شماره 25: مسئله تغییر و سیر اعتیاد

پادکست دکتر مکری
بهمن 1394
قسمت چهارم

شماره 25: مسئله تغییر و سیر اعتیاد

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 25: مسئله تغییر و سیر اعتیاد
Loading
/

متن پادکست

… برمی‌گشت و فیلم یه جور خوب تموم میشد . آره اثرات مستقیم مواد تو این دوره خیلی خوب برطرف میشه و افراد یه خوشبینی پیدا می‌کنند و احساس می‌کنن از شرش راحت شدیم دیگه هم نمی‌ریم طرفش با اینا تو این فاز مصاحبه می‌کنی میگی مشاوره لازم داری؟ میگه.. نه هیچ نیاز ندارم!!!دیگه نمیرم..من آقا پشت دستم و داغ کردم، گاهی واقعا داغ میکننا..!! یه سیگار چسبونده که ببین یادم باشه من دیگه طرف مواد نمیرم!!! این برای اینکه یادم بمونه… شما اگه دیدین من رفتم طرف مواد بیا دوتا توف بنداز رو صورتم… یه سه چهار تا قسم چاقو چله هم پشتش می‌بنده. بعضیاشونم ممکنه انقدر خوشبین باشن میگن چرا میریم استفاده می‌کنیم، اما نه مثل اون دفعه!! این یه بند مهمه دوستان. تو این بیماران خواهید دید گاهی خوش‌بینی فرد به احتمال انجام رفتار به صورت کنترل شده وجود داره. یعنی چی ؟ یعنی این دفعه حواسم هست.. همون دوشنبه‌هاست.. همون نمی‌دونم پنج‌شنبه‌هاس.. نمیرم فرکانسش رو زیاد کنم . یا از یه گرم نمیزارم بیشتر شه!! حواسم هست.! این دفعه دیگه من اینجوری نیستم که بیوفتم روزی دو مثقال مصرف کنم ،خودم روخفه کنم!! من دیگه از این به بعد توبه!! من فقط یه کوچولو یه نخود مصرف میکنم.. این میشه فاز پنج ما. خب بعدش چی میشه؟ معمولا این فازه هم یه چی حدود یه ماه طول می‌کشه. و حتی متاسفانه می‌بینی این باور غلط رو پیدا می‌کنه از بیمارستان خیلی خوب اومد بیرون، دست آقای دکتر درد نکنه یا از کمپ اومد بیرون خیلی خوب اومده بود.. اصلا خیلی خوشحال بود و این یه جور گول زدنکه مسئولین رو هم گول میزنه.. میگن دیدی خیلی خوب بود یه ماه بردیم طرف انداختیمش اردوگاه ،انداختیم گمپ،انداختیم زندان.. خیلی هم راضی اومد بیرون. آقا دست شما درد نکنه واقعا کمکم کردید، از این بلیه ی خانمان‌سوز رها شد. واقعا کاش من زودتر انداخته بودید اون تو. یعنی این فکر رو دارن. اما بعد یه ماه چی میشه؟ ببین روان انسان چقدر پیچیده است.. مرتب تغییر می‌کنه.. و یک درمانگر خوب اعتیاد اینه که مکانیزم‌های این تغییر رو درک کنه.. چی میشه این تغییر اتفاق میفته ؟ چرا این آدمی که انقدر حالش خوبه بعد یه ماه دو ماه اکثرا سه ماه تغییر می‌کنند؟؟ و دوباره شروع به مصرف می‌کنن؟ یعنی تجربه نیست مقالات هست میگه بعد سه ماه – شیش ماه میری میبینی مثلا بالای هشتاد درصد دارن استفاده می‌کنن ..ما پژوهش‌های مختلفی داریم، یکیش پروژه ی naltrexone بود که سازمان بهزیستی انجام داد حدود ده، دوازده سال پیش اینجورها. و واقعا رقم ما بین شصت تا نود درصد بعد شیش ماه دوباره شروع کرده بودن. شصت تا نود درصد!! و اگه اون شیش ماه یه ذره بیشترش می‌کردیم فکر می‌کنم نود و خرده‌ای درصد دوباره شروع می‌کردن.