شماره 335: کتاب مردان بد

پادکست دکتر مکری
بهمن 1401
وقتی مردان بد رفتار می کنند: ریشه های پنهان فریبکاری، آزار و تعرض های جنسی

شماره 335: بررسی کتاب مردان بد نوشته دیوید باس بخش اول … وقتی مردان بد رفتار می کنند: ریشه های پنهان فریبکاری، آزار و تعرض های جنسی

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 335: بررسی کتاب مردان بد نوشته دیوید باس بخش اول ... وقتی مردان بد رفتار می کنند: ریشه های پنهان فریبکاری، آزار و تعرض های جنسی
Loading
/

متن پادکست

عرض سلام دارم خدمت شما بینندگان و علاقمندان عزیز با یک معرفی کتاب دیگه در خدمتتون هستم، به نظر من کتابی‌ست جنجالی کتابی‌ست بسیار تأثیر گذار، و جز کتاب هایی‌ست که میشه گفت جریان اصلی تفکر در بعضی نقاط جهان، بعضی کشورهای غربی، بعضی محافل دانشگاهی خیلی تحت تأثیر این فرد و کتاب او هست کتابی که میخوام خدمتتون معرفی کنم اسمش هست When men behave badly وقتی مردان بد رفتار میکنند، این کتاب نوشته‌ی David Buss هست و همین کتاب به اسمی مشابه این در انگلستان چاپ شده جالبه خدمتتون گفتم که بعضی کتاب ها این گونه هستند که در امریکا با یه اسم چاپ میشن در انگلستان با یه اسم دیگه چاپ میشن ولی محتوا دقیقا یکی‌ست تحت عنوان مردان بد Bad men در انگلستان چاپ شده سال چاپ اون 2021 هست و عنوانی که بعد از عنوان اصلی میاد اینه ریشه های پنهان فریبکاری، آزار و تعرض های جنسی، این کتاب رو David Buss نوشته David Buss فکر میکنم برای خیلی از شماها چهره ای آشنا باشه متولد 1953 هست یعنی الان 70 سالشه استاد روانشناسی دانشگاه تگزاس در آستن هست David Buss حدود 20 ساله که به صورت حرفه‌ای و تمام وقت روی مقوله همسریابی ارتباط جفت‌ها با یک دیگر مقوله های زناشویی و جنسی مطالعه میکنه به خصوص اونها رو از دیدگاه روانشناسی تکاملی مورد نقد قرار داده، Buss یک سخنور خیلی خوبی هست سخنرانی هاش رو ببینید خیلی خوب صحبت میکنه معلومات بسیار زیادی در این حوزه داره یعنی وقتی شما در واقع سخنرانی هاش رو میبینی به نظر میاد اگر شما دنبال کسی هستید که در مورد مسائلی مثل خشونت خانگی مقوله ارتباط زوج ها مسائل جنسی مسئله در واقع جذابیت جنسی مسئله‌ای که چی میشه زوج ها با هم استحکام پیدا میکنن چی میشه به هم بدبین میشن چی میشه روابط فرو میپاشه یکی از در واقع به اصطلاح اوتوریته ها شخصیت هایی که میتونید خیلی بهش استناد کنید David Buss هست. سال هاست داره رو این قضیه پژوهش میکنه پژوهش های جالبی داره ولی یک سوگیری خیلی خاص و یک نظریه بنیادی داره که ما میخوایم اون نظریه‌ش رو تا حدی به نقد بذاریم، حالا چرا این اهمیت داره؟ من فکر میکنم با توجه به اون جلساتی که قبلا داشتیم چند مورد بررسی کردیم آیا انسان ها روسویی هستن؟ آیا انسان ها hobbesی هستن؟ اصولا ذات انسان شرور، سختگیر، پرخاشگره یا اینی که یک ذات مهربان دوست داشتنی، مشارکت کننده داره؟ آیا خانم ها با آقایون ذاتشون فرق میکنه؟ اینا همه سوال های جدی هست که مطرحه، و فکر نمی کنم کسی شک داشته باشه که این مقوله ها تبعات خیلی مهم اجتماعی داره، یعنی اگر شما میخواید یک روشنفکر اجتماعی باشید یک فردی باشید که در مسائل اجتماعی اعلام نظر میکنید خیلی مهمه که دیدگاه های شبیه دیدگاه buss رو شنیده باشید و در مقابل اون یک جایگاه و یک موضعی داشته باشید، بپذیریدش یا ردش کنید، واقعا میتونم بگم بخش زیادی از مسئله نزاع زوج‌ها مسئله رقابت زن و مرد داستان مرد سالاری در مقابل فمینیسم اینا، نمیتونه نسبت به یافته ها و ادعاهای David Buss بی‌طرف باشه و شما خیلی میبینید تو محافل فمینیستی محافل نقطه مقابل فمینیستی، محافل سنتی و محافظه کار مرتب به اون استناد میکنند حالا به صورت خوب یا در ردش، پس امیدوارم با دیدگاه های او تو این زمانی که در خدمتتون هستم تا حدی آشنا بشیم از این طریق اومدیم این کتاب مردان بدش رو به نقد بذاریم که شاید فشرده ای از کارهای او در بیست سال گذشته باشه باز کارهای متعددی داره که چند تاش خیلی مورد توجه قرار گرفته من در اسلاید شماره‌ی سه اینها رو دارم The evolution of desire تکامل هوس، تکامل میل و اصولا این بحث رو میکنه که چرا مثلا میل مردان به شیوه‌ی خاصی هست، به مسائل خاصی تو روابط زناشویی تو روابط جنسی علاقه دارن و خانم ها در نقطه مقابل اون به چیزهای دیگه، در واقع این یکی از قسمت هایی که میبینیم زیر عنوان این کتاب هست Strategies of human mating استراتژی های جفت‌یابی و جفت‌گیری انسان ها، که انسان ها چگونه هست آیا مثلا برای اینکه جفت مقابل رو راضی کنن تطمیع کنن یه جوری او رو تشویق کنن که به طرف علاقمند بشه استراتژی های متفاوتی به کار میبرن گاهی اوقات به فریب متوسل میشن گاهی اوقات به رشوه دادن متوسل میشن گاهی اوقات به زور متوسل میشن The Dangerous Passion کتاب دیگر اوست که به نظر میاد خیلی از روانپزشک‌ها از اون تاثیر گرفتن و در واقع اون حسادت های جنسی رو مطرح میکنه که چی میشه تو روابط زناشویی یا روابط در واقع شریک های جنسی با همدیگه یکی به اون یکی بدبین میشه و حسادت میکنه یا احساس میکنه که میخواد کنترلش کنه و زیر ساخت روانشناختی او از نگاه روانشناسی تکاملی چیست و باز یه کتاب جنجالی دیگه داره چرا خانوم ها وارد رابطه جنسی میشن Why Women Have Sex در واقع Women Have Sex داستانش اینه که انگیزه‌شون چیه انگیزه‌هاشون با مردان متفاوته، و انگیزه‌های مختلفی رو از مطالعات فراگیر خودش یاد میکنه اما شاید مهمترین اثر او که دیگه به صورت کتاب درسی در اومده این کتاب Evolutionary Psychology هست روانشناسی تکاملی که الان به چاپ ششمش رسیده این آخرین چاپش مال 2019 هست و در واقع یک درسنامه کاملی هست از روانشناسی تکاملی دیدگاهی که David Buss خیلی از اون طرفداری میکنه. خب این کتاب گفتم فشرده ای از دیدگاه های اوست از پیش یه هشداری بهتون بدم خوندنش خیلی روونه خیلی شیرینه راحت میتونید فصل‌هاش رو بخونید منتهی یک مقدار انسجامش کمه یعنی این حس رو خواهید داشت که از هر مطلبی یه قسمتی رو ارائه داده ولی برای آشنا شدن با مسئله‌ای که من خیلی روش تاکید دارم، جریان شناسی، شما سعی کنید جریان های روشنفکری علمی ضد علمی رایج در جهان رو بشناسید اگر میخواید واقعا یک اندیشمند بشید میخواید یک متفکر بشید باید بدونید تو دنیا چه خبره و در واقع جریان شناسی یعنی این که تو هر حوزه‌ای مثلا فرض کن همین سؤالاتی که خیلی به نظر میاد پیش پا افتاده باشه خشونت خانگی خشونت بین زن و شوهر خشونت بین زن و مرد از کجا میاد غریضیه اجتماعیه ویژگی های جامعه مرد سالاره یا اینی که نه ژنتیک و تستسترون و عدم کنترل تکانه به خاطر داشتن یک کروموزوم y هست کروموزوم های ایگرگ هست کدوم یک از این هاست؟ آیا میشه مردان رو به نوعی دیگه بار آورد خانوم ها رو به نوعی دیگه بار آورد آیا امکانش هست یه جامعه‌ای رو تصور کنیم که خانوم ها خیلی رقابتی خیلی پرخاشگر اهل جنگ و این چیزها باشن و در مقابل مردها خیلی علاقمند به امور خانه و خانه داری و نمیدونم بچه داری و اینا بشن دوست داشته باشن تو خونه بشینن و سرکار نرن و خیلی براشون ایده‌ئال نباشه که تو رقابت های فشرده‌ی سازمانی ترقی بکنن، یعنی اون کلیشه ها و اون طرحواره هایی که ما از دو جنس داریم از کجا اومده و چه اثراتی داره، اینا خیلی روی به نظر میاد تفکر اجتماعی تأثیرگذاره، و اگر شما میخواید یه جریان خیلی غلیظ و پررنگ رو بشناسید David Buss یعنی هر جا میری شما میبینید این سخنرانی داره و اصلا اینقدر به این مسئله‌ش استناد شده مثلا وقتی صحبت مقوله تجاوز میاد تعرض جنسی میاد مزاحمت های جنسی میاد سریع به David Buss استناد میکنه حتی یه عده میگن که این اصلا یک سوگیری سیاسی نمیشه بدون اینی که شما بگی نظرت راجع به کارهای او چیست، خب این کتاب رو یه مقدار براش تبلیغ کردم یه چند دقیقه‌ای وقتتون رو گرفتم خب بابا هشت دقیقه هشت دقیقه‌ و خورده‌ای گذشت از مقدمه‌مون ولی بیاید وارد