سلام دارم خدمت شما دوستان و علاقمندان عزیز! یک مبحث کوتاهی رو در خدمتتون هستم، بهنظرم جالب اومد و درعینحال حس کردم چون کاربردی هست و به درد خیلی از افراد ممکنه بخوره بخصوص اگر در منزل نوجوان دارید، کودک درحال رشد دارید یا خودتون در حال تحصیل هستین، میتونه براتون کمککننده باشه؛ بنام growth mindset یا ذهنیت یا طرز فکر رشد! قبلاً من راجع به این مبحث صحبت کردم، بهخصوص توی سخنرانیهای بازتاب، چند سخنرانی بود راجع به تکامل فردی به این اشاره داشتم اما چیزی که باعث شد این مجموعه رو آماده کنم مقالهای است که چند وقت پیش بهش برخورد کردم در ژورنال نیچر چاپ شده، به تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۹! یه سال و خورده ای پیش این جمعبندی را ارائه دادند، مقالهای بسیار قوی است و درعینحال این یادآوری هم خدمتتون بگم که نیچر، ژورنال علمی، مجله علمی هست که میشه گفت درواقع معتبرترین و قویترین مقالات به اون راه پیدا میکنند، پژوهشها به اون راه پیدا میکنند و معمولاً یک سیستم داوری قوی داره و مقالاتی رو چاپ میکنه که هم از نظر محتوای علمی خیلی بالا باشند و هم اینکه کاربرد و ارزشی برای در واقع جامعه داشته باشد. مقاله اسمش هست: A national experiment reveals where a growth mind set improve achievements یک آزمون ملی نشون میده که ذهنیت رشد، دستاوردهای تحصیلی رو بهبود میبخشه! یکی از نویسندگان اصلی و مهم در این مقاله: Carol Dweck هست، من قبلتر راجعبه کارهای کارل دوک خدمتتون توضیح دادم و از ایشون ما چند کتاب داریم، یکی از کتابهای مشهورش هست Mindset the new physiology of success که این به فارسی ترجمه شده و اتفاقاً دو تا ترجمه هم ازش داریم، یکی من ازش داریم یکی بنام طرز فکر، روانشناسی نوین موفقیت و ذهنیت، روانشناسی جدید موفقیت! کتابی است علمی، من توصیه میکنم که اگر درواقع علاقهمند به مطالعه هستید برای فرزند پروری، برای تحصیل، برای کسبوکار خیلی کمک میکنه و واقعاً یافتههای اون بازاری، تبلیغی و اون مدلی که میگن اصطلاح گیشه رو در نظر گرفته نیست، خیلی علم قوی پشتش قرار داره! کارل دوک محققی است که سالها بر روی مسئله ذهنیت یا طرز تفکر ما در واقع کار کرده و اینم بگم من تو بین این دوتا لغت بهنظر من طرز فکر اونقدر گویا نیست که ذهنیت گویا باشه! این رو به عنوان ترجمه ی mindset گذاشتم. Deweck معتقد بود که انسانها درواقع میتونند هنگام برخورد با مسائلی مثل رشد، هوش، موفقیت، استعداد دو نوع ذهنیت داشته باشند، یکیش حالتی است که ما بهش میگیم ذهنیت ثابت و دیگری حالتی است که ما بهش میگیم ذهنیت رشدی یا رشد یا growth mindset ذهنیت ثابت باورش بر اینه که میگه:ئ انسانها استعداد ثابتی دارند، با اون استعداد بدنیا میاند، هر کسی توی حوزهی خاصی استعداد دارد و وظیفه اینه که بگرده و استعداد خودش رو کشف بکنه! پس در واقع پیدا کردن استعداد مهمه نه خلق کردن اون و خیلی هم نمیشه تغییرش داد. اصطلاحاً میگن یکی استعداد موسیقی داره، یکی استعداد نقاشی داره، یکی استعداد ریاضی داره، یکی استعداد پول درآوردن داره