شماره 51: تهدید طرح واره‌ای

پادکست دکتر مکری
اسفند 1394
قسمت دوم

شماره 51: تهدید طرح واره‌ای

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 51: تهدید طرح واره‌ای
Loading
/

متن پادکست

قسمت دوم بحث تهدید طرح واره ای رو اگر موافقید دنبال کنیم. در جلسه‌ی قبل اگه یادتون باشه به آزمایش‌های خیلی جالب Jeff Stone اشاره کردیم که چجوری وقتی سیاه‌پوستا فکر می‌کنن از نظر هوشی دارن ارزیابی میشن میزان کارکردشون میاد پایین و برعکس وقتی صحبت از توانایی‌های ورزشی و قدرت انجام امور بدنی هست به نظر میاد کارکردشون جلو میفته و در مورد سفیدپوستها پدیده برعکس هست. من در جلسه‌ی قبل یادم رفت نکته‌ای رو خدمتتون بگم و اینه که یه عده تئوریسین در این فکر بودند که چرا واقعا سیاه‌پوستا اینقدر از نظر توانایی‌های بدنی بالا هستند؟ مثلا مطالعه‌ای که در سال هزار و نهصد و هفتاد و یک ببینید، مطالعه‌ی قدیمی حساب میشه ولی خب خیلی قدیمی نیست. می‌تونیم بگیم زمانی که متودولوژی علم دیگه تقریبا خودش رو به خوبی نشون داده است. واقعا بررسی کردند و دیدند که وجود جمعیت سیاه‌پوست در میان برندگان مدالهای المپیک و همچنین قهرمانان ورزشی به طرز معنی داری از سفید پوستها بالاتره و این معما بود که چرا واقعا اینطوریه؟ یعنی چرا سیاه پوست ها گرایش پیدا کردند به این که در امور بدنی خودشون رو نشون بدن تا امور فکری؟ و جالبه حتی سال هزار و سیصد و هفتاد و یک فردی به نام مارتین کین” . مارتین کین” نظریه‌ای رو مطرح می‌کنه که میگه که این برمی‌گرده به اینکه، سیاه‌پوستان اکثریتشون به خاطر، برده داری از آفریقا به آمریکا برده شدند و اینجوری فرض می‌کنه که اونایی که از نظر بدنی قوی‌تر بودن یا از نظر بدنی بهتر بودن، اون‌ها رو انتخاب کردن و به همین دلیله که سیاه‌پوست‌های آمریکایی سلامت هستند در مقایسه با توانایی‌های بدنی با سفیدپوست های آمریکایی. خب البته این نظریه به تدریج رد شد . برای اینکه اگه شما دقت کنید، کم‌کم تو خود آفریقا هم ما شاهد این هستیم که قهرمانان ورزشی زیادی دارن خودشون و نشون میدن و این قضیه صحت جهانی هم داره پیدا می‌کنه و در جاهایی که میشه گفت برده‌داری در کار نبوده و انتخاب اصلحی هم صورت نگرفته، فرض کنیم که اون برده‌داران در اون زمان اومدن افرادی رو انتخاب کردن که توانایی‌های بدنی بالاتری دارند هم دست‌اندرکار نبوده، باز این پدیده داده دیده میشه. خب کم‌کم فکر کنم باید نزدیک بشیم به تئوریسین اصلی پدیده‌ی تهدید طرح واره ای یعنی کلود استیل” جلسه‌ی قبل ازش نام بردیم ولی بیایم یه مقدار بیشتر باش آشنا بشیم، چون این اصطلاح رو اولین بار اون مد کرد و گفتیم که قبل از اون گفت تهدید در هوا ” Threats in the airو بعدا اومد پدیده‌ی تهدید طرح واره ای رو مطرح کرد. کلود استیل” خودش سیاهپوست بود. یعنی African American . توی خاطراتش نکات جالبی رو میگه، میگه من از کودکی به این مساله شاید تو هفت سالگی واقف شدم و اونم به این صورت بود که وقتی کودک بودم، می‌خواستم برم از استخر استفاده کنم، اشاره کرده بودن که استخر برای سیاه‌پوستا فقط چهارشنبه بعد از ظهرها است و اون زمان من حولمو می‌گرفتم، مایومو می‌گرفتم دستم و داشتم می‌رفتم استخر یه حس عجیبی بهم دست می‌داد که این چه جوریه؟ مثلا ما فقط چهارشنبه‌ها می‌تونیم استفاده کنیم، تا نکته‌ی جالب دیگه‌ای میگه، میگه سیزده سالم بود، صبح زود رفتم استخدام بشم برای زمین گلف، میدونید یه کاری هست تو زمین گلف بهش میگن Cave و اونم این بچه‌ها یا نوجوونایی هستن که توپ‌های گلف و جمع می‌کنن، اون چوب های گلف رو همراه خودشون میارن که در واقع کمک گلف باز ها باشن. این که توپ رو بکارن یا چوب مربوطه رو بدن دستش. و یه شغله میشه گفت پاره وقته نسبتا جذابی برای پسر بچه‌های نوجوانه و خود کلود استیل” میگه من در واقع apply کرده بودم برم زمین گلف و استخدام بشم، صبح زود رفتم تا آخر شب منتظر شدم نوبت که به من رسید، گفت ببخشید Cave ‌های سیاه‌پوست ما نمی‌تونیم استخدام کنیم. و این تمام زندگیش میگه من با این مساله‌ی نژادی و اینکه چگونه شما سیاه بودنت روی رفتارت، تفکرت و تصمیم‌گیری‌هات اثر میذاره ؟ اشتغال ذهنی داشتم. تا این که درس می‌خونه، رشته‌ی روانشناسی رو دنبال می‌کنه، استاد دانشگاه میشه، اول در دانشگاه میشیگان فعال میشه، آن آربور بعد میره به دانشگاه استانفورد و بعدش میره دانشگاه کلمبیا و آخر سر میره به دانشگاه برکلی و آثار خیلی مهمی رو در روانشناسی چاپ می‌کنه. خب کلود استیل” یکی از مقالات خیلی کلیدی و اصلیش که به درد بحث امروز ما می‌خوره، مقاله‌ایست که هزار و نهصد و نود و پنج چاپ کرده که الان تقریبا بیست و یکمین سالگردش میشه. و من در جلسه‌ی قبل یادتون خدمتتون گفتم که الان بحث‌هایی هست که بیست سال تهدید طرح واره ای مطرح شده و هر روز که میریم جلوتر روانشناسی داره ابعاد بیشتری از اون رو کشف و ثابت میکنه. به همین دلیل داره به صورت یکی از نظریات میشه گفت establish نظریات مورد تایید در روانشناسی معاصر در میاد. اسم مقالش این بود: Stereotype threat and the intellectual test performance of African Americans. یعنی تهدید طرح واره‌ای و میشه گفت کارایی یا کارکرد هوشمندی یا Intellectual یا میتونیم بگیم ذهنیه آمریکایی‌ها_ آفریقایی‌ها. آمریکایی_آفریقایی ها درواقع همون سیاه‌پوستا هستند . ژورنالی که در اون چاپ شده بود Journal of personality and social psychology هست. یک ژورنال معتبر APA. و فکر می‌کنم که شاید اولین جا هست که به صورت جدی مطالعه‌ ای در مورد پدیده‌ی تهدید طرح واره ای صورت گرفت. اگه خاطرتون باشه مطالعه‌ی جف استون” که سفیدپوستها رو در مقابل سیاه پوست ها از نظر توانایی بدنی و Stereotype های ورزشیه مقایسه کرده بود، چهار سال بعد یعنی هزار و نهصد و نود و نه چاپ شده بود. و از متدولوژی کلود استیل” استفاده کرد. کلود استیل” خودش میگه وقتی من به عنوان هیات علمی تو میشگان استخدام شدم، این سوال رو ازمن که چرا سیاه‌پوستا اینقدر توی کالج، توی دانشگاه، دانشکده خرابکاری می‌کنن ؟ و نمرات خوبی کسب نمی‌کنند؟ به عنوان مثال دیده بودند که سیاه‌پوستا بعد از ورود به کالج در آمریکا.. این آمار رو دقت کنید!! سیاه‌پوستا بعد از ورود به کالج، دانشگاه بعد از آمریکا هفتاد درصدشون نمی‌تونن لیسانس خودشون رو بگیرن. یا یافته‌های دیگه‌ای هم بود، مثلا دیده بودند که اگه بیان سیاهپوست هارو با هم توی آزمون‌های هوش مقایسه کنند، نمرات میانگینشان بالاتره. یعنی اگه سیاه‌پوستا فکر کنن که توی جلسه‌ای نشستیم و فقط سیاه‌پوستا هستند و سفید پوستی بین اونها وجود نداره، خیلی بهتر سوالات هوش رو جواب میدن. ولی همین که چندتا دونه سفید پوست رو میذارید توی جلسه ی آزمون، یه دفعه کاراییشون میاد پایین و باز جالبه!!! یک یافته‌ی کلاسیک بود که اگر از سیاه پوست ها بیان تست بگیرن،بگن این تست هوشه…نمرشون پایین‌تری میشه تا این که بهشون بگن مثلا این تست هوش نیست، تست هماهنگی چشمی_ دستیه، یعنی یه پدیده‌ی ورزشی یا یه پدیده‌ی موتور رو نام ببرن، یه چیزی که سیاه ها تو اون احساس تهدید یا احساس پایین‌تر بودن نمی‌کنند. و کلود استیل” این فکر رو کرد که وقتی ما به گروه‌های خاص تعلق داریم، گروه‌های خاص نژادی، گروه‌های خاص کنید رفتاری، گروه‌های خاص اقلیتی، هر گروهی.. شهرستان خاصی، همین که اسم اون گروه روی ما قرار میگیره ما مجبور میشیم در واقع تبعاتی رو قبول کنیم . که به این میگه identity contingency. یعنی همین که شما یک هویتی رو می‌گیرید، حالا هویتتون میخواد به عنوان مثلا بچه ی فلان محل باشه یا بچه‌ی این مدرسه باشه یا این نژاد خاص باشه یا ساکنین شهرستان خاصی باشه، اتوماتیک شما contingency هایی رو نشون میدی. در واقع تبعاتی براتون داره. به همین دلیل مطاعاتی رو، روی مساله‌ی سیاه‌پوستا شروع کرد و به این نتیجه می‌خواست برسه. که آیا ممکنه صرف این که من حس می‌کنم سیاه پوستم روی طرز تفکر من و کارایی من توی امور خاصی اثر بذاره یا نه ؟ این مطالعه که هزار و نهصد و نود و پنج چاپ شده و امروزه واقعا یکی از کلاسیک‌های معروف به حساب میاد، چند فاز داره، چند مرحله داره و بیشترش توی دانشگاه استنفورد صورت گرفته و اومدن درواقع تو چند مرحله، دانشجویان سفید پوست و سیاه پوست رو با هم مقایسه کردن. تو مرحله‌ی اول اومدن یه تعدادی تست بهشون دادن، تست هارو از کجا انتخاب کردن؟ از Graduate Record Examinations . شما می‌دونید این همون G R E هست که بعضی از دانشجوها یک اشتغال ذهنی دارن که برن به اون امتحان بدن. و بهشون گفتن خیلی خب این مبحث GRE هست، منتها این قرار نیست که توانایی‌ها یا هوش کلامی شما رو بسنجه .