خب دوستان عزیز اگر موافق باشین یک پژوهش تحمل برانگیز دیگر را با هم مرور کنیم و یه مقدار در مورد جوانبش بیاندیشیم هم در مورد روش شناسیش هم در مورد ادعاهایی که این مقاله میکنه و همچنین تبعاتی که میتونه داشته باشه اسم مقاله هست formidability and the logic of human anger در واقع میشه منطق پرخاش انسانی و مقوله formidability حالا formidability را من راستشو بخواین دقیقا نمی تونم ترجمه ای براش پیدا کنم براتون توضیح خواهم داد منظورش چیه این مقاله در سال ۲۰۰۹ چاپ شده و مجله هم نسبتاً معتبر یعنی جز مجله های معروف هستPNAS میشه proceedings of the national academy of sciences و توی نویسنده هاش دو شخصیت خیلی میشه گفت تأثیرگذار و جنجالی انتهای قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم را داریم یعنی jon tobin و leda cosmides حالا اینا چه تاثیری گذاشتند و چرا من این مقاله را انتخاب کردم چند دلیل داره که اینها رو خدمتتون به تدریج هنگام توضیح دادن مقاله ارائه خواهم داد یعنی جالبه همین هم آدم به فکر فرو میره هم دوست داره جاهای دیگه این رو بخونه بررسی بکنه مقالات مشابهش ببینه چقدر صحت دارد و در عین حال بینه این به چه دلیل میتونه باشه آیا خطای آماری است آیا اشتباه پژوهشی است و ادعاهایی که نویسنده ها به خصوص jon tobin و cosmides می کنند چقدر معتبر است حالا formidability چیه formidability را اگر بخواهیم ترجمه تحت الفظیشو در نظر بگیریم میشه درشتی تنومندی هولناکی بیشتر هولناک رعب آور چیزی که ترسناک ولی بیشتر منظورش اون درشت بودن و تنومند بودن انسان هاست یعنی میگه وقتی شما با دیگران در تماس هستید در تعامل هستید بعضیا خیلی درشتن بعضیا خیلی غولن حالا هیکلی هستن نمی دونم حالا حتی بعضیا یه مقداری این وجه اصطلاح تازه را به کار میبرن میگن خیلی گولاخ طرف خیلی همچین پت و پهن قدرتمند تنومند به نظر میاد و این خواسته ببینه اون آدمایی که هیکلشون درشته به نوعی بالاتنه بخصوص بالاتنه قوی دارند آیا این با صفات شخصیتی و رفتاری و روانی این آدما ارتباط داره یا نه و اگر ارتباط داره چه ارتباطی هست فقط اینجا بهتون هشدار بدم شما ممکنه بگید خب معلومه دیگه آدمای درشت تر مثلا اینجورین این شکلین ولی واقعا خب همینجوری نمیشه گفت شما ممکنه تجربهی شخصیتون رو دارید میگید مهم اینه که از نظر روش شناسی علمی درست بررسی بشه که افراد formidable افراد درشت تنومند چه تفاوت هایی با افراد ریز نقش و میشه گفت تا حدی ضعیف تر دارند این مقاله و چند مقاله ای که بعدش خدمتتون خواهم داد برای اینکه حس کردم یک مقاله را با چند مقاله دیگه تکمیل کنم که شاید اطلاعات جامع تری به شما بده formidability اومده هم در آقایون هم در خانم ها سنجیده و در واقع معیارهای مختلفی در این مقاله و 2 مقاله دیگه به کار رفته مثلا تعداد شنا سوئدی که افراد میتونن برن این یک شاخص از قدرت بالا تنه است محیط بازو یعنی در واقع میشه گفت اون دور بازو قدرت فشار دادن این handgrip ها یعنی قدرت مچ را نشان می دهد از عضلات ساعد و بالاخره biceps curl این دستگاه biceps curl که در واقع انقباض عضلات بازو را می سنجه که حالا اونا که باشگاه میرن آشنایی دارند که برای خم کردن بازو و این مقیاس داره