شماره 6: مصاحبه انگیزشی

پادکست دکتر مکری
بهمن 1394
قسمت پنجم

شماره 6 پادکست دکتر مکری مصاحبه انگیزشی بهمن 1395

پادکست دکتر آذرخش مکری
شماره 6 پادکست دکتر مکری مصاحبه انگیزشی بهمن 1395
Loading
/

متن پادکست

… مجادله میشه بین درمانگر و بیمار. در صورتی که درمانگر باید خودش رو بکشه کنار و با تکنیک‌هایی که خواهم گفت ، کاری کنه که کلنجار بیمار با خودش باشه . خود بیمار میگه نمی‌دونم یه طرفم میگه این کار بکن یه طرف دیگه اون کار نکن .. یه قسمتی از مغزم می‌گه مثلا درس بخون، یه قسمت دیگه‌شم میگه بیخیال برو بازیگوشی. من همش با خودم کلنجار میرم ..میگه اره با خودت باید کلنجار بری، نه این که من باتو کلنجار برم. پس اصطلاحی که گفته میشه اینه.. میگن دو سویه، دوسوگرایی.. دوسوگرایی یعنی چی؟ ambivalence .اینجا کهambivalence میبینیم. باید در خود بیمار شکل بگیره ، نه بین بیمار و درمانگر. پس اینم نکته کلیدی در درک نظام مصاحبه‌ی انگیزشی . خب تا اینجاش گرفتید! تکنیک مهم اینه که ما باید حواسمون باشه هوشیار باشیم، اولا: righting reflex نکنیم زودی می‌خوایم بشتابیم چیز هارو درست کنیم . دوما : با یارکشی که من طرف تغییرم ، اونو به طرف opposition یا مقاومت نفرستی. باید این دو سو گرایی در خودش باشه. در اینجا اصطلاح دیگری به وجود میاد که میلر” اون رو به کار میبره ، میگه آشکارسازی ناهمخوانی یا تناقض ، درون مراجعه . اصطلاحا بهش میگن develop discrepancy discrepancy یعنی چی؟ یعنی ناهمخوانی، عدم تجانس . develop یعنی چی؟ یعنی رشد دادن ، ایجاد کردن . میگه هدف درمانگر این نیست که مدعی تغییر بشه .هی بیاد از خوبی‌های تغییر بگه ، که اون بندازه به مقاومت .. مدعی درمانگر خوب اینه که این دو سوی گرایی رو تو خود بیمار دامن بزنه . بگه ها.. ببین از یه طرف دوست داری که شاگرد اول بشی ، دوست داری تو کلاس بهت احترام بذارن، دوست داری نمرات خوب بیاری، بابا مامان شاد بشن .. برات کادو بخرن. از یه طرفم دوست داری تا لنگ ظهر بخوابی، جمعه‌هات رو بازیگوشی کنی ، همش تلویزیون نگاه کنی. آره این داستان مثل اینکه توی توء و این داستان رو از توی خودش بجوشونید و بیارید بالا . اصطلاحا به این میگن develop discrepancy پس ناهمخوانی رو در خود بیمار آشکار کنید. هم می‌خواهم مواد مصرف کنم و هم می‌خواهم محبوب خانواده باشم .یه مثال از ناهمخوانی. هم می‌خوام لاغر و متناسب باشم هم غذاهای پرکالری بخورم .دیدی داستانه چیه ؟ داستان اینه که همین اینومیخوای، هم اونو می‌خوای .هم می‌خوام سیگار بکشم ،هم عمر طولانی رو دوست دارم . هم درس نخونم و هم در دانشگاه موفق باشم . پس قسمت بعدی ای که در نظام رواندرمانی یا مصاحبه انگیزشی وجود داره ، آشکارسازی یا ایجاد تناقض یا ناهمخوانی هاست develop discrepancy . خب یک لحظه اینجا توقف کنید .یه عکس گذاشتم یه ذره برید زوم کنید relax باشید . این چندتا مفهومی رو که گفتم تو ذهنتون الکش کنید. righting reflex ، داستان کهambivalence و اینه که درمانگر نباید مدعی تغییر بشه و عامل بعدی develop discrepancy اینا شالوده‌های نظام مصاحبه انگیزشی رو می‌سازند. یه لحظه سکوت ..آرامش ..اها ..چند نفس اهسته.. relax بشیم …چون می‌خوام یه گردنه‌ی مهم رو براتون مطرح کنم که از اون رد بشید. در بهنام 3:56 کارل راجرز” یادتونه؟ گفتیم نظام مصاحبه‌ی کارل راجرزی” روان درمانی کارل راجرزی” nondirective . یعنی راجرز” معتقده درمانگر از قبل دستوری برای اینی که مریض اینور بره یا اونور بره نداره . یعنی همه‌ی اون کارا رو راجرز” قبلا کشف کرده بود و اصلا ابتکار میلر” نبود . دیدید همون داستانی که گفتم ، هرچقدر تجربه ام بیشتر میشه، عجلم و تعجیلم برای اصلاح مردم کمتر میشه . این همون righting reflex یا اینه که من نباید مدعی تغییر بشم. این رو راجرز” خیلی وقت پیش گفته بود . منتها اینجا یه فرق عمده بین motivational interviewو راجرز” هست. برای همین گفتم یه لحظه آروم .