و بعضی ها هم اینجوری میگن، میگن تو ما ژنش نیست، تو ذات ما نیس! تو سرشت ما نیست، به این میشه، باور به ذهنیت ثابت! منتها بعضی ها دیدند که نه! باوراشون به ذهنیت اینگونه، در واقع به مسئله موفقیت و استعداد این گونه نیست، ذهنیتشون رشده! معتقدند که خب همهچیز رو همه ندارن! ولی با تمرین و تلاش و درواقع پیگیری و یادگیری میتوان اون استعداد خاص را بدست آورد. مثلاً این جمله که من اصلاً مغز ریاضی ندارم درست نیست اگر شروع کنی، مطالعه کنی، تمرین کنی، مسئله حل کنی، سر کلاسش بری بهتدریج قوی خواهی شد یا اصلاً این داستانی که من هیچگونه ذوق و استعداد هنری ندارم، اینا وجود نداره! حالا چرا ارزش داره کارهای Carol dweck (کارل دِوِک) کار خودش رو تقریباً دو دهه ی پیش منتشر کرد و به این صورت بود که اولین پژوهشهایش به این صورت بود که مثلاً در کلاس درس ریاضیات اومد دو نوع زندگینامه یا دو نوع در واقع نقلقول از مشاهیر ریاضی رو به دانشآموزان معرفی کرد. توی یکیش تأکید بر اون مقوله fixed mindset یا ذهنیت ثابت بود و این دو نفری هم که مثال زد یکیش اقلیدس بود و یکیش David Hilbert در واقع هر دو ریاضیدان و هیلبرت ریاضیدان نسبتاً معاصر، اقلیدس هم که از عهد قدیم است و اشاره کرد که آره! اینها از کودکی بارقه ی نبوغ داشتن، تو زندگینامه یکیشون، اینا از همون ابتدا در واقع مغز ریاضی داشتند، تلاش کردند و البته دروغ نمیگفت و فقط اون جنبه هاش رو پررنگ کرده بود که آره!در خانوادهای به دنیا اومدن که این قضیه اینجوری بود، از کودکی به این مسئله علاقه داشتن و اون نشانهها رو در همان سالهای پایین نشون دادن و افراد برجستهای شدند. برای یه عده دیگه اومد ذهنیت رو یک شکل دیگه تعریف کرد، گفت اینا آدمایی بودن اشتباه زیاد میکردند، اوایل کار اصلا نمیتونستند موفق شند، تو فلان کلاس اینقدر نمره کم آوردند، بازم میگم دروغ نگفته بود و فقط اون جنبههاش رو پررنگ کرده بود که با تلاش بیشتر، تمرین بیشتر، ناامید نشدن از شکست راه خودشون رو باز کردن و تأثیرات عمدهای در ریاضیات داشتند. چیزی که به دست آورد اینه که اون گروهی که ذهنیت رشد رو بهشون ارائه داده بود، در آخر سال نمرات بهتر ریاضی کسب کردند تا اون گروهی که ذهنیت ثابت داشتند و در واقع این باعث شده بود که خیلی از اونایی که ذهنیت ثابت بهشون ارائه بشه به این نتیجه برسند که مثل اینکه من از اون هایی ام که شم هیلبرتی ندارم، شم ریاضی ندارم! اصلا من از اقلیدس عقبترم حالا چه برسه به اینهایی که خیلی مدرن هستند و در واقع جا بمونم. اون زمان کارل دوک این تأکید رو داشت که خیلی مهمه که ما به افراد منتقل بکنیم که خیلی روی مسئله ی استعداد ذاتی، نبوغ ذاتی، اینکه یک چیزی باهاش بدنیا میاد و درونی است و نمیدونیم از کجا میاد مانور ندیم بلکه برعکس بر ای مانور بدیم که انسانها را میتوان پرورش داد، رشد داد و در واقع به مراحل موفقیت و بالاتر برد. منتها بیشتر کارهای او متکی بر پژوهشهای شخصیش بود که در چند کلاس صورتگرفته بود و گروه محدودی بود اما این مقوله که خدمتتون گفتم اگر یک لحظه برگردیم به مقاله، شما