وزنه داره و ببینند اونایی که بازوی توانمند تر دارند در واقع بازوشون کلفت تر آیا روانشون هم با اونایی که بازوی لاغرتر دارند فرق داره یا نه و در برخی جاهای دیگر اومدن محیط در واقع سینه را اندازه گیری کردند توی یک نوعی بالاخره با تعداد شنا سوئدی که افراد میتونه بره ارتباط داره محیط بازو هم به نوعی با این درواقع انقباض عضله دوسر بازو biceps curl ارتباط دارد. خب اومدن چه چیزهای را در این افراد سنجیدند و کیا را انتخاب کردند در این مقاله در واقع که می خواهیم بهش بپردازیم چند شاخص مختلف سنجیدن اونایی که دوست دارن یک مقدار پژوهش های اجتماعی بکنند به نظر من پرسشنامه جالبی جمع کرده که در سمت چپ اسلاید 161 شما این حوزه های را که این پرسش نامه مرکب می سنجد من فهرست کردم مثلا prones to angry یعنی در واقع مستعد عصبانیت بودن پرسشنامه ای هست که سوالات مختلفی دارد سوالاش خیلی بنظر میاد روزمره است جالب مثلا اگر کسی به من تذکر دهد زود عصبانی میشم ماشینی در رانندگی بپیچه جلوی من خیلی عصبانی میشم بهش پرخاش می کنم حوصله اینو ندارم که کسی بیاد مثلاً به من زور بگه یاتو صف اگر مثلاً کسی بخواد بزنه جلو میرم باهاش دست به یقه میشم یعنی در واقع میبینید این احساس اینکه دیگران درگیر شدن را می سنجد این پرسشنامه و فکر کنم شما هست زدید که چیو میخواد دربیاره یا اونی که هیکلش گنده تره آیا با اونی که بازوی کلفت تره بیشتر مستعد بره با این و اون بره دعوا کنه history of fighting دومین پرسشنامه تاریخچه دعوا که این آدم اصلا ببینم دعوایی آیا در هفته گذشته تو خیابون کتک کاری کرده با کسی رفته دست به یقه شده آیا تا حالا پیاده شده جلو کسی مشت بزنی ببینید سوالات خیلی میشه گفت روزمره داره utility of personal aggregation سومین پارامتر اینجا داریم یعنی به درد بخور یا مطلوب بودن پرخاشگری فردی یک پرسشنامه هست که نظرات افراد را می سنجد مثلاً باور دارند که زور خیلی کارساز است من باور دارم یک جاهایی قلدری کنی یک جاهایی باید صداتو بلند کنی تا داد نزنم حقم را نمیگیرم توی شرایط اگر ببینم اوضاع بر وفق مرادم نیست می کنم من سعی میکنم دیگران را هول بدهم عصبانیتم را نشان بدهم یعنی ببینید پرسشنامه های مرکبی که استفاده کرده بیشتر به این برمی گردد که من چقدر حاضرم از زور و فشار استفاده کنم حتی پرسشنامه چهارم جالب این پرسشنامه سه تای اول به زندگی فردی بر می گشت ولی چهارمی به نوعی تمرکز دارد روی باورهای سیاسی افراد با زور مملکت درست می شود باید یکی بیاد مثلا حسابی جمع کنه مملکت را یا جنگ چیز خوبی است بعضی ملتها تا نزنی تویی سرشان آدم نمی شوند یا نمی دانم در مناسبات آنهایی که از صلح دفاع میکنند اینا به ضرر بشریت تمام می شود جنگ در جاهایی مطلوب است حالا تعداد ارقام زیادی داره راستش رو بخواید دیگه وقت نیست توضیح بدم دونه به دونه بخونم و ترجمه کنم پرسشنامه بعدی که استفاده کرده پرسشنامه entitlement یعنی استحقاق مثلاً من استحقاق دارم وقتی میرم اداره زود جوابمو بدهند وقتی یک جا تو نوبت گیر کردم استحقاق دارم به من خارج از نوبت کمک کنند سریع به کار من رسیدگی بشه من حوصله تو صف وایسادن و اینارو ندارم مردم باید یه جور خاصی با من برخورد کنند success in conflict