شماره 32: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر مکری
بهمن 1394
قسمت هفتم

شماره 32: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 32: رواندرمانی مراجع محور
Loading
/

متن پادکست

… پس گرفتی ؟ هرجا این نشانه‌ها رو دیدی باهاش سرشاخ نمیشی، گفتم نگید، ولی کلکل باهاش نمیکنی. خب این عامل سوم شد. لغزیدن و مقاوت. چهار: تقویت حس خودکارآمدی. این عامل چهارم ما در مصاحبه انگیزشی است. یعنی همواره باید در نظر بگیرید که نظام مصاحبه انگیزشی مشارکتیه. من بهت نمیگم چیکار کن! من برات تعیین تکلیف نمی‌کنم، هر حرکتی کردی برخواسته از خودته و مرتب شما باید این رو منتقل کنید. یعنی شما اون رویکرد اقتدارگرایانه ندارید، طرف میاد میگه هر جا شما صلاح میدونید گفتیم این اصلا یه مقاومته و شما نمیاید اینجا اقتدارگرایانه وارد بشید، خب به نظر من شما میرید دو هفته بستری میشی، بعد ازت می‌خوام وارد برنامه‌ی متادون شی، بعد ازت می‌خوام که سه هفته جلسات رو مرتب بیای!! یعنی شما دستور نمی‌دید، خودت باید تصمیم بگیری!!! میگه که: آیا من موادم رو کنار بذارم؟ نمی‌دونم، چیزی که خودت باید بهش برسی. من فقط می‌تونم کمکت کنم که تو برای خودت تصمیم بگیری. اصطلاحی که اینا می‌کنن این که helping people to help themselves یعنی کمکشون کنی که خودشون به خودشون کمک کنند. و الا شما قرار نیست که هدایت امور رو دست بگیرید. میگم این اتوماتیک با اون righting reflex ارتباط داره . یعنی هرجا شما یه ایرادی دیدی زود می‌خواید مداخله کنید، خب من فکر می‌کنم که باید شما بیشتر بیاید یا من احساس میکنم که ساعت های حضورت کمه، یا من احساس می‌کنم که باید تو رواندرمانی مشارکت بیشتری داشته باشی.! آره !!ولی داستانی که خودش باید از درون خودش بجوشه ، تغییر باید از درون بجوشه . یادتونه تو ساعت قبل گفتم اگر شما مدعی تغییر بشید بیمارم مدعی مقاومت میشه و هر چی شما بیشتر سعی می‌کنید بیشتر زمام امور رو شما به دست می‌گیرید، او بیشتر مقاومت می‌کنه و این علائم بیشتر میشه. برای همین شما می‌بینید بعد از یکی دو جلسه جلسه‌ی شما شده مجاب سازی مراجعه کننده نه من دارم میگم داروها بهت کمک می‌کنه او میگه: من میگم کم نمی‌کنه. من هفته قبل خوردم اینجوری نیست . من دارم بهت میگم که شما باید راجب این مسئله صحبت کنید و او شروع میکنه همش دلیل تراشی کردن. خب این چهارتا اصول مصاحبه‌ی انگیزشی بود. خیلی وقت نبرد نه فکر کنم حدود بیست دقیقه شد. این چهار تا رو یه دور تو ذهنتون دوره کنید. بیاید کلیات شروع رو بگیم. اینجا داره فنی‌تر میشه شما اون چهارتا رو تو ذهن داری، حالا می‌خوایم وارد بحث‌های فنی بشیم که وقتی می‌خوای با یه مراجعه مصاحبه رو شروع کنی باید چیکار کنی؟ قدم اول : اینا رو دیگه میتونید انقدر مصاحبه بکنید بعد هر دفعه که مصاحبه کردین من توصیم مصاحبرو و ضبط کنید و بعد ببینید این کارا رو کردید یا نه ؟؟ اینا یه ذره ملموس‌تره!! قدم اول که در کتاب میلر” هست میگه از تله‌ها بپرهیزید . تله یعنی چیزی که میری توش گیر می‌کنی. Trap از تله‌های ابتدای مراجعه بپرهیزید. تله اول Question answer trap در نظام مصاحبه انگیزشی اولین تله اصطلاحا بهش میگن تله ی پرسش و پاسخ. ببین کسی که مقاومت داره، معمولا از پرسش پاسخ بدش نمیاد!! این اشتباه نکن و خیلی خوب جواب میده یعنی چون تا زمانی که داستان تغییر نیست، داستانی که بخوای تغییر درش ایجاد کنی، یا بخواد یه کاری نکنه یا یه کاری بکنه خیلی مقاوت نمیکنه. برای همین این تله‌ پرسش پاسخ به نظر میاد یه تله‌ی خیلی شایع چون شما هر چی سوال می‌کنید خیلی خوب و مودب جواب میده ولی یه تله اس.! یعنی شما کاری به تغییر من نداشته باش هر چی می‌خوای سوال کنی ولی به اونجا نزدیک نشو.. برای همینه که مصاحبه‌گر تازه‌کار هم حس می‌کنه که منم نمی‌خوام به اون منطقه حساس نزدیک بشم … مثلا اومده حشیششو ترک کنه و شما می‌دونید که بگم می‌خوای ترک کنی؟؟ فیوز هاش میپره و عصبانی میشه. ببین شما هرچی دلت می‌خواد سوال کن.. خب برا ما بگو نمی‌دونم… چندسالت بود؟؟ سربازی کجا رفتی؟؟ چقدر درس خوندی؟؟ Mini-CEX .. شما هر چی سوال کنید قشنگ جواب میده. و یه جایی شما متوجه میشید که همش تو سوال و جواب گیرکردید و وقت عمده‌ای از مصاحبتون رو به استخراج اطلاعات گذروندید. و اون رابطه‌ی درمانی شکل نگرفته. حالا خواهیم گفت در نظام‌های مصاحبه‌ی انگیزشی، مصاحبه ی تشخیصی نیست. دوستان عزیز!!! پس سوال و جواب باید حداقل باشه. حتی این پیشنهاد رو میدن، میگن بذار این کار و یکی دیگه بکنه، مثلا میگه اطلاعات دموگرافیک لازم دارم، تاریخچه لازم دارم، سن، نمیدونم.. تحصیلات، سابقه‌ی بستری و سابقه‌ی medical اینا رو لازم دارم میگن این و بذار منشیت بپرسه. یا assistant بپرسه. و توی فرم بنویسه.. اون همون نمونه‌ی Mini-CEX..خب میخوام با شما آشنا بشم برای من بفرمایید چند سالتونه؟؟ تا حالا بستری شدید؟ فشار خون؟ دیابت؟ کلسترول بالا داشتید؟ تا حالا عمل جراحی شدید؟ تا حالا تشنج کردید؟ تا حالا زندان رفتید ؟تا حالا تزریق مشترک داشتید؟ تا حالا از نظر HIV تست شدید؟ نمی‌دونم… چند سال درس خوندی؟ چی شد ترستون رها کردید ؟ بستری‌های قبلیتون کجا بوده؟ چه داروهایی مصرف می‌کنید؟ اینا میشه تله‌ی پرسش و پاسخ. این با مصاحبه ی انگیزشی منافق داره. یعنی نمیشه هم بگی من بیست دقیقه اول اینها رو می‌پرسم ، خب بسه بریم تو قالب مصاحبه انگیزشی، میگن خراب میشه بیمار دیگه ذهنش یه جور دیگه میره به جلسه بازپرسی شباهت میشه، بازجویی شباهت پیدا می‌کنه. این رو بدید یکی دیگه انجام بده یا تو جلسات اول حس کنید که اطلاعاتی که به دست میارن محدوده …ولی میگم یه تلس برای این که هم خانواده خوششون میاد میگن آقا چه دقیق شرح حال گرفت !!