شماره 333: مسئله کمبود توجه و تمرکز

پادکست دکتر مکری
اردیبهشت 1402

شماره 333: مسئله کمبود توجه و تمرکز

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 333: مسئله کمبود توجه و تمرکز
Loading
/

متن پادکست

خب عرض سلام دارم خدمت شما دوستان و علاقه مندان عزیز امیدوار این نوبت که من ضبط میکنم محصول دچار مشکل نباشه و بتونم این رو خدمتتون ارائه بدم و درواقع قسمت سوم مسئله کمبود توجه و تمرکز رو درخدمتتون باشم یه مقدار تاخیر افتاد این تاخیر به دلیل این بود که من چندبار سعی کردم به روش های مختلفی این رو تهیه کنم ولی متاسفانه نویز داشت و درواقع صدا در کیفیتی نبود که اون رو بخوام خدمتتون بدم امیدوارم این نوبت درواقع بتونیم یک صدای قابل قبولی داشته باشیم و درواقع این محبث رو بتونم آپلود کنم و در اختیارتون قرار بدم خب اگر خاطرتون باشه دو مبحث قبلا ارائه دادم راجب مسئله ADHD به خصوص ADHD بزرگسالان و علاوه بر اینکه علامت شناسی الگوی اون و درواقع عوارضی رو که به جا میذاره براتون به بحث گذاشتم اشاره کردم که فقط مسئله کمبود توجه و تمرکز نیست درواقع یکی از خطاهایی که افراد مرتکب میشن اینه که حس میکنن که خب یه مسئله ای هست که من توجه ام کم میشه اون حافظه کارکردیم قدرت کافی نداره و من مسائل زود از ذهنم میپره یا نمیتونم تمرکز کنم ولی عملا دیدیم بیشتر افراد فقط از این مسئله رنج نمیبرند و همینطور که پا به سن میذارند عوارض دیگه ای ظاهر میشه که این عوارض رو من بخوام خدمتتون نشون بدم میتونیم در اسلاید53اون هارو ببینیم افراد رفتارهای تکانه ای پیدا میکنند یه جوری بدون اینکه درباره عوارض یه مسئله خوب فکر کنند و درواقع اونو سبک سنگین کنن تصمیم میگیرند خیلی هاشون از خستگی و کاهش انرژی شاکی ان احساس میکنند کم میارند، طی روز اون اون مقدار انرژی که دارند برای انجام وظایف روزمره شون کفایت نمیکنه اهمال کاری توشون خیلی پررنگ میشه میگن کارا همش نیمه تمام میمونه هرکاری میایم بکنیم وسط کار احساس میکنیم که به تاخیر میوفته تعلل پیش میاد میریم سراغ یه کارهای نامربوط یه کارهایی که اولویت نیستند و آخر سر میبینیم وقتی اون موعد مقرر میرسه نمیتونیم کار رو ارائه بدیم خیلی ها اینواشاره میکنند میگن مثلا وقتی پایان نامه داریم دنبال میکنیم برای‌امتحانات میخوایم آماده بشیم میخوایم یک کاری رو تحویل بدیم به صورت حالا ترجمه، تالیف یا بالاخره یه کاری که نیازمنده یک مدیریت قوی هست ببینید عملا نمیتونن سازمان دهی کنند و کار رو زمین میمونه خیلیاشون بد تنظیمی هیجانی دارن همیشه که احساس میکنند حالشون بده روحیه اشون خوب نیست یا خیلی مواقع افسرده و مضطرب ان یا گاهی اوقات نمیتونن خوشحالی های خودشون رو کنترل کنند و براشون عوارض به جا میذاره اشکال در خواب به وفور دیده میشه بی برنامگی، خیلی ها که نگاه میکنند میگن ببین اینا مثل اینکه اصلا نظم نداره زندگیشون کارها همینجوری تصادفی پیش میاد خیلی از کارا زمین میمونه معلوم نیست وقتشو اصلا چجوری میگذرونه مدیریت بد زمان توش وجود داره بی انگیزگی یکی دیگه از مشکلاته که میگن ما انگیزه نداریم کار کنیم ما انگیزه نداریم درس بخونیم وقتی میخوایم بریم سرکار میگیم بابا این چیه احساس بدی بهمون میده و بالاخره احساس شرم و سرزنش خودشونو اعتماد به نفس پایین و احساس اینکه من چرا اینجوری ام من چرا با بقیه فرق دارم و چرا من نمیتونم مثل بقیه موفق باشم و کارام رو سر موعد مقرر انجام بدم پس ببینید شما اگر میخواید در این قسمت سوم درواقع مبحث رو دنبال کنید میخوایم به راهکارهایی بپردازیم که برای اختلال تمرکز و توجه در بزرگسالان وجود داره منتها نکته ای که میخوام بگم اینه که بیشتر مشکلات دیگه الان این توجه و تمرکز نیست این مجموعه ای که شما در اسلاید53میبینید و الان براتون نام بردم برای همین اگر بیایم راهکارهای بالینی، راهکارهای عملی رو شروع کنیم در اسلاید54اولیش رو خدمتتون ارائه بدم من برای سهولت شما و دوستانی که میخوان این مباحث رو دنبال بکنند اون جاهایی که حس کردم یه نکته بالینی داره یه جایی میتونه بهتون کمک کنه یه ستاره گوشه سمت راست هر اسلاید گذاشتم البته بعضی اسلاید ها دوستاره دارن بعضی اسلاید ها سه تا ستاره دارن این تعداد ستاره ها نشون میده که چقدر اون نکته مهمه و اگر شما میخوای از این چرخه مقوله معیوب اختلال توجه و تمرکز و عوارض اون رهایی پیدا کنی به این ستاره ها دقت کن به خصوص اونایی که دو یا سه ستاره هستند، خب یه ستاره بیام اینجا خدمتتون بگم وقتی شما احساس میکنی ADHD داری و وقتی حس میکنی مبتلا به این بیماری هستی عمره مشکل در نقص توجه نیست دیگه الان که شما دیگه در سن بزرگسالی هستی نوجوانی و کودکی رو پشت سر گذاشتی دیگه مشکل شما این نیست که من نمیتونم 15ثانیه به طور ممتد روی چیزی تمرکز کنم یا پر تحرکم همش یه جا نمیتونم بشینم وول میخورم یا حواسم پرت میشه الان شما با انبوهی از عوارض متوجه اید که در اسلاید قبلی براتون توضیح دادم پس اینجا یه سوال شماهم جواب داده میشه چرا همش من دارو عوض میکنم دوز دارومو کم و زیاد میکنه خیلی معجزه ای نمیبینم مگه نمیگن این داروها برای درمان ADHD مثلا خیلیا همین داروی ویاس رو استفاده میکنند،ویاس رو استفاده میکنند، ریتالین استفاده میکنند، ترکیبات آنفتامینی استفاده میکنند، ولی میگن اثر نمیکنه و از این روان پزشک به اون روان پزشک میرن برای اینکه یه داروی مناسب پیدا کنند، خب جواب قضیه در اینه که الان دیگه مشکل شما اون مشکل نقص توجه و کمبود توجهی که در یک کودک پنج ساله هست نیست شما یک انبوهی از مشکلات پیچیده داری که با دارو درمانی کنترل و برطرف نمیشه آیا دارو کمک میکنه؟! ممکنه به بعضیا کمک کنه به بعضیا نکنه من از کجا بفهمم کمک میکنه خب یک راه حلش اینه که به کمک روان پزشک زیر نظر روان پزشک دارو رو امتحان بکنید ولی من همینجا یذره ناامیدتون میکنم بیشتر سهم رهایی شما از این عوارض دیگه وابسته به دارو نیست دنبال معجزه از دارو نباشید این داستانیه که من باز میبینم افراد سوال میکنند به صورت مقصود توضیح میدن که 15میلی گرم ازاین میخوردم بعد کردم30میلی گرم بعد30میلی گرم باعث شد بی اشتها شدم بی خواب شدم چی شدم من داروم کدومه بالاخره30بخورم50بخورم ریتالین بخورم دگزاویتامین بخورم یا همون خوبیش اینه که خیلی اینا دیگه فرقی نمیکنه و و معجزه برات صورت نخواهد گرفت پس عمده مشکل الان دیگه در نقص توجه نیست، یک ستاره بدیم به این بریم اسلاید 55یه سه ستاره دارم خدمتتون ارائه میدم این یعنی خیلی مهمه سه تا بند توش گذاشتم که فکر کنم هرکدوم یه ستاره می ارزه پس اگر خواستید راجب خودتون فکر کنید این سه بند رو مرتب تو ذهنتون داشته باشید این چیزیه که ما تا الان صحبت کردیم تحت عنوان اختلال توجه و تمرکز، کم تحرکی، بیش تحرکی، یک پیوستار از حالت مشکل ساز تا کارکرد طبیعی ببین یک خط ممتده بعضیا خیلی توجه و تمرکزشون خوبه بعضیا تو مطالعه طیف قرار دارند اینجوری نیست که یه عده سالم اند یه عده مریض اند اگر شما اینو به صورت یک پیوستار ببینی خیلی بهت کمک میشه مثال دیگه براتون میزنم مثلا مثال قد رو ببین یکی هست که قدش بلندتره دستش به بالای این قفسه ها میرسه دستش به لوستر و لامپ میرسه یکی دیگه قدش کوتاه تره بایدچهارپایه بذاره باید نربون بذاره تا بره بالا اینجوری فکر کنید تا اینکه فکر کنید آیا من این اختلال رو دارم یا ندارم چون من این سوال رو مرتب میشنوم من رفتم پیش سه تا روان پزشک پیش دو روانشناس بالینی یکی تشخیص داده ADHD دارن یکی تشخیص داده ADHD ندارم من حالا شما تکلیف منو مشخص کنید من این بیماری رو دارم یا ندارم مثل اینکه یه نفر بیاد بگه من چندجا رفتم یکی گفته قدت کوتاست یکی گفته نه قدت طبیعیه خب جواب اینه که خودت چی فکر میکنی خودت حس میکنی این مقدار قدی که داری مشکلاتت