شماره 59: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر مکری
اسفند 1394
قسمت هجدهم

شماره 59: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 59: رواندرمانی مراجع محور
Loading
/

متن پادکست

…با اخلاقیه، آدم درستیه، آدم فداکاریه آدم مومنیه و هدف زندگی من به جای رشد و ارتقای خودم گرفتن تایید و دیدگاه دیگرانه و طبیعیست که دیدگاه دیگران مشروطه و برای همینه که ” معتقده که این‌ها در زندگی چون اینها بسیار bold میشه این conditional positive regard ، bold میشه فرد خود را فدای تایید مثبت و نظام ارزش‌گذاری دیگران می‌کند و طبیعیست که وقتی از پس این‌ها برنمیاد دچار احساس بی ارزشی میشه. آخه منی که خوب نمی‌تونم ریاضی بفهمم به چه درد میخورم؟ منی که خوشگل نیستم به چه درد میخورم؟ منی که این همه کار خلاف کردم به چه درد میخورم؟ منی که تو زندگیم نه می‌تونم کار کنم نه پول در بیارم به چه درد میخورم؟ و اون احساس عدم acceptance خود یا عدم پذیرش خود شکل می‌گیره. این امر نوعی از خود بیگانگی لغتی که به کار میبره estrangement میافریند که منشا عدم توان انطباق با جهانه. پس بخوایم آسیب شناسی راجرزی رو نگاه کنیم اینه می‌گه انسان سالم به دنبال Self-actualization اون راهی رو میره که می‌خواد بلوغ پیدا کنه، بزرگ بشه، رشد کنه مثل اون درخت. ولی تو زندگیش تو تله ی این میوفته که درگیر نگرش مثبت دیگران میشه وقتی به صورت افراطی دنبال نگرش مثبت دیگران، تایید دیگرانه تو خودش یه احساس estrangement ، احساس غریبی می‌کنه و تمام زندگیش فدای گرفتن تایید دیگران میشه حالا تایید تو یه حوزه‌های خاصی و در واقع نمی‌تونه خودش رو بدون تایید دیگران بدون positive regard دیگران در واقع بپذیره و این باعث آسیب شناسی میشه. راجرز” معتقده در جریان روان درمانی او درمانگر برای اولین بار به او تایید مثبت بدون شرط میده. یعنی نمیگه اگه تست ادرارت منفی شد، اگه تو جلسات راست گفتی، اگه بعد شش جلسه تکلیف دیدم داری پیشرفت می‌کنی، اگه اضطرابت کم شد، اگه خوب نمی‌دونم کارایی که من میگم انجام دادی اون موقع من قبولت دارم پذیرشت دارم… داستانش اینه که اقا هر کاریم بکنی من باز بالاخره ذات تو رو می‌پذیرم قبولت دارم، تخطئه نمیکنم، قضاوتت نمی‌کنم، سرزنشت نمی‌کنم و معتقده این پدیده برای بیمار یک corrective emotional experience ایجاد می‌کنه. یعنی چی؟ corrective یعنی اصلاح کننده، emotional یعنی چی ؟ یعنی هیجانی عاطفی و experience یعنی چی؟ تجربه کردن. یک تجربه‌ی اصلاح کننده و سازنده‌ی عاطفی. میگه عجیبه یه نفر حداقل تو دنیا پیدا شد، هر کثافت‌کاری می‌کنم، هرچی از زیر کار در میرم یه بارم کار مثبت انجام نمیدم، بازم منو سرزنش نمی‌کنه، تخطئه نمی‌کنه بازم منو قبول داره و فقط سعی داره من رو بفهمه. بفهمه چرا دارم این کار رو میکنم؟ دنیای منو درک میکنه. صد دفعه گفتم مواد رو میذارم کنار نذاشتم دروغ گفتم از زیرش در رفتم دوباره مواد زدم، ولی این به جای این که عصبانی بشه به جای اینکه منو سرزنش کنه بگه تو آدم بی‌خاصیتی هستی، برو بمیر اصلا چه ارزشی داری؟ بازم میگه خب اینجوریه دیگه… باید خودت رو بپذیری به نظر میاد این ناتوانی رو داری هر کاریم می‌کنی نمی‌تونه بذاریش کنار خب زندگی همینه دیگه. و به این میگه corrective emotional experience سادش بکنیم یه ذره خودمونی بگیم دربست قبولت داریم حالا معنیش نیست منم اون کار تو رو می‌کنما ولی معنیش اینه که سرزنشت نمیکنم. آره… و corrective emotional experience در واقع کمک می‌کنه که بیمار رشد کنه برای اینکه اون اصلاح می‌کنه اون تجارب دردناک گذشتشو، تجارب دردناک گذشتش چی بود؟ اتکای بیش از حد به conditional positive regard . خب پس کاری که تو درمان اتفاق میفته اینه مراجعه آزاد است درباره‌ی هرچی دوست دارد صحبت کند، اصلا مهم نیست تو اومدی مواد ترک کنی هرچی دوست داری بگو، هر احساسی داری احساسات منفیت، احساسات مثبت بگو من دربست قبولت می‌کنم. درمانگر فقط فرایند درمان و نه محتوای اون رو کنترل می‌کنه. این که این جلسه قراره راجب این صحبت کنیم، این که اینو باید بگی نه نه نه اونور نرو خواهش می‌کنم به اصل مطلب بپرداز حاشیه نرو… ساعت مال اونه هر چی دوست داره می‌تونه بگه و درمانگر گوش میده. شما اگر با این درمانگران راجرزی تماس داشته باشید احساس می‌کنی اصلا عجیب از هر دری صحبت می‌کنم، این اشتیاق نشون میده، دقیق گوش میده و سعی می‌کنه من رو بفهمه و سعی می‌کنه یه تفسیرهایی برای من آشکار بشه و سعی می‌کنه که اون احساسات من رو به خودم برگردونه و من بفهمم و مثل اینکه اصلا دستوری در کار نیست. تنها چیزی که اون دنبالشه فراینده درمانه… آره این مسیره همین این شیش تایی که گفتیم در واقع اینا درست پیش بره. فقط دنبال اینه، دنبال این نیست که حالا من مشکلم اضطرابه حالا دارم مثلا از خونوادم میگم، من مشکلم مواده حالا دارم در مورد مثلا ناراحتی‌های جنسیم میگم براش اون محتوا مهم نیست. درمانگر فقط پردازش اطلاعات بیمار رو تسهیل می‌کنه. یعنی کمکش می‌کنه اطلاعاتشو به سطح برسونه و خودش خودش رو بشناسه و بپذیره به عبارت دیگر یک attentional function داره. یعنی وقتی طرف می‌گه نمیدونم یه احساس مبهمی دارم، نمی‌دونم چی بگم؟ میگه خشمه؟ نه نه نه خشم نیست. حسادته؟ نه نمی‌تونم بگم خب یه ذره دقیق‌تر بگو تو چه حوزه ایه؟ میگه تو حوزه‌ی با دیگران. احساس تنفره؟ یعنی اون کمکش می‌کنه احساساتش رو بتونه به مراجع تجربه کنه، بیاره بالا از طریق چی؟ کمک در تمرکز. یعنی یه جور بیا دقیق شو راجب هرچی دوست داری حرف بزن، ولی بیا دقیق صحبت کنیم و من یه جوری قدم به قدم باهات جلو بیام ببینم چی میشه؟ و اصطلاح دیگه که به کار میبرن میگن consciousness raising افزایش آگاهی. پس درمانگر کمک می‌کنه به تمرکز و consciousness raising نه در مورد مشکل بلکه در مورد اون چه که بیمار یا مراجع دوست داره حرف بزنه. یعنی هر چی هست من مثل یک ماما، مثل یک قابله کمکت می‌کنم که اون رو بزائونیش. یه فکر مثبته یه فکر منفیه یه خیال خامه هر چی هست من کمکت میکنم پردازشش کنی، اونجا نشستم قبولت دارم، سانسورت نمی‌کنم کمکت میکنم خودسانسوری نکنی هرچی هست بدی بیرون و با هم در واقع بررسیش کنیم. Consciousness raising و attentional function. پس تا حالا شد چهار تا… مورد بعدی فکر کنم زیاد ازش شنیدید accurate empathy همدلیه دقیق. اصلا اساس دیدگاه راجرز” همدلیست. یعنی میگه درمانگر وقتی این شرایط رو داره، شرط بعدیش اینه باید سعی کنه جهان بیمار رو درک کنه empathy به معنی همدردی نیستا! باید فقط بفهمی چرا بیمار این کار رو می‌کنه؟ بفهمی مراجع چرا اینگونه فکر می‌کنه؟ چرا از این پدیده خوشش میاد؟ چرا اینگونه رفتار می‌کنه؟ این تعریفی‌است که خود راجرز” راجب empathy داده. اجازه بدید من اینجا یک صحبتی بکنم ببینید empathy خیلی پیچیده‌است، اینقدر به نظر من عمیقه که من یه DVD جدا در مورد empathy گذاشتم پس حالا اینو میخواید تبلیغ حساب کنید، آگهی حساب کنید، هرچی میخواید حسابش کنید… ولی یه DVD دیگه هست به نام empathy یا همدلی که اصرار دارم اون رو ببینید. البته کوتاهه ولی empathy رو بحث کرده که اصلا درطی تاریخ چه بوده؟ به چه چیزهایی empathy گفته میشه؟ مکانیزم هاش چیه؟ کجاهای مغز درگیرن؟ آیا حیوانات هم می‌تونن empathy کنن؟ آیا کودکان empathy میکنن؟ آیا antisocial ها empathy میکنن؟ میخوایم اصلا یه ذره راجب empathy کار کنیم. مثل همون DVD ای که راجب تنظیم هیجانی هست، اینم راجب empathy خواهش میکنم اون رو هم ببینید. یعنی من زیاد اینجا تو empathy وقت نزارم، فقط یک متن راجرز” رو بگم و بخش هاییش رو براتون ترجمه کنم. Empathy means یعنی امپاتی معنیش اینه to perceive the internal frame of reference of another person در واقع دیدگاه یا منظره یک فرد دیگه رو درک کنیم. With accuracy بادقت and with the emotional components با اجزای عاطفیش، and meanings that pertain thereto و معانی این که به اون وصله. پس در واقع empathy یعنی شما با دقت از منظر یک بیمار یا یک دیگه ببخشید با دقت بالا و همزمان اجزای عاطفی، معانی رو که وقایع بیرون داره برای بیمار، برای مراجع درک کنی…
Document