هم خود بیمار مقاومتی نمی‌کنه، هم شما هم حس میکنید چیز های مفید دارم انجام میدم دیگه. ولی برای آینده‌ی خودت، کار خودت رو خراب میکنی. خب این تله ی اول شد. تله ی دوم : تو مصاحبه های انگیزشی این زیاد اتفاق میوفته. چون صحبت تغییره دیگه و تغییر مدعیان خارجی داره. مثلا وقتی یکی اومده حشیششو ترک کنه احتمال همسرش خیلی مدعیه که این باید ترک کنه. پدرش مدعیه که این باید کنار بذاره و شما جناح‌های مختلف تو مراجعان دارید، یه عده‌ای که طرفدار تغییرن، و عده‌ای که طرفدار تغییر نیستن. خیلی مهمه طرف هیشکی رو نگیرید… خیلی مهمه‌ها !!!! اکثر درمانگران تازه‌کار طرف خانواده رو می‌گیرن چون فرضشون بر اینه، اونا سالمان این بیمار است دیگه.. اونا راست میگن دیگه.. پس اگه اونا میگن ایشون پرخاشگره.. ایشون حشیش میزنه، ایشون اصلا مسئولیت ‌پذیر نیست و روحیش خیلی کسله. چند وقت پیش هم چرت‌وپرت می‌گفت. میگفت : میخوام خودم رو بکشم. پس راست میگن دیگه.. اونا راست میگن . برگردم از این بپرسم ماجرا چی بوده ؟؟این نیست…!! دو طرف عین یه قاضی باید برای شما برابر باشن. یه خانومی که میاد بیست دقیقه تمام برای شما گریه می‌کنه که شوهرم زندگی رو برام جهنم کرده چون تریاکشو کنار نمیذاره ، شما اتوماتیک علاقه مندید طرف اونو بگیرید و با او متحد شید،علیه مراجعه کننده ی شما که اون تریاکیه هست ولی قرار نیست این کار اتفاق بیوفته. شما طرف هیشکی نیستید!!! و این درست میگه ،اون غلط میگه نداریم. پس باید حواست باشه حتی اگه داره داد میزنه، که خب معلومه اونی که تزریق می‌کنه و تو جوب افتاده و بردنش لقمان، اوردوز کرده و پنج ساله بیکاره و داره همه وسائل خونه رو می‌فروشه من باید طرف خونواده‌ی سالمش بگیرم دیگه ؛ مادر زحمت کش، نه اون. ولی شما نباید طرفش هیشکیو بگیرید. بهش میگه taking side trap تله ی جهتگیری.. تله‌ی متخصص، تله‌ی سوم” فکر کنید شما می‌دونید برای بیمار باید چیکار کرد ، فکر کنید شما از بیمار مشکلاتش رو بهتر می‌فهمید. چون من درس خوندم دیگه ، چون من روانپزشکم دیگه، چون من می‌تونم روش تشخیص بذارم، میگم این اختلال Borderline دیگه این soft bipolar دیگه Antisocial دیگه.. برای همینن من می‌دونم تو چرا این کار رو می‌کنی… اشتباه نکن هر کسی بهتر از خودش میدونه چرا یه کاری می‌کنه. حتی اگه شما علامه‌ی دهرم باشید بهتر از اون نمی‌دونید این نظام مصاحبه انگیزشیست. و از رواندرمانی مراجعه محور یادتونه؟ organismic valuing process. آزمایش های دیویس” میگه حتی خود فرد نه تنها بهتر از شما می‌دونه مشکلش چیه بهتر از شما هم میدونه راه‌حلش چیه… پس خیلی معذرت می‌خوام اون ژست متخصص رو نگیر که من مثل تو هزارتا دیدم، یا من درسش خوندم. هرکسی مشکلاتش منحصر به فرد و راه‌حلش هم منحصر بفرده و بهترین راه‌حل رو خودش پیدا خواهد کرد نه شما !!!! پس این آی کیوش پایینه ، این Borderline ، این نمی‌دونم اختلال خلقی داره خودش نمی‌فهمه داره چیکار میکنه، در نظام مصاحبه انگیزشی این یک تله حساب میشه. حالا خواهیم دید تخصص شما جاهای دیگه به درد میخوره، کمک در برنامه‌ریزی، کمک در هدایت تصمیمات بیمار، ولی شما نمی‌تونید جاش تصمیم بگیری. من براتون میگم تو نمی‌تونی این کار رو بکنی تو باید حتما وارد متادون بشی. تله‌ی” نامگذاری و برچسب” فکر کنم یه مقدار راجبش توضیح دادم که تشخیص، این Borderline دیگه خب این معلومه.. ادامه دارد…
Document