شماره 71: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر مکری
فروردین 1395
قسمت بیست و سوم

شماره 71: رواندرمانی مراجع محور

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 71: رواندرمانی مراجع محور
Loading
/

متن پادکست

… در رواندرمانی راجرز” و همچنین مفهوم او از انسان فرهیخته و وارسته و انسان سالم، انسانی که آسیب‌شناسی حداقل داره. بذارید بحث این DVD رو با یه مقدار ارزیابی نظام رواندرمانیش به انتها ببریم. این که دیگران بررسی کردن و ببینن واقعا نظام راجرزی چقدر کار آمده؟ چقدر راجرز” حرفش راست بوده؟ چقدرش شعار پردازی بوده؟ چون ببینید خیلیا بهش انتقاد کردن، گفتن ببین این خیلی دیگه رویاپردازیه، ندای درون و گوش به حرف اتوریته نده و مگه میشه؟ بالاخره انسان‌ها باید یه جاهایی قبول کنن که دیگران بیشتر ازاینا میفهمن، اینجوری basically همش فکر کنی خودت چی میگی مگه میشه؟ یا مگه میشه آدم به اون ندای درونش خیلی دقیق گوش بده، اون آزمایش دیویس” رو دیدید؟ واقعا آبکیه. یعنی آیا شما حاضرید به بچت بگی بذار خودش انتخاب کنه.. هر چی خودش انتخاب کرد، بهترین راهش رو انتخاب خواهد کرد. یا آیا شما معتقدی که کاملا خنثی قرار بگیری، هیچ جهت‌گیری نداشته باشید و همه چیز رو accept کنید؟ به غیر از قتل و خودکشی. آیا میشه؟ راجرز” خودش معتقد بود که رواندرمانی او از روانکاوی موثرتره و case هایی رو که داشت و سمپل‌هایی که بررسی کرده بود، معتقد بود که از روانکاوی خیلی سریع‌تر به نتیجه رسیده. یعنی باور خودش این بود که رواندرمانیش نسبت به رقیب جدیش یعنی psychoanalysis classic، در واقع موفق‌تر هست. خب خیلیا به روش شناسی راجرز” ایرادهایی مطرح کردند. مثلا گفتن تو خیلی گروه مقایسه نداشتی با چی مقایسه کردی؟ یه گروهی بوده که طرفداران خودت بودن و اومدن پیش خودت، اثرات placebo رو چجوری نگاه می‌کنی؟ خب وقتی شما وارد یک رابطه‌ی انسانی میشی، یک سال تمام یک نفر رو هر هفته می‌بینی، یه جوری ساپورتش می‌کنی، تاییدش می‌کنی، قبولش میکنی. خیلی از اینها میتونه اثر placebo باشه. یعنی ربطی واقعا به اون رفتار نداره. یک معاشرت می‌تونه کلی تاثیرگذار باشه و این دیگه اسمش رواندرمانی نیست. خیلی از این چیزایی که تو داری پدیده‌های غیر اختصاصیه و ایراد بعدی بیشتر شاخص‌های بهبودی که راجرز” ادعا می‌کنه درونیه. یعنی خود فرد احساس می‌کنه آروم تر شدم. خود فرد احساس می‌کنه موفق‌تر شدم، فرد میگه با خودم کنار اومدم، دیگه conflict ندارم، ولی این شاید برداشت خودشه. یعنی شاید نظام رواندرمانی فقط فرد رو مجاب کرده که خوب شدی ولی از دید دیگران تغییری نکرده باشه. این سه ایراد، ایراد های اصلیست که به نظام راجرز” گرفته شده. واقعا , Triple-blinding , randomized clinical trial placebo-controlled نبوده و از اون طرفم بیشترش objective نبوده، subjective درونی بوده و شما شاخص‌های objective رو ندیدی. آیا واقعا depression از نظر رفتار کم شده؟ آیا واقعا اشتهاش بهتر شده؟ آیا واقعا مشاجراتش کم شده؟ یا فقط اون چیزی که خودش احساس می‌کنه. با این حال فراموش نکنید این ایرادها تقریبا به تمامی روان‌درمانی‌ها وارده دیگه. بقیه اون‌ها همچنین methodology robust ندارن. حتی CBT ها. حالا خواهیم دید توی DVD های بعدی. یافته‌های معاصرتر اومدن با متدولوژی یه مقدار قابل قبول‌تر بررسی کردند. اکثرشون متفق‌القولند که رواندرمانی راجرزی واقعا از placebo بیشتر موثره. صرفا بیای بری اونجا یه حرف بزنی و یه گپی بزنی و یه قهوه بخوری اونقدر اثر نمی‌کنه. پس واقعا از placebo بیشتر موثره. حتی بعضیاشون معتقدند که بیشتر از روانکاوی هم موثره. ولی کمتر از مداخلات شناختی رفتاری. یعنی اگه بخوایم نگاه کنیم موضع جمع‌بندی textbook ها کتاب‌های درسی اینه.. از placebo و روانکاوی موثرتره، ولی از CBT کمتر اثر داره. منتها سریع هم شما قبول نکنید، مثل emerging person، emerging person خوبیه خیلی سریع آدم اتوریته رو قبول نمیکنه . میگه این مرجع درسی ماست ،این کتاب reference ماست، مرجع ما گفته که مثلا این موثر‌تره… باید اولا نگاه کنید که اون رو نوشته؟ بعد موثرتر بودن رو چی معنی کرده؟ الان متاسفانه بعضیا دارن مقهور مفهوم evidence based میشن .