به یه عده اومدن گفتن بررسی عوامل روانشناختی دخیل در حل مسائل کلامی . دقت کردید!! یعنی یه سری سوال هایی رو در مورد مهارت‌های کلامی از GRE استخراج کردن، منتهی به اونایی که تو آزمون می‌خواستن شرکت کنن، گفتن این قرار بررسی عوامل روانشناختی دخیل در حل مسائل کلامی باشه . یعنی همچین بحث هوش و توانایی و استعداد توش نبوده. به یه عده دیگه اومدن گفتن این آزمون توانایی کلامی ،یعنی در واقع verbal ability هست. خب همین جا می‌بینی قضیه‌ی استعداد، هوش و توانایی مطرح شده. و بعد به یک گروه سوم همون سوالا رو دادن، گفتن که این صرفا میزان چالش شماست . که چقدر حوصله داری سر و کله بزنی با مسائل پیچیده؟ پس ببینید یه تست واحد و به سه گروه یا سه دسته دادن، منتها هدف تست رو سه نوع مختلف مطرح کردن. که ببینند سفیدها و سیاه‌ها اختلاف نمراتشون در هر یک از این حالت‌ها چقدر هست؟ خب فکر می‌کنم با بحثی که در جلسه‌ی قبل و ابتدای این جلسه داشتیم شما یه نکاتی دستگیرتان میشه و ببینم درست حدس زدین یا نه؟ نتایج اینجوری در اومد … توی اون گروهی که بهشون گفته بودن این وظیفه‌ی سنجش توانایی‌های کلامی رو داره، یعنی مفهوم هوش کلامی رو مطرح کرده بودند، میانگین سیاه‌پوستا به طرز واضح و معنی داری از سفیدپوست‌ها پایین‌تر بود. به عنوان مثال سفیدپوستها یه چیزی حول و حوش دوازده امتیاز میانگینشون بود. سیاه‌پوستا هشت، یعنی هشت به دوازده.. دقت کنید!! تقریبا یک سوم پایین‌تر نمره آوردن. در اون حالتی که گفته بودن نه این صرفا دارای در واقع نوعی عوامل روانشناختی حل مساله رو می‌سنجه اصلا مساله‌ی هوش و توانایی و اینا رو مطرح نکرده بودند، به طرز عجیب و تعجب آوری نمره‌ی سفیدها و سیاهان با هم برابر و همون دوازده بود. پس دقت بکنید به سفیدا اگه بگن این داره توانایی کلامیتون رو می‌سنجه، نمره‌شون فرقی نمی‌کنه. ولی سیاهپوست‌ها یک سوم افت می‌کنن. حالت سوم هم جالب بود وقتی گفتن این قضیه‌ی چالش رو می‌سنجه، سیاه پوستا نمرشون دوازده و سفیدپوستان میانگینش چهارده بود. پس اگه به سفید پوستان بگی این مسئله مربوط میشه به چالش و میزان سرسختی شما و این که میخوای تو مسائل فکر کنید، دو نمره کارکردشون بهتر میشه. به سیاه‌پوستا بگی این توانایی کلامیتون رو میسنجه، چهار نمره کمتر میشه. پس در واقع این میتونه یک تاییدی باشه بر اون نظریه‌ی Stereotype threat . یعنی این که ما تو ذهنمون یه طرح واره‌هایی داریم، مثلا اینکه سیاه‌پوستا توانایی کلامیشون خوب نیست یا سفیدپوست‌ها اهل جدل و چالش و جنگیدن هستند و وقتی اون طرح واره رو روشن می‌کنیم، کلید می‌زنی و طرف به اون مسئله آگاه میشه، هوشیار میشه.. رو کارکردش اثر میذاره. باز تست رو ادامه دادن و کارهای جالب‌تری رو دنبال کردن. به عنوان مثال ..اومدن چندتا در واقع حروف و کلمات نیمه گذاشتن، یعنی چی؟؟ شما تصور کنید که جدول جلوتونه.. جدول دیدین که خونه داره.. مثلا چهار تا خونه توی جدول خالیه.. یک ،دو،سه،چهار و دو حرف آخرش c و e هست. خب دو حرف اولش خالیه و از افراد می‌خوایم که خب حالا بیا این چهار حرف رو پرکن، چی به ذهنت میرسه ؟