این مقداری قدی که داری کفایت میکنه یا نه یا اصولا میخوای با قدت چیکار کنی آره اگر میخوای بسکتبالیست بشی شاید این قد برات کوتاهه ولی فرض کن وقتی میخوای یک شغل معمولی داشته باشی این قد، این جثه، این وزن میتونه کاملا طبیعی باشه پس اینجوری نگاه کنید این یک طیفه و قرار نیست کسی بیاد برای شما یک مرز بکشه بگه این ورش که شما ایستادی شما اختلال داری باید درمان بگیری این ورش نه هیچ مشکلی نداری شما سالمی. یه مسئله دیگه اینه که قسمتی از این تشخیص در واقع به عهده خودتونه حس کنی چقدر از این مطالبی که من در اسلاید53خدمتتون گفتم رنج میبری و اینقدر متکی به روان پزشک که نفری بیرون باشه نباش که بنظر خودت این اهمال کاری این مقدار بی برنامگی مشکل سازه یا نه، چون فراموش نکن اون حالت هایی که تو اسلاید 53گفتم تو همه ما هست هیچ کسی نیست ازاونا نداشته باشه همه ما بی برنامه ایم همه ما اهمال کاری میکنیم همه ما امور رو پشت گوش میندازیم، اشکال در خواب داریم یه جاهایی اعتماد به نفسمون میاد پایین خودمون رو سرزنش میکنیم ولی مهم اینه که به کدام مرز میرسه که دیگه داره اذیتت میکنه و اونموقع حس میکنی که براش کمک میخوام پس دنبال لیبل و برچسب تشخیص نباشید این خیلی سرنوشتتون رو عوض میکنه اینی که من دارم میگم یه توصیه اخلاقی نیست پژوهش پشتشه دیدن اونایی که همش درگیر اینن که من بالاخره این بیماری رو دارم یا ندارم به صورت صفر و یک نگاه میکنند اون پیش شایعشون بدتره اونا نمیتونن به راحتی از توش دربیان تا اونایی که حس میکنن مثل جثه مثل قد من یه ذره حس میکنم بازوهام ضعیفه اگه یه دمبل بزنم ورزش کنم بهتره یا احساس میکنم نه خوبه برای کارهایی که میکنم کم نمیارم این نکته اول، دو یک صفت شخصیتی است تا اختلال اینا سه ستاره داره ها یعنی دنبال این نباشید که ذین اختلاله وای من چرا این اختلال رو مبتلا شدم تقصیر ژنتیکه یا چیه این تشخیص زودتر باید میدادن بیشتر حس کن یه صفت شخصیتیه مثل بعضی صفت های دیگه یه نفر میبینی مهربان تره یه نفر میبینی رقابتی تره یه نفر میبینی صبور تره یه نفرم میبینی قدرت توجه و تمرکزش در مقایسه با دیگران بیشتره پس ببین اینجا ما داریم یک جوری پزشکی زدایی، بیماری زدایی ازش میکنیم فکر کن یه صفته یه جاهایی ام به دردت میخوره حالا فرصت شد در مجموعه های دیگه خدمتتون میگم ممکنه بگید اهمال کاری و پشت گوش انداختن و بی برنامگی کجا به درد میخوره خب این فقط این علائم نیست یک سری علائم دیگه ام دارن ممکنه تفکر خلاق توشون بیشتر باشه یا بتونن گزینه هایی رو فکر کنند که بقیه نمیتونن بهشون فکر کنن اصطلاحا میگن بیرون جعبه فکر کنند۱۱*داشته باشن پس اینجوری نیست یک اختلال باشه آره بعضی تومور ها که افراد مبتلا میشن به طور مطلق یک اختلاله و باید اینو علاج کنی ولی این به نظر میاد یک صفت شخصیته یک راه هایی ام ممکنه به دردت بخوره یه جاهایی ام به ضررت باشه و بند سوم بخشی از مشکل در محیطه، همش این تو نیست پس من همش برم نوار مغزی بگیرم همش برم آزمایش بگیرم درضمن اینم بهتون بگم نوارمغزی و اینا نشون نمیده ولی افراد تصور دارند هرچی هست تو این مغزه لابد سلول های مغزم یه جوریه یه بخشیش درمحیطه باید حواست باشه که محیط بیرون هست که میتونه بعضی از ماهارو به اون مشکلاتی که تو اسلاید 54گفتم بکشونه مثلا الان صحبت سر اینه که چرا مواردی که من تو اون اسلاید خدمتتون گفتم داره پررنگ تر میشه تو جامعه آیا ژنتیک مردم عوض میشه آیا سلول هاشون داره میمیره نه خیلی ها میگن محیط داره شلوغ تر میشه محیط داره هرج و مرجش بیشتر میشه گزینه های مختلف داره روی شما اهمال میشه درنتیجه شما اون مقدار توانی که داری از پس اینا برنمیاد مثال دیگه برات بزنم فرض کن شما یک درآمد داری حقوق داری یک نفر هست میگه تو اون محله ای که ما زندگی میکنیم تو اون طبقه ای که زندگی میکنیم شهری که زندگی میکنیم انقدر کالاهای لوکس و تجملی مد نیست در نتیجه حقوق من کفاف منو میده ولی یه جای دیگه میری میبینی خیلی چشم و هم چشمیه خیلی رقابتیه همه کالاها گرونه، کالاهای متنوع هست، اصرار بر این هست که همه کالاهارو بخری و لوازم رو بخری حقوقت اونموقع دیگه کفاف شمارو نمیده پس حواست باشه بخش زیادی از آنچه که در مغز شما داره اتفاق میوفته انعکاس محیطه، انعکاس هایی محیط های ساده، محیط های منضبط، محیط های از پیش قابل پیش بینی اینا ممکنه علائم شما ناپدید بشه ولی تو بعضی محیط ها شما میبینی که دچار مشکل میشی پس حواست به محیط باشه، خب بیاید بریم ببینیم چه کارهایی میتوان کرد حالا خوشبختانه یا متاسفانه این برنامه چندبار به تاخیر افتاد ضبط کردم پاک کردم اشکال صدا داشت ولی باعث شد که مرتب اسلاید هارو عوض کنم و اسلاید هارو به روز کنم راستش رو بخواین خیلی سخته بگم برای این بیماری یا اصلا بگیم این صفت برای این اختلال این مشکل چه کارهایی باید کرد ولی اون مجموعه ای رو که براتون گفتم شما از هرکجا ورود کنی و شروع کنی تغییر ایجاد کردن این شروع میشه پس راه حل قاطع نداره مجموعه ای از راه حل هاست که در مجموعه های مختلف اعمال میشن به این امید که مجموع اینها به شما کمک کنه برای شما یک راه حلی رو ارائه بده پس دنبال راه خل قاطع نباشید یک سری مجموعه راه حل هاست که اینا جمع میشه و کم کم روهم سوار میشه و باعث میشه شما بتونی از این چرخه مشکل ساز خودتو جدا کنی بعضی از راه حل ها برای یه نفر خیلی خوبه بعضی راه حل ها برای یه نفر اصلا کاربرد نداره من مجموع این راه حل هارو سعی میکنم دونه دونه خدمتتون بگم و بعد شما رو خودت امتحان کن ببین اگر به دردت خورد اینو جزو ذخیره، جزو کارت های برنده خودت نگه دار تا راه دیگه و همینجور نگه داره تابتونی از این چرخه خارج بشی یکی از مشکلاتی که میگن در این افراد دیده میشه بهش میگن همراهی یا همیاری تکاملیImpulsive companions اینم میگم این اصطلاح هارو بدونید بد نیست چون اصولا با اصطلاح مغز انسان ها بهتر دسته بندی میشه طبقه بندی میشه به قول کامپیوتری ها فرمت میشه برای همین خیلی از مواقع شما ممکنه نمیدونی اسم اون چیزی که داری انجام میدی چیه و اون مشکل چیه گاهی اوقات یه اسم بدونی گاهی اوقات ذهنتو خیلی منضبط میکنه تو برنامه ریزی بهت کمک میکنه پس حتی لغت خارجیش هم یاد بگیرید هم زبانتون بهتر میشه هم بعدا خواستید جایی اینترنت اینا سرچ کنید راحت تره Impulsive companions همراهی یا همکاری تکانه ای یعنی چی میگه این افراد حالا به دلایل اکتسابی به دلایل درواقع اشکالاتی که در حافظه دارند دچار این مشکل هستند که وقتی ازشون درخواستی میشه وقتی براشون پیشنهادی داده میشه قبل از اینکه سبک سنگین کنن قبل از اینکه به عوارضش فکر کنن سریع میپذیرند و این باعث یک بار اضافه مدیریتی روشون میشه مثال شما مثلا داری میری خونه یکی زنگ میزنی تو ترجمه بهم کمک کنی من بیارم این مقاله رو شما ترجمه کن شما اون لحظه داری رانندگی میکنی اصلا حواست نیست چندجا تمرکزت پخشه خوب فکر نمیکنی بگی این چند روز خودت کار داری کلی برنامه داری میگی اشکال نداره اشکال نداره بردار بیار یا خیلی از افراد اینو میگن میگن برای اینکه زود از اون شرایط خارج بشیم زود جواب مثبت میدیم و گاهی اگر دو دقیقه اونجا مایه گذاشته بودم و مقاومت کرده بودم پنح ساعت به نفعم میشد پس ببینید یه خسارت درواقع اقتصادگونه بهشون وارد میشه که اگر همونجا یه نه قاطع گفته بودی تونسته بودی قضیه رو فیصله بدی اینجوری نمیشد چون اینم بخشی از همون اهمال کاریه دیگه، اهمال کاری تعریفش اینه مشکل رو میسپارن به آینده باشه باشه حالا بیا ببینیم چیکار میکنیم همین بیا ببینیم چیکار میکنیم میشه همراهی تکامل یعنی یه جایی که میتونی شروع کنی اینه که ازهمینجا شروع کردن یعنی وظایف، مسئولیت ها و دروخواست هایی که حس میکنی اگر من حواسم جمع بود خوب تمرکز کرده بودم نمیپذیرفتم