سلام عرض می کنم خدمت شما دوستان و علاقه مندان عزیز با یک مبحث دیگه در خدمتتون هستیم . یک مقدار اسم مبحث غریب بود اسی که براش انتخاب کردم از شیب تپه ها تا قامت دشمن است .چندی پیش کتابی را خدمتتون معرفی کردم احت عنوان هنر سرسختی و تسلیم نشدن و این کتاب این بحث را دنبال می کند که چی میشود که بعی از ادم ها سرسختن چرا بعی از ادم ها به راحتی تسلیم نمیشوند و قادر هستند خلاف جهت جریان اب حرکت کنند در حالی که بسیاری از مردم زود جا می زنن تات کشتن در این کتاب کار بسیار ارزنده ای کرد سعی کرده در این کتاب این را بشکفد که چه میشود که بعضی افراد روی کار خود ثابت قدم هستند .و این که نتونسته به یک نتیجه جامع برسد تقصیر خودش نیست این است که علم ما کمه ،ما ب درستی نمی دونیم که یکسری از انسان ها یک جریان همگن دارند و یک جریان را میسازند ،هنر ادبی ،سیاسی ،اقتصادی و در ابتدای کار مورد تمسخر قرار می گیرند و افراد سرزنششان می کنند و پایداری می ککند . و او امده این را بررسی می کند که این ادم ها چه ویژگی دارند ایا یک تاب اوری بالا دارند یا به سمت هوش میرود و جنبه های مختلفی را بررس کرده و من حس می کنم جنبه ها به صورت جمع بندی است و من ان قسمت های مهم را به صورت کلیپ هایی خدمتتون میگم . بیاید با این کلیپ شروع کنیم شیب تپه ها تا قامت دشمن ،خوب علاوه بر این کتاب از کتاب جالب دیگری هم استفاده کردم دسته یا گله ی انسان ها و مارک موفت بیولوژیست ااست و بیشتر روی مورچه ها و حشرات کار کرده و او شباهت هایی دیده روی رفتار دسته اس انسان و انچه ددر حشرات دیده می شود .ادعای خلاصش اینه انسان ها ببش از انکهه شما فکر کنید رفتاررشان جمعیه ولی دچار این باور هستند که من خودم تسلیم میگیرم و بیش از حد تحت تاثیر جریان های حوی اند به گروه خودشان بیشتر تاثیر میگیرند و هر چی بقیه بگویند انها تاثر میگیرند و همنوا می شوند . به گروه خود بسیار تعصب دارند و ازمایش های بسیار زیادی است که در کتاب به ان اشاره شده که ما وقتی به گروهی می رویم شروع می کنیم مثل انها اندیشیدند و رفتار کردن . خوب بیاید با کار های فردی اشنا بشویم به نام دنیس پرافت از دانشگاه بریجینیا و کار هایش با مزه است و کاری که می کند این است میگه افراد وقتی جلوی تپه می ایستند شیب تپه را چطوری می بینند حالا این یک کاربرد چند منظوره دارد . در یک حالت می گویند زاویه تپه را بگو ؟ 20 درجه یا 30 در جه د رحالت دیگر یک نقاله به او می دهند می گویند زاویه را تنظیم کن در حالت سوم یک چیزی مثل پدال گاز می زارن زیر پای طرف و می گویند انقدر این پدال را بالا و پایین ببر تا دستت موازی تپه باشد . ویافته های بسیار مهمی از این دنبال میشودد و ساده نیست و چیز جالبی که پیدا کرده این است به عنوان مثال وقتی شما خسته هستی شیب تپه را بیشتر میبینی وقتی کوله پشتی داری شیب تپه را بیشتر میبینی وقتی استرس داری همینطور و در حالتی که زبانی و با نقاله دچار این سو گیری ها می شوی و در حالت پدال همیشه درست جواب می دهی و تعداد زیادی مقاله دارد وبرای 2008 است . حمایت اجتماعی و تخمین شیب تپه ها گفتیم وقتی انرژیت کمه انگیزه نداری شیب تپه را بیشتر میبینی چچیز جالبی که پیدا کرده وقتی شما با دوستانت هستی و اتصال عاطفی داری در ان حالت شیب را پایین تر تخمین می زنی شما در این اسلاید این را می تونی ببینی .