همین الان هم اگه رانندگی نمی‌کنید این تست رو انجام بدید.. چون Allan Badlyنشان داده بود ،وقتی شما می‌خوای تست‌های هوایی، تست‌های فضایی و چیدن حروف رو انجام بدید و در حال رانندگی هستی به رانندگیت آسیب میزنه و این هم به این دلیله که working memory نمی‌تونه تو دو حوزه‌ی فضا، تجسم فضایی، همزمان کار کنه . پس اگه رانندگی می‌کنید این رو تجسم نکنید، ولی اگر در حال رانندگی نیستید، تجسم کنید یه جدوله یه چهارتا خونه داره، دو حرف آخرش c و e هست. خب شما می‌تونی فرضا لغت faceرو توش بزاری،f a c e. می‌تونی لغت nice رو توش بزاریn i c e. می‌تونی لغت race رو توش بذاریr a c e. یعنی نژاد، در صورتی که face یعنی چهره . یا یه دونه دیگه رو در نظر بگیریم ، باز یه چهار حرفی هست که دو حرف آخرش o , r هست. این رو با چه چیزایی می‌تونی پر کنی؟ یکی از چیزایی که می‌تونی پر کنی لغت poor هست، فقیر.p o o r. یا لغت دیگه ای رو در نظر بگیرید ،پنج حرف داره با b ,l شروع شده، که این رو ممکنه شما با black پر کنید.b l a c k. میتونی با blane پر کنیb l a n e . میتونی با blend پر کنی b l e n d .چون فقط اولش b , l داره. تو بعضی موارد دیدید که اون لغتی که می‌تونی بذاری، مثل raceمثل poorمثل blackیه‌جوری به Stereotype های سیاه‌پوست‌ ها بر میگرده. ولی face یا فرض کنید لغت blaneیا لغت blend اینا خیلی به سیاه‌پوست ها برنمیگرده. باز تو مرحله‌ی بعد این کار رو کرد، اومده بود گفته بود خیلی خب اگه ما بیایم تست‌هایی رو بدیم در مورد سنجش توانایی‌ها و بهشون بگیم مسئله هوش و توانایی و اینهاست بعد بیایم این تست لغات رو ازشون بگیریم، پاسخ‌ها چجوری میشه ؟باز دوباره همون قضیه تکرار شد.. در آن حالتهایی که بحثی از توانایی و هوش و نمی‌دونم ability نبود، verbal ability intellectual ability لغت‌هایی که پر شده بودند چه توسط سیاه‌ها چه توسط سفیدها تقریبا مشابه بودند. ولی وقتی صحبت هوش، نمی‌دونم توانمندی‌های ذهنی اومد یه دفعه به این صورت دراومد که به طور میانگین در حالت‌های دیگه تعداد لغت‌هایی که بار نژادی داشتن، یک ممیز سه بود. در صورتی که در حالتی که بحث هوش و توانمندی و اینا اومد تو سیاه‌پوستا یه دفعه به چهار نزدیک شد. یعنی میبینی وقتی بحث هوش میاد یه دفعه سیاه ها یاد نژادشان می‌افتند، یاد اون ماهیت درواقع گروه خاصشون می‌افتند و جالبه که همزمان دو مرحله‌ی دیگه هم این پژوهش سنگین داشت. حالا برای اینکه خسته نشید من این دو مرحله بعدش خلاصه میگم، در قسمت سوم این پژوهش اومدن این کار رو کردن که خیلی خب.. اگه ما باز دوباره بیایم مسائل نژادی رو در این افراد زنده کنیم، یعنی مثلا همون تست هایی رو بدیم بگیم این تست هوشه، بعد تو قسمت بعد بیایم این سوال بکنیم که چقدر شما به فعالیت‌های خاص زیر علاقه دارید ؟ مثلا بسکتبال، بیلیارد، پوکر، تماشا تلوزیون و غیره. خب شما به صورت سنتی می‌دونید که بسکتبال مثلا ورزش سیاه‌پوستیاست و پوکر خیلی ورزش سیاه پوستا البته ورزش که اسمش نیست.. قمار یا بازی سیاه پوست ها نیست. جالبه درحالتیکه توانایی هوشی و سنجش verbal ability بود، تو مرحله‌ی بد وقتی ازشون خواسته شد که علایق خودشون رو بنویسن، به طرز معنی داری کمتر به علایق خاص سیاه‌پوستا اشاره کردن. یعنی به نوعی انزجار یا به قول امروزی‌ها براعت طلبیدن از چیزهایی که خاص سیاه پوستاست، مثل بسکتبال، نمیدونم موسیقی خاص و رقص خاص و اینجور چیزا. به عبارت دیگر وقتی شما تهدید طرح واره‌ایت زنده میشه، سعی می‌کنی از اون گروهی که بهش تعلق داری و شما رو یه جور زمین گیر کرده، به نوعی براعت بجویی. برای اینکه self esteem بتونی نگهداری. پس اینم یافته‌ی سوم و بسیار جالب کلود استیل” بود. میگم این یافته کلود استیل” در مطالعات بعدی تکرار شده به همین دلیل ارزشمنده. و بالاخره قسمت چهارم وقتی صحبت هوش و اینجور چیزا بود، بعد اومدن یه مقدار در مورد مسائل فرض کنید، روزمره ازشون سوال کردن و جالبه وقتی توی این افراد پرسیدن که خیلی خب مثلا شب قبل چقدر خوابیده بودید؟ سیاه‌پوست‌ها به جای اینکه بگن هفت ساعت، هفت و نیم ساعت، گفتن پنج ساعت . به این پدیده میگن self-handicapping خود معلول کردن . یعنی چی؟ یعنی سیاه‌ها اومدن گفتن دلیلی که ما تو این تستا کم انجام دادیم یا خوب نتونستیم کار کنیم، برای اینه که شب قبلش کم خوابیده بودیم و در واقع کم نخوابیده بودن، اینجوری وانمود کردن . شما هم دوستان دقت کردید .. مثلا یه امتحانی سخته و شما خوب انجام ندادی، مصاحبه‌ای بوده …نمی‌دونم قرار بوده بری در کلاس بشینی Presentation داشته باشی.. ارائه‌ای داشته باشی.. خوب انجام نمیدی سریع برای اینکه self esteem خودت رو حفظ کنی، می‌گی آخه دیشب تا صبح نخوابیدم. هم به خودت میگی هم به دیگران میگی. یا امروز صبح، صبحانه نخوردم. برای همین گرسنمه.. فکر کنم قندم افتاد نتونستم خوب حرف بزنم. به این پدیده‌ها میگن self-handicapping . یعنی من یه معلولیتی برای خودم خلق می‌کنم، می‌آفرینم که توجیهی برای عملکرد پایین‌تر خودم باشه. حالا ما راجب به این‌ها در مباحث بعدی بیشتر صحبت خواهیم کرد. خلاصه کنیم.. پس کلود استیل” نشون داد که وقتی طرح واره‌ ی هوش و توانایی ذهنی فعال میشه، سیاه‌پوستا کمتر performanceدارن، کمتر عملکرد دارن. و در مرحله‌ی بعد خیلی سریع پدیده‌های نژادی تو ذهنشون زنده میشه. این از طریق پر کردن کلمات ناتمام خودش رو نشون میده و بعدش دنبال نوعی excuseیا بهانه هستن که خودشون رو در واقع توجیح بکنن که چرا کارکردمون پایین‌تر بود.. مثل اینکه شب خوب نخوابیدم، حواسم جای دیگه بود.. امروز صبح صبحانه نخوردم و در کنار اون سعی می‌کنن خودشون رو از گروه سیاه پوست در واقع مبرا کنند. و سرگرمی‌ها و علایق رو در اون لحظه کمتر از اونیکه هست معرفی کنند. پس همه‌ی اینا می‌بینی به صورت