خب عرض سلام دارم خدمت شما دوستان و علاقمندان عزیز یک معرفی کتاب براتون در نظر گرفتم مدتی بحث ما در مورد معرفی کتاب به تاخیر افتاد به تعویق افتاد امیدوارم طی هفته های آینده بتونم چند کتاب جالب، جذاب و آموزنده رو خدمتتون معرفی کنم و در واقع داستان معرفی های کتابمون رو دنبال بکنیم. کتابی که برای شما برای این هفته در نظر گرفتم قبلا در واقع آگهی اون رو در اینستاگرام اعلام کردم کتابیست به نام Ultra Society، How 10,000 Years of War Made Humans the Greatest Cooperators on Earth چگونه ده هزار سال جنگ انسانها را بهترین هماهنگ کننده یا همکاری کننده در زمین قرار داده است، این کتاب نوشته ی Peter Turchin هست و سال ۲۰۱۶ در واقع چاپ شده، نسبتاً جدیده، کتاب جالبی است و به این دلیل این کتاب رو انتخاب کردم که به نظر میومد یک مرور اجمالی و بسیار سریع به چند مبحث عمده بشری داره که حالا همینطور که بریم جلوتر در مورد اون برای شما توضیح خواهم داد. خب Peter Valentinovich Turchin متولد 1957 هست در دانشگاه Connecticut هست و در واقع رشتهش میشه گفت دانشمند پیچیدگی complexity scientist هست این از اون رشته های میشه گفت جدیدی هست که به نوعی بین رشته ایست و میشه گفت مرزهای جدید در واقع رفتار بشری، علم و پیچیدگی های اون رو مخاطب قرار میده، Peter Valentinovich Turchin در اصل روس هست که به امریکا مهاجرت کرده و در حال حاضر جز دانشمندان فعال در امریکا به حساب میاد، قبل تر از او کتاب معرفی کردم کتابی بود به نام Secular Cycles یا چرخههای سکولار، این کتاب مال 2009 هست و اگر خاطرتون باشه اشاره کردم که turchin این نظریه رو داشت که البته فقط مختص اون نیست خیلی ها این رو مطرح میکنند، ولی به طرز جامعی اون رو به بحث گذاشته که در واقع ما از نظر secular بودن بشر شاهد یک افت و خیز هایی هستیم، نظرش در کتاب secular cycles خیلی جالبه میگه چون اگر خاطرتون باشه من گفتم، گفتم چند دیدگاه هست مثلا یک دیدگاه این میگه که بشر مرتب به سمت secular تر شدن میره، جهان بشر به صورت عرفی شدن داره در میاد، و در واقع نقش باورهای متافیزیکی مرتب در حال کمرنگ شدنه، turchin معتقده که به این شیوهای که ما فکر میکنیم مستقیمالخط نیست و ما شاهد چرخه هایی هستیم و او چند چرخه رو در واقع از نظر تاریخی نشون میده که ابتدا بشر به سمت secular شدن رفته و پنجاه سال بعد دوباره به سمت اعتقادات پررنگ متافیزیکی حرکت کرده، و در واقع در این کتاب بیشتر یک توصیف تاریخیست، از منظر یک تاریخ شناس، یک تاریخدان اون رو بحث میکنه و خیلی به رشته خودش به نظر میاد اشاره نداره، در کتاب جدیدترش در این کتاب Ultrasociety بیشتر در قاموس یک دانشمند علوم پیچیده ی رفتار بشری ظاهر میشه، اما قبل از اینکه بحث رو دنبال کنیم ببینیم منظور از Ultrasociety یا ultrasocialty چه هست، که برای ترجمهش هم دچار اشکال هستیم آیا او رو ماورا جامعه قرار بدیم، فوق جامعه قرار بدیم، فکر میکنم فوق جامعه اصطلاح خوبی باشه برای کتاب او، که اگر بخواید بدونید منظور او از Ultrasociety و Ultrasocialty یعنی فوق جامعه بودن چیه، جامعه بودن چیه، The ability of human beings to cooperate in very large groups of strangers ،groups ranging from towns and cities to whole nations and beyond توانایی انسان ها برای همکاری در قالب گروه های بزرگی از افراد ناآشنا از گسترهی شهر گرفته تا کشور و حتی فراتر، سؤالی که turchin مطرح میکنه اینه، چگونه انسان ها میتونن از دسته های کوچک، دسته هایی که شاید چهل نفرن پنجاه نفرن کم کم دسته های بزرگتر تشکیل بدن و حتی به سمت دسته هایی برن که جمعیت اونها میبینیم یک میلیون نفر هست، چگونه افراد غریبه میتونن کنار هم قرار بگیرن، با هم همکاری بکنن، به هم دیگه خشم نشون ندن و در واقع دشمنی خودشون رو تبدیل به دوستی و همکاری بکنن؟ ممکنه شما سؤال کنید آخه این چه سؤالیه این یه ذره سؤال غریبیه ولی اگر خوب به محتوای کتاب و بحث های روانشناسی به خصوص روانشناسی تکاملی و انسانشناسی دقت کنید این یک سؤال بسیار جدیه، من یکی از جدول های کتاب او رو انتخاب کردم و در اسلاید شمارهی پنج، شما این رو میبینید، چیزی که هست اینه اگر شما دقت کنید این جدول سه ستون داره در ستون سمت چپ در واقع میگه اون تعدادی از آدم ها که در یک دسته قرار دارن، ستون وسط که در واقع نوع polity رو مشخص میکنه، اگر هم بخواید بدونید polity چیه؟ polity یک اصطلاح جالبه polity به گروهی از انسانها گفته میشه که هدف واحد دارن و تصمیم گیری کلان واحد میگیرن، یعنی در واقع تو سیاست کلیشون همسو هستن و ستون سمت راست در واقع زمان رو نشون میده، که KYA یعنی در واقع هزار سال پیش اون K هزاره years ago, نگاه کنیم در حدود دویست هزار سال پیش دسته های بشری در دسته های دهها نفری بوده مثلا چهل نفر پنجاه نفر شصت نفر و این دسته ها برای مدت طولانی به همین صورت بودن، ماهیتشون چه بوده؟ دسته هایی بوده که به جستجوی غذا میپرداختن و اصطلاحا ما به اونا میگیم Foraging Bands یعنی دسته هایی که اینا غذا رو میرفتن از جاهای مختلف جمع آوری میکردن، احیانا اگر ممکنه شکار هم انجام میدادن، اگر homosapiens رو بخوایم از حدود ۳۰۰ هزار سال پیش ۲۰۰ هزار سال پیش در نظر بگیریم نگاه کنید تا ده هزار سال پیش یعنی یه چیزی حدود نود و پنج درصد تاریخ بشر معاصر در قالب دسته های ده نفره بیست نفره سی نفره چهل نفره پنجاه نفره میگذشته، این دسته ها اکثرا هم خانواده بودن، هم خون بودن به نوعی ژنتیک مشترک داشتن و با همدیگه خیلی صمیمی بودن، از حدود ده هزار سال پیش این تاریخ ها نسبتاً مهمه دوستان و تو خیلی از کتاب های انسانشناسی و تکامل به خصوص روانشناسی تکامل اینا رو مهم میدونند. از حدود ده هزار سال پیش کشاورزی آغاز میشه و به همین دلیل روستاها روستا نشینی و استقرار بشر آغاز میشه و دسته ها از حدود چهل پنجاه نفری، یه دفعه به دسته های صدها نفری افزایش پیدا میکنند، ۳۰۰ نفری ۴۰۰ نفری و بعد شما نگاه کنید خیلی سریع اندازه اون polity ها، یا شبکه های واحد تصمیم گیری بشر افزایش پیدا میکنه، مثلا به صورت chiefdom ها در میاد اونایی که به صورت قبیلههای کوچیک بودن و از حدود هفت هزار سال پیش، هفت هزار و پونصد سال پیش ببینید همین جور گروه های بشری بزرگتر میشن chiefdom های پیچیده ایجاد میشه در اون در واقع رئیس قبیله دارید و یک ساختار پیچیده تر دارن، کشاورزی میکنن، تقسیم کار صورت گرفته و دسته ها ده ها هزار نفری هستند. از حدود پنج هزار سال پیش ما شاهد شکل گیری حکومت و دسته های باستانی هستیم که این ها درش در واقع صد ها هزار نفر تحت یک حکومت یا یک دسته قرار میگیرن، از حدود چهار هزار و پونصد هزار سال پیش ببینید ظرف پونصد هزار سال یک دفعه سایز گروه های بشری ده برابر میشه ما شاهد اون دولت های بزرگ هستیم، دولت هایی که به خصوص در بینالنهرین بودن و گاهی اوقات هفتصد هزار نفر هشتصد هزار نفر جمعیت داشتن و بیشتر، چند میلیون نفر جمعیت داشتن، و توی یک فاصله دو هزار ساله ما شاهد ابر امپراتوری ها هستیم، مثل امپراتوری هخامنشی، امپراتوری روم و این ابر امپراتوری ها که ده ها میلیون نفر رو تحت یک گروه نگه میدارن و از حدود دویست سال پیش هم که دولت های معظم رو داریم که صد میلیون به بالا جمعیت داشتن، همینجور که شما نگاه کنید ببینید که یه هرمیه که به سرعت افزایش پیدا میکنه. 95 درصد زمان homosapiens تو دسته های ده ها نفری بوده ولی یه دفعه شما میبینید این بزرگ میشه، turchin میگه چه عاملی باعث رشد این شده؟ این یکی از سؤالات اصلی هست که تو کتاب میخواد به اون بپردازه و در عین حال اگر یادتون باشه ما از کتاب های دیگه، از بررسی کتاب چگونه مذهب تکامل پیدا کرده، Robin Dunbar اشاره کردیم یا کتاب های دیگری مثل اون کتاب معروف Agustín Fuentes که اشاره میکرد چگونه اون گروه های کوچک بشری تونستن گروه های بسیار بزرگ ایجاد کنن، و یکی از معضلاتی که در شکلگیری گروه های بزرگ هست اینه میگه وقتی در گروه های کوچک ده نفری شما قرار دارید، ده ها نفری که برای 190 هزار سال تاریخ بشر رو در برمی گرفته افراد خویشاوند بودن هم خانواده بودن همدیگر رو میشناختن غریبه ای در کار نبوده ولی وقتی شما یک ابر امپراتوری تشکیل میدی از 2500 سال پیش، مثل امپراتوری هخامنشی، یه دفعه ده ها میلیون نفر توش هستن و اینا غریبهان، همدیگر رو نمیشناسن، چگونه امکان داره این تعداد غریبه کنار هم قرار بگیرن و همدیگر رو از بین نبرند؟ حالا خواهیم گفت این یکی از سؤالات جدی Primatologist ها یا نخستی شناسان هستن، اونایی که در مورد این میمون های خیلی پیشرفته مثل شامپانزه، گوریل، بابون، اوران گوتان مطالعه میکنن میگن وقتی تعداد اینا زیاد میشه، غریبه میاد داخلشون، غریبه رو پس میزنن بهش حمله میکنن، میکشنش باهاش همکاری نمیکنن، پس چگونه بشر تونسته این راه رو طی کنه و از حدود ده هزار سال پیش، ناگهان شامل افزایش تعداد افرادی باشیم که با حالا صلح نسبی، با دوستی نسبی کنار هم قرار گرفتن و تونستن دسته های خیلی بزرگ رو بسازن. از کتاب قبلی که من خدمتتون معرفی کردم Goodness Paradox که نوشتهی Richard Wrangham بود شاید این جمله رو به خاطر داشته باشید که او جمله جالبی میگفت، میگفت اگر شما حدود پنجاه نفر میمون رو بردارید توی یک اتوبوس یا یک هواپیما قرار بدید حالا میمون منظور شامپانزه است وقتی به مقصد برسن چندتاشون زدن همدیگر رو تکه پاره کردن، یعنی نمیتونن با صلح و دوستی کنار هم بشینن، ولی انسان ها میتونن حتی در دسته های صد هزار نفری، میبینی توی استادیوم قرار دارن و عملا همدیگر رو نمی کشن، این که چگونه خشمشون رو کنترل میکنن، چگونه در واقع بر اون نفرت به غریبهشون غلبه میکنن یک سؤال عمده روانشناختی و علوم اجتماعیست، کتاب رو میاد با یک میدونین این کتاب ها معمولا این ویژگی رو دارن که میان برای شروع کار، برای مقدمه، مثلا از یک خاطره میگن، یکی از خاطراتی که میگه میگه من وقتی رفتم این کلیسای Notre-Dame d’Amiensرو دیدم این Notre-Dame d’Amiens در واقع با کلیسای پاریس فرق داره و از نظر حجم سنگی که توش به کار رفته ادعا میکنه با ساختمان empire state توی نیویورک در واقع یه اندازهست، یعنی این کلیسا که از حدود 800 سال قدمت داره، 800 سال پیش بشر تونسته اینقدر با هم همکاری بکنه، دست به دست هم بده و یک کلیسایی رو بسازه که میزان حجمی که سنگ برده مصالح برده وزن برده تقریبا با ساختمان empire state برابری میکنه، میگه چگونه توانستن دسته های چهل نفری پنجاه نفری به این مرحله برسند؟ حالا کتاب کتاب نسبتا کوچکیه خیلی حجیم نیست شاید 250 صفحه اینجورا باشه و به همین دلیل خیلی به جزئیات نمیره ولی من سعی کردم به منابعی که اشاره میکنه بپردازم، بعضی از اونا رو استخراج کنم به خصوص مقالات کلیدی، کتاب هایی که خیلی مورد استناد قرار میده، و بخشی از عرایضم رو به کمک اونا تکمیل کنم، کتاب به نظر میاد انسان رو بسیار به فکر وا میداره و حوزه های خیلی مهمی از رفتار اجتماعی، مقوله خشونت و مقوله همکاری بین فردی رو مخاطب قرار میده، خب من یک خلاصهای از محورهای عمدهی کتاب در ذهنم اومد که در اسلاید شماره 7 قرار دادم یعنی اگر بخوایم این کتاب رو خلاصه بکنیم برای اون دوستانی که فرصت خوندن اون رو ندارن در حالی که من توصیه میکنم حتما کتاب رو بخونید خیلی آموزنده است و چشم ما رو به جریانشناسی اصلی در علوم رفتاری و انسانشناسی معاصر باز میکنه ولی این چهار بخش رو تونستم از توش در بیارم، یعنی کتاب حول و حوش چهار محور میچرخه، خشونت در جوامع قبل کشاورزی و روند تاریخی خشونت. یه چند فصل کتاب به این اختصاص داره، مسئله انتخاب گروهی یا group selection یه بخشهای دیگهایش رو در بر میگیره و دلیل همکاری یا corporation در بشر. این سه قسمت تقریبا میشه گفت مرور منابع هست یک مرور فشرده ای از سه دیدگاه مهم هست، بخش چهارمش نقش سلاح پرتابهای میشه گفت تا حد زیادی ابتکار و نوآوری خود turchin هست پس اگر ما بخوایم من میخوام این چهار قسمت رو به صورت خلاصه برای شما توضیح بدم و فکر میکنم اگر خوب گوش بدید و خوب دنبال کنید مطالب خیلی تامل برانگیزی داره، خود من به بعضیاش واقعا ساعت ها فکر کردم و از اون چیزاییه که احساس میکنم بشر مدرن معاصر باید برای این سؤالات یا جوابی داشته باشه یا موضع و دیدگاه خودش رو روشن کرده باشه، حالا به خصوص اون سه تای اول، چهارمی هم دیدگاه خلاقانه turchin هست که خب حالا ممکنه درست نباشه لزوما، ادعای اوست و برای اون یه سری شواهد داره ولی اون رو هم بهش بپردازیم بد نیست، نقش سلاح پرتابهای، پس بریم جلو ببینیم این مباحث رو چگونه پوشش میده چون حس کردم یک مرور جامع بر در واقع پیشینه پژوهشی داره هرچند خیلی فشرده ولی میارزه که ما چند دقیقهای رو بهش بپردازیم، مبحث اول، خشونت در جوامع قبل کشاورزی و روند تاریخی خشونت بشری، خب آها قبل از این که برم جلو اون polity رو در اسلاید شماره 8 گذاشتم اگر تعریف polity رو میخواین که دیدین polity ها از دهها نفره تا دهها یا صدها میلیون نفره بزرگ شده polity independent political unit that makes its own decisions about matters of peace and war یک واحد سیاسی مستقل که درباره اموری چون جنگ و صلح تصمیم میگیرد، به عبارت دیگر اون دسته های واحدی که یک سیاست کلان واحد دارند، چجوری این دسته ها بزرگ شدند، خب، بخش اول، این بخش اول ببینید خیلی استراتژیکه جذابه و در عین حال مناقشه برانگیزه، اونم داستان روند خشونت در بشر هست، سوال اینه homosapiens از دویست هزار سال پیش تا الان خشونتش چگونه بوده و در واقع خشونت بین فردیش چه افت و خیزی داشته، حالا ممکنه شما بگین حالا دویست هزار سال پیش چه ربطی به ما داره، چه فایدهای داره، ولی خواهش میکنم صبر کنید تامل کنید خواهید دید که حتی بسیاری از چیزهایی که این روزها میشنوید اصلا بحث بسیار جدی هست، به نوعی به این برمیگرده و انسان ها بر اساس این که به کدام دیدگاه متمایل ترن، حتی در زندگی خصوصی امروزشون میتونن مسیرهای مختلفی رو انتخاب بکنن، پس به نظر من گریزی از این نیست که ما این بحث رو دنبال بکنیم که روند خشونت homosapiens انسان هوشمند چگونه بوده است و شما خواهید دید که دیدگاه های بسیار متضادی هست که نتایج بسیار متعدد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روانشناختی و حتی زیستشناختی داره، برای این که خشونت بین بشر رو بخوان خیلی راحت تر اندازه بگیرن، گفتن خب خشونت بین بشر انواع داره دیگه میبینید کتک کاری هست، نفرین هست، فحش دادن به همدیگه هست آزار و اذیت همنوع هست تعرض هست تعرض جنسی هست ولی یک نوعیش رو که ما بیایم و در مورد اون اندازهگیری دقیق تری میتونیم انجام بدیم و کمتر در موردش مناقشه هست مسئله مرگه، مرگ همنوع به عنوان یک شاخص رایج در سنجش خشونت بشری، برای همین روانشناسان تکاملی، انسانشناسان جامعه شناسان، سیاست مداران، روشنفکران، وقتی میان صحبت از روند خشونت بشری میکنن میگن ما میتونیم یه شاخص خیلی واحد براش در نظر بگیریم، اونم اینیه که بشر چه مقدار هم نوع خودش رو طی تاریخ کشته و روند کشتن هم نوع چگونه بوده، اگر هم بخوایم نگاه کنیم در واقع کشتن هم نوع تو سه قالب عمده میتونه صورت بگیره دیگه homosite war and dispotism که turchin به این سه نوع اشاره میکنه، میشه قتل، جنگ و مرگ حاکمیت، اینا یعنی چی؟ قتل یعنی اینی که فرض کن تو همون polity ها اون دسته های حالا پونصد نفره هزار نفره ده هزار نفره یه نفر میزنه یکی دیگه رو میکشه، جنگ هم فکر کنم برای شما تقریبا روشنه، یه polity با یه polity دیگه میجنگه، یک گروه منسجم یک گروه واحد وارد جنگ با یه گروه دیگه میشه، میخوایم ببینیم روند این کم شده زیاد شده و اگر کم و زیاد میشه، آیا این به سخت افزار مغز ربط داره، به زیستشناسی مغز ربط داره یا اینه که نه عوامل دیگه ای توش دخیله، مسئله فرهنگیه یادگیریه محیطیه چی هست، و نوع سومش که میگن dispotism من این رو ترجمه کردم به حاکمیتی یعنی اونایی که در اون گروه مسلط هستن یک عده رو از بین میبرن حالا این میخواد در قالب مثلا اعدام باشه یا کشتن همنوعان باشه، ولی بیشتر از توسط بالای اون polity صورت میگیره، میخوایم ببینیم این روندش چجوری بوده، این رو شاخص اصلی در نظر بگیریم، البته این رو ببین بازم با وجود اینی که شاخص خیلی شسته و رفتهای به نظر میاد خیلی مواقع توش ابهاماتی هم هست مثلا فرض کنید اگر یه عدهای بیان یه عدهی دیگه رو محاصره کنن و اونا از گرسنگی بمیرن این چقدرش خشونت مرگبار حساب میشه، یا مثلا اگر فرض کنید که یک حاکمیتی خوب نتونه شهروندان خودش رو مدیریت کنه اونا به دلیل بیماری و فقر و گرسنگی بمیرن آیا اینم خشونت حساب کنیم یا نکنیم. اینجا توش مناقشه هست، ولی اکثر کتاب ها یه ذره با میشه گفت اغماض، بیشتر قتل مستقیم، مرگ مستقیم رو به عنوان یه شاخص در نظر میگیرن و در مورد عوامل اون به بحث میپردازن. خب اگر شما جریان شناسی این مسئله رو بخواید نگاه کنید خیلی سریع متوجه میشی که دو جریان عمده در علوم شناختی انسان شناسی روان شناسی معاصر رخ مینمیاد. دو تا جریان هست که هر دوش طرفداران بسیار هوشمند جدی داره و اینی که شما به کدام جریان تعلق داری حتی به زندگی خصوصیتون هم سایه میندازه، یه جریان که نماینده خیلی پررنگش Steven Pinker روانشناس معروف دانشگاه هاروارد هست و طی سالهای اخیر این کتاب دو هزار و هشت او خیلی صدا کرده. یعنی به جرات می تونم بگم یکی از پرسر و صدا ترین کتاب هاییست که در قرن بیست و یکم توسط یک نفر روانشناس تالیف شده The better angels of our nature Why violence has declined این کتاب خوشبختانه به فارسی ترجمه شده Steven Pinker توسط آقای مرتضی مروی ها، فرشتگان بهتر ذات ما چرا خشونت کاهش یافته هست توصیه می کنم حتما بخونید و نمی خوام سوگیری بهتون بدم. ولی باید تکلیفتون رو روشن کنید. بیشتر از pinker خوشتون میاد یا دیدگاه هایی که بعدا خدمتتون عرض خواهم کرد. البته خب این مبتکرش pinker نیست خیلی خوب این رو جمع بندی کرده خیلی خوب میشه گفت اون رو فرموله کرده به نوعی جمع و جور کرده و چون کتابش یک پرفروش شده و بسیار سایه انداخته بر قرن بیست و یکم، خیلی از افراد رو وادار به موضعگیری کرده. البته pinker یک کتاب تکمیلی هم داره Enlightenment Now اکنون روشنگری، که می شه گفت به نوعی دنباله رو اون کتاب هست و تکمیل کننده اون دیدگاهه. Pinker و گروه هم پیمانان او همفکران او باور دارند که میزان خشونت به خصوص قتل، طی دویست هزار سال پیش، قتل منظور از مرگ هست. اون سه نوع مرگی که دارم میگم مرگ قتل، جنگ و حاکمیتی به طرز قابل توجهی و امیدوارکنندهای کاهش پیدا کرده، حالا این میدونم از اون چیزاییه که مناقشه ایجاد میکنه خیلیهاتون ممکنه اعتراض کنید بگید نه اینجوری نیست ولی خب دیدگاهه Steven Pinkerی یا جریانی که Steven Pinker او رو نمایندگی میکنه این ادعا رو داره حالا ما به شواهد هر دو نگاه میکنیم اشاراتی داریم به کتاب turchin کتاب turchin با این شروع شده خود turchin به نظر من میاد که طرفدار جبههیSteven Pinker هست یعنی تا حد زیادی pinkery حساب میشه. پس تا اینجا موضع turchin رو متوجه شدیم، steven pinker میگه که اون خشونت مرگبار بشر به پنج دلیل عمده کم شده، که من اون رو در اسلاید 14 براتون گذاشتم. این رو خلاصه ایست که تو خود کتاب در واقع فوق جامعه turchin داریم. ولی توصیه میکنم حتما کتاب خودش رو بخونید. کتاب خیلی حجیمی هست ولی بسیار تامل برانگیزه، پنج عامل رو این میگه Leviathan Commerce Feminization Cosmopolitanism Escalator of reason این پنج دلیلیست که خود pinker میگه و turchin به اون استناد میکنه. اگر بخوایم این رو ترجمه کنم من اینجوری ترجمه کردم Leviathan تجارت به خصوص تجارت آزاد، افول مرد سالاری و به نوعی زنانه تر شدن جهان، جهانی شدن و ارتباطات آزاد و رشد خردگرایانه، فکر کنم تقریبا موضع pinker برای شما روشن میشه. حتی میتونی بفهمی این به کدوم جریانات تعلق داره. مثلا شما شاهد این هستین این که bill gates و بسیاری از سرمایه داران مدرن، ابر سرمایه داران مدرن معاصر مثلا به دیدگاه pinker علاقه نشون میدن و حتی کتاب او رو تبلیغ میکنن، میگن این کتاب خیلی در واقع روشنگره و مطالبش بسیار آشکار کننده نهاد بشره، خیلی سریع بهتون بگم منظورش چیه، Leviathan برگرفته از در واقع اسم کتاب مشهور Thomas Hobbes هست و در واقع خلاصهش این میشه که وقتی حاکمیت ها شکل گرفت در واقع دولت ها منسجم شدن، بروکراسی خیلی قوی شکل گرفت، حکومت ها منسجم شدن، اینا بر شهروندان نظارت کردن و به نوعی مانع کشت و کشتار بین اونها شدن و به نوعی تونستن داستان رو کنترل کنن. خیلی خودمونیش این میشه که مملکت صاحب پیدا کرد دیگه. وقتی مملکت صاحب پیدا کرد گردنکشان و شورشیان و افراد آزار رسان به همنوع به نوعی مهار شدن. دومین قضیه تجارت هست خب از اینجا شما متوجه میشین که پس pinker احتمالاً طرفدار بازار آزاد و تجارت آزاد و به نوعی یک نوعی از روایت لیبرالی رو دنبال میکنه. اون معتقده وقتی تجارت آزاد شد افزایش ثروت داریم. با افزایش ثروت فقر کمتر شد. با افزایش ثروت گرسنگی کمتر شد در نتیجه کمتر افراد به همدیگه پرخاش میکنن و جامعه آرومتر شده. البته فقط ببین ادعا نیست ها. اگر شما نگاه کنی کتاب پر از نموداره پر از graph هست، پر از در واقع میشه گفت آمارهای متعدد هست که میخواد نشون بده که کاهش پیدا کرده. سومین مسئلهش میگه زنان قدرت بیشتری گرفتند و این ادعا رو داره که هر چقدر مرد سالاری تضعیف میشه و زنان پررنگتر میشن در حکومتداری در سیاست در تحصیلات در کسب ثروت جوامع به سمت خشونت کمتر حرکت میکنند. چهارم جهانی شدن و ارتباطات آزاد، یه دلیل کاهش خشونت رو همینی میگه که الان شما دارید استفاده میکنید، اومدن اینترنت، افزایش دسترسی مردم به اطلاعات شبکه های اجتماعی باعث میشه که در واقع به نوعی پرخاشگری مهار بشه هر جا پرخاشگری هست خشونتی هست سریع به گوش در واقع دیگران میرسه و دیگران بهش واکنش نشون میدن. و بالاخره پنجم اون escalator of reason هست که در کتاب اکنون روشنگری به اون اشاره داره، بشر خردگراتر شده، از خرافات دور شده، تفکر علمی داره دیگه فرض کنید که چشم خوردن و نحس بودن و نمیدونم شوم بودن و بدیمن بودن بعضی آدم ها رو قبول نمی کنه که به این بهانه بره اونا رو بکشه، او یک چشم انداز مثبتی از جهان میبینه و معتقده که خشونت رو به کاهش میره، اما اگر نگاه کنید یه چیز توش مستتره، و اونم اینه که ذات بشر