شماره 20: بوردم

پادکست دکتر مکری
مرداد 1395
قسمت دوم

شماره 20: بوردم

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 20: بوردم
Loading
/

متن پادکست

… خب بیایم مبحث ملالت یا دلزدگی یا کسالت یا بی‌حوصلگی هر چی هست ترجمش رو ادامه بدیم در هر حال منظور ما boredom . اگه یادتون باشه در جلسه‌ی قبل صحبت ما بر این می‌چرخید که boredom یک آسیب بسیار جدی‌ست و زمینه‌ساز سو مصرف مواد مخدر در نوجوانان میتونه باشه و در واقع مطالعه‌ی CASA که در واقع جوزف کالیفانو” اون رو انجام داده بود تو دو هزار و سه به خوبی نشون داده بود که اگر نوجوانی احساس boredom بکنه احتمال مصرف مواد مخدرش میره بالا تر. منتهی اجازه بدید ما به صورت سیستماتیک جلو نریم همینجور خرد خرد یک سری fact ، یافته رو مرور کنیم تا به اون هسته‌ی مرکزی boredom برسیم. بیاید امشب راجب این بحث کنیم که دانش‌آموزا وقتی احساس boredom میکنن، احساس کسالت می‌کنند معمولا برای فرار از اون چه کاری می‌کنن ؟ حالا چرا ما داریم انقدر روی دانش‌آموزان مانورو میدیم؟ برای این که ادبیات boredom تو چند حوزه متمرکزه ، متاسفانه تو خیلی از حوزه‌ها نقض جدی داره . ولی تو اون حوزه هایی که پیشرفت نسبی داشته یکیش این بوده که وقتی انسان‌ها احساس boredom می‌کنند چه عوارضی داره؟ شب قبل راجبش یه مقدارصحبت کردیم. دومین قسمت اینه که وقتی انسان‌ها احساس boredom می‌کنند چه راه‌هایی برای فرار از او دارند؟ و وقتی boredom صحبت میشه معمولا دو صنف رو خیلی مخاطب قرار میدن، یکی دانش‌آموزان و دانشجویان و دیگری افراد شاغل، کارمندان و کارگران . در بین مقالاتی که من جستجو کردم یه مقاله به نظرم جالب اومد What to do whit feeling boredom? . چه کار کنیم وقتی احساس کسالت می‌کنیم ؟ students strategies for coping boredom استراتژی‌های دانش‌آموزان برای مقابله با boredom . نوشته‌ی اولریکه نت ” در ژورنال Learning and Individual Differences سال دوهزارو ده . مطالعه‌ی نسبتا بزرگیست من توی مطالعات مختلفی که گشتم به نظرم اومد نسبتا جامعه. روی نهصد و هفتاد و شش دانش‌آموز آلمانی صورت گرفته . دانش‌آموزهای کلاس پنجم تا دهم با میانگین سنی چهارده ممیز بیست و پنج سال. خب بحث رو اینجوری شروع می‌کنه نویسنده ، میگه که نزدیک هزار مقاله وجود داره در مورد احساس اضطراب در دانش آموزان . یعنی به صورت سنتی وقتی میخوان بررسی کنند مشکلات دانش‌آموزان رو تاکیدشون روی حس اضطرابه ، مثلا میگن دانش‌آموزانی که از امتحان می‌ترسند ، دانش‌آموزانی که همش اضطراب امتحان دارند و تا مدت‌ها فکر می‌کردن اضطراب و ترسه که دانش‌آموزان رو زمین می‌زنه و مانع رشد و درواقع موفقیت تحصیلشون میشه . اما شاید یکی دو دهه است که متوجه شدن عامل تهدیدکننده‌ی جدی اضطرابشون نیست ، احساس کسالتشونه تو کلاس که میشینن میگن حوصلمون سر میره ، درسا برامون جذاب نیست، زمان کند می‌گذره و هی حواسمون جای دیگه است بی‌قرار میشیم. و در واقع دشمن شماره یک در افت تحصیلی برای دانش آموز شما دوازده تا هفده ساله اینه که سر کلاس میگه حوصلم سر میره . این اومده درس ریاضی رو بررسی کرده که سر کلاس ریاضی دانش‌آموزا درواقع چه وضعیتی رو تجربه میکنن؟ منتها پیش از این اومده در مرور منابع این نتیجه رو گرفته ببینید منابع سنتی در مورد مقابله با استرس این شکلی هست که میگه وقتی شما یه استرسی بهت وارد میشه شما چهار گزینه‌ی مختلف دارید دقت می‌فرمایید دوستان عزیز؟ یک دسته‌ی گزینه‌ها بهش میگن گزینه‌هایی که شما Approach میکنی به عامل استرس ، مثلا فرض کن یه مشکلی دارید ، وقتی اون مشکل پیدا میشه مثلا نمره‌ی پایین داری به سمت اون مشکل Approach می‌کنی ، رویکردش حرکت به سمت اونه و Approach شما میتونه شناختی باشه Cognitive باشه یا میتونه رفتاری باشه. به عنوان مثال اگر کسی هست که تو کلاس شما رو اذیت می‌کنه حالا اصلا مثال کلاس نیست همه چیز هست شما یا می‌تونی یه نوعی بهش صحبت کنی در موردش فکر کنی یا این که رفتارت روبه سمت او تغییر بدی. ولی در هر حال به سمت قضیه هست . یه حالت دیگه پیدا میشه که میگن avoidance یعنی اجتناب کنی در مقابل Approach حالا میخواد اجتناب شناختی باشه، یعنی اصلا سعی کنی بهش فکر نکنی یا اجتناب رفتاری باشه میزت رو جا به جا کنی بری یه جا دیگه بشینی که قیافه‌ی اون کسی که اذیتت می‌کنه رونبینی. خب این ادبیات سنتی و کلاسیک برخورد با استرسه. با اتکا به همین ادبیات تئوریسین‌های boredom هم میگن وقتی شما حوصلت سر میره یا می‌تونی رویکرد Approach بگیری یا رویکرد avoidance . بعد خود Approach یا avoidance میتونه جنبه‌ی شناختی داشته باشه یا جنبه‌ی رفتاری . حالا بیایم این چهارگانه رو این پازل یا ماتریس چهارگانه رو مثال بزنیم . اگه رویکرد شما Approach و شناختی هست هدف شما اینه تلاش می‌کنی خودت رو از نظر ذهنی به اون درس یا مبحث علاقه‌مند کنی . مثلا در مورد درس ریاضی نشون داده شده که دانش‌آموزا این کار می‌کنن هی به خودشون میگن ریاضی خیلی مهمه ، من باید ریاضیدان بشم یا نمره‌ی ریاضی برای کنکورمون مهمه پس سعی کن دقت کنی ، سعی کن دل به کار بدی و جلسه‌ی کلاس رو جدی بگیری در مقابل Approach behavioral وجود داره در Approach behavioral کاری که میکنن اینه پاشیم بریم به معلم بگیم حوصلمون سر میره، سعی کنیم یه کارایی بکنیم بازی‌ها بکنیم تو ریاضیات که ریاضیات برای ما جذاب بشه این میشه Approach رفتاری. در مقابل avoidance شناختی چیه؟ avoidance شناختی اینه که فکرمون می‌فرستیم جای دیگه ، وقتی معلم داره ریاضی درس میده ما به فیلمی که دیشب دیدیم فکر می‌کنیم یا به جک هایی که امروز صبح شنیدیم مرور می‌کنیم و در مقابل ما یک avoidance رفتاری داریم که در avoidance رفتاری یعنی این که شروع می‌کنیم تو کلاس بااین اون بازی کردن ، با این و اون صحبت کردن ، در گوشی با یکی دیگه حرف زدن معلم داره درسش رو میده ما حواسمون نیست یا اینکه بازی درآوردیم داریم اینجا بازی می‌کنیم اون قدیما دوز بازی می‌کردن اون ته کلاس ، میشستن این بازیرو می‌کردن برای اینکه حوصلشون تو کلاس سر نره . به صورت کلی دوستان عزیز حواستون باشه میگن