نگاه کنید، تعداد بسیار زیادی نویسنده داره، چند مرکزی هست و وقتی تو قسمت اون کمک کنندگان و اونهایی که هزینه ی مقاله رو تامین کردند نگاه کنید تشکر کرده، از خانواده ی Bezos نگاه کنید تا national science foundation درواقع اون بنیاد ملی علوم آمریکا تا انجمن سلامت کودک و نوجوان و بسیاری از نهادهای دیگه پول دادند، یک طرح بسیار بزرگ ملی پیاده کردند که بیاند ببیند اون ادعای کارل دوک در سطح ملی، در مراکز مختلف قابل اثبات هست یا نه؟ و خلاصهی کلام ذهنیت رشد اینه وقتی میخوایم بگیم ذهنیت رشد را در یک جمله توضیح دهید، جملهاش معمولاً این میشه: مغز مانند عضله است و با تجارب جدی یادگیری، قویتر و باهوشتر میشود. این ادعایی است که پشت ذهنیت رشد قرار دارد، ببینید اینا میگن وقتی شما مثلاً به هیکل افراد برخورد میکنید، یکی رو میبینید خیلی عضلانی، یکی رو میبینید خیلی توانمنده، چه چیزی تو ذهنتون میاد؟ اولین چیزی که تو ذهنتون میاد این نیست که این اینجوری به دنیا اومده یا خوش به حالش! حالا بعضیا میگن آره! ژن هم مؤثره، نمیدونم آخه باید بدنتم این فرمی باشه، ولی اکثریت چیزی که به ذهن شما میاد، وقتی یک هیکل بسیار ورزشی متناسب میبینید، اینه که این چقدر زحمت کشیده! اوه این میدونی چیه؟ این روزی سه ساعت میره باشگاه! میدونی چیه این فکر کنم پنج ساله باشگاه رفته! یعنی ذهنیتتون در برخورد با فیزیک انسانها اینه که این محصول تلاش و تجربه و هم چنین بکار بردن تکنیکهای خوب هست ولی جالبه دوک متوجه شده بود که وقتی شما با افراد بسیار باهوش، افراد هوشمند جامعه، افرادی که صاحب اثر، کشفیات، چه از آثار هنری چه از آثار علمی هستند، برخورد میکنید؛خیلی مردم این ذهنیت عضله محور تو ذهنشون نمیاد که خب اینم بیست سال، سی سال فقط روی یه حوزه زحمت کشیده! صبح تا شب تمرین کرده! به ذهنشون میاد خوش به حالش! مثلاً این چه نبوغی داشته، خدا به بعضیها خب توانمندیهای فکری اینجوری داده، به ما نداده! بههمین دلیل شعاری که در محور این پژوهش هست اینه که به بعضی دانشآموزان توی این پژوهش بیاییم بگیم، این قضیه رو معرفی بکنیم، بگیم مغز مثل عضله است همونطور که شما وقتی میبینید هیکلت خیلی رو فرم نیست، شروع میکنی آروم آروم با دمبل با وسایل ورزشی با وسایل مختلف تمرین میکنی و بدنت رو فرم میاد، مغزم همین حالت رو میتونه داشته باشه و برای اینکه این بتونه در چند مرکز باشه و تعداد زیادی افراد رو دربر بگیره، ۶۵ دبیرستان دولتی آمریکا رو انتخاب کردند و انتخاب دبیرستانها خیلی بهدقت بوده، حتی دو مؤسسهی خصوصی آموزشی هم جزء همکاران بودن، دلیلی که گروههایی را انتخاب بکنند که نماینده طیف گستردهای از جامعه امریکا باشه؛ شصت و پنج دبیرستان و بالغ بر دوازده هزار دانشآموز! دقیقش دوازده هزار و چهارصد و نود دانشآموز، دانشآموز چه مقطعی؟ نهم! درواقع کلاس نهم که میشه درواقع مقطع اون اوایل دبیرستان. که کاری که کردند اینه که این افراد را انتخاب کردند با یک سیستم خیلی دقیق و برای اینها دو جلسه ی آنلاین گذاشتند که جمع این دو تا جلسات، پنجاه دقیقه شد! حالا چرا میگم مقاله یکی از ارزش هاش چیه میگن ببین چقدر قابلاجراست شما هم اگر دانشآموز در خانه دارید، پنجاه دقیقه وقت براش بذارید، چند درصد درواقع تو زندگی او اثر مثبت خواهید داشت. برای همین من خواهش میکنم این کلیپ رو گوش میدید، اگر نوجوانی تو خونتون هست، به زبان ساده براش این مطالب رو توضیح بدید، آنچه که در اینجا اتفاق افتاده دو تا بیست و پنج دقیقه بوده، یعنی دانشآموزان سال نهم رو nine grade رو دو تا جلسه بیست و پنج دقیقهای براشون گذاشتند. این میشه گروه مداخله ی ما ! گروه کنترل هم برای اینکه مشابه این باشه برای اونها هم دو تا جلسه بیست و پنج دقیقه گذاشتند که این جلسات هم…. اینم فراموش کردم بگم فاصله ی جلسهای یک با دو، بین یک تا چهار هفته بوده! یعنی اومدن گفتن بیاید بشینید بیست پنج دقیقه این کلیپ رو نگاه کنید، این برنامه ی تعاملی اینترنت رو نگاه کنید، سه چهار هفته بعدم دوباره همین کار رو تکرار کردند! منتها دانشآموزان به دو گروه تقسیم شده بودند و این گروه تصادفی و اصطلاحاً blind، کور بود یعنی بعداً اونهایی که اومدن نمرات اینها را ارزیابی کردند، باهاشون مصاحبه کردن، نمیدونستن دانشآموز کدام برنامه آموزشی رو دیده؟ در برنامه آموزشی اون ذهنیت رشد به این مسائل اشاره کردند که مغز با تلاش و افزایش اتصالها و سیناپسها قویتر میشه، براشون توضیح دادن یه چیزایی هست توی مغز بنام اتصالات بین نورونی و معتقد بودن وقتی شما تمرین میکنید وقتی مسئله حل میکنید، وقتی معما حل بکنی، این اتصالات تقویت میشه و درواقع مغز شما قویتر میشه و اشاره ای که کردن، به همون مسئله ی عضله خیلی پرداختند، میدونید دانش آموزان کلاس نهم، چه دختر چه پسر با بدنشون هم یه مقدار اشتغال ذهنی دارند و همین مثال رو زد، میگفت همونطور که شما با عضلت مار میکنی، بارفیکس میری، میدویی بدنت خوش فرم میشه با مغزت هم کار بکنی، کار بکشی، این مغز کمکم توانمندتر میشه، این موجی که مغز مثل عضله است الان تو این دو دهه اخیر خیلی در کشورهای غربی توجه جلب کرده، حتی خیلیها میان میگن: مثلا ببین من نمیتونم یه ربع یه جا بشینم یه متن بخونم! میشینم زود خسته میشم میگن که خب آره! خیلی هم همینو میگن من یه ربع نمیتونم بدوام، وقتی یه ربع میدوام نفسم تنگ میشه اصلا نمیتونم ده دقیقه، پنج دقیقه هم بدوام! خب پس من باید چیکار کنم آیا من بیمارم آیا من مشکل دارم میگه که خوب نه! باید تمرین کنی! باید کم کم یه روز پنج دقیقه بدویی! یه روز ده دقیقه بدویی، یه روز ۱۵ دقیقه بدویی اونی هم که میگه: ببین من پنج دقیقه میشینم بعد پنجه دقیقه ذهنم شروع کنه خیالبافی، خسته میشم و کلاس و درسو گوش نمیدم، میگه خب! ذهنت تمرین نداره دیگه! منم الان برم یک هالتر سنگین ببینم بگم من اینو بلند می کنم، نمیدونم بازوهام درد میگیره، نمیتونم بلند کنم بلندم کردم تمام بدنم کمرم میگیره، خب کسی نمیاد بگید مشکل از بدن توئه بیا برو ارتوپد! بیابرو متخصص روماتولوژی بررسی کن! میگن خب تمرین نداری عزیزم، باید کم کم به خودت تمرین بدی. میگن همین ذهنیت رو هم ما باید در مسئله یادگیری هوش، خویشتنداری