رو باید بتونی از زندگیت حذف کنی چون ببین اون داستانی که گفتم استعاره رو نگاه کن این نیست که مغزت بیماره یا سالمه اینکه ایم مقدارفشار این مقدار درخواست این مقدار مدیریت کردن با اون توانی که تو داری جواب نمیده باهم قابل مقایسه نیستن و یه جور چرخه معیوب پیدا میکنی پس بعضیا میتونن روی Impulsive companions کار بکنند سعی کن کارهایی که برات مسئولیته بار شناختی برات داره بار هیجانی داره و گاهی اوقات حس میکنی بیخودی خودمو درگیرش کردم میتونی فکر نکنی چجوری فیلتر کن میگن یه راه حل خوب که اینها میتونن خوب یاد بگیرندStack Rensselaer و Stack یعنی انبار و Rensselaer یعنی پاسخ، میشه پاسخ های انباری یعنی پاسخ هایی که تو انبار هم دارند ولی من اینو براتون ترجمه کردم پاسخ های از پیش تعیین شده یا پاسخ های کلیشه ای وقتی میبینی این همه درخواست هست باید از قبل فکر کنی بهترین مودب ترین و کارآمدترین پاسخ چیه که ممنونم از لطفی که داری خیلی دوست خوبی هستی و این درخواستت رو میدونم که خیلی برات مهمه اما متاسفانه من الان در وضعیتی هستم که فکر میکنم نمیتونم اینکارو برات انجام بدم امیدوارم باعث دلخوریت نشه ولی اجازه بده من به شما یک نه بگم و این پاسخ های Stack rensselaer مرتب تمرین کنم چون خیلی از افراد اینو میگن، میگن تو اون لحظه فقط برای اینکه از فشار رها بشم گفتم باشه باشه حالا فردا بیا ببینم چی میشه همون فردا بیار ببینم دچار یک نوع بدهکاری میشه یادتونه تو مجموعه قبلی گفتم قسمت قبلی که بدهکاری اجتماعی حس میکنند و این بدهکاری اجتماعی باعث میشه که مرتب بدهیشون بالاتر بره و گرفتار تر بشن پس هرکسی باید یه مجموعه ای از Stack rensselaer برای خودت داشته باشی Stack rensselaer برند خودته مخصوص خودته من نمیدونم چیه ولی باید مودبانه باشه معمولا باید خیلی خشونت آمیز نباشه باید با یک توضیح نسبتا مختصری بگی که نه و یک نکته مهم توی این پاسخ های برند Rensselaer یا Stack rensselaer شما اینه که نیازی نیست دلیل نیاری اصلا بهتره که دلیل نیاری چون دلیل آوردن خود مقدمه ای میشه از اینکه بعدا احساس بدهکاری اجتماعی بکنی و بعدا بپذیری مثال میتونم امروز اینو بیارم برای ترجمه نه ببخشید امروز من باید برم سر بزنم منزل مادر خب اگه طرف برگشت گفت فردا میارم چی اونموقع چون شما یک دروغ گفتی یک دلیل آوردی احساس Social death بدهکاری‌اجتماعی میکنی میکنی پس اینکه امروز ماشینم خرابه امروز دارم میرم خونه باید سر راه برم یه جایی نمیدونم فردا لوله کش میخواد بیاد خونمون لوله مون رو تعمیر کنه همین اینا دلیل نباید بیاری چون با ثابت شدن دلیل شما احساس بدهکاری میکنی و آخرش مجبور میشی بپذیری دلیل نیار صرفا نمیتونم دلیلشو نگید خب یه اصلی رو تو اسلاید57براتون گفتم اینو تو ذهنت تکرار کن، تکرار کن همه ما حواسمون نیست توی پاسخ های stock پاسخ های کلیشه ای مون یاstockیا انباری داشته باشیم حواسمون نیست توجیه میاریم دلیل میاریم توجیه نباید توش باشه چثن توجیه آوردن اون احساس بدهکاری اجتماعی رو میبره بالا مردم فکر میکنن اگر توجیه بیارن بالا طرف مقابل میگه طفکی گرفتاره مثلا بیماری مادرش هست ولی خب هفته بعد چی زنگ میزنه میگه الحمدلله مادر خپب شده میگه بله حالش خوبه پس حالا میتونم انجام بدم دیگه اونموقع شما نمیتونی پس شما میبینی اینا یک سری پاسخ های اتوماتیکه ممکنه بگید که این به ذهن همه میرسه آره ولی وقتی شما در کاهش فشار آستانه توجه و تمرکز هستی اینا میتونه برات تغییر عمده ایجاد کنه پس این یه نکته بود ببینیم دیگه چه نکته ای هست من یه مجموعه داشتم خدمتتون سلامت روان در شرایط پر استرس اونم توی یوتیوب و تلگرام هست در اسلاید13اون یه جمله از گوته، یوهان ولفگانگ گوته خدمتتون گفتم Thinking is easy, acting is difficult فکر کردن سهل است عمل کردن دشوار و افکار خودرا به عمل رساندن دشوارترین کار دنیاست بنظر میاد اون مجموعه ای که ما اسمشو میذاریم ADHD اون مجموعه ای که من با عوارض در اسلاید53 گفتم یکی از کلیدی ترین، مشکل ساز ترین و مهم ترین بخشش رفتن از انفکاک به درگیر شدن در اسلاید59من اینو گذاشتم Going from Dissing Ingjadmid این درفرهنگ غربی خیلی جاش پررنگهIngjadmidدرگیرشو حالا ingjiadmidمعانی مختلفی داره متعهد شدن، درگیرشدن، نامزدکردن، ولی نکته ای که هست اینه که اصطلاح مکانیکی رو بخوایم ترجمه کنیم میتونید شما کلاچ درواقع همون دنده اون flaws قراره که با قدرت محرکه ماشین قراره به چرخ ها وصل بشه و اون موتوری که داره حرکت میکنه یه حرکت ماشین منجر بشه اون رو میگنIngjadmidو بنظر میاد که این استعاره بسیار درمورد اختلال تمرکز و توجه ADHD ها مهمه میگن ببین کلی فکر تو سرمه کلی کار میخوام بکنم، ولی کاره همون طوری که گوته گفت به عمل تبدیل نمیشه Ingjadmid اتفاق نمیوفته این دوتا بهم نمیچسبند و این نیروی محرکه از موتور به چرخ ها منتقل میشه خیلی ها اومدن دیدن مشکل اصلی اینه مشکل اصلی این نیست که شما توجه و تمرکزت پایینه یا همش همینه من چه بکنم که فکر من به عمل تبدیل بشه چون همونجور که یه موتور اونجا داره کار میکنه داغ میکنه ولی در عمل برون دهی نداره و حرکت اتفاق نمیوفته پس فکر کن یه قسمت عمده ای از آسیبی که هست اینه من چگونه Ingjadmid درگیرشدن پیدا کنم یه اصطلاح دیگه ای ام به کار میبردن ببین گفتم این اصطلاحات رو باید همینجور تو ذهنتون بچرخونید کالبد شکافی اهمال کاری Autopsy of procrastination اهمال کاری رو بعضی مواقع تعلل میگن برای Procrastination یعنی همش کارهارو میندازن عقب کارهارو انجام میدن، همش دارن ول میچرخن دارم وقتمو میکشم همش سرم تو گوشیه همش دارم بازی میکنم همش داره به بطالت میگذره همش با کاغذا ور میرم واینا وکار مفید انجام نمیدم و این همون داستانه همون کلاچ که اتفاق نیوفتاده و موتور به چرخ ها وصل نشده از کاری که باید شروع کنید اینه که کالبد شکافی procrastination بکنید چی میشه چه چیزهایی نمیذاره منو، کار من کجا خراب میشه، الان من برنامه دارم حتی یه مثال هایی میزنه فکر کنم این مثال این روزا خیلی ام کاربرد داره چون دقیقا مثال هایی که تو کتاب ها میزنند اینه میگن یه روز یدفعه امتحانت کنسل میشه یا کار تعطیل میشه مثل الان که حالا بخاطر برودت هوا ادارات اینا تعطیل شد حالا فردام آزاد شد بعد طرف میگه فردام آزاد شد چه خوب پس حالا میرسی اون کارارو انجام بدی دیگه اون کاری که به عهدت بود مطالعه بود، پایان نامه بود هرچی بود بیاریم بعد شروع میکنی میبینی این اتفاق میوفته صبح که بیدار میشم الان حوصله ندارم حس میکنم یذره عنوقم بعد میگه نه الان حالم خوب نیست سرم درد میکنه یا عنوقم یکساعت طول میکشه قهوه یا چایی بخورم چایی قهوه نخورم درست نمیشم باز میگه خب امروز که تعطیله بذار یذره با این گوشیم بچرخم ببینم عه چهارتا جنس برای این میفرستم میرم تو شبکه های اجتماعی خبر میخونم چندتا لایک میکنم چندتا کامنت میذارم همینجوری میچرخم میبینم عه شد ساعت11صبح با وجود اینکه میگن امروزو وقت دارم میره طرف اون فکری که جلسه قبل بهتون گفتم درواقع خوش بینی غیر محتاطانه عیب نداره حالا تا آخر شب وقت داریم حالا فعلا ساعت11تازه امروز که من نمیرم سرکار میدونی چقدر صرفه جویی شد هرروز تا ساعت 5سرکار بودم خب این احساس وجود داره و شما میبینی همینجور داری کارهای مختلف میکنی بعد یدفعه خودتو به یه کارهای دیگه مشغول میکنی میبینی مثلا کمد رو ریختی بیرون داری پیرهن هارو جابه جا میکنی وسایل کمد رو جابه جا میکنی مرتب ساعت رو نگاه میکنی و یه جوری بی خیالی بی تفاوتی همینجوری میری جلو بعد یدفعه این حس رو پیدا میکنی که نه الان حسش نیست الان توانشو ندارم مثال میزنم حالا هرکسی یه جور بعد که حسش نیست میگی خب عیب نداره حالا از خونه میزنم بیرون برگشتم وقتی حسش اومد شروع میکنم