خشن بوده ذات بشر در واقع گرگ آدمیست، به نوعی میشه گفت پیرو Thomas Hobbes، Homo homini lupus انسان گرگ آدمیست، این جمله معروف thomas hobbes هست Homo homini lupus است که یعنی میگه انسان گرگ آدمیست میگه انسان پرخاشگره از نظر فیزیولوژیک بیولوژیک ژنتیک انسان خطرناکه همدیگر رو میکشه به همدیگر رحم نمیکنه ذاتش شروره و این ذات شرور در واقع توسط این جریانات پنجگانهای که خدمتتون گفتم به نوعی مهار داره میشه، مهار کامل نیست خب هنوز شما میبینید قتل هست جنگ هست قتل حاکمیتی هست، ولی میگه هر چه هست قرن به قرن داره این قضیه بهتر میشه به اون پنج دلیل، خب اینجا لازم به یاداوری هست که هم turchin هم steven pinker اینا در واقع میشه گفت باورمندان قوی به روانشناسی تکاملی هستند و در واقع روانشناسی تکاملی یکی از جنبه های پررنگش اینه که وقتی ما به دنیا میاییچم تابلو سفید Tabula rasa نیستیم این اصلا یکی از کتاب های مشهوره steven pinker، blank slate اون کتابیه که باهاش اصلا تو جامعه علمی خیلی معرفی شد، شناخته شد و مشهور شد و او به این دیدگاهی که معتقده ببین انسانها رو هر جور آموزش بدی اونجوری بار میان، فرهنگ میتونه از انسانها گرگ بسازه میتونه از انسانها فرشته بسازه او معتقده که اینگونه نیست، و در واقع ما با تابلو سفید به دنیا نمیایم از نظر زیستی ما گرگ به دنیا میایم و بیولوژیک گرگ هستیم، این محصول میلیون ها سال تکامل هست و به همین دلیل باید خیلی مواظب باشیم، خب حالا برای این که همجهت های او رو ببینید که turchin هم بهشون اشاره کرده Richard Dawkins هست و با کتاب مشهور The Selfish Gene در واقع ژن خودخواه Dawkins هم حالا با قدری اغماض حالا من چون وقت کمه نمیخوام خستهتون کنم و داستان من نقد کتاب dawkins نیست ولی اشارهش بر اینه که آره منتهی داستان dawkins تفاوتی که با روانشناسان تکاملی قبل از خودش داره با افرادی مثل edward osborne wilson که در واقع بنیانگذار socio biology هست داستان اینه که میگه آره این تضاد و این رقابت و این گرگ بودن در لول ژن ها اتفاق میفته، یعنی ژن ها با هم رقابت میکنن و در واقع ژن ها سعی دارن حاکم بشن، پس هر ژنی تا چیزی به نفع خودش نباشه البته این داستان استعارهگونه است دیگه ژن که آگاهی نداره ولی در واقع به اون اقدام در طبیعت اتفاق نمیفته حالا من خیلی خلاصهوار این رو گفتم، یک داستان خیلی پیچیدهایه ولی ته دلش ته مطلبش اینه که در واقع بنا به اون حاکمیت ژنتیکی و اینی که ژن ها با هم به رقابت میپردازن تلاش بر اینه که بر دیگر ژن ها حاکم بشی و آنچه که باعث بقای یک ژن میشه صرف نظر از اینی که اخلاقی هست یا اخلاقی نیست میتونه قضیه رو ادامه بده. بذارید من همینجا یک بخشی رو که turchin از کتابselfish gene، dawkins استخراج کرده براتون بخونم که شاید آشناتر بشید، چون هم turchin به این دیدگاه اعتقاد داره هم steven pinker اعتقاد داره هم richard dawkins به هوش باشید که اگر شما هم مانند من آرزو دارید که جامعهای بسازید که در آن انسان ها به صورت غیر خودخواهانه و بخشنده به سوی یک فضیلت یا یک منفعت عام common good همکاری و مشارکت کنند، از ذات زیستی و بیولوژیک انسان ها انتظار کمک زیادی نداشته باشید، بیایید سعی کنیم که از خودگذشتگی و بخشندگی را آموزش دهیم زیرا ما خودخواه به دنیا میآییم. خب پس فکر می کنم دیدگاه این سه نفر که تا حدی همسو هست رو براتون روشن کردم ما با یک ذات خودخواه با یک ذات گرگگونه به دنیا میایم و اگر می خواهیم توی یک جامعهای که توش صلح هست خشونت کم هست همکاری هست باید یه جوری با اون ذاتمون بتونیم بجنگیم، حالا بیایم ببینیم که راه حلها چی هست، چون به نظر میاد بشر درست میگه جنگیده دیگه، تونسته از اون دسته های پنجاه نفری شصت نفری به دسته های پونصد میلیون نفری برسه و تو اون دسته ها مردم در حال تکه پاره کردن هم دیگه نیستن لااقل اکثریت مردم در صلح دارن زندگی می کنند. چگونه همچین چیزی امکان پذیره؟ بیایم دیدگاه های turchin و نقد او رو ادامه بدیم، خب در همین راستا اشاره به کتاب های دیگهای داره که این کتاب ها هم به نظر میاد خودش در فرصت های مقتضی باید بهشون بپردازیم مثلا این کتاب دو هزار A Natural History of Rape تاریخ طبیعی تجاوز Biological Basis of Sexual Coercion میشه مبانی زیستی تعرض جنسی یا در واقع میشه گفت به نوعی وادار کردن یا فشار جنسی Randy Thornhill و Gregg Palmer نوشته یا کتاب دیگهای که اون کتاب دو هزار بود یا کتابی که دو هزار و بیست و یک داریم البته این کتاب رو دیگه turchin بهش اشاره نکرده من خودم براتون به عنوان نمونه آوردم که این هم جز همسوها با این جریان هست David Buss, David Buss می دونی نویسنده ی کتاب های روانشناسی تکاملیه و یکی از کتاب های مشهور او روانشناسی تکاملی رو من چندی پیش فقط نام بردم ولی امیدوارم بتونم برای شما سلسله درسگفتار هایی بذارم و محتوای اون رو برای شما بیان کنم. کتاب دو هزار و بیست و یکش هم که باز توسط این جریان ها به نوعی برش صحه گذاشته شد و مورد توجه قرار گرفت باز همون جمله رو میگه، When men behave badly وقتی مردان بد رفتار میکنند، بخشی از خشونت هم اینه دیگه، The Hidden Roots of Sexual Deception, Harassment and Assault در واقع ریشه های پنهان فریبکاری جنسی، ایجاد مزاحمت و تعرض، فکر کنم اصلا فقط جلد کتاب گویای محتواش هست که اینا معتقدن همون ذات گرگگونه، اون ژن های خودخواهی که هستند که میخوان خودشون رو تکثیر کنند، بر رفتار ما به صورت زیست شناختی حاکم میشن و باعث میشن ما گرگ همنوع باشیم نه تنها همنوعمون رو بدریم و بکشیم اگر ولمون کنن شروع کنیم تعرض جنسی به هر کس به نوعی که باعث شه ژنمون تکثیر پیدا کنه، این جریان پررنگه دوستان و به جرات میتونم بگم جریان قوی هست، حالا من میخوام سوگیری بهتون ندم و بذاریم تا آخر بحث بریم جلو البته بحث اینجا تموم نمیشه توی مباحث دیگه این کتاب ها رو هم امیدوارم خدمتتون معرفی کنم یکی از کتاب هایی که میخوام خدمتتون معرفی کنم اینه این 2021 هست و به نوعی به روز هست دیگه، یک سال از چاپش گذشته و خیلی طرفدار داره و میدونید David Buss اصلا میشه گفت اتوریته در حوزه روانشناسی تکاملیست یا مثلا کس دیگهای که ازش نام ببرم Raymond Dart, Raymond Dart انسانشناس مشهور امریکاییست که در سال 1924 جمجمهای کشف میکنه که الان عکسش رو در دستش میبینید و اسم جمجمه رو میذارن australopithecus africanus,, australo یعنی جنوب استرالیا که میگن یعنی جنوب، australis یعنی جنوبی و به باد جنوب هم یونانی ها میگفتن australis، خب در مقابل borrelia یا borealis که میشه شمالی، او در 1924 یک جمجمهی کوچکی کشف میکنه که اسمش رو میذارن taung boy در جنوب آفریقا به همین دلیل میگهaustralopithecus، pithecus هم یعنی به معنی میمون ape هست یعنی میمون جنوبی که تو آفریقا کشف میشه Raymond Dart جالبه که تقریبا میشه گفت تمام عمر و حرفه خودش رو روی این میذاره و اگر شما تصاویرش رو ببینید فکر کنم تا آخر عمرش درگیر این australopithecus بود و در واقع australopithecus مدعی بود که جد بشر هست و حدود دو میلیون سال پیش، از بقیه اون نخستینها از اون pithecus ها جدا میشه و بعد کم کم afarensis و بعد به سمت انسان های مدرنتر حرکت میکنه تا این که سرانجام نئاندرتال ها رو میسازه و بعدش به homosapiens میرسه، دو میلیون سال پیش بوده، منتهی چیزی که در واقع raymond dart در سالهای بعد به اون اشاره میکنه چون یه