شماره 336: کتاب مردان

پادکست دکتر مکری
بهمن1401
وقتی مردان بد رفتار می کنند: ریشه های پنهان فریبکاری، آزار و تعرض های جنسی

شماره 336: کتاب مردان

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 336: کتاب مردان
Loading
/

متن پادکست

خب سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان عزیز، اگر موافقین قسمت دوم کتاب david buss تحت عنوان در واقع مردان بد یا وقتی مردان بد رفتار میکنن رو دنبال بکنیم، خب من اینجا یاد آوری کنم خدمتتون که چرا اصولاً buss خیلی این رویکرد رو مورد توجه قرار میده، در جلسه قبل به اینجا رسیدیم که شیرهای نر بچه شیرهایی رو که متعلق به خودشون نیست میکشند و این باعث میشه که در واقع ژن رقیبشون توسعه پیدا نکنه و این باعث میشه که همزمان در واقع باروری ماده ها هم دوباره از سر گرفته بشه، برای اینکه وقتی دیگر اون بچه شیرها رو در واقع تغذیه نمی کنن شیردهی نمی کنن چرخه باروریشون دوباره فعال میشه و قادر هستن که بارور بشن باردار بشن، و این دفعه از نر قاتل در واقع باردار خواهند شد وقتی این مثال رو از buss می‌شنویم در واقع میتونیم بگیم، اساس دیدگاه و نظریه او برای ما روشن میشه او معتقده که این مقوله از میلیون‌ها سال پیش وجود داشته که نرها همواره نگران این بودند که بچه هایی که دارن بزرگ میکنن زحمت اونا رو میکشن متعلق به خودشون نباشه در صورتی که ماده ها این حس رو نداشتند، در عین حال این نکته هم وجود داره که یک نر میتونه ماده های متعددی رو در واقع بارور کنه و از اونها صاحب فرزند بشه، ولی عکس این قضیه برای ماده ها خیلی متصور نیست، چون در واقع در هر زایمان تعداد محدودی به دنیا میارن و به همین دلیل اینی که این ها در واقع به قول معروف تعدد همسر داشته باشند از نظر توسعه فرزند آوری بهشون کمکی نخواهد کرد، ولی نرها هرچند بیشتر هر چند تا بیشتر در واقع با ماده ها ارتباط داشته باشند امکان اینی که فرزندان بیشتری داشته باشند افزایش پیدا میکنه و در نتیجه ژنشون توسعه پیدا میکنه خب این دیدگاه میگه که در جریان میلیون ها سال رفتار تکاملی، وارد ذهنیت این موجودات شده، حالا شاید ذهنیت لغت مناسبی نباشه خیلی ها میگن حیوانات نباید از ذهن یاد کنیم میگیم رفتار، ولی روانشناسی تکاملی در واقع اساس ادعاش بر سر اینه که مرد ها به صورت ذاتی، مادرزادی و به صورت بیولوژیک این گرایش رو دارن که بر ماده ها سلطه پیدا بکنن، ماده های متعددی رو زیر سلطه خودشون در بیارن و در عین حال یک بدبینی ذاتی دارن، به اینی که ماده کجا میره با کی ارتباط داره و چگونه در واقع باردار میشه، چون در واقع این خطر همیشه براشون وجود داره که از رقیب باردار شده باشن، و ژن اونها رو توسعه داده باشن، پس وقتی این داستان کشتن بچه شیرهای ملوس رو نگاه میکنیم میتونیم این رو در واقع ببینیم که باز چگونه تسری میده به جوامع بشری، و شروع میکنه مثالهایی رو ارائه دادن، مثلا یکی از مثالهایی که ارائه میده در واقع قبایل تیوی هست قبایل تیوی در آفریقا، و حالا چرا از این مثالها استفاده میکنه چون در نظر بگیرید که خب خیلی ها ممکن بود این ادعا رو بکنن که آنچه ما به صورت سلطه طلبی ذاتی مردان بر زنان میبینیم، یا تمایل اونها به داشتن تعداد زیادی همسر و داشتن فرزندان متعدد از همسران متعدد ممکنه این میراث شکل‌گیری تمدن، جامعه در واقع پدرسالار و همچنین ارزش افزوده‌ای باشه که بعد از پیدایش کشاورزی شهرنشینی و در واقع شکل‌گیری امپراتوری های بزرگ به وجود اومده به همین دلیل هست که مقوله داشتن حرمسرا در در واقع قبایل اولیه که بیشتر بر شکار و گرداوری خوراک استوار بوده تا کشاورزی مصداق نداشته باشه، اینجا قبایل تیوی رو ارائه میده که تیوی ها کی ها هستند؟ در واقع اقوامی هستند که اینها کشاورزی ندارند هنوز در غالب شکارچیان هستند، یکجانشینی به اون صورت ندارند شهرنشینی ندارند و در دسته های کوچک حرکت میکنند، دسته های بین 50 تا 150 نفر همون چیزی که Robin Dunbar اشاره میکنه، میگه اون عدد طلایی که با کورتکس بشر میخونه چون فکر میکنم قبل‌تر به این مسئله اشاره کردم Robin Dunbar در اون کتابی که چگونه مذهب تکامل پیدا کرد و دیدم اخیرا هم ترجمه شده خیلی خبر خوبی هست، اشاره کرده بود که در واقع رابطه‌ای وجود داره بین کورتکس یا سایز مغز نخستی ها، و تعداد افرادی که با هم در یک جا زندگی میکنن، از شامپانزه ها، بونوبوها، بابون ها شروع میشه دسته های سی چهل نفری هست و همینطور که مغز افزایش پیدا میکنه حجمش زیاد میشه، دسته های انسانی هم بزرگتر میشن و به 150 میرسن، اما اگه یادتون باشه اشاره‌ای شد که در همون مباحث hobbes ها و روسویی ها یا در واقع پرورش انسانیت ما، یا کتاب فوق جامعه به همه این ها اشاره کردیم که برای این که اون دسته های 150 نفری بتونن به دسته های چند هزار نفری یا چند صد هزار نفری در واقع تغییر ماهیت بدن اتفاقهای دیگه‌ای باید بیفته که این از حوالی ده هزار سال پیش شروع شده شهرنشینی بوده، کشاورزی بوده شکل‌گیری حکومت بوده، پیدایش مذاهب بوده، و این باعث شده که بتونیم دسته های بزرگتر رو داشته باشیم، خب رقیبان david buss این اشاره رو میکنند که آنچه شما اشاره میکنی به عنوان سلطه طلبی ذاتی مردان بر زنان یا تمایلشون به تعدد زو‌ج‌ها به قول معروف این محصول همین چند هزار سال اخیره و اون دسته های شکارچی و گرداوری کننده اینگونه نبوده اینجا میاد قبائل تیوی رو معرفی میکنه قبائل تیوی یه ذره باهاشون آشنا بشیم جالبه هیچگاه زنان نباید مجرد باشن و از بدو تولد حتی از بدو تولد یعنی تا به دنیا میاد در واقع یکی از افراد رو براش نشان میکنند میگن این همسرشه وایسیم تا بزرگ شه و بعدا با او ازدواج کنه و فرزند آوری اتفاق بیفته، پس در واقع این سلطه طلبی رو میگه بفرما اینم محصول کشاورزیه اینم محصول شکل‌گیری حکومت هاست محصول پیدایش دولت هاست دولت شهر هاست؟ نه تو این ها هم بوده چند همسری توشون رایجه یعنی باز با همون ادعاهای buss میخونه شوهران هم اکثرا بیش از چهل سال دارند اینم نکته جالبیه یعنی اونایی که به نوعی اقتدار بیشتری دارن دارایی بیشتری دارن توی سلسله مراتب قدرتی بالاتر قرار دارن، پس مردان کم‌سنتر چطور هستن؟ هیچی، منتظرن تا اون مسن‌تر ها بمیرن و بعد همسران اونها رو به عقد خودشون دارن یعنی شما نگاه میکنی به نظر میاد اون نظام هرمی و حاکمیتی که buss توضیح میده در مصداقی پیدا کرده و توی اون بررسی میکنه، اون قسمت اولش خیلی جالبه یعنی میگه اینا در واقع هر جا زنان میرن هر جا جنس مونث هست مرتب باید یکی مواظبشون باشه میبینید اینی که میگن این میراث جامعه مرد سالاریه اون میگه نه این میراث میلیونها سال تکامل و در واقع بیولوژیست، یک دختر تیوی همواره باید یک فرد مرد مذکر مواظبش باشه، حالا میخواد پدرشه برادرشه بعد تحویل میده به همسرش و همینطور این ادامه پیدا میکنه همسرش هم که مرد فوراً اصلاً نمیتونه لحظه‌ای بدون شوهر بمونه باید فوراً به عقد کسی دیگه در بیاد و او ادامه بده و جالبه یک مناسک مجازات شدیدی بین مردان وجود داره یعنی اگر مردان حس کنن مرد دیگری به خصوص از اون جوانترها در واقع به همسر اونها نظر داره یا نزدیک شده یا سعی داره باهاش ارتباط برقرار کنه دیگه به قول معروف خون راه میفته، و واقعاً هم خون راه میفته اینجا مثال نزدم به صورت استعاره نمیگم اون مرد خاطی رو ظاهر میکنند و اون شوهرش اون مسن‌تره شروع میکنه نیزه پرت کردن به طرف او به این نیت که بهش بزنه و اگر نیزه هاش نخوره اینجوری نیست که او مورد عفو قرار میگیره یا میبخشنش، بقیه مردان به حمایت از اون مرد وارد عمل میشن و اونا هم شروع میکنن نیزه انداختن و میگه شما تصور کن در آن واحد ده تا پونزده تا نیزه به طرف فرد پرتاب بشه بالاخره بهش میخوره و از اونجایی که اون فرد خاطی اون مرد خاطی جان خودش رو دوست داره میگه