خوب این دکمه دوربین را باید بزنیم لایو شروع شد فکر کنم هنوز شروع نکردیم فکر کنم شروع شد بله من کامنت ها را بستم و تا چند لحظه ی دیگر شروع خواهیم کرد شروع کنیم دوستان؟ بله خیلی خوب پس با اجازه دوستان عزیز و همکاران محترم لایو امروز را شروع کنیم. خوب عرض سلام دارم خدمت شما علاقه مندان و بیننده های عزیز یک مقدار که همانطور شما فرموده بودید سعی کردیمsetting را عوض کنیم امیدوارم صدا بهتر شده باشد تصویر بهتر شده باشد و دومین لایو مجموعه چهارشنبه های آخر هر ماه در واقع مباحث وقت خودشناسی و برخورد توانمندسازی رشد فردی را دنبال کنیم خب اگر خاطرتان باشد ماه گذشته بحث ما چالش اعتماد به نفس بود یعنی بحثی را شروع کردیم و اساس صحبت مان این بودخیلی از انسانها از این شاکی هستند پویانما اعتماد به نفس مان خوب نیست، میگویند که هنگامی که به مشکلات بر میخوریم هنگامی که نظر منفی می شنویم، هنگامی که یک دفعه گرفتاری در کار پیدا میشود، هنگامی که سرزنش می شویم، با ناکامی مواجه می شویم، فرو می پاشیم ، به هم میریزیم و این مانع رشد و موفقیت ماست یادتان باشد ماه گذشته من گفتم خوب ممکن است شما از این قضیه رنج ببرید و سعی کنید اینگونه توضیح بدهید منتها نکته مهمی که دوستان عزیز و وجود دارد به نظر میآید مقوله اعتماد به نفس یک مقوله کارا و سازنده نیست یعنی اگر شما تمام هم با غمتان را روی این بگذاریدکه ای کاش من اعتماد به نفس یا به نوعی گفتم اتفاقات این دوتا تفاوت ظریفی هست که در واقع من در مکتب کالیفرنیا خیلی به آن دامن زد اثر کرد تا این دوتا را باهم نزدیک کنند آن هم این است عزت نفسم را افزایش بدهم خیلی از مشکلات برای من حل خواهد شد ولی ماه گذشته یادتان باشد من گفتم که اینگونه نیست یعنی مطالعات نشان داده که افرادراکه اگر شما سعی کنید آن اعتماد به نفس یا عزت نفس یا هر چه که دوست دارید اسمش را بگذارید بالا ببرید نه تنها خیلی موفق نمی شوید بلکه برایتان عواقب منفی دارد یعنی در زندگی شروع میکنید به آسیب های بیشتر دیدن و در واقع به نظر می آید به این راحتی مشکلات شما حل نمی شود خوب این مقدمه ای بود برای یادآوری ماه گذشته و مسیری که می خواهیم امروز دنبال بکنیم امروز من می خواهم چه بگویم خب بعضی ها این صحبت را می کنند می گویند که ما چگونه باحس های بدمان کنار بیاییم یعنی در واقع این نکته را خیلی آدم ها مطرح نمی کنند می گویند که حالم خوب است میرم یکجا میبینم کامنت منفی می دهند این اصطلاح کامنت را من استفاده می کنم انگلیسی هست که اینقدر جا افتاده که در همه ادبیات شبکه های اجتماعی پست کنم اب میزارم من الان با شما دارم صحبت می کنم ببینید یکدفعه چند نفر می آیند که منفی می گویند ،حال من گرفته می شود یا اینکه فرض کنید رفتن به مهمانی، جایی خیلی خوشحال و سرحال هستم یکی به من مگوید این چه قیافه ای است؟این چه لباسی است پوشیدی؟ این چه حرفی بود زدی ؟یا اصلا همان اول کار به ذوق مان می خورد؟ شما حتما این مسئله را شنیدید آدم به ذوقش میخورد؟ یک جاهایی حس میکند پاسخ منفی گرفته، یک جاهایی حس میکند که دچار ناکامی شده رفت یکجا با دل و جان درس دادم و امتحان دادم بیرون آمدم و پرسیدم نظرت چگونه بود؟ سر تکان داد و گفت اه بهتر از این می توانستی پس مجموعه اینها را نگاه کنید طرد شدن، ناکامی، شکست آن چیزهایی که خیلی ها بد آوردن می گویند، اینها سریع آن حس خوب ما را مضمحل می کند حالا ما می خواهیم بحث امروزمان را روی این متمرکز کنیم چرا این گونه هست؟ چه کار میتوانیم برایش انجام بدهیم؟ دینامیکش چه هست؟ پس همانطور که من ماه گذشته به شما قول دادم دارم آن مسیری که شکایت اعتماد به نفسم پایین هست را من دارم برای شمااعضایش را خورد کنم به خاطرتان هست که در ماه گذشته من گفتم راه حل های ساده دوستان نداریم اگر شما می خواهید به این قضیه مسلط بشوید ؟اگر شما می خواهید دراین قضیه توانمند شوید؟ دوستان عزیز شما مجبور هستیدجز پیچیده سازی راه دیگری ندارید اصلا الان من یک ساعتی که در خدمتتان خواهم بود یک مقدار ممکن هست یک مقدار مطالب خیلی فشرده شد؟ خیلی بعضی از توضیحات ثقیل شد ولی مجبوریم اگر می خواهیم راه حل خوب پیدا کنید خوب ما به دنبال همین بحث برویم، چرا این حس های منفی اینقدر پر رنگ هستند؟ و چرا خیلی ما را آزار میدهند و مثال هایی از حس های منفی داریم شاید قوی ترین های آن پاسخ های منفی که دیگران می دهند شما با شوق می روید از دیگران درخواستی دارید می گویید این کار را برای من انجام بده؟ بعد طرف می گویدکه نه یا اینکه شما نیازمند تایید دیگران هستید بعد تایید نمی شوید حتی شما این احساس را هم دارید میگویید که درجمعی بودم همه تبریک می گفتند، همه خوب بودن، فقط یکی، یک طوری نگاه کرد که حس کردم یک پوزخندی زد و جمله اش خیلی محبت امیز نبود تمام شب فقط در فکر آن بودم رفتم یک جایی سخنرانی کردم، سر کلاس بودم، همه تایید کردن، همه دست زدن، یکی گفت خوب حالا یک چیزهایی حالا گفتی ما خیلی خوشمان نیامدوشما یک دفعه پایین میریزند یعنی این حس می کند که عجب، ضایع شد همه چیز خراب شد ،ما مهمانی خیلی خوبی تدارک دیدیم، یک طنز لوس که یک نفر مهمان می گوید تمام روز شما را خراب میکند که مثلاً آره از این بهتر می توانست، اینجارو خوب درست نکردی یا اینجافکر می کنم که اینجا را از جای خوب نخریدی، میوه ات این ایراد را دارد، خیلی ها میگویند که مثل دلمه های مان وا رفتیم، یعنی این حس داشت،این از کجا هست، مطالعات زیادی داده که ما یک پدیده ای داریم که قبل از این که وارد بحث بشویم که باید آن پدیده را بشناسیم و آن را هم می گویند اثر منفی بودن ترجمه نگتیوی تی افکت یانگ تی وی تی آن تیجر صحبت بر سر این است می گویند صحبت بر این است که مغز ما ،روان ما دوستان قرینه نیست یعنی پیام های مثبت روی ما اثر می گذارد ولی پیام منفی چندین برابر پیام های مثبت اثر می گذارد به این پدیده نگتیوی تی افکت یا اثرمنفی میگویند و از همه می خواهم سوال کنیم، بحث کنیم، چرا این گونه است، چرا همه مگویند که خوب بودولی یک نفر یک پیام منفی می فرستد بعضی ها یک پارازیت میدهد شما اینقدر حالت بد میشود ودرواقع یک همبستگی هم وجود دارد که دقت بفرمایید بین مسئله اعتماد به نفس پایین و حساس بودن به این پارازیت ها و اصلا بعض هاهمین را میگویند برای چه اعتماد به نفس بالا می خواهی؟ می گوید می خواهم کمی پوست کلفت باشم، وقتی یک بهمن یک چیز منفی گفتن ،یک متلکی گفتند، یک چیزی گفتن، من به هم نریزم، ولی من اصلا می آیم پابدهم، دم در امتحان می گوید که آن سری مثلاً جواب هایت خوب نبود، اصلاً تمام امتحان خراب می کنم، یا همان سوال اول را میبینم که بلد نیستم به هم میریزم ،چرا وقتی سوال اول را بلدی شارژ نمیشوی ولی سوال اول را بلد نیستی اینقدر خراب میشوی، این بحثی است که صورت دادن و اساسش همین است که مغزما حالا بیشتر صحبت خواهیم کرد روان ما به گونه ای است یک سیگنال، یک پیام ،یا پیشامد، یا حس منفی چند برابر حس مثبت اثر می کند حالا در واقع بحث را شروع می کنیم شرکت مگنات، آمدبرنامه توییتر را باز کرد در توییتر خودش بیاید یک از تجربه مگنات داشته باشیم همان ساعت اول ۷۲ هزار تا آدم که علاقه که علاقه به شبکه های اجتماعی و لایک گرفتن و کامنت گذاشتن است ۷۲هزار در توییتر آمد از این ۷۲ هزار تا ۲درصد ش منفی بود یعنی دو درصد گفتند که خوب نبود ما تجربه خوبی نداشتیم، خوشمان از غذای تان نیامد دقت بفرمایید ۹۸ درصد به۲ درصد فورا مدیران منگنات به این نتیجه رسیدن که این توییت را ببندن، کامنت ها را بستند اسم این را مگ فیل گذاشتن و برای مگنات این یعنی شکست چرا اینگونه شد ببینید ۹۸ درصد ولیان مدیران به هوشمندی متوجه شدن گویندهمان ۲ درصد کار شما را خراب می کند شما فکر نکن اینکه ۲ درصد پیام منفی بدهند روح ما را آسیب خواهد زد شما اگر این نوشته ها ببینید اینها که راجع به هتل ،رستوران در مورد همین سخنرانی ارزیابی می کنند حالا چون من با این موضوع آگاهی دارم تحلیلش می کنمولی شما ممکن است که به طور متوسط ده تا پیام مثبت بدهید و بگویید خیلی لذت بردم وآن یک عددی که نه چنین چیزی نداشت آن یک عدد می تواند روی این ده تا اثر می کند بعضی این موسسات در دنیا پیدا شدن ،این اس ام اس ها برای شما می آید حتما رفع سوداثر چک که شما یک بار چک بد کشیدید شما را می توانند اصلاح کنند درست کردن رفع سوء اثر کامنت چون دیدن اگر یک کامنت منفی یکی بگذارد برای یک رستوران،یک هتل،یک فیلم کلی به آن آسیب می زند در صورتیکه دها کامنت مثبت اثر خیلی زیادی ندارد اینها افشاگری می کنندمیگویند ببین وقتی پنج ستاره رستوران ماو هتل ما می دهید آهایی را که۳و۴می دهند اصلاً ما کاری با آنها نداریم ما اگر دو،سه،چهار میدهندما اصلاًکاری با آنهانداریم ما اگردو،سه، چهار مخاطب آنها نیستیم احساسی را در مدیران ارشد برنمیانگیزد، یک عده ای را داریم که کامنت پنج میدهند یک عده داریم که کامنت صفرویک می دهد اولیه را که پنج می دهند ۵۰ درصد شان مشتری های خوب ما هستند به طور متوسط ولی بیش از همه مدیران ارشد نگران آن یک دانه هستند که یک ستاره داده است شما اسنپ هم سوار می شوید همین کار را می کند حالا نمی دانم در سیستم اسنپ هم این قضیه است یا نه یعنی فوق العاده سیستم ها حساس هستند به آن کامنت یا پیام های منفی شما می گذارید حالا یک صفت عجیب و غریبی هم پیدا شده که این عدد را برای شما محاسبه کنند چند بزرگ دررشته علوم شناختی شناسی داریم یکی دانیل کانمان هست دانیل کانمان با محاسباتی که کرده در بازار بورس و در بازار قماربازان عدد ۲رابه ۱ اخراج کرده است یعنی معنی اش این است که اگر شمادر بازار بورس گذاری کردید مثلاً یک میلیون تومان ضرر کردید ولی این که حس تان مثل زمان قبل از سرمایه گذاری تان بشود باید دو میلیون تومان سود کنید یعنی وقتی شما یک میلیون سود کنید نمیگوید که یک میلیون ضرر کردم و زود سر جای اولم برگردم خوب خدا رو شکر، نه اینگونه نیست ما احساس خسران میکنیم به کانمان اعتراض کردن گفتن این با زندگی عادی فاصله دارد چون افراد اعداد سبک و سنگین می کنند اعداد را می توانندبا هم این کار را می کنند رابرت شواس آمدو زندگی معمولی را نگاه کرد شما اگر میخواهید احساس خوشبختی بکنید تقریباً در هر سه، چهارروز خوب یک روزبد داشته باشید یعنی می توانیم خانه بروی، و این کار را انجام بدهی، من روزهایم را امروز علامت میزنم، یک لحظه که شب میخوای بخوابی استراحت کنید روزتان را در مجموعه خوب بود یا بد؟ روضه گندی بودیا روز مناسبی بود اتفاقی که می افتاد این هست که اگر شما سه یا چهار روز بگویید روز خوب داشتم و یک روز بد داشتم و بعد آخر هفته یا در مجموعه پرسند احساس خوشبختی می کنید یا نه؟ خواهی گفت نه یعنی ۳ و ۴ روز خوب می برد که تا یک روز بد را خنثی میکند این هم باز یک معمای دیگر است پس رابرت شواس را آن طرف هم کار می کندروی باما ستر آن یک خاطره جالبی از زندگی خودش می گوید من که جوان بودم با خانمی آشنا شده بودم به قول امروزی ها نامزدش بودم دوست دخترش بوده، چیز جالبی که می گفت من با این دو دل بودم که با این ازدواج کنم، با این رابطه را جدی تر کنم، یا نه پیش خودم فکر کرده بودم بشینم و بگویم این با من خوش می گذرد یا نه بیرون تفریح میرویم یک علامت بزنم خیلی خوش گذشت یا بد گذشت؟ چیزعجیبی که متوجه شده بود تقریباً چهاراینکتر، این چهار برخوردی که با هم داشتن به او خوش می گذشت ولی یک دانه اش بد بود میگفت بعد از یک مدت به این جمع بندی رسیدم که ما برای هم ساخته نشدیم به عبارت دیگر شما در روابط تان نتیجه بگیرید یکمی به شما خوش می گذرد بازم احتمالا آن رابطه علی به درد شما نخواهد خورد این همان اثر منفی است یعنی آن یک رابطه بی عیب یک برخورد خراب چهار تا را از بین میبرد حالا چند دارم زندگیم به شما در همین راستا بگویم چرا ازدواج ها فرو میپاشند؟ مردم در این فکر هستند که ازدواجشان رابطه زناشویی شان بقا بدهند؟ آمدن و دیدن این گونه است که مثلاً این ها با هم کمپ خوش می گذرانند ؟با هم دعوا دارند؟ چگونه است؟ چیزی که در جمع بندی رسیده این است که پیام ساده هست این ها را میتوانید به عنوان یک پیام عملی نگاه کنید.آن مقداری که به شما خوش میگذرد وبا هم در روابط اجتماعی، روابط بیرون از منزل ،نه هر رابطه ای که دارید احساس می کنید خوشایند برای شما هست آنها تایید کننده نیست که آخر سر افراد به طلاق منجر می شوند آندعواهایی یا حس های بدی که پیدا می کنید یعنی می توان اینگونه در نظر گرفت بعضی از زوج ها هستند خیلی می گویند ازدواج مان خوب است، خیلی به ما خوش می گذرد، هر از چند گاهی با هم دعوای مان میشود، خیلی احساس بدی پیدا می کنیم، به هم توهین می کنیم، همدیگر را مسخره می کنیم، ولی از آن طرف هم اینقدر سفر ،مسافرت ،رستوران، نم دانم خریدبا هم میرویم خوب قاعدتاً باید یکی این راخنثی کند این هم از دل از دل هم در می آوریم، دوباره با هم آشتی میکنیم، اتفاق می افتد دیدن که نه. عاملی که پیش بینی می کند که زوجین ازهم جدا بشوند بیشتر آن حس های منفی است که بعد از این عامل ها می آیدنه حس های مثبت معنی شما ممکن است که دهها روز خوب داشته باشیدولی یک روز واقعه ای که اتفاق می افتد مثلاً واقعه چه هست آنهایی که زد خیلی دلم شکست، آن کاری که کردی به من برخورد،حالا میگویی خوب ،میگویی که به تو برخورد در عوض شما بگویید که این کار را هم کردیم و آنکارا هم کردید، آن مسافرت هم خوش گذشت،در آن مسافرت خیلی خرید کردیم موارد واینهاهمه باید خنثی کند ولی نمی کند آمدن دیدن اگر شما می خواهید رابطه تان پایدار بماند یک نکته عملی و خیلی مهم بیش از این که مواظب باشید که به شما خوش بگذرد ووقایع مثبت اتفاق بیفتد مواظب باشیدکه به یکدیگر زخم نزنید وقایع منفی اتفاق نیفتدواینها اصلا تعادل ندارند و فکر نکن چه خوب یک دانه این چندتا خنثی میکند و در آن واقع آن زوج هایی که تمسخر می کنند ،مسخره می کنند، یک چیزی می گویند که این به دل می گیرد، بر می خورد آنها نهایتاً پیش بینی می کند که اینها رابطه شان فرو می باشد یا نه؟ بریم یک قسمت دیگر رابطه والدین با فرزندان شما خانواده های خیلی زیادی را می بینید میگوید برای او خیلی کار کردم،این جا ثبت نام کردم، هیچ وقت برایش کم نگذاشتم، بهترین ها را برایش خریدم، بهترین کارها را برایش کردم، منتها عجب گاهی یک من تاک داشتیم یکبار هم پدرش خیلی عصبانی بود به اوفحش داد، توهین کرد،اذیتش کرد، مسخره جلوی دوستانش کرد و بعد جمع بندی می کنیم از بچه می پرسید از این پدر و مادر راضی هستی یا دوست داری؟ می گوید نه در واقع این شاید رمز این قضیه را آشکار کند چرا میگویند این بعضی ها را شکر هستیم، چقدر ناسپاس هستیم، کم برایتان گذاشتیم، تمام زندگی ام راگذاشتم، و بعد آن وسط می گویند که این را گذاشتی، این را خریدی، این کار را کردی، ولی جلوی دوستانم این حرف را زدید خیلی به من برخوردشاید کینه این را گرفتی که این همه خوبی را نمیبینی، می خواهم به شما بگویم مغز این گونه است یعنی حواستان باشد مغز این گونه کار میکند وربطی به ناسپاسی، ناشکری، نمی دانم یک عده میگویند این اصلاً چرا این گونه است اینها نیست این معمایی است که متخصصین علوم شناختی و روانشناسان روانپزشکاندنبال این است که حل کنند مبینید خیلی ها می گویند داستانی که خیلی ها میگویند یک رابطه گیر کردیم احساس می کنیم طرف مقابل خیلی ناشکراست اشتباه نکنید،به او صفت ندهید، اسمی روی آن نگذارید، انگ به او نزنید، نا شکر نیست دینامیک این گونه است کارمنفی شما زیر ذره بین می رود ،بزرگ میشود ،حسابی به چشم می آید، کار مثبت شما دیده نمی شود حالا که فرزند به والدین باشد، چه رابطه زناشویی باشد، صدا من فکر م کنم این رابطه این را از خودم میگویم راجع به دولتمردان ، مسئولین، اینها چیز دارند یعنی می بینند، یک دوره ای دولت مردی هست می گویدخدمات انجام دادم، مدرسه ساختم، بیمارستان ساختم، باز هم مردم با من خشم دارند نمیدانم چرا؟ میگویم آره ،آنجا به آنها توهین کردید ،آنجا یک طوری سرزنش کردید ،چند نوع دستور مجازاتشان را دادی، و در واقع آن در دلشان مانده این اصلاً ربطی به اینکه آدم کینه ای، این عجب آدم چیزی هست، ندارد. پس در واقع آنچه که ما اینجا مطرح کنیم این هست که چرا این گونه است وحواستان به این باشد یک نکته دیگر به شما بگویم ممکن شما این را دیده باشید در بین این آدم ها که من نام بردم رو ماستر،دنیل کانمان،رابرت شواس، آمده اند این معادله را اندازه گیری کردند یک اسم دیگر هم می درخشد خانم بار بارافرادی سن،خانم بار بارافرادی سن میگوید که در واقعبار بارافرادی سن این ویژگی را دارد که یک عدد یا درآورده دوممیز نود ویک با چه حساب کرده استو البته یک مقاله ای را چاپ کرده بود به همراه چند نفر ریاضیدان و متخصصین علوم شیمی که یک ادعا یی کرده بودکه باعث تمسخر شد گفتند، نام دیگر خیلی مسئله را تخصصی کردید ما اصلا در جهان عدد ۲.۹۱ صدم داریم که این عدد ۲.۹۱ صدم عدد خیر در مقابل شر است یعنی باید در واقع خیرضربدر ۲.۹۱ صدم بشود تا با قدرت شر برابری کند این رااگرراستش رابخواهید وقتی از دست سازی این دقت پیش می آید و روی آن فرمول ریاضی نمیدانم معادلات محاسبات مینویسند من با دید هیشکی نگاه می کنموبه حق خیلی هابه باربارافرادیکسون اعتراض کردن ضریب ۲.۹۰ یک صدم است این ضریب از نظر علمی مایع طنز یک سری متفکرین عمیق علوم رفتاری شده که اینگونه می شود ولی در واقع میشود گفت شما تقریباً عدد ۳تا۵ را به عنوان یک عدد در نظر بگیرید به عنوان انسان با فرمول قابل محاسبه نیست ولی تقریباحساب کنید که اگر یک جایی بدی دارید می کنید باید ۵ برابرش خوبی کنید تازه یر به یربه قول معروف میشوید حساب می کنید دیگران قدر شما را نمی دانند این یک عدم تعادل جهانی است یعنی آن طرف مقابل هم همین حس را دارد یعنی شما در جامعه بودی اسمی کردین این چقدر به من بدی کرد ؟یااین کجا به شما بدی کرد؟ بیشتر روزها با هم خوب بودید ،بیشتر سال با هم خوب بودید، حالا چرا این گونه است؟ حالا برای تان مثال های دیگری بزنم دولت در این است که مجموعه زیادی است جالب ترین است که مجموعه زیادی است من یک سیاستی راهم برای این جلسات پیاده کردم اینستاگرام لابه لای این جلسات سعی خواهم کردبعضی از ابن مباحث را به صورت تخصصی تر و با اعداد و ارقام معرفی دقیق مقاله معرفی کنم وبه همین دلیل شما خواهید دید مثلامن مقالات را معرفی خواهم کرد مثلاً یک مقاله جالب از دست خانم آیلت گیزی انجام داده این هم بازدید کننده همین است می گوید شما در موسسات دیدم فرض کن شما آمازون کار کردی تا حالا داد شما میتوانیداین کاررا انجام بدهید مثلاً به شما ساعت ۲ اتاق شما آماده است متوجه شده بود که اگر اتاق ۱۰ صبح تحویل بدهند این دو بعد از ظهر تحویل میدهند ۱۰صبح تحویل بدهند شما ۱۰ درصد ای ها رادر نگرشت کادراین هتل را بهتر می دانید یعنی ۴ ساعت تلاش کنند اتاق شما را زود آماده کنند در صورتی که اگر دو اتاق را ارائه بدهند معمولاً شما از هتل شاکی خواهید بود یعنی نشان میدهد که بدقولی یا خوش قولی خنثی نمی شود براق کردن برای همین نسلی تاکیدعملی داشت و میگفت تا آنجا به دیگران قول ندهید چون شما اگر از این طرف از قول خطابکنیدنگتیوتی ات خیلی اثر می کند ولی اگر پروژه ات را خیلی خیلی زودتر تحویل بدهی همچنین برای شما اعتباری نمی آورد من فکر کنم همین دلیل را دارد من تا حالا هتل نرفتم که زودتر از دو اتاق را به من تحویل بدهد زندگی می کنم انگیزه ای هم ندارن برای اینکه مدیران ارشد به آنها گفتند بدون علت زحمت نکشید مردم قدر این کار را نخواهد دانست که شما خسته از راه رسیدی ساعت ۱۲ در اتاق بروید ولی همه حواسشان باید باشد که ساعت ۲به دو و ده دقیقه نرسد به همین دلیل این را اصل قول دادن می گویند به پدیده چندش دقت کردین؟ یک غذایی هم خیلی خوشمزه باشد یک مو، یک حشره ای، در آن ببینید کل غذا خراب میشود ولی ما عکس چندش نداریم هیچ وقت عکس برای چندش نداری، مثلاً یک چیزی خیلی بد باشد ،یک چیز خوب در آن پیدا کنید و یک دفعه بگویید که آن را شما دوست داریدپس این نشان دهنده غیر قرینه بودن یک میراث بیولوژیک داردو آن رابه مسئله چندش،دیسکاتس نسبت می دهد ، می گوید میلیون ها سال تکامل موجودات براین بودن که اتفاق های خوب درست هستند که مهم هستند ولی آن اتفاقی که می تواند جانت را بگیرد اتفاق منفی است برای همین تو باید به چیزهای منفی خیلی حساس باشید شما ممکن است صد ها بار هم خیابان بروید هیچ وقت امکان ندارد که یکدفعه شما بر اساس راه رفتن در خیابان یک جهش عمده در زندگی تان بشود ولی آن طرفش هست ممکن است یک دفعه ماشین به شما بزند و کلی آسیب ببینید و از زندگی بیفتیدپس این عدم تعادل و نابرابری خیر و شر یا حس مثبت و منفی احتمالاً در سخت افزار مغز قرار گرفته است و این یک مقوله تعاملی است این را یک نگاه کنید یکی دیگر گاگی باش بعضی هااین رامی مگویند بیشتر یافته ها در طبقه متوسط و مرفه غربی اتفاق افتاده و دقت کنید اینها بعداً در زندگیتان کاربرد خواهد داشت ۱ دیدگاه خیلی بد بینانه است میلیون ها سال تکامل رادرآ ن دارید یعنی اگر برای شما خیلی خوبی هم بکند شما معمولاً حافظه ات زوداین ها را از دست میدهد، پاک میکند، ولی یکبار بدی کند باید در ذهنت باشد شما ممکن است صدها بار از یک میوه ناشناخته ،یک حیوان ناشناخته، به آن دست بزنید اتفاقی نیفتد آن حیوان مقابل بغل شما ما بیاید ،شما را ناز کند،لیس بزند، زبان بزند شما مثلا از برخورد با آن حیوان خوشتان بیاید ولی یک بار شما را نیش بزند ،کار شما تمام است یعنی اشتباه آن طرفی مرگ بار خواهد بود برای همینآن معتقد هست که مغز طوری ساخته شده که این ضریب۵به۱ حالا ممکن است بعضی وقت ها ۱۰ به ۱ باشد بعضی وقت ها ۲ به ۱ باشد همیشه ساری و جاری است بعدآیابین انسان ها در این ضریب تفاوت هست ؟یک سوال قشنگ؟ اگر هست آنهایی که ضریب شان بالاتر است خیلی باید مواظب باشند یعنی باید خیلی تلاش کنند که اتفاق بد در زندگی شان نیفتد می گویند ببین ،مهمانی خیلی خوب بود فقط آن یک جایی که آن کیک خراب شد، نم دانم آن ژله وا رفت اصلاً تمام شبم را خراب کرد؟ می گوید یک طوری احساس خوشبختی شان را خراب میکند، یک چندش با میکروب ها ربط دارد شما یک عدد حشره، یک کرم ،یک موجود همچنین ناخوشایند روی غذا ببینی ممکن است همه ی آن را دور بریزی این داستان جداست، ولی یک چیز دیگر نکند دارد اتفاق می افتد گفتم خیلی از این پژوهش ها بیت تبعات متوسط و مرفه غربی برمیگردد نکند اگر مارا حادثهای ،بدبیاری را از آن کم کنیم مغذشما شروع کند که حساس و حساس تر به آن موارد باقی مانده بدبیاری بشود، این می تواند یک حرف باشد و در واقع یک حرف خیلی قابل تامل است یعنی اگر شماحس های منفی را کمتردر زندگی کنید آن حس منفیهایی که جا مانده اند قدرت شان بیشتر میشود و جبران قبلی ها را می کنند برای همین است که شما هرچه جلوتر می روی در رابطه زناشویی حس می کنند بی تو بد میگذرد ،حس می کنی در محل کار به تو اجحاف میشود، حس می کنی که همسرت شما را درک نمی کند،حس میکنید آدم ناشکر، بی محبتی اگر وقتی این گونه باشد مگویند که آستانه شما مرتب،مرتب پایین می آید بعضی از آنها یی که روانشناسی اجتماعی هستندبه این اعتقاد دارندوحتی معتقدند مثلاً خشونت ها هرچقدر هم کم بشود مردم خشونت های سبک تر و جای آن به عنوان خشونت جدی تر می بینند یک اصطلاحی به نام میکرو اگر شن درست کردم میکرو اگر شن اصطلاح جالبی است در ادبیات خیلی زیاد هست با شما دعوا کرد،میگوید به تو فحش داد، می گوید نه ،پشت این نه اش که یک طوری به من نگاه کرد که بوی تمسخرمیداد این نگاهش بوی تحقیر می داد و من به دل گرفتم والان تمام روز رابه این فکرمی کنم، بعد یک عده می گویند بابا اینگونه باشد شما صبح تا شب باید فکر کنی حتی می گوید نکند این گونه است؟ نکند هرچه ما به سمت ایمنی بالاتر برویم شمادرمورد ایمنی به من میگوید الان هواپیما ها ایمن و ایمن تر می شوند، وسایل خانگی ایمن می شوند ساختار بیماری ها ومداوای آنها بهتر و بهتر می شود، ولی باز هم شما همان حساسیت را دارید نکند این دستگاه خطرناک باشد نکند این تصادف اتفاق بیفتد و در واقع این قدری دارد پررنگ میشود ،که یک عده می گویند دارد به سمت یک مقدار بی مزه شدن حرکت میکند میگویند مثلاً این پیام که ایشان داد یک بوی تحقیر در آن بود چرا نبود من فقط مثلاً یک تغییر چهره بود در گذشته این را ما شنیدیم در گذشته مردم دست به فحش و کتک میزد و ما هم تحمل می کردیم نکند آسانه تحمل تحقیر دارد؟ آره این هم یک سوال هست و به همین دلیل توصیه می کنم در اینستاگرام به عنوان خزش مفاهیم را ببینید آزمایش های جالبی کردند که وقتی یک مفهومی را نایاب می کنیم ،کمیاب می کنیم، مفاهیم ضعیف تر پررنگ می شوند و جای آنها را میگیرند پس اگر این با شد شاید توضیح بدهد که چرا ما به سمت خوشبختی نمی رویم؟ چرا خیلی از ازدواج ها فرو می باشد ؟چرا خیلی ها درروابط بین فردی شاکی هستند؟ هر چقدر هم بیشتر صحبت می کنم باز هم دلخور است این ربط به این که من نمیدانم آدم مریض است مشکل دار نیست این پدیده شاید نظرات ما را مشخص میکند خوب پس این هم یک داستان دیگر است هویت اصطلاح قشنگی را کسرساینستاین وتیمو کراند نام م برد این تیمو کراند شناخته شده است در واقع تیمو کرانج اهل ترکیه است ولی در دانشگاه کالیفرنیا است تیمو کراند اصطلاحی را مطرح کرده به نام در واقع کسکیواول بلتی یا اول بلتی کسکیو وآن،این را می گویدکه آن می گوید وقتی یک پدیده ای نایاب می شود مثلاً خشونت ،مثلا ناکامی، مثلا تمسخر چه در رابطه زناشویی ،چه در رابطه فرزندی ،رابطه درسطح همکاران افراد حساس تر میشوندبه آن مواردی که هست، مواردی که باقی مانده است چون گیرایی و بیشتری پیدا می کنند در سیست های رسانه های جمعی غیبت و گفتمان پر رنگ میشود یعنی راست میگوید مثلاً شما این زیرنویس شبکه خبر را نگاه کنید یک دوره ای بود که مردم میلیون، میلیون قطعه می مردند نم دانم جنگ های جهانی اول ودوم ولی الان دیگر شما گاهی اوقات میبینید یک خبر های ساده مالان طرف دنیا که یک نوع ناکامی است ،یک شکستی در آنها است زیرنویس می شود چرا؟ چون متوجه شدن مردم از این خبرها استقبال می کنند و آن را می خوانند وقتی این خبرها عرضه می کنند افراد به این حساس می شوند راجع به این حساسیت بیشتر صحبت خواهم کرد یعنی افراد می گردند و نشان های حس بد را در خودشان می بینندو به این نتیجه می رسیدن که حس بد بیشتر شده در واقع به آن حساس تر می شوند این اصطلاح آبشار در دسترس بودن حس بد را اجازه بدهید یک مقدار بیشتر من بعدا به آن بر خواهم گشت چون یک ارزش میراث پیشرفته امنیت و قوی شدن یک رابطه است و آن منفی ما چون نایاب تر می شود شروع به پررنگ تر شدن می کنند یا اینکه این یک سخت افزار مغز ماست واین به راحتی قابل حل نیست من حالا اینجا یک مقدار مکانیزمش راگفتم شمارا حساس به این مسئله کردم، این مسئله را چه کار کنیم ؟ماحس های منفی را باید چه کار کنیم چون اینها در دسترس هستند در واقع شادکامی و رضایت از زندگی و آن چیزی که شما تحت عنوان اعتماد به نفس از آن یاد می کنید وابسته به این است که اینها را چگونه مدیریت کنیم حالا من با این حس های منفی چه کنم؟ فکر کنم اولین قدمی که به شما کمک کند در این حس های منفی همین اصلی که من گفتم است در ذهن تان باشدما نگتیوی افکت داریم یعنی جهان این گونه است حالا به دلایل مسائل اجتماعی یا به دلیل افزار عرض ما جهان این گونه است یعنی واقعا اینگونه نیست که مردم یا شکر هستند باید حواست نباشد بپس درروابط بین فردی این را هم می گویند، می گویند به جای اینکه پدر نمونه باشید، اسلند درد نمونه است با بچه اش تنیس میرود ،بچه اش را مسافرت می برد، برایش وقت میگذارد و بعضی وقتها هم دعوایشان میشود و به هم ناسزا می گویند، به جای اینکه پدر نمونه ی آن مدلی باشید سعی کنید پدر بی آزار باشید یعنی همسر بی آزار پدر بی آزار خوشبختی بیشتری را دارد و به فرزندش می دهد، تا آن کسی که خیلی سعی می کند پول بگذارد ولی بعضی وقت ها چند تا را از دست می دهد،آن پدرانی که خیلی پول می گذارند، همسرانی که خیلی پول می گذارند، ولی بعضی وقتها یک مشاجرهای هم کرد، یک حرفی هم زد، یک توهین به خانواده ام کرد، به پدر و مادر همسرش توهین کرد ا،ممکن است که شما فکر کنید این دو ازای آنکه من انجام دادم درست میشودوآن طرف که دریافت کننده این حس ها هست برای آن نگتیوی افکت عمل می کند پس یک پیشنهاد دوستانه برایتان بگویم بی آزار بودن شما بهتر از ایده آل بودنتان است در کنار داشتن یک مقدار آزار است یعنی این یک راز زندگی را می تواند باشدآدمی است هیچ وقت به من فحش نداد، هیچ وقت کتک کاری نکرده، هیچ وقت تمسخرم نکرد، مسخره ام نکرد، ولی راستش را بخواهید برایم وقت نگذاشت، نمی دانم خرید آنچنانی نکرد، محبت آنچنانی خیلی نکرد ولی به نظر می آید این بیشتر بقا پیدا می کند و جالب این در مطالعات آینده نگر روابط زناشویی این رااستخراج کردند آنهایی که همدیگر را باز نمی گیرند ،به هم زخم نمی زنند، آن رابطه باقی می ماند حتی اگر برای هم کم وقت می گذارند در صورتی که مردم سفر می کنند من وقتی که من گذاشتم باید در رابطه جمع بشودواین یافته خیلی مهم برای زندگی خواهد بود نگتیوافکت را بدانید حواستان باشد در روابط دو طرفه این عدم قرینه بودند وقوف داشته باشد و این واقف هست که سرنوشت ما را روشن خواهد کرد دومین بدیده راجع به حس منفی :مهارساده حس منفی یعنی سعی کن ناراحت نباشید ،سعی کنید که دل خور نشوید ،سعی کنید که این راگفتن اینگونه نشوید به ما کمک نمیکند مثلاً امروز رفتم به من این حرف را زد به من برخورد سعی کنید اینگونه نباشید، سعی کنید که شاد نشان دهید ،حالا خیلی ناراحت شده بزارید که نگوید، عمل مستقیم سعی کردن مهار حس منفی خیلی کمک نمی کند در صورتی که آمدن دیدن بیشتر مردم سعی می کنند حس منفی شان را مهارکنند، مخفی کنند برای مثال منفی می گوییم م خواهید بروید امتحان بدهیداین راخیلی از دانشجوها سوال می کنند نشستی جلوی دوربین، یا جلوی حضار، جلوی استادان، می خواهی سخنرانی بکنیدمی گوید استرس دارم، اضطراب دارم ،خیلی میترسم، وقتی از افراد پرسیدم به این آدم چه توصیه ای می کنید؟ مطالعات صورت گرفت به این فرد چه توصیه می کند بالای ۹۰ درصد مردم توصیه اش این است سعی کن نترسید، سعی کن آرام باشی، آرام باش ،دیدید که شما میروید به بقیه می گویید آرام باش،آرام باش،آرام این جمله معروف را من داشتم دنبال مکردم دیدین یک مدتی رواج پیدا کرده بود یک تاج پادشاه انگلیس بود که کامکاریان پشت مانتو ،موتورسیکلت ها رواج پیدا کرده بود خیلی فراگیر شده بود این اتفاق یک چیز اصل است،یک تعداد پوستر هست که در جنگ جهانی دوم انتخاب کردند هدف از این پوستر این بود که احیانا اگر آلمانی ها در انگلستان چترباز پیاده کردند قسمتی از خاک انگلستان اشغال کردند، این پوستر را سریع به دیوار بزنند، که در واقع به مردم بگویندکه آرام باشید نترسید، آرام باشید و کارتان را ادامه بدهید با وجود این است که پوستر تبلیغاتی جنگ جهانی دوم را هیچ وقت باز نشد چون هیچ آلمانی وارد هایی که انگلیس نشدند ،سیاست خوبی نیست پس سبد را سعی کنید مهار کنید مهار یعنی ابزار موفقی نیست پس چه بکنم؟ حرکت بعدی یک عده این را گفتند بروید و صبر کنید آیا حس بد اذیت می کند یا پدیده پیچیدهای به نام چتر؟ چتررا نمی توانم برای شما ترجمه کنم، پیدا کنم، هرچقدر جستجو کردم یک عده ای گفتند مثلاً یک چیز به مغز انسان می رود نشخوار، ویر ،در آن تو می افتد میگویند بعضی این ها را گفتند نه حس منفی شما را اذیت نمیکند اتفاقاً وقتیکه شما را مسخره می کنند، یا متلکی می گویند، در جایی از تو انتقاد می کند در آن واقع شما کول هستید این که بود، بعدش اذیتش شروع می شود، در راه در مغز تو شروع میکند، این چرا این حرف را زد، آن کسی که گفت کی بود، من باید میرفتم جوابش را میدادم، آن فلان کس و بعد دیگر رها نمیکند به این چتر می گویند یعنی ماندن یک فکر در خود آگاه و اینکه آن نوسان می کند، یک عده حس منفی شناسان می گویند مشکل شما در حس منفی نیست مشکل در چتراست یعنی حس منفی انسان را اذیت نمی کند آنهایی را اذیت میکند که چتر میگیرند یعنی مدام شروع می کنند،رها نمیکنند ما این جمله را شنیدیم رها نمی کند در واقع چت اسم کتابی هم هست که من در اینستاگرام هم معرفی کردم اسم دقیقا نکته است د ویس دینا هرد،وای انگ هو توست نوشته اینستاکراس یک کتاب دارد قاب میشود ۲۰۲۱ که من در اینستاگرام معرفی کردم حتما اگر وقت کردین این کتاب را بخوانید و امیدوارم که این کتاب زودتر ترجمه شود چند نفر گفتند که این را می خواهم ترجمه بکنم که چرا در فکر می رود در واقع حس بد ،احساس بدی که شما داشتید ضایع شدن، برای شما اتفاق می افتد، ناکامی که تجربه میکنید حس طردشدگی این گونه ضربه نم زندکه قطعاً شاتل به تو چتر ضربه می زند و در واقع یکی گفتن که در حس های منفی نیست حالا می خواهد شروع شود مشکل در چتر است که آن تو می افتد، شما نمی توانید و رهایش کنید من امیدوارم در مورد چتر جداگانه صحبت کنم چون خیلی ها این رامی گویند،می گویند وقتی مثلاً یک اضطرابی سراغمان می آید ،یک تهدیدی می آید، یک پیام منفی از فرد دیگری دریافت می کنیم آن لحظه را راحت سپری می کنیم بعد که جلو می رویم شب که میشود که می خواهیم بخوابیم در ذهنمان به فرد مورد نظر فحش می دهیم، با او دعوا میکنیم، جوابش را می دهیم، یا اینکه اصلا کنجکاو هستیم چرا این حرف را زد، چرا این کار را کرد ،چرا آن آقا این حرف را زد، چرا این را گفت، او چرا این را برداشت کرد، پس ما باید راه های مقابله با چتر را پیشنهاد بدهیم چند مورد را به شما سریع میگویم ولی می خواهم به شما بگویم شاید فرصت جداگانه برای چتر نباشد بگذاریم آنهایی که چتر را گرفتار می شوند بازی را شروع میکنند مثلاً شما می گذارید که مهمانی هستید کامنت منفی میشنوید، مثلاً راجع به لباس تا نباشد، راجع به شغل تان باشد، راجع به گذشته تان باشد، ورود شما به چتر شروع می شود بعدا از یکی می پرسید این آقا کی بود؟ این خانم کی بود؟ یعنی ایشان را قبلا ندیده بودم ؟این دیگر افتادن در تله چتر است و باز کتاب قشنگی هست که البته خیلی علمی نیست یک مقداری میخواستم خدمتتان معرفی کنم ولی دیدم یک مقداری ضعف دارد و بیشتر خاطره گویی می کند ولی مطالب زیبایی را مطرح کرده آماندا کرلی نوشته است کتاب اسمان هست های کانفلیکت برای سال ۲۰۲۱ است کتاب جدیدی است های کانفلیکت میگوید کجا مناقشه بدخیم میشود، کجا دعوا بدخیم میشود، و عنصری که دعوا و یک حس منفی را بدخیم می کند زمانی هست که شما به آن گیر می دهید پس حالا گیر دادن را باید تجربه کنیم گیر دادن یعنی چه؟ ایشان یک چیز گفت شما همه چیزی گفتید و تمام شده رفت پس چرا مدام دنباله اش را می گیری؟ بگذارشماره آن طرف را پیدا کنم، بگذارمن با فلانی صحبت کنم، بروم و ببینم این چه کسی بود ،بگذار من بشینم ببینم آن حرفی که او زد بروم آخرش در بیاورم ،من می خواهم به آن ثابت کنم که گفت من میرم اسنادش رادر می آورم، بابااو یک چیزی گفت شما هم یه چیزی گفتید، کد شکن این های کانفلیکت در این مورد خیلی بحث کرده چرا بعضی مادر کانفلیکت به دام می افتند پس در چه میگویند سعی کنید که اصلا وارد بازی نشوید جالب است بعضی ها میگویند چتر سوم شخص کنند برطرف میشود این یکی از راه های سرکوب کردن چتر دست که سوم شخص میروی یعنی فکر می کنی که من واو این گفتمان را نداشتیم از بیرون به دعوا دارم نگاه می کنم فکر کن دوتا مهمان دیگر به آنجا می روند این دوتا گفتند شما چه کار می کنید آنجا یک دفعه چتر ناپدید می شود و این همان پدیدهای است که من در اینستاگرام تحت عنوان تناقض یا پارادوکس سلمو یا سلیمان طرح کردم اگر ندیدید بروید آن را ببینید تناقض سلیمان این را میگوید،میگوید که وقتی سوم شخص می کنید ناپدید می شود آقای دکتر امید کاردان اسم شان را شنیدم و با ایشان آشنایی ندارم و در دانشگاه شیکاگو هستند ولی پژوهش جالبی انجام دادند در مورد فضای سبز و طبیعت مثلاً طبیعت چتر را خفه میکند یعنی دیدن شما مثلاً در اتاق راه می روید، در خیابان راه می روید ،خیلی چترقطع نمی شود آن ویرش می ماند ومدام گیر به تو میدهد ولی چند دقیقه راه رفتن در طبیعت نمیدانم چه هست؟ آیا این هم تکامل است؟ آیا صداهای طبیعت، صدای پرندگان ،برگ و اینها به طوری آن مدار مغزی را فعال هست قیچی می کند ؟کارهای دکتر امید کاردان را دنبال بفرمایید خوب پس اینها می تواند آشنا باشد برای در واقع قطع کردن چتر است وما بعد در مورد چتر صحبت خواهیم کرد عدهای دیگر این را میگویند آنهایی که نظریه میکرو کروشن را مطرح کردن، م گویند ما همین طور که داریم به جلو می رویم در واقع به حس های منفی حساس و حساس تر می شویم و پیام های منفی دارد حساسیت بیشتری پیدا می کند مثال ۶۰ سال پیش دیدن میانگین نمرات در دانشگاه های تاپ امریکا cبوده استc عدد یعنی حروفa،b،c استcپلاس یعنی cمثبت الانaمنفی است و آنهایی که cپلاس گرفتند کلاه شان را به هوا میانداختند و خیلی خوشحال بودن ولی الان که آنهاییa منفی میگیرند حس منفی پیدا میکنند پس خیلی ها دارن می گویند که اجتناب از حس منفی می تواند به تشدیدش منجر شود دلیل اینکه اینها این پیشنهاد رامیدهند م گویند سعی کنید در واقع حس های منفی راتا آن حدی که قابل تحمل است از او استقبال کن برای اینکه بردن شما به نسبت به آنها مثل واکسن مقاوم باشد سعی نکنید خودتان را در زرورق حمایتی قرار دهید و حتی یک سیاستهای جالب در دانشگاه پیاده کردند مثلاً گفتن نمره هارا همدان هایی می دهیم بعد یک عده گفتند که بعد دررقابت بازیگران میبازیم گفتن که اشکال ندارددو تا نمره به شما می دهند نمره سوری و بعد توسیلی ات زدی کاسی با دانشگاه های دیگر چون همه دانشگاه ها به همه الف میدهند شما میخواهید c بدهید بعدا همه فکر میکنند که ما تنبل هستیم به شما الف می دهیم ولی نمره بین خودمانی همانcمی باشد که در واقع شما احساس حس منفی را به آن مواجه شوید جاناتان هایت کتاب خوبی دارد کاندلین دی امر کندمایند دفعه قبل هم به آن اشاره کردمگدی لوکیانف ثابتانهایت و اشاره کرده که سیستم آموزش و پرورش کمال گرایی معاصر دارد این خطر را ایجاد می کندکه نمیگذرد افراد حالشون گرفته شود حالا نمی گویم شما بروید حال دیگران را بگیرید معنی می گویند یک دوزی از این حالت گفته شود برای شما سالم است برای این که باعث می شود سیستم ایمنی فعال شود و در واقع یک اشاره که داریم عدد ۵ به ۱ است حالا تاریخ نشان خواهد داد ،شایدمطالعات فرهنگی را نشان بدهد که آیا مثلاً همین گونه که بهتر میشود انسان ها مرفه تر می شوند ثبات جوامع بیشتر میشود آیا ممکن است ۱۰ به۱ شود۱۰به۱ بشود غوغااست شما این همه تلاش میکنید و روابط خوب برقرار می کنید یک کلمه از ذهن شما بدون ربط خارج میشود یک میکروآ گرشن مسخره کردن طرف مقابل و بستگانش ،طرز لباس پوشیدنش و تمام زندگی ات و اوضاعت خراب میشود و طرف مقابل به دل میگیرد تازه یک مشکل دیگر هم هست اگر نشان بدهد که این رقم قابل تغییر است شما از کجا می دانیدآن کسی که مقابل شماست ضریبش ۲۰ به ۱ است یا ۵ به ۱ است شما می گوید ما با همه این شوخی را می کنیم، ما به همه این گونه امر و نهی می کنیم، خیلی به او برخورد آره آن طفلکی ۲۰به۱بوده و در نتیجه ضریب ها عوض شده است پس این هم یک نکته دیگر است در این مورد هم صحبت خواهم کرد نسبت به طرد شدن، کامنت منفی گرفتن ودر واقع احساس منفی گرفتن هم اینقدرهم وحشتناک نگاه نکنید اینها سیستم ایمنی روان شما را تقویت می کند و اگر شما به یک مرحله برسید که اینها خیلی روی هم باشند خطر جدی دارید همین ما در مورد بیولوژی هم داریم می گویند شما مدت ها بیماری عفونی نگیرید ویروسی که می آید خیلی شدید بیمار را مبتلا می کند که پس بهتر است ست به یک نحوی بدن شما به این مسائل مقاوم شده باشد برای همین است که بعضی ها میگویند به صورت کنترل شده مثل واکسن شروع کنید حس های منفی را به صورت حساب شده به هم بدهید، یک مقدار از این تعارفات بکاهید، یک مقدارازاین پدیده ای که صبر کنیم طرف مقابل را زخمی نکنیم بکاهیم و اجازه بدهیم اکسپوز شود ولی این ظرافت خودش را دارد بازدیگر چه کار کنیم؟ یک مسیر دیگر هم هست آن هم قشنگ، آن هم یافته هایش خیلی قشنگ است، من به آن یافته ها خیلی اعتقاد دارم یک اصطلاحی در زبان آلمانی هست که به آن می گویند شادن فرویدی و اروپای ها به خصوص انگلیسی هاو فرانسویها پوزمیدهند این لغت معادل در زبان های دیگر ندارد چون معتقدند آلمانی جماعت می تواند اینقدر بدجنس باشد و مطالعات نشان داده که هیچ ربطی به آلمانی بودن ندارد و تمام ملت های دنیا این پدیده را دارند شادان فرویدی وقتی یکی دیگر خراب میکند، یکی دیگر ضایع می شود، یکی دیگر بد می آورد، شما حس خوب پیدا می کنید و این پدیده بسیار بنیادین درروان انسان هاست اصلاً دیده این آدم خیت شود، اصلا دیدی این آدم ضایع شد، دیدی این آدم چه افتضاحی به بار آورد، و می دانید دست مایه غیبت است و شما میروید و می گردید خطا های منفی دیگران را شناسایی می کنید چون به شما حس مثبت میدهد حتی برای اینکه خیالتان راحت باشد می آیید مراکز مغزی را تصویر برداری کردند دیدن همان مراکزی هست که شما موقع کوکائین و موقع سکس موقع دیدن خرابکاری دیگران فعال می شود اصلاً به مفهوم سخنرانی به هم ریخت ،مهمانی