وقفه میفته تا مدتی کسی قبول نمیکرده که در واقع این میشه گفت جد مشترک انسان ها باشه، ولی تقریبا تو سالهای ۱۹۵۳-۱۹۵۰ با کنار رفتن رقیب های دیگه از نظر انسانشناختی، حرف او خیلی مورد پذیرش قرار میگیره، ولی چیزی که raymond dart خیلی پررنگ به اون اشاره میکنه اینه، میگه بسیاری از جمجمه های australopithecus که من کشف کردم شکسته شده بودن و به نظر میاد توسط استخوان زدن تو سرش، حتی خیلی هاشون میگه جای دو تا شکاف یا دو تا شکستگی به فاصله کم کنار هم هست، که میگه اون یکی با استخوان فرض کنید یک گاومیش یا چیز دیگه که دستش بوده کوبیده تو سرش و اون زمان این مسئله رو مطرح میکنه که ببین داستان homosapiens نیست، از خیلی قبل تر از دو میلیون سال پیش بشر به طرز قساوتآمیزی هم نوع خودش رو میکشته، این ذاتشه و این ذات در ژنتیک ما هست و ما با اون به دنیا میایم جمله ای رو که از richard dawkins خوندم دقت فرمودین و حتی این دستمایه می شه گفت فیلم اودیسه 2001 که stanely kubrick می شه اگر شما فیلم رو دیده باشید یه صحنهای داره که این میمون ها دارن با این استخوان ها با این ساق در واقع گاو میشه یا گاو هست یا هر چی هست میزنن اینور اونور این به نوعی الهام گرفته از حرف raymond dart هست باور raymond dart هست که اینا با این استخوان می زدن تو سر و کله هم و اگر شما اودیسه 2001 که دیده باشین این استخوان رو پرت می کنه و بعد یه دفعه دو میلیون سال میریم جلو و بعد شما اون سفینه فضایی رو می بینید، یعنی بشر از این راه به اونجا رسیده، این همون پیام انسان گرگ آدمیست homo homini lupus هست و پدیده ای شکل گرفت که اسمش رو گذاشتن killer ape میمون کشنده میگن ما بالاخره ببین هم خانواده ایم و ذاتمون killer ape هست کشنده هست میزنه همدیگر رو می کشه حالا اگر شما این پیشفرض رو باور داشته باشید باید بتونی این جواب رو بدی، الان ما killer ape نیستیم دیگه، البته خب هستیم هنوز هنوزم قتل هست هنوزم جنگ هست ولی خب این جریان باورش اینه که اونقدر نیست. چون یه چیز جالبی که raymond dart با همکاران خودش به بحث میذاره میگه شما تا حالا جمجمهی سالم australopithecus دیدی؟ سالم از نظر این که خورد نشده باشه توسط ضربه و خیلی هاشون میگن نه راست میگی هرچی جمجمه پیدا میکنیم یه جاییش شکسته و بعد میگه آره برای اینه که اینا خیلی خشن بودن، تا غافلشون میکردی میزدن تو سر و کلهی هم، همدیگه رو میکشتن همدیگه رو مجروح میکردن، خب پس ما با یک ذات شرور مواجهیم و این یک جریان عمده در روشنفکران، روانشناسان، متخصصین علوم رفتاری و علوم شناختی غرب رو در برمیگیره، اما دوست دارم اصلا مهمه من به شما توصیه میکنم که حتما جریانشناسی رو بدونید ما الان چند تا اسم دیدیم دیگه david buss بود richard dawsen بود Steven pinker بود همین در واقع peter turchin بود در مقابل ما جریان دیگری داریم که این جریان هم یک انسجام داره و به صورت نسبتا منسجمی دیدگاه خودش رو بیان میکنه این دیدگاه نقطه مقابل Thomas Hobbes به دیدگاه روسو معروفه Jean-Jacques Rousseau اینا گروه مقابل هستند اینا میگن نه خیر اینگونه نیست این خطای شماست بشر قبل از کشاورزی، قبل از شکل گیری مالکیت خصوصی قبل از پیدایش تمدن به معنی امروز کلمهش یعنی یکجانشینی و شهرهای بزرگ خیلی لطیف بوده ملایم بوده و همدیگر رو نمیکشته، این داستان رو به نوعی میشه گفت خطای انسانشناسان، جامعه شناسان، روانشناسان معاصر هست و این اشتباهیه که اینا انسان معاصر رو دیدن، انسان بعد از ده هزار سال پیش به خصوص انسان پنج هزار سال پیش رو دیدن و اون رو اومدن به گذشته تعمیم دادن. حالا دوستان عزیز من گفتم باید تکلیفتون رو روشن کنید و بیندیشید اینجاست، خب انتظار ندارم یا thomas hobbes کامل باشید یا روسویی کامل باشید، ولی به کدوم سو بیشتر تمایل دارید؟ این بسیار روشن کنندهی سرنوشت سیاسی اجتماعی خانوادگی شماست، کدوم دیدگاه رو باور دارید؟ حتی باورتون شاید نشه این قضیه حتی به فوتبال هم سرایت داره، مثلا شما چندی پیش دیدید که اون دبیر کل حالا رئیس نمیدونم من خیلی با فوتبال آشنایی ندارم fifa، infantino یه جمله گفته بود که میگفت ما اروپایی ها سه هزار سال بدی کردیم و اگر سه هزار سال هم باز خوبی نکنیم بازم چیز عذرخواهی نکنیم باز هم جا داره این نشون میده که او به احتمال زیاد به مکتب روسو اعتقاد داره حالا خواهم گفت ببینید حتی به فوتبال هم سرایت کرده این که شما روسویی هستید یا thomas hobbesی هستید، اگر hobbesی باشی میگی modernism، پیدایش تفکر مدرن خیلی خوب بوده و باعث کاهش خشونت شده، ولی اگر روسویی باشی این رو خواهی گفت که modernism و به خصوص شکلگیری تمدن معاصر و افزایش خشونت منجر شده، روسوییها یه دسته نیستن، شاید ما روسوییها رو به سه دسته تقسیم بندی کنیم، classical Rousseau Extended Rousseau Quaci Rousseau اینها چیها هستن؟ خب، روسوی کلاسیک، روسوی افزایش یافته، یا تعمیم یافته، و شبه روسویی، دوستان اگر شما طرفدار دیدگاه روسو هستی و معتقدی ذات بشر شرور نیست ببین که کدوم روسویی هستی. روسوی کلاسیک اینه که در واقع الهام گرفته از Jean-Jacques Rousseau میگه تا قبل از پیدایش کشاورزی، مالکیت خصوصی، شهرنشینی و حکومت ها، یعنی تقریبا بر اساس اون جدول turchin ده هزار سال پیش، بشر خیلی ملایم بوده، خشونت نداشته و همنوع خودش رو به ندرت میکشته، وقتی این مقوله شکل میگیره خشونت میره بالا، extended Rousseau چیا چه؟ این ها حتی یک گروه میشه گفت روسوییترن، یک روسویی میشه گفت غلیظترند و حرف اینا چیه؟ اینا به دیدگاهی معتقدند به نام tribal zone چون ببین ممکنه شما بگین اقا این حرف خیلی حرفه مثلا ما روسوییها رو میتونیم خیلی سریع زیر سوال ببریم مثلا شما این قبایل خیلی ابتدایی که تو افریقا هستن تو استرالیا هستن توی سرخپوست هایی که توی امریکا هستن بودند یعنی، خب وقتی اول بار اینا رو دیدن یا شما این فیلم های سرخپوستی رو میبینید این فیلم های افریقایی رو میبینید خیلی هاشون خشنند بالاخره اینا جنگ دارن همدیگه رو میکشند تیر و کمان دارن و اینا، extended Rousseau ها این رو میگن، میگن نه، اگر شما میبینید جوامع قبل کشاورزی جوامع غیر کشاورزی خشونت دارن به دلیل همجواری اونها با گروه های در واقع مدرنتر هست، tribal zone یعنی رو مرز، اون منطقهای که اینها با هم وارد تجارت شدن، به عبارت دیگر یه عده شهرنشین شدن، حکومت تشکیل دادن و وقتی اون گروه های بسیار ملایم با اینا به تعامل پرداختن، خشونت باعث شد از اونا به اون گروه سرایت پیدا کرد، extend شد و در واقع اگر هم شما خشونتی توی گروه های ماقبل شهر نشینی کشاورزی میبینی، تقصیر همجوارهای اوناست، اینجاست که اون حرف همون دبیر فیفا رئیس فیفا قابل فهمه، چون باور بر این بود که بسیاری از قبائلی که تو دنیا بودن، ژرمان ها و قبائل خیلی میشه گفت غیر مستقر در اروپا، وقتی با امپراتوری روم همجوار شدن اینا شروع کردن به پرخاشگر شدن، شروع کردن به قاتل شدن و به همین دلیل میشه گفت اون جریانی که اول بار شهر نشینی، حکومت، امپراتوری رو ساخت خشونت رو در کل بشریت سرایت داد، پس این میشه extended Rousseauخب مثلا بیاییم روسویی های کلاسیک رو نگاه کنیم روسویی های کلاسیک چند کتاب دارند که این کتاب ها خیلی پرفروش شد، ممکنه تو ایران خیلی شناخته شده نباشه ولی سایه عجیبی انداخت بر تفکر قلبی غربی به خصوص جنبش های سیاسی و دانشجویی مثلا کتاب 1959 The Harmless People ،Elizabeth Marshall Thomas thomas در واقع