…من کاملا برابره مسیری که بیمار میخواد بره و میخواد انتخاب کنه . درمانگر هدف خاصی را دنبال میکند و در نهایت میخواهد مراجعه به آن برسد . این تفاوت client centered مدعی راجرز” با motivational interviewing مدعی میلر ” هست . میلر” میگه ما با مریض کشتی نمیگیریم . حالا من میدونم این قسمت با فرهنگ ما یهذره تضاد داره ، نمیدونم اینو چه جوری بگم!!! ولی برای اینکه به ذهنتون متداول بشه که حرف حساب میلر” چیه؟ میگه اون چه که درمانگر با مراجعه میکنه، کشتی نیست، رقصه. حالا ببخشید دیگه ،من عذر میخوام .حالا تو ایرانم میگن حرکات موزون یا هر اسمی که روش میخواید بذارید اینه.. میگه در رقص زور نمیارن به مریض ،به مراجع ،به طرف مقابل فشار نمیارن پا نمیگیرن جلو پاش ،هولش نمیدن ولی اروم و آهسته به جهتی میبرنش که میخوان. و برای همین بعضیا میگن میلر” صادق نبودی ! یعنی داری کلک میزنی. میگی من یه جوری با مریض تا میکنم که خودش نفهمه دارم هدایتش میکنم به یه سمت خاصی.. این نفاقه، این دو روییه .. ولی میلر” اسمهای قشنگی روش میذاره بهش motivational interview . میگه من یه جوری باهاش تا میکنم ، به جای اینکه باهاش کشتی بگیرم ، کلنجار بکنم ، بوکس بکنم . مثل یه رقص تانگو، آروم آروم آروم.. بدون اینکه مقاومتی بکنه حتی با رضایت خودش میکشونمش به اون سمتی که میخوام . پس اصطلاحا میگن motivational interviewing is directive ولی نظام client centered راجرز” is nondirective . خب البته میلر” حواسش به یه نکته هم هست. میگه آره خب مصاحبه انگیزشی درسته directive ولی بعضی جاها nondirective . این مثال رو نگاه کن.. ترک سیگار ، ترک مواد ، توقف خشونت و پرخاشگری ، توقف خودزنی ، کنترل وزن و رژیم غذایی، افزایش تحرک و ورزش، پیگیری درمان طبی… میگه یه عقل سلیم ، یه آدمی که واقعا مرض نداره یه آدمی که سالم محجوره با کدوم یکی از اینا دشمنه؟ مثلا میگن نه برای چی باید سیگار رو ترک کرد؟ برای چی باید خشونت رو ترک کرد ؟ برای چی باید طرف خودزنی نکنه؟ خب دوست داره هر از چندگاهی رگ دست بزنه یا نمیدونم چرا باید رژیم بگیرم عمر طولانی بکنم ؟من میخوام قضای چرب بخورم. چاق شم ..اینجوری استدلال میکنه .میگه اینا بدهیه و یک اخلاق سالم، یک انسان سالم معتقده انسانها را به این سو باید هدایت کنم. یعنی directive باشم . پس مصاحبه انگیزشی در بعضی حوزهها directive اما میلر” اعتراف میکنه. میگه که پای همچین چیزایی هست ، اون موقع من نمیتونم اخلاقا directive باشم . یعنی هدف پنهان داشته باشم که یکی که اومده پیش من مشاورهی تحصیلی، مجاب بشه که ترک تحصیل نکنه . شاید واقعا موفقیتش در ترک تحصیله. شاید به قول بعضیا میگن قسمتش اینه، شاید حکمتش اینه که ترک تحصیل کنه .یا مسئله مهاجرت ،یکی اومده پیش خودش میگه میخوام همه ی دار و ندارم رو بفروشم مهاجرت کنم. من دیگه در اینجا نمیتونم directive باشم . یا مسئله خیلی مهم طلاق ، خیلیا ممکنه بگن هم ما هم میزاریم تو اون قسمت . یعنی بعد از اینکه مشاوره تموم شد، امیدمون اینه که طلاق صورت نگیره ، ولی میلر “میگه نه اینجا شما نمیتونید بگی. اینجا با راجرز” هم جهت میشه . میگه باید nondirective باشی . در واقع به قول اون قدیمیا هر الخیرو فی ما وقع . حلا خیرش تو هر چی هست . ولی دیگه تو اینا خیرش تو ایناست. پس میبینیم میلر” هم خودش حواسش هست . افراط نمیکنه. یعنی معتقده که نظام روان درمانی و مشاوره او قرار نیست هر چی من دوست دارم اونو به مراجعم تحمیل کنم. اینا رو همه قبول دارند. ولی اینا رو بعضیا قبول ندارند. میگن شاید طرف دوست داره که درسش رو ول کنه ، اصلا دوست داره همه چیش رو بفروشه بره یرخی یه جا زندگی کنه .به شما چه.! پس شما حق نداری فریبش بدی و از قبل نگی که من این هدف رو دنبال میکنم. ولی اینجا شما میتونی directive باشی. پس امیدوارم این قسمت هم برای شما روشن باشه و بدونید میلر” اعتراف میکنه مصاحبه انگیزشی تو بعضی جاها directive ، تو بعضی جاها nondirective . اونجا که nondirective دیگه خیلی به نظام راجرز” نزدیک میشه. البته گفتم چارلز ترواکس ” اعتقاد داشت که خود راجرز” هم تو خیلی از جاها وانمود میکرد directive نیست ولی directive بوده. البته یادتون هست که گفتیم راجرز” راجب خودکشی و مسائلی مثل قتل و اینا directive بود . اون رو خودش اعتراف میکرد . پس اینجورجاها این شما باید قاعدتا nondirective بمونید.خب فکرکنم یه مقداری با مسئله ی مصاحبهی انگیزشی آشنا شدید . حالا میخوایم وارد بحثهای فنیتر بشیم ، تکنیکی تر بشیم . خب اگه موافقید یه استراحت بکنیم، یه وقفه بندازیم و در ساعت بعد اصول مصاحبهی انگیزشی رو دنبال کنیم . خواهشم اینه یه پیشنهاد دارم بهتون درسته من کند صحبت کردم و خیلی جاها رو تکرار کردم . ولی حتی اگه امکانش هست یه بار دیگه همین یه ساعت اول رو نگاه کنید . چون خیلی از اینا واقعا خیلی ها سریع دوست دارن به تکنیک بپرن ، به خصوص خیلی از مراجعین، روانشناسا، روانپزشکا دوست دارن زود تکنیکها رو یاد بگیرن . ولی اگه شما روح مصاحبهی انگیزشی رو درک نکرده باشید و اون بدهیاتش رو نفهمیده باشید ، وسط کار تبدیل به فقط خیلی عذر میخوام یک زبان باز، مراجعه فریب میشید. که اره به قول همون راجرز” بهنام 6:7 یه سری جملاتی تند تند تکرار میکنید .اها.. میفهمم و یه سری سوالات کلیشهای میکنی به این امید که جواب بگیری و جواب نمیگیری .اون رو خوب دقت کنید یک بار دیگه نگاه کنید وقفه بندازیم بریم ادامهی مبحث… ادامه دارد…