شماره 31: بوردم

پادکست دکتر مکری
بهمن 1394
قسمت پنجم

شماره 31: بوردم

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 31: بوردم
Loading
/

متن پادکست

در برنامه‌ی قبل اگر خاطرتون باشه بحث ما به اینجا رسید که وقتی ما دچار حالت boredom، کسالت می‌شیم ، فکرمون شروع می‌کنه پریدن، در واقع یک گشت و گذاری آغاز میشه و گفتیم برای اون اصطلاحات مختلفی به کار رفته . Daydreaming، fantasy ، stimulus independent thought ، یعنی فکر غیر مرتبط یا مستقل از محرک و از همه مهمتر پدیده‌ی Mind-wandering. و اشاره کردیم که از سال دو هزار به اینور Mind-wandering به صورت یکی از در واقع topic تاپیک ها یا بحث‌های خیلی جذاب در علوم شناختی و روانشناسی درومده . یه مقداری حالا بیایم راجب Mind-wandering صحبت کنیم چون این ما را به درک بیشتر پدیده‌ی boredom و دلزدگی راهنمایی خواد کرد. مطالعات علمی بر روی Mind-wandering شاید تا حد زیادی مرهون چند نفر است، یکی از این افرادی که من می‌خوام معرفی کنم “جاناتان اسکولر “هست. (باschool مینویسن یه er هم آخرش داره) مال دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربابرا و کارش رو در سال‌های دو هزار و سه دو هزار و چهار اینجوری شروع کرد ، کتاب جنگ و صلح تولستوی” رو داد به یه تعداد دانشجو و بهشون گفت چهل و پنج دقیقه شما از این کتابرو بخونید. و در واقع دو نوع این بررسی کرد قضیه رو. یک : از دانشجوها خواست بگن که در جریان این چهل و پنج دقیقه چند بار فکرشون به گشت و گذار پرداخته و شروع کرده راجب مطالبی غیر مرتبط با کتاب فکر کردن ؟ جوابی که درآورد پنج ممیز چهار بار بود. پس این اساس مواردیست که اصطلاحا میگن self-cut خودگرفته، یعنی خود طرف متوجه میشه که حواسم نبود فکرم داشت دوباره می‌رفت یه جای دیگه، در واقع پرید فکرم، پس پنج ممیز چهار بار در چهل و پنج دقیقه هنگام قراعت کتاب جنگ و صلح. منتهی در ادامه یه کار دیگه هم کرد به صورت رندوم در زمان‌های مختلف از افراد می‌پرسید ببین الان فکرت به کتاب بود یا اینکه فکرت یه جای دیگه بود؟؟؟ متچه شد علاوه بر اون پنج ممیز چهار بار به طور متوسط یک و خورده‌ای بار هم اتفاقا افراد فکرشون پریده Mind-wandering داشتن و خودشون متوجه نشدند که این درواقع علائده به اون مواردیست که عرض کردمself-cut. خودش گزارش میده. به این حالت می‌گفت prop-cut یعنی ما prop کردیم ما در واقع سیخونک زدیم ما یه جوری گشت و گذار کردیم و فهمیدیم که او حواسش جای دیگس . شما دقت کردین بعضی موقع‌ها در واقع تو یه بحثی هست یکی دیگه متوجه میشه حواس شما نیست ،هو!!عمو!!!؟؟ حواست کجاست؟؟ مثل اینکه تو خودتی!! داری رویاپردازی می‌کنی!! داری خیالپردازی می‌کنی!! و نکته‌ی جالب اینکه پس ما علاوه بر اینکه فکرمون wandering می‌کنه مواردی هست که فکر wandering می‌کنه و خودمون حواسمون نیست، یعنی خودمون حواسمون نیست که فکرمون پریده! یه نفر دیگه میاد و ما رو به خودمون میاره، یه جوری یه سیخونکی به ما می‌زنه میگه حواست کجاست؟ برگرد !! پس علاوه بر اینکه ما Mind-wandering داریم یه پدیده‌ی دیگه هم داریم metacognitive capacity!! یک توانایی فراشناخت. خودمون حواس‌مون باشه که فکرمون پریده . حالا یه نکته رو تو پرانتز عرض می‌کنم اینم اینه که اگر شما مصرف الکل داری، مصرف مواد مخدر داری، سیگار می‌کشید، Mind-wanderingت میره بالا و تازه metacognition میاد پایین، یعنی فکرت می‌پره در حالی که خودت حواست نیست که فکرم پریده و در واقع یک مشکل دوگانه پیدا میشه. حالا فعلا نمی‌خوایم خیلی مطالب به مربوط به الکل و مواد مخدر بپردازیم. پس دیدیم در جریان این وقایع این پرش افکار نسبتا شایعه. یه پژوهش دیگه‌ای بود که این دفعه اومد ببینه افراد وقتی دارن فیلم نگاه می‌کنن چی ؟ آیا همین حالت رو داره؟ برای این پژوهش Le Balloon rouge فیلم Le balloon rouge در واقع بالن قرمز، red balloon آلبر لاموریس” رو انتخاب کردند. من این فیلم رو خیلی وقت پیش دیده بودم فکر می‌کنم نمی‌دونم اگر اشتباه می‌کنم دوستانی که مطلع‌تر هستن فکر منو اصلاح کنن.حتی از تلویزیون خودمون هم پخش شده بود! یک فیلم سی و چهار دقیقه‌ای هست مال هزارو نهصد و پنجاه و شش که خیلی برنده‌ی جوایز مختلفی شد و داستانش یک کودک شش ساله است در واقع نقش اون کودک رو هم پسر کارگردان پاسکال لاموریس” بازی می‌کنه که داره در خیابون راه می‌ره یک بادکنک قرمز، یک بادکنکی که توش هلیوم هست از این که رو هوا میمونه نه از اینا که میاد رو زمین، شروع می‌کنه دنبال این راه افتادن و این با بادکنکه دوست میشه، یه جوری بادکنکه اینو ول نمیکنه، بادکنک میاد توی مدرسه این سعی میکنه بادکنک رو از مدیر مدرسه، از همکلاسیان پنهان کنه، میره خونه بادکنکه دنبالش میاد و یه جوری متوجه میشه این بادکنکه مثل اینکه ذهن داره و دنبال من میاد. فیلم قشنگی بوده به خصوص تکنولوژی برای سال‌های هزار و صد و پنجاه و شیش خب خیلی حرفه!! خب یه بادکنک قرمز خیلی خوشگل و آخر داستان هم به این صورت در میاد که یه عده از این بچه‌های شرور از اینایی که bully میکنن قلدری میکنن، میان خلاصه میزنن بادکنک پاسکال لاموریس” رو پاره میکنن ، سوراخ‌سوراخش می‌کنن، می‌ترکونن. ولی هزاران بادکنک دیگه در حمایت از این کودک میان طرفش و در واقع به نوعی اون فقدان اون بادکنک رو جبران‌ میکنن. این سناریوی این داستان هست ، حالا چرا این معروفه؟ الان شما اگه مطالعات روانشناسی رو بخونید خیلی از این Le balloon rouge این رد بالون استفاده میشه، در تست‌های مختلف. تقریبا به صورت فیلم استاندارد برای ارزیابی بیننده‌ها دراومده. خلاصه در این فیلم هم این کار می‌کنن یه تعداد آدم می‌شونن میگن: خب این نگاه کنید و بعد ببینیم چند دفعه در جریان هم باز فکر شما پرش داره؟ بازم به دو شیوه‌ی self-report و اون مدلی که prop می‌کنن سنجیده میشه. خب نتایج جالب بود به طور متوسط دو و نیم بار ببخشید هر دو و نیم دقیقه یک بار، هردو نیم دقیقه یک بار ما شاهد اون Mind-wanderingیم. نکته‌ی جالبی که این پژوهش نشان داد این بود که اگر پلات اون سناریوی فیلم رو به افراد بگن و این افراد به نوعی آشنا باشن که در فیلم قراره چی اتفاق بیفته؟ چون داستانش یه ذره گرفتنش سخته برای اینکه این سناریوی خاصی نداره، فیلم در عین حال فیلم کلام دار نیست فقط آهنگ داره و خیلی نمی‌تونیم بفهمی سناریو رو. ولی اگر پلات رو به طرف بگن همینه که من تو همین یه دقیقه براتون توضیح دادم ولی یه عده تعریف بکنن میزان Mind-wandering شون به مقدار خیلی زیادی کمتر میشه. به عبارت دیگر وقتی افراد مطلب‌رو می‌گیرن و یه جوری دل به اون مطلب میدن سریعا Mind-wandering شون کاهش پیدا میکنه. حتی وقتی اومده بودن بررسی کرده بودن چیز جالبی دیده بودند که هر چی میری جلوتر و فیلم رو بیشتر می‌فهمی و بیشتر در واقع اون پلات و سناریو رو درک می‌کنی Mind-wandering شما بیشتر کاهش پیدا می‌کنه. پس یه پیام جالب داره، وقتی یه مطلبی رو نمیگیری یا به یه مطلبی دل نبستی و در واقع به صورت یه آدم منفعل نشستی و داری تماشا می‌کنی Mind-wandering زیاد و وقتی که داستان گرم میشه، دل به کار میدی یه جوری شوق و ذوق توجهت و جلب می‌کنه سریعا Mind-wandering کاهش پیدا می‌کنه. پس اینم یه پژوهش دیگه بود که خدمتتون گفتم . من این پژوهش‌ها به صورت نمونه دارم خدمتتون میگم و الا فکر کنم روز گذشته خدمتتون گفتم که الان تقریبا صد ، دویست مقاله در زمینه Mind-wandering در سال در مجلات معتبر انجام میشه .پس ببینید داستان چیه؟ اصطلاحا مظنه چیه؟ یکی از بهترین و شاید بگم تاثیرگذارترین مقالاتی که در زمینه‌ی Mind-wandering هست یه مقاله ی خیلی جالبیست کهKillingsworth و دنیل گیلبرت ” معروف روانشناس معروف به سال دو هزار و ده شش سال پیش در ژورنالScience چاپ کرد و شما می‌دونید ژورنال Science یکی از معتبرترین ژورنال های علمیست و وقتی مطلبی توی اون وارد میشه هم نوآوری داره هم ارزش بالای علمی داره و هم نویسنده‌های معتبری هستند . این مقاله رو من میخوام یه ذره مختصر راجبش توضیح بدم چون تبعات زیادی داره برای بحث boredom . سال دو هزار و ده هست هنوز این تکنولوژی اندرویدها انقدر رشد نکرده، شما از این گوشی‌های هوشمند خیلی نمی‌بینید بیشتر داستان اینترنت وابسته به گوشی رشد کرده. یه سایتی درست می‌کنن www.trackyourhappiness.org در واقع خوشبختی خودتان را track کنید، ردیابی کنید. و افراد رفتن اون تو عضو شدند. یه چندین هزار نفر چند ده هزار نفر عضو شدن و قرار بر این شد که وقتی شما عضو این سایت هستید از طریق اینترنت برای گوشی هوشمند شما درواقع چند تا سوال به صورت رندوم طی روز فرستاده بشه. سوال اول : همین الان که در واقع این پیام برات رسید داری چیکار می‌کنی؟ که یه فهرستی درست کرده بودن از کارهای مختلفی که طی یک روز یه نفر ممکنه در حین انجام اون باشه و طرف باید در یک زمانی کوتاهی جواب می‌داد اگر جواب نمی‌داد اون آزمون حذف می‌شد و می‌دونید وقتی تعداد افراد زیادن و تعداد سوالایی که می‌فرستن زیاد یک ارزش و اعتبار علمی پیدا می‌کنه. جواب‌های شایعی که می‌دادن : در حال کار بودم، داشتم خونه با کامپیوتر کار می‌کردم، توی اتوبوس بودم، در حال حمل و نقل شهری بودم، در حال گوش دادن به رادیو بودم، در حال نظافت بودم در حال انجام امور خانه بودم، در حال مطالعه بودم، داشتم تلویزیون نگاه می‌کردم، کار خاصی انجام نمی‌دادم، یه جا لم داده بودم، مراقب بچه‌ها بودم، در حال خرید بودم، در حال نماز عبادت و worshiping بودم، در حال خوردن بودم، داشتم قدم می‌زدم، موسیقی گوش می‌دادم، بازی می‌کردم با یه کسی در حال مکالمه بودم، در حال ورزش بودم و یک پاسخ خیلی عجیب که یه درصدی داده بودند که در حال انجام روابط جنسی بودم making love در حال سکس بودم. خب شایع ترین حالتش این بود که در حال کار بودند و بعد از اون در واقع در حال مکالمه و صحبت با دیگران. البته قانونیم گذاشته بودن که مثلا از هشت صبح تا دوازده شب اینا بیان نصف شب نیان والا خوب میدونم ساعات زیادی افراد در حال خواب هستند. پس این سوال اول اونابود. سوال دوم : در همین لحظه ببینید این مکانیزم propping ، نه self-cut، در همین لحظه که داشتی اون کار و می‌کردی آیا فکرت به اون کار بود یا حواس جای دیگه بود؟ همون Mind-wandering داشتی. و اگر و Mind-wandering هست در واقع Mind-wandering خوشایند بود؟ یعنی داشتی به یه چیز خوب فکر می‌کردی؟ مثلا پولدار شدن، موفقیت، مشهور شدن یا به یه چیز بد فکر میکردی؟ بدشانسی‌های که تو زندگی آوردم، بدبختیام، خرابکاریایم، بدهی هام، نمی‌دونم !!گندایه در گذشته زدم!! یا مطلب کاملا خنثی بود. چیز دیگری که دستگیرشون شد از سوال دوم این بود تقریبا چهل درصد مردم هر لحظه که برش بدی به طور متوسط می‌گفتن حواسمون یه جای دیگه بود و این عدد چهل درصد دیگه توی literature Mind-wandering داره خیلی معروف میشه که، در واقع حتی به صورت یک گزاره، به صورت یک fact میگن. همین الانم که شما دارید اینجا روگوش میدید چهل درصد تون حواستون داره به سمت یه چیز دیگه میره، داره در آن واحد یک Mind-wandering دارید یعنی تمام شش دانگ به قول قدیمیا حواستون به این کلیپ به این فایل صوتی نیست. و تو سه حالت است : اون Mind-wandering که داری میکنی یا یه چیز بده، یاد بدبختیتون افتادید یا یه چیز خیلی خوشاینده یا یه چیز خنثی است. جالبه که قدیمیا به این Daydreaming ، رویاپردازی در بیداری و فانتزی هم می‌گفتند. و باز برای اینکه برگردیم خیلی عقب صد سال، پیش فروید” اشاره‌ی خیلی جالبی به این مساله‌ی فانتزی داره و میگه در جریان فانتزی شما به افکاری فکر می‌کنید که خیلی دوست نداری دیگران بفهمند و اکثرا یک حالت‌هایی در رابطه با ثروت، شهرت یا روابط جنسی و عاشقیست و می‌گه انقدر این‌ها در واقع خارج از چارچوبه که مردمی که Daydreaming دارن، خیلی