پرسشنامه دیگر موفقیت در مناظرات و بلاخره آخریش ruminationیه آدمی که در واقع چقدر گیره درواقع وقتی یک اتفاقی میافته تا مثلاً من نرم تسویه حساب کنم آروم نمیشم وقتی یکی بهم حرفی بزنه تا مدت ها تو ذهن منه تا من برم بالاخره خودم رو آروم کنم و تلافی در بیارم سر طرف پس ببینید یک مجموعهای از رفتارهای اجتماعی را اومده سنجیده که هستی این رفتارها پرخاشگری قلدری و زور محوری و در واقع سوالش اینه که اگر انسانی درشت هست این توی باورهای اون رسوخ کرده که زور چیز خوبی هست و در واقع بشه از زور توی مناسبات بین فردی استفاده کرد و یا استحقاق اینو دارم که بیش از بقیه به من برسن حالا این تفسیر اینی که خب اینا ارتباط داشته باشن چه فایده ای داره و چجوریه ای اینو اگر بحث را دنبال کنیم بهتر روشن میشه حالا از کیا و استفاده کرده و حجم نمونه اش به قول معروف چیا بوده یه تعدادی دانشجویانی بودند که توی باشگاه بدنسازی دانشگاه کالیفرنیا ، university of California nasta Barbara خب اینایی که توی باشگاه بودند . حالا شما ممکن به درست این اعتراض را وارد کنید آخه قبول نیست آدم هایی که میرن باشگاه دمبل میزنن هالتر می زنند بدنسازی کار می کند اصلا سعی دارند formidable بشن غول بشن هیکلی بشن خب اینا ممکنه تهه ذهنشون آدمهای هستن که خیلی زور را دوست دارن باورشون بر اینکه بخب اید قلدری کرد برای همینه که دوست دارن برن این کار بکنن برای همین اومده حجم نمونه دیگری هم اضافه کرده حجم نمونه پسران یا آقایان دانشجو ۱۲۵ نفر باز از دانشگاه کالیفرنیا santa Barbara و ۱۵۶ نفر از خانوم ها یعنی این اضافه کردن خانمها هم چیز جالبی که ببینه توی زن ها هم آیا این داستان هست یا خانم هایی که درشت تر هستند آیا این ها را هم ترجیح میدهند از زور بیشتر استفاده کنند توی روابط بین فردی و همچنین روابط سیاسی یعنی شما نگاه کنید اون مبحثی که بند چهارم خدمتتون گفتم مطلوب بودن یا ارزشمند بودن پرخاش سیاسی یعنی در واقع اینایی که منتظرن یه کسی بیاد با زور جامعه رو درست کنه یا بین ملتها میگن زور ایجاد کنه باید بجنگی این داستان هایی که نمیدونم مذاکره و اینها نیست باید با فشار بری و درواقع درگیر بشید خب نتایج رو شما در اینجا می بینید در واقع این اسلاید نتایج را لو داده که من اینجا نوشتم شما نگاه کنید این ABC در واقع معیارهای مختلفی از formidability هست که از قطر بازو گرفته تعداد شناهایی که میتونن برن تعداد پرس سینه و اینها ببینید توی آقایون تقریبا با تمامی این پرسشنامه هایی که سنجیدن معنی دار در اومد و همبستگی نسبتا بالا بوده 43صدم 47صدم 28صدم 38 صدم به عبارت دیگر اونهایی که درشت تر هستند و در واقع هیکلی تر هستند توی ذهنشون زور محور و قلدر محور هم هستند منتها خب ممکنه این اعتراض را بکنید که اینها دارند می روند باشگاه و این را هم به شما بگویم که باشگاه هایی ها دیده بودند که تقریبا نصف استاندارد deviation نصف انحراف از معیار جمعیت دانشجوی معمولی تنومند تر بودند توی جمعیت دانشجوی معمولی هم دیده بودند این روابط برقرار نگاه کنید این ستون آقایان را نشون می دهد اون 125 نفر تقریبا همه اون ها نه به شدت اونایی که توی باشگاهن ولی اونایی که بیرون هم هستند هرکی هیکلش گنده تر توی