پس نشان می دهد سیستم لمسی ما خطا نمی کند و در حالت های دیگر وقتی فرد تنها است ان را بیشتر میبیند و وقتی دوتشان کنارشان است 10 در جه پایین می یاید و ما وقتی در جمع دوستانمان هستند کاارهایی ک خیلی برایمان سخت بود تسهیل می یابد و این حتی در شریک های رمانتیک پررنگ تر بشود .ولی نکته ی قشنگ این است حمایت اجتماعی باعث تسهیل می شود و افراد سوالش این است که همه کارها برای من یک بار است و میرن دکتر .و درر واقع حمایت معنوی دوستان یک دفعه شیک را کمتر می کند و کاربرد را میبینی و از ان استفاده کرده افرادی را که تسلیم نمیسوند میبینی میبینی چه افرادی و شبکه ای در اطرافشان است .این سلسله مقالات دنیز پرافیت است . بریم مقالات فرد دیگری را ببینیم مقاله اسم قشنگی دارد برای 2013 است بع نام دوستان باعث کوچیک شدن دشمنان می شود و داستان به این صورت است و عکس یک تروسیست الغائده است و از افراد پرسیدند هیکل این ادم را تخمین بزنید و ببینید ند الگو گذاشتن از هیکل بزرک به نحیف و بار دیدند وقتی افراد پیش دوسستان حود هستند و تخمین را کوچیک تر و نحیف ترمیبینی و ادراک ما تحت تاثیر شبکه اطرافمان است .و میبینی وقتیی افراد بهت دلگرمی میدهند کارهارا بهتر انجام میدهی .emotion ship امده است و این گونه پژوهش میکنند که انهایی هستند که حمایت میدهند به ما . و پرسیدند شما وقتی مشکل داری به چه صورتی استا و افرادی که تنها هستند به سه دسته مشکل بوده است اولی اطلاعاتی به صورت این که اطلاع داری کجا گذر نامه را تمدید می کنی دوم عاطفی وقتی پکری وقتی دلشوره داری به کی زنگ میزنی و هیجامات پخش است و از مردم پریدند و در اکثر افراد پخش است . و وقتی احساس خشم با یک نفر شادی با کس دیگر و نوع سوم ابزاری است که ماشینتو بهم قرض می دهی و جالب است که هر سه تا پخش است که افراد را شاکی می کند کع وقتی پول لازم دارد میاید سراغ من و دیدند درسته که پهنا و بسته بودن انها فرد می کنند و در افراد تفاوت دارد و تا این جای کار نشان دادند انهایی که وسعت دارند و بهتر از کسانی هستند که وسعت ندارند .این قدرت مقاوت فرد که وسعت کمعه تا فدی که وسعت زیاده کمتره . و بند دیگر هم هست به صورت مستقیم و غیر مستقیم که در سبک مستقیم زنگ میزنن که می خاهم کمکم کنی و در سبک غیر مستفیم دو ساعت صحبت می کند و خاسته هایش را نمیگوید . شما خودت وقتی حالت بده به کی زنگ میزنی و مستقبم می گوییی یانه و من اینجا مقاله دیگر هم می گویم از الی فینکل و میگوید به صورت اعم در مسادل و به اخص در ازدواج و به عبارتی یک بررسی جامع شناسی کرده که وقتی افراد در گذشته وقتی افراد گیر می کردند از افراد زیادی کمک می خاسند و در جوامع جدید فرد هر وقت گیر می کند فقط همسرش خبر دارد و از او کمک