میگن آره evidence based اینو میگه. کدوم evidence نگاه میکنی اولا توش آب میره ، ثانیا بسیار bias داره، بعد موثر بودن و با چی سنجیدن؟ چی به چی رو نسبت دادن؟ آره آزمایش دیویس” هم نشون داده بود یه چیزای موثره.. پس خیلی هم مقهوره اتوریته نشین، اتوریته علمی هم همینطور . پس واقعا من نمی‌تونم نظری بدم که آیا واقعا شناختی_ رفتاری بیشتر موثر؟ روانکاوی کمتر موثر ،؟؟ اصلا از placebo بیشترند . به نظر من بسیاری از تحقیقات هنوز اون قدرت و robustness کافی رو ندارن. ولی اگه شما امتحانی بخوای جواب بدی، بالاخره شما باید یه جایی دیگه مقهور اتوریته بشید دیگه، نمره لازم دارید و باید positive regard دیگران رو داشته باشید. نمیشه اساتیدتون بهتون دید منفی داشته باشن و کاملا self-actualize زندگی کنید . اگر تونستی خوش بحالت … ولی اونجور جایی مجبوری یه مقدار چیزایی که تو textbook ها میگن، جواب بدی. از placebo و روانکاوی بیشتر و از CBT کمتر گزارش شده. یک نوع دیگه ارزیابی تو رواندرمانی مراجع محور هست، که این نیست که ببینن رواندرمانی چقدر موثر ؟ یا بخوان با اینها مقایسش کنند. بلکه نظامی هست که ببینن خود بیمار در رواندرمانی مراجع محور چقدر داره پیشرفت می‌کنه؟ چقدر اون relationship داره therapeutic میشه؟ و چقدر قدم به قدم بیمار ما داره به سمت در واقع خودشکوفایی و تجربه‌ی خود رو غنی‌تر کردن، عمیق تر کردن قدم برمیداره؟ دو نفر بعدها همکاران کارل راجرز” بودند که رواندرمانی او رو یه مقدار استخون‌دار تر، ساختاری‌ تر کردن و درواقع اومدن دقیق ترش کردن، یکیش یه فردی بود به نام ترواکس” و دیگری کارک هوف” پیروان مهم در واقع کارل راجرز” بودند و کاری که اینا کردن اومدن یه مقداری نظام او را توصیفی تر و دقیق تر ‌کردند. یکی از چیزهایی که کارک هوف” و ترواکس” بهش اشاره می‌کنن، high point of self-exploration یعنی نقطه‌ی اوج خودکاوی . در نسل جدیدی های روانکاوی مراجع محور خواهیم دید، این خیلی به درد مصاحبه انگیزشی می‌خوره. نقطه‌ی اوج خودکاوی رو به عنوان یکی از اهداف درمانی دنبال می‌کنند و اساس حرفشون اینه … که یه انسان در جریان اون رابطه‌ی درمانی که ما اسمش ذو میذاریم رواندرمانی مراجع محور قرار گرفته، چقدر تو عمق self خودش میره، self خودش رو به سطح میاره، express می‌کنه و بعد براساس اون expression تغییر درش ایجاد میشه. حالا نگران نباشید اگر نفهمیدید… الان در اسلاید های بعدی روشنش میکنیم. اول نگاه کنیم نقطه اوج خودکاوی high point of self-exploration . نقطه اوج خودکاوی چی؟ ترواکس” و کارک هوف” میگن که ما مطالب شخصی مربوط داریم یا مطالب شخصی مرتبط… personally relevant material. هممون یه سری مشکلات شخصی داریم، یه توصیفی از خودمون داریم. مثلا آیا بخشنده‌ای؟ ترسویی؟ لجوجی؟ دست و دلبازی؟ بی‌عرضه‌ای؟ مطالب خصوصی شخصی داریم. تو زندگیم خلاف‌هایی که کردم، یه جا دزدی کردم، دروغ گفتم، کلک زدم، ارزش‌های شخصی داریم. به این قضیه معتقدم، به این قضیه بی‌اعتقادم، اصلا به همه چی بی‌اعتقادم. عواطف و احساسات داریم، موضع خود در ارتباط با دیگران داریم، حس ارزشمندی داریم. همه‌ی اینا رو خلاصه بهتون بگم، مطالب شخصی خصوصی شماست و شما عموما اینا رو برنمی‌داری تو Facebook بذاری، یعنی اگر سایت درست کردی، نمی‌نویسی که ببین من از اختلال جنسی رنج می‌برم، من آدمی هستم چند بار خواستم خودکشی کنم، پدر مادرم تو کودکی از هم جدا شدن، همیشه بچه بودم Abuse می‌شدم، احساس حقارت دارم، نمیدونم چند بار رابطه‌ای داشتم، یه بار نمی‌دونم فلان بیماری رو گرفتم، غیره و غیره. اینا رو نمی‌گیم… اون تو Sappers کردیم. دفنش کردیم، و دوست نداری بیاد بالا و وقتی میاد بالا subception اذیتت می‌کنه. یعنی وقتی داره با خودآگاهت میاد، خیلی اضطراب می‌گیری. پس اون تو هست ولی کلامی نشده. ویتگنشتاین” رو یادتونه؟ experience اون تو هست. داری یه چیزی رو حس می‌کنی. ولی قدرت کلامی کردنش رو نداری، مطالب شخصی سانسور شدته. یعنی فهرست سانسوریات .هر آنچه که شما سانسور کردید تو زندگیت. لیست کامل افکار سانسوری .هیجانات سانسوری. میگه وقتی که یه انسان وارد اون رواندرمانی مراجع محور میشه در ابتدای رواندرمانی، هیچ مطلب شخصی مربوط توسط مراجع… ادامه دارد…
Document