ذهنیتش زور و قلدری توجیه بیشتری داره و باز یافته سوم که جالبه اینه که در خانم ها تقریبا یا قطعا هیچکدوم معنی دار درنیومده به عبارت دیگر در بین خانم ها اونهایی که هیکل درشت دارند زورگر تر نیستند و تمایلشون به استفاده از زور بیشتر نبوده پس این میتونه یک برداشت هم برای شما داشته باشه یعنی اگر خانمی دیدید درشته بالا تنه قوی داره زورش زیاده لزوما انسان قلدر مسکلی نیست ولی تا اینجا اینو داره میگه توی آقایون مثل که اینگونه هست یعنی اگر دیدی یه آدم formidable یه آدم هولناک از این خیلی درشتا جلوت سبز شد اون احتمالا تهه ذهنش یه اعتقادی به استفاده از زور در حل مناسبات بین فردی داره اما مقاله یه یافته جالب دیگه هم داره همون پرسشنامه هارو ایندفعه اومده نه در مقابل زور و هولناکی بلگه در مسئله جذابیت چهره و زیبا بودن سنجیده اینم یه سوالیه که خیلیا دارن آیا خانم یا آقایونی خوشتیپ اونایی که خوشگلن اونایی که تیپشون خوبه اینا زورگو ترن آیا اینا قلدرترن آیا اینا حس می کنند استحقاق بیشتری دارند خب جواب را هم باز در اسلاید 162 میبینید بخصوص این چند موردی که من خدمتتون علامت زدم ببینید درواقع ما اینجا دوتا ستون داریم برای هرکدوم چه آقایون چه خانم ها ستون سمت چپ قدر مطلقشه و ستون سمت راست حتی بعد از حذف درشت بودن یعنی اومدن گفتن حالا ما اون درصد یا سهم درشت بودن کم بکنیم بازم ببینیم تهش این حس پیدا میشه که افرادی که جذاب ترن این حس های بیشتر را داشته باشن یافته جالبه دوستان این شاید از یافته قبلی جذاب تر باشه چون یافته قبلی را شما ممکن بگید بدهی والا ما هرچی آدم خیلی غول و درشت دیدن بزن بهادر بوده یعنی پاش بیفته دعوا میکنه پاش بیفته یقه آدم میگیره زور میگه و در واقع اونایی که نحیف تر جثه کوچکتری دارند همش میگن بیا با استدلال بشینیم حرفامونو بزنیم بیا ببینم مشکلت چیه حالا عصبانی نشو سعی میکنند طرف مقابل را آرام بکنند ولی اونی که گنده تر هست استعداد اینو داره زود جوش بیاره و زود بهم بریزه اما توی زیبایی چهره توی خانم ها جالبه خانم هایی که خودشون را زیباتر میبینند و احساس خوشگلی میکنند شما اینجا می بینید که بیشتر مستعد پرخاش هستند یعنی زودتر عصبانی می شوند و این حس میشه گفت سلطهجویی یا استفاده از ظهر در روابط براشون توجیه دارد و همچنین شما آن احساس استحقاق را می بینید پس از این باور هایی که مردم دارند اینکه مثلاً طرف چقدر فیس و افاده داره حالا فکر میکنه کیه حالا چون یه ذره خوشگله فکر میکنه باید به همه زور بگه نوبت رعایت نکنه ظاهراً این پژوهش این رو تایید میکنه اما توی آقایون هست ولی نه بشدت خانم ها پس تا اینجای پژوهش ما داریم دوتا یافته داریم آقایونی که درشت ترن یک دیدگاه مساوات طلبی کمتری دارند و همچنین خانمهایی که باور دارند چهره زیباتری دارند آنها هم یک دیدگاه مساوات طلبی کمتری دارند استفاده از زور ورا فشار توی روابط توجیه میکنند خب حالا چرا این مقاله مهم یکی از یافته های مهمش اینه تا مدتها روانشناسی چیزی را مطرح میکرد به نام Napoleon complex عقده ناپلئونی ، چون میدونید ناپلئون خیلی درشت نبوده به عنوان یک سردار در واقع اون هیکل جنگجو هولناک formidable نداشت و درواق خیلی از روانشاسا اینو مطرح می کردند می