و مسائل دیگر روانی دامن بزنیم، اینکه من زود مضطرب میشم، این که من زود خسته میشم؛ اینه که من زود ناامید میشم، اینه که در مقابل مشکلات کم میارم، آره! همونطور که شما وقتی می دویی نفس کم میاری، میتونی جلوی مشکلات هم کم بیاری! خب دو تا بیست پنج دقیقه مطالب رو به زبان ساده برای دانشآموز گفتن مثلا ببینید اینا اون صفحهها یا اسکرین شاتهایی است که از اون برنامه ی تعاملی آموزشی بوده، مطلب رو می خونده، یه ویس هایی براش پخش میشده بعد continue ادامه میزده و نگاه میکرده! The teenage brain can become much stronger ذهن درواقع مغز نوجوان میتونه خیلی قویتر بشه If you know how to make it happen اگه بدونی چهجوری این کار رو بکنی در مقابل خب یک گروه دیگه هم گفتیم که گروه کنترل بودند. توی گروه کنترل برای اینا هم دو تا ۲۵ دقیقه راجع به مغز صحبت کردند. منتها دیگه به این مسئله ی عضلهسازی و اینی که با تمرین قوی میشه اشاره نکردند مثلاً گفتم مغز ما یک دستگاه خیلی پیچیده است این از چه اجزایی تشکیل شده اگه کجاهاش آسیب ببینه چهجوری میشی کجاهای مغز چه کارهایی رو انجام میده و مثلاً این مثال Phineas Gage رو زدن و فکر کنم همتون دیگه شنیدین: یک فردی بوده که صد و شصت سال پیش کارگر معدن بوده و یک میله درمیره، براثر انفجار معدن میله میره توی جمجمهاش ولی زنده میمونه و بعد از اون دیدن که Phineas Gage خیلی پشتکار نداره، خیلی انرژی نداره، آدم بیحوصله ایه! بیانگیزه آیه! عصبیه و در واقع نشون دادن بعضی کانونهای مغز است که خیلی در خویشتنداری، کنترل، اراده و اینها نقش دارد خب به این دانشآموزان اینو گفتن ولی اشارهای به مقوله ی رشد نکردند. وایسادن! آخر سال بشه و نمرات تحصیلیشون رو، جی پی ای رو بدست بیارن و گفتم اون گروهی که این رو آنالیز کردن روی دوازده هزار نفر، به این که کی کدام را دریافت کرده؟ چگونه بوده؟ همه اینا ناآشنا بودن! نمیدونستن… این یافتهی کلی هست! از شصت و پنج مدرسه و دانشآموزانش! ببینید این خط صفر رو داریم، این طرف سمت راست تفاضل نمره ی اوناییه که مدل پنجاه دقیقه مغز هیپرتروفی میشه، مغز مثل عضله ست دیدن منهای اون یکی گروه کنترل! ببین در اکثریت قاطع اون دانشآموزانی که به این گزینه برخورد کرده بودند که مغزتو میتونی بهتر کنی، افزایش نمره داشتند در مقایسه با آنهایی که پنجاه دقیقه متفاوت رو دیده بودن، حتی تحلیل دقیقتر اومدن کردن، چگونه تحلیل دقیقتر تر کردن؟ فقط شصت و پنج تا دانشآموز رو، شصت و پنج دبیرستان رو همینجوری با هم، کنار هم مقایسه نکردند… و اینم بهتون بگم جیپیای مخفف Grade point average هست اگر اشاره نکردم، اون نمره ی مثلا شما فرض کن،معدل آخر سال، گفتن ما میتونیم مدارس مختلف نگاه کنیم بعضی مدارس هستند جزء مدارس تاپ بودن توی اون ۶۵ تا ! بعضیها جزء متوسط بودن، بعضیها مدارس پایین بودن اصولاً نمرات دانشآموزان پایین بود! امکاناتش پایین بود و… تازه میتونیم ببینیم فرهنگ اون مدرسه چگونه است؟ آیا فرهنگ سختگیری داره؟ استانداردهاش بالاست؟ یا اینکه نه! یه فرهنگ ساده گیری داره! خیلی امتحانات رو ساده برگزار میکنند، خیلی به نمره بها نمیدهند ، یه جو همچین ملایمی داره! پس دو محور دیگر را هم بررسی کردند؛ اینکه که آیا اون مدرسه خیلی جز مدارس (achievement) اش، دستاورد هاش low ، medium یا high؟ یا اینکه ازنظر هنجار هاش جزء بیست و پنج درصد اول؟ بیست و پنج درصد دوم؟ بیست و پنج درصد سوم یا بیست پنج درصد چهارمه؟ چیز جالبی که در اینجا متوجه شدند رو شما در این نمودار اسلاید چهارده میبینید: این ستون سمت چپ درواقع تفاوت نمره d میانگین جیپی ای دو گروه است و شما اگر نگاه کنید تفاوتها بین هشتصد و هفت تا هیجده صدم، یه چیزی حدود یه دهم تا دو دهم البته اونهایی که این مقدار با مسائل آماری و این توزیع نرمال آشنایی دارن، میگن: که خب اون کوهن دو دهم d خیلی معجزه نیست جزء اثرات کم حساب بشه! ولی شما این رو در نظر بگیرید که با دو تا بیست پنج دقیقه به دست اومده! یعنی با دو تا بیست پنج دقیقه چیزی، منحنی حدود یک دهم تا دو دهم به سمت موفقیت بیشتر حرکت کرده و بهخصوص در کدام مدارس بیشتر این دیده شده؟ این کم رنگ چیه؟ مدارس متوسط و ضعیفه! توی مدارس خیلی تاپ، مدارس خیلی خوب این اثر کمبود شش صدم بوده! ولی اثر بهبود نمره توی مدارس متوسط یه چیزی بین هشت صدم تا هیجده صدم بوده! خب پس یه نتیجهای دیگه میگیریم اگه مدرسه خیلی تاپه! خیلی از نظر آموزشی سطح بالایی داره، هنجار هاش خیلی بالاست اثری که شما خواهید دید خیلی ملایمه یعنی مدارسی که خیلی سخت میگیرند، خیلی با دانشآموزان زیاد کار میکنند، خیلی این مداخله اثر نکرده! ولی توی متوسطه مدارس و متوسطه دانشآموزان و متوسط هنجارها ببینید یه چیزی حدود دوازده صدم، چهارده صدم، هیجده صدم شما اثر افزایش موفقیت شاهد بودید و در واقع برای دانشآموز متوسط و اونی که نمراتش پایینه یا توی مدرسه متوسط میره، این خبر خیلی امیدبخشتره! یعنی حتی بعضیها اینو میگن، میگند: اونهایی که خیلی درسشون خوبه، خیلی موفقن، اینی که بهش بگی این مثل عضله است شاید خیلی بهش کمک نکنه! چون اون همین الان حس میکنه در اوج موفقیته و تازه دوست داره این رو ذاتی بپنداره، دوست داره فکر کنه که خب من باهوشم دیگه و خیلی نابغه ام و من اصلاً نیازی هم به تمرین ندارم، من همینجوری هیکلم خوبه، هیکل مغزم خوبه! ولی خب اونایی که ضعیفترن، اونایی که پایین ترن، بهشون این امید و نوید داده باشه که ببین! درسته که تو همیشه شاگرد اول نمیشی، شاگرد دهدرصد اولم نیستی! ولی اینجوری هم نیست که ذهنت نمیکشه، تمرینش بدی موفق باشی و همینجور شما ببینید، در اون گروهی که شاید بگم در بدترین مدارس بودند و کمترین هنجار رو داشتن تا هیجده صدم نمره کهن d، هیجده صدم انحراف از معیار درواقع نمراتشون بهبود پیدا کرد. سمت راست چی هست؟ این نمره کل جی پی ای هست که شامل درواقع علوم، ریاضیات و ادبیات و علوم اجتماعی میشه! خیلیها معتقدند که این ذهنیت رشد بیشتر به مسائل علوم و ریاضی برمیگرده، یعنی خیلیا نمیگن که مثلاً ببین من اصلاً علوم اجتماعی رو نمیفهمم! من ژنشو ندارم! اکثراً بین مردم معروف که میگن من ژن یا سرشت فیزیکی ، ریاضی رو ندارم! نمیگن مثلاً من ادبیات رو نمیفهمم! چون من ذاتاً اینجوری ام! اکثرا میگن ما مغز ریاضی نداریم ما مغز فیزیک نداریم! وقتی اومده فقط نمرات علوم و ریاضیات را در سمت راست نگاه کرده، ببینید حتی اثر شدیدتر شده تا بیست و پنج صدم افزایش پیدا کرده، پس این یه پیام خیلی خوبه که اونهایی که فکر میکنند فیزیک نمیفهمن، علم نمیفهمن، ریاضی نمیفهمن! اگر این پیام رو بهشون بده که مغز آدم مثل عضله است و رشد میکنه، کمک میکنه! حتی این آمار پونزده رو نگاه کنین. شما یه جایی دیدید که اونهایی که ذهنیت درواقع رشد بهشون دادند ولی از مدارس خوب میومدند، مدارس سختگیر میاومدن مدارس با هنجار بالای علمی میاومدن خیلی مؤثر نبود، حتی یه کوچیکم افت داره، ولی کوچکه معنیدار نبوده، نگرانتون نکنه! یعنی پیامش اینه اگر بچتون شاگرد اوله، خیلی هم خودش رو مغز ریاضی و فیزیک میدونه! این پیامم بهش بدی اثر مخرب نداره، ممکنه خیلی کمکش نکنه فقط! باز توی همون گروه چیز جالبی که دیده بودن اینه که سال بعد بهجای اینکه سی و سه درصد حاضر بشن برن جبر پیشرفته رو بخونن، سی و نه درصد رفتن! یعنی شما ببینید یک چیزی حدود شش درصد افزایش نشون داده از ۳۳ درصد به ۳۹ درصد! با همون پنجاه دقیقه یعنی قبلش سی و سه درصد می گفتن، ببین من دوست دارم یه ذره بیشتر واحد ریاضی جبر بردارم ولی وقتی این رو گفتند که ببین مغزتو میتونی تمرین بدی ۳۹ درصد بود! پس پیامی که این گرفته بود اینه که مثل اینکه در چند کانون مختلف ما به افراد بیایم بگیم ببین همینجور که ما دمبلهای مختلف داریم، همینجور که ما میتونیم ورزش کنیم بدنمون قوی بشه، این ذهنیت را منتقل بکنیم روی ذهن! من از این استعاره دمبل خیلی خوشم میاد چون تو دلش خیلی از سوالات رو جواب بده ببین همین الان یه عده میان سوال میکنن که خب پس ما چی جوری کتاب بخونیم که مغزمون هیپرتروفی بشه، هیپرتروفی هم میدونید برا اونایی که با این اصطلاحات آشنا نیستند، هیپرتروفی یعنی وقتی اون عضله حجیم میشه به اون میگن هیپرتروفی! در واقع این هیپرتروفی یعنی بزرگ شدن حجم عضله و این سوال پیش میاد که خب پس ما چهجوری باید کتاب بخونیم که عضله مون هیپرتروفی بشه؟ من جواب میدم مثل اینه که من سوال کرد کنم: من چه کار کنم بدنم هیپرتروفی بشه؟ خوب باید ورزش کنی! ورزش چهجوریه؟ مربی بهتون برنامه میده آیا من دمبل پنجاه کیلویی استفاده کنم؟نه! بستگی داره برای یه نفر، دمبل مناسب پنجاه کیلویی هست! برای یه نفر، دمبل مناسب دو کیلویی! یعنی اینکه بسته به بدنت داره! خب من چهجوری؟ همینجور دیمی دمبل بزنم نه! دیمی دمبل زدن میدونی که! شما تو باشگاه بری سریع بهت تذکر میدن! یک قانون خاص داره مثلاً به شما خواهند گفت که تعداد رپ های خاص باید بزنی، مثلاً میگن ماکسیمم زور بدنیت چقدره؟ مثلاً شما فرض کن من دمبل بیست کیلویی میتونم بلند کنم، این میشه یک RM شما! یک رپ ماکزیمم شما و برای شما خواهند گفت که مثلاً همینجور که دمبل رو سبک کنی، شما بیشتر میتونی باهاش بزنی اگر با هفتاد درصد رپ ماکزیمم بزنی، دوازده تا حرکت رو میتونی معمولاً تکرار بکنی، بههمین دلیل اونهایی که تو کار حرفهای بدنسازی هستن تو کار حرفهای عضله هستند مثلاً میگن شما همینجوری دیمی برداری با دمبل کار کنی، کمک نمیکنه! باید از دمبل استفاده بکنید که هفتاد درصد قدرت ماکزیمم عضله ات باشه و بین هشت تا دوازده بار اون حرکت رو تکرار کنی، بعد استراحت بدی… پس میدونید یه قانون داره، یه حساب داره! همین رو هم اومدن دیدن مثل اینکه مغزم اینجوریه! یعنی مثلاً من پونزده دقیقه استراحت بدم، پونزده دقیقه مطالعه کنم! حالا بعضی ها میان میپرسن سریع، ببینم! پونزده دقیقه یا چهل دقیقه؟ جوابشو من میدم مثل اینکه یکی به شما بگه من با دمبل ده کیلویی برم یا دوازده کیلویی؟ بسته به بدنت داره، بسته بهسرعت رشدت داره! بسته به اینه که چگونه میخواهی رشدش بدی؟ من نمیتونم از قبل به شما بگم ولی ایده اش اینه که باید در یک زون بهینه، در یک محدوده مطلوب قرار بگیری و اونجا از مغزت کار بکشی و اون مغزت شروع میکنه رشد کردن! این محدوده مطلوب اگر ما بخواهیم از استعاره عضله استفاده بکنیم اینه که اگر خیلی کار ذهنیت سبک باشه، دمبلت خیلی سبک باشه، رشد نمیکنه خیلی هم سنگین باشه رشد نمیکنه! بدنسازا میگن دمبلت باید هفتاد درصد زورت باشه! جالبه من حس میکنم اینم راجعبه مطالب علمیام مصداق داره، شما کلاسهایی رو باید بری که سعی کنی که تو اون کلاس نه شاگرد اول بشی نه جزو پنجاه درصد آخر باشی! مثلا جز بیست درصد اول باشی یعنی کلاس خوب! یعنی داره مغز منو قوی میکنه، اگه کلاسی رفتی که همش شاگرد اول بشی یعنی سطحش برات پایینه و دمبل سبک داری میزنی، از اون ورم یه کلاسی رفتی که همیشه داری توی نیمه دوم نمرات قرار میگیری، سخته برات! پس داری بدنت میسوزه! به قول بدنسازا یعنی عضله ات رو بیخودی میسوزونی و خراب میکنی پس اینجا اگه اجازه میفرمایید من این مبحث رو تموم بکنم ولی فکر میکنم ضرر نداشته باشه اگر نوجوانی در خانه دارید، کودکی در خونه دارید، بشین مطلب رو منتقل کن، ببین همینجور که تو با تمرین بدنت قوی میشه با تمرین مغزت هم قوی میشه و این امر خیالی نیست این واضحا یافتههای علوم اعصاب رو تأیید میکنه! سیناپسها افزایش پیدا میکنند، ترشحات اون مولکولها و ناقلهای شیمیایی افزایش پیدا میکند و بسیاری از چیزها مثل اراده و خویشتنداری و کنترل تکانه، پرخاشگری، دقت، توجه و تمرکز قابل قوی شدنه! حالا بازهم وقتی افراد باشگاه میرند باز یه عده میگن که ببین من خیلی دارم تلاش میکنم ولی بدنم سریع روی فرم نمیاد! بعضی بدنها زودتر ردی فرم میان! میگیم درسته! بعضیها با مطالعه خیلی سریعتر (عذر میخوام) مغزشون رشد میکنه ولی معمولاً این بهانه رو توی باشگاه بهراحتی از شما نمیپذیرند، بیشتر میگن مربیت رو دقیقتر کن! برنامه رژیم غذایتو بهتر کن! ورزش هاتو دقیقتر پیگیری کن! ایشالله نتیجه میگیری. پس بیاییم همین شعار رو هم راجعبه مغز پیاده کنیم و از اون ذهنیتی که خب بعضی مغزا خوبن، راحت رشد میکنند و بعضی مغزا هم هر کاریشون بکنی، نمیتونند خوب بیاندیشند دور بشیم و به ذهنیت رشد کارل دوکی بپردازیم، مطالعات قوی پشتشه که این ذهنیت بهتره در افراد نهادینه بشه…