خجالت می‌کشن به اونها اعتراف کنند . جالب است این جمله از خود فروید” است که میگه : اعتراف به کارهای کرده‌ی ناشایست خیلی در رواندرمانی راحتتر و شایعتره تا اعتراف به فانتزی‌ها . برای این که میگن اینا انقدر خجالت می‌کشن بگن، مثلا ممکنه فنتزی شما باشه من میلیاردها تومان پول دارم، رفتم پنج تا ماشین خیلی خوب خریدم و اینا رو دارم به رخ مثلا همکارام می‌کشم و خیط شدن اونا رو نگاه می‌کنم و می‌خندم. و این مثلا pleasant fantasy است. یا میتونه همین فانتزی ها میتونه در رابطه با امور جنسی و ارتباط بین فردی باشه. پس دنیل گیلبرت” با کمک همین تکنولوژی مدرن متوجه شد که Mind-wandering خیلی زیاده و در عین در حال یک مقطعی از اینکه مردم در هر لحظه در حال چه کارین؟ بدست آورد. اما مهم‌ترین چیزی که باعث شد این مقاله مشهور بشه توی اسمشه!! “a wandering mind is an unhappy one” ژورنال Science دو هزار و ده. یک ذهنی که داره اینور اونور می‌پره یه ذهن خوشحال نیست و یافته جالبی که داشت اینه، این برمی‌گرده به سوال سومی که از افراد می‌پرسید الان میزان خوشحالی یا رضایت از زندگی رو مثلا بین صفر تا ده گزارش بده، یا راحتتر بگیم صفر تا صد گزارش بده. و چیز عجیبی که پیدا کرد اینه که خب بدترین حالت اونایی بودن که ما Mind-wandering منفی داشتن، چون تو اون لحظه داشتن به بدبختی هاشون فکر می‌کردن بیش از همه گفتن خیلی وضع بدی!!!!الان خیلی وضع بدیه!! مرحله‌ی بعد اونایی بود که Mind-wandering خنثی داشتند، منتها یافته‌ی غیر مترقبه‌ای بود تو مرحله‌ی بعد اونایی بود که Mind-wandering خوشایند داشتند و بعد در محله بعد اونایی که اصلا Mind-wandering نداشتن. به عبارت دیگر اگر تو داری فانتزی خوشایند می‌بافی، خیالبافی می‌کنی، میلیاردر شدی، پولدار شدی مقام خیلی بالا پیدا کردی، دیگران دارن به شما کرنش میکنن، باز نسبت به اون کسی که اصلا Mind-wandering نداره در اون لحظه خلقت پایین تره. و این یه معمایی شد که چرا وقتی شما فقط به اموری که داری انجام میدی فکر می‌کنی روحیت بهتره تا در مقایسه با زمانی که حتی داری به امور خوشایند خیالبافی میکنی؟ ما راجب این روزهای آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد. ولی این یک پژوهش جالب شد که در واقع پس نشون میده که وقتی شما در حالتی هستی که اون کاری که داری انجام میدی، تمام فکر و ذکرت اونه در واقع در خوشبخت‌ترین شرایط زندگیت قرار داری . شاید این همون چیزیست که ” mihaly “در واقع روز گذشته بهش اشاره کردیم بهش میگه ” flow ” پس در state flow شما در خوشبخت ترین حالت خودتون هستید. خب بحث رو بیایم دنبال کنیم واقعا یه سوال پیش اومد !!حالا یه سوالایی پیش میاد!! این سوال ها ایناس : اولا چرا ما اینقد ما انقدر Mind-wandering داریم ؟؟ چرا فکرمون اینقدر می‌پره؟؟ و دوم این که چرا یه احساس ناخوشایند بهمون میده حتی اگر امور خوشایند است؟؟ یه چیزیم یادم رفت بهتون بگم می‌تونید حدس بزنید که Mind-wandering در اون کارهایی که گفتم در کدامش در حداقل بود؟ اگر حدس زدید که در حین رابطه جنسی. حدستون درسته ! در اونجا افراد minimum mind- wandering رو داشتن و جالبه maximum احساس رضایت از زندگی و طبیعیست که در حین کار، در حین نشستن در اتوبوس، Mind-wandering در مقدار خیلی بالایی بود و رضایت از زندگی هم خیلی پایین و حالا پس سوال اول چرا اصولا فکر ما می‌پره؟/ چرا مغز ما اینجوری ساخته نشده که شما اون کاری که داری می‌کنی تمام و کمال بهش دل بدی؟ و دوم چرا وقتی میپره برای احساس بدی داریم؟ یعنی خوشایندی زندگیمون کم میشه ؟ اینا مباحثیست که من فکر می‌کنم روزهای آینده باید به اون بپردازیم . من فردا راجب این صحبت خواهم کرد که خیلی‌ خب از این مقالاتی که سه تاشو براتون خلاصه کردم خیلی زیاد هست و من فکر می‌کنم لازم نیست که همه‌ی اونا رو مرور کنیم . ولی داره کم کم یه سناریویی در میاد. اولا کجاهای مغزه که با Mind-wandering مرتبط ؟ و چه جوریه که مغز ما مرتب یک حالت نوسان داره ؟ یعنی به نظر میاد یه حالت رفت و برگشت داره یه لحظه دل به اون کار میده بعد یه لحظه جدا میشه . آیا این جدا شدنه عمدیه؟ آیا این جدا شدنه به واسطه‌ی محرک‌های بیرونی که ما حواسمون نیست؟ آیا اون گونه که فروید” باور داشت یک ناخودآگاهی وجود داره که هر چند دقیقه یه بار فکر ما رو از اون چیزی که داریم بهش توجه می‌کنیم میبره یه جای دیگه؟؟ و اصولا فایدش چی بود؟ بعضیا یه فایده‌های خیلی ساده‌ای می‌گن ولی خب جای فکر و تامل داره!! مثلا میگن اگر Mind-wandering نبود حیوانات اون فعلی رو که انجام میدادن مورد حمله‌ی دیگران قرار می‌گرفتن !!مثلا فرض کنید حیوانی که در تعقیب شکار هست دیگه به هیچی دیگه فکر نمی‌کرد در نتیجه ممکن بود خودش مورد درواقع حمله‌ی حیوان دیگه قرار بگیره یا مثلا مثالی که می‌زنه مثال آبشخوره! میگن وقتی حیوان نشسته راست میگه مثلا گربه‌ها و اینا وقتی دارن آب می‌خورن خیلی ضربه پذیرن، از پشت می‌تونین نزدیک شی لگد بزنی بهشون اگر یه ذره سادیستیکی! اذیتشون بکنی یا بگیریشون!! ولی حیوانات هر از چندگاهی از اون کاری که دارن می‌کنن حواسشون میره یه جای دیگه دوباره برمی‌گرده یه عده میگن این ارزش تکاملی داشت.برای اینکه شما هنگام انجام یک فعل غافلگیر نشین توسط صیاد یا حیوانات دیگه. یا وقتی داری مثلا جفت رو دنبال می‌کنید یا در حین دنبال غذا هستی مثلا حواست باشه پا روی یک موجود دیگه نزاری اون برات دردسر بشه . پا رو دم مار بذاری و اون شما رو بزنه!! بهش توجه کنی! شب های آینده راجب این صحبت خواهیم کرد. کجاهای مغز با این قضیه مرتبط اند ؟ و باز یه معمای دیگه چرا وقتی فکرت می‌پره خلاقیتت افزایش پیدا می‌کنه؟ من این رو خیلی باز نکردم فردا – پس‌فردا امیدوارم بازش کنم که آره!! تو Mind-wandering شما maximum حالت خلاقیت ذهن رو دارید. چرا؟؟؟ خب ادامه‌ی بحث بمونه برای جلسات بعدی تا فردا خدانگهدار همگی.
Document