می گیرد و یافته پیامش این بوده که این خوب نیست و بیایم با دید انتقادی نگاه کنیم و هر چیزی را سریع باور نکنیم یعنی می گوید اگز جریان این باشد که اینکه همه چیز را به همسر بگوییم یک پدیده ای اورذه به نام خفگی ازدواج و افراد در هرم مازلویی بالا میروند و در گدشته به این صورت بوده که او هم پول بیاورد یک مزرعه بخریم و در پایین هرم مازلو بوده و به تدرج می اید وسط که دیگر تنها نیستم و وقتی بی حوصلم من را شاد کنه و الان یک انتطار خود شکوفایی هم اافه شده که کمک کنه من استعدا هامو پیدا کنم و باید به این نتیجه رسید که نباید همه را در ازدواج اورد و در یک دوره همه مسائل اقتصادی را در محل کار میگفتند و همسر خبرر نداشت .و با پیش داوری اجتماعی پیش نریم و این کم شدن خواهر برادر ها به این مسئله اثر می گذارد و همه ی بار فشار روی یک نفر امده است .بحث را ادامه بدهیم . بیایم با مقاله سنتی تر شروع بکنیم برای 1964 است یعنی عقب رفتیم امید وارم با من همسو بیایید ان لحظه ای جا بیوفتد احساس روشن گری به انسان دست می دهد . داستان این است که چند تا کار کردند ان زمان اوج هیپنوزیم بوددر این مقاله دو پدیده را سنجیده یکی همین اهنگ کریسمس سفید و دیگری نشستی و یک گربه روی پات میبینی ،یکی بصری و دیگری شنوایی .افراد را هیپنوتیزم کردند و گفتند چشماتو ببند و حسس کن که این لهنگ میاد و ازشون می پرسند چقدر این اهنگ را شنیدی و چقدر واضح بود و فقد هیپنوتیزم نبود و اگر کسی می خواهد فقد روان را درمان کند به مسئله هینوتیزم فک کند چون چیز خاصی نیست . اول امدند القا کردند و در گروه دوم حرف زدند که تصور کن و شما در اسلاید های 22 و 23 میبینید قبل از تست چه دیدن گربه و اهنگ نمره داده بودند و به طور متوسط 38/2 بود بعد افراد را هیپنوتیزم کردند به 4/3 افزایش یافت و نکته جالب القا همون اتفاق افتاده و در گروه انگیزشی و هیگنوتیزم تفاوتی در شنوایی نبوده و باز شما میبینی نمراتشان افزایش پیدا کرده و صدا می یاید و قبلا فک می کردند این برای هیپنوتیزم است اماا دیدن اگر دیگران بگویند حواس شما ادراک را خلق می کندد .ما ادراک مان از اطراف بسیار تاثیر میگیرد و ببینید اینجا بعد از این که از افراد خاستند شاهد افزایش پله های عمیق تر بودیم .و بعد از تشویق دیگران 80 درصد صدا را شنیدند و ادراکات ما که باید موسق باشند با گفتن دیگران عوض می شود . و یک پدیده ی شساختار ذهن است و این تقریبا 40 سال بعد است و نویس سفید پخش می کنیم و چشمتو ببین ببین کجا هست اهنگ و شما اگر یکسری نویز برای افراد پخش کنی و بگویی هر وقت اهنگ را شنیدی اعلام کن کم کم افراد می گویند اومد صدای اهنگ منتها این پژوهش نشان مسی دهد انها یی مقیاس جذب دارند زودتر بین نویز صدای اهنگ می شوند . یکی از دانشجویان جملله ی قشنگی گفت که چکار کنیم که این را به حد اقل برسانیم و این سوال قشنگی بود و نکته اش همین بود و مغز عمدا انجوری ساخته شده و طبیعی اش همین برای اینکه اتصال عاطفی با دیگران بر قرار کنی و اگر این ر ا نداشته باشی و اگر به کسی