عود و شروع مجدد مواد به هر دلیلی. پیشرفت سریع رفتار اعتیادی در مدتی کوتاه‌تر.. ببینید من اینجا شیوا را تندتر کشیدم . یعنی وقتی اینجا میاد شروع میکنه که.. دوستان عزیز دقت کنید!! اینجوری نیستا!!! ببین .. این مثلا شیش ماه ،دو سال، سه سال،طول کشید تا این مراحل رو طی کزد. میگه وقتی دوباره شروع می‌کنه با شیب خیلی سریع شروع میشه. مثلا اونموقع میگه بابا شیش ماه طول کشید من دوباره مصرفم هر روز بشه، بعد یه هفته زدن هر روز شد. میگه من دو سال طول کشید تا تزریقی شم، ولی دوباره که عود کردم ظرف سه روز.. من فقط نیتم این بود یه دود بگیرم!!! از یه دود گرفتن ظرف ، سه روز شد که تزریق کنم. پس اینم یه معماست دوستان عزیز درمانگرای اعتیاد، این سوال رو جواب بدید!! که چرا بعد از عود،سیر، بدخیم.. سریع و یه دفعه شتاب گیرنده میشه؟؟ این شتاب از کجا میاد ؟ من در CD های دیگه صحبت خواهم کرد . بعضیا میگن قضیه ارگانیکه بیولوژیکه واکسن هم همینجوره. شما چند نوبت واکسن می‌زنی ایمنی پیدا نمی‌کنی.. ولی وقتی آمادگی داری، ده سال بعد یه بوستر میزنی آنچنان واکنش ایمنی یا آلرژیک شما شدیده که شما تعجب می کنید . برای اینکه memory هست، توی سلول‌ها این حافظه وجود داره. بعضیا میگنن نه..بیولوژیک نیست اجتماعیه، این آدم وقتی تو این مرحله بوده همه براش گل آوردن، زنش آشتی کرده، خونوادش دوباره گرم شده، صاحبکارش گفته عب نداره ،برگرد پیش خودم، من دوست دارم. یه جوری برگشته تو اون محیط ولی بعد که دوباره شروع کرده سریعا همه‌ی پل‌ها پشت سرش خراب شدن . و اعتماد اجتماعی به هم ریخته، ترد شدن به همین دلیل که خیلی شتابان میره بالا. با وجود اینکه دوست دارم همه‌ی نظریات اجتماعی رو دخیل کنم ولی احساسم اینه که اینجا ارگانیک نقش برجسته‌ای داره . شخصا.. و خیلی از اینا این سیر شتابان به نظر میاد قسمتیش، مال فرایند یادگیری نوروبیولوژیک است . با این حال حالا هر چی هست طرف خیلی سریع و ناباورانه گرفتار میشه، میگه اصن خودم تعجب کردم !! این حکایت‌ها رو زیاد می‌شنویم ترک کرده بودم ،دو ماه خوبه خوب بودم.. خدا لعنتش کنه رفیقم گفت فقط یه دود بگیر…. ببین چه مزه‌ میده. یه دونه گرفتم ..بعد از ظهرش دوباره رفتم یکی دیگه گرفتم، عصری رفتم خودم خریدم، نصف شب دیدم دو گرم دارم می‌کشم . پنج صبح که پاشدم رفتم بیست گرم خریدم ،تا عصر تموم کردم …یعنی یه دفعه تمام بیماری برگشته و ظرف چهار روز یا اوردز می‌کنن یا میبینی مثلا آوردنشان بیمارستان. اصلا این سیر اینقدر شتابانه که اینجا خیلیاشون اوردوز می‌کنن وقتی عود می‌کنند، این و به یاد داشته باشید.. توی مبحث درمان خواهیم گفت، یکی از پرخطرترین دوره‌ها برای یک معتاد، تکرار می‌کنم پرخطرترین!!! دوره‌ها برای یک معتاد، دو هفته‌ی اول بعد از عوده. دو هفته‌ی اول عود. یعنی دو هفته‌ی اول اینجا .