گفتند اونایی که به نوعی یک نقصی دارند احساس حقارت می کنند احساس می کنند جثشون ضعیف احساس می کنند نمی دونم بدن ضعیفی دارد این ها بیشتر مستعد دعوا و پرخاش هستند یا خانم هایی که خیلی جذاب نیستند بیشتر مستعد دعوا و پرخاش نمیدونم سلطه طلبی دعوا کردن و ستیزه جویی هستن اینها به نوعی چون احساس کمبود میکنند احساس پایینتر بودن inferiority complex می کنند اینا ستیزه جو هستند و نا آرام ترن ولی لااقل این مقاله داره این وری رو نشون میده میگه نخیر اینگونه نیست در واقع آنهایی که به نظر میاد اون صفات مطلوب وابسته به جنس را دارند اتفاقا در واقع طلبکار تر و قلدرتر هستند خب این یک یافته ای است که جای بحث داره و بهتره توی پژوهش های دیگه مورد بررسی قرار بگیره ولی این حاکی از چی هست حالا چرا گفتند این مقاله را انتخاب کردند برای اینکه ما شاهد این هستیم که تقریباً سه دهه اخیر سی سال اخیر داره روانشناسی و روانپزشکی یه مقدار دیده خودش را اصلاح میکنه شما دیگه کمتر اصطلاح عقده حقارت احساس کمبود میشنوید سابقا این خیلی اصلا ورد زبان بود میگفتند طرف کمبود داره با همه دعوا میکنه طرف احساس می کنه جذاب نیست دوست داشتنی نیست میاد از همه طلبکاره احساس میکنه حالا کیه اما الان داره به نظر میاد شواهد اونوری نشون میده پس یک روند یا به قول خارجی ها trend ما داریم میبینیم که اومدن خودشیفتگی طلبکار بودن قلدربودن زورگر بودن را نه ناشی و برخواسته از داشتن از کمبود بلکه اتفاقا داشتن منابع بیشتر می دونند و مدعی هستن اونی که منابع بیشتری داره حالا هیکل قوی تر یک منبع چهره زیباتر یک منبع اینها بیشتر خودشیفته و خودکامه میشن حالا این جای بحث داره چون بعضی از علاقه مندان دیدم سوال کرده بودن که یک مقدارم اگه میشه راجع به خودشیفتگی صحبت کنم راجع به غرور صحبت کنم میخوام کم کم بحثشو باز کنم یعنی شما خواهید دید منتها یک دید انتقادی من اینجا به مقاله دارم گفتم دوتا از نویسندگان مقاله یکیشون john tobe و leda cosmides اینا زن و شوهرن و اینا تقریبا میشه گفت ۳۰ سال از ۱۹۹۲ که کتابی نوشتن در مورد روانشناسی تکاملی دارند مکرر در این بوق می دمند که این صفت هایی که شما میبینید میراث چند صدهزار یا چند سال چند میلیون سال و کامل بشر است و در واقع این رفتارها در سخت افزار مغز ما هک شده است راستشو بخواین من یه مقداری یا مقدار کمی هم نه تا حد زیادی با دیدگاه اینا که میشه گفت در واقع بنیان گذاران یا تفسیرگران مدرن روانشناسی تکاملی evolutionary psychology هستند یک مقدار مشکل دارم و اینکه خیلی از این چیزها را میشود اونوری هم تفسیر کرد چه نیازی داره که شما فکر کنید وقتی این رفتار فراگیره این در سخت افزار ما هک شده که در واقع ادعاش اینه راست میگه توی سلسله حیوانات هم حیوانات درشت تر دست به دعوای بیشتری دارند اون صحنه خیلی جالب شما دو تا گربه را دیدید که در سر چهارراه وایساده اند و کله ها شان را به هم نزدیک کردند و دارند زوزه های عجیب و غریب می کشند ۵ دقیقه است هیچکدام تکان نمی خورند و پلک نمیزنند و دنبال دعوا می گردند و یک چیز که این صحنه را دیده باشید که خیلی جالبه توش نگاه کنید که علاوه بر اینکه این گربه ها گیرهم هستند و چندین دقیقه با هم دعوا را شروع می کنند