتد. ببینیم چه اثرات دیگر را میتوانیم داخلش ببینیم.
Document