بحث کتاب بشیم ببینیم چه چیزهایی رو تو کتاب مطرح میکنه بازم میگم اگه یه مقدار دیدید انسجامش کمه برای اینه که این همینجور از جاهای مختلف مطلب ارائه داده ولی به نظر میاد همه‌ش براتون خوب باشه و واقعا برای کسی که میخواد متبحر بشه تو این حوزه اهمیت داره بیاین با این شروع کنیم این یکی از مطالعات مشهوریست که خیلی بهش استناد میشه و شاید شروع کننده‌ی جریان فکری David Buss هست مطالعه‌ای که در دانشگاه فلوریدا صورت گرفته سال مطالعه 1989 چاپ شده ولی دو موج مطالعه یکی 1978 بوده یکی 1982 بوده این از اون مطالعات مشهوره یعنی مثلا هرکی میرسه میگه نظرت راجع به این یافته های Elaine Hatfield چیه این Elaine Hatfield نویسنده‌ی دوم یک صاحب نظر در مقوله عشق و روابط زناشویی و ارتباط‌های بین زن و مرده، Gender Differences in Receptivity to Sexual Offers حالا میگم چرا مهمه ببین این خیلی پژوهش ساده‌ای بوده این گفتم یه بار تو 1978 یه بار تو 1982 انجام دادن و تکرار 82ش همون نتایج مشابه رو پیدا کرده داستانش رو خیلی خلاصه وار و ساده شده خدمتتون میگم بعضی از اینها ممکنه شما بگین مثلا با مقوله های فرهنگی بعضی کشور ها از جمله کشور ما در تضاده، متضاده، این ها تحت تاثیره آره همه هم منم حواسم هست من هم اینقدر کور در واقع کپی برداری نمیکنم ولی تو ذهنت باشه که این یافته ها کدوماش قابل تعمیمه و کدوماش جهان شموله، داستانش این بوده، که در محوطه دانشگاه فلوریدا campus یه سری در واقع آزمایشگر خانم بودن یه سری آزمایشگر آقا و کار اینا این بوده که همینجور صاف برن جلو و به یکی از دانشجوها یه سلام علیکی کنن یه ذره یک حرف استانداردی رو بزنن و بعد مثلا بگن ببین من از تو خوشم اومده میخوای با هم یه قرار ملاقات بذاریم؟ بریم بیرون مثلا یه قهوه بخوریم یعنی پیشنهاد دیت بدیم، وقتی این کار رو کردن شما در همین اسلاید شماره 6 میبینید که در هر دو مطالعه تقریبا هم وقتی خانومه سؤال کرده هم وقتی آقائه از جنس مخالف سؤال کرده حدود 50 درصد گفتن خب باشه چرا که نه اشکال نداره کجا بریم چیکار کنیم، تو یه عده دیگه سوال رو اینجوری مطرح کردن که من از شما خوشم اومده خیلی مثلا دوست دارم با شما بیشتر آشنا بشم از همین کلیشه هایی چیزش رو دیدین منتهی این نبوده که بریم با هم بیرون یه قهوه بخوریم بیاین اپارتمان من، اون موقع یه دفعه شما ببین اون 50-50 که با هم برابر بوده عوض شده خانوم ها وقتی یه آقا ازشون سؤال کرده 6 درصد و در مطالعه‌‌ی دوم گفتن 0 درصد گفتن باشه ولی اون طرف جالبه حتی آقایون از اون 50 درصد بیشتر شده یعنی تو اون حالتی که گفتن بریم یه قهوه بخوریم 50 درصد بوده خانومه سؤال کرده بیا بریم اپارتمان من 69 درصد گفتن باشه باشه بریم و مرحله سوم یعنی گروه سوم سؤالشون حتی میشه گفت جنسی‌تر و در واقع خیلی بازتر بوده سؤالش این بوده بیا بریم let’s go to my bed یعنی پیشنهاد رابطه جنسی داده دیگه، بیا بریم تو اتاق‌ خواب من تخت خواب من، اونجا خانوم ها 0 درصد قبول کردن باز حالت همین که اساس این تفکر david buss رو ایجاد میکنه این بوده، آقایون حتی بازم بیشتر شده یعنی ۷۵ درصد گفتن خیلی خوبه خیلی عالیه بریم و تو مطالعه دوم هم باز شما میبینی این تکرار شده این مطالعه hatfield خیلی صدا کرد و در واقع خیلی توش نقد هست و حالا این که مسئله اخلاقش خب البته تبعا بعدا به افراد گفتن که ببین مثل همین داستان این دوربین مخفی بود واقعیت نداره ذوق زده نشو اون ۷۵ درصد و اون 0 درصد خانم‌ها هم شما هم بهت بر نخوره ما داریم پژوهش میکنیم خب الان خیلی سخته همچین کاری بکنی مثلا بری صاف به یه نفر بگی بعدا بگی جز پژوهش بود چون قبلش باید رضایت بگیریم و اینا، ولی چیز جالبی که هست در این مورد این اتفاق افتاده که حتی بعضی‌ها نقد کردن مثلا گفتن ببین اونجایی که خانوم ها 0 درصد حاضر شدن برن به آپارتمان طرف، ممکنه ترسیدن یه غریبه هست من چه میدونم اونجا چه بلایی سر من بیاره برای همین این عدد 0 درصده، این از جمله اعتراض هایی‌ست که اون Scott Barry Kaufman که قبلا راجع بهش تو مسئله هوش و استعداد صحبت کردیم این اعتراض رو وارد میکنه، یه عده گفتن خیلی خب تکرارش میکنیم این دفعه یه جور دیگه تکرارش کردن، حالا دیگع من اون اسلایدهاش رو نیوردم، داستان تکرارش این بوده که شبیه اون دیزاین کردن که از یکی از دوست ها، از افراد خواستن که الان به دوست صمیمی هم‌جنست زنگ بزن مطلب رو گرفتید یعنی مثلا یه نفر دانشجو رو پیدا کردن یکی از دوستاتو زنگ بزن الان بگو که همچین فرصتی هست، مثلا یک دو تا دختر یا دو تا آقا هستن میگن بیا چهار نفری بریم دیت و شما این فرصت رو داشته باشید، باز اعداد خیلی شبیه این در اومده یعنی حتی وقتی طرف گفته که ببین منم هستم و من دوستت هستم و اینجوری وانمود کرد یعنی دوستش در واقع داشته فریب میداده دوست خودش رو که الان یه مثلا خانمی هست که اون پیشنهاد داره که شما بری آپارتمانش منم با دوستش میخوام برم میای یا نه باز میبینی همین اعداد به صورت خیلی مشابه تکرار شده، و اون داستان وقتی یک پای این بوده که از خانمی دعوت کنند که با فرد ناشناس بره آپارتمانش با وجودی که میدونسته دوستشم هست دوستش داره در واقع تایید میکنه به قول معروف صحه میذاره بر بی خطر بودن قضیه حداکثر سه یا چهار درصد گفتن آره، این اساس سؤال david buss هست چرا این تفاوت رو داره داستان ترس نیست بیایم به مقاله دیگه‌ای که این هم از اون پر استنادهاست یعنی میگم شما اگر در مسائل روابط زیر ساخت‌های روابط دو جنس از نظر تکاملی داری بررسی میکنی این مقاله David Schmidt خیلی مهمه از دانشگاه bradley حالا چرا مهمه برای این که همون یافته‌های hatfield رو این اومده از ملت‌های مختلف کشورهای مختلف سؤال کرده رو چند نفر؟ 16288 نفر، عدد خیلی بالاست، تو چند کشور؟ حدود 50 کشور تو 6 قاره در ملت‌های مختلف در آدم‌های مختلف در واقع اون تیمی که با David Schmidt کار کردن 118 نفر بودن اسمش هست Universal sex differences in the desire for sexual variety تفاوت‌ های جهان شمول جنسی در میل برای تنوع طلبی در واقع journal of personality social pyschology مال دو هزار و سه هست بیست سال از روی این میگذره منتهی من به شما تقریبا این تعهد رو میدم این تضمین رو میدم که بعد بیست سال تکرارش خیلی شبیه این در اومده به همین دلیل اینجا باید این صحه رو بذارم حالا تا آخر این گوش بدید این فایل طولانی خواهد شد برای اینکه حدود 100 تا اسلایده و ما هنوز اسلاید هشتم هستیم تازه، اینجوری بهش نگاه کن که این مسئله جهان شموله و مقالات متعدد این رو تایید کردن یعنی از حد اینی که یه نفر یه گزارشی داده مثلا اون مقاله hatfield مثلا یک مورد بوده حالا یه چیز جالبی پیدا کرده چون با مسائل جنسی هم در ارتباط بوده و مردم کنجکاون این چیز رو بخونن خیلی فراگیر شده این نیست تکرار این خیلی شبیه این اعدادی رو نشون میده، اگر شما به این اعداد علاقمندین توصیه میکنم همین مقاله schmidt رو بگیرید و میگم 20 سال بعدش خیلی فرق نکرده سوال هایی که پرسیده بعضیاش رو مثال میزنم، تعداد شریک جنسی مورد علاقه در ماه آینده، مثلا وقتی از آقایون پرسیدن شما ستون اول رو که میبینید در واقع یک چیزی بین یک و نیم دو دو و نیم اینا بوده تو حتی قاره های مختلف قاره های مختلف رو با هم جمع کرده امریکای شمالی امریکای جنوبی اروپای غربی و غیره یعنی تفکیکش رو ما داریم خاورمیانه مثلا دو و نیم گفتن یعنی وقتی از میانگین آقایون پرسیدن که فکر یعنی دوست داری مثلا حسرتته دلته هوسته اگه مثلا دری به تخته میخورد مثلا تو میگفتن رابطه آزاده و اینا فکر میکنی تو این ماه آرزوت این بود با چند نفر ارتباط جنسی داشته باشی، میانگینش گفتن دو و نیم نفر در صورتی که همین سوال رو وقتی از خانوم ها میپرسن میبینید به غیر از یک مورد که اروپای شرقیه و اون یک ممیز یک صدم جواب دادن، هیچ کدوم به عدد یک نرسیدن یعنی درصد زیادی از خانم ها اصلا گفتن با هیچ نفر و یه