اعتماد داری زود سمبل می کنی و مغز سمبل کار است و ان خطای روشن گری کلاسیک می گوید وطیفه مااین است که خطاهارا به حد اقل برسانیم و اجازه ندیم که سیگنال ها در نویز گم بشن و باید یک جاهایی بزاری این اتفاق بیوفتد زیرار در عوض اقتصادی و کارامد تر است و یک ذره تعمل کنید. دنیل سایمنز این کارش مشهور است و این کاررا 25 سال پیش انجام داده و از کارهای شیک روان شناسان اجنماعی بوده است و یک فرد یک سوال از قرد دیگری میکند و در همان حین افراادی چیزی را از جلوی اینها رد می کنند که ارتبباط چشمی انها قطع می شود و در همین حین جای فردی که سوال کرد با فرد دیگر عو می شود و حتی رنگ لباس هایشان هم متفاوت ااست و نکته قشنگ این است که نصف افراد متوجه نمی شوند که جای انها عوض شدند .و کلی از این پژوهش ها است .به این پدیده می گویند change blayens.داستان این است مغز بسیار اقتصادی عمل می کند و پردازش کردن هر چیزی انرژی میبرد و مغز به صورت انتزاعی ان پشت را بازسازی می کند و اول انتزاع می کند و احساس می کند و احتمالا کتاب در چه حوزه ای است مثلا روانشناسی همین .و به همین دلیل اگر پشت صحنه را تغییر بدهند شما متوجه نخواهید شد . ایا مغز ما از نظر شناختی نفوذ پذیر است جواب می دهند بله .و در واقع کاری که مغز می کند تغییر مهم را رفرش می کند و می دانید شما یک تکنولوژی ضبط دارید و برای این حجم فابلکم بشود انرا دستکاری می کند .یعنی شما تمرکزت را می گذاری روی حرف های من و ان بیرون را شروع می کنی به سمبل کردن و یک دید پیچیده است و می تواند بسیاری از وقایع را توضیح دهد اینکه چرا انچه که ز جهان بیرون درک می کنیم ان چیز واقعی نیست . و در خیلی مواقع نباید کاری بکنی که کم بشود زیرا سبب خستگی می شود ..جالبه یک فیلسوفی است به نام اندی کلارک و این تنها نیست و خیلی از افراد شبیه او هستند و خلاصه حرف این است که مغز ما تا می تواند از جهان بیرون قسمت های بیرون را بازسازی می کند و تنها درزمانی پردازش می کند که شما حس می کنی چیزی درست نیست. و جالبه اندی کلارک راجب بیماری های مثل ای دی اچ دی پژوهش هایی دارند .ویک مقدار بحثمان تکنیکی تر شد و این دسمایه درک بسیاری از پدیده هاست چرا ما در مقابل فشار دیکران همسو می شویم و مغز این گونه ساخته شده که هر چه انها میبینند ما هم ببینیم پس کی شورع می کنیم به خودمان بیاییم وقتی متوجه یک خطا می شویم و سیستم تمرکز خودش را می گذارد که ببیند کجا است .پس این که جلوی همه چی باایستی داری سیستم پردازیت را ضعیف می کنی قسمت زیادشرا باید به دیگران اعتماد کنی راجب این امید وارم بعدا بیشتر صحبت کنم بحث بعدی که ترد شورشیان اخلاقی است را براش تبلیغ بکنم . خوب اگر ما به گله انسانیمان معتقدیم و همنوا می شویم ان که خلاف جریان شنا می کند به شدت توسط دسته ادمی دچار سرزنش قرار میگیرد و یکی از دلایلی که افراد نمی توانند روی حرف خود بمانند ترد شدگی است .و چکار کنیم وقتی استقلال خودمان را حفط کنیم و یک مقدار کاربردی تر خواهد بود . تا جلسه بعد خدا نگه دار همگی تان .