… ما توی اصول مصاحبه انگیزشی این چهارتا رو داشتیم و این آخری به نوعی با این تکنیک آخر Emphasis on control یا تاکید بر کنترل همسوء. یعنی مهم اینه که خودت تصمیم بگیری کدوم مسیر ذو داری میری ما فقط اینجا هستیم که تو رو راهنمایی کنیم. خب یه مقدار خسته شدید نه ولی اجازه بدید این مبحث رو به انتها برسونیم. مبحث بعدی رو بعد از یک آنتراک، یک break کوتاه دنبال میکنیم. پس دیدیم برای مقاومت از خورده تکنیکهای oars استفاده میکنیم، تاکید بر حس خودکارآمدی و توانمندی داریم و باهاش مقابله نمیکنیم. مجموعهی اینها به نوعی لغزیدن بر مقاومت را تشکیل میدهد. خب یه ذره راجب اون خودکارآمدیه بیشتر صحبت کنم. چون حس میکنم یه ذره جدید بود در مقایسه با اون قبلی ها مقابله رو فکر کنم براتون جا افتاد ولی خودکارآمدی یه ذره جدیدتره . بیایم ببینیم مثالهایی در مورد خودکارآمدی بزنیم . سوالات باز دربارهی حس توانمندی . به نظرت قدم خوب برای شروع چیست ؟ چه مشکلاتی سر راه میبینی و چگونه با اونا غلبه میکنی؟ چه چیزایی برای موفقیت به شما دلگرمی میده میبینی؟ خب خودت رو بذار تو این موضع، یه جوری تو سوالای باز، تو تکنیکهای مصاحبه مرتب باید به این قضیه اشاره کنی که خودتی که برای خودت داری تصمیم میگیری ما نیستیم که برات تصمیم میگیریم و خودتی که توانمندی داری و باید از توانمندی خودت استفاده کنی و در واقع کمکت کنیم که خودت به خودت کمک کنی این اساس خودکارآمدیست. برای همین وقتی یه جاهایی مریض وایساده میگی به نظرت قدم خوب برای شروع چیه؟ خودت فکر میکنی چه راهی باید بریم؟ احساس میکنی در ادامهی درمان چه اتفاقاتی رو دوست داری دامن بزنی؟ دوست داری مسیر درمان ما چه راهی بره؟ و احیانا اگر این مشکلات پیدا شد چجوری میخوای به اونها غلبه کنی؟ یعنی خودت قراره اونها رو کنترل کنی. پس یکی از روشهایی که ما حس خودکارآمدی رو تقویت میکنیم استفاده از سوالات بازیه که در این مورد تاکید بر توانمندی بیمار داره . باز اگه میخواید ببینید چجوری ما میتونیم حس توانمندی رو تاکید کنیم؟ استفاده از خطکش اعتماد به خوده این یکی از تکنیکهایی که مصاحبه انگیزشی ها خیلی استفاده میکنند و میگن خیلی جاها باید توانمندی بیمار رو ازش بپرسی. مثلا طرف میگه که من میخوام از فردا ورزش رو شروع کنم، شما ازش سوال میکنید از یک تا ده چقدر احتمال میدی فردا ورزش رو شروع کنی؟ از یک تا ده چقدر احتمال میدی ورزش رو شروع کنی؟ مثلا میگه طرف سه. یعنی ببین داری با توانمندیش بازی میکنی یعنی سریع توپ برگردوندی به خودت، خودت احساس میکنی چقدر عرضه داری؟ خودت احساس میکنی چقدر توان داری؟ و جالبه در این تکنیک بعد از اون این سوال رو میکنی. چرا میگی مثلا پنج و نه یک؟ همین مقدار از کجا میاد؟ دقت کن! ببین طرف میگی از یک تا ده چقدر احتمال میدی موفق بشی؟ طرف میگه پنج. شما میگی چرا میگی پنج؟ و نمیگی یک؟ همین مقدار از کجا میاد؟ فهمیدی؟ یعنی فرض بر این میذاری که از یک هرچی بالا بگه اونه که دلیل داره نه اونی که کم میگه. این یه تکنیک خیلی مهم در مصاحبه انگیزشیه دوستان، در تقویت حس خودکارآمدیست . اگه نگرفتیدش مثال براتون میزنم. ببین یه آدمی میاد میگه من فکر کنم فردا سی درصد موفق میشم . شما نمیگی خب اون هفتاد درصد چی پس؟ چرا هفتاد درصده کمه؟ کمرو نمیگی، میگی این سی تا از کجا اومده ؟چون این سی تا مال خودش دیگه. ضعفش نیست، آوردشه. برای همین یکی از تکنیک های خوب اینه از افراد میپرسی از یک تا ده نمره بده منتها اون مقداری که نمره میده میپرسی خب همون سه تا از کجا اومده ؟که خودکارآمدیه جوابشه معمولا . خب برای اینکه خیلی دلم میخواد، برای اینکه باید نجات پیدا کنم، برای اینکه برام مهمه . در صورتی که اگه بپرسی خب چرا میگی سه نمیگی ده ؟ اون موقع باید اون هفت تا نقصه رو توضیح بده، میاد برمیگرده میگه خب آخه شرایط دشواره، خانواده نمیذارن، روحیم بده یعنی شروع میکنه کلام ضد تغییر گفتن. میگیری لمو؟ میخوای به کلام تغییرش دامن بزنی. پس هرجا شما میخوای خودکارآمدی رو تقویت کنی ازش میپرسید حس میکنی چقدر احتمال میدی موفق شی؟ حس میکنی چقدر احتمال میدی از پس این قضیه بربیای؟ چقدر دلت میخواد واقعا بتونی این کار رو انجام بدی؟ مثلا طرف میگه که انقده هفتاد درصد، هشتاد درصد نمیگی اون بیست درصده چرا کمه؟ میگی اووو خیلی خوبه این هشتاد درصده از کجا اومده ؟ چرا صفر درصد نیست ؟ ماشالله هشتاد تا آوردی این هشتاده از کجا میاد؟ برای همین نمیپرسیم چرا پنج و نه ده ؟ یعنی کمرو نمیگیم . چرا ده نیاوردی میگیم چرا یک نیوردی؟ از یک بیشتر آوردی؟ که طرف جوابهای مثبتی میده. پس تا حالا برای حس خودکارآمدی دو تا تکنیک دیدین. سوالات باز دربارهی حس توانمندی، استفاده از خطکش اعتماد به خود. روش دیگه. مرور موفقیتهای قبلی. اینم توانمندیه دیگه… قبلا تا حالا رژیم گرفتی ؟ آها چند روز دوام آوردی؟ قبلا از این مشکلات حل کردی؟ سختترین کارهایی که قبلا کردی تو این زمینه چی بوده؟ سختترین روزهایی که پشت سر گذروندی چی بوده ؟ چون یه نظریهی خیلی مهم در توانمندی هست و اونم این رو میگه، میگه اگه بیمار یه جاهایی بر یه موانعی غلبه کنه اون ذخیرهی آیندهی او میشه. یعنی مثلا شما خودتون رو در نظر بگیرید، مثلا شما یه امتحان خیلی سخت دادید، مثلا کنکور دادید، امتحان رزیدنتی دادید و موفق شدید این برای شما یه ذخیرهی خیلی خوب در خودکارآمدی و حس توانمندیه. یعنی اینجوری میگی، میگه من سختتر از اینم پشت سر گذروندم، من روزهای سخت دیدم، من مشکلات جدی دیدم و به اونا غلبه کردم. پس امیدوارم به اینم غلبه کنم و شما در جریان مصاحبه مرور موفقیتهای قبلی. طولانیترین دورهای که ترک کردی چی بود؟ سختترین عمل جراحی که انجام دادی چی بود؟ دشوارترین کاری که تو زندگیت کردی چی بود؟ میگه وای خیلی بد بود تصادف کرده بودم، سه ماه تموم تو تخت بودم ولی بالاخره بلند شدم و با عصا راه رفتم… اووو پس از پس این کارای سخت براومدی. این یه جور زمینهای میشه، یه جور تحریک کننده ای میشه که این به ذهنش متدابر بشه که این سری هم خودکارآمدیم کمکم میکنه. پس اینم شد یه تکنیک دیگه. باز تکنیک دیگه… نقاط قوت و توانمندیهای خودت رو بگو. یعنی بیا راجب مثبت هات حرف بزن، در خودت چه توانمندیهایی برای غلبه بر مشکلات میبینی؟ از کجاها حمایت خواهی شد؟ چیزای مثبتی که سر راهته برام بگو. چیزهایی که باعث میشه همون سه از ده بیاری رو بگو؟ چیزایی که باعث میشه که همین مقدار ارادهای که کردی امیدوار باشی به جایی برسونی رو برام بگو؟ یعنی بر حس خودکارآمدی بیمار تاکید میکنیم. باز تکنیک دیگه. بررسی شرایط کلی موفقیت. یعنی این دفعه بیاید سوم شخص صحبت کنیم. افراد موفق در این حوزه چه ویژگیهایی دارند؟ فکر میکنی اونایی که تو ترک موفق میشن چیکار میکنن؟ فکرمیکنی اونایی که رژیم خوب میگیرن و تو رژیمشان موفقن چجوری هستن؟ چه صفاتی دارن؟ و شما از اون صفات کدومشو داری؟ فکر میکنی اونایی که مثلا تونستن سه ماه از مواد دور بمونن چیکار کردن؟ خب شما کدوم از اون حالتها رو تو خودت میبینی یا مشابهش رو در خودت میبینی؟ صفات مرتبط با موفقیت چیست؟ میبینی همش در واقع اون سه از دهست نه اون هفتای ناقص اون سه تا رو میپرورونی تو دیگران چیاست؟ تو شما چیاست؟ چه شباهتی تو شما و دیگران هست و خودت چه نقاطی رو میبینی؟ پس تا حالا ما تکنیکهای نسبتا متنوعی رو برای تقویت حس خودکارآمدی دیدیم و گفتیم که برای مقابله با مقاومت این خیلی خوبه، به جای اینکه باهاش مقابله کنی میای تکنیکهای پایه رو به کار میبری و خودکارآمدیش رو دامن میزنی. برای اینکه مسیر گم نشه و خسته هم شدید، سوال های باز در مورد حس توانمندی میپرسید، استفاده از خطکش اعتماد به خود، مرور موفقیتهای قبلی، نقاط قوت و توانمندیهای خود، بررسی شرایط کلی موفقیت…