بعدشم که میشه9شب میگه ای وای 9صبح من تا9شب الکی چرخیدم چیکار کردم، هیچ، هیچکاری نکردم یه روز خوبم رو از دست دادم این روز خوبمو از دست دادم الانم 9شب شد بیا من اصلا نمیتونم کار کنم دیدی طلسم شدی و بعد اون روز رو از دست میدید خیلی ها کالبد شکافی که میکنن میگن همچین اتفاقی میوفته پس بیایم ببینیم از کجاها میشه این درگیر شدن رو دامن زد 9ساعت تمام12ساعت تمام چرخیدی وقتتو هدر دادی آخر شبم مایوس و پکر و اینا به این نتیجه رسیدی که عیب نداره فردا مرخصی میگیرم امروزم که گذشت فردا9صبح قرار میذارم دیگه این دفعه این کارو میکنم و باز میبینی همین سناریو تکرار میشه خب کجاها میشه دخالت کرد اگر این چرخه رو شما تجربه کردید یه بخشیش کار ADHD آره اون صفتی است که در شما هست از کودکی بوده و بعدا به صورت یک عادت ثانویه دراومده و الان داره شمارو اذیت میکنه و گفتیمم ویاس و اینا به شما کمکی نمیکنه میخوری میبینی اتفاقا بدتر شد بعضیا حتی اینو میگن، میگن دارو که میخوریم سرمون تو گوشی رفتن و بازی کردن هعی وول خوردن و اینا بدتر میشه یعنی بنظر میاد این دنده بیشتر انگار دور موتور میره بالا ولی عملا به چرخ منتقل نمیشه ذهنم حتی پرکارتر میشه ولی عملا نمیتونم پاشم و حرکت کنم اگر این تجربه رو داشتید تو کالبد شکافی اهمال کاریتون بدونید احتمالا شما با تعدادی افکار اتوماتیک مواجه اید دیدن در این سناریو یک سری افکار اتوماتیک هست پس توی این کالبد شکافی پشت گوش اندازیتون ببینید افکار اتوماتیکتون چیه مثلا فایده ای نداره، حس انجام کارو ندارم، الان حسش نیست الان باید یه چایی بخورم الان حواسم جمع نیست، الان هنوز خواب آلودم بذار خواب از سرم بپره بعضی از این فکرایی که میاد ایناست یه فکر دیگه اینه که من از نوشتن متنفرم یعنی الان برو تا نوک کوه و برگرد من میرم ولی اگه بگی یک صفحه بنویس نمیتونم یه جوری میشم بنویسم ای وای باز گیر کردم الان وقتش نیست، لحظه درستش شروع میکنم بذار قشنگ ذهنمو جمع کنم بذار ذهنمو متمرکز بکنم حالا هر کدوم ازاینا برای شما به قول خارجیاکرد تو کلتون بدون افکار اتوماتیک من ایناست خیلیا میگن اون لحظه موعودش اون لحظه درستش بیاد و یه فکرای دیگه ای که گفتم معمولا9شب. 8شب10شب میاد اینه که امروز دیگه دیر شده، امروزم حروم شد، امروزمم مثل روزای دیگه حروم شد، از فردا، دوباره فردا از صفر بذار فردا امیدوارم اول وقت حالم خوب باشه و بالاخره احساس خشم، سرزنش خود من. چرا اینجوری ام، من چرا عمرم رو دارم هدر میدم اخه ببین من چقدر چیزم ببین بقیه مردم دارن کار میکنند بیا روز تعطیل میبینی هرکی رفته کلی کار کرده، فعالیت کرده، جلو افتاده مردم زرنگ ان من روزمو به بطالت میگذرونم اصلا من مثل شمع میبینم عمرم داره میگذره و هیچ کار مفیدی نمیکنم یعنی همه اینا افکاری هستند که به صورت اتوماتیک میان تو ذهن این افراد، پس یه کار اینه تو اسلاید61گذاشتم یه ستاره به این دادم یه فکری برای این افکار اتومانیک کنید. بشناسیدشون و فکر کنید که چجوری رهاش میکنید و فکر کنید چجوری میتونید مهارش کنید این افکار اتوماتیک رو که شما میتونید بکنید بریم جلوتر یه ذره توضیح میدم، یکی از بدترین این فکر ها که من دوستاره بهش دادم اسلاید62 دوتا ستاره براشون گذاشتم اونیکه باید لحظه ایده آل و مهم بیاد تا شروع کنم قبل تر گفتم به این میگن Font in perfection در مقابل back in perfection این فکر اتوماتیکیه هرکاری یه لحظه تمیز داره یه لحظه خاص داره اون لحظه حواس جمعه، خونه آرومه، از نظر فیزیولوژیک آرومم، نه گرسنه ام، لباسم خوبه، حموم رو رفتم، خوابمو کردم، وسایل خونه رو جمع کردم اون لحظه، لحظه ای که شروع میکنم و افراد مثل اینکه در انتظار اون لحظه موعودند این نوعی از کمال گرایی است منتها برخلاف کمال گرایی های دیگه که بهش میگن Back in perfection اونایی که شما یه کاری رو انجام میدی هعی حس میکنی یه خوب نیست الان یه چیزی مینویسی بعد پاره میکنی نه این خوب نشد خوب نشد، اینکه داره فس فس میکنه دقیقا Ingjadmid اتفاق نمیوفته این مثل اینکه موتور به ماشین وصل نمیشه هعی داره گاز میده منتظره بذار نه نه سریع معمولا یه چیزهایی هست صبح زود پاشو حالم خوب باشه، یه جوزی از نظر روحی آماده باشم قرار نباشه تا شروع کردم یه اتفاقی بیوفته الام مثلا آخه قراره تا یه ربع دیگه پیک بیاد دم در بذار پیک بیاره یا قراره یکی زنگ بزنه بذار زنگ بزنه جواب اونو بدم یعنی وایمیسه که جواب همه چیو همه اتفاقات رو بده خوب بشه و بعد من شروع کنم دیدن این نوعی فس فس کردنه تو ADHD ها خیلی زیاده و یه جور اینو باید بتونن شکستش داد حالا چجوری میشه شکستش ادامه مطلب رو دنبال کنید فقط یه نکته مهم یادتون باشه انتظار مخرب برای لحظه ایده آل و موعود شروع این اون لحظه ای که میتونی ردش کنی باید بپری تو گود ببین الان بدترین موقع اس هم باید برم حموم، غذام نخوردم، یکی ام قرار زنگ بزنه، بعد بذار برم دستامو بشورم این کتابارم جابه جا کنم، لباس راحت بپوشم حتی بعضیا مسائل فیزیولوژیک هم میگن الان یذره دلم درد میکنه نفخ کردم، نفخمم درست بشه بعد اونموقع کتاب رو باز میکنم شروع میکنم ترجمه کردن یه جوری باید بتونی اینو بشکنی یعنی عادت کنی که حتی تو بدترین موقعیت بدترین جا شروع کنی این کمال گرایی رو چگونه میتوان شکستش ولی بدون اگه اینو بشکنی اون Ingjadmid درگیر شدنه اتفاق افتاده و شروع شده موتور کار میکنه چندتا تکنیک هست برای هم افکار اتوماتیک و همین که بتونی این Ingjadmid رو بشکنی اومدن دیدن خیلی از چیزهایی که باعث میشه فس فس کنی اون احساس سرزنش خوده اون احساس شرمیه که داری میگن یکی از تکنیک ها بهش میگن تکنیک وکیل میگن فکر کن در یک دادگاهی انچه که هست میگن ADHD ها اینجوری میشن که انگار دادستان مرتب داره سرزنششون میکنه دادستان کیه همون خودتی ببین هعی داری فس فس میکنی امروزتم رفت بیا الان5روزه توی تعطیلات قرار گذاشتیم تعطیلات عید نوروز درس بخونیم 12نوروزتازه یادت میوفته خیلیا یه هفته مرخصی میگیرند که روی پایان نامه شون کار کنند درست پنج شنبه عصر یادشون میوفته خیلیا میگن که تو اون لحظه آخر به هر زوری شده یه چیزی سنبل میکنیم خودمونو میرسونیم یک صدای درونی مرتب اینارو سرزنش میکنه و آزار میده چجوری میشه این صدارو که یک فکر اتوماتیکه خفه کرد یکی از همین تکنیک ها، تکنیک وکیل مدافع هستش خودت رو از قالب خودت خارج کن فکر کن یه نفر وکیل شماست میخواد درواقع از حمایت شما صحبت کنه عالیجناب موکل من اون وقت حس میکنی چقدر اون صدای دادستان ضعیف میشه خفه میشه صدای متهم کننده خفه میشه این یه جوری به همون تناقض سلیمان هم که قبلا گفتم ربط داره ها با خودش خیلی نمیتونه دل رحم باشه ولی فکر میکنه شما خودتو به شکل یک کیس ببین و خودت وکیلی بشی که میخوای از این کیس استفاده کنی فکر نکن خودتی فکر کن شما وکیل خودتی و میخوای از خودت دفاع کنی از خود شما دفاع بشه بعد شروع کن سوم شخص دفاع کردن موکل من هفته سختی رو گذرونده، موکل من خیلی تلاش میکنه موکل من اتفاقا بعضی جاها نشون داده که آدم مسئولیت پذیریه موکل من اتفاقا نشون داده یه جاهایی وقتی قضیه حیاتیه خیلی خوب عمل میکنه موکل من واقعا فرد نادمیه آدم طلبکاری نیست احساس میکنم به کمک نیاز داره چون صحبتی که اینا میکنند اینه که میگن شما وقتی مورد حملات دادستان قرار میگیرید این بدتر میشه پس یه قدم اینه حالا بعضیا اسم اینو میذارن یک نوع شفقت به خود ولی من فکر میکنم اگر سوم شخصش کنی بهتره به جای اینکه سعی کنی خودت خودتو دلداری بدی فکر کن وکیل خودتی و لین وکیل میخواد برات یه کیس یه پرونده درست کنه از این طرف نکاه میکنی میگی ایشون مشکلات زیادی ام داشته از یه طرف گرفتاری های زیادی ام داشته سرشم واقعا شلوغه و واقعا اضطراب داره من حس میکنم موکل من اضطراب داره و این اضطراب زیادش