گاهی اوقات مثلا دست یا پاش رو یه جوری در معرض نیزه قرار میده که چند تا نیزه بهش بخوره خون راه بیفته و وقتی خون راه افتاد در واقع اون شوهرش از ادامه مجازات منصرف بشه میگه بفرما میبینی این قضیه‌ای که شما الان به صورت یک مرد سالاری خشن میبینی این نوعی در واقع ناموس پرستی و مواظبت از جنس زن برای این که کسی بهش نزدیک نشه این دیگه توی این قبائل هست اینا که دیگه محصول فرهنگ، حکومت، سنت و مذهب نیست، این یک جوری هزاران سال در این‌ها بوده و این احتمالا متصل هست به همون شیر نری که بچه های نرهای دیگر رو میکشه و به شدت مواظب این هست که شیر ماده کجا رفت، با کی ارتباط داره و داره چکار میکنه. مثال های جالبی هم میزنه یکی از چیزهایی که توی این کتاب ها هست میخوام خدمتتون یاد آوری کنم اینه که آدم چقدر چشمش یا دیدش باز میشه چون اکثرا وقتی یک کتابی به صورت best seller در میاد کتاب پرفروش در میاد این سعی میکنه چیزهای جالبی رو بگرده پیدا کنه مثلا به همین دلیل خوندن این کتاب ها در مقایسه با مقالات ممکنه حتی اطلاعات عمومی ما رو هم بالاتر ببره، مثلا همینو اومده متصل کرده که حتی تو بعضی کشور ها مثلا کشور عربستان رو مثال زده اون نرم‌افزاری که وزارت داخله میگه روی گوشی ها نصب بشه بعدا لو رفته و اون شرکت عذرخواهی کرده که توش ردیابی داره که مردها بتونن در واقع شوهرها بتونن همسر خودشون رو ردیابی کنن که این الان کجاست یعنی یک میشه گفت قسمت پنهان اون اپلیکیشن بوده که به شوهرها دسترسی میداده که ببینن شوهرهاشون کجاست میگه ببینید این یه چیز جهان‌شموله تو همه جا وجود داره، اینی که ردیابی کنی ببینی کجاست و اوج نگرانی این باشه که مبادا با مرد دیگری ارتباط داشته باشه و احیانا صاحب فرزند بشه و این مسئله به خشونت منجر میشه، و ادامه بحث به مسائل خشونت بین فردی و خانوادگی میپردازه، خب یک یاداوری هم خدمتتون بکنم خدمتتون گفتم که در مسئله مناقشه زن و مرد، مناقشه جنس ها buss یک صاحب نظره تو این قضیه به نظر من شکی نیست مطالعات زیادی کرده پژوهش‌های زیادی کرده و به قول معروف دست به آمارش خوبه، یعنی هر جا میبینی میخواد یه حرفی رو بزنه در کتابش تعداد زیادی آمار ارائه میده، منتهی اون جایی که من پیشاپیش بگم باهاش اختلاف دارم اینه که دلیل این آمارها رو در چی میدونه؟ در انتهای این صحبت خواهم گفت که دلیل ها میتونن دو نقطه مقابل هم باشن Buss اصرار داره که آن شواهدی که من ارائه میدم حکایت از اون داره که این مسائل ذاتیست و در ژنوم و در زیست و بیولوژی انسان ها به ویژه مردها رفته، خب برای این که هم اطلاعاتتون در این زمینه به روز بشه و هم این که بعضی از نکاتش به نظر میاد برای یک اندیشمند اجتماعی برای فردی که میخواد در مسائل اجتماعی اعلام نظر بکنه مهمه من یه بخش‌هاییش رو خدمتتون ارائه میدم، البته نتیجه گیری رو به خودتون میذارم نتیجه گیری buss هم میگم ولی خودتون مختارید و امیدوارم که اون ذهن بازتون رو حفظ کنید و سبک سنگین کنید، مثلا یه اشاره‌ای کرده میگه که خشونت خانگی یعنی اینی که بیشتر به این صورت که مردان زنان رو بزنند، هنگامی که خانم باردار هست دو برابر میشه و ادعای buss به اینه، که وقتی خانمی باردار هست اون نگرانی های مردانه رو میاد که مبادا نکنه درصدی احتمال حتی کم وجود داره که اون بچه مال من نباشه، یادتون باشه من چند تا اسلاید قبلی گفتم mamas baby papas maybe و میگه این چون نگرانی و این اضطراب میاد بالا، این باعث خشونت خانگی افزایش یافته میشه، خب همینجا یه ذره تامل کنیم به نظر شما این تفسیر خیلی خوبیه یا تفسیرهای ساده تری وجود داره؟ خب وقتی خانمی باردار میشه شوهرش یا احیانا دوست پسرش همیشه نگران اینه کع هزینه بچه رو کی خواهد دادیم رو آینده روابطمون چه اثری میذاره نمیدونم فعالیت خانم یه مقداری دچار تغییر میشه خب این باعث میشه عصبانی تر بشه، چرا اینو نسبت میدی به یک فرایندی که تو شیرهای نر هم وجود داره که نگرانه که مبادا بچه کسی دیگه باشه، تازه اینجوری فکر کن اگر بچه خودش باشه چی باید کاملا سعی کنه محافظتش کنه یعنی خشونت باید کم بشه در هنگام بارداری، برای این که اگر فرزند خودش بود چی؟ خب باید مواظب باشه که ژن خودش آسیب نبینه، ولی اینجا buss به یه طرز عجیبی ادعا میکنه که این برمیگرده به همون احساس بدبینی مردانه و اشاره‌ش هم اینه که هرچقدر در واقع اون روابط این دو یه مقدار مرد socio sexuality بیشتری داشته باشه و اینا این خشونت ها بیشتر هست خب میگم در واقع نتیجه گیری رو به عهده خودتون میذارم ولی آمار جالبیه که جالبه وقتی خانم باردار میشه خشونت دو برابر میشه. یا باز مسئله دیگه‌ای رو مطرح میکنه میگه خشونت مردان به فرزند زنان، که فرزند خودشون هم نیست در واقع این میشه ناپدریش دیگه، پنج برابر خشونتی هست که به فرزند خودشون هست، یا به نوعی دیگه براتون بگم زنانی که دقیق ترشو بهتون بگم، زنانی که پناه میبرن به shelter به پناهگاه از دست شوهری که اونا رو آزار میده و کتک میزنه، اونایی که با فرزند خودشون زندگی میکنن که از شوهر فعلیشون نیست پنج برابر بیشتر این بلا میاد سرش، بازم این رو buss نسبت میده به همون مسائل زیستی که میلیون‌ها سال در فرد تکامل پیدا کرده، و در واقع شبیه همون داستان بچه شیرها، حالا ممکنه شما بگین خب معلومه آدم بچه خودش رو ممکنه کمتر باهاش درگیر بشه چون این حس رو داره که بچه خودمه و buss هم میگه خب همین رو گفتم دیگه میخوام بگم که این داستان ژنتیکیه داستان بیولوژیک فرهنگی نیست، یا باز راجع به اثرات خشونت خانگی یک سری بحث‌هایی رو ارائه میده که دونستن اونها به نظر من بد نیست، مثلا میگه آقایونی که زنان خودشون رو مورد حمله قرار میدن مورد خشونت قرار میدن، این وقایع توی خانم اتفاق میفته، تو اسلاید شماره پنجاه هستیم اعتماد به نفس خانم کم میشه یعنی احساس میکنه که به اندازه کافی خوب نیست، همسر خوبی نیست انسان دوست داشتنی نیست توانمندی هاش زیر سوال میره احساس شرم پیدا میکنه، خب اینا واقعا یافته های متقنی هست نسبتاً تکرار شده، و چه شما نظریات buss رو بپذیری چه نپذیری توی اون ادبیات علمی وجود داره، مثلا یکی از واکنش های عمده‌ی خانم هایی که مورد خشونت خانگی قرار میگیرن احساس شرمه، در صورتی که بعضی ها میگن که خب اون شما رو زده شما مجروح شدی، شما چرا احساس شرم میکنی؟ ولی طرف این حس رو داره دیگه میگه لابد کار بدی کردم، لابد همسر خوبی نبودم یا اصلا جلو بقیه احساس خجالت میکنم میکشم، کاهش دسترسی به منابع، یعنی وقتی مورد خشونت قرار میگیره شغلش رو از دست میده تحصیلش رو از دست میده یه جوری درامدش کم میشه خونه نشین میشه ارتباطش با بقیه کم میشه یعنی به عبارت دیگر توان چانه زنیش توان ابراز وجودش کاهش پیدا میکنه، تهدید به عواقب آتی وجود داره توش، یعنی اینه که نگرانش میکنه که بعدا مشکلات بیشتری برات پیدا خواهم کرد به همین دلیل طرف محافظه‌کار تر میشه و از اونجایی که از عواقب آتی نکنه بعدا بیاد منو بکشه نکنه بعدا بیاد فرزندانم رو بکشه به نوعی اضطراب افزایش پیدا میکنه و درون‌گراتر میشن و تغییر اولویت هاشون عوض میشه، جالبه این رو هم توی در واقع یافته ها اشاره کردن، یعنی به جای این که اولویتشون مثلا تحصیل بچه باشه اولویتشون این باشه که خودشون رو نجات بدن اولویتشون این باشه برن از حق و حقوقشون دفاع کنن اولویتشون این میشه که یک کاری کنیم این عصبانی نشه یک کاری کنیم دیگه داد نزنه یک کاری کنیم که دیگه کتک کاری نشه و خونه رو آروم نگه داریم تا اونجا که میتونم سرویس بیشتر بهش بدم و در واقع باعث شم که ساکت باشه دیگه خشونت به خرج نده همه اینا رو جمع بزنی یعنی چی؟ یعنی سلطه مرد به زن افزایش پیدا بکنه، یه مسئله دیگه هم اون پایین اشاره میکنه که حالا اونم جالبه اون چراغ گازه پدیده Gaslighting که اشاره‌ش به اون که در واقع فیلم معروف چراغ گاز هست که همسر سعی میکنه که به زن بقبولونه که فکرات اشتباهه، خیالاتی هستی، باورات خیالگونه هست، بد میفهمی، اونقدر توان ذهنی نداری و جهان رو داری غلط درک میکنی، خب هدف چیه؟ اینجا buss استدلال‌های جالبی میکنه ولی باز در واقع قضاوت رو به شما محول میکنم که به نظر شما این استدلال‌ها چقدر درسته؟ میگه خیلی خوب وقتی شما نگاه میکنی اثرات خشونت خانمی یعنی سلطه‌ش بیشتر بشه سلطه‌ش بیشتر بشه یعنی چی؟ یعنی اینی که خانم نتونه بره با مردهای دیگه آشنا بشه، نتونه از سلطه جنسی اون رها بشه و در واقع بره و از دیگران بارور بشه و ژن اونها رو ترویج کنه، در نتیجه تسلیم خواسته‌های جنسی من بشه، و از من در واقع باردار بشه، ببین استدلالیه که به نظر میاد خیلی sexual محور هست، میتونی اینو با مسائل ساده تر اجتماعی هم توضیح بدی و چرا انقدر قضیه رو به مسئله ژن و گسترش ژنوم در واقع تسری میدی؟ این یه سؤالیه که وجود داره یا مثلا در مورد این که وقتی مورد مشاجره قرار میگیرن کتک کاری اتفاق میفته خب سر و صورت همسر ممکنه زخمی بشه، نشان کتک بیفته چشم کبود بشه و اینا، buss دیگه یه استدلال هایی میکنه که به نظر من شما یه ذره فکر میکنی ببین نه دیگه این خیلی استدلاله میگه سر و صورت کبود بشه که ارزش mating بیاد پایین ارزش mating یعنی چی؟ یعنی ارزش توانمندی همسریابی ارزش خواستنی بودن و در نظر مردان دیگر از خواستنی بودن او کاسته بشه چون میگن این همه‌ش سر و صورتش زخمیه این در واقع چرا ظاهرش اینجوریه و این باعث بشه که مردان دیگر دور و بر او نپلکند که امکان باروری باشه، حالا من توی اسلاید پنجاه و یک نوشتم استدلال متناقض david buss خب اینو مقایسه‌ش کن با همون داستان prada یادتونه گفتم خانوم ها در واقع وسایل خیلی لوکس و لاکچری حمل میکنن که نشون بدن شوهری دارند که مواظبشونه و هزینه هاشونو میده پس در واقع سعی کنند که زنان دیگر رو منصرف کنند که اون به من علاقه داره، اون من رو میخواد، خب با این استدلال بخوای نگاه کنی میشه اینجوری فکر کرد که اگر اون خانم سر و روش اینقدر زخمیه داری این پیام رو هم به دیگران میدی که این شوهرم من رو نمیخواد، برای من خیلی هزینه نمیذاره و در نتیجه بقیه اتفاقا تطمیع بشن، بقیه به نوعی وسوسه بشن که به سمت اون خانم بیان و شما اتفاقا وقتی موارد قتل رو نگاه میکنید چیز جالبی که متوجه میشید یکی از انگیزه هایی که مردان دیگه شروع میکنن ارتباط برقرار کردن با در واقع اون خانم‌ها، خانم هایی که در میشه گفت رابطه با یه مرد دیگه هستن تلاششون برای نجات دادن او از دست اون شوهر بدذات و آزارگرشونه یعنی اگه بخوای اینجوری نگاه کنی برخلاف استدلال buss اینی که سر و صورت خانوم زخمی میشه ممکنه یه پیامی برای مردای دیگه باشه که ببین ارتباط اینا ضعیف شده اتصال اینا ضعیف شده پس فرصت هست من برم در واقع همسر او رو از چنگش در بیارم، برای همینه من فکر میکنم که کتاب buss پر از این گونه تناقض‌ هاست، یعنی تمام اون چیزهایی که شما میگی میتونی اونوری هم استدلال بکنی، چه اصراریه که این مجروح کردن یک فرایند اکتسابی تکاملی‌ست برای این که به نرهای دیگه پیام بده که مثلا ارزش این خانم رو در چشم نرهای دیگه بیاره پایین، که اونها به سمتش نیان و در واقع سلطه و انحصار او باقی بمونه، حالا ببین یه اصراری دارم به این چیزها فکر کنید چون من بارها گفتم مقوله جریان شناسی خیلی مهمه، اینم جریان شناسیه یعنی با وجود این که ممکنه این حرف ها به نظر شما عجیب غریب بیاد ولی جریانات فمینیستی ضد فمینیستی جریانات محافظه کار روی این حرف ها نقد میذارن و بعد مطالبی رو ارائه میدن، پس حواسمون باشه ممکنه شما حس کنید که نه این دیگه خیلی استدلال عجیب غریبیه ولی این استدلال عجیب غریب بالاخره با خودش یک عقبه داره دنباله داره در ادامه این dvd براتون یکی از موارد مهمش رو معرفی خواهم کرد خب در مبحث بعدی اینا هر کدومش فصل فصله یه فصلش بود خشونت خانگی فصل بعدیش بود stalking یعنی ایجاد مزاحمت توسط آقایون برای خانم ها البته عکسش هم هست فرقی نداره Stalking میتونه ایجاد مزاحمت توسط خانم ها برای آقایون باشه یا اصولا در اونهایی که در واقع همجنسگرا هستن ایجاد مزاحمت توسط همجنسشون باشه ولی اینایی که میبینی طرف رو دنبال میکنن همه‌ش سر راهش ظاهر میشن سعی میکنن مرتب بهش پیام بدن ازش عکس بگیرن هر جا میره اونا هم هستن یه جوری میگه این نمیدونم چرا کنه شده ول نمیکنه، همه جا هستن برای من ایجاد مزاحمت میکنه ایجاد آزار میکنه این نوع پدیده رو stalking میگن منتهی در پدیده stalking یک تعریفی وجود داره و اونم این هست که اون حضور همیشگی، اون زیر نظر گرفتن‌ها، اون در مجاورت بودن‌ها، بایستی ایجاد اضطراب و ترس در قربانی هم بکنه، یعنی اگر شما میبینی یه سری فن داری، یه سری خاطرخواه داری که همیشه دنبال شما هستن و از این قضیه لذت میبری این دیگه تعریفش stalking نیست باید شما در واقع یک اضطراب داشته باشی و احساس کنی که مورد ترس و وحشت هستی، خب باز میاد به یه سری آمار اشاره میکنه مثلا میگه 80 درصد موارد عمل stalking توسط مردان صورت میگیره 20 درصدش توسط خانوم هاست، چرا ما همچین نابرابری داریم؟ این عدم قرینه بودن از کجا میاد؟ و باز این رو نسبت میده به همون عدم تعادل sociosexuality و اون نقشی که مردان دارن که مواظب باشن ماده ها کجا میرن با کی ارتباط دارن آزاد نباشن و زیر نظر باشن، یعنی فقط بدونیم که این داره کجا میره و این رو باز یه پدیده‌ی مردانه میدونه یا باز اشاره‌ای که میکنه اینه که سابقه‌ی تجربه‌ش اینکه چه کسایی میان میگن ما تو عمرمون stalk شدیم دو تا سیزده درصد مردان میگن تو عمرمون stalk شدیم یعنی توسط کس دیگری دنبال شدیم، زیر نظر گرفته شدیم بهمون پیام میاد بهمون به نوعی هی علامت میدن و این باعث احساس ترس در ما شده، در صورتی که در خانوم ها این عدد 8 الی 32 درصد هست، خب اینجا ببینید باز یه تعدادی از مخالفان buss میگن ببین این چیزایی که شما میگی ربطی به روانشناسی تکاملی و رفتار ذاتی نداره تو تعریف stalking هست repeated behavior that instills fear in the victims رفتار تکرار شونده‌ای که باعث ایجاد ترس در قربانی ها میشه خب اگر در نظر بگیرید که قدرت بدنی آقایون بیشتره جثه‌شون بزرگتره خب طبیعی است که اگر آقایی دنبال یه خانمی بیفته اون خانم احتمال این که بترسه بیشتر هست زمانی که یه خانمی دنبال آقا بیفته و به همین سادگی این نیازی نداره که این رو نسبت بدی به مدارهای عجیب غریبی که توی روان دوجنس شکل گرفته به واسطه این stalking های مکرری که از تمام پستانداران وجود داشته و به میلیون ها سال قبل برمیگرده، خب ولی میگم برای اطلاعاتمون رو افزایش بدیم بد نیست یه سری واقعا مرور منابعی داره که با وجودی که توی فصل خیلی خلاصه و فشرده ارائه داده ولی خالی از لطف نیست دونستنش، مثلا اومده بررسی کرده که چه کسانی عمل stalking رو انجام میدن این مزاحمت ها توسط کیا هست اینهایی که همش تلفن میزنن تو خیابون دنبال میکنن سعی میکنن عکس بگیرن و بعد این عکس رو گاهی اوقات بر طرف mail میکنه بر طرف پیامک میکنه توی شبکه های اجتماعی یه جوری همش اعلام میکنه زیر نظر دارمت دنبالتم ولت نمی کنم نمیذارم تنها باشی اومدن توی پژوهش ها نشون دادن افرادی که سبک اتصال رومانتیک ناامن دارند یعنی اصطلاحاً insecure attachment دارند اونایی که ویژگی های autistic دارند و اونایی که اختلالات شخصیت مرزی دارند بیشتر این کار رو انجام میدن پس شما هم اگر یه نفر هست که مواظبتونه، حالا مواظب که نگم مزاحمتونه مرتب دنبالتون میکنه هی هر جا میرید میبینی اونم اومده پیام میده آره من الان دنبالتم الان دارم میبینمت نمیدونم الان میدونم رفتی کجا الان میدونم که مثلا کدوم کفشتو پوشیدی، داری با کی صحبت میکنی از دور دارم میپامت اینا