بخوایم ما thoams میگیم اگه thomas میشه Elizabeth Marshall Thomas The Harmless People مردم بیازار، اون بررسی از bushmanهای آفریقا داره، میگه بین اینا نه جنگ هست نه اصولا خشونت دیده میشه نه پدیده تجاوز هست نه همدیگه رو خیلی جدی میزنن، نهایتش یه هل ساده به هم بدن یا یه ذره سر هم داد بزنن ولی آروم دارن زندگی میکنن، وقتی در واقع میشه گفت دانشجویان، روشنفکران این خاطرات marshall thomas رو خوندن احساس کردن اوه راست میگه هر چی بدبختی داریم خشونت و اینا داریم تقصیر همین مدرنیزمه یا کتاب بسیار تأثیر گذار دیگه که درباره اینوئیت ها اینوئیت ها میدونی اسم درستتر اسکیمو هاست بهتره نگین اسکیمو میگن اسکیمو یه مقدار براشون بار منفی داره اینوئیت درستتره Never in anger هیچ وقت در خشم نیستن jean briggs 1970 نوشته تجربیات خودش رو در زندگی با اسکیمو ها گذاشته Portrait of an Eskimo Family که میگه اینا هیچ وقت عصبانی نمیشن اصلا خشم تو اینا دیده نمیشه صبح به صبح پا میشن ماهگیریشون رو میکنن اینا خیلی مالکیت خصوصی جدی نیست، شهرنشینی ندارن، میرن از اون برکه ماهیشون رو میگیرن اون فکشون رو بر اساس نیازشون شکار میکنن و به همنوع خودشون تعرض نمی کنن و حمله نمی کنن. یا یه کتابی که فکر میکنم جلدش همون روسویی های گسترش یافته رو میتونه خیلی قشنگ نمایش بده، اصلا جلدش رو نگاه کنید کافیه، من اون دو کتاب قبلی رو نتونستم کامل بخونم بخشهاییش رو نگاه کردم و به همین دلیل واقعا فرصت نشد ولی از بخشهاییش این احساس کردم که اونایی که نقد برش نوشتن درست نوشتن آره میگن این دو کتاب خیلی تصویر آرومی از جوامع قبل از مدرنیسم و شهرنشینی و کشاورزی نشون میده یا این کتاب که این رو نخوندم فقط ورق زدم ولی باز نقدش رو turchin داره جاهای دیگه دارن و داستان war in the tribal zone که میشه گفت brian ferguson نویسنده این یکی از پیروان این جریان روسویی تعمیم یافته است این فکر می کنم مال 1981 اینا باشه 1990 ویراستاری مجددش کرده، اصلا جلد کتاب گویای این دیدگاه روسویی تعمیم یافته یا گسترش یافته است، شما ببینین چند جوان افریقایی هستن که اینا احتمالا به اون جوامع اولیه تعلق دارن که بر اساس ادعای روسویی ها خشونت توش نیست ولی اروپایی ها اومدن وارد تجارت با اینها شدن بهشون اسلحه فروختن احتمالا سر مسئله الماس و تجارت و پوست و این چیزا اینا رو توی اون منطقه مرزی به نوعی تطمیع کردن، تحریک کردن و اینا هم به سوی جنگ طلبی حرکت کردن، عذر میخوام، به عبارت دیگر قبل از اومدن بشر مدرن اینا خیلی پرخاشگر نبودن منتهی میگم جریان thomas hobbes خیلی به این کتاب انتقاد نوشت و باعث شد توی ویراستاری 1990ش این زیرنویسی که براتون گذاشتم رو اضافه کنیم عدهای هستن که فکر میکنن خشونت و جنگ قبل از آمدن استعمارگران غربی یا شکلگیری دولت یا کشاورزی وجود نداشته است، خب این کتاب خلاف آن را نشان میدهد. به بیان دیگه اون روسویی های تعمیم یافته یه مقدار از دیدگاه خودشون عقب نشینی کردن، یعنی اینجوری هم نیست که دنیا همش گل و بلبل بوده بعد تا بشر مدرن اومده، استعمارگران اومدن یه دفعه اینا رو خشن کردن و به خشونت تهییجشون کردن، اینگونه نبوده ولی در هر حال این جریان پررنگه و این جریان پررنگ سومین قسمتش هم که خدمتتون گفتم در واقع اون quasi Rousseau ها اون نوع یک باز تجدید نظر شدهای هستن که اگر برگردم اسمش رو ببینید شبه روسویی یا quasi Rousseau این اصطلاحیست که azar gat به اینا داده اینا میگن که خب بشر اولیه قبل از مالکیت خصوصی قتل توش بوده، همنوع رو میکشته، ولی جنگ سازمان یافته توش خیلی کم بوده و تا یه حدی خشونت رو میپذیرن ولی میگن خشونت بین آشناها بوده، بین زن شوهر بوده، بین خویشاوندان بوده، یه دفعه عصبانی میشدن و به همدیگه حمله میکردن ولی به صورت سازماندهی شده، به صورت حاکمیتی، به صورت خیلی منسجم وجود نداشته چون بالاخره یه جسد هایی پیدا میشن که این رو نشون میدن، خب تا اینجای کار دو دیدگاه رو شناختید، بیایم ببینیم چه شواهدی به نفع هر کدام از این دیدگاه ها وجود داره، طبیعیست که turchin متمایل به جریان thomas hobbes هست و شواهد رو بیشتر به اون سو می کشونه، مثلا یکی از چیزهایی که ازش نام برده خیلی مشهوره Kennewick Man Kennewick Man یک میشه گفت فسیل یا یک جنازه هست که حدود 9000 سال پیش در امریکای شمالی کشف میشه اینم خدمتتون بگم که امریکای شمالی و استرالیا بسیار اهمیت داره، چون قبل از رسیدن انسان سفید و در واقع انسان به ظاهر مدرنتر یا شهرنشین اینا به صورتهای قبل از کشاورزی بودن به صورت عمده، یعنی قسمتهای زیادی از اینها چه به صورت اون اسکیموها اینوئیتها چه به صورت دسته های سرگردان سرخوستپوستها که ما بهشون بگیم سرخپوست و یا bushmanهایی که توی استرالیا هستن نه bushmanهای آفریقایی اینا کشاورزی نداشتن شهرنشینی نداشتن مالکیت نداشتن، به همین دلیل این یکی از اون بحث هاییه که توش خیلی رو اون زوم میکنن، روی اون تمرکز میکنن که میگن خب ببین قبل از این که مدرنیسم اونجا بره قبل از این که دولت شهر شکل بگیره اینا توشون خشونت بوده یا نه و به طرز وسواسگونهای یه عده جمع شدن، دارن سر این قضیه مناظره میکنن مشاجره میکنن، مثلا kennewick man نه هزار سال پیش کشف شده بود نه هزار سال پیش بوده عذر میخوام ۱۹۹۶ کشف شد خب چیز جالب kennewick man اینه که وقتی جنازه رو بررسی کردن این جسد رو بررسی کردن دیدن جای تیر توی کمر و بدنش هست یعنی با تیر کشته شده، پس نه هزار سال پیش میزدن با تیر همدیگر رو میکشتن، حالا یه مورد که دلیل نمیشه ولی در هر حال این یکی از اون چیزاییه که خیلی معروف شده این kennewick man هم اگر بخواید بدونید داستانش چی میشه، داستانش اینه که بر اساس قانونی که در امریکا هست که ادعا میکنه هر چیزی قبل از اومدن کریستف کلمب و انسان غربی به در واقع امریکا بوده، اگر چیزی بوده تعلق به سرخپوستها داره، این جسد هم اشاره کردن که این مال ماست و شما نمیتونید این رو تو موزه نگه دارید، اون گروه های سرخپوستی این رو گرفتن و بردن دفنش کردن، یعنی این رو از موزه خارج کردن والا یکی از چیزهایی بود که مدتی تو موزه بود و خیلی ها نگاه میکردن نه هزار سال پیش خیلی نسبتاً خوب مونده بود، کتابی هست که باز turchin به اون اشاره میکنه نوشتهی Laurence Kelly که War before civilization جنگ قبل از تمدن The myth of the peaceful savage افسانهی در واقع وحشی صلحدوست یا آرام، چون اون اصطلاحی بود که noble savage Jean-Jacques Rousseau به کار برده بود که اون savage ها که ما بهشون میگیم وحشی ها اونایی که تمدن ندارن اونایی که مدرن نیستن اونا خیلی هم آدم های ملایمی بودن peaceful بودن صلحدوست بودن و این میگه که اینجوری نیست، laurence kelly اشارهای که میکنه اینه که تمدن ها قبل از در واقع بشر و homosapiens قبل از شکلگیری تمدن مدرنی که از حدود تمدن مدرن که چه عرض کنم حتی تمدن پنج هزار سال پیش، قبل از اون هم بسیار خشن بوده، یا یک طرفدار جدی انکار در واقع دیدگاه روسو میشه گفت یکی که از مخالفین دیدگاه روسو azar gat هست، azar gat در دانشگاه oxford درس خونده رشتهش علوم سیاسی هست ولی کتاب های بسیار جالبی داره جز کتاب شخصیت هایی هست که دوست دارم کتاب هایی رو ازش معرفی کنم، کتاب هاش بسیار خواندنی هست و بسیار توصیه میکنم، یک مقاله داره Providing communal warfare among hunter-gatherers در واقع اون جنگافزارهای عمومی در میان اون شکارچیان اولیه که به خطای quaci