با وجود اینکه خیلی دوست داره کاراشو انجام بده مانع میشه من فکر کنم به حای سرزنش ایشون حمایت لازم داره یعنی برو تو قالب وکیل خودت و سوم شخص از خودت دفاع کن این یه تکنیک میتونه باشه و ازش استفاده کن یه ستاره یه این دادم پس اینو میتونید برای خودتون دنبال کنید دیگه چه تکنیکی هست که اینا به کار میبرند Cuantiviy the fusion یه ستاره ام به این دادم ببین Diffusion رو اشتباه نکن ها این Eنوشته اسلاید64 هستیم درواقع از فیوز میاد the fusion یعنی خنثی کردن معمولا اصطلاحیه که درمورد بمب به کار میره وقتی شما بمب رو خنثی میکنی میگن the fusion کرد چاشنیش رو درآوردی، سیم اتصال انفجار رو قطع کردی میگن این افکار اتوماتیک رو به جای اینی که این یه تکنیکه سعی کنی توجیه کنی سعی کنی مهار کنی ببین فکر نکن، عیب نداره، روزت خراب شده بهش فکر نکن عیب نداره فردا که هست حالا عیب نداره یه هفته اش رفته شاید تو دو روز آینده بشه کاری کرد حالا دیگه خدا بزرگه دیگه یه کاریش میکنیم به حای اینکه سعی کنی مهارش کنی توجیه اش کنی میگن the fusionکن خنثی کن Cuantiviy the fusion خنثی ساختن اون فکر اتوماتیک تو قبلی گفتیم چی گفتیم وکیل مدافع به صورت سوم شخص میاد ازت دفاع میکنه تو این حالت میگن بیا اینجوری نگاه کن اون فکر اتوماتیک رو مهار نکن بلکه ارزشش رو خنثی کن مثال من میخوام شروع کنم ساعت 9شب کار کنم کل روزمم رفته تا شروع میکنم متن رو بنویسم 12ساعت رفته حالا یه میخوای ساعت کار کنی آخه تو مثلا اینه کارت از صبح تا حالا داری ول میگردی خجالت نمیکشی، به اینکه این فکرو مهارش کنی بهش اینجوری نگاه کن میگن the fusion بگو آها باز باگ اومد باز نویزه اومد باز شعبده ذهن اومد، به عبارت دیگر پیش خودت اینجوری فکر کن که وقتی میخوام تو مسیر درست قرار بگیرم یه سری باگ مثل باگ کامپیوتر، نویز، یه قلدر محل، آلرژی، شعبده ذهن میاد و این فکر اونه اها من فهمیدم چیه الان میدونم این شعبده ذهنه، این حقه ذهنمه این تو ذهن من یدونه باگ هست که تا من اینو روشن میکنم دیدی یه باگی تو کامپیوتر همیشه میاد بالا اصلا بیخیالش شو مهم نیست بهش توجه نکن میگن اینجوری ببینش خیلی از درمانگر ها اینو میگن مثلا مثل آلرژی هست که میگن تا میام برم بیرون تو فصل بهار هوا خوبه این آبریزش پیدا میکنم بعد این بیماری نباشه، کووید نباشه، نه بابا این آلرژی فصلیه من اینجوری میشم وقتی میگی آلرژی فصلیه تموم اون آبریزش از چشمت از عطسه کردنت تموم گرفتگی بینیت رو از یه حالت بدخیم به یه حالت بی ارزش یا خنثی مون منتقل میکنیم یه دکتر نمیخوای بری نمیخوای استراحت کنی نه این آلرژی است بهار که میشه اینجوری میشم حالا خوب میشم آره، پس اینجا کاری نباید براش بکنی آزمایش نباید بدی کووید نیست، بستری نباید بشی، دارو نباید بخوری، این خودش میاد میره میگن اون فکرای اتوماتیک روهم به جای اینکه مهارش کنی the fusion کن بیا اومد هروقت بخوام کار کنم یه چیزی، یه ویروسی، یه باگی اون تو هست که این فعال میشه این حرفایی که میزنه اینه تایمت رفت، حالا دیگه فایده نداره، بذار تایم موعود بیاد و بعضیا حتی میگن یه قلدر محله یه مزاحمه باز دارم میرم سرکوچه مزاحمه پیداش شد ولش کن توجه نکن بهش بیا برو از اونور این متلک خودشو میخواد بگه به این میگن Cuantiviy the fusion افکار اتوماتیک مزاحم رو فیوزش رو بکش خب میدونید که داریم به این نزدیک میشیم که این میخواد به این متصل بشه درواقع موتور میخواد به چرخ وصل بشه Ingjadmid اتفاق بیوفته میگیم باید the fusion کنی سوم شخص ازش دفاع کنی و به صورت وکیل مدافع از خودت دفاع کنی نه از افکارت باز یه نکته خیلی مهم اینه در قالب این اتصال میگن Cramming the versus biot practice هنوز به تکنیک های اصلی نرسیدیم ولی اینو میگه، میگه اگه بتونی کارهات رو پخش بکنی به جای اینکه یه جا متمرکزش کنی امکان Ingjadmid میره بالا و شما اینو میدونید که مثلا اینو از دیرباز معلما میگفتند که نذار شب امتحان بذار هرروز نیم ساعت بخون هرروز درگیر شو و اون درگیری خیلی شدید نمیخواد اون انرژی کمتری میخواد پخش کن فعالیت هاتو همه میگن چجوری آخه این موتور به چرخ وصل نمیشه میدونم باید پخش کنم میدونم اونارو باید خرد کنم تیکه تیکه انجام بدم ولی نمیشه همش جمع میشه اون روزای آخر مجبور میشم بالاخره به هر جان کندنی هست اونارو انجام بدم من خیلی به این ستاره ندادم چون فکر میکنم خودش به تنهایی تکنیک نیست چیزیه که همه میدونیم اصلی که بهمون کمک میکنه یه ستاره دیگه اینجا بهتون بدم میگن شکوه خیالی Brink mentioned این یعنی چی دیدن یکی از ویژگی هایی که افراد مبتلا به ADHD دارند یا اون مجموعه ای که اهمال کاری میکنه همش فکر دارع ولی به عمل منجر نمیشه خیلی پز حالت Brink mentioned احساس میکنه خیلی افه است و با یه دیده مثبت بهش نگاه میکنه Brink mentioned یعنی سر لحظه آخر موفق میشم میلی متری رد کردم تو اون لحظه ای که نزدیک بود همه چی خراب بشه به یک فاجعه تبدیل بشه فاجعه رو پاس کردن به قول خودمون ناپلئونی رد کردن Brink mentioned میگن تو ذهن اینا یک نوع ارزش به Brink mentioned اتفاق میوفته پروژه مونده بود، گزارش باید مینوشتم سه ماه تمام من ننوشتم اون دو روز آخر به زور قهوه و ریتالین و اینا 48ساعت نشستم تمومش کردم، اصلا هرکی میدید میگفت چجوری اینکارو کردی، چطور ممکنه اخه تو 48ساعته نخوابیدی یه ریز کارکردی اینا میگه آره بیا ببین200صفحه نوشتم 48ساعت، عجب ای بابا بعدا میبینن که این Brinkmentionedبراشون یه ارزش میشه یه پز میشه و در اون حلقه ها احساس میکنند نقطه قوتشونه و بقیه جالبه که حتی به این بها میدن این اراده اش یه جوریه این بخواد میتونه آره اون روزای آخر این اصلا فقط دلش نمیخواد و الا بخواد میتونه خیلی قویه این میتونه اینکارو بکنه Brink mentioned یه اصطلاحیه که تو جنگ سرد و به خصوص اون داستان کندی وهورشلف که نزدیک بود اون بحران موشک های کوبا به جنگ منتهی بشه و دیدیم تو اون لحظه آخر the fusion شد خنثی شد تونست درواقع خنثی کنی اینام همینو میگن، میگن اون لحظه آخر سر اون پرتگاه نزدیک بود بیوفتم پایین ولی حلش کردم پس حواست باشه این شکوه خیالی رو باید یه جوری از ذهنت به عنوان یک ارزش بزدایی این شکوه خیالیه Brink mentioned اتفاقا عظمتی نیست پز بدی بیشتر باید فکر کنی این کمکی نیست چون بعدا باعث میشه فکر کنی خیلی اون خوش بینی محتاطانه دامن بزنه که من آدمیم که بخوام اون لحظه اخر میتونم همه چیو حل کنم از این بدترشم تو 24ساعت تموم کردم خب این باعث میشه کم کم به اون پناه برد خب یه مبحث دیگه ام هست که خب اون سوال کمالگرایی رو باید چیکارش کنیم باید بتونیم اون کمالگرایی رو حلش کنیم اون Front in procrastination دیدم با کمالگرایی یه چیز دیگه ام قاطیه تفکر همه یا هیچ یعنی چی با اونی که یه لحظه موعود باید پیدا بشه میدونی اون لحظه موعودم یکی از اون جاهای خیلی مهمه که خدمتتون گفتم دیدن اینا با تفکر همه یا هیچه ارتباط داره تفکر همه یا هیچ اینه که یا یه لحظه ای خیلی خوبه همه چیش ساده همه چیش درسته و این لحظه میتونم کار رو Perfect ایده آل ارائه بدم یا اینکه بقیه موارد یه گندی توشه یه ایرادی توشه این یکی روحیه ام بده اون یکی حموم نرفتم اون یکی این کاغذه همرام نیست لب تاپ پیش خودم نیست، گوشیم شارژش نیمه اس و درواقع باید یه جوری وایسم تا همه چی درست بشه و مثال هایی که میزنند میگن شما خیلی از موارد مثلا آیا وقتی میخوای بازی کنی، آیا وقتی میخوای مکالمه کنی، میگی باید گوشیم100درصد شارژ داشته باشه تا زنگ بزنم نه شما با 10درصد شارژ، 5درصد شارژ هم برمیداری پس چه جوره که پای اون کار پیش میاد دوست داری همه امور وجود داشته باشه معما داره کم کم آشکار تر میشه باید یه جوری اینو بشکنید که یه کار نیم بند یه کاری که بنظر خودت