احتمالاً افرادی هستند که حالتهای autistic دارند یا حالت‌های اختلال شخصیت عمده دارند، و احتمالاً اون سبک اتصالی که وجود داره خیلی ناامنه، یعنی احساس امنیت نمی کنند چون وقتی احساس امنیتشون میره بالا یه جوری رها کننده تر میشن، مسامحه کار تر میشن و آزاد تر اجازه میدن طرف رفتار بکنه. خب چیز دیگه‌ای که توشون دیدن اینه که اینا معمولاً خشم و احساس تحقیر داشتند یعنی توی رابطه‌ای که با اون فرد داشتند حالا چه رابطه‌ی عشقی بوده چه رابطه‌ی کاری بوده چه دوستی معمولی بوده اینا حس کردن که تو منو تحقیر کردی تو منو عصبانی کردی تو بهم بدی کردی تو به من بی‌توجهی کردی تو منو تحقیر کردی و منم به تلافی نمیذارم تنها باشی، به تلافی اینقدر دنبالت میکنم اذیتت میکنم و پایین تر بودن نسبت به قربانی هم نشون داده شده یعنی معمولا اون کسی که مزاحمت ایجاد میکنه از نظر تحصیلات سطح اجتماعی درامدی پایین تر از قربانی هست یعنی که خیلی به ندرت اتفاق میفته که کسی که خیلی منابع زیادی داره و توانمندی های زیادی داره راه بیفته و مزاحمت برای یکی ایجاد کنه اکثر این افراد میگن که آره این از طبقات پایین تر از ما هست از نظر تحصیلی و اینا، نگرانی از غیر قابل جایگزین بودن قربانی هم داریم، اینم یه نکته‌ایه، یعنی اونایی که ایجاد مزاحمت میکنن میگه که خب ببین این رابطه‌تون مثل این که به جایی نمیرسه چرا اینقدر دنبال میکنی اون فرد رو چرا ولش نمیکنی چرا همش راه افتادی ببینی کجا میره نمیدونم زیر نظر میگیریش چرا از فکرت خارج نمیشه؟ اکثرا یه جمله میگن، میگن که آخه هیشکی مثل این نمیتونه، هیشکی نمیتونه جای اینو برای من بگیره این خیلی تکه و به همین دلیل گاهی اوقات این تصور غلط رو ایجاد میکنن که اوه چقدر عاشقن چقدر طرف رو دوست دارن در صورتی که باز مطالعات اینو نشون میده که بیشتر اونها دلیل بند سه‌ای که در اسلاید 55 داریم نگرانی از غیر قابل جایگزین بودن قربانی مال این نیست که خیلی عاشق پیشه‌ن مال اینه که واقعا اینقدر خودشون رو پایین میبینن و احساس پایین بودن دارن که میگن اگه اینو از دست بدم دیگه هیچی گیرم نمیاد، یعنی این آخرین شانسمه و باز گفتم پس میبینید طرف وقتی مهارت های اجتماعیش پایینه سبک اتصالاتش ناامنه خیلی موضع خوبی تو جامعه نداره، وقتی یه نفر رو پیدا میکنه و به یه نفر به نوعی دل میبنده یا احساس میکنه اون طرف مقابل بالقوه میتونه شریک عشقی عاطفی یا جنسی طرف بشه، دیگه رهاش نمی کنه، چون این باور رو داره که اینو از دست بدم اخه کی میاد دیگه با من دوست بشه کی میاد با من ارتباط پیدا کنه، خب اینجا buss باز روی این تفسیر تکاملی میکنه تفسیر زیستی میکنه میگه این یه مکانیزمی‌ست که در واقع نرهایی که منابع کمتر دارند، یعنی حالا موقعیت اجتماعی توانمندی هوش ثروت فیزیک خوب ظاهر خوب هست وقتی احساس میکنن فرصتی وجود داره که ژن خودشون رو توسعه بدن ببین همه‌ی این چیزهای تکامل به ژن برمیگرده اون کتاب ژن خودخواه Selfish gene dawkins رو در نظر بگیر میگه اگر رفتاری منجر به استمرار و ادامه بقای ژن میشه اون رفتار تقویت میشه و انتخاب میشه توی جریان تکاملی Selection یا فرگشتی انتخاب میشه و در واقع میگه که اینا امید آخرشونه و این یک سبکی‌ست که بعضی از اونهایی که mate values ببینید mate values اصطلاح جالبیه البته توش یک نوع خودشیفتگی هم وجود داره دیگه توش یک نوع آریستوکراسی هم وجود داره که mate value یعنی ارزش همسری که همه ارزش یکسان همسری ندارن، بعضی از افراد هستن چه نر چه ماده همه اونا رو میخوان همه طالبشونن میگن این ظاهرش خوبه خیلی با شخصیته توانمنده موقعیت خوبی داره امکانات خوبی داره ثروت خوبی داره نمیدونم جذابیت داره باهوشه همه اینا هست و یه عده هستن که mate valueشون پایینه میگه این ابزاریست که برای mate value پایین ها ساخته شده، که بتونن شانسشون رو امتحان بکنن و بالاخره اومد نیومد داره دیگه چون گزینه‌ی b یا پلن b به قول امروز اینه که تا آخر عمرت مجرد میمونی و هیچ وقت ژنهای خودت در واقع گسترش پیدا نمیکنه، میشه جز همون incel ها involuntary celibate اونهایی که ناخواسته مجرد میمونن، دیگه میگن هیچ شریکی برامون پیدا نشد هیچ همسری برامون پیدا نشد و برای همین میگه که این 80 درصد مردان بودن به این دلیل بوده این یعنی استراتژی مردانه است تو فرگشت برای مردها ابداع شده اون مردهایی که امکانات کمتری دارن متوسل بشن به این شیوه حالا شانسشونو امتحان میکنن دیگه یه سنگی میندازن یا میگیره یا نمیگیره، منتهی آمار جالب دیگه ای رو ارائه داده اینم آمار جالبیه البته میگم اینا تو غربه ما آمار مشابه تو کشور خودمون نداریم ولی فقط یه الهام به ما میده یه ایده به ما میده، که اونایی که میرن برای یه خانومی این مدل مزاحمت ایجاد میکنن باعث ترسش میشن که همش دیگه میلرزن باز میبینن این دوباره سرکوچه وایستاده میرن میبینن این همش اومده محل کار من به بهانه‌های مختلف سؤال داره میگم چرا میای اینجا نمیدونم شما نباید هی بیای مثلا برو یه جای دیگه، میگه خب این طرف کارمنده مثلا تو یه جایی داره کار میکنه همش میبیمه اینجا دم در وایستاده هی داره از این سؤال میکنه اینجا اومده گل فرستاده یه جاهای دیگه‌ای رفته ماشین خانوم رو خط خطی کرده همه اینا میتونه باشه ولی وقتی نگاه میکنی اومدن دیدن ته این مزاحمت یا stalking چیه 6 درصدش به قول معروف به وصال میرسه، یعنی 6 درصدش به رابطه جنسی منجر میشه، یعنی 94 درصد کار به جای نمیبره ولی میگه این افراد به قدری درمانده هستند به قدری mate value یا ارزش زناشویشون پایینه که همون 6 درصد هم توسط تکامل تقویت شده حالا 6 درصد میگم یه عددیه ولی فقط عددیه که فقط ایده‌ای بگیرید یعنی خیلی روش موفقی نیست یعنی شما اگه باید مزاحمت ایجاد کنی یا خوره بشید یا پیله کنی اذیت کنی آزار ایجاد کنی معنیش اون نیست که تو اکثریت موارد میبینید که اون طرف مقابل که خانم ها هستن تسلیم نمیشن مقاومت میکنن و به رابطه منجر نمیشه ولی همون 6 درصد میگه کافی بوده برای این که این رفتار در جریان تاریخ تحول بشر در واقع انتخاب بشه و تکامل پیدا کنه. ولی میگم شما حالا فکر کن که آیا مجبوریم متوصل بشیم به یک ساختار زیستی برای توضیح همچین رفتاری آیا نمیشه این رو با مولفه‌ های فرهنگی مولفه های اجتماعی اقتصادی توضیح داد و چه نیازی هست متوصل بشیم به این قضیه؟ به مقوله دیگه‌ای اشاره میکنه که اون هم به نوعی تو مایه در واقع میشه گفت stalking و مزاحمت ها هست که اسمش رو هست revenge porn Revenge porn هم میدونید که در واقع این گونه هست که وقتی اون شریک یا اون فرد در واقع پاسخ مثبت نمیده و سعی میکنه که از به قول معروف از سلطه اون مرد رها بشه یکی از تیرهایی که میندازه علاوه بر تهدید، کنترل فیزیکی نمیدونم آزار اینیه که خب آبروتو میبرم شروع میکنم عکساتو پخش میکنم تو اینترنت، شروع میکنم که تو اینترنت راجع بهت شایعه میسازم، یا احیانا عکسهایی که ازت گرفتم یا زمانی که مثلا با من دوست بودی برای من فرستادی، میفرستم برای این و اون که دیگران رو کور کنن، یعنی ببین اینم باز مثل همون خشونت خانگیه، معتقده هدف stalking اینه هدف stalking اینه که اون فرد رو از ارتباط بالقوه با مردهای دیگه متوقف کنه مثلا مردهای دیگه احساس کنن که ببین این خانم دردسره مثل اینکه مزاحم داره من اصلا حوصله ندارم حوصله درد سر و آبروریزی و این چیزها رو ندارم دور و بر این مدل آدم ها نمیرم، که در نتیجه اون منابعش محدود بشه به نوعی بشه محاصره اقتصادی بشه و نهایتا تسلیم بشه به خواسته‌های اون مرد که این میشه در واقع همون ۶ درصد، و البته راهکاری هم که توصیه کرده خیلی جالبه میگه باید خانم ها وقتی مورد stalking قرار میگیرن مهمترین کارشون اینه که مطلقا منابعشون رو محدود نکنن، یعنی به این خاطر دیگه با دوستام معاشرت نمی کنم دیگه سر کار نمیرم دیگه تلفنم رو بستم دیگه نمیدونم ارتباطم رو با همه بستم چون این باعث میشه که resource یا منابعشون کم بشه و وقتی منابعشون کم شد، قدرت مقاومت کردنشون در مقابل اون مزاحمت ها کاهش پیدا میکنه، یکی از این شیوه ها هم شایعه سازی و شرمگین کردنه، وقتی طرف شرمگین میشه دیگه با دوستاش قطع رابطه میکنه با خانواده خودش قطع رابطه میکنه، و در واقع طعمه ای میشه برای این که اون فرد بتونه تسلط خودش رو تقویت کنه، پس ببین اون سناریویی که این داره میگه میگه خیلی شبیه همون شیر نری هست که منابع شیر مادر رو کم میکنه به این هدف که نهایتاً بر او چیره بشه حالا این دوتا رفتار آیا تصادفی شبیه همن؟ یا زیرساخت مشترک بیولوژی یا سخت افزاری به قول معروف دارن، اونجایی‌ست که دیگه اختلاف پیدا میشه، خب فکر کنم دیگه تا اینجا شما متوجه شدید که buss اصرار عجیبی داره که اینا ریشه مشترک سخت افزاری دارن این تو مغز این آدم ها حک شده تستسترون این کار رو میکنه سلول ها این کار رو میکنن کروموزوم y هست که این پدیده رو دامن میزنه و حالا چرا این اصرار رو داره میگه خب برای همین هم هست که اینقدر توی جوامع مختلف شایع و فراگیره و هر کارش میکنی به این راحتی ریشه کن نمیشه این یک استراتژی که میلیون ها سال عمر داره فصل بعدی راجع به مقوله تعرض و تجاوز هست که اونم معتقده باز یک استراتژی مردانه هست که تکامل این رو ساخته برای در واقع امکان بقا برای بعضی از مردان، باز این فصل رو بخونید از جهاتی خوبه برای این که یک مرور خیلی سریع هست به منابع مدرن که دیدگاه های مدرن در مورد تعرض‌های جنسی و تجاوز چه هست و این چگونه اتفاق میفته اون فصل مزاحمت ها رو دیدیم حالا یه مختصری هم راجع به این صحبت کنیم اینم به نظر من جالبه ولی نظر شخصی بنده اینه که باز اینجا به یه تناقض هایی میرسه، منابع رو با این مقاله Neil Malamuth شروع میکنه Neil Malamuth Neil Malamuth از دانشگاه کالیفرنیا لوس انجلس هست و یک مقاله داره که میشه گفت در واقع کلاسیک این قضیه هست و الان هم اگر بخواید بدونید خیلی هم معتقدن که Neil Malamuth در واقع میشه گفت بزرگترین فردیست که در مقاله تجاوز و تعرض های جنسی پژوهش کرده و یک صاحب نظر برجسته هست بسیاری از پژوهش هایی که انجام شده توسط او و گروهش انجام شده و یافته هاش طی این سال هایی یک مسیر یکسانی رو دنبال کرده، یه خورده پس باهاش آشنا بشیم، این مقاله برمیگرده به سال 1۹86 یعنی یه کلاسیک حساب میشه، در journal of personality and social pyschology predictors of natural sexuality پیش‌بینی کننده های خشونت جنسی کار اینگونه بوده که 155 نفر جمعیت دانشجویی یا داوطلبان غیر مجرم رو اومده بررسی کرده یعنی این در افرادی نبوده که حبس شدن مجازات شدن بخاطر تجاوز بلکه افراد طبیعی بودن خیلی.هاشون دانشجو بودن خیلی‌هاشون شاغل و در سطح خوب کارکرد بودن و خواسته ببینه کیا این فانتزی رو دارند یا چه کسانی هستند که تو ذهنشون هست که رابطه جنسی به واسطه‌ی تعدید ارعاب و زور یه گزینه است و میشه بهش فکر کرد و در واقع میشه گفت بالقوه توان تعرض جنسی رو دارند من فکر میکنم این مقاله چون طی سی سال اخیر نه تنها رد نشده بلکه یافته هاش مرتب پررنگ تر هم شده بد نیست یه چند دقیقه‌ای به این گوش بدیم با ادبیاتی که تو اون زمان بود 1986 این شاخص ها رو فرض میکردن که ارتباط داره یعنی اگه بپرسی چه کسانی چه مردانی متوصل میشن به تعرض جنسی این شاخص ها توش مطرح بوده که من در اسلاید 59 برای شما ارائه دادم اینارو، البته ترجمه اون رو هم به فارسی در اسلاید 60 داریم بیاین با اسلاید انگلیسیش اشنا بشیم بعد ترجمه هاش رو مرور کنیم sexual dominance hostility toward women htw acceptance of interpersonal violence aiv psychoticism sexual experience arousal to rape index یعنی چی؟ و یه اصطلاح دیگه هست rape myth acceptance یا پذیرش افسانه تجاوز پذیرش افسانه تجاوز همون بند دو هست acceptance of interpersonal اینا چی ها هستن؟ اسلاید بعدی اینا رو به فارسی براتون گذاشتم سلطه طلبی جنسی خشونت علیه زنان پذیرش خشونت بین فردی شاخص روان پریشی Eysenck یا Psychoticism تجربه داشتن در امور جنسی شاخص برانگیختگی به محتوا تعرض و اون هم اسمش میشه افسانه های تعرض و تجاوز اینا چی هستن؟ سلطه طلبی جنسی اینه اومدن دیدن بعضی از آقایون از اینی که همسرشون شریکشون جنس مخالف در سلطه روانی یا فیزیکی اینا باشه احساس برانگیختگی دارن مثلا همه چیشو کنترل میکنم یادتونه در اون مقاله پرورش انسانیت ما eroticization of dominance جنسی کردن سلطه صحبت کرد این همونه یعنی وقتی قلدری میکنن وقتی زور میگن وقتی امر و نهی میکنن وقتی همه چی در تسلط منه این برای من جذابیت جنسی داره، بعضی ها این خیلی براشون داره بعضی ها اصلا نداره یعنی این احساس این که طرف مقابل یه جوری پایین تر از من قرار گرفته مرعوب توانایی من شده براشون جنسیه sexual هست خیلی تحریک کننده است خشونت علیه زنان در واقع hostility toward women HTW بعضی ها اصلا اصولا زن ستیزن میبینی همش برای زن ها جک در میارن زن ها رو مسخره میکنن زن ها رو تحقیر میکنن معتقدن رانندگیشون رو مسخره میکنن دستبختشون رو مسخره میکنن عقلشون رو مسخره میکنن ظاهرشون رو مسخره میکنن خرجاشون رو مسخره میکنن یعنی کارکتریه که دیدین دیگه مثل این که اصلا با زن جماعت دشمنه دیگه همش معتقده این ها عقلشون ناقصه، جنس ضعیفن، جنس معیوبن، نمیدونم این تو چی میفهمی این تو چی میگی بابا با اون عقل زنانه‌ت این hostility toward women این یه شاخص دیگه است این لزوما با سلطه طلبی همراه نیست‌ها میتونه مستقل از هم باشه برای همینم هست که این ها یه شاخص های مستقل گذاشتن یعنی بعضی ها اصلا میبینی کاملا زن ستیزن ولی اصلا احساس برانگیختگی جنسی ندارن هنگامی که سلطه دارن پذیرش خشونت بین فردی این رو در واقع میشه acceptance of interpersonal violence AIV بعضی ها معتقدن ببین زور خوبه وقتی زور بگی خانما خوششون میاد خانما از مردهای قلدر خوششون میاد از بزن بهادر خوششون میاد از این که داد بزنی خوششون میاد از این که نمی دونم عصبانی بشی تهدید کنی خوششون میاد تحریک میشد و به همین دلیل اگه بخوای خیلی در واقع ضعیف برخورد کنی خیلی ملائم برخورد کنی خیلی ملو باشی این جذابیت نداری، این ها از مردهای خشن بزن بهادر بد دهن نمیدونم پرخاشگر خوششون میاد منتهی خب نمیگن اون به قول معروف نزاکت اجتماعی که لغت قشنگی هم نیست این لغت از نظر دستوری اشکال داره نزاکت در واقع ساختار عربی نیست که این رو به صورت نزاکت گذاشتن، اون نازک بودن اجتماعی اون ضعیف بودن اجتماعی جذابیت براشون نداره این باوریه که یه عده دارن و در واقع اون افسانه‌ی تعرض و تجاوز اینه rape myth rape myth رو richard Malamuth در واقع ببخشید Neil Malamuth خیلی تو تبیینش کمک کرد در واقع پیامش اینه که خیلی از اونایی که مورد تعرض قرار میگیرن همچین بدشون هم نمیاد یعنی ته دلشون همچینم ناراحت نبودن یعنی خودشونم یه علامتی دادن خودشونم یه اعلام تمایلی کردن و تقصیر اون فرد حمله کننده نیست اصولا، اون خودش هم یه چیزهایی داشته یعنی به قول معروف میگن اگه صاف صاف راه میرفتی و نمیدونم سعی نمیکردی جلب توجه کنی و به طرف مقابل پیام پنهان نمیدادی او مزاحمت نمیشد بهت حمله نمیکرد یه چیزی تو خودت هم بوده به این میگن rape myth که در واقع افرادی که پذیرش خشونت بین فردی دارن تو پرسشنامه ها این رو هم مثبت جواب میدن میگن آره همچین هم ناراحت نمیشن بعضی وقت‌ها هم خوششون میاد بعضی وقت‌ها هم دوست دارن که مورد آزار قرار بگیرن شاخص روانپریشی Eysenck این رو امروزه تقریبا معادل antisocial بودن در نظر میگیرن ضد اجتماعی بودن یعنی مجرمین خلافکارها اونایی که رفتارهای psychopathic دارن، تجربه داشتن در امور جنسی یه عده هستن که خیلی تجربه دارن با ارتباطات متعدد داشتن همه کار کردن این کار هم روش، یعنی میگه من همه جور رابطه داشتم، همه جور لذت بردم میخوام از اینم استفاده میکنم و شاخص برانگیختگی به محتوای تعرض چی ها هست؟ این دو حالت داره، یکی افراد خودشون معمولا تست‌هاش این گونه هست که میان داستانهایی رو برای فرد میخونن یا فیلم هایی رو نشون میدن طبیعی است که فیلم محتوای جنسی داره دیگه پورنوگرافیکه یا داستان پورنوگرافیکه و دو حالت داره یه حالتی هست که ارتباط جنسی منوط یا موکول به تعرض خشونت و پرخاشگری نیست و یه حالت دیگه هست که محتوا تجاوزگونه هست و بعد از طرف میپرسن کدام یک از اینها بیشتر برای شما برانگیختگی داشت گاهی اوقات برای این که طرف حتی ممکنه دروغ بگه یا ممکنه خجالت بکشه میان از طریق Plethysmograph یعنی در واقع سنجش میزان خون‌رسانی به آلت تناسلی این رو میسنجن و ببینن چه کسی هست که Erection یا نعوظ بیشتری پیدا کرده به این قضیه بعد میفهمند به این سو گرایش داره، خب نتایجی که پیدا شده چی ها بود؟ از همون زمان این نتایج پیدا شد بعضیاش جالبه مثلا یکی از جالبترین نتایجش اینه برخلاف دوستان عزیز این میگم کمکتون میکنه که یک سری نگرش به روز علمی پیدا کنید برخلاف تصور که مقوله تعرض جنسی و تجاوز عذر میخوام خیلی به شخصیت های anti social psychopath و ضد اجتماعی برمیگرده این همبستگی ضعیفه، یعنی اونایی که چاقوکش و خلافکار و نمیدونم دزد و سارق هستن لزوما متجاوز نیستن و این یک باور غلط هست خیلی پررنگ نیست پس چه شاخص هایی بوده؟ این شاخص ها خیلی ارتباط داشته وقتی اومدن برانگیختگی به محتوای تعرض رو دیدن خب طبیعیست که این همونه دیگه یعنی داره میگه کی ها هستن اومدن دیدن به چه چیزهای خیلی ارتباط داره خشونت علیه زنان یعنی اونایی که اصولا زن‌ستیزن اونایی که پذیرش خشونت و اونایی که پذیرش خشونت بین فردی دارن، یعنی به عبارت دیگر مردانی مستعد خشونت جنسی هستن که تو ذهنشون اینه که این خشونت مشروعه درسته، و خانم هم خیلی بدشون نمیاد اینی که میگن بدشون اومده و بهمون تعرض شده و اینا ته دلشون ممکنه اتفاقا خیلی هم خوششون اومده و خیلی هم احساس برانگیختگی کردن و اینها بیشتر یک نوع فیلم و ادا در آوردنه، این به نظر من یکی از یافته‌های مهم رفتار شناسی جنسی بشره، یعنی مقوله rape مقوله تجاوز خیلی به anti social ها ربط نداره من خیلی اینو میبینم همه جا میگن anti social هستن anti social هستن این شخصیت‌های ضد اجتماعی‌ان آره خب شخصیت ضد اجتماعی بیشتر از جمعیت عادی این افکار رو دارن اینجا هم یه همبستگی پیدا شد ولی همبستگی ضعیف بود، بیشتر با اون مسئله سلطه طلبی، خشونت علیه زنان و پذیرش خشونت فردی یعنی درستش اینه دیگه یه مرد درست اینه که باید زور بگه مرد درست اینه که باید بترسن ازش، مرد درست باید خشن باشه تا خشن نباشی کسی محل نمیذاره کسی باهات تحریک نمیشه، باید یه جوری همچین نخراشیده و ارعاب کننده و اینا باشی و اگه بخواید دقیقش رو نگاه کنید در اسلاید 62 من این رو دارم این نشون داده بود هر کدوم از اون شاخص ها به تدریج افزایش پیدا میکنه، ولی وقتی که فرد شیش تا از اینا رو داشته باشه یعنی ببین هر کدومش یه ذره سهم ایجاد میکنه یه دفعه منحنی میکشه میره رو به بالا و اون میل به تعرض میل به تعرض یه دفعه پررنگ میشه پس پیام ساده‌ش اینه یک عامل نیست مجموعه‌ای از عامل هاست ولی این عامل ها تجمعی هستن هر کی یه دونه‌ش بیشتر بشه یعنی از زنها بدش میاد تو ذهنش افسانه تعرض هم هست سلطه طلبی هم لذت بخشه براش اینا رو می‌چینی کنار هم تجربه جنسی هم زیاد داشته همه اینا جمع جبریش وقتی به پنج یا شیش عامل میرسه یه دفعه منحنی میکشه بالا و افراد در واقع به این صورت در میاد و بر اساس این یافته ها باز کتابی داریم Men Who Rape مردانی که تجاوز میکنن The Psychology of the Offender روانشناسی این تعرض کنندگان که این رو Nicholas Groth نوشته و اینم در واقع میشه گفت ادبیاتیست که باز david buss به اونها تو کتاب خودش اشاره کرده پس علاوه بر این پژوهش Malamuth و کارهای Neil Malamuth به کارهای در واقع Nicholas Groth هم اشاره میکنه Nicholas Groth هم معتقده که مؤلفه هایی که مرتبط هستند با تجاوز و تعرض های جنسی سه تا مؤلف هست قدرت، خشم و سادیسم، یعنی یه جوری از کارهای Malamuth متفاوته و باورش بر اینه که اونایی که همیشه خشم دارن از دیگران، نفرت دارن و به نوعی یک اشتغال ذهنی با قدرت و زورگویی و سلطه طلبی دارن، و در عین حال رفتارهای سادیستیک دارن اینا بیشتر اقدام به تعرض جنسی میکنن، منتهی نکته جالبش، این از اون نکاتیه که من به فکر رفتم چون اینم از اون چیزهاییه که خلاف تصور خیلی هاست اسلاید 65 هستیم، به این یافته نگاه کنید ممکنه یافته غلط باشه ولی وقتی من منابع رو نشستم مرور کردم خیلی از منابع refrence هایی رو که تو کتاب گفته رفتم استخراج کردم و حتی منابع متقابلش رو خوندم این یه چند روزی برام کار برد میتونم خلاصه‌ش رو در اسلاید 65 بهتون بگم یه مقدار به قول خارجی ها eye opener هست چشم‌های آدم رو باز میکنه و آدم رو به فکر وا میداره و این فکر میکنم برای هر متفکر اجتماعی هر کسی که میخواد در مسائل اجتماعی مقوله خشونت مقوله تعرض‌های جنسی پژوهش کنه، اندیشه کنه این نکته رو باید تکلیف خودش رو روشن کنه که این یک دوگانه ما داریم اون شاخص های قبلی رو بذاریم کنار الان روی اسلاید 65 هستیم و به نظر میاد که به نفع دیدگاه دوم داره شواهد بیشتر میشه، اونایی که تعرض میکنند متجاوز هستند آیا محرومیت جنسی دارند؟ آیا محرومیت دارند؟ از طبقات محرومند؟ از طبقاتی هستند که Mate valueشون ارزش جفتیشون پایینه؟ یا نه اینجا تو نگاه اول خیلی‌ها خواهید گفت آره همونان دیگه کسایی هستند که فقیرند کسایی هستند که رانده شدند کسایی هستند که طرد شدند و میبینیم توی ادبیات علمی جامعه یا گفتمان جامعه هم این وجود داره مثلا طبقات محرومی که توانایی ازدواج ندارند اینا به تعرض جنسی رو میارند یا طبقات محرومی که سرخورده هستند طرد شدند اینا برای اینه که خشم خودشون رو ابراز بکنند و در عین حال یک نوع اقناع جنسی هم پیدا بکنند به مزاحمت و تعرض رو میارند منتهی توی این شک جدی هست دقت کردید؟ ممکنه شما بگید نه اینجوری نیست بیشتر اونایی که تو زندان هستند به خاطر تجاوز به عنف میبینیم بیکار هستند شغل ندارند تحصیلات پایینه سابقه‌ی مجرمیت دارند یه ادعایی david buss کرده که ادعای خودش نیست ادعای بررسی کنندگان رفتارهای جنسی بشره و اونم این که نخیر نخیر قربان اونهایی که از طبقات محروم و ناتوان و فرودشت هستند بیشتر گیر میفتند چون خیلی کارشون تابلوئه ازشون شکایت میشه و راحت محکوم میشند، برای همین اگه زندان ها رو نگاه کنید پر از افرادیست که شغل ندارند سوء سابقه دارند تحصیلات ندارند موقعیت اجتماعی خوبی ندارند و به خاطر تجاوز به عنف ممکنه زندانی شده باشند، میگه برعکس پس این میشه دیدگاه اول mate deprivation یا محرومیت جفتی، دیدگاه دوم این میگم از اون چیزهاییه که ذره فکر آدم رو بهم میریزه میگه نخیر اتفاقاً هرچی تو هرم قدرت میری بالاتر امکان تجاوز کردن بیشتر میشه شما میای میگه نه بابا این خیلی ادعاست یعنی شما میخوای بگی مثلاً من مقامم بالا باشه ثروتم بالا باشه نمیدونم چی باشه میگه بله منتهی چون اوت پشتوانه داری چون مقبولیت اجتماعی داری به این راحتی گیر نمیفتی این یکی از تحولات دهه‌ی معاصر هست به خصوص بعد از مقوله me too و این شکایت خانم ها، دیدن نخیر، اون آدمی که ما همشه ازش میترسیدیم یه آدمیه که فقیره تحصیلات نداره بیسواده اخراجیه اون برای خانوم ها تهدیده نخیر اون نوک کسی که تو اون سیستم خیلی قدرت داره تهدیده و در واقع برمیگرده به اون کارهای Dacher Keltner Dacher Keltner یادتونه کتابش رو معرفی کردم تناقض قدرت