و اینکه آنچنان سریع میره بالا که هنوز سیستم عصبیش تحمل اون مقدار ماده رو نداره و اوردوز می‌کنه و می‌میره. مثالی که گفتم تا صبح گرفته دو گرم کشیده بعد بیست گرم خریده . هنوزCNS نمی‌تونه به اون سرعت اونو متابولیزه کنه و می‌بینه که توی مغزش اوردوز بهش میده. خب اساس طب اعتیاد قسمت عمده آن این که چیکار کنیم این اتفاق نیفته؟؟ چرا معتاد ها عود میکنن؟ یعنی اگه اون فاز نبود تا اینجاش و نگاه می‌کردی پدیده خیلی خوشگلی بود ،شما یه کمک می‌کردی، دو هفته طرف رو میخوابوندی درست می‌شد می‌رفت .ولی داستانیه که تکرار میشه ..چرا تکرار میشه؟؟ ازشون بپرسین چی شد دوباره شروع کردین؟ پس این بازی تمرین برای همکاران روان‌شناس.. بشینید از بیمار عودهاش رو بپرسید ..و بپرسید تو هر نوبت انگیزت برای عود؟ زمینه‌ساز عودت؟ دلیل عودت چی بود؟ مهمه !!توصیف خودش رو به صورت کیفی یادداشت کنید. مثلا بگین اولین باری که کنار گذاشتی چقدر طول کشید؟؟ اولین باری که کنار گذاشتی چه مدت بعد از شروع موادت بود؟ اون موقعی که کنار گذاشتی چه احساسی پیدا کردی؟ و نهایتا کی دوباره عود کردی؟ و موقعی که عود کردی انگیزت چیا بود؟ من این کار زیاد کردم… همچین چیزایی پیدا میشه. مثلا یه درصدی به شما اینو میگن، میگن: استمرار علائم محرومیت . چی شد بعد بیست و هشت روز دوباره شروع کردی؟ میگه دل‌پیچه‌هام خوب نمی‌شد .. اسهالم خوب نشد.. پا دردام مونده بود.. لرز کردنم مونده بود.. یعنی اون علائم خماری یا محرومیتی که می‌گیم برطرف نشده بود. پس این یه دلیل. دلیل خیلی شایعی نیست به نظر من !!خیلیا که از کمپ میان بیرون میگن خوبه خوب بودیم. میگه اسهال داشتی؟ میگه نه .. بی‌اشتها بودی؟نه.. بی خواب بودی؟ میگه آره ولی نه زیاد. پس یه دلیل میتونه اون باشه. یه عده میگن وسوسه می‌شدم .. میگه علائم محرومیت داشت؟ میگه نه نه نه… همش دلم مواد می‌خواست.. هر جا اسمشو میاوردن یه دفعه یه جوری میشدم .. می‌دیدم یکی داره یه حرفی می‌زنه یه دفعه وسوسه میشدم … می‌دیدم یکی داره چرت می‌زده یاد مواد می‌افتادم..تو تلوزیون یه معتاد رو نشون دادن من وسوسه شدم.. تو خیابون داشتم راه می‌رفتم یه سرنگ دم درمونگاه دیدم زمین افتاده وسوسه شدم.. پس وسوسه یه دلیل دیگس .craving . وسوسه. یه عده دیگه میگن استرس زیاد بود. همش اعصابم خورد بود ، همش مشکلات ، کلافگی یه حالت احساس کلافه بودن داشتم. صادقانه بگم کم میاوردم. اصن هی همش مشکل.. هر جا می‌رفتم انگار جون کندن بود، هر جا می‌رفتم انگار کوه کندن بود، تا اینکه اومدم از فرعی بیام بیرون یکی زد تو دل ماشین، اومدم پیاده شدم دیدم بیمه ندارم، گواهینامه تو خونه جا مونده، افسر اومد گفت الان ماشینتو می‌خوایم باجرثقیل ببریم . با افسر دست به یقه شدم مامورا ریختن من بردن کلانتری، اونجا اومدن سند گذاشتن آزاد شدم. شبش انقدر عصبی بودم نمی‌تونستم آروم بگیرم ،دوباره شروع کردم. ادامه دارد….
Document