… غذاهای چرب وFast Food کمتر بخوری و سبزی جات بیشتر بخوری . ولی جذابیت Fast Food رو نمیتونی ول کنی. یعنی هر جا یه احساس دودلی داری، ازجهت فکر میکنی باید تغییر کنم ، ازیک جهت حس میکنی میگی نه ولش کن.. خیلی اصراری نیست. معتقدند مصاحبه انگیزشی به کمک شما میاد . ابزاریست برای علاقهمند سازی انسانها برای تغییر . و طبعا یک اقدام مداخله ای و درمانیست دوستان عزیز. فکر نکنید فقط مصاحبه وقتی صحبت از مصاحبه میشه مردم معمولا بیشتر مصاحبهی تشخیصی و اینا به ذهنشون میاد . ولی در واقع شاید میگفتیم رواندرمانی انگیزشی ، یعنی حالا interviewing میگن دلیل داره ، چون اینا میخوان از بار درمانش کاسته بشه که فراگیرتر بشه. در نتیجه این interview واضحا یک مداخله و درمانه. و میتونه حالت های مختلفی باشه، به خودی خود میتونه باشه ، یعنی به خودی خود یک درمانه. میتونه آماده کنندهی فرد برای ورود به یه درمان دیگه باشه، مثلا من با یه نفر سه- چهار جلسه مصاحبه انگیزشی انجام میدم که وارد CBT بشه . سه – چهار جلسه باهاش مصاحبه انگیزشی انجام میدم که وارد methadone بشه یا بیاد بره فعالیت رفتار درمانی رو شروع کنه . پس میتونه به تنهایی خودش مداخله باشه ، میتونه شروع یا جزیی از درمانها ی دیگه باشه . یا میتونه حتی parallel کنار درمان های دیگه باشه. یعنی هم بیاد CBT هم مصاحبهی انگیزشی. من به این مساله خواهم رسید. پس فکر نکنید حتما خودش به تنهایی باید باشه یا هویت مستقل جزو ملزوماتشه ، نه یه سبکیه که میتونه با چیزای دیگه هم مخلوط باشه . برای همین امروز میگن حتی مصاحبه تشخیصی ، حتی دارودرمانی ، حتی مداخلات بازتوانی و غیره رو بیایم با عناصر مصاحبهی انگیزشی مخلوط کنید تا کاراییش بره بالا . پس هم به تنهایی هم به صورت مخلوط قابل استفاده است . مثل حالا شما در نظر بگیرید مثلا بعضی غذاهاست .. که هم میتونی خالی خالی بخوریش ، هم میتونی بریزی تو غذا های دیگه تو دلمه استفاده کنی، نمیدونم تو کوکو استفاده کنی و لذتش رو ببری. برای چه چیزهایی هست ؟ چیز هایی که خیلی برجستهاست، alcoholic ، مواد مخدر ، چاقی و اضافه وزن، اهمال کاری و تعلل این رو ترجمهی procrastination گذاشتن، procrastination . اونایی که همش کاراشون رو به روز دیگه میندازن ، درس نمیخونن ، پایاننامه شون رو سر وقت انجام نمیدن ، قراردادهاشون سر موقع به انجام نمیرسونن به این میگن procrastination . رفتار های پرخطر، رانندگی بیمحابا، عدم استفاده از casket برای موتور سوارها، نبستن کمربند، رفتارهای پر خطر جنسی ، استفاده نکردن از کاندوم ، رفتارهای مرتبط با HIV همهی اینها جزو حوزههای مصاحبهی انگیزشیست. سبکهای زندگی مشکل ساز ، کم تحرکی، اضافه وزن، عدم ورزش کردن ، زندگی پرمشغله و خواب نامرتب . هر چیزی که حس میکنی ناخواسته ست .رفتار های غیر بهداشتی ،حتی دست نشستن ،عدم استفاده از محصولات مثلا ضد عفونیکننده ،بیعلاقگی شغلی و حرفهای . رفتارهای ستیزهجویانه اجتماعی و چیزهای دیگه.. پس همهی اینها براش مصاحبهی انگیزشی به کار رفته و فهرست اینا خیلی زیاده ، حالا قماربازی که میخواد قمار نکنه ،آدمی که میگه میخوام مسواک بیشتر بزنم ، دندونام خراب نشه . برای همهی اینا اومدن مصاحبه انگیزشی ابداع کردن و حتی دوستان عزیز پزشکان داخلی اومدن تکنیکهای مصاحبه انگیزشی رو حتی برای ده دقیقه اینا ابداع کردن . مثلا میگن متخصص قلب ،متخصص پوست ،دندانپزشک اگر میخواد با بیمارش مصاحبه کنه ،مداخله ای بکنه تو قالب مصاحبه انگیزشی انجام بده تا کاراییش بره بالاتر. حالا صحبت بر سر اینه .. که مسئلهی مصاحبه انگیزشی چیه ؟ خیلی از اون رفتارهایی که نام بردیم گرفتاری اصلیش چیه ؟ وقتی خوب نگاه میکنید تو تک تک این فهرستی که من اینجا خدمتتون ارائه دادم ، شما همواره با یک تقابل مواجه میشید. فرد دوست داره تغییر کنه مثلا دوست داره بره ورزش، دوست داره فعالیت ورزشیش رو بیشتر کنه ، دوست داره رژیم بگیره و از اون طرف یک مقاومت دارید.. یعنی یه طرف ذهنش، یه طرف فکرش میگه شروع کن موادت رو بذار کنار ، بیشتر کار کن ، دقیق تر کار کن و یه طرف وجودش میگه بیخیال ولش کن ،حوصله ندارم ،نمیخوام و معتقده که وقتی شما با رفتارهایی که من مثال زدم مواجه هستی ، همیشه همچنین تقابلی داری و در واقع یک نبرد درونی ، در فرد شکل میگیره. از یه طرف میخواد تغییر کنه ، از یه طرف نمیخواد تغییر کنه . میخواد تو شرایط موجود بمونه و این حالت رو اصطلاحا میگن ambivalence . یعنی طرف یه احساس دوگانه داره، یه دوگانگی داره. یه دلش میگه این کار رو بکن یه قسمتی از دلش میگه این کار رو نکن . و وقتی شما میخواید تغییر رو نگاه کنی ، میگن اتوماتیک هر فردی چهار پدیدهی مختلف رو در ذهن خودش سبک سنگین میکنه . یعنی اگه شما تصمیم گرفتید سیگارت رو بذاری کنار، تصمیم گرفتی بیشتر درس بخونی، تصمیم گرفتی صبح زود بیدار شی و بری ورزش کنی ، معمولا چهار پارامتر مختلف رو میای میسنجی . یک: فواید حفظ وضع موجود. مثلا اگه شما بگی میخوام سیگارم رو کنار بذارم، وضع موجود یه فوایدی برات داره ..میگی مثلا وقتی سیگار میکشن شارژم، وقتی سیگار میکشم اشتهام خوبه ، وقتی سیگار میکشم عصبانی نیستم ، بگو بخندم . یا وقتی که ورزش نمیکنم برای خودم راحت میتونم تا نه صبح بخوابم یعنی برام یه فایده هایی داره . و فراموش نکنید هر کدوم از این رفتارهایی که من اینجا خدمتتون مثال زدم به نوعی برای بیمار یک فایده داره . حالا لغت بیمار هم عذر میخوام من به کار میبرم. چون خیلی از اینا بیمار تلقی نمیشن. مراجعه تلقی میشن .. و وقتی شما empathy میکنید ، سعی میکنی درکش کنی. میفهمی که وضع موجود همواره یک فوایدی داره. حتی اون مریضی که میگه من از مصرف مواد مخدرم ذله شدم ،تمام زندگیم رو بهم ریخته یه فایدهای براش داره . میگه لااقل وقتی این رو میزنم شبا راحت میخوابم، وقتی این رو میزنم دیگه استخون درد ندارم ، وقتی این رو میزنم چهار کلمه میتونم با بقیه مردم حرف بزنم . پس فواید حفظ وضع موجود . دومین چیزی که در نظر میگیره هزینههای تغییره ، که خب حالا اگه من بخوام مواد رو بذارم کنار با اون اسهال و دلپیچش چجوری مبارزه کنم؟ با وسوسهاش چجوری مبارزه کنم؟ وقتی من سیگارم رو ترک میکنم اون چند روز بیقراری رو چیکارکنم؟ وقتی من صبح میخوام پاشم برم ورزش ، خب باید از قسمتی از فعالیتهای دیگم بزنم ، از خوابم بزنم ، چجوری برم حموم؟ هزینهی باشگاه رو چجور بدم؟ اینا همش هزینههایی ست که تغییر برمیداره . در مقابل هزینههای هم تو حفظ وضع موجود هست . اگه من ورزش نمیکنم داره کم کم فشار خونم میره بالا ، نفس نفس میزنم ،چهرم خیلی بد شده ، ظاهرم اصلا جذاب نیست یا من این موادی رو که دارم ادامه میدم داره پول من رو از بین میبره ، اعتبارم رو از بین میبره، خونوادم رو داره ازم جدا میکنه . یعنی یه هزینههایی هم میدن و فواید تغییر . اگه مثلا مواد رو بذارم کنار چی گیرم میاد؟ دوباره چاق میشم ، پوستم باز میشه ، بگو بخند میشم ،خونواده بهم خیلی بیشتر احترام میذارن . یا اگه برم ورزش کنم هیکلم متناسب میشه ، خیلی فرز میشم، قبراق میشم. پس ببینید در واقع ما چهار حالت مختلف داریم فوایدی که وضع موجود برای شما داره، هزینههایی که تغییر دادن وضع موجود به شما تحمیل میشه. در عوض هزینههایی که وضع موجود برای شما داره و فوایدی که در صورت تغییر رفتار به عاید شما میشه . این یک حالت چهارگانه ایست که تو همه گونه تغییر دیده میشه . خب یه طرف ترازو هزینههای وضع موجوده و فایدههای تغییر اینا.. و یه طرف دیگه ترازو در واقع هزینههای تغییر و فواید شرایط موجوده . منتها هر انسانی که میخواد تغییر کنه اینجور نیست که اون طرف غلبهی مطلق داشته باشه، توی یک تعادل شکننده است . از یک طرف خب اینا هست از یه طرف خب اونا هست . برای همینه که با خودش داره کلنجار میره. خب برم ورزش ظاهرم خوب میشه، ولی در عوض میدونی چیه ؟باید پول ورزش بدم ،پول باشگاه بدم،صبح از خواب نازم باید بزنم ،از اون طرف وای حالا بلندشم کی باید بیاد بره دوش بگیره؟ حموم بره ؟همهی اینا رو میبینی یه حالتی ست . برای همین طرف دچار یک حالت دوگانگی میشه .یعنی از یه طرف میخواد تغییر کنه ،از یه طرف میخواد وضع موجود رو نگهداره. در اصطلاح مصاحبهی انگیزشی به این میگن ترازوی تغییر، یا decisional balance . ما از این زیاد استفاده خواهیمکرد… ادامه دارد…