اش خیلی بد است، خیلی هم به آن کینه ندارد ،خیلی هم این گونه نیست، ما دشمن هم نیستیم به خونه هم تشنه نیستیم شادن فروید برای خیلی از این هاست اکثریت افراد اعتراف نمی کند وقتی می خواهید بروید یک ماشین مخصوصا ماشین گران قیمت کمی سپرش داخل رفته ،کمی احساس خوب دارند حالا ایرادش چه هست، نمگویم که از نظر اخلاقی میگویم اصلاً بحث من اخلاقی نیست که هیچ انسانی نباید از نگرانی دیگران خوشحال بشود آمدن دیدن سیستم های شناختی ما قابل هیپر توهست یعنی چه همانطوریکه وقتی شما ورزش میکنید عضله شما در آن جهت تقویت می شود سیستم شناختی شما هم در آن جهت تقویت می شود پس اگر شما شروع کنید خطاهای دیگران را رصد کنید کی به یک لذت موقت یا آرامش موقت برسید سیستم خطایاب شما پررنگ می شود این چه در لول اجتماعی دردسر می شود مثلاً خیلی به اخباری که مرتبط می آید بدبختی های ملت های دیگر ،یک کشورهای دیگر نماینده تراز دارم بعضی ها میگویند که اعتماد به نفس ما بالا میرود، آنجادزدی است فلان جانمیدانم برقش این گونه است، فلان جا نمیدانم اقتصادش اینگونه است، مدام شروع کنید بنویسید اینجا این گونه است به خیال خودت که حس خوبی به خودت بدهی، این پدیده شادان فرویدی است مدا ایراد چیست ایراد شیندن است اخلاقی اش را نمیخواهم بگویم ایرادش این است عیب یاب شماهی پروفیت است یعنی که سیستمی که پیدا کردن عیب را دارد هیپروفیت است جوانان را بالا میبرد توان بالا قطعاً به ضرر شما تمام میشود یعنی وقتی که اطراف ناپدید می شود شروع می کنید دقیقا همان مشکلات را در خانه خودت و خانواده خودت و کشور خودت دیدن نمیدانم که چرا هرجا میروم این را نمی بینم همین گونه به چشم می آید شدن را هیپروفیت من تجربه دارم واقعه هیپروفیت شدن عیب یاب منتها از خودم بگویم به خاطر بدجنسی نبود، تقریب اندازه سال ویراستارمجله علوم پزشکی فرهنگستان بودم آبکاز فرایدی بودم و این اواخرش این قدر چشمان تیز بود صفحه را ورق میزدم متوجه میشدم ببین همه جا میلی گرم و اسلش نوشتیم اینجا میلی گرم فاصله اسلش است این غلط است یا همین گونه که بر می دارند همه جا به عرض بلت ویرگول ویرگول گذاشتیم این جانگذاشتیم اصلا یک جایی، هر متنی رامی خواندم چند تا از متن های خارجی کتاب تتروک هم این ایراد ها را می دیدم چشمم فقط می توانست ایراد ها را ببیند و این نشان م دهدکه چقدر آدم حساس خواص به یافتن ایراد می شود پس پیام مهم اینکه داریم این است حواستان ایراد یابی و هیپو ترافی کردن باشد هیپو ترافی یعنی عضلانی کردن پرپشت کردن سیستم ایرادیا ب خودتان باشید این و بعدامیشودلیکدروبرت عمل خواهد کرد پس تا حالا چند روش دادیم که حس های منفی را چه کار کنیم ولی هنوز کافی نیست هنوز چندتا راه حل خیلی جدی مانده است یک راه حلی که خیلی به شما کمک می کند حس منفی را آن آسیبش را بگیرد و دیدم که بتوانید مختصری با حس مثبت مخلوط کنید چگونه خواهم گفت؟ مثال سخنرانی یادتان هست طرف گفت من مضطرب هستم، وگفتیم بالای ۹۰ درصد افراد می آیند این راهنمایی را می کنند می گویند که خوب کن آرام باش آرام باش گل نشوید آرام باش استرابو کم بشود این روش خیلی جواب نمی دهد چه چیزی خیلی کمک می کند دیدن یک مقدار حس مثبت مخلوط کنید بعضی هادیدن یک ادویه خاصی، یک روغن خاصی یک چیزی را در غذا مخلوط می کنند مزه غذارا تغییر میدهند همان حس شما من ترسیدم و من مضطربم، آ ن را بیا یک مقدار مثلاً با یک حس مثبت مخلوط کنید حالا حس مثبت می تواند چه باشد؟ هیجان زده ای ذوق زده هستی، آمدی اینجا رفتی یک مقدارهیجان هم داری، می خواهی اول بشوی، هیجان هم دارید. در چند مطالعه خیلی قشنگ دیده بودند وقتی افراد در کنار ترسشان یک مقدار هیجان هم در آن میبینم یک مقدار ذوق زدگی هم درآن می بینم، یک دفعه کاری حس منفی زهش گرفته میشود منم اینجا می آمدم دیدم که اضطراب دارم ، جلسه خوب برگزار شود، نمی دانم نت خوب باشد، اینستاگرام خوب باشد ،من تپق نزنم، نوشته هایم را گم نکنم بعد به خودم در راه گفتم که هیجان هم دارم خیلی عزیزان شما خوشحالم بعد از یک ماه دوباره جمع میشویم با شما در تماس هستم ذوق این را هم دارم و اینکه شما یک مقدار عنصرذوق در اضطراب ببینید ناگهان معنی اش را عوض میکند پژوهش بسیار زیادی در مورد یک حس دیگر داریم آن هم شبیه این است به نام نوستالژی است نوستالژی دیدیدنوستالژی را قبلاً گفتند حسرت گذشته خوردن، دلتنگ گذشته شدن همیشه هم نوستالژی را می کوبد کافی است از گذشته بکنید باید الان زندگی کنیم ،گذشته اینطوری بود ، آن طوری بود، این داشتم، این شکلی بودم، بچه بودم، جوان بودم، چی داشتم ،حسرت گذشته را نخورید در الان تان زندگی کنید، معتقد بودن همانگونه سفر زمانی به گذشته به عقب و یاد داشتن احساس دلتنگی یک چیز مضر است و بعد آمدن و دیدن خیلی از افراد موفقیت شان، تحمل حس های بد شان، تحمل ناکامی شان، با نوستالژی برطرف میشود و دیدن نوستالژی چه خوب هست دیدن حس منفی است که مثبت با آن مخلوط شده است یعنی شما در عین حال غم هم در آن هست یک اسانس معطم است و دل تنگ شده برای خانه پدری دلم برای بچگی ام تنگ شده برای آن باغ و بازی نمیدانم حیاط و اینها وچیز جالبی که در نوستالژی وجود دارد دیدن که خیلی از موارد حس بد را خنثی کند شماجلسه امروز در امتحانی هستی ،جلسه یک پروژه هستی، اضطراب داری، میترسی با نوستالژی می توانی خیلی هایش را درست کنید، خیلی از آدم ها می توان سفر زمانی کنند، آخر یاد کلاس اول ابتدایی افتادم، تعداد امتحان نهایی پنجم دبستان افتادم، آن موقع هم مثل الان قلبم داشت میزد اضطراب داشتم نوستالژی در واقع یکی از قشنگ ترین شیوه های مخلوط کردن حس مثبت و ریختن چند قطره هیجان مثبت در هیجان منفی و خیلی سریع این را درست میکند پس خیلی از افراد می بینی با نوستالژی شان می توانند این کار را بکنند بعد از مطالعه در مورد نوستالژی و مطالعه در مورد هیجان را بیاییم مخلوط ترس بکنیم یک عده آمدند دیدن بعضی در این کار خیلی ماهر هستند، خیلی وارد هستند بعضی ها میتوانند مثل نقاش هایی که رنگ ها را با هم مخلوط می کنند بیایند چند رنگ را با هم مخلوط کنند می توانند مخلوط ترس شان مقداری طنز هم بکنند، مخلوط ترسشان یک مقدار عشق و محبت هم بکنند و به این افراد دارای ایمو فرکتی هستند که روای هیجانی می گویند و لغت بایر دیو یا تنوع زیستی را شنیده اید می روید در جنگل آمازون میبینیم همه جا پر از حشره و نمیدانم خزنده، نمی دانم پرنده هم هست بایر دیو سی تی بالا تنوع زیستی بالا است یک اکوسیستم تنوع زیستی آن خیلی فقیر است یکی ،دوتا موجود بیشتر ندارد مثلاً یک عدد خزنده دارد و یک فرد صیاد دارد و تمام شد اکوسیستم هایی که بایرسیتی شان پایین است زود میشکند ،یک مقدار خشکسالی شود ،یک ذره بارندگی عوض شود،__________ و بدن انسان هااین شکلی است اینور سیتی بالا دارند در مقابل حس های منفی مقاوم تر هستندوبا اینور سیتی باما