میگفت وقتی تو نردبان قدرت میری بالا، دیگه به درد و رنج پایین دستی ها بیتفاوت میشی و این ادعا وجود داره که وقتی امکاناتت زیاده وقتی پولدار هستی وقتی در راس هستی وقتی مشهور هستی وقتی شهرت بالا داری، دیگه نسبت به رنج و دردی که جنس مخالف تحمل میکنه بی‌تفاوت میشی و میزان تعرض کردن و بهره کشی جنسیت افزایش پیدا میکنه به نظر من این بحث جدی‌ایه و منابع رو که خوندم نمیدونم آیا ایدئولوژیکه آیا همسو شده با این جریان me too ولی به نظر میاد یافته ها مرتب و مرتب داره به سمت اون بند دوم حرکت میکنه و اگه شما نگاه کنید به قول معروف این counter intuitive خلاف شهود آدمه که شما فکر میکنید که آدم های خیلی آسیب دیده پایین‌دست هست محروم اینا هستند که متجاوزین رو تشکیل میدن میگه نخیر اتفاقا اون کار درست ها مشهور ها سلبریتی شدن‌ها اونایی که خیلی شهرت دارن اونا خطرناک در میشند برای این که dacher keltner هم میگفت دیگه میگفت میگفت وقتی تو قدرت میری بالا رفتارهای سلطه جویانه و خطرناک برای دیگران پررنگ میشه و تازه از malamuth یادمون هست که او گفته بود که خیلی ربطی با اون Psychoticism Eysenck یا pyschopathy نداره بیشتر یک نگرش طبقاتی قدرتی‌ست به این باید فکر کرد یک Quotation یک بند جالبی تو کتابش هست Although some disenfranchised men, those who bottom out in mate value in the eyes of women, sometimes rape, men with money status, popularity and power are more likely to be sexual predators هر چند بعضی مردان سرخورده و رهاشده که ارزش جفتیابی mate value کمی دارند اقدام به تجاوز میکنند اما مردان دارای پول شهرت قدرت و جایگاه اجتماعی هستند که بیشتر مرتکب آن میشود منتهی چون پشتوانه دارند گیر نمیفتند این رو David buss در جهت تایید نظریه تکاملی خودش به کار برده منتهی میگم نمیدونم قبول دارین این یه جور تناقضه دیگه از اون طرف میگه مزاحمت ها توسط لایه هایی اتفاق میفته که mate value پایین دارن اونی که برم مرتب مزاحمش بشم نزارم جایی بره زیر نظر بگیرمش هی پیام های تهدید کننده بفرستم هی عکسشو بگیرم و اینا، بعد از اون طرف میگی Rape یا تجاوز توسط بالای سیستم بالای هرم قدرت انسان ها اتفاق میفته و در واقع اشاره‌ش به این هست که این یه شباهتی داره به یک کتابی که اونم خواندنیه و بسیار بحث‌انگیزه این آدم خودش بحث‌انگیزه Laura Betzig این کتابش آنلاین هست از اون کتاب هاییه که باز مغز آدمو درگیر میکنه نمیدونم منتهی یه ذره کلاسیکه شاید فرصتی بشه این رو هم معرفی کنم ولی البته کتاب های زیادی تو لیست معرفی هستن برای همین شاید فعلا فقط به اسمش اشاره کنم Despotism and Differential Reproduction در واقع میشه گفت اقتدارگرایی یا سلطه طلبی و تولید مثل افتراقی A Darwinian View of History Laura Betzig معتقد بوده که sociosexuality به زبان خودمون اون اصطلاح رو به کار نمیبره قبلتر از اون این کارها رو شروع کرده در واقع این سلطه طلبی جنسی تعرض جنسی تنوع طلبی جنسی ارتباط مستقیمی با افزایش قدرت در سیستم های سلسله مراتبی داره و در واقع یک کار اصلیش اینه که نشون داده هرچقدر شما در شاخص ثروت شهرت و قدرت میری بالا تعداد پارتنرهات بیشتر شده از حرمسرای پادشاهان قدیم بگیر و بعد توی اروپا هم این رو اومده بررسی کرده که در واقع امپراتور چه مقدار داشته همینجور که میومده پایین کنسول ها چقدر داشتن اون مقامات محلی چقدر داشتن اون حاکم هر حکمران محلی چقدر داشته و یک پژوهش تاریخ شناسی‌ست و در واقع داستانش اینه که یه جوری david buss رو تایید میکنه و در واقع میشه اینجوری فکر کرد که خیلی نظام انسان ها بر اساس ادعای این دو نفر به ساختار گوریل ها به ساختار اون آلفا مرد های آلفا شبیهه یه سری مرد ها هستن قدرت زیاد دارن شهرت زیاد دارن پول زیاد دارن بیشتر ماده ها رو جذب میکنن جلب میکنن جمع میکنن یا به زور تحت سلطه خودشون در میارن و یه تعداد زیادی از مرد ها هستن که همون incel ها میشن هیچی گیرشون نمیاد و در واقع پایین هرم میموند و معتقده که این ساختار یک ساختار تاریخی‌ست و ریشه داروینیستیک داره تا اینجای کار david buss داره شواهد رو به نفع خودش را میده تا همین شاهدی راجب تجاوز داره باز به تناقض میرسه دیگه یا مثلا یه تناقض دیگه‌ش هم اینه که وقتی از خانم ها پرسیده میشه که بیشتر از بابت مورد تعرض جنسی قرار گرفتن کیا خیلی نگرانی اکثریت قاطع میگن غریبه ها اکثریت قاطع میگن که وحشت داریم از اینی که توسط غریبه ها مورد تجاوز قرار بگیریم و حتی کشته بشیم یعنی rape و murdure منتهی وقتی آمار رو نگاه میکنی بر اساس شواهدی که خود buss ارائه میده اتفاق عملا کاملا برعکس میفته یعنی بیشتر مواردی که منجر به تعرض جنسی میشن توسط آشنایان هستند و توسط افرادی صورت میگیره که میگه یا بهشون اعتماد داشتم یا خیالم راحت بود که خب این آدم مشکل داری نیست خودش خیلی آدم موجهیه خیلی چیز داره و در واقع میدونی این خیلی شبیه همین داستان شاید هم این یافته های علمی یه جوری پشتبند این اتفاق های اخیر هست، اون Epstein که در واقع تو زندان خودکشی کرد و شبکه‌ای از قاچاق دختران درست کرد و که حتی پای خیلی از مقامات و ثروتمند های امریکا رو به درون اون حلقه‌ش کشید حتی اسم bill gates هم مطرح شد به عنوان دوستاش یا اون Harvey Weinstein که اون کارگردان و تهییه کننده‌ی مشهور سینما بود که به خیلی ها به زور در واقع بهره برداری جنسی کرده بود و کسی میگفت آخه اصلا انتظار نداشتیم یه آدم اینقدر مرفه اینقدر مشهور اینقدر خوش نام در اون حلقه ها اونقدر قوی این از همه اینقدر بهره کشی کرده باشه و در واقع در جهت تایید این داستان میاد. خب اگه بخوای اینجوری نگاه کنی باز buss باید اینها رو توضیح بده که اولا چرا با اون مسئله stalking در تضاده ثانیا اگر mate value طرف بالاست دیگه چرا نیاز داره به زور متوصل بشه ducher keltner خیلی بهتر توضیح میده میگه وقتی قدرتت بالاست empathyت میاد پایین دیگه یعنی دیگه به درد و رنج دیگران بی تفاوت میشی و خودکامه تر میشی خودخواه تر میشی و دست به رفتارهای ناشایست میزنی یا مثلا باز در نقد کارهای او من چند مورد رو خدمتتون میگم و اگر اجازه بدین این بحث رو اینجا تموم میکنم مثلا یادتون هست اون داستان تیوی ها چون تیوی رو به عنوان یه اصل خیلی مهم علم کرده بود گفته بود قبل از اینکه تمدن شکل بگیره قبل از اینکه حکومت شکل بگیره کشاورزی باشه اون سلطه طلبی مردا و داشتن چند همسر و اینا خیلی توشون شایع بوده مقاله‌ای رو دیدم که در science چاب شده باز میگم معتبره science ژورنال خیلی قوی هست و Lethal aggression in mobile forager bands and implications for the origins of war Douglas fry اسم fry آشناست نه؟ کتاب قبلی یادتونه معرفی کردم پرورش انسانیت ما این قبائل زیادی از آفریقا رو بررسی کرده از نظر خشونت جنگ و کشتار یا یادتون باشه گفتم douglas fry از اون روسویی هاست و باور داره که قبل از شکل گیری تمدن و کشاورزی به صورت معاصرش بشر خیلی خشن نبوده این یه تعدادی از قبائل رو بررسی کرده و میزان قتل و خشونت رو توشون نگاه کرده نگاه کن اینا قبائلی هست که این دیده hadza ها، mbuti ها semang ها، vadda ها tiv ها اسلاید رو میبینید اسلاید شماره هفتاد جلوتون اگه باشه یا تو این فیلم ببینید ببینید تیوی ها مخالف همه هست یعنی تیوی استثنا هست از نظر خشونت جنگ طلبی و میزان قتل توش و در واقع میشه اینجوری اشاره کرد که david buss به عنوان یک موید دیدگاه خودش قبیله‌ای رو از اون شکارچیان و گرداوری کنندگان اولیه ارائه داده که اتفاقا تو پژوهش douglas fry یه استثنا واضحه یعنی شما نگاه کن همه اون قبائل توشون قتل و کشتار و اینا کم بوده این یکی به نظر میاد یه جوری حالا به دلائلی خیلی خشن و جنگ طلب شدن و در واقع اون صفاتی که buss منتسب میکنه به اون hunter gathereها، به اون شکارچیان و جمع‌آوری کنندگان یک استثنا هست در مقابل بقیه، میگم باز باید فکر کنیم و وقتی نگاه میکنی تو همین داستان تیوی ها، تیوی ها یه گروهی هستن که در مقابل با بقیه خیلی قشنگ بیرون زدن تو چشم میان و در واقع مد نظر buss استثنایی هست. خب تا اینجای کار بخش‌های مهمی یا بیشتر کتاب رو براتون توضیح دادم قضاوت با خود شماست بذارین بیان مسئله رو اینجا به انتها برسونم با گفتن دوتا نکته و اصطلاح و بقیه رو برای خودتون بذارم این که آمارهای رو که buss ارائه داد من لااقل توی مقاله ها نگاه کردم و ادعاهایی که به صورت توصیفی میکنه تا حد زیادی درسته، حالا به غیر از این داستان تیوی هاش یا یه جاهایی که تفسیر میکنه مثلا این که چرا خانم ها کیف گرون قیمت حمل میکنن یا اینی که وقتی دعوا میشه سر و صورت خانوم همچین کبود میشه این چه کارکردی از نظر اجتماعی داره به کنار ولی توصیف هایی که میکنه از نظر شیوع خشونت از نظر شیوع sociosexuality رفتار های پرخاشگرانه در واقع میشه گفت توصیف جمعیتی مقوله هایی مثل stalking و تجاوز اینا تا حد زیادی درسته یعنی به نظر من کتاب او اشتباه نرفته جریان اصلی review article مقاله های مروری این رو تایید میکنه منتهی سؤالی که هست اینه ما دو گونه میتونیم فکر کنیم بگیم این رفتار ها چون در واقع اساس روانشناسی تکمالی اینه یکی از مفاهیمی که تو روانشناسی تکاملی خیلی بهش اشاره میشه اسلاید 72 براتون نوشتم Environment of Evolutionary Adaptedness E.E.A. در واقع محیط انطباق تکاملی ادعا بر اینه میگه در اون محیطی که این بشر داشته میلیونها سال تکامل پیدا میکرده یک سری رفتار ها بودند که این رفتار ها ارزش انطباق و بقا داشتند پس این رفتار ها انتخاب شدند و در ساختار ژنتیک و بیولوژی فرد وارد شدند حالا که محیط عوض شده دیگه اون شاخص ها وجود نداره اینا باقی موندن و این نابسامانی های اجتماعی رو که شما میبینی محصول اونه، یعنی اینی که شما میبینی همه‌ش تجاوز ها توسط مردان صورت میگیره آزار ها توسط مردان صورت میگیره یک socio sexuality بالا دارن فریبکاری دارن اینا دارن این میراثی‌ست که وقتی مغز داشته تکمیل پیدا میکرده به دست اومده و الان چون شرایط عوض شده شهرنشینی شکل گرفته پلیس شکل گرفته قوه قضاییه شکل گرفته کنترل فرزند شکل گرفته الان شما ببینید با اومدن در واقع وسائل پیشگیری از بارداری خیلی از اون مسائلی که وجود داشت یه دفعه ناپدید شده یا از الان دیگه تقریبا شما با یه قاطعیت صد در صد میتونی بگی mamas baby papas baby خیلی راحت میتونی بری تست dna بدی و مطمئن شی که فرزند خودته و مال مرد دیگری نیست پس خیلی سریع باید این تناقض ها این اشکالات این مناقشه ها برطرف بشه پس چرا برطرف نمیشه؟ جوابی که امثال buss میدن و روانشناسان تکاملی میدن میگن این برای این که توی ساختار مغز رفته و حالا حالا ها به این راحتی نمیتونی پاکش کنی، یک گرایش ذاتی وجود داره ما مثالش رو مثلا اینا خیلی یه قسمتی که خیلی به نظر میاد مثال درستیه اینه که میگه ببین چربی، قند و نمک این سه تا الان آفت جان افراد همسن من و مسن‌تر از من یعنی هر چیز چربی بخوریم قند بالا بخوریم نمیدونم نمک بخوریم عمرمون به شدت کوتاه میشه ولی این سه تا بسیار لذت بخشند و میدونید ترکیب قشنگی از این سه تا هست یک چیزی رو ایجاد میکنیم بهش میگن bliss point نقطه خوشبختی که مثلا فست فود یا french fries تو اون bliss point ترکیب درستی از نشاسته و قند و روغن و نمک هست و به شدت اعتیاد آوره میگن که خب پس چرا اینا رو میری میخوری؟ میگه خب این بقا پیدا کرده دیگه اون میلیون ها سالی که در واقع بشر داشته تکامل پیدا میکرده این سه تا قوت اصلیش بودن اگه از اینا پیدا میکردی باید فورا تا میتونستی بخوری برای اینکه گیر نمیومده و اون باعث میشد که طول عمر پیدا بکنی از قحطی و گرسنگی و اینا فرار کنی ولی الان که یک مقدار وفور کالری صورت گرفته در بخش‌های عمده‌ای از جهان این به ضرر آدم تموم شده، پس مشابه همین مسئله تنوع طلبی آقایون مسئله تجاوز تعرض و اینا رو بگیر پس این میتونه یک تفسیر باشه تفسیر مقابل این به این صورته که نخیر اینا میراث های فرهنگی هستند یعنی یه دوره‌اس اینا بوده یه فرهنگ خلق شده و وقتی اون فرهنگ خلق شده باعث استمرار این رفتار میشه و کافیه که شما باورهای فرهنگی باورهای اجتماعی نظام‌های طبقاتی نظام‌های سنتی و حکومتی رو اصلاح بکنی و این ویژگی ها سریع بخار میشه و ناپدید میشه اونا به یه مفهوم دیگه می‌پردازند High Fidelity Transmission یا انتقال با میشه گفت وفاداری بالا یا اعتبار بالا یعنی چی؟ اینم باز توی تکامل هست میگه در سیستم هایی که یک رفتار رو میخوای منتقل کنی اگر به شیوه‌ای با اعتبار بالا منتقل بشه دیگه نیازی نیست شما بک اپ داشته باشی مثال بزنم اگر فرض کن فرهنگی هست که با قاطعیت ارزش هایی رو به نسل بعد منتقل میکنه مثلا برگردیم راجع به همون شیرینی مثلا فرهنگی باشه که اینقدر زبان و تدبیات و اشعارش در مدح شیرینی گفته باشه که افراد رو تشویق بکنه شیرینی بخورند نیازی نیست دیگه شما ذائقه در واقع بیولوژیک داشته باشید و اون انتقال فرهنگی این کار رو انجام میده و در تکامل هیچ وقت ما دوگانه یا duplicate یا مثلا back up plan نداریم حداقل ممکن رو به کار میبره پس اونا میگن که اگر فرهنگ به شیوه‌ای خیلی قاطع بتونه ارزش ها رو منتقل بکنه پس نیازی نیست که دیگه بیولوژی اون رو منتقل کنه پس خیلی سریع بیولوژی اون رو ول میکنه و اتکاش رو میذاره برای انتقال فرهنگی راجع به این من بیشتر صحبت خواهم کرد ولی اجازه بفرمایید چون خیلی طولانی شد بحث کتاب buss رو اینجا تموم بکنم سؤال اینجا اینه این تفاوت هایی که ما در socio sexuality و رفتار بین دو جنس میبینیم تقریبا تو تمام فرهنگ ها وجود داره منتهی سؤال اینه آیا این محصول یک گرایش ذاتیست مثل اینی که ما ذاتا به شیرینی و نمک و چربی علاقه داریم یا محصول یک نظام فرهنگی‌ست که خیلی خوب این رو منتقل کرده قشنگ نهادینه کرده و اگر اون تغییرات فرهنگی صورت بگیره خیلی سریع این رفتار منقرض خواهد شد این خواهیم دید که تبعات جدی توی دیدگاه های جامعه شناسان سیاست مداران مصلحین اجتماعی روشن فکران و فلاسفه داره. کتاب بعدی که میخوام خدمتون معرفی بکنم اینه، حالا شما خواهید دید این کتاب رو به عنوان سند رو میکنم که چگونه دیدگاه های david buss تبعات اجتماعی عجیب غریبی داره اینم کتابیست خواندنی به نظر من معتبر و بسیار فکر برانگیز، باز شما ممکنه اعتراض کنید بگید اخه در این شرایط حالا این اولویت نیست نه ولی طرز اندیشیدنش طرز استدلالش و همچنین تبعاتش خیلی جالبه The case against the sexual revolution در واقع میشه پرونده یا موردی علیه انقلاب جنسی Louise Perry این رو نوشته به نظر من آدم توانمندیه تو محافل اجتماعی خیلی خوب درخشیده کتاب مال سال 2022 هست من این رو هم خلاصه کردم این جالبه شما میبینی که چگونه باور داشتن به david buss میتونه یک تفاوت خیلی زیادی توی نتیجه گیری های اجتماعی ما ایجاد کنه Louise Perry از حالا لو بدم یه طرز عجیبی محو در buss و هر چند کلمه یه بار به کارهای buss استناد میکنه و از روی اون اومده بسیاری از دیدگاه های فمینیستی رو نقد کرده، دیدگاه های در واقع آزادی های اجتماعی رو نقد کرده به مقوله آزادی های جنسی انقلاب جنسی کنترل جنسی و قوانین اجتماعی اشاره کرده دفعه بعد که این کتاب رو معرفی میکنم خدمتتون شما خواهید دید که این david bussی که ما فکر میکنیم شاید یه سرگرمی باشه فقط برای این که عه چه جالب آیا ما هم مثل شیرهای نر هستیم یا نه عذر میخوام چگونه میتونه تبعات خیلی زیادی برای ما داشته باشه خب دیگه صدای منم گرفت و وقت ما هم به انتها رسیده تا جلسه بعد خدا نگهدار همگی.
Document