رویکرد Approach همواره موفق‌تره! چه در برخورد با استرس چه در برخورد با کسالت و اون‌هایی که از برای فرار از کسالت avoid می‌کنند یعنی به اون سوژه فکر نمی‌کنند یا سعی می‌کنن خودشون با یه چیز دیگه مشغول کنن که به سوژه‌ی کسالت‌بار فکر نکنن سرنوشتشون بسیار بده و بهترین Approach بهترین رویکرد میگن Approach behavioral یعنی من سعی کنم اون درس رو جذابش کنم ، سعی کنم یه جوری برم تو دلش که ازش لذت ببرم . حالا من می‌خوام از این استفاده کنم برای بقیه حوزه‌های زندگی! یعنی اگر شما حس می‌کنید حوصلت داره سر میره ، مهمترین کارت اینه که Approach کنی از اون مسئله ای که حوصلتو سر می‌بره اجتناب نکنی، سعی نکنی فراموشش کنی ، سعی نکنی جایگزین براش بتراشی. شب‌های آینده خواهیم دید بدترین کاری که میتونی بکنی اینه که خودت رو distract کنی ذهنت روبفرستی یه جای دیگه چون هیچ وقت اون مسئله حل نمیشه و اونایی که Approach میکنن خیلی خوبن، مثلا میگه یه دانش آموزهایی هستن که سعی می‌کنند از طریق خوندن کتاب‌های جانبی ، یاد گرفتن معماهای ریاضی ، بحث کردن با بقیه راجب مثلا کاربرد ریاضی در شطرنج ، در چیزای دیگه خودشون به تدریج به ریاضی علاقه‌مند کنن وقتی علاقه‌مند شدن دیگه حوصلشون سر کلاس سر نمیره به اینا میگن اونایی که رویکرد Approach دارن با جنبه‌ی behavioral . حالا این اومده این رو بسنجه که ببینه تو کلاس آیا این رویکردها هست یا نه و چه تفاوت‌هایی داره؟ سی و هشت کلاس رو بررسی کردن پنجم تا دهم ، نهصد و هفتاد و شیش تا دانش آموز خدمتتون گفتم میانگین سنی چهارده ممیز بیست و پنج سال و درس ریاضیات . سنجش میزان ملالت و استراتژی‌های مقابله با آن توسط پرسشنامه‌ای که مولفین ساختن . چیز جالب اینه دیدن دانش‌آموزا رو به سه دسته می‌شه تقسیم کرد و همین ادبیات درمورد بقیه‌ی انسان‌ها هم وجود داره ، چه تو حوزه‌ی درس چه تو حوزه‌ی کار .گروه اول بهشون میگن avoider ها اجتناب کننده‌ها، گریزان ها ، فرارکننده ها. الان این فایل صوتیست تو فایل تصویری شما می‌تونید اون گرافش رو ببینید. ولی توی avoider ها فرار کننده‌ها بیشترین استفادشون در واقع از مکانیزم behavioral avoidance یعنی سعی می‌کنه سر کلاس با بغل دستیش حرف بزنه که حوصله‌ش سر نره ، جک برای هم بفرستن که حوصلشون سر نره .حالا چرا میگیم بدترین ؟ برای اینکه بیشترین میزان افت تحصیلی رو اینا دارن. یعنی اگه سر کلاس ریاضی برای این که حوصلت سر نره سعی می‌کنی که با بغل دستیت حرف بزنی به تو میگن avoider و استراتژی این‌ها به ترتیب اینه behavioral avoidance ، Cognitive avoidance، اجتناب شناختی، Approach behavioral و بالاخره Cognitive Approach . یعنی حرکت معکوس دارند. جنبه‌ی دوم دسته‌ی دوم. این دسته‌ها موفق‌ترین هستند. بالاترین نمره‌ها رو میارن به اینا میگن re appraisers . Appraiser’s میشه تمجید ، تعریف. re appraisers میشه باز تفسیر ، بازتمجید ایناچیکار میکنن؟ اینا Cognitive Approach بیشترین استراژدیشونه تو دلشون میگن ریاضیات مهمه، تو دلشون می‌گن این برای کنکور مهمه، تو دلشون میگن این برای آینده مهمه . چون من شب های اینده صحبت خواهم کرد boredom از بی‌توجهی به مولفه‌های محیط برمیاد و وقتی شما تو دلت میگی من به ریاضی بی‌توجهم از ریاضی خوشم نمیاد ذوق ریاضی ندارم یا اصلا ریاضی چه اهمیتی داره؟ برای چی من دارم ریاضی یاد میگیرم؟ خب سر کلاس ریاضی دچار boredom میشی . پس اینها Cognitive Approach میکنن و Cognitive Approach بزرگترین حربشونه و تو پله های بعد Approach behavioral ، Cognitive avoidance ، و بالاخره behavioral avoidance هست. اینا موفق ترین در میان و آخر سر بالاترین نمره رو دارن و بالاترین Achievement رو دارن . اینم بهتون بگم که یک همبستگی خیلی قوی پیدا شده بین نمرات تحصیلی و میزان boredom البته همبستگی معکوسه. اگه شما بتونی به boredom خودت تو کلاس غلبه کنی نمراتت خوب میشه. پس اگه یه teenager تو خانواده دارید که میگه سر کلاس حوصلم سر میره بگید واویلا باید یه فکری براش بکنم و بهترین کاری که می‌تونه بکنه این که re appraisers بشه ، بدترین کار اینه که avoider بشه . دسته سوم بهش میگه criticizers اینا جالبن اوناین که behavioral Approach میکنن ما یادتون باشه گفتیم behavioral Approach بهترین رویکرده ، ولی نمرات اینا خیلی خوب در نمیاد چرا؟ دیدن اینا چون criticize می‌کنند ، نق نقو هستن ، هی میرن به معلم این جمله رو میگن آقا یه جور درس بده ما بیشتر علاقه‌مند بشیم، آقا نمیشه تو قالب بازی باشه ؟ آقا نمیشه کلاس شما انقدر خشک نباشه ؟به ظاهر داره یک behavioral Approach میکنه ، ولی چون سه مولفه دیگر سنگین به کار می‌بره یعنی همونی که میاد شکایت می‌کنه می‌گه آقا این کلاس از یه حالت خشک دربیار ، دیدن همونم هست که با بغل‌دستیش حرف میزنه ، یعنی هم داره غر میزنه هم distraction انجام میده T به همین دلیل موفق درنمیاد , در واقع اونی که گفتیم روی اپرای داره قد این غر میزنه هم انجام میده به همین دلیل موفق در نمیاد و در واقع اونی که گفتیم re appraisers در حد این غر نمیزه ، توی پرسشنامه دیدن که این از اون بیشتر غر می‌زنه اونم به آقای میگه که آقا لطفا کلاس یه کاری کنید جذاب بشه ما یه ذره بهتر درس بخونیم ، ولی اونی که بیش از همه میاد اون جلو وایمیسه آخه کلاس شما خشکه و ما حوصلمون سر میره و اینا … دیدن‌ او پا به پای اون داره همزمان avoidance هم رو انجام میده . بعد که شما سعی میکنی کلاس رو جذاب کنی اون بغل نشسته داره با بغل دستیش حرف میزنه یعنی این ماهیت تغییر طلبیش یا اصطلاحا بگیم اصلاح‌طلبیش توی مقابله با boredom همراه شده با اجتنابش و بیشتر جنبه‌ی غر زدن داره تا جنبه‌ی زیرساخت موفقیت . من فکر می‌کنم که این مقاله جمله‌ی درواقع حالا به عنوان یک Prototype به مقالات نگاه کنیم بهش اینجوری فکر کنید که در واقع در جریان این مقاله اتفاقی که میوفته اینه که ما سبک‌های مختلف در واقع رویکردی رو می‌تونیم از روش استنتاج کنیم . خب همین مشابه این در مورد boredom در محیط کار وجود داره که انسان‌ها تو محیط کارم با همچین مکانیزم‌هایی درواقع bored میشن و اومدن دیدن که مطالعاتی که در محیط کار صورت گرفته ، چون محیط کار فرق با تحصیل چیه ؟ دوره‌ی تحصیل محدوده یک ساله و افراد دارن مرتب تغییرمیکنن و سنینشون پایین‌تره teenager ، آدمایی که شاغلن چیکار می‌کنن؟ دیدن این‌ها هم تقریبا همون حالت avoidance در مقابل Approach رو دارند. با این تفاوت که اجتنابشون به دو حالت درمیاد یا خودشون رو ، ذهنشون رو مشغول می‌کنند مطالعاتی رو میگه میگه یک سوم کارمندان به طور متوسط روزانه دو ساعت کارهای در واقع غیر مرتبط با کارشون انجام می‌دن برای اینکه حوصلشون سر نره. مثلا تو محیط کار داره جدول حل می‌کنه، تو محیط کار داره فیلم دانلود می‌کنه، تو محیط کارش داره چت می‌کنه. یک سوم دو ساعت. پس ببینید این همه هم پشت سر ایرانی‌ها حرف میزنن که ما ایرانیا سر کلاس کار نمیکنیم ، سرمحل کار نمی‌کنیم و اینا فقط مختص ما نیست تو انگلستان هم دیدن همین آمار وجود داره . پس engaged می‌کنن در امر distraction ولی دیدن در دراز مدت وقتی چند سال می‌گذره یه آسیب دیگه پیدا می‌کنن و اونم هست work in Difference دیگه به کار بی‌علاقه میشن و براشون دیگه کار مهم نیست و این همون زمانیست که علایم depressive در واقع آشکار میشه . خب ما داریم کم‌کم بحث boredom رو جلو میریم همین‌جا یک سوال پیش میاد. یکی از سوالات بسیار کلیدی در بررسی boredom. اونایی که بیشتر bored میشن محیطشون خرابه یا ذات خودشون به boredom حساسه؟ در مورد همین عده‌ای که سر کار bored میشن اومدن دیدن self regulatory skills ضعیف‌تره ، تو دو حوزه time management مدیریت زمان و مهارت‌های در واقع ابتکاری . یعنی هر چقدر شما میزان ابتکارت پایین‌تره و مدیریت زمانت مختل تره بیشتر bored میشی و در واقع ادبیات boredom در دلش این داره زائیده میشه من فردا شب و شب‌های آینده راجب این صحبت خواهم کرد که در واقع با پیشرفت مطالعات روی boredom این سوال مطرح میشه. آیا من سر کلاس حوصلم سر میره ذات من ایراد داره یا در واقع اون محیطه که مشکل داره؟ طبیعیست که جواب مخلوط این دوتاست ، هر دو هستش ولی اینکه سهم هر کدوم چقدره ؟ من فکر می‌کنم خیلی مهمه و اصولا کیا هستن که بیشتر bored میشن ؟ تا اینجا دو تا چیز رو فهمیدیم. اون‌هایی که مهارت‌های خلاقیتشون پایینه و اون‌هایی که مدیریت زمانشون پایینه بیشتر bored میشن. حالا چگونه این تاثیر می‌ذاره روی میزان boredom ما؟ اجازه بدید ادامه‌ی مبحث رو به فردا موکول بکنیم و بعد همین زنجیره رم دنبال کنیم که وقتی شما bored شدی احساس indifference می‌کنی وقتی احساس indifference کردی احساس disgust چندش و نفرت خواهی کرد و بعد وقتی احساس چندش و نفرت کردی یه مقداری واکنش‌های دیگه هم نشون خواهی داد . در ضمن در کنار این یه مطلب جالبی هم هست که من امیدوارم بازهم با اون بتونم بپردازم که یک کشتی که شاید دویست سال بشر دیده اینکه یکی از Indicator های خیلی خوب boredom خمیازه ‌کشیدنه . چرا خمیازه می‌کشی؟ پس این بحث رو هم من به شما بدهکارم . تا شب‌های آینده خدانگهدار… ادامه دارد…
Document