ای مودی وی سیتی،ای مودی وی سیتی یک کلمه من درآوردی است ایموشن دی ورسیتی به معنی تنوع می آید که وقتی شما این دو را با هم مخلوط کنید خیلی خوب است پس از آدم هایی که چند حسی هستند در مقایسه با آنهایی که تک حسی هستند حس های منفی را خیلی بهتر تحمل می کنند پس یک جمله این هست که از های ساده به سمت حس های مرکب شروع کنید حس نوستالژی از مرکب ترین حس ها یعنی شما می مانید اصلاً خودت میمانی که دلت برای کودکی تنگ شده، اشک میریزی، الان غمگین هستم، هم غمگینم هم خوشحالم ،هم دلتنگ شده، من می دانم یک انرژی پیدا کردم برای اینکه این هیجان آمیزی ها این آمیختن این حس ها به همدیگر بتوانند به سرعت به منفی شدن مان کمک کنند، مادران خیلی میتوانند کمک کنند به بچه هایشان تنوع هیجانی داشته باشند و لغت و خزانه بچه را افزایش بدهند عکس های ما را که به آنها یاد بدهند مثلاً حزن یک حس مرکب است شما یک آهنگ می گذارید،اشک میریزید، گریه می کنید و به هر حال به شما خوش هم می گذارد آقا چطور ممکن است؟ میشود آره این اینور سی تی ها فیلم مخلوط ها می توانند بسیار به شما کمک کننده باشد خوب پس ما داریم بحثمان ادامه میدهیم در کنار این مسئله دانه دار بودن حس هایم هست حالا من در فرصت های دیگر بیشتر در مورد این ها صحبت خواهم کرد خوب بحثمان را اینگونه ادامه بدهیم و تقریبا البته فکر کنم وقت مان دارد به اتمام می رسدیک ساعت مان پرشد داستان را اینگونه دنبال میکنیم برای مقابله با حس های منفی این چند نکته که من گفتم حواست نباشد می خواهم جمع بندی ساده می کنم مهار حس خیلی کمک نمی کند ۲-چسباندن آنها به اعتماد به نفس کمک نمی کند شما حس می کنید که کاش من اعتماد به نفس بالا داشتم کک هم نمی گزید وقتی به من می گفتن۳- بیاییم و تلاش بکنیم نگتیو افکت را بتوانیم درک کنیم بدانیم زخم زدن با محبت کردن جبران نمی شود اینها غیر قرینه هستند ۴- بیایم به حس آمیزی و حس های مرکب در واقع ایمان داشته باشیم۵-بیاییم در رصدکردن حس های منفی دیگران فعالیت نکنیم سیستم مغزی ماهیپو تروفی ماقوی نشود لوازم می توانیم کارهای دیگر بکنیم یکی از کارهای دیگر هم به عنوان شاید در این کار به شما بگویم یک عده آمدند ودیدن واقعاً علاوه بر اینکه نگهداری شما حس های منفی را تجربه کنید ،برای اینکه بدنشان مقاوم شود ،روان شما مقاوم بشو طرح های منفی شما را بگیرند کارکرده شما کاهش پیدا میکند معنی برخلاف تصور یک عده که فقط من ناراحت نکن منصرف نکن، خودم کارهایم را می کنم، وقتی میزان اضطراب، خشم، خستگی ، نفرت سرزنش در شما به صفر برسد سیستمی زد یعنی مقدار کم آن یا متوسط آن برای کارکردطبیعی شما لازم است و در واقع محرک خوبی مقدار و کنترل شده اش برای یک مانشن خیلی خوب هست بعضی وقتها اینها را ایجاد کنید باز از کتاب دیگری به نام ببرم این هم یک کتاب جالبی است برای خواندن هست در واقع بردان برلینت ،هو نایمنست،دویینگ ناسینک،چگزابرتینگ حالت ملالت و دلزدگی حالت اینکه حوصله ام سر رفته ما این را به عنوان حس منفی میبینیم درست است؟ ولی اتفاقت جالب است این حس منفی دلزدگی من راجع به دلزدگی هم یک سی دی دارم هم امیدوارم در این جلسات خودشناسی بیشتر صحبت کنیم که اتفاقا یکی ازحس های خیلی مهمی است که برای شما سازنده است این کتاب راخانم مانوش زمردی نوشتند در واقع یک نسبت ایرانی دارند نیمی ایرانی و نیمی سوئیسی هستند و مقیم آمریکا هستند مانوش زمردی کتاب ۲۰۱۷ ایشان بردان برلین تاواین کتاب مورد توجه قرار گرفته است فکر نمیکنم که فارسی ترجمه شده باشد کتاب خانم زمردی نشان جالبی به این مطلب دارد وقتی حوصله ات سر میرود اتفاق خوبی است از این استقبال کن همه ما از این گریزان ایم وای من الان اینجا نشستم دیدین بچه ها می گویند که حوصله ام سر رفت چه کار کنم من سرگرمی ندارم ولی من همان طور که گفتم واکسیناسیون مهم است دیدن وقتی انسان ها یک مقداری حوصله شان سر میرود هم خلاقیت افزایش میدهد میکند همسری از سیستم روانی شان بسیج میشود در جمع به حد احساس خوب و یک اعتراضی که بعضی دارند می کنند می گویند شاید این دارد باعث می شود که این احساس های منفی برای شما گزنده باشد این که حوصله تان سر میرود این سیستم هایی که اخیراً مطرح شده در شبکه های اجتماعی بازی های کامپیوتری این هست که در اطراف اینقدر سرگرمی، شلوغی شهرکه شما اصلا حوصله ات سر نمیرود مقایسه کن باز مان من وقبل تر از من بعد از ظهر های تابستان نه تلویزیونی،نه فعالیتی، خیلی ها می گفتند منتظر هستند ساعت ۵ به شود روزنامه عصر بیاید به رویم روزنامه را ورق بزنیم یا تلویزیون شروع کند آن ساعت های طولانی که کاری نیست که انجام بدهیم یک کتاب را نشستیم داریم می خوانیم و حوصله مان سر میرود حوصله سر رفتن دخالت دلزدگی ،یکی از آن مثال هایی است که شما اتفاقاً استقبال می کنید بعضی ها میگویند شاید بردن کمک می کند ظفر زمان بوده است چون خیلی ها الان نوستالژی بردن مهم است یادتان هست یک دوره بود که خیلی حوصله مان سر میرفت، یادت هست که شب ها کاری نبود که بکنیم، نه این همه برنامه تلویزیون بود ،نه سی دی بود، نه فیلم بود هیچی نبود ،تلویزیون تمام میشد مینشستیم یک مقدار حرف میزدیم و شاید نوستالژی این است ولی سفر زمانی بسیار کمک کننده است یعنی خودت را به یک زمان دیگر ببرید آبرفت ما دارد تمام می شود من هم یادداشت هایم را مرور کردم حس———–‐ منفی را چگونه می توان چگونه مواجه شد شاید یک جاهایی هم به ما کمک کند ،به عنوان آخرین پیام به من خیلی کمک کرد این تجربه آن همین است انسانهایی بیان حس های خیلی شدید منفی تجربه کردند، فشارهای شدید ،اضطراب های شدید داشتن ،مثلازندگی نامه نظامی ها سیاستمدار ها را بخوانید تازگی اینهادراوج مشکلات چه کار کردند کتاب خیلی خوب است که این را هم میخواهم خدمتتون معرفی کنم ولی فکر نمیکنم که جدیدش چاپ شده باشد به نام آن سوی تپه این را یک فرد انگلیسی به نام لیدل هارت نوشته و جناب آقای سرهنگ محمدرضا فتاحی آن را ترجمه کرد ترجمه خوبی هم هست کتاب متاسفانه در سال ۱۳۷۱ دفتر نشر اسلامی چاپ شد طوری که من دیدم جدیدش چاپ نشددر یک مصاحبه گفت دانلود فیلم مانندی است که مبدل هارت با فرماندهان ارتش آلمان کرده از این ها رسیده زمانی که شما مدام شکست می خورید، عقب نشینی می کردید، هرروزتلفات بود،هرروزخبر بد بود ، چگونه خود را سرپا نگه داشتی یعنی در واقع منفی یاده یک کرد، به جای اینکه مثبت باشد منفی است فقط تلفات می دهی، فقط دارید عقبنشینی میکنید وگاهی شنیدن درس ها و کارهایی که آنها کنند و آن طوری که انسان ها مقاومت می کردند و چقدر زیبا نوشته می شود گاهی اوقات خواندن زندگی نامه مشاهیر راه هایی که آنها برای حل قضایا انجام میدادن بسیار کمک م کند به مقابله با حس های منفی و در واقعه چیزی که در این آدمها احساس می کند این است ست که مکانیزم های دفاعی مادر زمان عقب نشینی عقب گرد کرده است