درصدی هم به زحمت گفتن یه نفر، این یه بیان ساده داره، حالا به این خواهم رسید و حالا شما ممکنه این سوال رو مطرح کنید آخه چه جای مطرح کردن این چیز هاست، ولی به شما این قول رو میدم تا آخرش گوش بدید، خواهید دید که چقدر این تبعات عمیق روی اندیشه‌ی ما داره همین دوتا عدد و خیلی از این جدل هایی که راجع به روابط زناشویی مسائل حقوق زنان، مسائل آزار خانم ها توسط آقایون همین این ها مطرحه یه جوری این چالش رو باید حلش کنه در نگاه اول یه چالش نوجوان پسند کنجکاوی نوجوان پسندانه هست ببینیم مثلا هر ملتی چی جواب میدن ولی پشتش یک سؤال خیلی عمیق هست، به نظر من از اون سؤال روسو در مقابل hobbes حتی عمیق تر و تاثیرگذارتره، خب وقتی این دوتا ستون رو نگاه میکنید این تفاوت ها خیلی زیاده ببین تقریبا تو همه اینا یک تفاوت عمده وجود داره و خیلی در واقع معنی‌دار در میاد این تفاوت، خب حالا میگم اسلایدهاش رو میتونید نگاه کنید همین سؤال رو اومده پرسیده خب فکر کن سی سال آینده به جای یه ماه آینده تو سی سال آینده number of sex partners desired یعنی تو فکر میکنی مثلا الان اگه حالا میانگین سنی افراد و اینا رو هم نوشته یه طیف گسترده‌ای بوده مثلا شما الان سی سالته تا شصت سالت بشه حسرتش و آرزوش و دوست داری مثلا با چند نفر میتونستی رابطه جنسی داشته باشی؟ اون رنگ تیره ها آقایون هستند رنگ سفید خانوم ها هستند، اصلا با یه نگاه شما تفاوتش رو میبینی، باز نگاه کنید مثلا اقیانوسیه به طور متوسط مثلا گفتن نه نفر آقایون باز اروپای شرقی آقایون حدود نه نفر گفتن یعنی میبینی کم و بیش هست و جالبه در آفریقا از همه کمتر بوده گفتن دو نفر ولی خانوم ها تقریبا تو تمام قاره ها نصف آقایون بوده یعنی خیلی بسته‌ترند تمایلشون به رابطه کمتره، اینم یه هشدار بهتون بدم‌ها، اینجا لازم به یاداوری نیست ولی چون ممکنه مخاطبینی غیر از رشته‌های روانشناسی روانپزشکی این کلیپ رو ببینن اینا صحبت از میانگین هاست، شما یه نفر زود عصبانی نشه نه من اینجوری نیستم یا اصلا تو خانواده ما اینجوری نیست آره اون میانگینه دیگه یعنی اصلا شما نباید فکر کنید که این معنیش اینه که همه اینجورن معنیش اینه یه نفر مثلا میگه صد نفر یه نفر میگه صفر نفر و بعد اینا رو جمع میزنن و سهم همه رو مشخص میکنن پس می‌بینیم که این عدد خیلی بالاست سی سال آینده درصدی که آرزومند بیش از یک شریک جنسی هستند یعنی فکر میکنن که ببین مثلا اگر بیش از یه دونه باشه دیگه یعنی یه دونه‌ش میشه monogamous تمام عمر تقریبا میبینید باز آقایون خیلی رقم بالاتر رو دارند یعنی اینا اونایی هستند که صفر نگفتند یک نگفتند از اون جمع قبلی یکی پنج گفته یکی ده گفته یکی دوازده گفتد ولی اینا اونایی هستند که دیگه بالای یک گفتند، احتمال رضایت به رابطه جنسی بعد از آشنایی با فرد به مدت یک ماه، یه فردیه که فقط یه ماه میشناسیش، تقریبا همه تفاوت رو شما نگاه کنید خانم ها پایین خط میانگین مجموعه قرار دارند و آقایون بالا هستند، پس از این چه نتیجه‌ای میگیریم؟ نتیجه میگیریم که یک تفاوت جهان شمول فرهنگی بیولوژیک اجتماعی وجود داره که وقتی اینا اومدن این تفاوت ها رو به صورت یک فهرست در آوردن یه چیزی در اومد به نام پرسشنامه‌ی S.O.I Social یا Sociosexuality Orientation Inventory اون Sociosexuality رو باید بدونید نمیتونید ندونید مثل اینه که یکی بگه من آیکیو نمیدونم یا برونگرایی نمیدونم پس اگر این اسم رو تاکنون نشنیدید الان بشنوید این یکی از مهمترین سازه های رفتار جنسی عاطفی زناشویی بشره The Sociosexuality Index و سوالات رو از این چیزها استخراج کردن نمونه سوالاتی که توی این پرسشنامه هست اینگونه هست، بازم میگم بهتون بر نخوره، این میانگین‌ها رو بحث میکنه حالا یکی بگه نه تو فرهنگ ما تو باورهای ما از این چیزها نیست خب داره جهانی رو نگاه میکنه هشت میلیارد آدم رو کره زمین هست و میخواد میانگین‌ها رو نگاه کنه، در سال گذشته با چند نفر ارتباط جنسی داشتید؟ در پنج سال آینده احتمال میدهید که با چند نفر ارتباط جنسی داشته باشید؟ با چند نفر در عمر خود فقط یک بار ارتباط جنسی داشتید؟ یعنی هر کدوم از اینا یه معنی داره مثلا یه بار ارتباط داشتن چیه؟ همون حالتیه که غربی ها بهش میگن One night stand Casual sex یعنی هیچ نیتی به یک رابطه دراز مدت و اینا ندارن، چقدر فانتزی ارتباط جنسی با کسی غیر شریک جنسی فعلی خود دارید؟ رابطه جنسی بدون عشق هم اوکیه اشکالی نداره، خب در واقع معنیش اینه که نیاز نیست یکی رو دوست داشته باشی یا بخوایش یا تو ذهنت این باشه که این ایده‌آل زندگیمه، حالا تصادفی شد یا حالا برای چند بار که اشکال نداره، این باور اونایی هست که به این جواب مثبت میدن، میتوانم تصور کنم که با کسی ارتباط جنسی تصادفی و گذرا دارم، باید حتما از نظر عاطفی و روانی به فردی نزدیک باشم تا بتوانم با وی ارتباط جنسی برقرار کنم، و اشاره کردم که این امتیازش معکوسه یعنی نمره دهی معکوسه میدونید که تو پرسشنامه ها اینجوری میذارن که یکی مثلا یه ستون‌هایی همینجوری میگیره میزنه بله بله بله بله اون معلوم بشه که داره همینجوری میزنه این عددهایی که به این میدن فرق خواهد کرد اگر این میگه آره یعنی این که این sociosexualityش کمه پس Sociosexuality بالا یک سازه‌ است و تقریبا اینو من به شما میگم تضمین میکنم تعهد میکنم که اومدن دیدن تو هر ملتی تو هر فرهنگی توی هر جامعه ای اومدن سنجیدن میانگین Sociosexuality در آقایون بالاتر از خانم‌ها بوده یعنی تعداد آقایونی که به این سوال ها جواب مثبت میدن یا نمرات بالاتر میدن، به مراتب بیشتر از خانم‌هاست و این فاصله قابل توجه‌ها، اصطلاحا میگن با چشم غیر مسلح هم دیده میشه، نیاز نیست متودهای پیچیده آماری به کار ببندی همون که نمودارها رو نگاه میکنی میگی عه این فاصله همش اینجوریه، فکر کنم گرفتید این نکته رو، چرا اینجوره، این تفاوت از کجا میاد و چه تبعاتی داره و باید باهاش چیکار کرد، چون خواهید دید تبعات داره نمیتونی اینو انکارش کنی تعداد زنها با تعداد مردها توی یک جامعه مگر این که به صورت خیلی استثنائی جنگی اومده باشه و مثلا نسل کشی عمده تو آقایون اتفاق افتاده باشه برابره ولی شما میبینی با تفاوت‌هایی در گرایش میل و میزان در واقع تمایلات افراد مواجه هستیم، خب یه اصطلاح هم براتون چند تاش رو فکر میکنم خیلی نیازی نیست بدونید که میدونید یعنی نیازی به تکرار نیست ولی مرور سریع میکنم که میدونید monogamous یعنی اینی که یه نفر تمام عمرش با یه نفر ارتباط داره polyandry یه حالتی هست که یک خانم ممکنه با چند آقا ارتباط داشته باشه و polygamy یعنی اینی که یک آقا با چند خانوم ارتباط داره و در واقع خلاصه یافته های بیست سال کار Sociosexuality توی اسلاید ۱۶ و ۱۷ اومده حالا یه ترمز بزنید ترمز اینه راجع به علتش من صحبت نمی کنم الام فقط دارم توصیفی میگم تو توصیفش شما شک نکن یعنی بعضی ها میگفتن نه این سوال رو بد پرسیدی نمیدونم بعضی ها خجالت کشیدن یا میترسن همه‌ای اینا کالیبره شده اندازه گیری شده دیدن نه این تقریبا یافته چیزه، و این یافته ها اینه، برخورد به شدت انتخابی در رابطه جنسی برای جنس ماده، یعنی با هر کسی برانگیخته نمیشه، به هر کسی تمایل نداره و نمیتونه به کسی که از نظر عاطفی و روانی خیلی نزدیک نیست یا ایده‌ئال‌هاش رو تامین نمیکنه، رابطه جنسی برقرار کنه، توجه اکید به ارتباط درازمدت و تعهد، فکر کنم گویاست، رابطه با افراد دارای حداکثر منابع، یا رابطه با افراد علاقمند به ارائه حداکثر منابع، نکته‌ش رو گرفتید؟ یا از کسایی خوششون میاد که خیلی منابع زیادی دارند، منابع شامل قدرت جایگاه اجتماعی شهرت پول و چیزهای دیگه یا آدم‌هایی که هر آنچه دارن رو حاضرن همش رو بدن، ممکنه خیلی پول نداره ولی هر چی داره رو حاضره بده، ممکنه که خیلی قدرت نداره ولی تمام قدرتش رو برای منافع او به کار بندازه پس این یک خلاصه و جمع‌بندی بیست سال مطالعه امثال david buss هست که میگن گروه ها اینقدر متعددند و وقتی شما نگاه میکنید چون این نیست یه بحثیه که یه مقدار به رسانه های عمومی هم میکشه و اینا خیلی سر و صدا کرده و این یکی هم یه طرحواره یا کلیشه‌ی مردانه هست تو اسلاید شماره 17 حداکثر رابطه جنسی ممکن با حداکثر افراد ممکن، یعنی دیگه هر چی بتونی بیشتر بهتر، بازم میگی نه ما اینجور نیستیم نه میخوام بگم میانگین جهانیه دیگه باید بری راجع به این فکر کنی، بی‌توجهی به ارتباط درازمدت و گریز از تعهد، یعنی این بیشتر متمایله به این سو، عدم برخورد انتخابی در رابطه جنسی، رابطه با افراد ماده دارای حداکثر باروری، برای همینم هست که وقتی نگاه میکنند سنینی مورد علاقه هست که تو حداکثر باروریه، یعنی تو سنینی که میدونن حاملگی ممکنه خیلی اتفاق بیفته، یعنی مثلا فرض کنید از ۱۶ ۱۷ سالگی تا ۳۰ سالگی، یعنی اون وقتی طرف باروری داره اون امکان فرزند آوریش بالاست به اون بیشتر تمایل دارند و بعد که سن میره بالاتر میل کم میشه، در صورتی که تو خانوم ها لزوما این اتفاق نمیفته و حذف سایر نرها از رابطه جنسی، پس این اشاره‌ایست به socio sexuality، یه مقدار فکر کنید روی خیلی این تأثیر داره یعنی من فکر میکنم هر کسی که مصلح اجتماعی باشه فیلسوف باشه سیاست مدار باشه باید برای این قضیه یک توجیه و توصیف و در عین حال راهکاری برای حل عوارض ناخواسته اون پیدا بکنه، حالا چی ها هست نگاه کنید پس در اسلاید 18 من چند تا مفهوم کلیدی از شما خواهش میکنم تو ذهنتون باشه Sociosexuality gap یعنی فاصله یا شکاف Sociosexuality یعنی این اون صفت ها فکر کنم فهمیدید این دیگه Sociosexuality چیه مخلوطی‌ست از تنوع طلبی میل بالا به حداکثر رابطه، میل به روابط کوتاه مدت، میل به روابط تصادفی، میل به روابطی که تعهدی توش نیست، و زود میخوای و همزمان باشه یا چند تا باشه، تنوع داشته باشه و غیره، اون طرف وقتی Sociosexuality میاد پایین یعنی رابطه بسته، تعداد رابطه کم و در عین حال منوط به وفاداری و استمرار، حالا هر جوری این پرسشنامه رو بیلش زدن شخمش زدن، پایین بالا کردن شما همچین شکافی میبینید تو اسلاید 19 من این رو گذاشتم این فاصله چرا به وجود میاد و چه تأثیری بر روابط اجتماعی داره و اصولا باید باهاش چیکار کرد؟ خیلی از افراد میان میگن نمیدونم مزاحمت آقایون برای خانم ها، تلاش اونها برای بهره‌کشی جنسی، نمیدونم تلاش خانم ها برای استفاده از جنسیت به منظور به دست آوردن جایگاه پول ثروت و موقعیت، همه اینا با این شکاف برمیگرده و نیاز داره که این توضیح داده بشه، مثلا شما ببین یکی از چیزهایی که اصلا تمام سیاست گذاران اجتماعی این رو مطرح میکنه اینه که در مقابل رابطه زن و مرد ما سیاستمون چی باشه، محدودیت بذاریم جرم بذاریم آزادش کنیم، فرض کن اگر یه عده دوست دارن رابطه‌شون تو چهارچوب عرف یا شان نباشه ما باهاش چیکار کنیم یا مثلا سؤالی هست در مورد یکی از سؤالات خیلی اصلیه که کشورهای اروپایی خیلی تمام کشورهای تو اروپا، موضع ما در مقابل تجاری شدن رابطه جنسی چی باشه، خب یکی دوست داره میگه خب ببین من تنوع میخوام منابع هم زیاد دارم خب هزینه شو میدم در مقابل خیلی از کشورها میگه نه حق نداری این کار رو بکنی درسته که پول داری مقام داری ثروت داری و درسته که این رابطه اینجوریه که Sociosexuality تو آقایون بیشتره ولی تو نمیتونی از پول و ثروتت استفاده بکنی برای اینکه شریک های جنسی پارتنر های بیشتر یا همسرهای بیشتری در واقع جمع بکنی برعکس یه عده میگن که خب پس این شکاف رو میخوای چیکار کنی؟ باید اجازه بدی چند همسری باشه یا باید اجازه بدی که روابط آزاد باشه اونی که خب توانمندی بیشتری داره شریک های بیشتری جمع کنه، یعنی این اسلاید یه اسلاید جدیه، این شکاف از کجا میاد، تبعاتش چیه و چیکارش باید بکنیم؟ من حس میکنم شما نمیتونی یک متفکر اجتماعی باشی ولی بگی من به این سوال هیچ کاری ندارم یا نمیدونم اخه این سوال ها چیه مطرح میکنی الان توی مسائل علمی اجتماعی و روانی خیلی پیچیده تر وجود داره ولی این اساس صحبت david buss هست و خواهم گفت دیدگاه او چیست دیدگاه مخالفینش چیه، و به نظر میاد چه راهکارهایی رو میشه برای این پیش‌بینی کرد این مثل نیروهایی که تو مهندسی ساختمان میگن باعث فروپاشی ساختمان میشه میگن این به جامعه آسیب میزنه به عنوان مثال در ادامه‌ش david buss فصل‌های مجزایی رو ارائه میده که به نظر من برای اینکه شما جریان شناسی رو بشناسید و از نظر سواد اجتماعی اپدیت باشید خیلی خوبه حتی اگر تورق کنید عددهاش رو نگاه کنید مثلا میرسه به مبحث harassment مزاحمت های جنسی تو محل کار تو تمام دنیا این قضیه شیوع داره که همکاران به خصوص اونایی که مقام بالاتر دارن مزاحمت جنسی به منظور بهره‌کشی از پایین دستی ها ممکنه شروع کنند، باز یافته ها همون رو تکرار میکنه اومده بودن دیده بودن که اگر کسی که تو سیستم اداری نمیدونم شغلی مقام بالاتر داره و بیاد و احساس چیز کنه مثلا همکار دیگه بخواد به نوعی نشانه‌ای بده که مایل به رابطه جنسی هست و میخواد نوعی بهره‌برداری جنسی بکنه واکنش زنها و مردها چیه؟ باز همون عدم قرینگی یا شکاف Sociosexuality رو میبینیم مثلا در کشورهای غربی این عدد به دست اومده، اگر فرض کن بگه اون کسی که مقام ارشد همکارته چی هست بگه من دوست دارم با شما رابطه برقرار کنم و شما بدونی منظورش از رابطه رابطه جنسی هست پونزده درصد خانم ها به طور معمول میگن آره I was flattered خیلی احساس همچین غرور کردم خوشم اومد آره پس اینقدر جذابم اینقدر مورد توجهم که میخوان با من ارتباط برقرار کنن در صورتی که شصت درصد میگن We were offended بهمون برخورد ناراحت شدیم چندشمون شد یعنی چهار برابر بیشتر چندششون میشه تا این که خوششون بیاد، ولی همین قضیه اگه برعکسش اتفاق بیفته رئیس خانم هست و از زیر دستی که آقا هست بخواد این پیشنهاد رو بده دقیقا عدد برعکس در اومده بود. شصت درصد گفتن I was flattered خیلی خوشمون اومد اوه چه خوب مثلا این حالا به قول چیز چشمش منو گرفته و نمیدونم اینا میخواد بهم پیشنهاد بده و اینا در صورت که پونزده درصد گفتن بهمون برخورد پس باز میبینی این هست، و بعد برای همین میگه که ما چرا اینقدر مزاحمت های شغلی تو محل کار زیاده حالا این از کجا میاد، دوستان راجع به این دست نگه دارید چون خیلی تبعات اجتماعی زیادی داره، حالا جالبه خواهم گفت بهتون که یه کتاب دیگه هم بعدا معرفی خواهم کرد در ادامه این که اونم از اونهاییه که بخونید کنار این خیلی به نظر میاد اون جریان شناسی رو بهتر آشنا خواهید شد، کتابی‌ست که خانم Louise Perry نوشته و حالا در ادامه راجع به اونم صحبت خواهم کرد و حتی یه تجربه جالبی رو میگه میگه من حالا خواهم گفت زمینه‌ش چیه، در محل مشاوره مرکز مشاوره خانم هایی که مورد تعرض مورد آزار قرار گرفتن خدمت کرده سالها و میگه یکی از تجارب خیلی شایع من اون احساس چندشی بوده که خانم‌ها دارن یعنی میگن که مثلا در محل کار وقتی بعضی آقایون کنار ما هست ما چندشمون میشه، چون نگرانیم که این نگاه های جنسی داشته باشه، نگاه های بهره‌کشانه جنسی داشته باشه، ولی میگه سال‌ها پژوهش در این حوزه خیلی به ندرت آقایونی رو دیدم که اینو بگن یعنی بگن که مثلا ما حس کردیم یکی از همکارانمون به اصطلاحا به ما نظر داره حتی خیلی هاشون به قول همین خارجی ها flattered احساس کردیم که خب آره پس لابد اینقدر خوشتیپم اینقدر جذابم ولی اونا میگه درصد زیادیشون این احساس disgust رو داشتن، یعنی این تقریبا یه پدیده‌ی زنانه هست این رو خانم ها خیلی هاشون میگن میگن از بعضی مرد ها چندشمون میشه، کنارمون هستن چندشمون میشه چون حس می‌کنیم که نگرانیم، مخلوطی از چندش و ترس و اضطرابه، دوست نداریم باهاش یه جا تنها باشیم، چرا این اتفاق میفته؟ من قبلا یه قولی هم به شما داده بودم ولی هنوز شرمندتونم نتونستم جلسه رو برگزار کنم، گفتم کیس dora، دورای فروید یکی از موارد خیلی مهمه در فرصتی به این قضیه هم اشاره خواهیم کرد و در واقع یه بخشی از داستان کیس دورا همون Ida Bauer که فروید اون رو تحلیلش رو نوشته به همین مسائل برمیگرده، که دوست پدرش بهش به نوعی نظر داشته و سعی میکرده بهش نزدیک شه بغلش کنه در آغوش بگیرتش و بعد از اون دچار حالت های خیلی بد hysteria چندش عوق زدن های متعدد و اینا شده بوده و در واقع همون ریشه رو توضیح میده. در ادامه david buss یه اصطلاح کلیدی دیگر رو مطرح میکنه پس یه Sociosexuality gap رو ما داریم اصلا مفهوم Sociosexuality به عنوان یه مفهوم کلیدی نگاه کنیم، دومیش چیه؟ دومیش Sexual conflict coevolution تکامل همزمان جدال جنسی، این چی میگه؟ buss معتقده که یک ممیز سه میلیارد سال قدمت داره، یعنی اینی که شما میگی مثلا چی میشه تو جامعه همیشه کشمکش هست حقوق زنان در مقابل حقوق آقایون، مرد سالاری در مقابل فمنیسم، در مقابل مادرسالاری زن سالاری، نمیدونم تلاش آقایون برای کنترل خانم ها، تلاش خانم ها برای جلوگیری از کنترل آقایون، یعنی به نظر میدونید یک چالش داریم یک conflict داریم یک مناقشه داریم، این یه پدیده معاصر نیست و david buss اعتقاد داره یک ممیز سه میلیارد سال قدمت داره اینجا یه ذره بدبینانه میشه‌ها ولی معنیش اینه معنی خودمونیش اینه اونهایی که در آرزویی دارن که میگن یه زمانی این رقابتها از بین بره جامعه به صلح و صفا برسه میگه امکان نداره، این یه چیز بنیادینه اصلا یه جور کج ساخته شده، زیست شناسی اینو اینجوری ساختتش مثل داستانی هست که در واقع ریاضی‌دانان از خیلی عهد عتیق بهش میگفتن تربیع دایره، یعنی آیا میتونیم یه دونه مربعی بسازیم که دقیقا مساحت یه دایره رو داشته باشه؟ میگن امکان نداره برای همینه که عدد پی تا اعشار بی‌نهایت میره، نمیتونی دقیقا یک مربعی داشته باشی که مساحتش دقیقا برابر یه دایره باشه یعنی قوس عملا قابل تبدیل شدن به دایره نیست اینجوری من فهمیدم حالا شاید هم بد فهمیده باشم ولی این خیلی مسئله قدیمی هست تربیع دایره آیا امکان پذیره یا نه، ولی میدونید که مثلا اعدادی مثل رادیکال دو اعداد رادیکال سه تمامی ندارن عدد پی تمامی نداره برای همینه که اینا هیچ وقت نمیتونید درستش کنید اونم معتقده این conflict رو نمیتونید حلش کنید اینجوری ساخته شده که توش باید جدال مناقشه و دعوا باشه، حالا میتونه ملایم‌تر باشه انسانی‌تر باشه ولی قابل این نیست که به قول چیز مرزی طرفین نداره، نمیتونید بگید طرفین بتونن به یه حالتی برسن که هر دو بگن در ماکسیمیم یعنی باز میگرد یه ذره بدبینانه هست یعنی اینجوری نیست که برد برد بشه باید یه جای کار همیشه یه ایرادی خواهد داشت حالا نقد داریم به اینا ولی باز بحثش رو شروع میکنه برای این که اون تاریخ یک ممیز سه میلیارد رو بگه بعضی مثال هایی رو میزنه این مثال ها رو هم بدونید قشنگه همینجور برای ذهن کنجکاوی آدم رو ارضا میکنه از عنکبوتی نام میبره به نام Pisaura mirabilis, Pisaura mirabilis میگه این داستانی که شما توی در واقع الان میبینید طنز هم شده طنز تلخ هست توی جامعه راجع به نمیدونم این فریبکاری‌های متقابل جنس و اینا میگه نگاه کن تو این عنکبوت وجود داره چجوری؟ میگه این عنکبوت داستانش اینه، عنکبوت ماده حاضر به رابطه جنسی هست در صورتی که از عنکبوت نر هدیه دریافت کنه، عنکبوت نر هم میره یک غذای خوشمزه رو آماده میکنه منتها میپیچتش توی یک کادو، یعنی دورش رو تار میتنه و بعد خیلی جالبه میگه خیلی مواقع عنکبوت نر تقلب میکنه یه سنگ گذاشته اون تو کاغذ کرده و هدیه میده و بعد مشغول رابطه جنسی میشه، وسط کار ماده اون رو باز میکنه میبینه کادو تقلبی بوده، اونجا عصبانی میشه عنکبوت نر رو گاز میگیره و با لگد پرتش میکنه اون طرف، یا بعضی مواقع اون ورش هست کادو رو میگیره اون خوراکی رو میخوره فرار میکنه، برای همین عنکبوت نر میگه پاشو میندازه قلاب میکنه به پای عنکبوت ماده که کادو رو باز کردی بعدش باید رابطه جنسی باشه، اگر بخوای در بری نمیدونم کادو رو پس میگیره یعنی اصلا خیلی چیزهای عجیب غریب شما میبینید که اینا سر این مسئله اینقدر دعوا دارن، اون هدیه‌ش رو میاره هدیه‌ش بعضی موقع‌ها باز میکنه خوشش نمیاد احساس میکنه این چیه آوردی مثلا ارزش من خیلی بیشتر از این هاست رفته مثلا یه تیکه کله مورچه برداشته برای من آورده رضایت نمیده، در مقابل اگر مثلا گوشت لذیذی باشه وارد رضایت میشه یا مثلا تو همین عنکبوت‌ها یه عکبوت دیگر رو مثال میزنه Agelenopsis apetra، این تو همین گیر و ویر معاشقه و پیدا کردن آیین همسریابی یه لحظه یه نیش میزنه بهش و این نیش فلج کننده است، یه سم فلج کننده داره و ماده رو فلج میکنه، میگه این خیلی شبیه همین حالتیه که شما میبینی در واقع rape drug داریم روفینول فلونیترازپام مثلا میگن اینایی که تعرض کنندگان جنسی هستن یواشکی در نوشیدنی در آبمیوه مثلا یه دارویی میریزن طرف گیج میشه خوابه و بعد نمیفهمه چی شد میگه نگاه کن یک میلیارد ساله عنکبوت ها دارن این کلک رو به همدیگه میزنن پس مفهومی رو مطرح میکنه به نام تکامل توام و همزمان مناقشه جنسی sexual conflict coevolution و به همین دلیل میگه اصلا اینجوری ساخته شده که یک رقابت ازلی یک مناقشه ازلی و ابدی در این قضیه وجود داره و به همین دلیل شما شواهدش رو در همون شکاف Sociosexuality میبینید، حالا پیشتر ممکنه شما بگین کهخب پس مگر چیز دیگه چیه خب آره مثلا مخالفین david buss این رو میگن میگن نخیر این شکاف محصول جامعه‌ی مرد سالاره، محصول جامعه‌ایست که قدرت و آزادی رو به آقایون داده در نتیجه اونا همینجوری برامدن، خیلی مسئولیت پذیر تو رابطه ممکنه نباشن یا کمتر مسئولیت پذیر باشن، Sociosexuality میره بالا و اگر شما فرض کن بیای حاکمیت دست خانوم ها باشه مادر سالاری باشه این دوتا با هم برابر میشن و یه عده میگن نه این ازلیه و تو dna همه حک شده یادتون هست که کتابی رو معرفی کردم که در واقع چرا مردها در واقع چرا مردهای بد رو بررسی کرده بود، که اشاره‌ش این بود که این اصلا در dna مردها حک شده به صورت استعاره گونه بود باز میاد شواهد بیشتر رو ارائه میده این شواهد هم قشنگه مثلا میاد به سایت tinder نگاه می‌کنه سایت دوستیابی حالا پیدا کردن شریک و برای دیتینگ و ایناست و اشاره‌ای که میکنه میگه که بازار یافتن جفت، همسر یا شریک به شدت غیر قرینه است، یعنی اینجوری نیست که یه سری خانم هستن یه سری آقا هستن و بعد اینا وارد یک معاملاتی میشن، نه نه میگه اصلا سوگیری محتوا همه چیش کج و کوله هست یعنی skewed و به همین دلیل چون ما نباید فکر کنید که این مشکلاتی که وجود داره فقط تقصیر نفر سومه مثلا حالا چه جامعه سرمایه داری چه کشورهای اقتدارگرا که کنترل‌گر هستن میگه اصلا این تو ذات افراد هست مثال هایی که میزنه ایناست، مثلا اولا افرادی که تو این سایت ها شرکت میکنن کاملا نابرابر هستن یعنی غلبه غالب با آقایون هست بعد اون مثال جالب‌تری رو که میزنه مثلا میگه اگر شما یک post average یک پست میانگین بذاری یعنی یه فرد میانگین باشه تقریبا اگر خانم باشه شصت درصد آقایون احتمالا لایکش میکنند، یعنی یه خانم میانگین مورد توجه شصت درصد آقایون قرار میگیره ولی یک آقای میانگین فقط مورد توجه پنج درصد آقایون قرار میگیره یعنی همون انتخابی بودن و سخت‌گیر بودنه یعنی به عبارت دیگر میگه آقایون استاندارد هاشون در اینجور سایت ها خیلی پایینه یعنی هرچی باشه رو تقریبا لایک میکنند بهش پیام میدن، یعنی کاری ندارن که نمیدونم آیا مشخصاتش به این میخوره نمیخوره سنش میخوره نمیخوره اون ظاهرش دوست داشتنیه یعنی هرچی بود خودمونی بگیم دیگه یعنی هرچی بود قبوله ولی آقایون پنج درصده و به همین دلیله که اینور رو هم در نظر بگیریم حدود 95 درصد توی اگه شما میانگین باشید میانگین یک آقای میانگین باشید 95 درصد خانوم ها به شما علاقه‌ای نخواهند داشت این ادعای سایت های آیین‌یابیه حالا حضوری یه چیز دیگه هست و به همین دلیل باز یه مفهوم جالب دیگر رو مطرح میکنه به نام incel، incel ها رو من حالا در ادامه بیشتر صحبت خواهم کرد، incel