…تعریف کنه که فیلم چیه؟ ولی اسم فیلم hellion و یه نوجوان دردسرسازه! پس hellion یعنی نوجوانی که دردسرسازه و میگه من یه دونه از این hellion ها داشتم با مادرش مرتب رواندرمانی رو دنبال میکردیم و مادر یک مادری بود بسیارrejecting .میگه این بچه رو خیلی دوست نداشت، طرد میکرد از خودش و من بر اساس این سنت سعی میکردم به او interpretation تعبیر برسونم. که ببین تو در واقع به نوعی خشمهای خودت و به این داری و با طرد کردنت با مسائل دیگه داری چگونه او رو از زندگی بیرون میکنی و … یعنی سعی میکردم مکانیزم های ناخودآگاه رفتار این مادر با این بچه رو آگاهش کنم و تحویل بهش بدم. ولی هرچی جلو میرفتیم نه مادره insight پیدا میکرد نه بچه رفتارش تغییر میکرد و روز به روز هم بدتر میشد. میگه: مادرش یه روز اومد و من هم دیگه ناامید، بعد از یه مدت طولانی رواندرمانی، گفتم دیگه فکر کنم کاری نشه براش انجام داد ، مادر اومد جلو دستشو دراز کرد(آره خب کشور اونا بوده . وگرنه اگر این جا بود شما الان بهش دست نمیدادی) و راجرز” هم میگه منم دست رو اوردم جلو و دست دادم. و گفتم متاسفم . کاری نمیتونم برات بکنم. و مادره هم گفت آره شما سعیتون رو کردید ولی مثل اینکه این بچه سرنوشتش اینه. ازم تشکر کرد و داشت از در میرفت بیرون برگشت، گفت :آقای راجرز” شما مریض بالغ هم میپذیرید یا فقط بچهها رو میبینید؟ من گفتم: فرقی نداره. گفت: خب پس من میتونم خودم مریض شما بشم؟ اون موقع اومد و رواندرمانی خودش رو شروع کردیم. یعنی اصلا بچه رو گذاشتیم کنار، مشکلات بچه رو فراموش کردیم ،خودش شروع کرد بعد خودش اومد از ناکامیهاش گفت ،از اینکه همسرش رو دوست نداره گفت، از اینکه تو ازدواج بدگیر کرده گفت ،شروع کرد گریه کردن، مشکلات رو گفتن و من تازه جهان این زن را فهمیدم و عجیبه! وقتی جهانش و فهمیدم و اون خودشم جهان خودش رو تونست آشکار کنه، رابطش با بچش خوب شد و بچه symptom هاش برطرف شد. و این میگه من در همون جا متوجه شدم که رشد دادن آدمها میتونه علائم رو خود به خود برطرف کنه ، نیازی نیست من روی علائم زوم کنم، روی علائم متمرکز بمونم ،بلکه کافیه اجازه بدم انسان ها خودشون رشد کنند و symptom ها حتی تو جاهای دوردست ناپدید میشن یعنی من کمک کردم مادر رشد کنه و از اون طرف بچه خوب شد. و اینجا اون شاهکار خودش رو در واقع فرموله میکنه ، رواندرمانی من رواندرمانی رشده، من کمک میکنم مثل اون هستهی بلوط رشد کنه وخودش بزرگ بشه symptom هاشو من برطرف نمیکنم، من اصلا به symptom هاش کاری ندارم ،من اجازه میدم خودش که رشد کرد تنومند که شد همه مشکلات خودبه خود حل میشن . پس فکر کنم تا اینجا دیگه تقریبا گذفتید که نظریهی راجرز” چیه! پس دور شدن از تاکید افراطی بر استخراج علائم ،تشخیص و تعبیر و علت یابی رفتار، اینها شالودهها تحول راجرز” و دور شدن او را از رواندرمانیهای اون زمان نشون میده . دور شدن از تاکید افراطی بر استخراج علائم یعنی همین مصاحبه گره تیز،فرز mini CEX صد میاره. تشخیص و اینکه حالا مریض چشه ؟خب حالا مریض چشه!تشخیص مهم نیست و تعبیر. Psychoanalytic interpretation چه برای hellion چه برای اون pyromaniac و این که سعی کنیم علت رفتار رو پیدا کنیم . علتش هر چیزی میتونه باشه . پس در نظام راجرز” تشخیص، علامت شناسی و علت خیلی جایی نداره.اونچه که مهمه رشد است growth . یک گریزی بزنیم، راجرز ” میگه من تا حدی پیرو اتو رنک ” هم هستم اتو رنک “جزوحلقهی فروید ” بود.روانکاوهست. و تقریبا اون زمانی که راجرز” کار اصلیش رو شروع میکنه اتو رنک” مرده، 1339. و میگه اتو رنک” تاکید عجیبی داشت که جنبهی انسانی درمانگر مهمتر از مهارتهای فنی است و در واقع اون چیزهایی که شما توی مصاحبه میبینید تو جاهای دیگه میبینید که درمانگر باید تکنیک بلد باشه ،نمیدونم درمانگر بتونه علائم رو استخراج کنه درمانگر بدونه تو ناخودآگاه مریض چه اتفاقی میفته، اونها اونقد مهم نیست ، که درمانگر انسان باشه. برای همینه که این رواندرمانی ها به نوعی رواندرمانیهای انسانگرایانه humanistic هم هستند. پس اینجا رو برای یک fact براتون گفتم، fact تاریخی که بدونید او از روانکاو ها از اتو رنک” خیلی الهام گرفته و الهام او اینه: جنبهی انسانی درمانگر مهمتر از مهارتهای اوست . خب (البته ببینید دوستان من تو این DVD دارم نقش رواندرمانگر مراجعه محور و راجرزی رو بازی میکنم. پس اگه دیدی DVD دیگهای رو من دارم پر میکنم، مثلا CBT و عکس این دارم حرف میزنم من رو متهم به دورویی و دروغگویی نکنید .