معمولاً گربه های همچین قلدر و قلچماق و عضلانی این کار را میکنند گربه نحیف ها نمی بینید این کار را برای هم شاخ و شونه بکشند و در واقع tobe و leda cosmides متعقد بودند بین سایز حیوانات یا سایز موجودات و داشتن منابع بیشتر فیزیکی و ستیزه جویی و دعواکن آنها ارتباط است و این میراث سال ها تکامل زیست است خیلی خوب عزیزان من اینها را لزوما نیاز نیست ما متوسل بشویم به روانشناسی تکاملی و بگویید این در سخت افزار مغز رفته یا در ژنوم ما رفته این میتونه یادگیری باشه خیلی از این افراد یاد گرفتند که توی حوزه ای اگر زور به کار ببری جواب می دهد و اگر درشت تری خب بهتر جواب می دهد یعنی در واقع یک رفتار آموخته شده است learn behavior است نیازی نیست حتما توی سخت افزار مغز انسان ها هک شده باشد و یه مقدار این از همان تحلیلهای ارائه میدهد که duncan watts باهاش مخالف میگه شما رو به عقب تحلیل میکنید مثلا میگه خانم ها چون زیبایی براشون مهم تر برگ برنده تری هست اون خانم هایی که زیباترن منبع مورد علاقه جامعه رو بیشتر دارند در نتیجه قلدرتر در میان در صورتی که این میتونه یک یادگیری ساده اجتماعی باشد حالا همین گروه ها برای اینکه بعدا تایید کنن این فرا کشوری و فرا فرهنگی است مقالاتی دیگری را ارائه دادهاند و مثلاً این را نگاه کنید مقاله ۲۰۱۹ ده سال بعد از آن چاپ شده در ژورنال political psychology روانشناسی سیاسی upper body stream and political agatrisman یعنی قدرت بدنی نیم تنه بالا یا فوقانی و در واقع برابری طلبی سیاسی ۱۲ مطالعه مختلف فرهنگ های مختلف رفتن تو آمریکا دانمارک گروه های مختلف دانشجو کارگر بررسی کردند ببینند اونایی که اندام فوقانی قوی تر دارند اعتقاد به زور محوری بیشتر است یا خیر مثلاً نمونهای پژوهشهای را داریم شماره ۸ میبینید در دانمارک بوده و سمپل سمپل دانشجویان بوده سال ۲۰۱۲ و شاخصی راکه سنجیدن اون قدرت اندام فوقانی اون فشار دادن اهرم و قدرت biceps و غیره یا مثلا اینجا handgrip بوده یه مقدار قدرت پرس سینه بوده اینا بوده و باز یافته های این ها را توی این اسلاید بعدی به صورت خلاصه کردم که در خانم ها ببینید ارتباط وجود ندارد یعنی تقریباً برابر ولی توی این ۱۲ مطالعه توی اکثریتشون شما یک تفوق میبینید انسانهای یا آقایانی که همچنین بالاتری قوی تری دارد ذهنیتشونم زور محور تر هست یعنی باورشون اینه که جامعه با زور درست میشه حالا اینو Tobe و Cosmides باورشون این بود که نه این اصلاً باور فرهنگی نیست این یک پدیده سخت افزاری است وقتی شما مثلا درشتتری به هر دلیلی مسائل ژنتیکی مسائل هورمونی مسائل بیولوژیک ذهنت هم به سمت زور بیشتر میچرخه بازم میگم یک ادعای دیگه میتونه این باشه که اونایی که زور محور بودن و متعقد بودن همه چی با زور درست میشه رفتن بالاتنه خودشون رو درست کردن اینم میتونه باشه البته دیدیم تفاوتی بود توی اونایی که تو باشگاه بدنسازی به عنوان نمونه انتخاب شده بودند و آنهایی که در جمعیت غیر بدنساز بودند یا باز پژوهش دیگه ای که به این پژوهش هم در واقع توی این مقالات اشاره شده ولی اصل پژوهش چاپ نشده به صورت یک پایان نامه باقی مانده و اونم این داستان اینه که افراد اومدن برای یک دوره 2 ماهه تمرین کردند تمرین دادند در