شماره 30: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر مکری
بهمن 1394
قسمت هشتم

شماره 30: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 30: مصاحبه انگیزشی
Loading
/

متن پادکست

… هستم ولی هر روز دارم تا ساعت ده و نیم- یازده صبح می‌خوابم و این دوتا باهم برام قابل جمع نیست کلافم می‌کنه و جالبه بدونید اونایی که مشاوره‌ی انگیزشی می‌کردن ، به تبعیت از راجرز” یه تکنیکی رو دارن به نام Q-sorting که من فکر می‌کنم این Q-sortingرو بهتره باهاش یه آشنایی داشته باشید لااقل بدونید چیه اگه انجام نمی‌دید. Q-sorting اینه این تکنیک رو یکی از همکاران راجرز” ابداع کرد راجرز” اون رو خیلی ترویج کرد و مصاحبه‌ی انگیزشی‌ها خیلی ازش استفاده کردن. Q-sorting یه تکنیک سادست به این صورت یه تعدادی کارت هست که روش یه تعدادی صفت نوشته مثلا شجاع ، بخشنده، بخیل، حسود ، پرخاشگر ،خویشتن‌دار، بااراده ، تنبل و دو بار از بیمار می‌خواهد که این کارت‌ها روبچینه. یعنی کارت رو بر می‌زنن مخلوط میکنن یه بارش میگن بیا اونجوری که دوست داری باشی اینارو بچین . یعنی چه صفت‌هایی رو تو خودت خیلی دوست داری؟ مثلا طرف میگه باهوش، بخشنده ، خونگرم .چه صفت هایی رو اصلا دوست نداری ؟ مثلا حسود ، تنبل، خجالتی . چه صفت‌هایی برات علی السویه است ؟ واینارو ترتیب کن . یعنی این طرف مثلا صفت‌هایی رو که خیلی دوست داری میچینی ، این طرف صفت هایی رو که اصلا دوست نداری میچینی و به ترتیب مثلا از اصلا دوست ندارم تا خیلی دوست دارم کارتا رو مرتب می‌کنی این شد بار اول . اون موقع مصاحبه‌گر اینا رو یادداشت می‌کنه، این یعنی خود Ideal self سری بعد کارتا رو جمع می‌کنن ، برمیزنن میگن حالا مثلا یه وقفه انداختن یه وقفه چند دقیقه‌ای نیم ساعت میندازن میگن حالا این دفعه کارت هارو بر اساس اونچه که فکر می‌کنی هستی بچین . مثلا اینجا چیده که ایده‌آلم اینه شجاع باشم ، ولی اینجا شجاعت رو میاره میزاره اینجا . ایده‌آلم این خیلی بخشنده باشم ولی تو واقعیت میاره میزاره اینجا و گرفتی چیه دیگه؟ تفاوت این دست ، به قول امروزی‌ها تفاوت چیدمان این دست با دست قبل فاصله‌ی true self با ideal self یا ناهمخوانی رو نشون میده و هر جا که یه کارتی میره یه طرف دیگه شما احساس یه ناهمخوانی می‌کنی ، طرف خیلی دوست داره شجاع باشه ولی احساسش هست که نیست، دوست داره مورد توجه باشه احساسش اینه که نیست. پس درواقع یکی از روش‌هایی بود که اون ناهمخوانی یا اون فاصله‌ی خود ایده‌آل با خود واقعی رو می‌سنجید. حالا شما هر جا تونستی از این ناهمخوانی‌ها پیدا کنی رو هر حوزه‌ای درواقع داری discrepancy رو میپرورونی . چون یه اعتقاد هست که این discrepancy در این ها خیلی آشکار نیست و افراد چیکار کردن ؟ اگه یادتون باشه راجرز ” می‌گفت با مکانیزم‌های دفاعی اون رو سرکوب کردند. ولی یه لحظاتی اون احساس میاد بالا که بهشون میگفت substation یادتونه؟ یعنی طرف احساس می‌کنه من ایده الم اینه یه انسان شجاع باشم ،ولی همش احساس میاد ترسو ، بی‌عرضه، اونجا که جا زدی، اونجا که روت نشد حرفتو بزنی، اونجا که ترسیدی و این احساس رو داره . حالا تو هر حوزه‌ای می‌تونه یه discrepancy باشه منتهی discrepancy یا ناهمخوانی ها اون زیر پنهانه . مثلا من خیلی دوست دارم تو چشم مردم آدم معتبر و مطمئنی بیام ولی می‌دونم با کشیدن مواد اعتبارم خیلی میاد پایین پس سر یک دوراهی هستم ، سر یه حالت دو دلی قرار دارم و وظیفه‌ی درمانگر اینه که اون رو به سطح ، به آگاهی بیاره و تو جلسات مصاحبه انگیزشی اون رو بپرورونه . حالا من مثال هایی روامیدوارم خدمتتون نشون بدم . باز برای اینکه یه ذره سواد theory تون رو هم تقویت کرده باشیم می‌دونم خیلیاتون می‌دونید حالا برای اونایی که شاید نمی‌دونن. این یک قرابتی داره یعنی نزدیکی ای داره با نظریه لئون فستینگر” یادتون هست فستینگر” نظریه cognitive dissonance theory رو مطرح کرد یا ناهمخوانی یا ناهمگونیه در واقع شناختی و معتقد بود وقتی شما این ناهمخوانی رو دارید ، یکیش باید به نفع اون یکی قربانی بشه . یعنی شما اگه حس می‌کنی آدم خیلی شجاعی هستی و در عین حال هی هر رفتاری انجام میدی توش می‌ترسی پس باید یکی از این اتفاقات بیفته یا دیگه نترسی ، ترست رو بزاری کنار یا اینکه از اون باوری که من انسان شجاع هستم کوتاه بیای. پس cognitive dissonance میگه که بشر تلاش می‌کنه که اون ناهمخوانی رو به حداقل برسونه حالا یا با مکانیزم‌های دفاعی یا اصولا حذف یکی از دو جناع . یعنی معنی دیگش اینه که اگر شما همچین ambivalence داری خود طرف دیر یا زود دوست داره یکی از طرف ها رو انتخاب کنه، یارکشی کنه و به اون طرف بره و مصاحبه انگیزشی در قدم دوم بعد از همدلی سعی می‌کنه هی اینا رو بریزه رو ، دقت کردید؟ چون تو همه‌ی اینا هست مثلا اون آدمی که داره میاد میگه من اصلا نمیخوام حشیشم رو بذارم کنار ، من اصلا نمیخوام تریاکمو بزارم کنار فقط اینا من رو وادار کردن بیام اینجا یه نوع ناهمخوانی توش هست و ناهمخوانیش اینه که از یه جهت دوس داری همون کاری که دوست داری بکنی، حس می‌کنی آدم مستقلی هستی و هیشکی حق نداره بهت بگه چیکار بکن چیکار نکن ! از یه طرف مقهور فشار اونا شدی و پاشدی اومدی کلینیک یعنی تسلیم شدی پس یه نوع همخوانی هست. حالا یا باید یاد بگیری یه جاهایی تسلیم بشی بگی چشم هرچی شما میگید یا این که بعضی رفتارهاتو بزاری کنار که در واقع اون حالت dissonance یا ناهمخوانیت کم بشه . حالا میگم اصول شاید اونقدر تو عمل فاصلش یه ذره زیاد باشه وارد تکنیک بشیم یه ذره براتون روشن‌تر میشه . پس این شد اصل دوم . اصل سوم : لغزیدن بر مقاومت دقت کنید ! وقتی شما یکی جلوی شما نشسته تو مذاکره، تو رفاقت، تو مباحثه و تو مصاحبه و این کارا رومی‌کنه هی با شما مشاجره می‌کنه ، هی بحث می‌کنه این مردم میگن.. دیگه هی با من داره بحث می‌کنه ،نفی می‌کنه ، بی‌ارزش می‌سازه ، تعلل می‌کنه ، هی یه چیزی شما میگی انجام بده انجام نمیده. ازش می‌خوای که خب نظرت رو بگو من نظری ندارم. خب بیا تو مباحثه شرکت کن من چیزی برای گفتن ندارم .