اصلا کامل نیست باز از هیچی بهتره و درواقع باید بتونی اون رو دنبال کنی من اینجا یذره از بحث اصلی دوربشم به یک اصطلاحی اشاره کنم که بعدا تو مباحث دیگه بهش خواهم پرداخت بنظر میاد این ناتوانی ذهن ما در اندازه گیری کردن و درست کردن درجات تو خیلی از امور جریان داره یعنی یک استعداد مهمه من جمله کتابی رو میخوام معرفی کنم بحث درواقع تفکر خاکستری درمقابل تفکر همگانی و درواقع چرا انسان ها نمیتونند اون وسط بسنده کنند که خب ببین آره همین که الان یه ربع وقت داری همین یه ربعم دو پاراگراف کار کنی خودش خوبه دیگه چه اشکال داره، نه باید قشنگ همه چی آروم باشه خونه آماده باشه تا اینکه این کارو شروع کردم تمومش بکنم نه اینی که یذره کار کنم فایده اش چیه که قطع بشه و قراره برم بیرون چرا کارهای نیم بند و نصفه نیمه رو ما قبول نداریم این به یه پدیده دیگه ام تو زندگی مربوط میشه این یکی خیلی کتابی نیست یه ذره اش ابداع خودمه اسمشو گذاشتم کمی سازی the quantificationof evil چرا برای ما سخته که شرارت امور بد رو بتونیم کمی سازی کنیم یعنی اینا بده ولی اون یکی کمتر مدنظره ممکنه همه ما میگیم بد و بدترداریم ولی در عمل مثل اینکه ذهنمون اینجوری نیست درعمل ذهن ما نمیتونه درجات رو خوب تشخیص بده من درمباحث دیگه به این اشاره خواهم کرد از کارهایconman هست و کارهای Rigmember self خویشتن به یاد آمده در مقابل خویشتن تجربه کرده است که بنظر میاد ما نمیتونیم، سختمونه که بدی هارو طبقه بندی کنیم و بهشون بپردازیم یدفعه همه چیزها تو یه قالب قرار میگیره پس بحث دور نشیم فقط میخواستم این رو خدمتتون بگم و بعد بازادامه بدیم ببینیم به کجا میتونیم برسیم، مقایسه غیر کارآمد با دیگران یه ستاره ام به این دادم میگه این افراد شروع میکنند لحظات بد خود را با دوره خمب دیگران مقایسه کردند این یه اصطلاح قشنگه DoubleMoore هم اینو درمورد جوامع به کار میبره بنظر من این نکته مهمیه لحظات بد خود را با دوره های خوب دیگران مقایسه کردن این توی همون درواقع سوگیری تایید هم وجود داره یعنی من میام سریع تموم اون زمان هایی که به بطالت گذروندم، وقت هایی که کشتم، کارهایی که ناتمام و انجام ندادم اونا یادم میمونه و در مقابل کارهای تایید شده دیگران رو میبینیم این درواقع یک خطای مشکل ساز در ذهن ماست ما میایم کارهای خودمون رو با فعالیت های دیگران حتی میگم گفته تو تمدن ها هست یعنی شاید ریشه قشنگی تو این وجود داره که وقتی فرهنگ ها میخوان خودشونو باهم مقایسه کنند میان مثلا شما اگر یک دید منفی داشته باشی تموم بدی های فرهنگس خودتو با خوبی های اونا نگاه میکنی مثلا فرض کن ما نامنظمیم بعد ببین اونا چقدر سروقتن درعوض ممکنه یکی باشه که ما تمیزیم ولی اونا مثلا اونا انقدر نظافت رو رعایت نمیکنند ولی میبینی شما میای قسمت بد خودتو با خوب دیگران مقایسه میکنی پس حواست باشه اینم یکی دیگه از نکاته اسلاید71باز یه تکنیک دیگه اینا هرکدوم یه بخش میشه باید رو نیروش کار کنی که من چجوری بیام درواقع یه مقایسه منصفانه داشته باشم قست بعدی چی میگه، میگه وقتی شما دچار حالت ADHD هستی اهمال کاری هستی این موتور به چرخ وصل نمیشه باید حواست باشه که تاکتیک های خودتو مرتب تغییر بدی و نیازی نیست عین تاکتیک های دیگران رفتار کنی ما اینو شاهدیم افراد حواسشون نیست میاد میگه بقیه چیکار میکنند منم همون کارو بکنم شما چجور درس میخونی منم همون جوری درس بخونم شما نمیدونم چجوری چیز میکنی منم همون کارو بکنم ولی حواسش نیست این نکته اسلاید71رو من بهش یک ستاره دادم معنیش اینه باید مرتب تاکتیک هاتو بر بزنی نمیتونی از روی دیگران کپی برداری کنی حالا شاید این چون این سر طیف تمرکزی این سر طیف اختلالی ولی معنیش اینه باید مرتب عوض کنی، عوض کنی تا بیینی کدوم تاکتیک بهت اثر میکنه باید تاکتیک هات متنوع تر باشه و احتمالا شبیه انچه دیگران انجام میدن نخواهد بود پس یه اشتباهی که میکنی همینه نباید تو اون مقایسه علاوه بر اینکه میای مقایسه میکنی شما چحور درس میخونید شما در روز چند ساعت درس میخونی شما مثلا چندساعت‌چندساعت استراحت میکنی شما چندوقت چندوقت کتابو عوض میکنی برنامه درسیتو میشه ببینم و متاسفانه میبینی خیلی از مواقع اون مدرس هم برای همه یه برنامه میده حالا راجب این اشاره خواهم کرد که بسیار مهمه شما حواست باشه آنچه برای دیگران اثر میکنه یه احتمال بسیار بالایی وجود داره که برای شما اثر نمیکنه پس ایم مقایسه غیر کارآمد اینجام ضرر میکنه اینو مکرر میشنویم شما چندساعت درس میخونی، شما چندبار کلاس میری، شکا ساعت چند شروع میکنی درس خوندن رو، چجوری میخونی، اول فیزیک میخونی بعد شیمی میخونی بعد ادبیات میخونی باید حواست باشه تغییر و تنوع تاکتیک ها و تفاوت کمی با دیگران شما با بقیه احتمالا تفاوت خواهی داشت یه جایی مقایسه خودت با دیگران به ضررت تموم میشه خیال میکنی میخوای ازشون ایده بگیری ولی به ضررت تموم میشه خب تا اینجای کار دارم به اطراف مطلب میپردازم از وکیل مدافع گرفتم تا قلدرمحله که فکرای مزاحم برات ایجاد میکنه تا مقوله پخش کردن فعالیت ها، تاکتیک های منحصر به فرد خودت و… ولی بذار یذره به هدف نزذیک تر بشیم یه عده گفتن هنوز ما نفهمیدیم چجوری میشه ۵۴*ایجاد کرد برای آدمی که به قول گوته فقط داره فکر میکنه و به اون موتور وصل نمیشه ما چجوری اینکارو بکنیم اینجاست مه درمانگران،مشاوران،ومتخصصان علوم شناختی به یک پدیده جالب دیگه اشاره میکنند چند لحظه به این دقت کنید لغت ۵۴*رو که شنیدید همون اهمال کاری یه لغت دیگه ام درست کردند procrustivitiاسلاید 72هست میگنProcrustiviti مثل اینکه حل معماست Procrustivitiچیه ببین تو Procrustivitiیا اهمال کاری شما وقت میگذرونی و هیچ کار مفیدی نمیکنی ولی توprocrustivitiوقت میگذرونی هدفتو دنبال نمیکنی ولی کار مفیدم انجام میدی ولی اون کار مفید اولویتت نیست اونایی که به درمان فکر کردند گفتن رمز قضیه راه حل احتمالا تو اینه چون ببین بعضیا بیدار میشن گفتیم طرف میاد میگه الان قهوه ام رو بخورم،بذار اخبار رو چک کنم،الان که وقت دارم حالا بذار یه چند دقیقه ای بگذره بذار جواب این تلفنو بدم بذار پیک بیاد بره نمیدونم بذار ساعت 11.30 بشه و آخرشم هیچ کاری نمی‌کنند ولی یه عده دیگه اینجوری عمل می‌کنند امروز پروژه دارم ولی قشنگ تموم خونه رو تمیز کردم و وقتی ازش میپرسی میگی آخه اونو چجور انجام دادی اون کار بود خونه نظافتم لازم داشت ولی الان اولویتت نیست الان اولویتت پایان نامه است چجور تونستی اونو انجام بدی میگه نمیدونم با اینه اونم سخت بود اونم کار بود ولی مثل اینکه یه مکشی داشت مثلا تونستم تموم ظرف هارو شستم یا مثلا تموم لباسارو اتو کردم میگه آخه تو قرار بود رو پایان نامه ات کار کنی میدونم اتو کردنم مهمه میدونم نظافتم مهمه ولی اولویت اولت نبود پس تو Procrutiviti اتفاقی که میوفته اینه طرف کار میکنه ولی رو اولویت اولش کار نمیکنه برخلاف procrastination عملا رو هیچی کار نمیکنه ول میچرخه بعد یه عده گفتن چرا این اهمیت داره اهمیتش اینه میگه چجور موتور وصل شد به چرخ ولی اون مسیری که میخواستی نرفت همچین کار سختی ام بود بعضیا مثلا کل خونه رو رنگ کردی نمیدونم کل وسایل رو ریختیم بیرون همه رو شست و شو کردیم تمیز کردیم گفتن پس این یه ایرادی هست چرا Procrutiviti اولویت2.3.4 میتونه انجام بده 1 نمیتونه انجام بده چجوره میتونیم مثلا بعضیا اینو دارن اونا یه پله وضعشون بهتره چجور تونستی این کارو بکنی گفتن بیایم بریم ببینیم اون کارهایی که تو Procrustivitiهست چه ویژگی هایی داره اون اولویت دوم سوم ها که شما انجام میدی برای اینکه از اولویت یک دربری راه حل معما در این قضیه است اولویت دو سه چهاری که شما میتونی انجام بدی چه ویژگی داره که شما اولویت یکت هم صاحب اون ویژگی میشد میتونستی انجامش بدی اومدن دیدن چندتا ویژگی هست در اسلاید شماره 73 این رو می‌بینید کارهایی که اولویت دوم سوم چهارم هستند و شما جای اولویت اول انجام میدی چی داره که شما تونستی راحت تر انجامش بدی دیدن معمولا دستی تر و فیزیکی ترند مثلا شما باید روی ترجمه ات کار بکنی روی پایان نامه کار کنی ولی اومدی پیرهن هارو اتو کردی خب اتو کردن بیشتر یدیه دیگه تا پایان نامه کار کردن نمیدونم نوشتن یک انشا نوشتن یک پروپوزال بع خصوص اینارو مثال میزنم برای دانشجو هاست دیگه کشیدن نقشه اون قرارداد کشیدن اون اونقدر یدی نیست که شستن تمام ظرفا هست و من اسلاید قبل هم درواقع انتخاب کردم این سینک دستشویی رو انتخاب کردند یا وایساده اونجا داره ظرف میشوره و خودشم یه احساسی داره که من ظرفارو میشورم پس یه ویژگیش اینه که یدی تره دو.