واقع ورزش های استقامتی و ورزش های قدرتی این میزان تقدیر افراد است در پرسشنامه SDO social dominance orientation توی جامعه قوی تر ها باید یک مقدار زور بگن یک نظمی باشه نمیشه که همه با هم یک حرف بزنن نمیشه همه با هم برابر باشند یک عده بالاخره باید به یک عده دیگر سر بدهند و بعد دیده اونایی که اومدن استقامتی در واقع ورزش کردن تعداد شناهایی شنا سوئدی که میتونن برن 27/5 بوده به طور متوسط رسیده به 28/8 یعنی خیلی قدرت بالا تنشون زیاد نشده ببینید همونجورکه قدرت بالاتنه زیاد نشده توی این برهه زمانی نگرششون هم به سمت سلطه طلبی یا نابرابری اجتماعی بیشتر نشده ولی اون گروهی که در واقع آمده resistance training کرده یعنی اومده میشه گفت روی روی قدرتی کارکرده از 28/5 تعداد شنا سوئدی هایی که میرفته رسیده به 39/3 یعنی واضحا بالاتنش قوی تر شده اینا بیشتر معتقد بودند که در واقع باید نابرابری توی جامعه باشه و سلطه طلبی باشه من عذر می خوام فکر کنم این باید به اینجا برگرده یعنی ببینید 4 برابر یا 5 برابر اون گروه که استقامتی کار کردن اینا به این سلطه طلبی باور داشتند و باز مطالعه دیگه ای که صورت گرفته اینو تایید کرده که لااقل لایه های متمول جامعه لایه پولدار جامعه اونهایی که درشت ترند احساس نابرابری بیشتری دارند و حس می کنند توی جامعه نابرابری توجیه بیشتری داره و برای همین حتی بعضیا میگن اونی که پولدار باشی و درشت باشی یک پیشبینی کننده ی اینی که شما میگید که جامعه نباید همه چی با هم برابر باشه بالاخره بعضیا با بعضیا برابرترند به قول George Grote باید ازحق و حقوق بیشتری برخوردار باشند. حالا چرا گفتم این روند مهم ببینید این صحبت داره شکل میگیره که خودشیفتگی از کجا میاد اون احساس محق بودن و احساس طلبکار بودن از بقیه ازکجا میاد گفتیم که از زمان Adler از حوالی جنگ جهانی دوم افرادی که حقارت کشیدن بدبختی کشیدن تو سرشون زدن اینا به صورت دفاعی آدمهای طلبکار و از خود راضی بودند ولی مطالعات همینجور داره بیشتر اینو نشون میده مثلا اینو نگاه کنید journal of personality and social psychology 2015 بررسی کرده که بچه های خیلی خودشیفته انسان های نارسیسیزم به قول معروف از کجا میان و بیش از اینی که آسیب شناسی خانوادگی باشه بگه خانواده های که توی سرش زدن حقیرش کردن اینا بیشتر دیدن خانوادههای بوده که خیلی بادش کردن My Child Is God’s Gift to Humanity فرزند من هدیه خداوند به بشریت است یعنی درواقع اینو به عنوان تیتر انتخاب کرده و وقتی مقاله را شما می خونیدمی بینید خانواده هایی که بچه ها را خیلی گنده می کنند خیلی پر و بال می دهند خیلی بهش میرسن از هر جهتی درست باشه این ممکنه از اون ور باعث آسیب هایی بشود و در واقع خودشیفتگی را در افراد دامن بزند پس ما شاهد چند تا پدیده هستیم یک عده که من باش مخالفم مثل Tobe و Cosmides معتقدند این ارتباط خیلی خوشگل بودن یا خوش تیپ بودن یا هیکل همچین دوست داشتنی داشتن و خودشیفتگی یک ارتباط بیولوژیک و معتقدم نه این میتونه به مقدار زیادی فرهنگی باشه چون یکی از مقالاتم دیدین گفتم توی طبقات مرفه این ارتباط خیلی زیاد داره اگه اجازه بدین من یک لحظه بهش برگردم که آدرسش رو داشته باشید Is sociopolitical