جواب‌های خیلی کوتاه میده ..بله.. با تاخیر جواب میده، حوصله نداره چه فایده داره ..شما چی میگین ؟ دلیل میاره.. آخه اینی که شما گفتید مثلا نمیشه که آخه …شما میگی بذار کنار من چه جوری بذارم کنار؟ خب من بذارم کنار پول داروهارو از کجا بیارم؟ من بذارم کنار شب نمی‌تونم بخوابم.. بعد شب نخوابم ممکنه به قلبم فشار بیاد لاغر بشم.. سکته کنم اینارو چیکار کنم؟ میبینی همه‌ی اینها نشانه‌هایی از مقاومته . سرزنش می‌کنه دیگرانو ،خودشو ، شما رو ،بی‌تفاوته، بدبینه، مرتب حرف شما رو قطع میکنه، معترض و ناراضیه اصطلاحا گفته میشه همه‌ی این‌ها نشان مقاومته . یعنی مقاومت در برابر تغییر. چون در نظر بگیر کسی که می‌خواد تغییر کنه اصلا اینا رو ول می‌کنه با شما بحث نمیکنه خودش میره تغییر میکنه. پس اونی که اومده اونجا پیش شما نشسته میگه داروهای سری قبلی که خوردم خیلی تاثیر نکرد ،خیلی دهنم خشک میشه و اگه دهنم خشک بشه من احساس بدی دارم این یعنی چی؟ دلیل تراشی.. این یعنی چی ؟ یعنی مقاومت . یه جایی دیگه میاد میگه من سعی می‌کنم بذارم کنار ولی خب تقصیر ایناست دیگه اینا نمی‌ذارن هی میان اذیت می‌کنن ،پریروز من می‌خواستم بیام خدمت شما سوییچ ماشین من رو برداشته بودن برده بودن. من اصلا موندم چیکار کنم خب باید بقیه کمک کنن ، سرزنش بقیه ! بهش میگی که خب حالا فکر می‌کنی بستری بشی، سر پایی چیکار کنی؟ نمیدونم والا هر چی شما بگی من اصلا کارم نیست اینا همش نشون دهنده‌ی مقاومته. و در نظام مصاحبه‌ی انگیزشی میگن این… میگن درمانگر با مقاومت نباید مقابله کنه! یعنی اگه کسی داره بحث می‌کنه شما باهاش بحث نمی‌کنی .عذر می‌خوام خیلی عذر می‌خوام از این نوع اصطلاح متنفرم ولی تازگی دهن همه افتاده من نمی‌دونم ریشه‌شم از کجا بوده؟ میگن یارو کلکل می‌کنه! اصلا اصطلاح سخیفیه خواهش می‌کنم به کار نبرید … ولی همونه دیگه میگن نفع می‌کنه، یه جورایی بی‌ارزش می‌کنه کار شما رو ، خب حالا داروهای شما رو می‌گیریم و شما میگن با مقاومتش مقابله نکنین یعنی برنمی‌گردی بگی نخیر اتفاقا این داروها خیلی بهت کمک میکنه. این میشه مقابله با مقاومتش یا هلش بدید زود باش ببین تو خیلی کند عمل می‌کنی اینجوری نمیشه! باید بجنبی! یا به زور بخوای مشارکتش بدی شما نظر نداری نه ندارم خب آخه باید نظر بدی اومدی اینجا نمیشه که همش بشینی من رو نگاه کنی ! همه‌ی اینها میشه مقابله با مقاومت . در مصاحبه انگیزشی میگن شما باهاش مقابله نمی‌کنی ، از کنار این موارد رد می‌شی به این نیت که بعدا یه جور دیگه درستش میکنی…
Document