تخمین زمان واجب تره توش یعنی شما وقتی اون سینک دستشویی رو میبینی راحت میتونی تخمین بزنی چقدر طول میکشه تا بشورم مثلا اتو کردن این پیرهن ها چقدر طول میکشه نمیدونم رنگ کردن این دیوار چقدر طول میکشه معمولا تخمین اونجا درست تره تا اینکه نوشتن اون پروپوزال چقدره پس یعنی از نظر زمانی ملموسه سه‌.مسیر و اعمال شناخته ترند شما میدونی که اول پیرهن هارو یواش اتو میکنی بعد آستین هاشو اتو میکنی بعد جای بعدی یعنی مسیر برات خیلی شسته رفته است ظرف شستن برات خیلی راحت تره بین تلاش و نتیجه ارتباط مستقیم تره این بند چهارم مهمه وقتی شما نصف ساعت رو گذروندی نصف ظرفارو شستی هر یه لیوانی که میشوری یدونه کم میشه از توی سینک میره توی کابینت هر یه پیرهنی که اتو میکنی یدونه کم میشه میره تو کمد هر یه دونه پیرهن که میشوری یدونه کم میشه یدونه شسته میشه میره اونور به عبارت دیگر هرچه تلاش میکنی نتیجه اش رو فورا میبینی پس اینم یه ویژگی دیگه و پایان مشخص و خوشایند داره وقتی سینک تمیز میکنی آخرین ظرف رو شستی وقتی نگاه میکنی لذت میبری وقتی دیگه کمد خالی شد دیگه لذت میبری پس اگر اولویت یک رو بتونیم ببین معما اینه تو کتاب های ADHD خیلی روس این تاکید می‌کنند بتونی مدل Procrutiviti ترجمه ای هم براش پیدا نکردم مدل Procrutiviti اولویت یک رو بتونی دربیاری احتمالا موتور به چرخ وصل بشه و راه حل و معما در اونجاست خب پس درس هایی از Procrutiviti دوتا ستاره بهش دادم تو اسلاید 74 میگه بیا اولویت یک رو که همیشه شما پشت گوش میندازی میری اولویت سه رو انجام میدی ماهیتا شبیه اون اولویت سه بکن تا به اون موتور وصل بشه تبدیل انتذاعی به جامد و منجمد حالا این دیگه خلاقیتتو میخواد مثلا پایان نامه نوشتن پروپوزال نوشتن رو من میتونم مثل اون ظرفاش بکنم میتونی مقالات رو دونه دونه پرینت بگیری بذاری روی نیز مثل همون ظرف هایی که قراره بشوری و هر یدونه ای که مطلب توشو استخراج میکنی وارد فایل میکنی پاره کنی یا تیک بزنی بذاری کنار یعنی ببین تمام هنر اینه من بخوام نوشتن پروپوزال رو شبیه اتو کردن لباسا بکنم پس یکی اینکه باید مجسمش کنم مثلا شما بگی که من باید این ده صفحه رو پر بکنم این ده تا کادر رو پر بکنم عین همون ظرفا میذاری کنار که وقتی یدونه یدونه پر میشه همون احساس رو داری تا سه تاشو رفتم چهارتاشو رفتم تا حالا پنج تاشو رفتم این میتونه باعث بشه اولویت یک بتونه اولویت سه بشه به اون چرخ دنده وصل بشه و موتور راه بیوفته پس یکی از کارات اینه پس بنظرم باید بشینی رو این قضیه فکر کنی قیچی کنم کاغذ بچسبونم نمیدونم عر پاراگرافی رو که قراره ترجمه کنم در بیارم اینارو خرد خرد بشینم یه جا فکر کن داری ظرف میشوری شروع با حداقل امکان عملی ممکن حداقل امکان عملی ممکن به این سه تا ستاره دادم تو اسلاید75 The smallest actionable step کوچکترین قدم قابل عمل برای درگیر سازی یه چیز رو متوجه شدم یه اسلاید بریم جلو بعد دوباره برمیگردیم اسلاید74 پس الان برم اسلاید75 این چیه که من سه تا ستاره بهش دادم اونایی که میگن مسئله ADHD مسئله اهمال سازی اینکه که بزرگترین موضل همونیه که گوته میگه میگه باید بتونی قدم قابل اول برای مقابله سازی رو پیدا کنی یعنی یه چیزی باشه که فکر نیست عمله ولی کوچکترین قدم که قابل عمله یه خطایی که افراد دارن میگن اینه که اون انبوه مطالب کوچکترین قدم چه فایده ای داره ولی مثل اینکه اون موتور خیلی بهش ربط داره درواقع اون کلاچ به اون دنده وصل شد و راه افتاد دیگه گیر میکنه هعی یا اثر معجزه آساشو پس شما باید پیدا کنی یه چیزی رو که عملت فکر نیست ولی حداقل و خیلی راحته در نگاه اول ممکنه شما بگی بی ارزشه مثلا من میخوام پایان نامه رو شروع کنم اول این عمل چیه همش تو ذهنم دارم میچرخونم تو ذهنم باید اینو بنویسم باید اونو بنویسم باید برم اینکارو بکنم باید برم فلان مطلب رو جمع بکنم و یه چیزی باشه که مثل اون ظرف شستنه یدونه کارد یدونه چنگال رو شستم گذاشتم تو سینک اون میشه کوچکترین قدم قابل عمل برای درگیر سازی این اصطلاح خیلی مهمیه مثال اون ایمیلی رو که توش دستورالعمل تالیف پروپوزال هست رو پرینت بگیرم برو بابا اینکه کار نیست یعنی این شد کار من باید200 صفحه پایان نامه بنویسم بعد شما میگی اون چهارچوب رو برو پرینت بگیر خب کاغذ بذارم جلوم که چی ولی شما متوجه خواهی شد که عه عجیبه همین که کوچکترین فکر به عمل تبدیل شد بقیه موتور به احتمال زیاد میاد حتی جالبه براتون اینو بگم خیلیا دچار یه فکر اتوماتیک میشن وقتی اونو انجام میدن و کلاچ به چرخ دنده وصل شد یه فکر اتوماتیک مزاحم میاد عه اینکه خیلی ساده بود من چرا از این غول ساخته بودم من چقدر فس فس میکردم آخه این کاری داشت من همش میترسیدم ترسیده بودم همش خودم به خودم تلقین کرده بودم این خیلی سخته بیا شروع کردم چقدر قشنگ رفت جلو جالبه خیلیا دیدن اون از افکار مزاحمیه که خراب میکنه طرف در همونجا روحیه اش خراب میشه خودشو سرزنش میکنه احساس شرم میکنه میگه من چقدر چیز بودم بیست روز تمام هعی امروز و فردا میکردم بابا همین کار ساده شد آنقدر راحت بود عجب آدمی بودم چه تنبل بودم عجب نادانی بودم اونو حواست باشه اون از اون فکر مزاحم ها از اون آلرژی ها از اون شعبده های ذهنه که در اون لحظه میاد سراغت چون خودت تعجب خواهی کرد که بعد از کوچکترین قدم قابل عمل درگیرسازی عجیبه مثل اینکه جریان وصل میشه اون اتوماتیک شروع میشه همونجور که شما وقتی یه تخمه میخوری شروع می‌کنید بقیه تخمه هارو خوردن پس کاری که باید بکنی اسلاید قبل برگردیم انتذاعی رو مجسم میکنیم و بعد اولیش رو شروع میکنیم مثلا من گفتم بیست تا مقاله رو پرینت گرفتم گذاشتم رو میز اولی رو قراره که یه پاراگرافش رو استخراج کنم بنویسم این دیگه طرف میگه که خب آخه اینکه خیلی ام سخت نیست اینو من انجام میدم بعد این میشه اون کوچکترین عمله هنوز صبر کنید یه تکنیک اینجا هست توی اسلاید این میومد حواستون پرت میشد مسئله عوق توی Nitratureعلمیه می‌نويسن میگن مقوله عوق UGH می‌نويسن در اون لحظه که شما بخوای کوچکترین قدمی برای درگیر سازی قابل عمل انجام بدی یک هیجان منفی عوق گونه هست خیلی سخته به چهره ام نگاه کنید خیلی سخته معمولا چندش خشم و اه وای باز این اونو باید بتونی کنترلش کنی علاوه بر اون باید یه فکری ام برای اون بکنی عوق رو باید بتونی کنترل کنی چون اون لحظه احساس خوشایند نیست وووییی حالا اینکه دم هست میتونید بنویسید جمع کنی مثلا یک پروژه پژوهشی قشنگ میتونه این باشه که وقتی میخوای کوچکترین قدم قابل عمل رو فعالش کنی کلید بزنی اون هیجان آزاردهنده ای که میاد سراغت چیه وووییی عوق احساس ولی معمولا میگن عوق یا چندشه از این کار من بدم میاد متنفرم به همه چی فحش میدم یکی از گرفتاریا اونه و میگم تنظیم هیجان اینجا بدرد میخوره به این برخواهیم گشت ترسیم اجزا و مراحل خب شما گفتیم در Procrutiviti قشنگ میدونی چیه دیگه اینارو میشورن میذارن روی میز روی حوله اینارو پهن کردم بعد خشک شد میذارم