یعنی involuntary celibate یعنی آقایونی که ناخواسته هیچ دوست شریک جنسی یا همسر ندارند و دلیلش هم اینه که میگه والا نمیدونم هیچکی به ما توجه نمیکنه هیچکی ما رو قبول نداره چون منابع نداریم نه شغل خیلی مهم داریم نه هیکل خیلی خوب داریم نه پول داریم نه معروفیم، در نتیجه میمونن، در صورتی که incel بودن تو خانوم ها خیلی کمتر اتفاق میفته پس اینم یه سوالی‌ست و اون incel ها رو حالا شما دست کم نگیر دیدن یک تاثیر عجیبی تو روابط اجتماعی دارن، یعنی آقایونی که حس میکنن اگر وارد یک جامعه باز بشیم بازنده خواهیم بود برای این که جامعه تیندر و اینا تقریبا بازه دیگه یعنی هرکی میتونه اون تو ثبت نام کنه ولی اگر شما هیچ ویژگی خاصی نداری یه میانگین هستی فقط پنج درصد امکانش هست از جمعیت جنس مخالف که خانم‌ها باشن بهت توجه کنن نود و پنج درصد rejectت میکنن، پس میبینی این سرخوردگی رو هم باید فکرشو بکنی یعنی داستان فقط این نیست که جامعه مردسالاره یعنی که جامعه مردسالار تو دلش یک سرخوردگی عظیم برای حجم زیادی از آقایون هم فراهم میکنه، که حس می کنن که خب تو اون رقابت ما جایی برای بردن نداریم دیگه این Sociosexuality بالا همچین هم به نفع آقایون تموم نمیشه اکثریتشون reject میشن، چون گفتیم دو جنس برابرن تعدادشون پس منابع گیرشون چون منابع ندارن نمیتونن پارتنر یا شریکی برای خودشون فراهم کنن. یا quotation های قشنگی داره، مثلا این یه quotation جالبه که آدم رو به فکر وا میداره به همون مثالی که گفتم آقایون هرچی باشه یعنی ببین این‌ها رو میگم باز حالا یه ممکنه قسمتشو قیچی کنید استوری کنید ممنونتون هستم ولی یه سو تعبیر پیدا میشه وقتی من مثلا میگم آقایون منظورم اون میانگین متوسطه نه اینکه شما بگین آها همه اینجوری هستن یا مثلا چرا اینقدر دارید دو قطبی میکنید نه منظورم میانگین اونورتره میانگینش اینه که دیدید به طور متوسط لایک کردنشون، انتخاب کردن گزینه هاشون، دادن در واقع offer که بیا با هم ارتباط برقرار کنیم خیلی کمتر انتخابیه تا اون طرف، یعنی تقریبا هرچی باشه رو قبول میکنن 60% گفتیم یه post average رو حاضرن بپذیرن یه مثال های قشنگی میزنه میگه You see a lot of smart guys with dumb women, but you hardly ever see a smart woman with a dumb guy شما مردان باهوش زیادی را در کنار زنان کم‌هوش میبینید اما به ندرت زنی باهوش در کنار مردی کم‌هوش مشاهده میکنید، این حکایت از چی داره؟ همون انتخابی بودن شدید خانم هاست، یعنی مثلا خیلی از مواقع نوشته برای چی اون شریک خودت رو reject کردی، حاضر نشدی ادامه بدی میگه خیلی حس کردم باهوش نیست خیلی تیز نیست در صورتی که اونور شما به کرات میگه نه خیلی هم میبینید که اتفاقا رابطه رو پذیرفتن نداره و حتی اگه دقت کرده باشید دستمایه خیلی از این طنزهای زن ستیزانه توی اینستاگرام و اینا هم هست که دست میندازن مثلا میگن خانمه دیگه دختره دیگه همه‌ش از این اشتباه ها میکنه ولی با این حال دوستش دارم یعنی نشون میده که این انتخابی بودن کمتره، خب باید اینا رو فکر کنیم که اولا اینا از کجا میاد، این انتخابی بودنه این کمتر انتخابی بودنه، این شکاف و چه تبعاتی داره چون دیدیم مثلا یکی از تبعاتش همون مسئله آزار و تعرض در محیط کاره، آزار و تعرض در خیابانه، جاهای دیگه هست و اینو چجوری میشه کنترلش کرد اگه ژنتیکه اگه بیولوژیکه اگه اجتماعیه اون شاخص رو بگیریم و سعی کنیم اصلاحش کنیم، و اصلا یا به قول بعضی‌ها هم هستن میگن نه اصلا اصلاح هم نباید بکنیم خب رقابته دیگه یک سری مرد ها هستن که منابع بیشتری دارن میخوان با منابع بیشتر خودشون مثل جامعه نابرابره دیگه ثروت بیشتر داره یه عده ندارن اون loserها میشن incel همون involuntary celibate یعنی میگن خب ما چون منابع نداریم چیزی گیرمون نمیاد و در واقع خب اگر یک جامعه بحث قبلی یادتون هست سلطه گر در مقابل مشارکتی و برابر طلب میگه خب همینجوریه دیگه میخواستی داشته باشی من تلاش کردم زحمت کشیدم تو هم میخواستی تلاش کنی به یه جایی برسی و این تبعاتش رو ببینیم، بیایم بریم ادامه باز چند تا مفهوم دیگر رو مطرح میکنه و یه ذره ذهن آدم داغ میشه که بعد من باید هی برم منابع رو بخونم ببینم اینا راسته دروغه مثلا ببین این رو علامت سوال گذاشتم، این مثل اون قبلیه اینقدر متقن نیست اون شکاف psychosociosexuality متقنه یعنی شما نمیتونی انکارش کنی. نمیتونی بگی آه این مثلا خطای آماریه، خیلی تکرار شده ولی یه یافته‌‌ی جالب دیگر هم داره بهش میگن تناقض پسر بد، bad boy paradox men scoring high in dark triad traits narcissism makiawelizm and psychopathy turn out to be unusually attractive to women مردانی که نمره بالا در سه گانه تاریک دارند این اصطلاح سه گانه تاریک رو هم اگر تا الان نشنیدین حتما شنیدین ولی اگر نشنیده بودید این هم چیز جالبیه راجع به این من بیشتر صحبت خواهم کرد سلسله سخنرانی ها و معرفی های کتابی برای این میذارم خودم هم دارم خیلی مقاله توش جمع میکنم خلاصه میکنم اینو، سه گانه تاریک اینه خودشیفتگی makiawelizm به اضافه psychopath یعنی افرادی که خیلی خودشیفتن خودخواهن مغرورن معتقدن از بقیه میشه بهره کشی کرد استفاده کرد مثل ماکیاولی در واقع حالا ماکیاولی رو بعضی ها انتقاد دارن میگن این اونو نمیگفت ولی ما ماکیاولی که مردم میشناسن رو میگیم دیگه یه آدم خودخواه منفعت طلب و در مقابل psychopath ها یعنی به این میگن سه گانه تاریک و میگن این خیلی از علت‌های مشکلات رفتاری نزاع‌ها در واقع جرم‌ها این سه گانه تاریکه ولی یه چیز عجیب پیدا کردن منتهی ببینید من علامت سوال گذاشتم اسلاید 32 هستیم که نمیدونم این شاید خطای آماری باشه شاید سوگیری باشه شاید مال یه جامعه خاص باشه شاید تبعات ناخواسته باشه نمیدونیم ولی میگه آقایونی که نمره‌ی این سه تاشون بالاست خیلی خانم ها بیشتر دوستشون دارن یعنی مثلا خیلی کلکه، این خیلی مغروره اصلا یه جور رفتار میکنه هیچکس دیگه رو آدم حساب نمی کنه من از این خوشم میاد من از این خوشم میاد این چون به طرز عجیبی اصلا زبله اصلا همش یه لحظه تا غافل میشه میبینی سر همه رو کلاه گذاشت اولا این وجود داره یا نه؟ david buss میگه وجود داره و چرا وجود داره یعنی خب چرا باید از این آدم ها خوشتون بیاد مثلا اینایی که متخصص ژنتیک و تکاملن مثل فردی مثل Ronald Fisher, Ronald Fisher رو شما حتما اسمشو شنیدی تو آمار اون در واقع Fisher’s exact test تست فیشر اینا که میگن ابداع کننده‌ش اینه اسم او رو یه جای دیگه هم شنیدید شرکت‌های دخانیات که او گفتم با گرفتن پول از شرکت‌های دخانیات سعی میکرد با توان بسیار بالای آماری که داشت داده ها رو جوری نشون بده که سیگار بی خطره ولی ronald fisher در این مورد یه جواب داره sexy son genes حالا شما ممکنه بگی نه دیگه این خیلی دیگه عجیبه دیگه نه اینو قبول ندارم راستش رو بخواید اگه اینو گفتین منم با شما هم نظرم ولی میگه چرا البته اون زمان dark triad نبوده ولی مشابه اینو فهمیده بودن که چرا خیلی از خانوم ها از مردهای بد خوششون میاد مردهای بد یعنی چی؟ مردهایی که شیادن، حقه بازن، چاخانن، فریبکارن، سو استفاده گرن اینا، تئوریش این بود یه لحظه این تئوری رو گوش بدین چون بعدا به گوشتون شاید بخوره که sexy son genes یعنی چی؟ در واقع پسر سکسی میگفت ببین اگر شما یه خانوم هستی و از مردی خوشت میاد که ماکیاویلیسته، چاخانه، حقه بازه، اهل زد و بند و اختلاسه، فرزند پسر شما هم صفت‌های شوهرتون رو خواهد داشت دیگه یعنی اونم یکی مثل باباش میشه، چرب‌زبونه، چاخانه، حقه‌بازه اهل سو استفاده و اینا، ماکیاویلیسم بالا و این فایده‌ش چیه؟ فایده‌ش اینه که اون فرزند پسر من شروع میکنه تعداد زیادی خانوم ها رو اغفال کردن و ازشون بهر‌ه‌کشی کردن و طبیعتاً صاحب فرزند شدن و این باعث میشه ژن‌های من مادربزرگ زیاد بشه نکته‌ش رو گرفتین یعنی من ژن‌هامو از طریق فرزند میتونم بگم خیلی پر جنب و جوش جنسیم تحمیل میکنم یعنی اگر شما مادر هستی و پسرتون از نظر جنسی خیلی فعاله با همه رابطه داره، سر همه خانوم ها رو کلاه میذاره فریبشون میده، اغفالشون میکنه و از اونا صاحب فرزند میشه، خب نوه‌های شما ژنهای شما رو هم دارن دیگه به همین دلیل اینجوری کمک کرده این نظریه ronald fisher بود و اون با محاسبات نشون داده بود شدنیه که یعنی شما میتونی این کارو بکنی، یه راه در واقع یه سؤال این بود که میدونید میگفتن چنگیزخان حدود 8 درصد ژنهای منطقه ما و به سمت اروپای شرقی به چنگیزخان برمیگرده، یعنی این اینقدر تعداد زیادی همسر داشته و از همه اونا صاحب فرزند شده که ژن خودش رو حسابی تونسته گسترش بده فکر میکنم شما هم فهمیدین که چرا اینجوریه دیگه آقایونی که Sociosexuality بالا دارن که چنگیزخان یکی از اونا بوده دیگه ماکیاویلیسم داشته خودشیفتگی داشته قدرت طلبی داشته و در عین حال Sociosexual هم بوده تا اونجا که میتونسته با زنان مختلف ارتباط برقرار میکرد و ژنهای خودش رو تا 8 درصد جامعه رو داده منتهی یه چیز جالب که راجع بهش وجود داره این بود که این سؤال رو Roy Baumeister کرده بود همون Baumeister معروف که راجع به ego depletion، گفته بود که خب اگر شما یه خانم هستی چجور میتونی ژن‌های خودت رو اینقدر گسترش بدی؟ مگه شما چند شکم میتونی بزایی به قول معروف، فکر کن حتی شما ده تا هم بچه داشته باشی نمیتونی ولی اون پدر هزاران آدم بوده پس یه آقا میتونه ژنهای خودش رو به کرات توسعه بده ولی یه خانم نمیتونه گفتن چرا میتونه مادر چنگیز خان باشی، پس این میشه داستانه sexy son genes یعنی یه پسری داشته باشی که اون Sociosexualityش بالاست برای همینه که خانم ها جذب آقایونی میشن که Pyschopath هستن و اینو دارن. حالا میگم این یه ذره علامت سوال توش هست باز چند تا اصطلاح قشنگ دیگه یاد میکنه مثلا میگه cat fishing داریم در سایت های دوستیابی. یعنی آقایونی هستن که ادای خانم ها رو در میارن که مردای دیگه رو بتیقن. یعنی متوجه اون شدن که آقایون در واقع به هر اکثریتشون به هر آگهی پاسخ مثبت میدن پس میتونه اینجوری اونا رو فریب بده و ازشون پول دراره و ghosting رو داریم که اون ورش اتفاق میفته، خانم ها میگن میگن نمیدونیم خیلی خوب بود با هم داشتیم ارتباط برقرار میکردیم داشتیم یه دفعه غیبش زد یه دفعه غیبش زد و دیگه منو بلاک کرده و جوابم نمیده. یعنی نشون میده که شما گیر فردی افتادی که همینجور داشته تورش رو مینداخته و همه رو جذب کنه، خب امیدوارم خسته نشده باشین ادامه بدیم، لااقل به یه جایی برسیم یه وقفه بندازم من فکر نمی کنم توی یه جلسه تموم باشه به خصوص یه کتاب دیگه هم پشتش هست Conspicuous Spending در واقع میشه گفت خرج کردن آشکار، باز یه ویژگی که تو آقایون هست خرج‌هایی انجام میدن که فایده‌ای براشون نداره جز پز دادن و سمبلش ماشین های خیلی گرون قیمته. میگه برای چی ماشین گرون قیمت سوار میشی؟ میگه برای اینکه نشون بده من همه منابع دارم و این منابع رو به رخ در واقع دیگران بکشم و به کمک اون بتونم پارتنر یا شریک جنس مخالف جلب کنم. خب یه سوال پیش میومد که ببین این همه خرج مثلا در واقع زیورالات میکنی خرج نمیدونم چیزهای پر طمطراق میکنی خب این از نظر تکاملی چه فایده‌ای داشته؟ اینجا یه اصطلاح هست با اینم آشنا بشید اگر نشنیدید Amotz Zahavi ،Amotz Zahavi یک زیست شناس اسرائیلی هست پنج سال پیش از دنیا رفته ولی او یک نظریه قشنگ مطرح میکنه. این نظریه Amotz Zahavi رو هم بدونید در رفتار شناسی، رفتار شناسی آقایون، مسائل جنسی و مسائل ولخرجی شخصیت‌ های خودشیفته دیدگاه او طرفدار داره. دیدگاهش هست The Handicap Principle, Handicap Principle اصل خود معلول سازی یا به خود خسارت زدن A Missing Piece of Darwin’s Puzzle یک قطعه گم شده از در واقع اون معمای داروین یا پازل داروین amotz zahavi و Avishag Zahavi حالا داستان self handicap چیه؟ میگه در جانوران دیده شده که نرها به خصوص، دقت کنید به ویژه نرها یک خرج های خیلی زیاد بی‌خاصیت میکنن. مثلا این طاووس یه دم غول پیکر درست میکنه یا همین ماشین های پرخرجی که خرج نگه‌داریش خیلی زیاده و شما مگه مگه رفتن به محل کارت مگه چقدر میخواد؟ خب این ماشین خیلی ارزون‌تر هم شما رو به همون جا میبره. چرا اینقدر خرج این زیورآلات میکنن قایق تفریحی فلان هواپیمای شخصی خصوصی و اینا. میگه به این میگن self handicaping یعنی چی؟ یعنی اینی که من خودم به خودم ضرر میزنم و مالم رو آتیش میزنم منابعم رو آتیش میزنم، چون این یک پیام قاطع به جنس مخالف هست که ببین من چقدر دارم، یعنی در واقع ولخرجی عنان گسیخته. اون چیزی که بهش میگن conspicuous spending اون تجملگرایی پیشرفته پشتش یک منطق خیلی عمیق تکاملی هست که به این میگه The Handicap Principle یعنی یک پیام خیلی معتبر به دیگران منتقل میکنن که ببین این که این همه منابع داره این که این همه بریز به پاش داره ببین چقدر منابع داره که براش ککش هم نمیگزه یعنی ماشین گرونش تصادف میکنه چپ میکنه پیاده میشن اصلا اخم هم نمیکنه پس این ببین چقدر داره، یعنی یک سیگنالیست به دیگران که من چقدر دارم، پس تو تکامل شما به خودت میتونی آسیب بزنی خود آسیبی داشته باشی ولی یک منطق خیلی سازنده پشتش باشه که به دیگران در واقع اعلام کنی signaling theory نظریه سیگنال هست که من چقدر منابع دارم یه جمله هم تو کتابش از Aristotle Onassis Aristotle Onassis آورده Onassis میدونید که اون کشتی‌دار معروف یونانی که اصلا یه زمانی مد بود تو نسل ما میخواستن بگن یکی خیلی پول داره میگفتن Onassis که بعدا Jacqueline Kennedy رو هم عقد کرد زن سابق کندی، این جمله رو ازش آورده میگه این یه ذهنیت self handicaping sociosexuality بالای مردسالارانه رو نشون میده If women didnt exist اگر زنان وجود نداشتن All the money in the world would have no meaning تمام پول موجود در جهان بی‌معنی میشد این در واقع self handicaping principle رونشون میده یعنی من پول فقط به این دردم میخوره که بتونم شریک و پارتنرهای خوبی رو پیدا بکنم و هرچی بیشتر منابع داشته باشم بیشتر دارم یعنی باز به همون اصل sociosexuality برمیگرده. البته خب ببین یه جاهایی میخوام بگم داریم با دید نقادانه به کتاب در واقع david buss نگاه میکنیم دیگه مثلا او یه مقاله دیگه هم اعلام میکنه ولی میخوام بگم طرز استدلال نویسنده رو و قضاوت رو به خود شما بذارم The rival wears Prada luxury consumption as a female competition strategy چون این سوال پیش میاد خب آقایون دارن این کار رو میکنن وقتی خانوم ها زیورالات استفاده میکنن اونو چجور توضیح میدی؟ اون که در جهت social sexuality نیست اون که در جهت اغوا حداکثری نیست مثلا شما میگی این آقا داره ولخرجانه زندگی میکنه که به تمام ماده ها این پیام رو بفرسته ببین من چقدر دارم که بعد social sexualityش رو مدل Onassis بتونه تحمیل کنه خب برای خانم ها چی میگی؟ شما که گفتین ها social sexuality پایینه، من فکر میکنم مثلا اینجا david buss منطقش خیلی ضعیف عمل میکنه، تفسیرش به این مقاله استناد میکنه و مقالات شبیه این که مثلا اسم مقاله هست که رقیب prada میپوشه prada میدونی یه برند گرون قیمت هست که خانم ها چرا مثلا prada میگیرن دستشون این prada خیلی توی مقالات اومده The devil wears Prada و این prada هست که چرا خانم ها کیف prada میگیرن؟ پول زیاد میدن خب کیف ارزونتر بگیر اینجا استدلال buss اینه اینم هست که نشون میده که خانم ها وقتی با در واقع توی محیط رقابتی با خانم های دیگه هستن، بیشتر اقلام گران قیمت میپوشن خب اینو در جهت تایید خودش میاره که میگه ببین وقتی با آقایون هستن گران قیمت نمیپوشند وقتی که با خانم های دیگه هستن اصرار دارن تجملات رو استفاده کنن، این برعکس آقایونه که هدف اولیه مدل onassis هست خب اگر این هست پس تو جمع زنانه بیشتر مایل هستن که prada بگیرن دستشون و استفاده بکنن و البته اینجا یه جاش میگم میلنگه اینجوری گیر میکنه که میگه این یک سیگنالی‌ست که خب حالا فرض کن تو جمع زنانه نشون بدی شما بیشتر داری برای چی میخوای با اونا که نمیخوای وارد رابطه جنسی بشی یا از اونا صاحب فرزند بشی با همجنس خودت، یعنی چرا تو محیط های زنانه بیشتر اصطلاح معروف پز پزی میشن پز لباس و وسائل گرون قیمتشون رو میدن، ادعای buss اینه حالا دیگه قبولش با شما من برای ما صقیل بود من قبول نکردم ادعاش اینه که وقتی یه خانومی یک وسیله گرون قیمتی، لباس گرون قیمتی رو داره این میخواد اینو بگه که به صورت ناخواسته که این رو شریک من همسر من برای من خریده و ببین چقدر منو دوست داره، پس طرف اون نرید اون منو میخواد یه ذره به نظر من صقیل اومد نه؟ نظر شما این صقیل نیست؟ این استدلال buss که من وقتی خانمی وقتی یه چیز گرون قیمت داره یعنی نشون میده که یک آقایی هست که خیلی داره خرج من میکنه و خیلی من اولا از کجا معلوم که اون خریده باشه چرا اینجوری فکر نمی کنه که خودش با کار خودش خریده، اگه اینجوری باشه باید بگی خانم ها وقتی خودشون کار میکنن خودشون پول در میارن نباید اقلام لاکچری استفاده کنن فقط اقلام لاکچری رو زمانی دوست دارن استفاده کنن که مردشون براشون خریده باشه، و در عین حال این میتونه اونوری عمل کنه یعنی اتفاقاً باعث تهییج بقیه‌ی خانم ها بشه که این وقتی برای این خرید میکنه اینقدر چیز داره خب لابد ما هم شانسمون رو امتحان کنیم شاید ما هم باهاش دوست بشیم ما هم باهاش رابطه برقرار کنیم برای ما هم شروع میکنه اقلام گرون بخره پس میبینید یه ذره استدلال های buss کم کم که میریم جلو خواهید دید یه مقدار آب توش میده و راستشو بخواهید هرچی تو کتاب من رفتم جلوتر دارم spoiler میکنم دیگه یه ذره حس کردم کتاب میلنگه یعنی منطقش ضعیفتر میشه، یا مثلاً مقالاتی رو که رو میکنه دو پهلو میشه قضاوت کرد، اینم یه مقاله جالب دیگه هست حالا اونایی که جالبه رو من براتون خلاصه‌ش رو میگم People with dark personality tend to create a physically attractive veneer در واقع این مقاله مال ژورنال Social, Psychological and Personality Science دو هزار و دوازده هست و اینو یافته که آیا مردهایی که Dark Triad اون سه گانه‌ی تاریک دارن یعنی خودشیفته ماکیاولیست و ضد اجتماعی psychopath هستن ظاهرشون خوشتیپ‌تر از بقیه‌ی مردها هست یا نه؟ این مقاله نشون داده ظاهر غیر آرایش شده شون خیر یعنی اگه صورت رو اینجوری فوتوشاپ کنی دور و ورش رو ببری در بیاری با چهره‌های دیگه فرق ندارن ولی همینجوری نگاشون کنین جذاب ترن، چرا؟ چون خرج ظاهرشون میکنن لباسهای بهتری میپوشن، خیلی آراسته تر بیرون میان، پس از این مقاله چند تا چیز یاد میگیریم، یک، حالا باز به بعضی بر نخوره ولی آقایونی که pyachopath هستن ماکیاولیستن و خودشیفته‌ن خوشتیپ‌تر از بقیه آقایون هستن، دو، به صورت ذاتی اینگونه نیست و سه، این میتونه با david buss در تناقض باشه، اگر شما این مسئله ژنیتیک و تکاملی رو مطرح میکنی، باید لااقل تو ژنوم اینا هم رفته باشه چون میدونی این باید در واقع به صورت بیولوژیک جذاب تر باشن نه به ضرب پول و لباس بهتر و این نفی کننده اون دیدگاه قبلیه یعنی به عبارت اگر این به صورت بیولوژیک منتقل میشد، اون گونه که ronald fisher میگه پس باید کم کم این افراد یک charm ذاتی و زیستی هم پیدا میکردن یه جذابیت ذاتی و زیستی، در صورتی که دیدن نیست، یعنی افرادی رو که خانم ها به واسطه اون سه گانه تاریکشون جذاب تر میبینن به خاطر زیورالات و لباس خوب و خوشپوش و خوش در واقع چیزهای اکسسوریشونه به قول معروف اون جوانبشه، خودش فرقی با واقعی نداره پس تو ژنتیک ظاهر لااقل وارد نشده، پس اینم یک سؤال جدیه دیگه حالا میگم کم کم بریم جلو اگه خوب دنبال کنید میبینید اوه پشتش خیلی پیچیده میشه آیا واقعا sociosexuality محصول ژنتیکه؟ محصول یک ممیز سه میلیارد سال تکامله؟ یا محصول اینه که خوب آقایون هیکلشون قوی تره، قدرت بیشتری دارن حالا بازم بریم جلو باز این نقل قولها بد نیست بدونید، اینا quotation های جاودانه در مسائل ذات جنسی بشره از donald symons میان donald simons میدونید اون یه اصطلاح دیگه هم داره به نام porno topia بر وزن utopia, یوتوپیا میشه چی مدینه‌ی فاضله، بعضی ها گفتن نا کجا آباد اون معادل این رو pornotopia گفته، گفته sociosexuality بالا تجسمش از بهشت برین پورنوتوپیاست یعنی پورنوتوپیا میتونید بفهمیدید دیگه از لغت پورنوگرافی به اضافه یوتوپیا یعنی همش زنان متعدد در واقع هست و پس این ارگانیک هست یا نه؟ donald simons معتقده ارگانیکه یعنی ذهن مردانه دنبال پورنوتوپیاست و وقتی پول و امکانات هم به دستش میرسه باز میره طرف پورنوتوپیا ولی باز میگم هر چیزی رو باید سریع باور نکنیم خب شاید مال اینه که پول و امکانات دستش بوده، یعنی از کجا میدونیم اونوری نیست حالا باز باید ببینیم پژوهش ها چی میگن، یافته ها چی میگن و چگونه هست، یعنی donald symons معتقد بود وقتی تستسترون میره بالا sociosexuality میره بالا البته اون اون زمان مفهوم sociosexuality به این اسم نبود یک مفهوم تو ذهنشون بود و اشاره کرده بود که یک یوتوپیایی تجسم میشه که براشون خیلی براشون جذابه و اونم خیلی پورنوگرافیکه دیگه پارتنرهای متعدد، ارتباط جنسی یک شبه و گذرا quotation معروفش اینه Everywhere sex is understood to be something females have that males want. همه جا اینگونه هست که رابطه جنسی اینگونه درک میشه و چیزی که خانم ها دارند و آقایون میخواهند، یعنی یک بازار تقاضای شدید از جانب آقایون وجود داره برای رابطه جنسی، در صورتی که خانم ها اون رو در واقع تامین میکنند و جهت عرضه و تقاضا همیشه به نفع تقاضا از جانب مرد هست یعنی این سخت افزاریه خب فکر میکنم تا اینجا بسه یک ساعت و ده دقیقه شد، شاید ادامه نقد کتاب رو بذارم در بخش بعد، یک مسیر دیگری رو هم باز david buss مشهور هست اونم با این جمله شروع میکنه mamas baby papas maybe, بچه مادر ولی شاید بچه پدر، معتقده که فقط داستان socio sexuality نیست یه داستان دیگه هم هست خانوم ها همواره مطمئنند که بچه مال خودشونه چون خودشون زاییدنش ژن خودشون رو داره ولی برای آقایون همیشه یه maybe وجود داره پس به صورت بنیادین مردان باید به شدت نگران این باشن که همسرشون کجا میره با کی ارتباط داره با کی داشتی حرف میزدی اون کی بود؟ چون میتونه این نتیجه بسیار فاجعه آمیز از نظر تکاملی رو داشته باشه که dna شما نباشه که داری زحمتشو میکشی dna یه کس دیگه باشه پس برای همینم هست که این احساس این که خیلی آقایون بدبین میشن شکاک میشن چی میشن این یک ریشه‌ی تکاملی داره و این میتونه توضیح بده رفتارهایی مثل کشتن بچه شیرها، این یه رفتار خیلی دردناکه که شما اگه گربه سانان رو دیده باشید همین گربه های پیشی ملوسه‌ی اطراف خودتون هم خواهید دید که نرها بچه های نرهای دیگه رو میکشند، این چند تا فایده داره، یک، dna اون یکی نره از میدان خارج میشه، دو، ماده‌ای که داره به این بچه کوچولوها شیر میده دیگه بچه ای نداره شیر بده پس سیکل باروریش دوباره فعال میشه، چون میدونی تا زمانی که شیر میده امکان بارور شدن نداره، پس در واقع میزنه dna رقیب رو ناک اوت میکنه و در عین حال ماده رو آماده میکنه برای باروری بیشتر پس این داشتن حسادت جنسی و نفرت به بچه های مرد دیگه این توی سخت افزار هست و برای همینم هست که خیلی از شواهد اینا رو مطرح میکنه و این توضیح میده اون روحیه کنترل‌گری آقایون رو، باز میگم به استناد حرفای david buss یعنی اینی که همه‌ش باید ماده ها تحت کنترل من باشن بدون اجازه من نرند از اجازه سفر گرفته تا از خونه بیرون رفتن و در واقع ریشه اون برمیگرده به به یک ممیز سه میلیارد سال تکامل که mamas baby papas maybe و کشتن بچه شیرها گرفته تا قبائل افریقایی مثل تیوی ها که مثلا این تیوی ها ویژگی های جالبی دارن اجازه بدید یه وقفه بندازیم ادامه اون رو بذاریم برای بعد
Document