من در اینجا درقالب این قرار دارم. پایین این اسلایدها هم اینارو گذاشتم که بدونید الان مکری در قالب دفاع یا تعبیر ازclient centered .حالا نگید که مخالفه، نمیدونم روانکاوی یاCBT دارم اینو برای اینکه توضیح بدم خدمتتون میگم. ) باز نکات دیگهای که بد نیست بدونید اینه راجرز” بین مشاوره و رواندرمانی تفاوت ماهوی قائل نیست، و معتقد همشون تو یه طیفن. پس بعضیها میبینی میگن که آقا فرق counseling چیه ؟ فرق مددکاری اجتماعی چیه؟ فرق رواندرمانی چیه؟ فرق روانکاوی چیه؟ اون معتقد اینا همشون توی طیف قرار میگیرن و من خیلی بین اونها مرز نمیزارم، پس یه مقداری رواندرمانی ساده میشه و معتقد بود این تکنیکهایی که در رواندرمانی خودش ابداع کرده برای نوجوانان ، دانش آموزان ، دانشجویان، کارگران تو محیط کار، بزرگسالان و غیره قابل استفاده است. یعنی یک نوع درمان اختصاصی نیست. پس این جملهی دیگر رو هم اونایی که میخوان یه سری یادداشت بردارن ،یه سررسید باز کردن ،الانم سال 93 عه سر رسید نو هم دارید،به احتمال زیاد بهتون دادن. توش داری مینوسی اینو بنویس که راجرز” رواندرمانی معتقده که برای همه چی applicable .از کارگری که مشکل شغلی داره،دانشجویی که نمیتونه درس بخونه تا بزرگسالی که میخواد خودش بکشه تا نوجوانی که با مامان و باباش مشکل داره. خب تا اینجای کار یک مقدمه ،بیاید جدیتر بریم داخل گفتههای راجرز”. کارل راجرز” تو کتاب هزار و نهصد و چهل و دو خودش “counseling and psychotherapy”میاد یک تاریخچه خوبی از درمانهای همزمان خودش میده و به قدری این بیست صفحه شیوا و روانه که شما یه ایدهای میاد دستت که تو سال 1940 ذهن روانشناس و روانپزشک تو رواندرمانی رو چه چیزایی بوده . یعنی اون زمان چه چیزهایی مد بوده ؟ یا اون زمان بشر اون زمان برای بهبودی انسانها چه جوری فکر میکردن.؟ ( پس یه چند دقیقهای وقتتون و به این بدید ،اگر خسته شدید فیلم نگه دارید یه ذره اون چیزی که گفتم با خودتون فکر کنید یه تاملی بکنید.بعد برگردید اگر خسته نشدین ادامه بدید فکر کنم هنوز از این session یه بیست دقیقهای باقی مونده.) راجرز” معتقد بود که ببین جملهی اون زمانی دیگه ، برای بیماران و مراجعان اونایی که مشاوره میان دو نوع درمان داریم ، درمان محیطی و درمان مستقیم . درمان محیطی اینو میگه: بعضی از انسانها هستن ببینید این ذهنیت اون زمانی رو نگاه کنیم البته ذهنیت یه مقدار سادس.خیلی سادهگرایانه است، دوگانگی خیلی سادهای داره .میگه یا مشکلشون رو با محیط باید حل کنند یا مشکلشون با خودشون . درمان محیطی یعنی چی؟ بیشتر به مددکاری شبیه! براش شغل پیدا کنیم ،بزاریم درس بخونه ، از اون خونهی آسیبدیده درش بیاریم و بذاریم توی محیط سالمتر. یعنی راجرز” معتقد بود بعضی از مراجعان مشکلشون در خودشونه، بعضیا در محیطشون و فقط حرف راجرز” نبود اون زمان همه این فکر میکردن یعنی وقتی شما میرفتید مثلا اون زمان میخواستی formulation کنی یک روانپزشک اینجوری میگفت، میگفت او نیازمند treatment environmental و بعضیا نیازمند direct treatment ، treatment environmental ها اونایی هستن که به گفته راجرز” در واقع محیطشون معیوبه . یعنی مثلا یه خونهای هست که توش همش کتککاریه یا تو یه محله فقیر زندگی میکنن. خیلی از شما که تو کلینیک های اعتیاد هستید این اعتراض رو میکنید. میگید آقا بابا یه نفر اومده از یه منطقه خیلی محروم، پدر معتاد ،مادر معتاد ،بیکار ،داداش زندانی، خواهر نمیدونم سرقت میکنه چی میکنن. خب این چجوری خوب میشه؟ اون زمانم روانشناسان و روانپزشکان این مشکل ، این معضل رو میدیدن برای همین میگفتن این رواندرمانی کمکش نمیکنه ،این و باید بفرستید ، environmental therapy درمان محیطمحور یعنی محیطشو باید درست کنیم ،مددکاری اجتماعی بهش میگن. ادامه دارد…