یک پکیج میاد، به صورت یه بسته میاد. این کشف کلود استیل” در مورد تفاوت‌های نژادی بود. من در روزهای آینده خواهم گفت که به طرز عجیبی کلود استیل” و همکارانش و همچنین روانشناسان دیگر نشان دادند که این پدیده در هر چیزی که ماهیت گروهی داره ساری و جاریه. مثلا اگر خانوم‌ها ازشون تست به عمل بیارن، اونجایی که پدیده‌ی طرح وارشون رو زنده می‌کنه ، اون‌ها هم همین الگوها را نشان خواهند داد. به عنوان مثال خانوما اگر ازشون خواسته بشه که تست ریاضی انجام بدن و پدیده‌ی زنانگیشان، پدیده‌ی زن بودنشون رو فعال کنیم . اونها هم کارکرد هوشی کمتری در اون تست‌ها نشون میدن. و بعدش هم اون پدیده‌های self-handicapping رو خواهند داشت. مثلا امروز غذا نخوردم، بچه نذاشت بخوابم، همش فکرم طرف بچمه که رفته مدرسه، نمی‌تونستم تمرکز کنم و در عین حال علایق زنانگی رو کمتر مطرح میکنن. مثلا فرض کنید به چیزهایی که در جامعه معروف است و معرف علایق خانم‌ها در گرایشات روزمرشون هست، به عنوان مثال دارم میگم در Stereotype جامعه مثلا خرید کردن یا لباس، ممکنه علایق برجسته‌تری برای خانم‌ها باشه تا آقایون. که مثلا مطرح میشه ماشین و خودرو، نمی‌دونم وسائل فرض کنید ورزشی و ممکنه که میزان تمایل خودشون رو به اون اموری که در واقع مشخصه‌ی خانمها هست کمتر ابراز کنند و به سمت علایق مخالف یعنی فرض کنید علاقه‌مندی به داشتن ماشین شیک و آخرین مدل بیشتر نشون بدن. به این پدیده میگن تهدید طرح واره‌ای. ما روزهای آینده کاربرد اون رو در حوزه‌های مختلف بررسی خواهیم کرد. منتها برای بخشی از شنونده‌ها که درمانگر هستن، روانشناسن، روان‌پزشکن، این نکته رو بگم کلود استیل” خیلی سریع متوجه یه نکته شد و اونم اینه که خب وقتی یه عده‌ای میان خودشون رو بیمار روانی می‌دونن، شما اسم افسرده روشون میذاری، اسم اختلال شخصیت روشون میذاری، میگی Borderline . میگی بیمار دو قطبیه.. اتوماتیک یه تعداد زیادی تهدید طرح واره ای هم براش درست می‌کنی. که این تهدید طرح واره ای در شکل رفتار آنها در زندگی اثر خواهد گذاشت. پس ببینید چرا این نظریه‌ی تهدید طرح واره ای اینقدر مهمهو من روش تاکید می‌کنم ؟ میگه شاید خیلی از رفتارهایی که ما در آزمون‌ها ..ما از بیماران روانپزشکی می‌بینیم، نوع پاسخ دادنشون، نوع رفتارشون در محیط بخش و غیره ناشی از اون طرح واره ای است که همراه اون اسم حرکت می‌کنه. و حتی ممکنه بیمار هم قبول نداره که مثلا افسرده‌ها لزوما باید اینجوری باشن، ولی هنگامی که یاد این می‌افتند که به گروه افسرده‌ها یا بیماران روانپزشکی تعلق دارند، مانند همون سیاه‌پوست‌ها شروع می‌کنن رفتارها و پاسخ‌های خاصی دادن و گرایش‌های خاصی رو مطرح کردن . اجازه بدید شواهد تجربی این رو ما در روزهای آینده دنبال بکنیم. فعلا بسنده کنیم به توضیح اون آزمون کلاسیک کلود استیل” که امیدوارم براتون قابل استفاده بوده باشه . تا جلسه‌ی بعد خدانگهدار.
Document