اون فرق اینه : راجرز” میگه من هیچ جهتی ندارم . یعنی اگر روان درمانی رو انجام دادم، طرف گفت من می‌خوام برم اینور . من هیچ فشار یا تلاشی نمی‌کنم که اون بره اونور. فقط می‌خوام راه خودش رو پیدا کنه . اما نظام میلر” motivational interviewing ، directive هست. یعنی از قبل میگه. میگه شما به یک جهت دوست داری مریض بره و از قبل شما حواست هست ، که من می‌خوام اون رو به سمت خاصی سوق بدم . به سمتی که مواد رو کنار بذاره، به سمتی که خودزنی نکنه ، به سمتی که رانندگی بدون کمربند و کلاه ایمنی نداشته باشه، به سمت این که ورزش کنه و وزنش رو کنترل کنه . پس اینجا یه تفاوت عمده و یک عدول و دور شدن از راجرز” میبینیم. بنظر میاد راجرز” صداقت بیشتری داشت . میگفت برای من السویست می‌خوام خود بیمار رشد کنه و راهش روپیدا کنه . حتی اگر راهش این باشه که بگه ببین من همش سبک ، سنگین کردم این ناهمخوانی‌ها هم تو خودم آشکار کردم .. اینا …که هم می‌خوام مصرف کنم ،هم می‌خوام محبوب خانواده باشم. ولی به این نتیجه رسیدم که آره می‌خوام مصرف کنم ، ولی نمی‌خوام محبوب خونواده باشم. ناهمخوانی روحلش کردم .به خانواده گفتم دیگه اصلا به من احترام نذارین. منو بندازید بیرون من راحتم و به آرامش رسیدم و به یک حالت relax رسیدم. راجرز “میگه برای من قابل قبوله . می‌خوام هم لاغر باشم ،هم غذاهای پرکالری بخورم. به این نتیجه رسیدم که اره قید لاغر شدن رو زدم ، می‌خوام پرکاری بخورم عمرمم کوتاه باشه . راجرز “میگه بازم من باهاش اوکیم . من ناخواسته یا پنهانی سوقش نمیدم که ببین دوست دارم بیای اینور. یا می‌خوام سیگار بکشم عمرم کوتاه شه دیگه. آره خب خوبه پس به این نتیجه رسیدی .پس حاضری اینو فدای این کنی . پس باریکلا ..آفرین.. پس بالاخره تناقض conflict خودت رو حل کردی ، فهمیدی که من قید عمر طولانی رو زدم ، نمی‌خوام نوه‌هام رو ببینم ، می‌خوام این پک های لذت بخش رو به سیگار بزنم . خب دیگه پس دیگه با من کلنجار نرو با خودت هم کلنجار نرو ، اعصاب خودت روهم خورد نکن برو لذتش رو ببر. این میشه نظام nondirective ولی نظام میلر” directive میگه ما یک دستور پنهان داریم که طرف باید سیگارش رو بزاره کنار، باید الکلش رو بزاره کنار. از یه طرف ببین به راجرز “اعتراض می‌کردند ، می‌گفتن وقتی شما nondirective خیلی ها قبول نمیکنن ، یعنی چی؟ من یه سال رفتم پیش درمانگر آخرش به این نتیجه رسیدم که الکل دوست صمیمیه منه، عشق منه ، می‌خوام ادامش بدم و رفتم به خانمم گفتم می‌خوای بری طلاق بگیری ؟ برو بگیر. میگه من این راهو انتخاب کردم . نظام راجرزی قاعدتا میگه اره .من دخالتی نمی‌کنم.. ولی خیلیا قبول دارید ، مخالف میشن میگن اخه این چه درمانی که شما اخرسر همون حرف خود مریض دراومد ؟ ما دوست داریم به نفع ما تغییر کنه؟ آره.. راجرز ” میگه به نفع شما نیست . personal growth به هرمسیری که خودش بره .البته !! البته !! راجرز” معتقد بود تو personal growth انسان ها بالاخره راهی رو پیدا می‌کنه که در واقع به نفع خودشه . organismic valuing process یعنی هرکسی خیر خودش رو بهتر از دیگران می‌دونه . میگه خیرم همینه که سیگارم رو بکشم تا اینکه بذارم کنارو با یه زندگی متفاوت بخوام سر کنم. اما نظام میلر” از اون جهت مورد یه حمله‌ی دیگه قرار میگیره. میگن از یه جهت این خنثی بودنش اذیت می‌کنه ، از یه جهتی میگه اون نفاقه نه؟ میلر” قبول نمیکنه. میگه نه نه نه ! من مریض رو فریب نمیدم، من با مریض صادقم. میگن ولی خیلیم صادق نیستی. یواشکی دستور پنهان داری ، که من بالاخره ته ذهنم اینه که تو سیگارو بذاری کنار، ته ذهنم اینه که مواد رو بزاری کنار . یعنی همچینم برات السویه نیست. آره این دوتا انتقاد وارده از یه جهتی میگن بابا این دیگه خیلی liberal ، این دیگه هرچی شد هر چی پیش اید خوش ایده ..فقط می‌خوای tension تو مریض کم بشه و رشد کنه. و این یکی از یک جهت میگن فریب بیمارهست. البته البته البته البته البته!!! چارلز ترواکس” در DVD روان درمانی مراجعه محور با اون آشنا شدیم و حتی یادتون باشه، نظام ارزیابی 3بهنام ( 9:24) رو مطرح کرد . سال‌ها بعد از راجزر”اومد بیشتر مصاحبه‌های اون رو گوش داد . چون یادتون هست؟ گفتیم راجرز “مصاحبه‌ هاش رو ضبط می‌کرد . فونوگراف داشت و متوجه شد که ای بابا راجرز” هم مثل اینکه directive بوده . یعنی همچین هم السویه براش نبوده، دوست‌داشته بیماران یا مراجعین به یه سمتی برن که به اعتقاد عموم ، مسیر سلامت است. پس بعضیا میگن راجرز” هم directive بوده منتها خودش قبول نداشته ، میگفته نه … ادامه دارد…
Document