egalitarianism related to bodily and facial formidability in men? این michael price نوشته مال ۲۰۱۷ که جوابی که در آورده آره ولی توی طبقاتی که مرفه و پول دارند و این پس یک شبهه بیولوژیک توش هست که برای مقالات بعدی ما این بحث رو باز میکنیم دومین نکته ای که شاید از این پژوهش شما دستگیرتون بشه اینه که عرض کردم ما داریم به سمت این میریم که آدمهای خودشیفته را کمتر محصول آسیب روانی بلکه شاید بیشتر محصول در واقع داشتن منابع زیاد و مهار نشدن توسط خانواده و اطرافیان بدونیم یعنی آدمایی بودن که فیزیک خوب داشتن چهره زیبا داشتن منابع مالی خوب داشتن بعد کسی نبوده بهشون بگه ببین درسته اینارو داری درسته تو سرآمدی ولی بشین سرجات و تند نرو بیا باهم بریم خیلی فکر نکن از بقیه سریع و استحکام بیشتری دارد یعنی از آسیب فردی و خانوادگی داره میکشونتش به یک آسیب بین فردی من خواستم این وسط استفاده کنم یک کتاب غیر روانشناسی روان پزشکی به شما معرفی کنم کتاب خیلی جالب بود که خوندنش خیلی چیزها را به آدم میگه hitler’s hangman the life of heydrich این زندگی reinhard heydrich مشهور هست که رئیس سرویس امنیتی آلمان و چند فیلم از زندگی ساختن از اینکه جلاد ها نیز میمیرن این خیلی فیلم قدیمی هست و فیلم جدیدش عملیات آنتروپوی که داستان ترور اون رو ترسیم میکنه این مظهر یک کارکتر بسیار خودشیفته است خود گنده بین Grandiose که دیگر انسانها برایش هیچ ارزشی ندارند وقتی این بیوگرافی اش را میخوانی میبینی گه کاملا احساس استحقاق میکنه همه باید نوکر این باشند همه باید به این برسند و وقتی نگاه می کنی خیلی قشنگ اینو تفسیر کرده میگم توی 2011 این کتاب نوشته شده مال 2011 به همین دلیل شما حس میکنی که اون نویسنده با این عینک داره نگاه میکنه نمیگه از یه خانواده ای اومد که همش تحقیر شده بود عقده حقارت داشت بعد اینجوری شد میگه نه اتفاق از یک خانواده خوب اومد یک ویولونیست قهار بود بسیار خوشتیپ بود خوش قامت بود قهرمان شمشیربازی بود خلبان ماهری بود یک آریایی به تمام معنا بود به گفته هیتلر و بسیار هم bomanizer تعداد زیادی خانم های جذاب همیشه دورو ورش بودن به نظر می آمد که این خودشیفتگی بیش از آنکه محصول حقارت باشه محصول این که همه بهش میدان داده بودند و خودش رشد کرده و از همه طلبکار شده بود و به تدریج احساسی را پیدا کرده بود که بیوگرافیش این را شما میبینید یعنی آدم کاملا خودشیفته و مهارگسیخته پس بذارید این را برای فتح بابی بذارم برای خودشیفتگی از کجا می آید آیا آسیب خوردن آیا ضربه خوردن در کودکی است که مارو که خودشیفته بار می آورد یا اینی که کسی نبوده جلومونو بگیره والدین گفتن این بچه ما نابغه است هدیه خداوند به بشریت به قول اون مقاله و بعد من هم رفتم در جامعه هی همینطور رشد کردم رشد کردم رشد کردم و بعد حس کردم تافته جدا بافته هستم ولی میگم هنوز عده ای هستند که میگن نخیر نارسیسیزم محصول patology محصول حقارت محصول دوست نداشتن خودت بحث اینجا بازه ولی لااقل چندتا مقاله دیدیم که به نظر میاد اونایی که همچین منابع فیزیکی و چهره بهتری دارند ظاهرا تا اینجا خودشیفته تر درومدند حالا تا مقالات دیگه که در ادامه بحث خدمتتون ارائه میدهم در بحثای بعدی این بحث تموم می کنیم.