روسو می پردازه و اشاره می کنه که دیدگاه روسو دچار اشکالات جدی هست، این جز مقالاتی هست که turchin خیلی به اون استناد کرده، برای اینکه بخوایم با azar gat بیشتر آشنا بشیم، او نویسنده کتاب بسیار خواندنی هست که جز اون لیستیه که من بسیار توصیه می کنم 2017 هست. این بعد از کتاب فوق جامعهی turchin چاپ شده به همین دلیل مورد استناد قرار نگرفته، ولی مقالهش که مال 2015 هست خیلی مورد استناد قرار گرفته، این مقالهای که شما در اسلاید 33 می بینید این مقاله تا حدی خلاصه این کتابشه. پس دوستانی که میخوان با دیدگاه های azar gat آشنا بشن، توصیه می کنم لااقل این مقاله رو بخونن اگر فرصت ندارن این کتاب جامع رو بخونن The causes of war and spread of peace در واقع علت جنگ و گسترش صلح azar gat یک همپیمان بسیار قوی steven pinker هست، و حتی اینگونه گفته میشه که او بازوی تاریخدان و انسانشناس و علوم سیاسی steven pinker است. چون steven pinker تخصصش روانشناسیه ولی این قسمت تاریخشناسیش رو اون به نوعی تکمیل می کنه، و به نوشته های pinker بسیار صحه می گذاره تو کتابش نگاه کنین عکسهای جالبی داره این رو من از کتاب در واقع The causes of war and spread of peace براتون استخراج کردم مثلا در گینه نو می بینید که میگه خب ببین این دیگه جنگه البته گفتم و کواسی روسوییها و همچنین اون extended روسوییها، روسویی های تعمیم یافته میگن بله تو این قبائل جنگ هست ولی از زمانی شکل گرفته که پای بشر مدرن به اینا باز شده و همجوار شدن با اونا، اون تاثیر گذاشته رو این و اینی که شما می بینید قبوله یا مثلا عکسی از آمازون داره، قبائل Amazonia، می گه دیگه از این شما جنگجوتر و خشنتر شما چیزی میتونی ببینید ولی باز روسویی های تعمیم یافته میگن خب به دلیل همجواری اینا با انسان شهرنشین و مالکیت خصوصی هست، خب در اون مقالهش چی می گه که turchin به اون می پردازه، azar gat تو مقالهش میگه ببینید توی گروه های بومی استرالیا شواهد خیلی زیادی هست، چون این بومی ها دسته های در واقع استرالیایی تقریبا وقتی انسان معاصر به اونجا میرسه هنوز اینا دولت نداشتن حاکمیت نداشتن کشاورزی منسجم نداشتن و به صورت همون شکارچیان و جمعآوری کنندگان اولیه زندگی می کردن، ولی میگه شواهد نشون می ده بسیار اینا جنگنده بودن، بسیار می جنگیدن، سپر بومرنگ نیزه خیلی پیدا شده که مربوط به چند هزار سال پیشه و تبعا وقتی شما سپر داری نیزه داری همه اینا برای کشتن حیوانات نیست، بومی هایی که اونجا هستن پنجاه هزار سال پیش اونجا وارد شدن در صورتی که اروپایی ها 1788 وارد شدن و به وفور اون جسد ها و همچنین وسائل جنگ افزاری که از اینا به جا مونده نشون میده اینا خیلی جنگجو بودن و خیلی هم همدیگه رو می کشتن، چون می دونی از دو راه به این پی میبرن یا سه راه که turchin هم به اون اشاره داره، یک جنگ افزار ها هست خب جنگ افزار ها یه ذره دو پهلوئه، مثلا ممکنه شما بگید نیزه برای زدن شکار هست نه برای زدن همنوع، ولی سپر رو چه جور توضیح میدید، زره رو چجور توضیح می دید، این برای این بوده که مثلا اون شکار به شما حمله نکنه خب سپر به چه دردت میخورده اونجا، پس یک اینه دو داشتن برج و بارو و حفاظ اطراف محلهاشون هست که اونایی که مستقر بودن یه جا موندن اینا بالاخره یه برج و بارویی می ساختن برای این که پس نشون میده به همدیگه حمله می کردن و سه که از همه متقنترن اون جسدها فسیلها و جنازه هاست که جای تیر روش هست جای ضربه هست جای کشته شدن هست، یا به william buckley اشاره می کنه azar gat، william buckley هم داستان جالبی داره خدمتتون گفتم که اروپایی ها 1788 وارد استرالیا می شن و تمدن که چه عرض کنم گروه هایی رو می بینن که اینها شهرنشینی ندارن کشاورزی ندارن به نوعی فقط شکارچی هستن ولی مدعی هستن که وقتی ما رسیدیم اینجا به قول معروف اینا Already همدیگر رو می کشتن تقصیر ما نیست اونگونه که tribal zone ها می گن که این اومدن استعمارگران باعث شد اینا خشن بشن. یکی از شواهد عمده نوشته های william buckley هست که azar gat به صورت مبسوط به اون اشاره داره william buckley چی بود؟ william buckley یک مجرمی بود که می دونید که انگلستان مجرمین خودش خلافکاران رو می فرستاد به استرالیا، به عنوان در واقع مجازات یا تبعید و در واقع می شه گفت اجداد اونایی که تو استرالیا هستن، همونایی هستن که به جرم، به جرمهای مختلف اعزام شدن به استرالیا و بعضی ها که میخوان به نوعی نظریه ژنتیکی رفتار رو به تمسخر بگیرن، حالا این خیلی حرف علمی نیست چون بعدا گروه های دیگهای اومدن می گن الان استرالیا یکی از کشورهاییه که جرم توش خیلی کمه، قتل و تجاوز توش پایینه، ولی جد اینا لااقل دویست سال پیش افرادی بودن که به این جرم جدا شده بودن و انتخاب شده بودن و فرستاده شده بودن به اونجا، پس اگر داستان اونقدر ژنتیکیه و شما به اصلاح نژاد معتقدی، الان استرالیا باید خشنترین جای روی زمین می بود، در صورتی که این گونه نیست، خب او رو می فرستن به استرالیا به عنوان اتهام، به عنوان اینکه تبعیدش رو بگذرونه 1803 و تا می رسه اونجا فرار می کنه و میره و با این بومیها زندگی می کنه، 32 سال در میان بومیها زندگی میکنه تا بعدن بهش عفو میخوره، نمی دونم چی میشه، بر می گرده میاد و خاطراتش رو می نویسه، تو خاطراتش مملو هست از اینی که خب با این بومیها دیگه آشنا شده بوده دوست شده بوده و زمانی اینا رو دیده بوده که هیچ انسان غربی، انسان میشه گفت از تمدنهای دیگه اومده با اینا تماس نداشته، میگه در میان اینها قتل به وفور بود دسته های پنجاه نفری شصت نفری تشکیل می دادن به اون منطقه همسایه حمله می کردن، می زدن مردها رو می کشتن به زنان تجاوز می کردن پس در واقع نشون میده بشر اولیه اون گونه ای که طرفداران Jean-Jacques Rousseau معتقدن همچین ملایم نبوده ذات بشر، ژنتیکش، سرشتش، طبیعتش خشنه و این حرفیست که turchin باز تاکید می کنه. azar gat تو مقاله خودش چند تا عدد میده که قابل تامل هست فکر کنم من چند دقیقه دیگهای صحبت کنم بعد بحث رو متوقف کنم چون فکر کنم توی یه بخش نتونم کتاب turchin رو برای شما کامل توضیح بدم و این در کتاب turchin هم بهش استناد شده میگه در جمعیت شامپانزه ها قتل تقریبا این جوریه، مرگ بر اثر خشونت، مرگ بر اثر خشونت بین فردی، دویست و هفتاد و یک در صد هزار در ساله، خب اینا دستههای صد هزار نفری ندارن دیگه حالا ولی فرض کن اگر جمعیت اینا صد هزار نفر بود دویست و هفتاد و یکیشون در سال توسط هم نوعشون کشته میشد، در جمعیت بومیان اونایی که شکارچی جمعآوری کننده هستن، یعنی هنوز کشاورزی نمی کنن، شهرنشینی ندارن، مالکیت خصوصی به صورت از ده هزار سال پیشش رو ندارن، این رقم صد و شصت و چهار در صد هزاره، حالا سر همین عدد هم کلی نظریه هست، چون اگر شما اون کتاب تناقض خوبی Richard Wrangham رو خونده باشید که خدمتتون معرفی کردم صحبتش بر سر این بود که حتی بشر اولیه از شامپانزه ها خیلی خیلی ملایم تر بوده و حالا دیدگاه او رو در فرصتهای دیگه خدمتتون شاید بازم به بحث بگذارم، ولی شما میبینی یک کاهش داریم و حتی azar gat اشاره میکنه که شیوع قتل در bushmanها همونایی که میگفتن انسانهای خیلی ملایمیان و در واقع میشه گفت الهام بخش جنبش های دانشجویی دهه شصت بود، حدود چهار برابر و در اینوئیت ها همون گروهی که jean briggs میگفت هیچ وقت خشن نمیبینیشون ده برابر رقم فعلی کشور آمریکاست، خیلیه، پس نشون میده خیلی از اون افرادی که آرزوی جامعهای مثل اسکیمو