توی قفسه یعنی یک کار رو به اجزاش در ذهنتون هست یعنی وقتی شما میخوای پیرهن اتو کنی میدونی اینا از توی این سبد درمیاد یکی یکی بسته میشه میره توی این کمد اینجوری میره بالا این کمد که پر شد بعد توی این میره بعد توی این میره دیدن برای همینه که اولویت دوم سوم مکش ایجاد میکنه که برای اینکه تو اجزاش رو خرد کنی پس اگر من میخوام پایان نامه بنویسم علاوه بر اینکه باید انتزاعی رو به جامد مجسم کنم باید اجزاش رو بنویسم مثلا ده تیکه اش کنم جمع کردن Reference انتخاب Reference خلاصه کردن ده Reference نوشتن دو صفحه نوشتن هشت صفحه جمع بندی قسمت چیز همینجوری میره جلو ده قسمت میشه و هرقسمت خرد میشه به اجزای خودش و وقتی حداقل رو گذاشتی بقیش خودش مکش ایجاد میشه و شماره4 تخمین زمانی یعنی هرکدوم از اون اجرا چقدر زمان خواهد برد پس جمع کردن ده مقاله دوروز منگنه کردن مقالات بهم یکساعت ولی این یه کاره ها مثل اون منگنه کردن چیه دیگه فراموش نکن جامد و مجسمه و یک حداقلی درش وجود داره خب رسیدیم اسلاید 76 صدای درونی ووی عوق صدای سرزنش گر یا چندش گونه در سر هنگامی که میخوای اون حداقل یک عمل رو انجام بدی مجموعه ای از فکرای اتوماتیک که که با بار هیجان و یک تنش بالای هیجان داره بنظر این مانع که نمیذاره شما نگاه کنی ببین من اصلا صحبت این پایان نامه میشه تن و بدنم میلرزه کهیر میزنم من صحبت شروع پروژه میشه من پشت گوش افتاده اصلا میخوام چیز کنم مامانمم میگه بشین شروع کن میخوام شروع کنم یه جوری میشم مامان صحبت نکن حالم بهم میخوره اینو باید چیکار کنم حالا گفتیم مجسمش کن قدم اولشو درست کن ولی باید بتونی این عوق رو هم یه جوری مدیریتش کنی مدیریت و مهار عوق براتون دوستاره گذاشتم اسلاید 77 میگم یکی از چیزهایی که همزمان به داد عوق میرسه نه به داد شما یعنی باعث میشه اون عوق زورش بیشتر یشه اینه چندتا فکر داری باید این فکرارو بزنی تا اون عوق زورش کم بشه حس و حال انجامش نیست میگی ولش کن الان حوصله اش رو ندارم ببین الان صحبت نکن اینو جلو من صحبت نکن الان اوقاتم تلخ میشه الان میخوایم خوش باشیم باید خلقم خوب باشد تا کار کنم آخه کسی مثل من از اینکار بدش نمیاد تو نمیدونی من چقدر از نوشتن بدم میاد نمیدونی چقدر از پروپوزال نوشتن بدم میاد تو نمیدونی من چقدر از ترجمه بدم میاد حتمآ یه ایرادی دارم نمیدونم یعنی اون عوقه علاوه ب اینکه یه هسته بدخیم هیجانیه توسط یه سری فکرها تقویت میشه یکی از اون فکرها اینه که خب آدم یه کاری رو انجام میده باید با روی خوش انجام بده این چیه من نمیتونم آخه خودمو اذیت کنم که من جرا باید ت این شرایط باشم من چرا اینجوری ام آخه من چرا انقدر بدبختم پس یکی از این فکرهارو باید لغوش کنی نخیر اتفاقا شروع یه کار میتونه در بدترین چی هیجانی شما باشه در چندش آور ترین قضیه شما باشه در ناراحت کننده ترین حالت شما و اکثر مردمم مثل شما هستند از اونا بدشون میاد فکر نکن شما تکی و هیچ نیازی ام نیست برای شروع کار اون گفت Front in procrastination بذار عوق بره من شروع کنم بذار من خودمو با این کنار بیام بذار خودم باهاش من یه جوری خیالمو راحت کنم بذار یه جور برای خودم هضمش کنم بعد شروع کنم نه اتفاقا در اوج قضیه میخواد شروع کنه غذا نیست که بذار تهوع و استفراغم خوب شه بعد غذارو بخورم آخه الان بخورم بالا میارم آره میخوایم بالا بیاری اشکال نداره حتما ایراد از منه ایراد از تو نیست همه اینجوری‌ان حتی بعضیا اینو میگن درمان گرا میگن برو تو زامبی مد اسلاید 78 زامبی مد یعنی چی یعنی ببین مثل زامبی عوق میزنم کثیفه تهوع آوره ولی کاری به هیجانه نداره اون قدم اول رو انجام دادم با خشم با حرصه با عصبانیته با نفرته حتی چهرمم اینجوریه مثل زامبی ها ولی اشکال نداره یعنی یه جور هیجان رو از عملت جدا کن معمولا شما دیدی که مثلا یکی حرصی میگه نمیخوایم کار کنیم ول کن چرا صورتتو اونجوری میکنی چرا دهنتو اونجوری میکنی نمیخواد کار کنی نمیخواد بده خودم انجام میدم و این یکی میگن نه اتفاقا با عوق قیافه زامبی گونه اینا انجام بده میگه برو تو زامبی مد فکر کن اصلا زامبی هستی آره همینه اینکار چندشه فکر کن داری یه کار چندش آور میکنی مثلا داری یه جای خیلی نجسی رو تمیز میکنی و اینا اصلا اینجوری شده عیب نداره ولی بذار اون درگیر سازی اولیه اتفاق بیوفته میگن وقتی شما با زامبی مد جدا کردن هیجان و حتی اون تکنیک های the fusion رو میگی ببین شعبده ذهن اومد قلدره اومد اون حساسیت اومد مثل گگ اومد شما فرض کن وقتی میری دندون پزشکی احساس کردی وقتی اون یارو اون وسیله رو میذاره تو دهانت شما عوق میزنی اونجا نمیگی من مریضم میگی ریفلکسم اینجوریه نه ببین آن شما اشکال نداره کارتو انجام بده اینم همین داستانه من ریفلکسم اینه آلرژی دارم من عوقی ام ولی با اون عوقه اون مینیمم رو انجام بدی کوچکترین قدم قابل عمل رو انجام بدی و مهمم نیست تو بدترین شرایط تلاشتو شروع کن اتفاقا امروز خیلی حالم بده عیب نداره با همین شروع کن آخه نه میخوام بچسبه بهم نه همین الان شروع کن میخواد تو بدترین شرایط شروع کنه پس این چندتا کار رو شما بکنی میتونی شروع با حداقل امکان عملی ممکن اجزاش رو رسم کرده باشی و بگی ببین میخوام45 دقیقه میدونم انگار اصلا دارم بالا میارم ولی این 45 دقیقه باید اولین عمل رو انجام بدم یعنی یه پاراگراف رو باید بنویسم آخه کیفیتش بده خیلی بد درمیاد اشکال نداره تفکر همیاریش رو خراب کن عیب نداره هر گندی هست بذار باشه فقط بذار بیاد بیرون و اون رو که رد میکنی سریع اون فکر میاد که ای بابا اینکه چقدر راحت بود آخيش من داشتم برای خودم اینهمه دردسر درست میکردم اینقدر راحت بود شروع کار اونم سریع به عنوان یک شعبده ذهن یه فکر اتوماتیک دیگه مهارش کن این میتونه قدم بعدی شما باشه خب برای اینکه عوق رو بتونی چیز کنی باید اصل peremak میتونی استفاده کنی اصل peremak چیه این رفتار تو ذهنتون باشه دیگه peremakاین از peremak thivethen میاد روان شناس معروف آمریکایی که به قانون مادربزرگ هام معروفه که میگفتن اگه سوپت رو بخوری اجازه داری نون خامه ای ام بخوری برای اینکه اون عوق رو بتونی طی کنی گفتیم میری زامبی مد میشه اونو شعبده ذهن میدونی آلرژی میدونی هرچی هست باز یه راه دیگه ام وجود داره که اون عوق رو رد کنی این عوق که تموم شد 45 دقیقه نشستم با اون قیافه زامبی آلود مطلب رو نوشتم بعدش یه کار لذت بخش میکنم بعدش میرم غذای خوب میخورم بعدش میرم میگردم بعدش امروز دیگه کار تحویل نمیدم بهش میگی فقط 45 دقیقه کار کردی میگه نه دیگه بسه دیگه باید اون استراحت رو داشته باشم و بعدش برم جلو پس می‌تونی از اصل peremakهم کمک های علاوه بر عوق کمک بگیرید ببین امیدوارم اینجای کار بدردتون خورده باشه یعنی اگر نگاه کنی اسلاید 77و داستان 74 کلیدی ترین اسلاید هاست یعنی راز رها شدن از اون باتلاق گونه ADHD که گفتم اون رو بیماری ندونیم اون رو یک طیف بدونیم اینکه بتونیم اینکار هارو بکنیم چون خیلی از ADHD ها اینو میگن میگن عجیبه خیلی ازکارهای دیگه رو میتونه بکنه وقتی به اون کاری برسه که اولویتمونه و گیرمون انداخته و داره اعصابمون خورد میکنه و شرم نداره اونو انجام میدیم راهش اینه اونارو کمک نمیکنه باید بتونی به عوقت غلبه کنی باید بتونی مجسمش کنی و اینا خب نزدیک یک ساعت و بیست دقیقه شد کلیپ و هنوز یک مقداریش مونده پس یک پیشنهاد دارم اینو اینجا متوقف کنیم اون چند دقیقه باقی مونده رو توی یه بخش دیگه خدمتتون ارائه میدم رو اینا فکر کنید و حتی اگر عوق احساس بدی ام دارید اینو دارم میگم برای اینکه این عوق تو ذهنتون بمونه یعنی این عوق خیلی مهمه میدونم شروع کردن بسیار ویییی عوق چندش آوره و اون تنظیم هیجانی که بتونه بر این غلبه کنه بقیه مسیرو شما تو سرازیری میوفتید و این Ingjadmid اتفاق خواهد افتاد.
Document