داشتن، bushman داشتن که خوش به حال اون دوره بشر خشونت به خرج نمیداده، همدیگر رو نمیکشته، حدود چهار تا ده برابر بوده، اینم خدمتتون بگم که اگر این اعداد رو میخواین نگاه کنید جامعه امریکا تقریبا پنج در صدهزار در ساله و به سمت کشورهای اسکاندیناوی که میریم نیم در صدهزار در ساله است یعنی به ازای هر صد هزار نفرشون نیم نفر یا یک میلیون نفرشون پنج نفر توسط همنوع در سال کشته میشه، حالا این همنوع میخواد حاکمیتی باشه که اکثرا حاکمیتی نیست چون اینا مجازات اعدام ندارن خب جنگ هم اگر نکنن تو جنگ هم کشته نمیشن، دیگه میمونه موارد قتل، خب این سؤال هست که این مسئله چگونه توضیح داده میشه، میگم quaci روسوییها میگن قبول آره آره قتل توشون زیاد بوده ولی جنگ نبوده یا سازماندهی شده نبوده، قبل از اینکه مبحث رو تموم کنیم یه مقاله دیگه که باز turchin به اون اشاره میکنه من اصل مقاله رو استخراج کردم خدمتتون the bow and arrow in northern north america گفتم چند جا هست که خیلی بحث انگیزه یکی استرالیا هست یکی اون اسکیمو ها یا اینوئیتها هست و امریکای شمالی که باز مشاهده کردن که آره امریکایی ها مثلا این مقاله خیلی قشنگ این رو بحث میکنه، مقاله جالبیه شما حتی مقاله رو میخونید میمونید میدونید آدم یه لحظه میره اینور میگه نه اینا دارن از دید یک انسان غربی به نوعی شاید برتری طلب به مسئله نگاه میکنن، بعد یه لحظه میری اینور میخوای روسویی نگاه کنی راستشو بخواین آدم این سوال براش میمونه ای کاش یک ماشین زمان بود میتونستیم بریم عقب و چند روز این اینوئیت ها رو نگاه کنیم ببینیم خب قبل از اینی که اصلا با این تمدن معاصر اینها اشنا بشن چقدر اینا پرخاشگر بودن سر چی پرخاشگری میکردن نمیدونیم ولی جواب این سوال بسیار تأثیر گذار هست، از جهتی که ما انتخاب خواهیم کردیم، حالا این مقاله چی میگه مثلا مقاله اومده قشنگ ابزارهای جنگی در واقع اون ساکنان امریکای شمالی به نوعی در واقع همون سرخ پوستها رو بررسی کرده، مثلا یه ابزار اصلی که اینا داشتن atlatl هست که شما عکسش رو در اسلاید 43 میبینید atlatl نیزه رو میذاشتن توی یک چوب مانند این شکلی میزدن و این نیزه پرتاب میشده و برد نسبتا زیادی هم داشته، میگن از این برای شکار پستانداران دریایی استفاده میکردن، یعنی پس این شیر دریایی و فوک و اینا رو با این میزدن، توی قایق میشستن میزدن، و caribou رو که این در واقع گوزن امریکای شمالی هست با تیر و کمان میزدن، حالا اینو از کجا در آوردین شما خب دیگه اینو باز انسانشناس ها رفتن مثلا دیدن جسد فکها همش atlatl توشه ولی caribou ها تیر و کمان توشه و بعد اومدن اون انسانها رو قبل از اومدن انسان سفید یا انسان در واقع مغربی غربی بررسی کردن، اولا دیدن که این لباس های اینا بوده و خیلی از اینا این پوشش رو داشتند مثلا شما در اسلاید 45 میبینی هم زره دارند از الیاف تشکیل شده فلزی نیست و سپر چوبی دارن، خب زره و سپر چوبی برای جنگیدن با حیوانات نیست، پس با همدیگه می جنگیدن یا توی قبائلی که اصلا caribou توشون نبوده یعنی این گوزنه، منطقهای بوده که caribou نداشته باز همهشون تیر و کمان داشتن و هیچ وقت تیر و کمان رو برای زدن فک دریایی استفاده نمی کردن چرا؟ چون میگه تو قایق نمی تونستن باید با یه دست پارو رو می گرفتن و با یه دست دیگه با atlatl پرت میکردن برای اون حیوان در صورتی که این دوتا دستشو لازم داشته و در نتیجه تعادل اون کانو به هم میخورده و میفتاده. هیچ موردی نیست که حیوان دریایی رو با تیر کمان زده باشن، پستاندار دریایی رو، پس تیر کمانی که همراه اینا بوده برای جنگیدن با همدیگه بوده یا تعداد زیادی در واقع جسد پیدا می شه که مربوط به چند هزار سال پیش هست مثل همون kenwickman که شما میبینی تیر در اونا وجود داره یعنی همنوع همدیگه رو زدن یا تیرهای استخوانی دندانهدار که اینا بیشتر برای سوراخ کردن زره بوده نه برای کشتن حیوانات و میخواستن که در واقع زره رو پاره کنن و بتونن همنوع خودشون رو بکشن. یا یک مقالهای که در واقع نه این مقاله ولی به این مسئله باز turchin اشاره کرده منطقه ایست در جنوب مصر و شمال سودان به نام جبل صحابا، جبل صحابا یک قبرستانه که مربوط به سیزده هزار سال پیشه، جبل صحابا شما در اسلاید چهل و نه محلش رو می بینید تقریبا پایین نیل هست یا در واقع درستتر بگیم بالای نیل هست چون نیل رو اونوری می گن نیل بالا در جنوب آفریقاست نیل پایین میشه مدیترانه و وقتی شما نگاه می کنید این قبرستان جبل صحابا هست که تعداد زیادی جسد توی اون وجود داشته و turchin به این اشاره می کنه توی این شک وجود داشته که آیا ادعایی که turchin به اون استناد می کنه درست هست یا نه، که این مقالهای که شما در اینجا میبینید در nature هم چاپ شده یک ژورنال معتبر هست دو هزار و بیست و یک صحه میگذاره بر این قضیه و داستان اینه که این جنازه های جبل صحابا رو که شما در اسلاید چهل و نه می بینید اینا کنار هم دفن شدن رو میان آنالیز می کنند و آنالیز مبسوط همون رو شما در اسلاید شمارهی پنجاه می بینید تقریبا یه چیزی حدود هفتاد درصد جنازه ها زخمی داشتن که توسط انسان ایجاد شده رقم زیادیست یعنی شما در نظر بگیری یعنی هفتاد درصد انسانی که سیزده هزار سال پیش زندگی می کرده توسط همنوع خودش آسیب دیده حالا یا آسیب مرگبار یا آسیب غیر مرگبار مثلا استخوان دستش شکسته روی سرش جای ضربه با سنگ هست یا فرض کنید کمرش آسیب دیده حتی درصد زیادی از اینها pim دارند حدود شصت درصد، pim چیه؟ projectile impact marks یعنی نشان ضربه پرتابه یعنی یا نیزه خورده یا تیر خورده شصت درصد خیلیه مگر این که شما اینجوری فکر کنید که این محلی بوده که جنگجوها رو دفن می کردن بقیه ی بشر مثلا اینو نداشته ولی خودش اینی که این همه جنگجو یه جا جمع شدن و دفن کردن نشون میده جنگی تو سیزده هزار سال پیش بوده و بدونید سیزده هزار سال پیش هنوز کشاورزی نبوده یعنی اینا شکارچیان اولیه بودن که حرکت می کردن تقریبا مثل bushmanها و دنبال شکار می رفتن و یا اینی که آذوقه و مایهتاج خودشون رو جمعآوری می کردن hunter gatherer بودن جمعآوری کننده پس این نشانهایی که توی اون زورنال هم هست شما نگاه کنید مثلا جمجمه ها ببینید جاهایی هست که قشنگ معلومه ضربهی یه چیزی مثل سنگ یا تبر هست که همنوع زده یا این یکی رو نگاه کنید مثلا معلوم چند تا ضربه زدن به همدیگه و این پر هست، خب تا این جای کار اجازه بدید یه وقفه بندازم دیدگاه هایی بود که turchin به اونها خیلی استناد کرده بود و حرف اولش اینه یه بخش اولش اینه که بشر به صورت ذاتی و اولیه خیلی خشن بوده خشونتبار بوده ولی سؤال اینه که چگونه این بشر خشن تونسته دسته های بزرگ تشکیل بده، به نوعی باید غلبه کنه به این خشونت طلبیش به نوعی بتونه اون تکانه خشونت طلبی خودش رو کنترل کنه، مکانیزم آن چه بوده و چگونه بشر توانسته است غلبه کنه بر اون ذات شرور خودش، البته اگر شما یک روسویی باشید و اعتقاد داشته باشین که نه این گونه نیست این سؤال رو نیاز ندارید جواب بدید چون اونا برعکس میگن خیلی هم صلحطلب بوده خیلی هم همکاری کننده بوده خیلی هم نودوست بوده بعدا به دلیل شکل گیری حاکمیت ها و دولت شهرها و در واقع مالکیت خصوصی و کشاورزی و بعد به طریق اولی امپراتوری ها به خصوص امپراتوری های غربی و استعمارگران این خشونت به تدریج تو افراد افزایش پیدا کرده. شاید سمبل اون جریان که اون هم تأثیر گذار هست Margaret Mead هست اجازه بدید اینجا متوقف کنیم بقیهش رو در جلسه بعد خدمتتون ادامه میدم